گذري کوتاه بر شرح حال آیة اللّه شيخ مصطفي اشرفي شاهرودی:
آیة الله اشرفي، سومين فرزند ذکور مرحوم آيتالله العظمي حاج شيخ محمد علي (مشهور به حاج شيخ آقا بزرگ شاهرودي)درس جامع المقدمات و سيوطي و شرح قطر السندي و شرح نظّام را در شاهرود را به اتمام رسانده و در شهريور 1329 منتقل به حوزه علميه مشهد مقدس شدند و در مدرسه سليمانيه آن شهر، به همراه برادر (حاج شيخ مرتضي اشرفي) ساکن شده و با جديت فراوان طي هفت سال اقامت در مشهد، دوران مقدمات و کل دوره سطوح را به آخر رساندند. و سپس مشغول درس خارج شده و يک سال و نيم از درس خارج فقه و اصول آيتالله ميلاني (قدس سره) بهره جستند.
در اين دوران از محضر اساتيد ادبيات مانند مرحوم شيخ محمد تقي اديب و شيخ غلامرضا شهري و اساتيد دروس سطوح مانند حضرات آيات و حجج اسلام حاج ميرزا احمد مدرس يزدي، حاج شيخ کاظم دامغاني و حاج شيخ هاشم قزويني و حاج ميرزا حسين سبزواري و اساتيد فلسفه مانند حضرات حاج ميرزا جواد تهراني و عمدتاً از مرحوم ايسي، بهرهمند شدند و در درس خارج فقه و اصول از محضر فقيه بزرگوار آيتالله العظمي ميلاني، يکسال و نيم بهره علمي بردند.
هم زمان با دروس حوزوي، موفق به اخذ پاياننامه دوره متوسطه و سپس دوره ديپلم و سرانجام پاياننامه ديپلمِ تمام، شدند.در مهرماه 1336 شمسي براي ادامه تحصيل به تنهايي به نجف اشرف رهسپار شده و در مدرسه قوام شيرازي آن حوزه مبارکه، با برادرشان (حاج شيخ مرتضي) ساکن شدند و سپس راهي مجالس دروس خارج بزرگان شده و سرانجام مجلس درس حضرات آيات عظام، حاج سيدابوالقاسم خوئي و حاج شيخ حسين حلي، و حاج سيد محمود شاهرودي را انتخاب کردند و پس از تبعيد امام خميني به عراق و شروع معظم له به تدريس کتاب البيع به درس ايشان نيز حاضر شده و 8 سال نيز از آن محضر بهرهمند شده و مورد عنايات خاصه ايشان، همانند ساير اساتيد، قرار گرفتند.
و طي اقامت بيش از 17 سال در نجف اشرف و تحمل مشکلات فراوان از ناحيه حکومتهاي آن کشور به ويژه حکومت جبار و ظالم بعثيان با کمال کوشش و جديت مشغول درس و بحث مباحثه و نوشتن دروس و تقرير آن بر جمعي از فضلا بودند.در اين دوران، خود نيز مشغول تدريس سطوح عاليه گرديدند. به طوري که يکي از مدرسين معروف سطوح، در آن حوزه مقدسه شدند. در طول اقامت در نجف، چند بار هم براي ديدار والدين، در ايام تعطيل دروس حوزه نجف اشرف، موقت به ايران سفر کردند.
سرانجام در تابستان سال 1353 شمسي، به خاطر خدمتگزاري پدر بزرگوار که مبتلا به بيماري قلبي شده بودند ـ با کمال کراهت اساتيد بزرگوارشان از مهاجرت وي به ايران و ترک حوزه علميه نجف اشرف- آن حوزه مجتهد پرور و مجاورت باب مدينه علم النبي اميرالمؤمنين(ع) را با اخذ اجازه اجتهاد، رها کردند.
