زندگی نامه حضرت رضا علیه السلام به قلم : مرحوم آیة الله حاج میرزا زین العابدین فقیه سبزواری ( 12)
زندگی نامه حضرت رضا علیه السلام ( 12)
قسمت آخر
به قلم : مرحوم آیة الله حاج میرزا زین العابدین فقیه سبزواری
فرزند ارشد مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری
قسمت دوازدهم . پایانی
نظر محققین درباره ي شهادت حضرت رضا علیه السلام
گرچه نظر مورخین دربـاره ي وفات حضـرت علی بن موسـی الرضا علیه السلام ؛ و اسـباب شـهادت آن حضـرت ، مختلف نقل شـده ؛ و حتی در مـدت بیمـاري آن بزرگـوار نیز ، اختلاف دارنـد که بعضـی آن را نصـف روز ؛ و جمعی سه روز؛ و دوازده روز، نوشـته اند ، امـا روی هم رفته ، شخص بی غرض و منصف ، می توانـد اطمینان پیـدا کنـد که حضـرت رضا علیه السلام ، به زهري که آن را مأمون در انار ؛ و یا انگور و یا هر دوي آن ها ، تعبیه کرده بود ، مسـموم شده ؛ و از دنیا رفته است .
بعضـی هم آن را در دو نوبت ، در فاصـله ي پنج ماه ، نوشـته اند . به این ترتیب که بنا به دسـتور مأمون ، یک مرتبه زهر را در انار، در ماه مبارك رمضان 202 ، و نوبت دیگر ، در ماه صـفر سال 203 بـاز زهر را در انار ؛ و هم در انگور ، داخـل نموده ؛ و آن را به حضـرتش خورانید نـد.
ما در این جا ، خلاصه اي از اقوال مورخین معروف اهل سـنت را نقل نموده ، آن گاه ، نظر شـیعه را جهت مزید اسـتحضار خوانندگان محترم ، ذکر میکنیم.
نظر مورخین عامّه و اقوال آن ها درباره ي شـهادت حضـرت رضـا علیه السلام
شاید نخستین مورخّی که تاریخ شـهادت حضـرت رضا علیه السلام ؛ و سـبب آنرا ثبت نموده ، یعقوبی باشد. زیرا زمان او ، نزدیک تر از سایر مورخین ، به دوران زندگانی حضرت رضا علیه السلام بوده است .
یعقوبی ، در سال 292 وفات نموده ؛ و او تاریخ شهادت آن حضرت را در سا ل 269 یعنی 66 سال بعد از وفات به رشته تحریر آورده است.
ترجمه ي شرحی که ابن واضح یعقوبی در این باره در مجلد سوم تاریخ یعقوبی آورده بدین قرار است…
چون مامون به طوس شتافت ، حضرت علی بن موسی بن جعفر علیه السلام ، در دیهی که آن را نوقان گویند ، وفات نمود. و این در اول سال 203 از هجرت بوده ؛ و زمـان بیمـاري او، بیش از سه روز بطول نینجامیـده است ؛ و مردم گفتنـد که علی بن هشام ، او را به زهري که در انار تعبیه کرده ، مسموم نمود.
مأمون از شنیدن این خبر، اظهار عجز و بی تابی بسیار کرد.
ابن فندق ، در تاریخ بیهق می نویسد سال 202 از هجرت ، مامون قصد بغداد نمود ؛ و ذوالریاستین ، فضل بن سهل ، در گرمابه سرخس کشته شـد ؛ و امـام علی بن موسـی الرضا علیه السلام را در سـناباد طوس زهر دادنـد.
هنـدو شاه بن سـنجر بن عبـداالله صاحبی در کتاب تاریـخ خود ، تجارب السـلف که آن را در شـرح حال خلفاء و وزراء و سـلاطین معاصـر شان نوشته ، درباره شهادت حضرت رضا علیه السلام چنین گوید :
گوینـد : علی بن موسـی الرضـا علیه السلام ، انگور زیـاد دوست داشتی. مـأمون ، به سـر سوزن در دانه ي انگور، تعبیه کرده و چون پیش رضـا علیه السلام بردند ، از آن خورد و بعد از اندك زمانی ، وفات یافت…
جرجی بن زیـدان ، مورخ معروف مسـیحی می نویسـد مامون در سال 202 ، به سـمت بغـداد حرکت کرد ؛ و چون موکب وي به سـرخس رسـید ، گروهی از اشـرار ، در گرمابه آن شـهر به فضل بن سـهل تاخته ؛ و او را غفلتا کشـتند … و این عمل به دستیاري سلمان مجوسی انجام یافت .
