خلاصه ای از زندگی نامه آیه الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری ( قسمت چهارم)

خلاصه ای از زندگی نامه آیه الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری ( قسمت چهارم)

 

سرپرستی پانزده هزارحاجی

نخستین سفری که حجاج ایرانی، منظم و کاروانی به حج رفتند، سال ۱۳۶۷ قمری، برابر با ۱۳۲۷ خورشیدی بود. آن سال، حدود بیست هزار نفر به عربستان برای انجام مناسک حج سفر کردند. پنج هزار نفر هوایی و حدود پانزده هزار نفر زمینی، از طریق عراق و کویت، وارد عربستان شدند. چون این سفر، پس از پنج سال قطع رابطه دولت ایران و عربستان، سفر آشتی کنان نیز بود، علمای بزرگی همچون سید محمد تقی خوانساری، میرزا محمد فیض قمی، سید محمد بهبهانی، میرزا خلیل کمره ای، بهاء الدین محلاتی، بهاء الدین نوری، میرزا عبدالله سعید چهلستونی؛ و خطیب شهیر محمد تقی فلسفی، حاجیان را همراهی کردند. بسیاری از علما، با کاروان‌های هوایی، ایران را به قصد جده ترک کردند. میرزا حسین فقیه سبزواری به عنوان عالم بزرگ کاروان‌های زمینی، پانزده هزار حاجی را از طریق عراق و کویت، همراهی کرد و به سلامت به مقصد رساند. او در تمام طول مسیر، در انتهای این کاروان بزرگ حرکت می‌کرد تا نسبت به رفع مشکلات، اقدامات لازم را انجام دهد.

این سفر، سومین سفر میرزا حسین فقیه سبزواری به بیت الله الحرام بود.[۲۱۹]

دیدار و گفتگو با پادشاه عربستان و ارائه دو پیشنهاد

در پایان مراسم حج همان سال (۱۳۲۷ خورشیدی)، طبق رسم سنواتی پادشاهی سعودی که از رجال برجسته علمی و دینی و سران کشورهای اسلامی دعوت برای دیدار و گفتگو می‌کنند، از سوی عبدالعزیز ابن سعود پادشاه کشور سعودی، از میرزا حسین فقیه سبزواری و میرزا عبدالله سعید چهلستونی دعوت به دیدار و گفتگو شد. در آن دیدار، فقیه سبزواری، ضمن بحث از مصالح کشورهای اسلامی و امور مشترک دینی، دو پیشنهاد به پادشاه سعودی ارائه کرد. پیشنهاد اول در مورد شیوه تعیین قبله دقیق بود. فقیه سبزواری توضیح داد که سالی دوبار خورشید عمود بر کعبه می‌تابد. در همان دو هنگام، شایسته‌است مسئولان سعودی از طریق وسائل مخابراتی خصوصاً رادیو، موقعیت خورشید بر فراز کعبه را اعلام کنند تا مسلمانان در هر نقطه که هستند با تراز قرار دادن خورشید، قبله دقیق محل زندگی خودرا برای نماز و امور دیگری که نیاز به آشنایی با جهت دقیق و درست قبله هست، شناسایی کنند.

پیشنهاد دوم در مورد بازسازی قبور ائمه بقیع بود که با استناد به آیات قرانی و احادیث نبوی و اقامه ادلّه قطعی وبراهین مستدل، ثابت کردند که از نظر شرعی، ساختن و تعمیر بقعه اشکالی ندارد.

پادشاه، صدور اجازه را محول به نظر و رأی قضات عامه می‌کند اما آن‌ها، این پیشنهاد را به استناد باورهای متفاوت خود در این زمینه نپذیرفتند.[۲۲۰]

فقیه سبزواری، یک بار دیگر؛ و در سفر سال ۱۳۴۲ شمسی به بیت الله الحرام، پیشنهاد بازسازی قبور ائمه بقیع را در ملاقات با ملک سعود پادشاه عربستان مطرح کرد اماپادشاه به رأی قضات عامّه ارجاع داد و آن‌ها موافقت نکردند.

روزنامه خراسان نوشت:

«قبل از ظهر دیروز، حضرت آیت الله فقیه سبزواری، به اتفاق چند نفر به قصد زیارت بیت الله الحرام و تشرف به مدینه منوره، در میان بدرقه جمع کثیری با هواپیما به تهران حرکت کردند و از آن جا به جده پرواز خواهند نمود.

حضرت آیت الله فقیه سبزواری در این سفر قصد دارند با مقامات دولت سعودی و اعلیحضرت ملک سعود ملاقات نمایند تا شاید توفیق حاصل کنند که موافقت آنان را دربارهٔ ساختمان قبور ائمه اطهار که در مدینه منوره قرار دارد یا لا اقل سایه بانی که به وضع فعلی تأسف آور قبور ائمه علیهم السلام خاتمه بخشد، جلب کنند.»[۲۲۱][۲۲۲]

صدور فتوا برای ملی شدن صنایع نفت ایران

در ماجرای ملی شدن صنعت نفت ایران، طیف‌های مختلفی مشارکت داشتند که پیشرو آن‌ها، علما بودند. سید محمد تقی خوانساری (از مراجع ثلاث قم)، بهاء الدین محلاتی، عباسعلی شاهرودی، سید حسن چهارسوقی، باقر رسولی، سید محمود روحانی قمی، محمد رضا کلباسی، مهدی نجفی، سید حسین خادمی، مرتضی مدرسی اردکانی و سید مصطفی سید العرقین، از فعالان جبهه طرفدار ملی شدن نفت بودند. میرزا حسین فقیه سبزواری، به عنوان مرجع تقلید، در پی استفتای مریدان و مقلدان، نظر مثبت خودرا مبنی بر ملی شدن نفت، طی صدور فتوایی اعلام و از این جنبش، حمایت کرد.[۲۲۳][۲۲۴][۲۲۵][۲۲۶][۲۲۷]

صدور فتوا با تأکید بر لزوم شرکت در انتخابات (۱۳۳۰)

دهه بیست و دهه سی، دو دهه پر چالش و پرتنش در حوزه مسائل اجتماعی و سیاسی و اقتصادی مشهد بود. میرزا حسین فقیه سبزواری با بهره‌گیری از قدرت اجتهادی و طیف گسترده نفوذ معنوی و علمی و شهرت خود در جهت حل و فصل امور، در کنار مردم و در عمق جامعه، علاوه بر عمل به وظایف اجتهادی در حوزه دین، به امور اجتماعی و رفاهی و سیاسی مردم نیز توجه خاص داشت.

بر این اساس، نمایندگان جمعیت‌های موتلف اسلامی ، در جهت تشویق مردم به شرکت در انتخابات مجلس، از دو مرجع تقلید، میرزا یونس اردبیلی و میرزا حسین فقیه سبزواری ، درخواست فتوی کردند که هردو مرجع، در پاسخ به استفتاء آنان، بر لزوم شرکت در انتخابات تأکید کردند.

وبسایت؛ بنیاد فرهنگی دکتر علی شریعتی     ؛ به نقل از روزنامه خراسان ۱۲ آذر ۱۳۳۰، به مناسبت یادی از خدمات جمعیت‌های مؤتلف اسلامی در آن سال‌ها نوشته‌است:

«طبق اطلاع پریشب نمایندگان جمعیت‌های موتلف اسلامی بحضور میرزا یونس اردبیلی رفته و در اطراف وظائف مردم در انتخابات این دوره سوالاتی نموده‌اند و معظم له در پاسخ استفتاء که به عمل آمده شرکت در انتخابات و تعیین وکیل صالح را لازم دانسته و موافقت خودشان را نسبت به شرکت در انتخابات اعلام فرموده‌اند؛ و نیز دیروز قبل از ظهر آقایان نمایندگان جمعیت مزبور خدمت میرزا حسین فقیه سبزواری رفته و از ایشان هم جداگانه استفتاء نموده‌اند معظم‌له نیز با بودن حکومت مشروطه و اهمیت نمایندگانم صالح در مجلس شورای ملی شرکت عموم طبقات را لازم دانسته‌اند لذا از طرف جمعیت‌های موتلفه اسلامی خلاصه از بیانات میرزا یونس اردبیلی را برای اطلاع عموم جداگانه چاپ و توزیع نموده‌اند تا مردم به وظایف ملی خود آشنا شوند.»[۲۲۸]

عضو هیئت نظارت بر انتخابات مجلس شورای ملی

محمد تقی شریعتی و شیخ محمود حلبی که کارگردانان جمعیت‌های موتلف اسلامی در مشهد بودند (جمعیتی که متجاوز از صد هیآت و دسته مذهبی به منظور شرکت در انتخابات دوره هفدهم مجلس شورای ملی به وجود آمده بود) اولین گرد همایی جمعیت را در روز جمعه ششم دی ماه ۱۳۳۰ با موافقت و همدمی میرزا یونس اردبیلی آغاز کردند. در این گردهمایی قظعنامه ای صادر شد و در آن از نظریات سید ابوالقاسم کاشانی و میرزا یونس اردبیلی حمایت شد و ایشان اولین فرد روحانی است که از سوی جمعیت‌های موتلف اسلامی به عنوان یکی از اعضای هیئت نظارت انتخاب شد. فقیه سبزواری نفر دوم؛ و کلباسی، قمی، محمود حلبی، مرتضی عیدگاهی، کاظم دامغانی، هاشم قزوینی، محمد الهی، غلامحسین تبریزی، سید علی اکبر خویی (پدر سید ابوالقاسم خویی)، محمد تقی شریعتی و عابد زاده، به ترتیب افراد انتخاب شده دیگر هیئت نظارت بودند.[۲۲۹]

هم چنین، با صلاحدید سیّد یونس اردبیلی و میرزا حسین فقیه سبزواری، شیخ مجتبی قزوینی، از سوی روحانیت برای تعیین نمایندگان این صنف در مجلس شورای ملی در دوره ۱۷ مجلس شورای ملّی، انتخاب شد.[۲۳۰]

سفرهای فقیه سبزواری

۱ – سال ۱۳۵۳ قمری (۱۳۱۳ شمسی)، نخستین سفر به بیت الله الحرام برای انجام مناسک حجّ. ۲ – سال ۱۳۶۵ قمری (۱۳۲۵ شمسی)، دومین سفر فقیه سبزواری و سفر به عراق و عتبات عالیات. ۳ – سال ۱۳۶۷ قمری (۱۳۲۷ شمسی)، سومین سفر از سفرهای فقیه سبزواری و دومین سفر به مکه معظّمه برای انجام مناسک حجّ. در این سفر، سرپرستی پانزده هزار حاجی را فقیه سبزواری بعهده داشته‌است. ۴ – سال ۱۳۷۳ قمری (۱۳۳۳ شمسی)، چهارمین سفر از سفرهای فقیه سبزواری و سومین سفر به مکه معظّمه برای انجام مناسک حجّ. ۵ – سال ۱۳۷۵ قمری (۱۳۳۴ شمسی) سفر به تهران برای درمان. ۶ – سال ۱۳۴۴ شمسی، ششمین و آخرین سفر از سفرهای بلند مدت فقیه سبزواری؛ و چهارمین سفر حجّ از طریق تربت حیدریّه، بیرجند، زاهدان، کویته، حیدر آباد، کراچی و بغداد. در همین سفر بود که با چند روز اقامت در کویته پاکستان، اقدام به احداث مدرسه علمیه برای طلاب آن سامان کرد.[۲۳۱]

تألیفات و آثار علمی

مهم‌ترین اثر علمی فقیه سبزواری، تقریرات درس اصول میرزای نایینی است که چون محمد علی کاظمینی، هم بحث درس اصول فقیه سبزواری نیز از درس میرزای نایینی، تقریراتی آماده کرده بود و زودتر از فقیه سبزواری منتشر کرده بود، به احترام ایشان، از انتشار تقریرات خود صرف نظر کرد. رساله ” قضاء فوائت ” نیز تقریراتی از درس‌های سید ابوالحسن اصفهانی است که به چاپ نرسیده‌است.” هدایه الانام “[۲۳۲]رساله عملیه بنا بر فتواهای فقیه سبزواری و ” مناسک حج “، هردو، بارها منتشر شده‌است.[۲۳۳][۲۳۴]

فرزندان روحانی و فرهنگی میرزا حسین فقیه سبزواری

از فرزندان میرزا حسین فقیه سبزواری، چهار نفر روحانی و مجتهد؛ و یک نفر فرهنگی هستند. نخستین فرزند، میرزا زین العابدین فقیه سبزواری بود که پس از فوت پدر، به تدریس و امامت جماعت در جایگاه پدر در مسجد گوهرشاد ادامه داد و عهده‌دار همان وظایفی شد که پدرش به عهده داشت.[۲۳۵] علاوه، تولیت مدرسه سلیمانخان (سلیمانیه کنونی) را پس از درگذشت میرزا احمد کفایی نیز پذیرفت[۲۳۶] و در حل مشکلات طلاب و ارباب رجوع، کوشا بود. میرزا زین العابدین فقیه سبزواری، از ابتدای تأسیس مجله « نامه آستانقدس » با نگارش زندگی‌نامه علی بن موسی الرضا علیه السلام، با این مجله همکاری؛ و به زبان فرانسه و انگلیسی تسلط داشت.