باري پس از خداحافظي از آن حوزه مبارکه و اساتيد بزرگوارشان با عائله به طرف ايران حرکت نموده و در تيرماه 1353 برابر ماه شريف رجب سال 1394 قمري، در خدمت والدين در شهر شاهرود مستقر شدند. بنا بود به دستور مرحوم امام خميني(قدس سره) در حوزه قم استقرار پيدا کنند ولي با رحلت پدر بزرگوارشان در شب دوم ماه شوال سال 1394 برابر مهر 1353 و اصرار اهالي محترم و حوزه علميه شاهرود، ناچار به اقامت در آن شهر شدند. حوزه علميه شاهرود را تجديد بنا نموده و اهل علم و طلاب جديدي را جذب نموده و شب و روز، خود به تدريس ابتداييترين دروس حوزوي تا مرحله درس خارج، مشغول شده و بعضي مدرسين را از حوزه علميه قم و نقاط ديگر به شاهرود دعوت کردند، و حوزه علميه را رونق فراواني بخشيدند.
در تابستان 1356 به قصد زيارت عتباب مقدسه عراق، راهي نجف اشرف شده و ديدار با مراجع و اساتيد عظام و حضرت امام خميني(قدس سره) را تجديد کردند، و در مذاکرات حضوري با مرحوم، امام شهريه حوزه مقدسه مشهد را تثبيت کردند، و در بازگشت از عراق، پيشگام در ايجاد تظاهرات بر عليه حکومت شاه و رژيم ضد ديني و پهلوي بودند. بهطوري که گزارشات زيادي برعليه ايشان به وسيله ساواک، تنظيم شده، بود و دستور ترور ايشان از تهران صادر گرديد. ولي با سقوط رژيم ستمشاهي، اين دستور عملي نشد.
پس از پيروزي انقلاب تا سال 1362 به خدمات خود در اين شهرستان ادامه ميدادند تا اين که در ديداري که با مرحوم امام خميني در نيمه آخر اين سال در جماران تهران داشتند، بنا شد براي استفاده بهينه از مقام علمي حضرت آيتالله حاج شيخ مصطفي اشرفي، وي عازم حوزه علميه قم و اگر نشد حوزه علميه مشهد مقدس شوند، که اين امر در اواخر سال 1362 انجام گرفت.
گر چه اصرار اهالي شاهرود و اهل علم آنجا بر بازگشت معظمله به شاهرود بود، و در تابستان سال 1363 ناچار به مراجعت به شاهرود شدند، ولي با اتمام ماه شريف رمضان و انجام وظايف روحانيت در آن شهر، پس از انقضاء تابستان و شروع دروس حوزه مشهد، رهسپار مشهد مقدس شدند و در مدرسه مرحوم آيتالله العظمي خوئي که مرکز مهم دراسات حوزه علميه مشهد مقدس است، از آن زمان تاکنون به دروس سطوح عاليه سپس دروس خارج فقه و اصول و رجال و تفسير اشتغال دارند، و جمع کثيري از فضلا و دانشپژوهان از محضر معظم له، بهرهمند ميشوند و اين شيوه بحمدالله تعالي الي الحال استمرار دارد.
با اصرار اهل علم و مردم شاهرود بنا شد تعلق خود را از شاهرود و حوزه آنجا قطع نکنند. لذا تا چند سال قبل سرپرستي حوزه علميه و جذب مدير و مدرسين کارآمد را براي آن حوزه ادامه ميداد. تا اين که در اثر تراکم گرفتاريها، ناچار از چند سال قبل اداره امور تعليم و تربيت طلاب و مدرسه علميه را به برادر خود واگذار نمود، ولي تأمين شهريه طلاب کما کان ادامه دارد.
بخشی از آثار علمي استاد :
1-شرح فارسی بر مکاسب شيخ انصاري.
2-شرح عربي بر جلدين کفايه الاصول مرحوم محقق خراساني.
3-يک دوره و نيم تقريرات درس اصول فقه.
4-کتاب طهارت، تقرير درس مرحوم آيتالله حاج شيخ حسين حلّي.
5- کتاب اجاره، تقرير درس مرحوم آيتالله العظمي شاهرودي.