مامون کشـندگان فضل را دسـتگیر ؛ و پس از بازجوئی ، همگی را امر به قتل داد آنگاه به جانب بغـداد روانه شد ؛ و چند روزي بعـد از ورود وي ، اشـتهار یافت که علی بن موسـی الرضا علیه السلام به وسـیله انگور زهر آلود ، مسـموم شده است.
مردم هر چند این کار را به مامون نسبت دادند ، ولی در حقیقت ، سلمان مجوسی ، براي تکمیل کینه جوئی خود ، به مسموم نمودن حضرت رضا علیه السلام اقدام نمود و از او خواست انتقام خود را از این راه کاملا گرفته باشد.
صـاحب تاریـخ حبیب السـیر به نقـل از بعضـی مورخین معتبر، تفصـیل وفـات حضـرت رضا علیه السلام را این چنین نقل کنـد : در آن اوان که مامون قصـد قتل حضـرت رضا علیه السلام را داشت ، روزي بر حسب اتفاق ، آن دو با یکـدیگر غـذا خوردند . امام علیه السلام بیمار شد . مامون هم در همین هنگام ، اظهار بیماري کرد.
مامون عبدالرحمن بن بشیر را دستور داد که ناخن هاي خود را نگیرد. عبدالرحمن گوید چون ناخن هـاي من دراز شـد ، مـامون چیزي ماننـد تمر هنـدي به من داد و گفت این را بـا هر دو دست خود خمیر کن و بسـیار بمـال و من چنین کردم.
مامون مرا از رفتن از آن مکان بازداشت ؛ و خود نزد حضـرت رضا علیه السلام براي عیادت رفت بعد از حال پرسی، حضرت رضا علیه السلام فرمودند امیدوارم بهتر شوم، مامون گفت بحمداالله که امروز من هم بهترم ؛ و اکنون کسی نزد شما خواهد آمد که معالجه کند.
حضرت فرمود من به آمـدن کسـی احتیاج نـدارم. مامون در غضب شده و اظهار داشت امروز شـما باید آب انار بیاشامید، آن گاه مرا طلبیده و امر کرد تا چند دانه انار بیاورم ، چون انار حاضر کردم ، دستور داد تا آن ها را با هر دو دست خود فشار داده ؛ و آب آن ها را بگیرم، و من چنین کردم. مامون همان آب انار را با دست خود به حضرت رضا علیه السلام داد تا بیاشامید. چون دوازده روز از این مقدمه گذشت حضرت رضا علیه السلام وفات یافت.
ترجمه گفته هاي احمد رفاعی و خضـري در دو کتاب عصـر المامون و محاضـرات الامر ، درباره شهادت حضرت رضا علیه السلام ، قریب به این مضـمون است . چون مامون به طوس وارد شد ، حادثه ي دیگري رخ داد، باین معنی که حضرت رضا علیه السلام ناگهان وفات نموده ؛ و مردم ، در آن زمان ، مامون را متهم داشتند که او حضرتش را مسموم کرده است…
آنگاه خضـري در ابتـدا اسـتبعاد می کند که مامون حضـرت رضا علیه السلام را مسـموم کرده باشد، زیرا در میان او محبتی در دل به آل علی علیهم السلام داشـته ؛ و از طرفی ، حضـرت رضـا علیه السلام ، دامـاد مـامون بوده ؛ و هم او ، نخستین کسـی بوده است که خـاطر مامون را از آشوب عراق و برانگیختن بنی العباس در بغداد ، مستحضر داشته است.
سپس گویـد : ممکن است بعضـی از اطرافیان مامون براي فرونشاندن آشوب ؛ و جلوگیري از فتنه و شـیوع هرج و مرج بیشتر، این عمل را انجـام داده باشـند .
فریـد رفاعی در عصـر المامون نیز اول نسـبت زهر دادن را به مامون مسـتبعد دانسـته ؛ و گویـد طرز رفتار وي با حضـرت رضا علیه السلام ، از هر جهت ، صـدور این عمل را مشـکل می نماید، اما باز اضافه میکند که خبر مرگ ، آن هم به آن ترتیب که او در نامه خود ، به حسن بن سـهل نوشـته است که علی بن موسـی علیه السلام که ولایت عهـدي او باعث غضب و بروز خشم مردم بغداد گردیده بـود ، وفـات یـافت .