دومین فرزند میرزا حسین، میرزا محمد باقر فقیه سبزواری ، ساکن سبزوار ، مجتهد و مدرس حوزه علمیه و امام جماعت مسجد جامع سبزوار بود.

میرزا محمدباقر، از علمای امضاء کننده اولین طرح شورایی کردن اداره حوزه‌های علمیه و خمس و زکات و موقوفات عامه در ایران در سال ۱۳۲۶ شمسی بود.[۲۳۷]

سومین فرزند مجتهد و فقیه میرزا حسین که از پدر و میرزا هاشم قزوینی، موفق به دریافت اجازه اجتهاد شد، میرزا جواد فقیه سبزواری است. میرزا جواد از مدرسین نامدار حوزه علمیه خراسان بود که در طول پنجاه سال تدریس سطوح مختلف فقه و اصول، خصوصاً تدریس کتاب لمعه، شاگردان بسیاری[۲۳۸] را آموزش داد که هم‌اکنون بسیاری از آنان، در جایگاه‌های والای علمی و اجتماعی قرار دارند. او امام جماعت مسجد حاج حکیم در خیابان طبرسی مشهد بود و به خاطر مردمداری و سیرت نیکش، مریدان بی شمار داشت.[۲۳۹][۲۴۰][۲۴۱][۲۴۲]

چهارمین فرزند روحانی و مجتهد میرزا حسین، سید صادق فقیه سبزواری [۲۴۳] ، از مدرسین پیشکسوت حوزه علمیه قم بود که علاوه بر تدریس، در حوزه خطابه و منبر نیز فعال بود. سید صادق فقیه سبزواری، در طول ۶۵ سال اقامت در قم، شاگردان بسیاری را آموزش داد و به پاس خدماتش به حوزه علمیه قم، احداث مساجد متعدد در نقاط مختلف همزمان با سفرهای تبلیغی، ساده زیستی و رسیدگی به امور طلاب و گره گشایی از کار گرفتاران، دوستان و طرفداران بسیار داشت و از احترامی خاص نزد آیات عظام گلپایگانی، شریعتمداری، مرعشی نجفی، اراکی، میرزا هاشم آملی و بزرگان دیگر برخوردار بود.

سید صادق فقیه سبزواری، در سن ۸۶ سالگی، ۲۹ خرداد ۱۳۹۶ درگذشت و پس از اقامه نماز میت بر پیکر او توسط آیه الله شبیری زنجانی، در حرم حضرت معصومه (س)، به خاک سپرده شد.[۲۴۴][۲۴۵][۲۴۶]

سید علینقی فقیه سبزواری، از فرهگیان پیشکسوت مشهد و مذرّس و مدیر دبیرستان پسرانه علوم و معارف اسلامی شهید مطهری مشهد، از فرزندان میرزا حسین است که به پاس خدماتش به گسترش دانش و اخلاق، در روز معلم سال ۱۳۹۴، از سوی شاگردان و اساتید؛ و با پیام آیه الله محمد امامی کاشانی، امام جمعه موقت تهران و تولیت مدرسه عالی شهید مطهری، مورد تجلیل و تقدیر قرار گرفت.[۲۴۷][۲۴۸][۲۴۹][۲۵۰][۲۵۱]

سخنران فصیح و بلیغ ، به گواهی شاهدان

میرزا حسین فقیه سبزواری، علاوه بر عمل به وظائف خود در مقام اجتهاد و فقاهت و مرجعیت دینی، در مواقع مقتضی، مقلدان و مریدان خود را با سخنرانی و ایراد خطابه، مستفیض می‌کرد.

در واقعه گوهر شاد در تیرماه ۱۳۱۴، در جمع علمای حاضر در مسجد، میرزا حسین، با ۴۳ سال سن، جوان‌ترین فقیه و مجتهدبود و به همین دلیل، مردم و علمای مجتمع در مسجد، دوبار از فقیه سبزواری درخواست سخنرانی کردند و او، با علم به خطراتی که ممکن بود بخاطر سخنرانی در آن فضای پر التهاب و پر تنش و پرآشوب، در کمینش باشند، به تقاضای آنان، پاسخ مثبت داد که شرح ماجرا را در؛زندگی‌نامه خود نوشت؛ نگاشته‌است.

مسلط بر گفتگو

و نیز، با حضور و اجتماع و تحصّن حدود سی نفر از علما و مجتهدان و وعاّظ سرشناس مشهد در مسجد گوهرشاد، فقیه سبزواری را برای گفتگو با پاکروان استاندار خراسان، انتخاب می کنند که وی ، همراه با مرتضی آشتیانی ، یکی دیگر از علمای برجسته، در محل استانداری ، برای پیشگیری از حمله نظامیان به مردم حاضر در مسجد، با پاکروان دیدار و گفتگو می کنند . اسدی نایب التولیه نیز با توجه به سخنرانی اثرگذاری که فقیه سبزواری داشته ، از میرزا حسین درخواست کمک و چاره می کند .

کاظم مدیر شانه چی در گفتگو با بخش تاریخ شفاهی بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستانقدس رضوی می‌گوید:

«بیانش هم بیان شیوایی بود. ایشان در ماه مبارک رمضان هم، خودش منبر می‌رفت که آن زمان حتی زمانی هم که منبر ممنوع بود، ایشان سه شب ماه رمضان را شب‌های احیارا ایشان منبر می‌رفت و نماز می‌خواند در ابتدا؛ و بعد هم منبر می‌رفت که جمعیت زیادی هم حضور پیدا می‌کردند و منبر، هم علمی و هم ساده که مردم بفهمند هر دورا داشت. بیان هم، بیان شیرین و خوبی بود .»[۲۵۲]

محمد واعظ زاده خراسانی می‌گوید:

«آقای سبزواری، ماه رمضان در ایوان مقصوره مسجد گوهرشاد، ظهرها نماز می‌خواند بعد منبر می‌رفت، منبر مفصل، خیلی منبر مهمی داشت، کسانی هم که با او مخالف بودند از منبرش بهره می‌بردند.»[۲۵۳]

حجت هاشمی خراسانی می‌نویسد:

«در مسجد گوهرشاد امام جماعت بود و در ایّام ماه مبارک، بعد از نماز ظهر و عصر، در ایوان مقصوره منبر می‌رفت و شب‌های احیاء، صد رکعت نماز با جماعت می‌خواند و بعد، منبر می‌رفت و جماعت بسیار، مستمع سخنان دلربایش بودند؛ و کلامش جلا دهنده قلوب؛ و صفا بخش ارواح بود؛ و از منابر وی، نود منبر، در نزد نگارنده، ثبت و ضبط است که در سه سال، پای منبر حضرتش بودم و گفتار اورا می‌نوشتم و ای کاش، همه ساله پای منبر او بودم .»[۲۵۴][۲۵۵]

ابعاد شخصیت علمی و معنوی فقیه سبزواری از نگرگاه شاگردان و پژوهشگران

 فقیه سبزواری، مسلّط و متبحّر در فلسفه

محمد رضا شفیعی کدکنی، فقیه، ادیب، پژوهشگر، شاعر، نویسنده و استاد ممتاز دانشگاه تهران و از شاگردان فقیه سبزواری می‌نویسد:

«حال که به اینجا رسید، بد نیست از یک تن دیگر که در این شاخه از معرفت، بر من حق استادی دارد، یاد کنم؛ و آن مرحوم آیه الله حاج میرزا حسین فقیه سبزواری است که ” امور عامّه شرح منظومه ” را نزد او نیز خوانده‌ام و با اینکه در آغاز اصرار داشت که قبول نکند و می‌گفت: من سالهاست «تارک» ام ولی وقتی درس را شروع کرد، از بسیاری مدعیّان که ما دیدیم، بهتر و مسلّط و خوش تقریر تر بود .»[۲۵۶][۲۵۷]

 تدریس خصوصی فلسفه

خبر گزاری تسنیم در گزارشی با عنوان:؛ روایت تسنیم از عالم جلیل‌القدری که کارگشای مشکلات مردم بود؛ به قلم؛ حسن طالبیان شریف؛ می‌نویسد:

«آیت‌الله فقیه سبزواری علاوه بر فقه و اصول به تدریس فلسفه نیز مشغول بود. از حجه الاسلام والمسلمین حاج شیخ احمد روحانی شنیدم که من و حضرات آیات حاج آقا سید محمود مجتهدی (برادر آیه الله سید علی سیستانی) و حاج شیخ محمد رضا مهدوی دامغانی به صورت خصوصی شرح منظومه را نزد ایشان در مسجدگوهرشاد فرا گرفتیم..»[۲۵۸]

مناسب است یادآوری شود که فقیه سبزواری، پیش از هجرت به نجف اشرف برای تکمیل دوره عالی فقه و اصول؛ و نیل به مرتبه اجتهاد، از یک فرصت طلایی برای تحصیل فلسفه در سبزوار، بهره کامل برد.

او، فلسفه را نزد میرزا اسماعیل افتخار الحکماء، شاگرد برجسته و بی نظیر حاج ملاهادی سبزواری آموخت. افتخار الحکماء، علاوه بر تخصص در فلسفه، در طبّ و سایر علوم رایج عصر خود سرآمد بود؛ و علمای بسیار، به شاگردی در مکتبش، مباهات می‌کنند.[۲۵۹]

 جای خالی فقیه سبزواری از دیدگاه آیت الله نوری همدانی مرجع تقلید

در جلسه ای که آیه الله نوری همدانی با مسئولان حوزه علمیه مشهد داشته‌اند، خالی شدن شهرها از علما و عدم جایگزینی را فاجعه تلقی کرده‌اند و از گذشته یاد کرده‌اند که قبلاً مشهد می‌آمدم، ابوی آقای مروارید می‌آمدند و با هم ارتباط داشتیم. آقای میلانی بود، آیه الله دامغانی و سبزواری بودند اینها رفتند و جایگزین چه اندازه دارند؟[۲۶۰]

 فقیه سبزواری، از اعاظم علماء و اکابر فقهاء

حجت هاشمی خراسانی ، از شاگردان شهیر فقیه سبزواری و از مفاخر معاصر، می‌نویسد:

«فقیه سبزواری، از اعاظم علماء و اکابر فقهاء به‌شمار می‌رفت و جامع اکثر فنون؛ و حاوی اغلب علوم بود. صاحب قدّ رشید؛ و لحیهٔ سفید؛ و چشمانی درشت و اصلع. دارای پیشانی طولانی.

مردی فعّال و نیکو خلق، مظهر اسم (قاضی الحاجات)، خنده‌رو و طلیق الوجه، شیرین کلام و بذله گو .»[۲۶۱]

 فقیه سبزواری، بلند قامت، خوشرو، با محاسنی سپید و بلند

علی دوانی ، در کتاب نقد عمر، ضمن نقل خاطراتش از سفر به مشهد در سال ۱۳۲۷ شمسی؛ ودیدار با بزرگان حوزه علمیه مشهد، می‌نویسد:

«علما و مدرسین مشهد که دیدم اینها بودند: مرحوم میرزا علی اکبر نوغانی متولی مدرسه معروف نواب. مردی چهارشانه متوسط القامه. حاج شیخ علی اکبر نهاوندی، پیری بزرگسال با صورتی سفید و محاسنی انبوه، شیخ غلامحسین بادکوبه ای که تا حدی لکنت داشت و عینک می‌زد.

حاج میرزا حسین سبزواری که سیدی بلند قامت، خوشرو با محاسنی سفید و بلند بود. حاج میرزا احمد کفایی پسر مرحوم آیه الله آخوند خراسانی، آقا شیخ محمد رضا کلباسی، روحانی بلند قامت با عمامه و قیافه خاصی که داشت، آیت الله سید یونس اردبیلی، آقا شیخ کاظم دامغانی و آقا شیخ مجتبی قزوینی هم بودند که من ندیدم .»[۲۶۲]

 فقیه سبزواری، حافظ قران

سید مهدی طباطبایی:

«مرحوم حاج میرزا حسین فقیه سبزواری در مشهد عالم بزرگی بود. مدتی زیادی خدمت ایشان بودم. یک هفته با ایشان حرم امام رضا (ع) می‌رفتم و اعمال و رفتارشان را زیر نظر می‌گرفتم تا از ایشان درس بگیریم. در حرم مطهر ایشان زیارت مختصری می‌خواند و در بالاسر سحرها اقلاً نیم جزء قرآن می‌خواند. حافظ قرآن بود. نماز شب را در راه رفتن به حرم می‌خواند و می‌فرمود: در هنگام راه رفتن خواندن قرآن مکروه است اما نماز شب کراهت ندارد.

مرد یافتم ایشان را. خیلی برای مردم کار می‌کرد. کارهای شخصی اش را خودش انجام می‌داد. حتی در منزلش گاو را خودش می‌دوشید. خیلی متواضع بود.