6- اجتهاد و تقليد، تقرير درس مرحوم آيتالله العظمي خوئي.
7- کتابالصلاة، تقرير درس مرحوم آيتالله العظمي خوئي.
8- کتابالصوم، تقرير درس مرحوم آيتالله العظمي خوئي.
9- رساله في العداله.
10- بخشي از تقريرات درس امام خميني در کتابالبيع.
11- مقالات علمي متعدد در کنگرههاي بزرگداشت شيخ مفيد، شيخ انصاري، محقق اردبيلي و غيره.
هم بحثان ایشان در دوران تحصيل در مشهد مقدس در ادبيات و سطوح مقدماتي، جناب حجتالاسلام حجت هاشمي، در سطوح متوسط و نهايي، آيات عظام، حاج شيخ محمدرضا مهدوي دامغاني، حاج سيدحسن مرتضوي،و اما هم بحثان ایشان در دوران خارج، در نجف اشرف، حضرات آيات و حجج حاج سيدحسن مرتضوي، حاج سيدعلي رئيسي، حاج سيدمهدي موسوي بجنوردي، حاج شيخ عباس عباسينژاد بيرجندي، حاج سيدابراهيم حجازي، حاج شيخ علياصغر معصومي، حاج شيخ مرتضي اشرفي بوده اند.
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم جلسه اول چهارشنبه 15/6/96
موضوع : استهلال/ الرؤیة فی بلد آخر
لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر و الحمد لله رب العالمین و الصلوه و السلام علی اشرف البریه محمد و عترته الطاهرین و اللعنه الدائمه علی اعدائهم اجمعین، اللهم وفّقنا و جمیع المشتغلین بالعلم و العمل الصالح.
با تبریک عید سعید غدیر و عید ولایت و با استمداد از روح مطهر امام رضا علیه آلاف التحیّه و السلام، عالم آل محمد، سال تحصیلی جدید را شروع نموده و امیدواریم خداوند متعال توفیق درک و فهم معارف دین و فقه آل محمد (صلی الله علیه و آله الطاهرین) را به همه ما عنایت فرموده و از هرگونه شک و شبهه و تردید خارج بنماید.
تصمیم بر این شد که درس اصول در مدرسه تعطیل شود و البته بجای آن دو روز در هفته یعنی دوشنبه ها و چهارشنبه ها در دفتر برگزار شود که البته در این دو روز مباحث پر بار بیان خواهد شد به طوری که ان شاء الله جای پنج روز بحث ایام هفته را پر خواهد نمود.
بحثی که بنا است در سال جدید مطرح شود بحث فقهی تنجیم است در مورد این که اخبار منجمین در چه صورت شرعاً معتبر و قابل پذیرش است و در چه صورت قابل پذیرش نمی باشد؟
و اما بحث قبلی در مورد این بود که اگر هلال ماه در بلدی رؤیت شد آیا برای همه بلاد، اول ماه مبارک رمضان و اول شوال (عید فطر) و ماه های دیگر ثابت می شود یا این که اتحاد آفاق غلط است و فقط برای بلد رؤیت و بلاد قریب به آن ، اول ماه ثابت می شود؟ چون مساله بسیار با اهمیت و دارای آثار فراوان و محل ابتلاء است فهرست وار نتیجه مباحث گذشته به عرض می رسد و بعد ان شاء الله وارد بحث تنجیم می شویم.
مسلّم است که با خروج ماه از محاق و واقع شدن ماه در تحت الشعاع خورشید بطوری که قابل رؤیت باشد ماه جدید محقق می شود که این امر در حقیقت و در واقع یک امر آسمانی بوده و به حسب بلاد مختلف تغییر پذیر و متفاوت نمی باشد.