اکنـون مـانع دیگري جهت بـازگشت آن هـا و پیروي از امر خلافت ؛ و دوسـتی آن هـا بـا خلیفه ، وجود نـدارد موضوع مسـمومیت آن حضـرت را مؤیـد است .
عصـر المامون باز می نویسد مانعی ندارد که بتوان جهت دیگري براي عمل مامون فرض کرد به این ترتیب که چون فضل و علی بن موسـی علیه السلام ، هر یک ، سدي بزرگ در سر راه مامون بودند ؛ و دفع آن ها ، جز به همان نحو که صورت گرفت ، امکان نداشت ، لذا مامون ، خود را وادار باین اقدام نموده باشد.
این بود قسـمتی از اقوال مورخین درباره وفات حضـرت رضا علیه السلام ؛ و ذکر همه آن ها ، موجب طول سـخن گردد ؛ و شاید مفاد و مضمون بیشتر آن ها قریب به یکدیگر باشد لذا از ذکر همه ي آن ها صرف نظر می شود.
آن چه قابـل توجه است این است که با توجه به اخبار زیادي که در این باره از معصوم ، مخصوصا خود حضـرت رضا علیه السلام وارد شـده و اقوال مورخین بزرگ ؛ و قرائن بسـیار دیگر ، باید اطمینان یافت که شـهادت حضـرت علیه السلام ، به وسـیله مامون خلیفه عباسی صورت گرفته ؛ وهم او حضـرتش را بـا آب انـار یـا انگـور؛ و یـا هر دو مسـموم نموده است ؛ و این که بعضـی از نویسـندگان همـان دوره ؛ و یـا بعضـی از مورخین غیر شـیعه نوشـته اند که حضـرت رضا علیه السلام ، چون انگور بسیار دوست داشت ، با افراط در خوردن آن ، ناگهان وفات نمود ، بسیار مسـتبعد ؛ و نسـبت چنین عملی را به حضـرتش، بسـیار ناروا ؛ و دور از مروت باید دانست .
به گفته مرحوم سـحاب و بعضـی از نویسندگان دیگر، آیا روا باشـد که با قطع نظر از مقام امامت و بزرگی ، بلکه تنها از نظر یک دانشـمند و حکیم یا پزشک و طبیب بزرگ که خود ، دستور مفصل زندگی و رعایت اعتدال مزاج و جلوگیري از انحرافات آن را در رساله ي مخصوص به مامون داده است ، خود آن قدر درخوردن انگور افراط نموده باشـد که جـان را نیز در این راه از دست بدهـد ؟
گذشـته از آن که هیچگاه شـنیده نشـده که زیاده روي در خوردن انگور، موجب مرگ ناگهانی شخص شده باشد. بنـابراین شخصـی ماننـد حضـرت رضا علیه السلام ، با آن همه دانش و معنویت ؛ و دارا بودن مقام امامت و اطلاع کامل از منافع و مضار اشـیاء ، چگونه ممکن است دست به چنین اقـدامی زده باشـد ؟
پس تفوه به این قول ؛ و یا احتمال آن ، فقط از سوء نیت ؛ و مغرض بودن گوینده و نویسنده ، حکایت دارد.
اما گفته هاي مردم آن دوره ، مخصوصا نویسـندگان و وقایع نگاران رسـمی را ، باید با اقوال خبرنگاران عصـر حاضـر، در همه جاي دنیا مقـایسه نمود. چه آن که ، آن ها به هیچ وجه نمی تواننـد حقائق را آن طور که واقع شـده باشـد ، در صورتی که اوضاع سیاسـی مملکت مقتضـی افشـاء آن هـا نباشـد ، نقل کننـد. و به این ترتیب ، اطمینان به قول آن ها مشـکل است .
بنی العباس نیز، در مملکت داري ، از این رویّه و قانون ، خارج نبوده انـد ؛ و مخصوصا ، مأمون در ظاهر سازي و تـدلیس ، از سایر خلفاء ، مهارت بیشتري داشـته است .
براي اثبات این مـدعا ، باید به کتاب هاي مفصل مراجعه شود. و آنگهی صـدور این عمل از مأمون ؛ و کسـی که آن همه علاقه به حاکمیت ؛ و پا بر جا کردن مقام خود ، داشـته است ، به هیچ وجه ، مسـتبعد نمی نمایـد.