چند تشییع جنازه در مشهد خیلی باشکوه بود. یکی تشییع شیخ مهدی واعظ خراسانی و یکی تشییع مرحوم شیخ علی اکبر نهاوندی بود که در هوای برفی جمعیت زیادی گریه کنان در تشییع ایشان شرکت کردند.»[۲۶۳]

 تدریس خصوصی نهج البلاغه

حجت هاشمی خراسانی :

«و چون فقیه سبزواری تا کنون مردی خالی از هوا و مکر و ریا ندیده‌ام. ظاهر و باطنش یکی بود. از این رو، از جان و دل، بنده او شدم و حلقه غلامیش در گوش کردم و خدمت او نمودم و چون مرا مستعد ّ و قابل و با حقیقت و با صفا و با وفا دید، در تربیت من کوشید و جامه فضائل بر قامت من پوشید و اسرار و رموز بسیار به من آموخت و در دروس فقه و اصول او حاضر می‌شدم و تمام آن‌ها را مانند باقی دروس خود می‌نوشتم و با فرزند عزیز او، آقای حجه الاسلام والمسلمین آقا سید جواد دام بقائه، در درس خصوصی وی حاضر می‌شدیم از حکمت و فقه و اصول؛ و از وی تقاضا کردم نهج البلاغه امیر علیه السلام را برای من درس بگوید. قبول فرمود و بعد از نماز مغرب و عشاء، منزل می‌رفتیم و برای من درس می‌گفت و مطالب اورا می‌نوشتم و از مردم زمان، کسی را نمی‌شناسم که این کتاب را، نزد چنین عالمی، تحصیل کرده باشد .»[۲۶۴]

 فقیه سبزواری، از علمای اهل معنی

سید حسن ابطحی:

«یکی از علماء اهل معنی که دربارهٔ معارف و تزکیه نفس در منبر بسیار سخن می‌گفت و در مسجد گوهرشاد نماز می‌خواند آقای حاج میرزا حسین سبزواری بود. من به سخنان ایشان و مطالبی که دربارهٔ تزکیه نفس می‌گفت بسیار علاقه داشتم. معظم‌له بنا کننده باغ رضوان بود. این باغ رضوان در کنار صحن مطهر حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام واقع شده بود که قبلاً مشهدی‌ها به این بخش از زمین که مدرسه شده بود قتلگاه می‌گفتند علت این نامگذاری این بود که وقتی افغانها به رهبری عبد المومن ازبک به مشهد و حرم مطهر حضرت رضا علیه السلام حمله کردند و جمعی را در حرم مطهر کشتند آن کشته‌ها را در این مکان دفن نموده بودند و قبر مرحوم شیخ طبرسی هم در کنار همین قبرستان بود و وقتی که مرحوم آیه الله سبزواری این زمین را بصورت صحنی که اطرافش غرفه‌ها و حجراتی بود درآورد آن را به باغ رضوان نام گذاری کرد. در سال ۱۳۴۰ در روز وفات حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها که مادرم از دار دنیا رفت او را در همین باغ رضوان به خاک سپردیم و یک علت مراجعت ما از قم به مشهد مقدس همین فوت مادرم بود و لذا از قم برای فعالیت‌های دینی و احیاناً درس و بحث به مشهد برگشتیم. در همه این برنامه‌ها مرحوم شهید هاشمی نژاد همراه من بود و لذا از سال ۱۳۴۱ شمسی در مشهد مستقر شدیم .»[۲۶۵]

 فقیه سبزواری، نهاوندی و کفایی در رأس علمای مشهد

محمد واعظ زاده خراسانی:

«غیر از فعالیت طلبه‌ها در حوزه، طلاب و علمای موجه دیگری چون حجت‌الاسلام نهاوندی، آیت‌الله سبزواری و مرحوم میرزا احمد بودند که خارج حوزه، فعالیت سیاسی می‌کردند؛ در واقع این افراد در رأس علمای مشهد بودند.»[۲۶۶]

روحیّات و اخلاق فقیه سبزواری

پرهیزکار، سلیم النفس، بذله گو، خوش مشرب، اهل تسامح، مهربان و جمع گرا، یاور بی پناهان

غلامرضا جلالی :

«مرحوم فقیه سبزواری، انسانی پرهیزکار، متقی، سلیم النفس، بذله گو و خوش مشرب بود. تنها به تدریس و اقامه جماعت قانع نبود. بر این باور بود که در راه خدمت به مردم مسلمان، از هرگونه امکانات مشروع و معقول باید استفاده نمود.

او با گرو گذاشتن حیثیت اجتماعی خود می‌کوشید منشأ خیر برای افراد بی بضاعت و مسمند باشد. ایشان پناه افرادی بود که در دوره ستمشاهی دستشان از همه جا کوتاه بود. اقدامات به موقع ایشان ده‌ها نفر از کسانی را که به دلایل سیاسی یا بر حسب قوانین زورمندان نظام، به اعدام محکوم شده بودند، از مرگ نجات داد.

فقیه سبزواری، انسان وارسته ای بود و روحی مهربان و جمع گرا داشت و سعادت خودرا در سعادت هم نوعان خود می‌جست و در این راه از هیچ کوششی دریغ نمی‌کرد. تقوا و تقیه مرحوم فقیه سبزواری، همه شبهاتی را که نسبت به ایشان در ذهن منتقدین به وجود می‌آمد، بر طرف می‌ساخت. پاکی و بی‌آلایشی و ساده زیستی فقیه سبزواری، همه چیزرا تحت الشعاع قرار می‌داد .»[۲۶۷]

ساده زیست و مردم گرا

کاظم مدیر شانه چی :

«بازاری‌ها و مردم عامی، به ایشان خیلی اقبال داشتند از لحاظ این که ایشان خیلی با مردم می‌جوشید یعنی مثلاً فرض کنید یک کسی اگر در تپل محله و نوغان یا در یک راه دوری از ایشان دعوت می‌کرد به یک آبگوشت خالص و چیز دیگری جز آبگوشت نبود، ایشان می‌رفت و با آن‌ها حشر داشت. این بود که مردم عامی و اینها هم، خیلی به ایشان توجه داشتند .»[۲۶۸]

در گذشت

میرزا حسین فقیه سبزواری، ۲۴ شوال ۱۳۸۶ برابر با ۱۵ بهمن ۱۳۴۵، پس از تحمل یک دوره بیماری، چشم از جهان فروبست. در تشییع پیکر او، سید محمد هادی میلانی، سید حسن قمی، میرزا احمد کفایی، طلاب و فضلای حوزه مشهد، شاگردان و مریدان، توده‌های مختلف مردم، استاندار خراسان و دیگر مسئولان بلندپایه مشهد حضور داشتند. گزارش‌ها و عکس‌های روزنامه‌های خراسان و آفتاب شرق؛ و یادداشت‌های نویسندگانی که از نزدیک شاهد صحنه‌ها بوده‌اند، حاکی از تشییع با شکوه از پیکر فقیه سبزواری در هوای بسیار سرد و توأم با ریزش برف بوده‌است.

روزنامه؛ خراسان؛ در گزارش خبری خود نوشت:

«حضرت آیت الله فقیه سبزواری، به رحمت ایزدی پیوست

با کمال تأسّف اطلاع حاصل شد که نزدیک به نیمه شب شنبه، حضرت آیت الله العظمی فقیه سبزواری، به رحمت ایزدی پیوسته‌اند.

مرحوم حضرت آیت الله سبزواری، از چند ماه پیش دچار بیماری گردیده و مدتی قریب به یک ماه در بیمارستان منتصریّه بستری گردیدند و پس از بهبودی نسبی به منزل مراجعت نمودند و از چند روز پیش دچار عارضه ناراحتی قلبی گردیدند و چون حال ایشان، شب شنبه رو به وخامت رفت، بلافاصله آقایان دکتر شهیدی و دکتر شاملو، پزشکان معالجشان، بر بالین ایشان حاضر شدند ولی متأسفانه معالجات مؤثر واقع نشد و ۲۰ دقیقه به ساعت ۱۲ شب، دار فانی را وداع گفتند.

از ساعت ۶ صبح، طبقات مختلف مردم و روحانیون که از فقدان حضرت آیت الله سبزواری مطلع شده بودند در منزل ایشان اجتماع نمودند. بازار مشهد تعطیل گردید و تا ساعت ۹ صبح، حضرات آیات عظام، کفایی، میلانی، قمی و آقایان حاج آقا مدرّس، میرزا جواد تهرانی، بروجردی و چند نفر از رؤسای ادارات و دوائر آستانقدس رضوی، روحانیون و محترمین شهر و هزاران نفر طبقات مختلف مردم حضور یافتند.

ساعت ۹/۵ صبح جنازه آن مرحوم درحالی که حضرات آیات عظام، هیئت‌های مذهبی و انجمن‌های دینی در حالی که اشک می‌ریختند و مرثیه می‌خواندند، آن را تشییع نموده، به صحن مطهر حضرت رضا علیه السلام منتقل نمودند.

در صحن مطهر، تیمسار سپهبد نادر باتمانقلیچ، نیابت تولیت آستانقدس و استاندار خراسان، تیمسار سرلشکر ارفع، مدیریت حوزه حرم مطهر، به تشییع کنندگان پیوستند.

جنازه حضرت آیت الله در ساعت ۱۲، به باغ رضوان برده شد و نظر به این که ایشان در زمان حیات وصیت نموده بودند که درشب به خاک سپرده شوند، در آرامگاه خانوادگی ایشان، در باغ رضوان به امانت گذاشته شد و ساعت ۶ بعد از ظهر روز گذشته، طی مراسم ساده ای با حضور فرزندانشان دفن گردیدند.

بطوری که خبرنگار ما گزارش می‌دهد، دیروز بعد از ظهر، از طرف تیمسار سپهبد باتمانقلیچ استاندار خراسان – نیابت تولیت آستانقدس رضوی، مجلس ترحیمی در دارالضیافه مبارکه از ساعت ۶ تا ۸ منعقد بود.

در این مجلس، کلیه رؤسای ادارات، محترمین، اصناف و طبقات مختلف مردم شرکت نمودند؛ و امروز از ساعت ۸ صبح تا شب نیز، مجلس ترحیمی از طرف آیت الله کفایی خراسانی در شبستان بزرگ مسجد گوهرشاد منعقد خواهد بود.

فردا ساعت ۸ صبح، مراسم خطبه برسرمزار آن فقید سعید در باغ رضوان برگزار خواهد شد و پس فردا، از طرف سلسله سادات رضوی مجلس ترحیم در مسجد گوهرشاد برگزار خواهد شد.

خراسان – فقدان حضرت آیت الله سبزواری را به جامعه روحانیت و فرزندان آن فقید سعید تسلیت می‌گوییم .»[۲۶۹]

روزنامه آفتاب شرق نیز گزارشی مفصل از این رویداد منتشر کرد.[۲۷۰]

غلامرضا جلالی، پژوهشگر زندگی، شخصیت و خدمات علمای برجسته حوزه علمیه خراسان می‌نویسد:

«فقیه سبزواری، در روز شنبه ۲۴ شوال ۱۳۸۶ هجری قمری برابر با ۱۳۴۵ هجری شمسی، در ۷۷سالگی، راه ناهموار دنیای ماده را به آخر رساند و روحش به دار قرار پرگشود.

از ایشان به هنگام فوت، جز خانه مسکونی واقع در فلکه شمالی حضرت، چیزی برای فرزندان نماند.

جنازه ایشان در میان انبوه جمعیت تشییع شد و برابر وصیت کنار محراب مدرس باغ رضوان که خود در آن تدریس می‌نمود، دفن شد. قبر ایشان امروزه با فاصله نه چندان دور از آرامگاه شیخ امین الدین طبرسی در فضای سبز که بر بقایای باغ رضون احداث شده‌است، قرار دارد .»[۲۷۱]

باغ رضوان، صحن رضوان، مرقد فقیه سبزواری

باغ رضوان که پیش تر فضای صحن رضوان کنونی را در اختیار داشت، از ساخته‌ها و خدمات میرزا حسین فقیه سبزواری در دهه ۱۳۳۰ بود که صحن چند منظوره ای را با مساحت شانزده هزار متر مربع و در دو طبقه احداث کرده بود و مدرسه علمیه ” سبزواریّه ” یا ” مدرسه کوچک باغ رضوان ” نیز بخشی از این فضا را در اختیار داشت.

سال ۱۳۵۴ خورشیدی، با اجرای طرح توسعه اطراف حرم توسط عبدالعظیم ولیان، نایب التولیه و استاندار خراسان، باغ رضوان نیز تخریب؛ و به فضای سبز تبدیل شد اما به مرقد و مزار فقیه سبزواری که در باغ رضوان واقع شده بود، آسیبی نرسید.

با احداث صحن رضوان در محل باغ رضوان، مزار و مرقد فقیه سبزواری و محمد تقی آملی، فقیه و فیلسوف معاصر فقیه سبزواری و از دوستانش که بنا بر وصیتش در کنار فقیه سبزواری به خاک سپرده شده، در همان جایگاه اولیه؛ و در محدوده بقعه شیخ طبرسی، در فضای سبز و گلکاری شده قرار دارد.[۲۷۲][۲۷۳][۲۷۴][۲۷۵][۲۷۶]

منابع 

۲۱۹.

↑ کتاب عمری پرافتخار، خاطرات زندگانی حضرت آیه الله العظمی فقیه سبزواری، نوشته حسین نوقانی خراسانی، محمد ناصری، ۱۳۴۶، مشهد، بورس کتاب صفحه ۴۸

۲۲۰.

↑ کتاب عمری پرافتخار، خاطرات زندگانی حضرت آیه الله العظمی فقیه سبزواری، نوشته حسین نوقانی خراسانی، محمد ناصری، ۱۳۴۶، مشهد، بورس کتاب صفحه ۵۱

۲۲۱.

↑ روزنامه خراسان، سال چهاردهم، شماره ۳۹۹۶، جمعه ۶ اردی بهشت ماه ۱۳۴۲، ۲ ذی حجه ۱۳۸۲

۲۲۲.