چنان که خسوف و کسوف امر آسمانی است و به حسب بلاد مختلف تغییر پذیر نمی باشد که البته تحقق خسوف در هنگامی است که سایه زمین روی ماه بیافتد و کسوف نیز در هنگامی است که ماه بین زمین و خورشید واقع شود بطوری که تمام یا بخشی از خورشید قابل رویت نباشد و بلاد متفاوت در این جهت اثری ندارند و البته این امر غیر از طلوع و غروب خورشید است که برای هر بلدی متفاوت و مستقلاً محقّق می شود و هر بلدی که در مشرق باشد طلوع خورشید در آن زودتر محقق شده و اگر در غرب واقع شده باشد دیرتر طلوع خورشید حاصل شده و رؤیت می شود.[1]
مسلم است که محاق در زمانی اتفاق می افتد که زمین و خورشید و ماه در یک خط قرار گیرند که در این حالت ماه رویت نمی شود و نور خورشید در یک طرف ماه می افتد ولی به جهت این که ماه پشت به زمین دارد مانع رؤیت ماه می شود که این حالت دخلی به بلاد مختلف ندارد و هر گاه ماه در اثر حرکتی که ماه و زمین دارند از حالت محاق و خط مستقیم خارج شود نوری از خورشید به ماه می تابد گوشه ای از آن قابل رویت برای اهل زمین می باشد که در این هنگام هلال ماه تشکیل می شود.
در هر حال اول محاق اتفاق می افتد و بعد از مدتی ولو در یک ثانیه که ماه از حالت موازات خارج می شود تولد ماه می باشد که البته ابتداءا به جهت نور شدید خورشید تحت الشعاع واقع شده و قابل رویت نمی باشد و کم کم که قطر هلال بیشتر و به حدود هفت درجه ارتفاع از افق می رسد هلال ماه رؤیت می شود.
در نتیجه همچنان که محاق و تولد ماه دخلی به زمین ندارد و امر آسمانی می باشد، تحقق ماه قمری نیز که بعد از این دو حالت حاصل می شود دخلی به زمین ندارد یعنی محاق در یک لحظه برای تمام اهل زمین اتفاق می افتد و تولد ماه نیز در یک لحظه و تحقق اول ماه قمری نیز در یک لحظه برای تمام اهل زمین اتفاق می افتد (و آن زمانی است که در اثر عوامل طبیعی مثل درجه ارتفاع ماه از افق و زاویه حاصل بین ماه و خورشید و مدت مکث ماه قابل برای رویت باشد) و بلاد مختلف نسبت به آن یکسان می باشند و البته رویت ماه منوط و مشروط به چند چیز است : 1- ماه بالای افق باشد 2- زاویه بین ماه و خورشید به طوری باشد که شعاع خورشید به ماه بتابد 3- مقدار مکث ماه در افق باید بیش از مقدار غروب خورشید باشد تا این که هلال ماه قابل رویت باشد و اگر خورشید سریع غروب کند هلال رویت نمی شود.
در بعضی نوشتار دیده ام عربستان ملاک در دخول ماه شرعی را رؤیت هلال ماه قرار نداده بلکه ملاک را ، تولد ماه، قرار داده است، به نظر فقهاء امامیه و دیگر از اهل تسنن ملاک در ثبوت ماه شرعی رویت هلال است که ماه باید به حدی برسد (حدود هفت درجه) که قابل رویت برای اهل زمین باشد.
استاد خویی ره می فرمایند: این جریانات (محاق، تولد ماه، و همچنین تحقق اول ماه، که بعد از تولد ماه اتفاق می افتد و همچنین خسوف و کسوف) امر آسمانی بوده و به بلاد مختلف هیچ ارتباطی ندارد و اگر ماه به حد قابلیت رویت رسید هلال ماه قمری برای همه بلاد ثابت می شود و بر این اساس می گویند به مجرد رویت هلال در یک بلد اول ماه شرعی برای تمام بلاد ثابت است خواه بلاد شمالی باشد خواه جنوبی خواه از بلاد شرقی باشد خواه غربی.