مثلا او همین قـدر که از نفوذ و قـدرت فوق العاده فضل بیمناك گردید ، بلافاصـله اسـباب کشتن او را فراهم کرد. در صورتی که خدمت ها ؛ و جان نثاري فضل درباره او ، جاي هیچ گونه تردید نبوده است.
همچنین طاهر بن حسین که دربـاره ي مـأمون خـدمت ها انجـام داده ؛ و لشـکر کشـی هـا نمـوده بود، به مجرد قیـام در خراسـان ؛ و تمرد از فرمـان او ، به وسـیله خـادم مخصوصش ، مسموم گردیده .
حسن بن سهل نیز با آن همه سوابق خدمتگزاري در دادن دختر خود بوران به مأمون ؛ و تشکیل مجلس با شکوه جشن به همین منظور که تا سالیان متمادي، تعریف اوصاف آن زبانزد خاص و عام بود ، بالاخره سر سالمی به گور نبرد.
بـا این مقـدمه ، تبرئه کردن مأمون از قتل امام علی بن موسـی علیه السلام به عـذر اوصافی که در مأمون بود ؛ و به اسـتناد طرز رفتار او بحسـب ظاهر با آن حضرت ، بسیار دور از صواب است ؛ و آن ها که این عقیده را اظهار داشته اند ، یا مغرض ؛ و یا بی اطلاع بوده اند.
عقیده ي امامیه درباره ي شهادت حضرت رضا علیه السلام
باید دانست که اکثر شـیعه ، تردیدي در شـهادت حضـرت به وسیله ي مأمون ، ندارند ؛ و با اخبار زیادي که با مضمون هاي مختلف در این خصوص از ائمه علیهم السلام رسیده ، اغلب آن را مسلم دانسته ؛ و با قاطعیت نقل نموده اند.
از جمله در منـاقب ابن شـهرآشوب ، از محمـد بن عبـداالله ، نقل شـده که او گفته است روزي بر مأمون وارد شـدم، او مرا نزدیک خود خواند ؛ و بعد از گفتن خوش آمد، اظهار داشت خداي رحمت کند رضا علیه السلام را که چقدر دانا بود . او خبر داد مرا به امر عجیبی که پیش از این ، از او پرسـیدم ؛ و آن موقعی بود که تـازه مردم بـا وي بیعت کرده بودنـد .
من به او گفتم فـدایت شوم عقیـده دارم که شـما به عراق بروید ؛ و من در خراسان بمانم تا خلیفه و جانشـین شما باشم.
رضا علیه السلام تبسمی کرد و اظهار داشت که مرا جایگاه در اینجا باشد . آرامگاه ابدي من همین جا خواهد بود و از اینجا دور نشوم تا این که مرگ به من برسد ؛ و نا چار حشر من هم از این جا خواهد بود.
من عرض کردم فدایت شوم علم شـما در این باب از کجا است؟. فرمود علم من نسـبت به جایگاه ابدي من مانند علم من به آرامگاه تو است.
عرض کردم اصـلحک االله . مگر جایگـاه من در کجـاست؟ فرمـود تفـاوت مـا بین من و تو ، بسـیار است . من در مشـرق می میرم و تو در مغرب ، از دنیا خواهی رفت، پس من از آن روز ، به خلافت خود طمع بردم ؛ و در کارها ، منتهاي جدّ و جهد را داشته ام.
هم چنین ، در خصال صدوق از یاسـر خادم حضـرت رضا علیه السلام نقل شده که آن حضرت فرموده است مردم بار سفر به هیچ یک از قبور نمی بندند مگر به قبرهاي ما . بدانید که من ، به زهر سـتم کشته می شوم ؛ و در زمین غربت هم دفن خواهم شد . پس هر که بار سفر به سوي قبر من بندد ؛ و مرا در آن جا زیارت کند ، دعاهاي او مستجاب و گناه وي آمرزیده شود.
خبر مفصل دیگري از حضـرت رضا علیه السلام ، درباره ي شـهادت آن حضـرت به وسیله ي ابی الصلت هروي در کتب اخبار مانند عیون اخبارالرضا و غیره نقل شده ؛ و مورخین هم بعضـی چون صاحب حبیب السـیر و روضۀ الصفا ؛ و سایرین آن را ذکر نموده اند که بعلت تفصیل ؛ و اشتهار، از ذکر آن ها در اینجا صرف نظر میشود.