↑ بریده روزنامه خراسان

۲۲۳.

↑ ناگفته‌های نهضت ملی شدن صنعت نفت

۲۲۴.

↑ ملی شدن صنعت نفت از کجا شروع شد؟

۲۲۵.

↑ روحانیت و نهضت نفت

۲۲۶.

↑ مروری بر نقش روحانیون در ملی شدن صنعت نفت

۲۲۷.

↑ نقش مرجعیت دینی در نهضت ملی شدن نفت ایران

۲۲۸.

↑ لزوم شرکت در انتخابات، منبع:خراسان، سال سوم؛ شماره ۷۰۶، تاریخ:سه شنبه ۱۲ آذرماه ۱۳۳۰

۲۲۹.

↑ مجله نگاه حوزه، غلامرضا جلالی، تندیس پارسایی (نگاهی به زندگی پربار مرحوم آیت الله سید یونس اردبیلی)، ش۶، ص۱۱ ـ ۷

۲۳۰.

↑ محمّد علی رحیمیان، گلشن ابرار، جلد ۳، جمعی از پژوهشگران، نشر معروف، قم، ۱۳۷۹

۲۳۱.

↑ کتاب عمری پرافتخار، خاطرات زندگانی حضرت آیه الله العظمی فقیه سبزواری، نوشته حسین نوقانی خراسانی، محمد ناصری، ۱۳۴۶، مشهد، بورس کتاب صفحه ۴۸

۲۳۲.

↑ دانلود رساله هدایه الانام میرزا حسین فقیه سبزواری

۲۳۳.

↑ علامه شیخ آقا بزرگ تهرانی، الذریعه الی تصانیف الشیعه، جلد ۲۵، صفحه ۱۷۳

۲۳۴.

↑ فهرست کتاب‌های چاپی فارسی، جلد ۵، نویسنده:مشار، خان بابا، ناشر: مؤلف، محل نشر: تهران – ایران، صفحه ۵۴۵۸

۲۳۵.

↑ خبرگزاری تسنیم

۲۳۶.

↑ حوزه نت

۲۳۷.

↑ ماهنامه حافظ، نشریه داخلی، شماره ۷۱، تیر ۱۳۸۹

۲۳۸.

↑ سید محمد جواد فقیه سبزواری

۲۳۹.

↑ حوزه نت

۲۴۰.

↑ به یاد مرحوم آیت‌الله سید جواد فقیه سبزواری ره

۲۴۱.

↑ تصاویر

۲۴۲.

↑ فقیه سبزوار در خراسان

۲۴۳.

↑ نمایی از زندگی، شخصیت و خدمات آیت الله حاج میرزا صادق فقیه سبزواری (ره)

۲۴۴.

↑ پیکر آیت‌الله فقیه سبزواری در قم تشییع شد

۲۴۵.

↑ خبر گزاری رسمی حوزه، تصاویر/ تشییع پیکر آیت الله سید صادق فقیه سبزواری

۲۴۶.

↑ مدیر حوزه‌های علمیه درگذشت آیت الله فقیه سبزواری را تسلیت گفت

۲۴۷.

↑ در مراسم بزرگداشت استاد فقیه‌سبزواری عنوان شد:استاد فقیه‌سبزواری بدون شعار برای عمل به دستورات اسلام تلاش می‌کند

۲۴۸.

↑ در آیین نکوداشت سیدعلی نقی فقیه سبزواری مطرح شد؛ شاگردان صالح عمل صالح فقیه سبزواری

۲۴۹.

↑ حجت‌الاسلام دهشت:پاسداشت استاد فقیه‌سبزواری، یک بزرگداشت قرآنی است

۲۵۰.

↑ خاطرات شاگردان در مراسم تقدیر از استاد سید علینقی فقیه سبزواری

۲۵۱.

↑ شهر آرا، هفته نامه محلی مردم مشهد، پنجشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۴ شماره ۱۴۵

۲۵۲.

↑ گفتگو با استاد کاظم مدیر شانه چی

۲۵۳.

↑ گفتگو با واعظ زاده خراسانی و خزعلی

۲۵۴.

↑ کتاب مرآه الحجّه، شرح حال حجت هاشمی و اساتید، صفحه ۱۳۰ تا ۱۴۵، نویسنده: ابو معین حمیدالدین حجت هاشمی خراسانی، مؤسسه نشر و مطبوعات حاذق، تاریخ نشر، شهریور ۱۳۷۱

۲۵۵.

↑ یادها و خاطرات آیه الله حجت هاشمی خراسانی از مرحوم آیه الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری

۲۵۶.

↑ " کتابفروشی‌های پنجاه سال پیش مشهد "، مجله فرهنگی و هنری بخارا، فروردین و اردیبهشت ۱۳۸۸ - شماره ۷۰، صفحه ۱۷۴

۲۵۷.

↑ زندگی‌نامه آیه الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری

۲۵۸.

↑ روایت تسنیم از عالم جلیل‌القدری که کارگشای مشکلات مردم بود

۲۵۹.

↑ میرزا اسماعیل افتخار الحکماء طالقانی

۲۶۰.

↑ رسا نیوز

۲۶۱.

↑ کتاب مرآه الحجّه، شرح حال حجت هاشمی و اساتید، صفحه ۱۳۰ تا ۱۴۵، نویسنده: ابو معین حمیدالدین حجت هاشمی خراسانی، مؤسسه نشر و مطبوعات حاذق، تاریخ نشر، شهریور ۱۳۷۱

۲۶۲.

↑ صفحه ۱۷۶، کتاب نقد عمر، زندگانی و خاطرات علی دوانی، جلد اول، چاپخانه علامه طباطبایی

۲۶۳.

↑ گفتگوی علیرضا نوروزی با سید مهدی طباطبایی

۲۶۴.

↑ کتاب مرآه الحجّه، شرح حال حجت هاشمی و اساتید، صفحه ۱۳۰ تا ۱۴۵، نویسنده: ابو معین حمیدالدین حجت هاشمی خراسانی، مؤسسه نشر و مطبوعات حاذق، تاریخ نشر، شهریور ۱۳۷۱

۲۶۵.

↑ کانون بحث و انتقاد دینی

۲۶۶.

↑ شبکه اجتهاد

۲۶۷.

↑ غلامرضا جلالی، منادی رضوان، شمه ای از حیات معنوی آیه الله میرزا حسین فقیه سبزواری، صفحه ۱۵، مجله نگاه حوزه، ویژه حوزه خراسان، ضمیمه مجله حوزه، شماره ۱۸ - ۱۷، سال دوم، مرداد و شهریور

۲۶۸.

↑ متن گفتگوی ویدئویی با استاد کاظم مدیر شانه چی پیرامون شخصیت و خدمات مرحوم فقیه سبزواری

۲۶۹.

↑ روزنامه خراسان، شماره ۵۰۹۱، یکشنبه ۱۶ بهمن ۱۳۴۵

۲۷۰.

↑ روزنامه آفتاب شرق، سال چهلم، شماره ۹۰۳۹، ۱۵ بهمن ۱۳۴۵

۲۷۱.

↑ غلامرضا جلالی، منادی رضوان، شمه ای از حیات معنوی آیه الله میرزا حسین فقیه سبزواری، صفحه ۱۵، مجله نگاه حوزه، ویژه حوزه خراسان، ضمیمه مجله حوزه، شماره ۱۸ - ۱۷، سال دوم، مرداد و شهریور

۲۷۲.

↑ فقیه سبزواری، سازنده مدرسه باغ رضوان

۲۷۳.

↑ صحن رضوان

۲۷۴.

↑ تولیدات ویژه صدا و سیما، مرکز خراسان رضوی

۲۷۵.

↑ صحن رضوان کنونی حرم امام رضا علیه السلام، یادگار باغ رضوان سابق

۲۷۶.↑ تصویری از موقعیت مرقد آیه الله میرزا حسین فقیه سبزواری در صحن رضوان حرم امام رضا علیه السلام

خلاصه ای از زندگی نامه آیه الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری ( قسمت دوم )

خلاصه ای از زندگی نامه آیه الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری ( قسمت دوم )

 

فقیه سبزواری، از بنیانگذاران و زعمای حوزه علمیه خراسان

علاوه بر عبارت مؤسس حوزه علمیه مشهد مقدس که بر سنگ مزار میرزا حسین حک شده، منابع و مآخذ معتبر دیگری نیزحکایت از تلاش‌های اثرگذار و ثمر بخش وی دارد که همراه با سه مجتهد دیگر، حوزه علمیه مشهد را که پس از واقعه تیرماه ۱۳۱۴ گوهرشاد ، به ویرانی و سکوت کشیده شده بود، پس از شهریور ۱۳۲۰، بار دیگر تأسیس و احیا کنند. پرچم این رستاخیز، بر دوش میرزا احمد کفایی و میرزا حسین فقیه سبزواری در اهتزاز بود.[۵۲]

احمد مهدوی دامغانی، استاد دانشگاه هاروارد آمریکا، در سه مقاله ای که به یاد حسینعلی راشد ، محمد واعظ زاده خراسانی و ابوالقاسم خزعلی با عنوان ” ذکر جمیل ” نگاشته، از میرزا حسین فقیه سبزواری ، همراه با میرزا احمد کفایی ، میرزا مهدی غروی اصفهانی و پدرش ، محمد کاظم مهدوی دامغانی    ، به عنوان بنیانگذاران و احیاگران حوزه علمیه مشهد، یاد می‌کند.

۱ – در بخشی از مقاله ای که با عنوان «چند خاطره مختصر از مرحوم آقای راشد» در مجله بخارا منتشر شده، نوشته‌است:

“ شاید به گمانم از سوم شهریور هزار و سیصد و بیست چیزی نگذشته بود که به مقتضای اذا زال المانع عاد الممنوع حوزهٔ علمیه مشهد کمر راست کرد و به همت زعمای قدیمی حوزه وعلمای اعلام و به مدد کمک مؤمنان و علاقمندان از ادارهِ اوقاف خلع ید و حق به حقدار رسید و إنشاءالله که مساعی جمیله ای که آقای حاج میرزا احمد کفایی     فرزند سوم مرحوم آقای آخوند خراسانی، قد س سره و آقای آقا میرزا مهدی غروی اصفهانی و آقای حاج میرزا حسین فقیه سبزواری در این باب فرمودند، مشکور و در نظر خداوند متعال مقبول باد. ”[۵۳][۵۴]

۲ – بخشی از مقاله دوم:

ذکر جمیلِ شیخ محمد واعظ زاده خراسانی

«پس از آنکه به آمریکا رفتم، هربار به زیارت مرقومه شریفه‌ای از ایشان که هر دو مرقومه جواب عریضه ای بود که بنده به حضورشان عرض کرده بودم، چشمم روشن شد، که اولی پاسخ عرض تسلیتی بود که به مناسبت درگذشت دایی محترمشان سید محمد نجف آبادی میردامادی خدمتشان عرض کرده بودم و دیگری مرقومه ای بود که بنده در مقام تشکر و سپاسگزاری از ابراز عنایت و یادآوری محبت آمیزی که مُعَظمٌ لَه در مجلس تکریم و ادای احترامی که در مشهد برای مرحوم مبرور حاج شیخ هاشم قزوینی (۱۲۷۰–۱۳۳۹ش) تشکیل یافته بود از مرحوم والدم فرموده بود که تفصیل آن را برادرم جناب دکتر محمود (دامت‌افاضاته) در تلفن برایم شرح دادند و اجمالی از آن را ـ با توجه به اِلتزامی که برخی افراد و بعضی رسانه¬‌ها از یاد نکردن مرحوم والِدم و زحماتی که او برای اِحیای حوزه علمیه مشهد پس از شهریور بیست در معیتِ استاد بزرگوارش، رضوان جایگاه، آقای میرزامهدی غَرَوی اصفهانی (اعلی‌الله‌مقامه) (۱۲۶۴–۱۳۲۴ش) و حضرتَینِ آیَتَین، کفائی (۱۲۶۷–۱۳۵۰ش) و سبزواری (۱۲۷۱–۱۳۴۵ش) کشیده بود دارند ـ مختصری از آن فرمایشات حضرت آقای واعظ زاده در آن مجلس در صفحه دوم «ویژه‌نامه روزنامه خراسان به مناسبت نکوداشت حاج شیخ هاشم قزوینی» چاپ شده بود. بنده به حضورشان عرض کرده بودم و معظمٌ لَه، جواب مفصلی برایم مرقوم فرمودند. خدایش رحمت فرماید.»