مرحوم استاد خویی ره چهار دلیل از روایات بر مبنای خود اقامه نموده است:
1- در بعضی روایات، ملاک در اثبات هلال و روزه داری رؤیت ذکر شده است (صم للرویه و افطر للرویه) و نفرموده که رویت فرد خاص و در بلد خاص ملاک است بلکه ملاک در ثبوت هلال را مطلق رویت قرار داده است خواه از بلاد قریبه باشد خواه از بلاد بعیده خواه هم افق با بلد رؤیت باشد خواه در افق اختلاف داشته باشد.
«قال الله تعالی: شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَ بيِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَى وَ الْفُرْقَانِ فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فلْيَصُمْهُ». در این آیه شریفه نیز مراد از شهود همان رؤیت می باشد.
2- مفاد بعض دیگر از روایات این است که اگر در خارج بلد از هر نقطه ای دو نفر عادل شهادت به رویت دادند ولو این که بلد دیگر ماه را ندیده باشند اول ماه برای آنان ثابت بوده و قضاء آن روز با این شهادت بر آن ها واجب است و طبق اطلاق این روایات دو شاهد عادل از هر نقطه از نقاط زمین شهادت به رویت دهند ماه برای دیگران نیز ثابت است.
3- مفاد روایت ابی بصیر و بعض دیگر روایات این است که وقتی دو نفر عادل از اهل صلوه خبر و یا شهادت به رویت دادند قضاء بر شما واجب است و نفرموده که این دو نفر باید از اهل بلد رویت و یا نزدیک بلد رؤیت باشند که البته اظهر ادله بر مبنای استاد خویی ره همین روایات می باشد:
صحیحه ابی بصیر: حَمَّادٍ عَنْ شُعَيْبٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السّلام أَنَّهُ سُئِلَ عَنِ الْيَوْمِ الَّذِي يُقْضَى مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ فَقَالَ لَا تَقْضِهِ إِلَّا أَنْ يُثْبِتَ شَاهِدَانِ عَدْلَانِ مِنْ جَمِيعِ أَهْلِ الصَّلَاةِ مَتَى كَانَ رَأْسُ الشَّهْرِ وَ قَالَ عَلَيْهِ السّلام لَا تَصُمْ ذَلِكَ الْيَوْمَ الَّذِي يُقْضَى إِلَّا أَنْ يَقْضِيَ أَهْلُ الْأَمْصَارِ فَإِنْ فَعَلُوا فَصُمْهُ.
کیفیت استدلال:
عبارت (جمیع اهل الصلوه) دلالت دارد بر این که ثبوت ماه قمری اختصاص به بلدی دون بلد دیگر ندارد و بلکه با شهادت اهل نماز از هر بلدی از بلاد دنیا که باشد ،ماه ثابت می شود و اختلاف و اتحاد آفاق موجب تغییر در آن نمی باشد و اگر بینه قائم بر رؤیت شد ماه برای تمام بلاد ثابت می باشد و وجهی ندارد که این روایت را حمل کنیم به بلادی که متفق الافق می باشند و به مقتضای اطلاق روایت مذکور اگر دو شاهد از تمام بلادی که اهل نماز می باشند بر رؤیت هلال شهادت دهند ،اول ماه برای همه ثابت بوده و باید روزه را قضاء نمایند و جمله (من جمیع اهل الصلوه و همچنین جمله اهل الامصار ) اطلاق دارد خواه بلدی که شهات به رؤیت در آن داده شده در شمال باشد یا در جنوب در شرق باشد و یا حتیّ در غرب، خواه متحد الافق و خواه مختلف الافق باشند.