خبر حضـرت موسـی بن جعفر علیه السلام در مدینۀ المعاجز
از سـلیمان بن حفص مروزي نقل شده که او می گوید از حضـرت ابی الحسـنموسـی بن جعفر علیه السلام شـنیدم که فرمود، فرزندم علی علیه السلام را به ظلم و ستم مسموم و مقتول می کنند و او در طوس جنب قبر هارون دفن خواهد شد . هر که او را زیارت کند ، چنان است که رسول خدا (ص) را زیارت کرده باشد.
باز در همین کتاب ، از علی بن یقطین نقل شـده که او گفت روزي حضـرت رضا علیه السلام بر پدر بزرگوارش وارد شد و آنوقت او جوانی نورس بود، برخی دیگر از فرزنـدان امام نیز در خـدمتش بودنـد. حضـرت موسـی بن جعفر علیه السلام فرمود، پسـر من ، همین پسـر در زمین غربت می میرد، پس هر که او را زیارت کنـد و تسـلیم امر و عارف به حق وي باشـد ، پاداش او نزد خـداي متعال ، اجر شـهداء بدر خواهد .
این بود قسـمت مهم ، از اخبـاري که دربـاره ي شـهادت حضـرت علی بن موسـی علیه السلام وارد شـده ؛ و نقل اقوال بعضـی از مورخین بزرگ در فضیلت زیارت حضرت رضا علیه السلام ، چون شرح زندگانی حضرت رضا علیه السلام ، به نحو اختصار، در این شماره نامه آستان قدس به پایـان می رسـد .
منـاسب است قسـمتی از اخبـاري را که از شـخص پیغمبر (ص) و ائمه معصومین مخصوصـا از خود حضـرت رضا علیه السلام درباره ي زیارت حضرتش وارد شده ؛ و آداب زیارت آن حضرت را ، به رشته ي تحریر آوریم.
باید دانست که زیارت قبور هر یک از ائمه معصومین ، داراي ثواب ها و اجر بسـیاري باشد ؛ و در این باره ، اخبار زیاد وارد است، از جمله ، در کتاب شریف من لا یحضره الفقیه شیخ صدوق ، از حضرت ابی الحسن علی بن موسی بن جعفر علیه السلام ، چنین نقل نموده است از براي هر امـام و پیشوائی در گردن دوسـتداران و پیروان آن هـا عهـدي است … و از تمامی آن عهـد زیارت قبور ایشان است پس هر که با شوق ،آن هـا را زیـارت نموده ؛ و تصـدیق کنـد آن چه را که آن ها رغبت داشـته اند ، پیشوایان آن ها هم ، شـفیع آن ها باشـند در روز قیامت نزد پروردگـار .
امـا زیـارت حضـرت رضا علیه السلام ، داراي ثواب خاص ؛ و اجر بی شـماري است که از مطالعه ي اخباري چنـد که ذیلا نقل می شود ، معلوم است.
فضـل زیـارت حضـرت رضـا علیه السلام
در تحفـۀ الزائر از رسول خـدا (ص) نقـل شـده که فرمود زود باشـد که پـاره اي از تن من در زمین خراسان دفن شود. مؤمنی زیارت نکنـد او را مگر آن که حق تعالی بهشت خود را از براي او واجب فرموده ؛ و بدنش را بر آتش جهنمحرام گردانـد. و هم در این کتـاب بـاز از پیغمبر اکرم (ص) نقـل شـده که فرمود: پـاره اي از بـدن من در خراسان مـدفون میشود، هر شخص غمگیـن کـه او را زیـارت کنـد ، البتـه خـداي تعـالی غم او را زایـل فرمایـد ؛ و گنه کـاري که او را زیـارت کنـد ، پروردگـار او ، گناهانش را بیامرزد.