۳ – بخشی از مقاله سوم :

«درست یادم نیست که اواخر سال ۱۳۲۱ بود یا اوایل سال ۱۳۲۲ که یک روز مرحوم آقای کلباسی به همراهی «ابوالقاسم آقا خزعلی» به «مدرسه دودر» که مرحوم والدم در آن سال‌های بعد از واقعه شهریور که به جد و جهد به کمک مرحومان مغفوران آقایان حاج میرزا احمد کفائی ، حاج میرزا حسین فقیه سبزواری و دو سه نفر دیگر در مقام نوسازی و تجدید حوزه علمیّه مشهد بود آمدند و مرحوم کلباسی یک قطعه «ململ سفید و یک طاقه عبا» به پدرم داد و از او خواست آشیخ ابوالقاسم را «معمّم» سازد و مرحوم پدرم با خوشحالی فراوان و دعای خیر بسیار برای مزید سعادت و توفیق آشیخ ابوالقاسم خودش عمامه را پیچید و آن را بر سر آشیخ ابوالقاسم خزعلی گذاشت؛ و از این که من بنده از درک چنان افتخار محرومم و تغییر لباس نمی‌دهم گرد اندوهی بر صورتش نشست. خدای آن هر سه مرد عزیز را بیامرزاد» [۵۵][۵۶]

ساسان نوروزی ، استاد دانشگاه و پژوهشگر میراث فرهنگی می‌گوید:

«در حقیقت، در طول قریب به ۲۰سال، تقریباً یک توقف علمی فاجعه‌آمیز در حوزه علمیه به وجود آوردند که هنوز پس از گذشت ۵۰–۴۰سال، خلأ آن محسوس است. حوزه علمیه مشهد در دوران پهلوی دوم، با تلاش خستگی ناپذیر میرزا احمد کفایی ، میرزا حسین سبزواری و آقا میرزا مهدی اصفهانی بازسازی شد و از سوی دیگر، با حضور سیدمحمدهادی میلانی که به درخواست علما و فضلا در مشهد سکنی گزیدند، جان دیگری گرفت. در این دوره، به بهانه توسعه شهری، مدارس حاج‌حسن، باقریه، ابدال‌خان، باغ رضوان، فاضل‌خان، مستشاریه، مدرسه نو و حاج‌آقاجان به کلی نابود شد و بقیه مدارس نیز وضعیت مناسبی نداشت.» [۵۷]

محمد واعظ زاده خراسانی در گفتگو با مجله حوزه ؛ و در رابطه با دوره پس از احیای حوزه مشهد گفته‌ است :

«از مدرسین دروس عالی، آقایان : سبزواری و مرتضی آشتیانی بودند که گروه خاصی در درس آنان شرکت می‌کردند. آستان قدس هم به آنان و همچنین به مرحوم کفایی مبلغی می‌داد که بین طلاب شرکت کننده در درس، تقسیم کنند .»[۵۸][۵۹]

محمد واعظ زاده خراسانی، در رابطه با مدیران ارشد حوزه علمیه خراسان می‌گوید:

« میرزا احمد کفایی ، به‌طور رسمی مدیر حوزه علمیه مشهد بود و در کنار شیخ علی اکبر نهاوندی و میرزا حسین سبزواری ، امور طلاب را برنامه‌ریزی می‌کردند .»[۶۰]

برخی از شاگردان شهیر فقیه سبزواری

میرزا حسین فقیه سبزواری، با توجه به نظم و جدیت و احاطه ای که در طول پنجاه و هفت سال تدریس در سبزوار و نجف و مشهد داشت، دانش پژوهان بسیار از حلقه‌های درس اصول و فقه و فلسفه و حدیث او بهره بردند که برخی از آنان، به مقام مرجعیت رسیدند، بسیاری از آن‌ها، با نیل به مقام اجتهاد،کرسی‌های تدریس در سطوح عالی حوزه و دانشگاه را در اختیار گرفتند ، برخی در حوزه وعظ و خطابه صاحب نام شدند و برخی ، با پیوستن به جرگه پژوهشگران و نویسندگان، موفق به تألیف و انتشار کتاب هایی در حوزه تاریخ و تفسیر و حدیث و اخلاق شدند .

سید شهاب الدین مرعشی نجفی ، سید محمود مجتهدی سیستانی     ، محمد ابراهیم آیتی بیرجندی    ، مهدی الهی قمشه ای،[۶۱] محمد رضا شفیعی کدکنی[۶۲] ، سید علی حجت هاشمی خراسانی    ، عباس واعظ طبسی[۶۳] ، محمد تقی شریعتی مزینانی [۶۴] [۶۵] [۶۶] [۶۷] ، عبدالکریم موسوی اردبیلی     ، ذبیح‌الله صاحبکار    ،[۶۸] سید اسماعیل بلخی ( بنیانگذار نهضت اسلامی معاصر افغانستان )    [۶۹] ، حاج شیخ مرتضی اشرفی شاهرودی     ، حاج شیخ مصطفی اشرفی     ، حاج شیخ هادی روحانی     محمد حسین رجایی خراسانی     حاج شیخ محمد رضا مهدوی دامغانی     ، حاج شیخ احمد روحانی     ، محمد رضا نوغانی واعظ     ، حاج سید میرزا حسن صالحی     ، سید محمد تقی آل هاشم     ، میرزا حسن احقاقی [۷۰] ، محمد رضا احمدی    ، حاج شیخ ولی‌الله اسراری،[۷۱] شیخ محمد رضا اعدادی خراسانی،[۷۲] سید عزیزالله امامت    ، سید علی اصغر بنی هاشمی،[۷۳] حسین بهروان    ، رضا تقوی بجنوردی ، غلامرضا جمشید نژاد اول     ، [۷۴] سید محمد تقی حسینی طباطبایی     ، شیخ محمد حیدری    ، محمد علی خاکساری ، علامه شیخ عباس خالصی خراسانی    ،[۷۵] شیخ حسن داوری    ، سید محمد رضا رجائی صدر الشریعه[۷۶] ، سید عبدالحسین رضایی خراسانی (نیشابوری)    ، سید شاموسی رضوی مالستانی[۷۷] ، ابراهیم سلطانی گلشیخی    ،[۷۸] محمد باقر سنگانی    ،[۷۹] حاج سید میربابا سیدی     ، شیخ عباسعلی شاهرودی     ، شیخ حسین شکرانی     ، عبدالعلی صاحبی شاهرودی ،سید مهدی صانعی     ، علی اصغر عطایی خراسانی     ، حاج شیخ عباسعلی علیزاده ریابی     ، محمد تقی عندلیبی سبزواری    ،[۸۰] ابراهیم غفاری     ، شیخ احمد فریدالاسلام    ، حاج میرزا ابوالفضل فقاهتی ، سید زین العابدین فقیه سبزواری    ،[۸۱] حاج میرزا باقر فقیه سبزواری ، حاج سید جواد فقیه سبزواری     ، حاج سید صادق فقیه سبزواری     ، شیخ علی فلسفی     ، سید محمد مهدی قدمی دامغانی     ، سید علی اکبر واعظ موسوی (محب الاسلام )    ،[۸۲] میرزا احمد محدث خراسانی     ، حاج شیخ محمود محقق دامغانی     ، حاج شیخ علی مختاری    ،[۸۳] شیخ رضا مدرس غروی    ،[۸۴] سیّد محمّد مصباح بلخی[۸۵] ، سید محمد تقی مقدم    ،[۸۶] سید محمّد حسن میرفضائلیان[۸۷] ، سیّد محمّد تقی نقوی     ، وحید دامغانی    [۸۸] و . . . برخی از معروف‌ترین شاگردان فقیه سبزواری هستند.[۸۹]

برخی از پژوهشگران و صاحبان تألیفات که شاگرد فقیه سبزواری بوده اند و یا از وی، اجازه علمی دریافت کرده اند :

۱ – محمد ابراهیم آیتی بیرجندی [۹۰]

۲ – محی الدین مهدی الهی قمشه ای [۹۱]

۳ – سید عبدالحسین رضایی نیشابوری[۹۲]

۴ – محمد رضا شفیعی کدکنی [۹۳]

۵ – حجت هاشمی خراسانی [۹۴] [۹۵]

۶ – سید محمد تقی مقدم [۹۶] [۹۷]

۷ – محمد تقی شریعتی [۹۸]

۸ – محمد تقی نقوی [۹۹]

۹ – سید علی اکبر واعظ موسوی (محب الاسلام) [۱۰۰] [۱۰۱]

۱۰ – ابراهیم غفاری [۱۰۲]

۱۱ – محمد تقی عندلیبی [۱۰۳]

۱۲ – سید مهدی صانعی [۱۰۴] [۱۰۵]

۱۳ – ذبیح الله صاحب کار [۱۰۶] [۱۰۷]

۱۴ – ولی الله ( محمد ) اسراری، نوه ملاهادی سبزواری [۱۰۸] [۱۰۹]

۱۵ – میرزا حسن احقاقی [۱۱۰]

۱۶ – محمد رضا اعدادی خراسانی [۱۱۱]

۱۷ – سید عزیز الله امامت [۱۱۲]

۱۸ – حسین بهروان [۱۱۳]

۱۹ – غلامرضا جمشید نژاد اول [۱۱۴] [۱۱۵]

۲۰ – محمد علی خاکساری [۱۱۶]

۲۱ – عباس خالصی خراسانی [۱۱۷]

۲۲ – عبدالعلی صاحبی شاهرودی [۱۱۸]

۲۳ – علی اصغر عطایی خراسانی [۱۱۹]

برخی از دریافت کنندگان اجازه اجتهاد و روایت از فقیه سبزواری

کاظم مدیر شانه چی استاد علم الحدیث،[۱۲۰][۱۲۱]

محمد فقیه احمدآبادی از علمای اصفهان،[۱۲۲]

سید طه بهشتی اصفهانی    ،

سید علینقی امین،[۱۲۳][۱۲۴]

حجت هاشمی خراسانی،[۱۲۵]

سید محمد رضا روضاتی    ،[۱۲۶]

جعفر زاهدی (جورابچی )    ،[۱۲۷]

ذبیح‌الله صاحبکار ” سهی ”    [۱۲۸]

حسین عماد زاده،[۱۲۹][۱۳۰][۱۳۱]

سید جواد فقیه سبزواری،[۱۳۲][۱۳۳][۱۳۴]

سید صادق فقیه سبزواری،    [۱۳۵]

سید محمد علی فقیه قائنی،

سید محمد مهدی قدمی دامغانی

و سید عبدالحسین رضایی نیشابوری[۱۳۶]

تدریس خصوصی برای شاگردان ممتاز

تشویق دانشجویان ممتاز و شاگردان دلداده به درس و بحث و اهل مطالعه و پژوهش های نوین ، همیشه در دستور کار میرزا حسین فقیه سبزواری بود و از کمک مادی و حمایت علمی و معنوی کوتاهی نمی کرد .

میرزا حسین علاوه بر جلسات عمومی و منظم درس خارج فقه و اصول ، برای دانشجویانی که به مراتب فضل و تقوای آنان آگاه بود ، چنان چه خودشان درخواست می کردند، به خواستشان احترام می گذاشت و اقدام به تدریس خصوصی برای آنان می کرد .

از برخی خروجی های تدریس خصوصی فقیه سبزواری به عنوان نمونه ، می توان به تدریس خصوصی شرح منظومه برای محمد رضا شفیعی کدکنی اشاره کرد که ؛ امور عامه ؛ این کتاب را شفیعی نزد فقیه سبزواری تحصیل و اذعان کرده است که از دیگرانی که مدعی بوده اند ، فقیه سبزواری در فلسفه نیز ، مسلط تر و خوش تقریرتر بوده است . [۱۳۷]

حجت هاشمی خراسانی که اکنون همه کارشناسان آگاه به امور علمی حوزه های علمیه ، از او به عنوان ادیب معاصر پس از محمد تقی ادیب نیشابوری ادیب دوم و عبدالجواد ادیب نیشابوری ادیب اول یاد می کنند ، در زندگی نامه اش نوشته است که نهج البلاغه را خصوصی نزد فقیه سبزواری تلمذ کرده است و مباهات می کند که با یار بودن بختش ، به افتخار بزرگی نائل شده که نهج البلاغه را نزد فقیه سبزواری بیاموزد .

به علاوه ، همراه باهم بحثش ، سید جواد فقیه سبزواری ، سومین فرزند روحانی و مجتهد میرزا حسین ، تحصیل فقه و اصول بطور خصوصی را نزد میرزا حسین داشته اند . [۱۳۸]

حسن طالبیان شریف در گزارشی آورده است که از حاج شیخ احمد روحانی شنیده که من (روحانی) و اقا سید محمود مجتهدی سیستانی و حاج شیخ محمد رضا مهدوی دامغانی به صورت خصوصی شرح منظومه را نزد فقیه سبزواری در مسجد گوهرشاد فرا گرفتیم.[۱۳۹]

منابع :

۵۲.

باغستانی ۱۳۹۳=حوزه علمیه مشهد ک=دانشنامه جهان اسلام

۵۳.

↑ متن کامل مقاله چند خاطره مختصر از راشد

۵۴.

↑ مجله بخارا، شماره ۸۸ – ۸۷، خرداد و شهریور ۱۳۹۱

۵۵.

↑ Pdf روزنامه اطلاعات، ۲۷ شهریور ۱۳۹۴، سال بیست و دوم، شماره ۴۹۱۷

۵۶.

↑ http://www.ettelaat.com/etbarchive/۱۹۹۶-۲۰۱۴/۲۰۱۵/۰۹/۱۸/P۳.pdf

۵۷.

↑ شهرا آرا آنلاین

۵۸.

↑ مجله حوزه، شماره ۴۳-۴۴، مصاحبه با حجت الاسلام و المسلمین محمد واعظ زاده خراسانی، ص ۱۹۵.

۵۹.

↑ http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/۴۵۱۸/۴۵۴۶/۳۲۷۷۶

۶۰.

↑ http://www.hozehkh.com/EntriesImages/۱/otherPic/file/SOLAIMANIEH.pdf

۶۱.

↑ حوزه نت

۶۲.