4- تمسک به روایاتی که استفاده می شود شب قدر که تمام مقدّرات در آن انجام گرفته و بلایا و ارزاق معیّن می شود، تنها یک شب می باشد که در آن شب قرآن نازل شده است و یا در دعای عید فطر می خوانیم که جعلته للمسلمین عیدا از این بیان نیز استفاده می شود که عید فطر برای همه یکی است و همه مسلمین در ثبوت ماه و عید فطر مشترک می باشند و ظهور دارد در این که اگر هلال ماه ثابت گردید به مقتضای جمع محلی به ال (للمسلمین) ماه برای همه مسلمین ثابت می باشد.به این مناسبت روایاتی که برای احیاء شب قدر وارد شده و مورد استدلال هم قرار گرفته ذکر می کنیم:
أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْجَوْهَرِيِّ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ الثُّمَالِيِّ قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السّلام فَقَالَ لَهُ أَبُو بَصِيرٍ جُعِلْتُ فِدَاكَ اللَّيْلَةُ الَّتِي يُرْجَى فِيهَا مَا يُرْجَى فَقَالَ فِي لَيْلَةِ إِحْدَى وَ عِشْرِين أَوْ ثَلَاثٍ وَ عِشْرِينَ قَالَ فَإِنْ لَمْ أَقْوَ عَلَى كِلْتَيْهِمَا فَقَالَ مَا أَيْسَرَ لَيْلَتَيْنِ فِيمَا تَطْلُبُ قَالَ قُلْتُ: فَرُبَّمَا رَأَيْنَا الْهِلَالَ عِنْدَنَا وَ جَاءَنَا مَنْ يُخْبِرُنَا بِخِلَافِ ذَلِكَ مِنْ أَرْضٍ أُخْرَى فَقَالَ مَا أَيْسَرَ أَرْبَعَ لَيَالٍ تَطْلُبُهَا فِيهَا....[2]
کیفیت استدلال:
اگر بنا باشد که در هر بلدی رؤیت هلال فقط برای همان بلد معتبر باشد باید می فرمودند رؤیت شما فقط برای بلد شما معتبر است و معنی ندارد که چهار شب را احتیاط کنند در نتیجه احتیاط در صورتی معنی دارد که بگوییم یک شب قدر داریم و همه آفاق یک حکم را دارند و اول ماه و شب قدر در همه جا یکی است منتهی چون شب اول ماه به خاطر شهادت مردم در بلد دیگر نسبت به اول ماه مردد است طبعا شب قدر نیز مردد خواهد شد خواه شب 21 رمضان باشد یا شب 23 که امام علیه السلام در هنگام جواب این تردید را برای همه پذیرفته و فرمودند برای درک شب قدر بخاطر تردید در اول ماه چهار شب را احیاء کنید.
حال اگر در رؤیت هلال اختلاف شد با توجه به این که شب قدر تنها یک شب است جای احتیاط دارد و الا اگر هر بلدی هلال او متفاوت از بلاد غیر هم افق او باشد دیگر جای احتیاط چهار شب نمی باشد و بنابر مبنای اعتبار اختلاف آفاق اگر مدار رؤیت در هر بلد باشد ما که روز شنبه دیدیم بر اساس همان روز، شب قدر را قرار می دهیم و جایی برای احتیاط ندارد و اگر بلد دیگری روز یک شنبه ماه را دیدند آن ها نیز همان شب اعمال شب قدر را براساس رؤیت خودشان انجام دهند و جایی برای احتیاط نمی باشد.
در مقابل عده ای از فقهاء قائل شده اند: مدار در ثبوت ماه شرعی، رویت ماه است به مقتضای دلیل: (صم للرویه و افطر للرویه) و (اذا رایت الهلال فصم) و (من شهد الشهر فلیصمه) و شهود نیز در آیه شریفه به معنای رویت می باشد بر این اساس مدار بر اصل رویت است و مسلما اگر در بلد غربی ماه دیده شود در بلاد شرق قطعا قابل رویت نمی باشد در نتیجه برای کسانی که ندیده اند هلال ماه شرعی ثابت نمی باشد
در هر حال مساله معرکه الآراء شده است که البته قول استاد خویی ره به نظر ما نزدیک تر به واقع است و اگر دستمان از دلیل
کوتاه شد و نتوانستیم از ادله استفاده وحدت آفاق یا تعدد آن را کنیم نوبت به اصل عملیه می رسد البته در صورتی که اصل لفظی در بین نباشد.