نیز در همین کتـاب از حضـرت موسـی بن جعفر علیه السلام ، در این باره نقل شـده است که هر کس زیارت کنـد قبر فرزنـد من علی علیه السلام را ، خـداي تعالی از براي او ثواب هفتاد حج قبول شده قرار دهد . چون راوي از آن تعجب نموده و می پرسد هفتاد حج ؟ حضـرت موسـی بن جعفر علیه السلام می فرمایـد آري ثواب هفتاد هزار حـج باز او بیشتر متعجب می گردد و حضـرتش می فرمایـد آري چنین باشـد و چه بسـا حجی که نزد خداونـد متعال مقبول واقع نشود … هر که فرزنـد مرا زیارت کرده و یکشب نزد قبر او بماند چنان باشد که خدا را در عرش زیارت کرده . در این جا حضـرت شـرح بیشتري در این خصوص ذکر فرموده و در آخر می فرماید رتبه ي زیارت کنندگان فرزندم علی در روز قیامت از همه ي آن ها که در دنیا قبور ائمه را زیارت کرده اند ، بالاتر و برتر است…
خـبر مزبور، شبیه همـان خبر حضـرت جواد علیه السلام است دربـاره ي ثواب زیـارت پـدر بزرگوارش که فرمود بخـدا قسم زیـارت پـدرم از زیارت حضرت سیدالشهدا علیه السلام أفضل است…
از خـود حضـرت رضـا علیه السلام نیز اخبـاري در این خصـوص رسـیده که از آن جمله است خـبري که در اغلب کتاب هـاي دعـا ذکر شـده .
حضـرت رضـا علیه السلام دربـاره ي ثواب زیارت خود فرمود : در خراسان بقعه اي ست که زمانی بر آن خواهـد آمـد که محل رفت و آمدملائکه گردد . فوجی از آسمان فرود آمده ، و فوج دیگر بالا می روند تا روز قیامت .
پس از حضـرتش پرسـیدند که آن کدام بقعه است ؟ فرمود آن بقعه در زمین طوس باشد و بخدا قسم که آن جا باغی است از بوسـتان هـاي بهشت. هر کس مرا در آن جـا زیارت کنـد ، چنان است که رسول خـدا (ص) را زیارت کرده و خـدای تعالی ثواب هزار حـج و هزار عمره ي قبول شـده از براي او قرار دهد و در روز قیامت من و پدرانم شـفیع وي باشـیم.
و هم از آن حضـرت نقل شده است که فرمود : به شـیعیان ما بگوئیـد که زیارت من نزد خـداي متعال برابر با هزار حـج است.
مخاطب حدیث گوید من همین حدیث را براي فرزند آن حضرت ، حضرت جواد علیه السلام نقل کردم . حضرت جواد سوگند یاد کرد و فرمود آري چنین باشد هر که پدر مرا بحق شناخته ؛ و او را زیارت کند ، خداوند ثواب هزار هزار حج را به او عطا فرماید.
ایضـا در دو خـبر دیگر از آن حضـرت است که فرمود : هر که مرا زیـارت کنـد بـا دوري راه، من هم در روز حشـر او را در سه مورد دادرسی کنم.
ایضـا در خبر دیگر فرموده است : که هر یـک از دوسـتان و پیروان مـا ، مرا زیـارت کنـد و دو رکعت نمـاز هم نزد قبر من بجا آورد ازخداوند مستحق آمرزش گناه خود می شود .
و در آخر همین خبر است که حضرتش سوگند یاد نموده و فرموده است : زیارت کنندگانمن نزد خداوند متعال ، گرامی تر از هر کس در روز حشـر باشـند ؛ و آن که را که در این راه قطره ي بارانی به بدنش رسد ، خداوند جسدوی را بر آتش حرام نماید.
در حـدیث دیگر از حضـرت جـواد رسـیده است : میـان دو کـوه طوس ، قطعه اي زمین است که آن را از بهشت برداشـته اند هر که در آنداخل شود ، ایمن گردد در قیامت از آتش.
کیفیت زیارت حضرت رضا علیه السلام
در خبر است که چون شـخص عازم زیارت حضرت رضا علیه السلام گردد، ابتداء غسل کند و پاکیزه ترین جامه هاي خود را پوشیده و همین که به سـمت مرقد مطهر حرکت کرد گام هاي خود را آهسته بردارد ؛ و با سنگینی و وقار ، با پاي برهنه حرکت نماید ؛ و همین که نزدیک قبر منور رسید ، ادعیه ي وارده را بخواند ؛ و دو رکعت نماز در بالاي سر مبارك بجا آورد که انشاءاالله زیارت او مقبول خواهد بود و از آثار خاص زیارت آن حضرت ، همان است که غم ها از دل زیارت کننده ي او زائل شود.
منبع :
زندگانی حضرت رضا، سید زین العابدین فقیه سبزواری،
مجله نامه آستان قدس،
از سال 1339 تا 1341 شمسی به صورت سلسله وار