↑ مجله بخارا، فروردین و اردیبهشت ۱۳۸۸ - شماره ۷۰

۶۳.

↑ کیهان

۶۴.

↑ زندگی‌نامهٔ محمدتقی شریعتی به قلم خودش

۶۵.

↑ معلمی که سقراط خراسان شد

۶۶.

↑ مفسّر نوگرای قرآن، محمد اسفندیاری، مجله بیّنات زمستان ۱۳۷۵

۶۷.

↑ استاد شریعتی:تفسیری نوین از متنی کهن

۶۸.

↑ مجله رشد معلم آذر ۱۳۸۱ - شماره ۱۶۹ (۱۰ صفحه - از ۱۰ تا ۱۹)

۶۹.

↑ دانشنامه مشهد

۷۰.

↑ میرزا حسن احقاقی

۷۱.

↑ زندگی‌نامه مشاهیر ایران و جهان، جلد پنجم

۷۲.

↑ کتاب مؤلفین کتب چاپی فارسی و عربی از آغاز چاپ تاکنون، جلد ۳، نویسنده: مشار، خان بابا، سال ۱۳۴۱، صفحه ۱۳۵

۷۳.

↑ مجله پژوهش‌های اسلامی اجتماعی، بهار ۱۳۷۷، شماره ۱۲، صفحه ۱۹۵

۷۴.

↑ غلامرضا جمشید نژاد اول

۷۵.

↑ مجله: آینه پژوهش، فروردین و تیر ۱۳۷۸ - شماره ۵۵ ...

۷۶.

↑ کتاب مشاهیر مدفون در حرم رضوی، زیر نظر استاد غلامرضا جلالی، جلد اول، صفحه ۱۹۸

۷۷.

↑ کتاب سی و پنج عالم (از عالمان تأثیرگذار افغانستان در سده اخیر (نویسنده: موسوی نژاد، سید محمد (عارف (ناشر: مجمع ذخایر اسلامی، محل نشر:قم – ایران، سال نشر:۱۳۹۳

۷۸.

↑ کتاب مشاهیر مدفون در حرم رضوی، زیر نظر استاد غلامرضا جلالی، جلد اول، صفحه ۲۴۸ تا ۲۵۰

۷۹.

↑ کتاب مشاهیر مدفون در مشهد و حومه، زیر نظر استاد غلامرضا جلالی، صفحه ۱۹۳ و ۱۹۴

۸۰.

↑ آینه پژوهش شماره ۱۱۲

۸۱.

↑ کتاب عمری پر افتخار، صفحه ۱۰۳

۸۲.

↑ http://resalaat.ir/NewsDetail.aspx?itemid=۲۵۳۸

۸۳.

↑ مجله آینه پژوهش، خردادوتیر ۱۳۹۶، شماره ۱۶۴

۸۴.

↑ منبع: کتاب مشاهیر مدفون در حرم رضوی، زیر نظر استاد غلامرضا جلالی، جلد اول، صفحه ۳۹۴ و ۳۹۵

۸۵.

↑ صفحه ۳۵۲، تاریخ علمای بلخ، جلد ۲، نویسنده: رحمانی ولوی، مهدی، نویسنده: جغتایی، منصور، ناشر: آستان قدس رضوی، مؤسسه چاپ و انتشارات، سال نشر :۱۳۸۶

۸۶.

↑ روزنامه وطن امروز، شماره ۱۱۷۸ به تاریخ ۱۸/۸/۹۲، صفحه ۱۲ (صفحه آخر)

۸۷.

↑ دکتر میر فضائلیان

۸۸.

↑ جام جم، نشریه ایام، شماره ۱۲، دی ماه ۱۳۸۴

۸۹.

↑ زندگی‌نامه کوتاه ۵۷ نفر از شاگردان معروف میرزا حسین فقیه سبزواری

۹۰.

↑ تألیفات و آثار محمد ابراهیم آیتی بیرجندی

۹۱.

↑ تألیفات و آثار محی الدین مهدی الهی قمشه ای

۹۲.

↑ تألیفات و آثار سید عبدالحسین رضایی نیشابوری

۹۳.

↑ تألیفات و آثار محمد رضا شفیعی کدکنی

۹۴.

↑ تألیفات و آثار حجت هاشمی خراسانی

۹۵.

↑ تألیفات و آثار حجت هاشمی خراسانی

۹۶.

↑ تألیفات و آثار سید محمد تقی مقدم

۹۷.

↑ سید محمد تقی مقدم

۹۸.

↑ تألیفات و آثار محمد تقی شریعتی

۹۹.

↑ تألیفات و آثار محمد تقی نقوی

۱۰۰.

↑ تألیفات و آثار سید علی اکبر واعظ موسوی محب الاسلام

۱۰۱.

↑ مقالات سید علی اکبر واعظ موسوی (محب الاسلام)

۱۰۲.

↑ تألیفات و آثار ابراهیم غفاری

۱۰۳.

↑ تألیفات و آثار محمد تقی عندلیبی

۱۰۴.

↑ تألیفات و آثار سید مهدی صانعی

۱۰۵.

↑ تألیفات و آثار سید مهدی صانعی

۱۰۶.

↑ تألیفات و آثار ذبیح الله صاحب کار

۱۰۷.

↑ تألیفات و آثار ذبیح الله صاحب کار

۱۰۸.

↑ الله-اسراری/ تألیفات و آثار ولی الله اسراری، نوه ملاهادی سبزواری

۱۰۹.

↑ تألیفات و آثار ولی الله اسراری، نوه ملاهادی سبزواری

۱۱۰.

↑ میرزا حسن احقاقی

۱۱۱.

↑ تألیفات و آثار محمد رضا اعدادی خراسانی

۱۱۲.

↑ تألیفات و آثار سید عزیز الله امامت

۱۱۳.

↑ تألیفات و آثار حسین بهروان

۱۱۴.

↑ تألیفات و آثار غلامرضا جمشید نژاد اول

۱۱۵.

↑ غلامرضا جمشید نژاد اول

۱۱۶.

↑ تألیفات و آثار محمد علی خاکساری

۱۱۷.

↑ تألیفات و آثار عباس خالصی خراسانی

۱۱۸.

↑ تألیفات و آثار عبدالعلی صاحبی شاهرودی

۱۱۹.

↑ تألیفات و آثار علی اصغر عطایی خراسانی

۱۲۰.

↑ دستخط آیه الله میرزا حسین فقیه سبزواری، اجازه اجتهاد و روایت به استاد دکتر کاظم مدیر شانه چی

۱۲۱.

↑ کیهان فرهنگی، مرداد ۱۳۶۶، شماره ۴۱

۱۲۲.

↑ جلد:۵، صفحه ۵۵۸، دره الصدف فیمن تلمذ من علماء اصفهان بالنجف، نویسنده: قاسمی، رحیم، ناشر:مجمع الذخایر الاسلامیه، محل نشر :قم – ایران، سال نشر:۱۳۹۳،

۱۲۳.

↑ مساجد و مدارس سبزوار، وحید، اسفند ۱۳۵۳ - شماره ۱۳۵

۱۲۴.

↑ سید علینقی امین

۱۲۵.

↑ کتاب مرآه الحجّه، شرح حال حجت هاشمی و اساتید، نویسنده: ابو معین حمیدالدین حجت هاشمی خراسانی، مؤسسه نشر و مطبوعات حاذق، تاریخ نشر، شهریور ۱۳۷۱

۱۲۶.

↑ دستخط آیه الله میرزا حسین فقیه سبزواری، اجازه روایت به حجه الاسلام سید رضا روضاتی

۱۲۷.

↑ آیینه پژوهش، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، شماره ۵۵، صفحه ۲۰

۱۲۸.

↑ رشد معلم، آذر ۱۳۸۱ – شماره ۱۶۹

۱۲۹.

↑ اجازه روایت به استاد حسین عماد زاده از سوی آیه الله میرزا حسین فقیه سبزواری

۱۳۰.

↑ زندگانی حضرت امام حسن عسکری علیه السلام، آخرین مجلد از دوره ۲۰ جلدی ۱۴ معصوم، حسین عماد زاده اصفهانی، شرکت سهامی طبع کتاب، تهران، ۱۳۴۲ شمسی

۱۳۱.

↑ میراث شهاب، رحیم قاسمی، شماره ۷۹ – ۸۰، فهرست نسخ خطی متفرقه اصفهان، قسمت دوم، صفحه ۱۳۷

۱۳۲.

↑ اجازه اجتهاد به آیه الله حاج سید جواد فقیه سبزواری از سوی آیه الله میرزا حسین فقیه سبزواری

۱۳۳.

↑ کتاب عمری پرافتخار، خاطرات زندگانی حضرت آیه الله العظمی فقیه سبزواری، نوشته حسین نوقانی خراسانی، محمد ناصری، ۱۳۴۶، مشهد، بورس کتاب، صفحهٔ ۱۰۸

۱۳۴.

↑ روزنامه خراسان، ۱۴ آذر ۱۳۸۴، ۲ ذی القعده ۱۴۲۶، صفحه ۱۲

۱۳۵.

↑ دستخط آیه الله میرزا حسین فقیه سبزواری، اجازه به آیه الله سید صادق فقیه سبزواری

۱۳۶.

↑ روایت تسنیم از عالم جلیل‌القدری که کارگشای مشکلات مردم بود

۱۳۷.

↑ مجله بخارا، فروردین و اردیبهشت ۱۳۸۸ - شماره ۷۰

۱۳۸.

↑ کتاب مرآه الحجّه، شرح حال حجت هاشمی و اساتید، صفحه ۱۳۰ تا ۱۴۵، نویسنده: ابو معین حمیدالدین حجت هاشمی خراسانی، مؤسسه نشر و مطبوعات حاذق، تاریخ نشر، شهریور ۱۳۷۱

۱۳۹.

↑ روایت تسنیم از عالم‌ جلیل‌القدری که کارگشای‌ مشکلات مردم بود

مجموعه پژوهش های مرتبط با زندگی ، شخصیت و آثار مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری

 

مجموعه پژوهش های ارائه شده به فضای مجازی ،

 مرتبط با زندگی ،

شخصیت علمی و اجتماعی ، آثار و خدمات

مرحوم آیة الله العظمی

حاج میرزا حسین فقیه سبزواری رحمة الله علیه

 

پژوهش و تدوین :

سید محمد فقیه سبزواری

 

دانلود فایل

 

کمک به زلزله زدگان بویین زهرا در سال 1341

 

کمک آیة الله حاج میرزا حسین فقیه سبزواری

بهزلزله زدگان بویین زهرا در سال 1341

پایگاه خبری تحلیلی بوئین زهرا گزارش می دهد: دهم شهریور برای مردم شهرستان بوئین زهرا یادآور خاطرات تلخ زمین لرزه سال ۴۱ است 

 

 
 
حدود ساعت ۱۱ شامگاه ۱۰ شهریور ۱۳۴۱ بود که زمین‌لرزه‌ای با شدت ۷/۲ ریشتر هست و نیست دشت جنوبی قزوین ( منطقه بوئین زهرا ) را به هم ریخت و موجی از غم و اندوه را به سراسر کشور کشاند این نوشتار را تقدیم می کنیم به بازماندگان زلزله سال ۱۳۴۱ بوئین زهرا. زلزله ای که به یکباره جان حدود ۲۰ هزار نفر را گرفت و رفت و نام خود را در فهرست مهیب ترین زلزله های قرن به ثبت رساند حدود ساعت ۱۱ شامگاه ۱۰ شهریور ۱۳۴۱ بود که زمین‌لرزه‌ای با شدت ۲/۷ریشتر هست و نیست دشت جنوبی قزوین را به هم ریخت و موجی از غم و اندوه را به سراسر کشور کشاند بر اساس اطلاعات علمی ثبت شده، زمین لرزه بویین زهرا در اثر جنبایی گسل ایپک در جنوب بویین زهرا اتفاق افتاد و به ویرانی کامل بویین زهرا و روستاهای توفک، رودک، دانسفهان، سگزآباد و چندین روستای دیگر تاکستان و دشت قزوین انجامید. عمق کانونی این زلزله ۲۰کیلومتر بود و تعداد کشته‌شدگان بیش از ۲۰هزار نفر و تعداد مصدومین و مجروحین دو هزار و ۸۰۰نفر بودند. دراین حادثه ۲۹۴روستا ویران شدند و ۱۰۰هزار نفر بی‌خانمان شدند. نوع خرابی ها به صورت کلاسیک یادآور ویرانی در اکثر زمین لرزه های تاریخی ایران بود. بر سر مردم بوئین زهرا همان بلایی آمد که بر سر مردم بم آمد. زلزله قوی و ساختمانهای خشتی و کاهگلی قدیمی که تحمل یک ثانیه آن را هم نداشتند و متاسفانه تعداد کشته شدگان چند برابر مجروحان بود. بلافاصله پس از وقوع زلزله گروهها و جمعیت‌های امدادی از هر نقطه کشور عازم مناطق زلزله‌زده شدند تا به یاری حادثه‌دیدگان برسند. همچنین نهادها و سازمانهای مختلف و گروههای مختلف مردم کمکهای نقدی و غیر نقدی خود را به مناطق زلزله‌زده گسیل کردند. به علت وسعت زیاد مناطق زلزله زده و خسارات جانی و مالی فراوان،‌ بلافاصله پس از وقوع زلزله از طرف دبیرکل جمعیت شیر و خورشید سرخ ایران تلگرافی به اتحادیه بین‌المللی صلیب‌سرخ جهانی مخابره شد و شدت زلزله و خسارات و تلفات فوق‌العاده به اطلاع اتحادیه مذکور رسید و تقاضای استمداد شد. کمک‌های خارجی به تدریج وارد ایران شد تا در کنار نیروهای دولتی امدادرسانی را ادامه دهند. محمدرضا پهلوی هم به همراه شمس پهلوی رییس «جمعیت شیر و خورشید سرخ ایران» از منطقه بازدید کردند. سازمان نوپای سپاه دانش نیز به کمک شتافت. اما انگار بسیاری به جمعیت شیر و خورشید و حکومت اعتماد نداشتند و به نظرشان روند امدادرسانی کند می‌آمد. ابعاد ویرانی چنان وسیع بود که بسیاری از هنرمندان و تشکل‌ها هم برای کمک دست به کار شدند. اما نام حادثه بوئین‌زهرا با نامهای دیگری گره خورد: روحانیت و جهان پهلوان غلامرضا تختی. به گفته صدرالدین الهی از بنیانگذاران کیهان ورزشی، بهترین شخصی که می‌توانست کاروان کمک‌ها را هدایت کند، غلامرضا تختی، قهرمان کشتی جهان بود؛ شخصی که مردم به او اعتماد داشتند. الهی می‌گوید: کیهان ورزشی از طریق مهدی دری، سردبیر نشریه که رابطه نزدیکی با غلامرضا تختی داشت٬ ایده و مسیر جمع‌آوری کمک‌ها را با غلامرضا تختی مطرح می‌کند و او هم می‌پذیرد. چهار روز پس از زلزله در چهاردهم شهریور به کیهان می‌نویسد: «اینجانب غلامرضا تختی به نمایندگی از طرف کلیه ورزشکاران و قهرمانان ایران مثل هر فرد وطن‌پرست حاضر به انجام این وظیفه ملی هستم. هر روزی که موسسه کیهان تعیین کند، اینجانب آماده‌ام که با تمام طبقات مردم ایران و تهران تماس بگیرم و از آن‌ها استمداد بجویم تا به خواهران و برادران آسیب‌دیده خود به هر نحوی که امکان‌پذیر است مساعدت نمایند.». جهان پهلوان، شروع به جمع کردن کمک های مردمی در تهران کرد و با این حرکت مبلغ هنگفتی برای زلزله زدگان تهیه گردید. حتی این حرکت مرحوم تختی و جمع شدن حجم بالای کمک ها، این شایعه را به زبان انداخت که ساواک مخالف تداوم حرکت مردمی جهان پهلوان است. مهم تر اینکه روز چهاردهم شهریور در روزنامه ها چنین منتشر گردید: کار جمع‌آوری اعانه در مقابل فروشگاه کوروش در چهارراه قوام‌السلطنه [سی تیر] توسط ساواک متوقف شد و اجازه ندادند تا تختی به راه خود ادامه دهد اما تختی به راه خود ادامه داد و تا آخرین مسیر تعیین شده پیش رفت. تختی و همراهان برای جمع‌آوری کمک مردم از پهلوی و دوراهی یوسف‌آباد به حرکت درآمدند و پیاده تا ایستگاه راه‌آهن آمدند و در طول راه کمک‌های مردمی را جمع‌آوری کردند. اما گروه دیگری که به سرعت وارد میدان شدند و مردم را به حمایت از زلزله زدگان فرا خواندند روحانیون بودند. آیات عظام سیدمحمدهادی میلانی، میرزا احمد خراسانی و فقیه سبزواری با صدور اعلامیه مشترکی مساعی عمومی مردم را جهت کمک به زلزله‌زدگان خواستار شدند. آیات عظام سیدکاظم شریعتمداری، سیدمحمدرضا گلپایگانی و شهاب‌الدین مرعشی نجفی هم درباره لزوم کمک مردم به زلزله‌زدگان فتاوی جداگانه‌ای صادر کردند روز چهاردهم شهریور، عده ای از بازرگانان و معتمدین شهرستان قم خدمت حضرت آیت‌آلله العظمی گلپایگانی شرفیاب شده و راجع به کمک به زلزله‌زدگان با ایشان مذاکراتی کردند و حضرت آیت‌الله پیام زیر را به عموم مسلمین ابلاغ کردند: بسم‌الله الرحمن الرحیم. بر عموم مسلمین لازم است به هر نحو می‌توانند به برادران دینی خود که در حادثه زلزله اخیر آسیب دیده‌اند مساعدت نموده و عواطف و برادری خود را در این سانحه مؤلمه ابراز دارند. بر حسب تقاضای عده‌ای از مؤمنین در بانک ملی شعبه قم حساب شماره ۲۵۹۸ از طرف احقر باز شده است تا پس از جمع‌آوری وجوه، به وسیله اشخاص مورد اعتماد اینجانب مستقیماً بین آسیب‌دیدگان توزیع گردد اشخاص نیکوکار می‌توانند در هر شهرستان به حساب شماره فوق بانک ملی مبلغی پرداخت نمایند. امروز۵۱ سال از این زلزله می گذرد. شاید بسیاری از بازماندگان آن حادثه، تا کنون از دنیا رفته اند. حال پس از ۵۱ سال، این نوشته تقدیم می گردد به تمام کسانی که در آن حادثه هولناک عزیزان خود را از دست دادند و تمام هموطنانی که در آن روزها به هر ترتیب به یاری حادثه دیدگان شتافتند و امروز خواننده این سطور هستند. یادشان گرامی و همتشان مشکور.
 

مجموعه پژوهش های مرتبط با مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری رحمة الله علیه

 

مجموعه پژوهش های مرتبط با زندگی ،

شخصیت علمی و اجتماعی ، آثار و خدمات

مرحوم آیة الله العظمی

حاج میرزا حسین فقیه سبزواری رحمة الله علیه

 

 

 

پژوهش و تدوین :

سید محمد فقیه سبزواری

 

*****

 

1

گزارشی از زندگی و شخصیت علمی ، روحانی و اجتماعی  

آیة الله میرزا موسی فقیه سبزواری 

(1336 – 1262 ه . ق ) 

(1298 – 1224 هجری شمسی) 

از شاگردان برجسته میرزا محمد حسن شیرازی ( میرزای بزرگ ) ؛

سید محمد طباطبایی فشارکی ( اصفهانی ) ، آخوند خراسانی ؛ سید اسماعیل صدر

 

از اصحاب خاص میرزا محمد تقی شیرازی

و از مدرسین و فقهای برجسته ؛ و صاحب کرامات در سبزوار

در اواخر قرن 13 ؛ و اوائل قرن 14 قمری

 

پدر و استاد آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری 

 

و آیة الله حاج میرزا مهدی فقاهتی 

و 

 

استاد وعموی آیة الله میرزا حسن سیادتی

 

پژوهش و تدوین :

سید محمد فقیه سبزواری

 

تیرماه 1397

 

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1711

 

تلگرام :

https://t.me/faghih_e_sabzevari/6966

https://t.me/faghih_e_sabzevari/6967

 

لینک مستقیم :

 

http://s8.picofile.com/d/8332567200/7801909f-2720-4980-9694-d95b52c39507/%D8%A2%DB%8C%D8%A9_%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87_%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7_%D9%85%D9%88%D8%B3%DB%8C_%D9%81%D9%82%DB%8C%D9%87_%D8%B3%D8%A8%D8%B2%D9%88%D8%A7%D8%B1%DB%8C_%D8%B1%D9%87.docx

  

*****

2

مجموعه نوشته های :

علمای اعلام و پژوهشگران فرهیخته ،

آیة الله شیخ آقا بزرگ تهرانی ، آیةالله سید مصطفی سیادتی ، آیة الله حجت هاشمی خراسانی ، آیة الله سید احمد روضاتی ، علامه محمد علی معلم حبیب آبادی ، حجةالاسلاممحمدشریفرازی ، حجة الاسلام حسین نوقانی خراسانی ، حجة الاسلام محمد ناصری ، حجة الاسلام مهدی عسکرآبادی ، حجة الاسلام علیرضا نوروزی ، استاد غلامرضا جلالی ، دکتر کامیار صداقت ثمرحسینی ، السید محمد الغروی ، الدکتور الشیخ محمد هادی الامینی ، استاد محمود بیهقی ، استاد محمد ابراهیم احمدی ، م – جرفادقانی ، محمد رضانصیری، حسن مروجّی و . . .

در ارتباط با زندگی ، شخصیت ، آثار و خدمات مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری

تحقیق و تدوین :

سید محمد فقیه سبزواری 

لینک دانلود :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1605

تلگرام :

https://t.me/faghih_e_sabzevari/6979

 

https://t.me/faghih_e_sabzevari/6980

 

لینک مستقیم :

http://s9.picofile.com/d/8330219718/9f412eef-20c9-4a72-879c-984d49801eae/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C_%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D8%B1%D8%AD%D9%88%D9%85_%D8%A2%DB%8C%D8%A9_%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87_%D8%A7%D9%84%D8%B9%D8%B8%D9%85%DB%8C_%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7_%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86_%D9%81%D9%82%DB%8C%D9%87_%D8%B3%D8%A8%D8%B2%D9%88%D8%A7%D8%B1%DB%8C.docx

 

*****

3

دانلود کتاب " عمری پرافتخار ،

زندگی نامه مرحوم آیة الله العظمی

حاج میرزا حسین فقیه سبزواری " با فرمت pdf

تهیه و تنظیم :

سید محمد فقیه سبزواری

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1601

لینک مستقیم :

http://s8.picofile.com/d/8330074468/4def24b7-b2c7-450d-b915-28d69af8b054/%D8%B9%D9%85%D8%B1%DB%8C_%D9%BE%D8%B1_%D8%A7%D9%81%D8%AA%D8%AE%D8%A7%D8%B1_%D8%A2%DB%8C%D8%AA_%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87_%D8%A7%D9%84%D8%B9%D8%B8%D9%85%DB%8C_%D8%AD%D8%A7%D8%AC_%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7_%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86_%D9%81%D9%82%DB%8C%D9%87_%D8%B3%D8%A8%D8%B2%D9%88%D8%A7%D8%B1%DB%8C_pdf_2_.pdf 

تلگرام :

https://t.me/faghih_e_sabzevari/5840

4

دانلود کتاب " عمری پرافتخار ،

زندگی نامه مرحوم آیة الله العظمی

حاج میرزا حسین فقیه سبزواری " با فرمت    pdf

در این نسخه ، صفحات کتاب ،

بصورت اسکن شده در فایل قرار گرفته است 

تهیه و تنظیم :

سید محمد فقیه سبزواری

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1602

لینک مستقیم دانلود :

http://s9.picofile.com/d/8330074926/89b41f22-3215-438f-b99e-896bed19f537/Doc1_%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8_%D8%B9%D9%85%D8%B1%DB%8C_%D9%BE%D8%B1_%D8%A7%D9%81%D8%AA%D8%AE%D8%A7%D8%B1_%D8%AE%D8%A7%D8%B7%D8%B1%D8%A7%D8%AA_%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%86%DB%8C_%D8%AD%D8%B6%D8%B1%D8%AA_%D8%A2%DB%8C%D8%A9_%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87_%D8%A7%D9%84%D8%B9%D8%B8%D9%85%DB%8C_%D8%AD%D8%A7%D8%AC_%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7_%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86_%D9%81%D9%82%DB%8C%D9%87_%D8%B3%D8%A8%D8%B2%D9%88%D8%A7%D8%B1%DB%8C_pdf_121.pdf

تلگرام :

https://t.me/faghih_e_sabzevari/5522

5

دانلود کتاب " عمری پرافتخار ،

زندگی نامه مرحوم آیة الله العظمی

حاج میرزا حسین فقیه سبزواری " با فرمت word

تهیه و تنظیم :

سید محمد فقیه سبزواری

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1603

 

لینک مستقیم دانلود :

http://s8.picofile.com/d/8330075584/a53746fb-9ac9-4b70-b2cc-f7d01cc36dec/%D8%B9%D9%85%D8%B1%DB%8C_%D9%BE%D8%B1_%D8%A7%D9%81%D8%AA%D8%AE%D8%A7%D8%B1.docx 

تلگرام :

https://t.me/faghih_e_sabzevari/4885 

6

دانلود کتاب "  هدایة الانام،

رساله عملیه مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری اعلی الله مقامه الشریف

تهیه و تنظیم :

سید محمد فقیه سبزواری

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1600

لینک مستقیم

*****

7

دانلود کتاب " مختصر هدایة الانام "

رساله عملیه مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری

اعلی الله مقامه الشریف

تهیه و تنظیم :

سید محمد فقیه سبزواری

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1599

لینک مستقیم

*****

8

دانلود فایل PDF  ‎حاوی 21 مقاله در رابطه با حمایت علما و رو حانیت

از ملی شدن صنعت نفت ایران

و فتوای آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری

مبنی بر لزوم خلع ید بیگانگان از نفت ایران 

پژوهش و تدوین :

سید محمد فقیه سبزواری 

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1560 

تلگرام : 

https://t.me/faghih_e_sabzevari/7007

لینک مستقیم : 

http://s9.picofile.com/d/8328643934/43421912-35e4-4d07-b12b-be10797630ee/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AA_%D8%AD%D9%85%D8%A7%DB%8C%D8%AA_%D8%B9%D9%84%D9%85%D8%A7_%D8%A7%D8%B2_%D9%85%D9%84%DB%8C_%D8%B4%D8%AF%D9%86_%D8%B5%D9%86%D8%B9%D8%AA_%D9%86%D9%81%D8%AA_%D9%88_%D9%81%D8%AA%D9%88%D8%A7%DB%8C_%D8%A2%DB%8C%D8%A9_%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87_%D9%81%D9%82%DB%8C%D9%87_%D8%B3%D8%A8%D8%B2%D9%88%D8%A7%D8%B1%DB%8C.pdf

*****

9

زندگی و سیره حضرت رضا علیه السلام 

نوشته : مرحوم آیة الله حاج میرزا زین العابدین فقیه سبزواری 

تهیه و تنظیم : سید محمد فقیه سبزواری

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1746

تلگرام :

https://t.me/faghih_e_sabzevari/6999

لینک مستقیم :

http://s8.picofile.com/d/8333937118/b58262fd-bc00-4664-80f9-b3d6693d2651/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C_%D9%88_%D8%B3%DB%8C%D8%B1%D9%87_%D8%AD%D8%B6%D8%B1%D8%AA_%D8%B1%D8%B6%D8%A7_%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87_%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85_%D8%8C_%D9%86%D9%88%D8%B4%D8%AA%D9%87_%D8%A2%DB%8C%D8%A9_%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87_%D8%AD%D8%A7%D8%AC_%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7_%D8%B2%DB%8C%D9%86_%D8%A7%D9%84%D8%B9%D8%A7%D8%A8%D8%AF%DB%8C%D9%86_%D9%81%D9%82%DB%8C%D9%87_%D8%B3%D8%A8%D8%B2%D9%88%D8%A7%D8%B1%DB%8C.docx 

*****

10

شاگردان برجسته مرحوم آیة الله حاج سید جواد فقیه سبزواری ،

قسمت اول

پژوهش و تدوین :

سید محمد فقیه سبزواری 

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1759 

تلگرام :

https://t.me/faghih_e_sabzevari/7019 

*** 

شاگردان برجسته مرحوم آیة الله حاج سید جواد فقیه سبزواری ،

قسمت دوم 

پژوهش و تدوین :

سید محمد فقیه سبزواری 

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1760

تلگرام : 

https://t.me/faghih_e_sabzevari/7020

***

شاگردان برجسته مرحوم آیة الله حاج سید جواد فقیه سبزواری ،

قسمت سوم

پژوهش و تدوین :

سید محمد فقیه سبزواری 

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1761

تلگرام : 

https://t.me/faghih_e_sabzevari/7021 

***

شاگردان برجسته مرحوم آیة الله حاج سید جواد فقیه سبزواری ،

قسمت چهارم

پژوهش و تدوین :

سید محمد فقیه سبزواری

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1762

تلگرام :

https://t.me/faghih_e_sabzevari/7023 

***

شاگردان برجسته مرحوم آیة الله حاج سید جواد فقیه سبزواری ،

قسمت پنجم

پژوهش و تدوین :

سید محمد فقیه سبزواری

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1763

تلگرام :

https://t.me/faghih_e_sabzevari/7024

***

شاگردان برجسته مرحوم آیة الله حاج سید جواد فقیه سبزواری ،

قسمت ششم

پژوهش و تدوین :

سید محمد فقیه سبزواری

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1764

تلگرام :

https://t.me/faghih_e_sabzevari/7026

***

شاگردان برجسته مرحوم آیة الله حاج سید جواد فقیه سبزواری ،

قسمت هفتم

پژوهش و تدوین :

سید محمد فقیه سبزواری

                                                        http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1765                                                                                 

تلگرام :

https://t.me/faghih_e_sabzevari/7027

 

*****

11

مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری ،

از مؤسّسین و احیاگران حوزه علمیّه مشهد ، پس از واقعه گوهرشاد

پژوهش و تدوین :

سید محمد فقیه سبزواری

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1757

تلگرام :

https://t.me/faghih_e_sabzevari/7018

*****

12

مجموعه مقالات مرتبط با حادثه گوهرشاد

و نقش مرحوم آیة الله فقیه سبزواری

( قسمت اول ) 

پژوهش و تدوین :

سید محمد فقیه سبزواری 

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1751

 تلگرام :

https://t.me/faghih_e_sabzevari/7012

*****

مجموعه مقالات مرتبط با حادثه گوهرشاد

و نقش مرحوم آیة الله فقیه سبزواری

( قسمت دوم ) 

پژوهش و تدوین :

سید محمد فقیه سبزواری

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1752

تلگرام :

https://t.me/faghih_e_sabzevari/7013 

*****

دانلود مجموعه مقالات مرتبط با حادثه گوهرشاد

و نقش مرحوم آیة الله فقیه سبزواری

( قسمت سوم ) 

پژوهش و تدوین :

سید محمد فقیه سبزواری

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1753 

تلگرام : 

https://t.me/faghih_e_sabzevari/7014 

*****

دانلود مجموعه مقالات مرتبط با حادثه گوهرشاد

و نقش مرحوم آیة الله فقیه سبزواری

( قسمت چهارم ) 

پژوهش و تدوین :

سید محمد فقیه سبزواری

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1754

تلگرام :

https://t.me/faghih_e_sabzevari/7015 

*****

دانلود مجموعه مقالات مرتبط با حادثه گوهرشاد

و نقش مرحوم آیة الله فقیه سبزواری

( قسمت پنجم ) 

پژوهش و تدوین :

سید محمد فقیه سبزواری

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1755

تلگرام :

https://t.me/faghih_e_sabzevari/7016 

*****

دانلود مجموعه مقالات مرتبط با حادثه گوهرشاد

و نقش مرحوم آیة الله فقیه سبزواری  

( قسمت ششم ) 

پژوهش و تدوین :

سید محمد فقیه سبزواری

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1756

تلگرام :

https://t.me/faghih_e_sabzevari/7017

***** 

13

کوی طلاب مشهد ، یادگار جاودانه مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری

دانلود فایل کوی طلاب به روایت شهرارا

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1682

لینک مستقیم :

http://s9.picofile.com/d/8331774384/980132ab-6dec-405e-9b22-5842cae99dfa/%DA%A9%D9%88%DB%8C_%D8%B7%D9%84%D8%A7%D8%A8_%D8%A8%D9%87_%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AA_%D8%B4%D9%87%D8%B1%D8%A7%D8%B1%D8%A7.docx 

*****

14

فیلم کامل مراسم تجلیل از استاد سید علینقی فقیه سبزواری ،

از فرزندان مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری 

https://t.me/faghih_e_sabzevari/5843 

فیلم کوتاه مراسم تجلیل از استاد سید علینقی فقیه سبزواری ، 

از فرزندان مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری 

https://t.me/faghih_e_sabzevari/5842 

آپارات 

*****

15

ویکی پدیا ، 

زندگی نامه آیة الله میرزا موسی فقیه سبزواری 

پژوهشگر و نویسنده :

سید محمد فقیه سبزواری

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1851

لینک مستقیم :

https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D9%82%DB%8C%D9%87_%D8%B3%D8%A8%D8%B2%D9%88%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%8C_%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7_%D9%85%D9%88%D8%B3%DB%8C 

*****

16

آرامگاه آیة الله میرزا موسی فقیه سبزواری ، اثر ملی ثبت شده 

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1850

تلگرام : 

https://t.me/faghih_e_sabzevari/7004

لینک مستقیم :

https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A2%D8%B1%D8%A7%D9%85%DA%AF%D8%A7%D9%87_%D9%85%D9%88%D8%B3%DB%8C_%D9%81%D9%82%DB%8C%D9%87_%D8%B3%D8%A8%D8%B2%D9%88%D8%A7%D8%B1%DB%8C

*****

17 

دانشنامه اسلامی ( ویکی اهل البیت )‏ 

میرزا موسی سبزواری 

نویسنده :‏

سید محمد فقیه سبزواری 

لینک مستقیم : 

*****

18

دانشنامه اسلامی ( ویکی اهل البیت )‏ 

زندگی نامه و شخصیت مرحوم آیة الله العظمی

حاج میرزا حسین فقيه سبزواری 

نویسنده :‏

سید محمد فقیه سبزواری

                                       http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1848                                        

لینک مستقیم : 

http://wiki.ahlolbait.com/%D8%AD%D8%A7%D8%AC_%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7_%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86_%D9%81%D9%82%D9%8A%D9%87_%D8%B3%D8%A8%D8%B2%D9%88%D8%A7%D8%B1%DB%8C 

*****

19

دانشنامه اسلامی ( ویکی اهل البیت )‏

زندگی و شخصیت علمی و اجتماعی

مرحوم آیة الله حاج سید جواد فقیه سبزواری 

نویسنده :‏

سید محمد فقیه سبزواری 

لینک مستقیم : 

***** 

20

ویکی نور

زندگی نامه آیة الله میرزا موسی فقیه سبزواری

نویسنده : سید محمد فقیه سبزواری 

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1846 

لینک مستقیم : 

http://wikinoor.ir/%D9%81%D9%82%DB%8C%D9%87_%D8%B3%D8%A8%D8%B2%D9%88%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%8C_%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7_%D9%85%D9%88%D8%B3%DB%8C 

*****

21

ویکی نور

زندگی نامه و شخصیت مرحوم آیة الله العظمی

حاج میرزا حسین فقيه سبزواری

نویسنده :‏

سید محمد فقیه سبزواری

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1844 

لینک مستفیم :

https://wikinoor.ir/%D9%81%D9%82%DB%8C%D9%87_%D8%B3%D8%A8%D8%B2%D9%88%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%8C_%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7_%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86 

*****

22

ویکی نور

زندگی نامه و شخصیت مرحوم آیة الله ‏

حاج سید جواد فقيه سبزواری

نویسنده :‏

سید محمد فقیه سبزواری

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1845 

لینک مستقیم : 

*****

23

یادها و خاطرات آیة الله حجّت هاشمی خراسانی

از استاد خود ، مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری

پژوهش و تدوین 

سید محمد فقیه سبزواری

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1852

تلگرام : 

پی . دی . اف : 

https://t.me/faghih_e_sabzevari/7068 

ورد : 

https://t.me/faghih_e_sabzevari/7069

*****

24

مجموعه اجازات مرحوم آیة الله حاج سید محمد صادق فقیه سبزواری

از حضرات آیات عظام : 

حاج میرزا حسین فقیه سبزواری ، امام خمینی ، محمد تقی بهجت ، مقام معظّم رهبری ،

لطف الله صافی گلپایگانی ، سید محمود شاهرودی ، سید ابوالقاسم خویی ،

سید کاظم شریعتمداری ، سید محمد رضا گلپایگانی ، سید شهاب الدین مرعشی نجفی ،

آخوند همدانی ، سید محمد محقق داماد ، سید محمد هادی میلانی ،

سید عبدالاعلی موسوی سبزواری ، محمد فاضل لنکرانی ، سید علی حسینی سیستانی ، 

محمد علی اراکی و سید عبدالله شیرازی 

تهیه و تنظیم :

سید محمد فقیه سبزواری 

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1864

تلگرام : 

https://t.me/faghih_e_sabzevari/7090

*****

25

برخی از شعرها که شاگردان و مریدان در مدح و در رثاء

 مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری سروده اند 

پژوهش و تنظیم :

سید محمد فقیه سبزواری

تلگرام :

https://t.me/faghih_e_sabzevari/7122

وبلاگ :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1871

  

مجموعه های پژوهشی دیگر که در راه است . . .

 

مجموعه های پژوهشی در دست اقدام ،  از زندگی ، شخصیت و آثار مرجع عالیقدر ،

 مؤسّس حوزه علمیّه مشهد

 و کلید دار ضریح شریف حضرت ثامن الائمّه علیه اسلام ،

 مرحوم حضرت آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری ،

که در آینده ، به مدد الهی ، ارائه خواهد شد  :

1 – معرفی شاگردان شهیر و فرهیخته مرحوم فقیه سبزواری

2 – پیشینه باغ رضوان ، احداث باغ رضوان ، صحن رضوان کنونی .

3 – بزرگان مدفون در باغ رضوان

4 – سابقه کوی طلاب مشهد ( واگذاری سه هزار قطعه زمین به طلاب توسط مرحوم فقیه سبزواری )

5 – مسجد آیة الله فقیه سبزواری در کوی طلاب ، از مساجد نمونه کشور

6 – احداث شبستان خاوری مسجد جامع سبزوار ، توسط مرحوم فقیه سبزواری

7 – احداث مدرسه علمیه آیة الله فقیه سبزواری ( محمدیه ) در سبزوار ، توسط مرحوم فقیه سبزواری

8 – آرامگاه میرزا موسی فقیه سبزواری ، ثبت شده به عنوان اثر ملی . ساخته شده توسط مرحوم فقیه سبزواری

9 – کتابخانه آیة الله فقیه سبزواری در سبزوار

10 – سابقه شبستان سبزواری در مسجد گوهرشاد ، محل اقامه جماعت و تدریس مرحوم فقیه سبزواری و وعظ و خطابه در طول چهل سال .

11 – کلید داری ضریح مقدّس حضرت رضا علیه السلام ، در طول چهل سال .

12 – مساجد و مدارس و حسینیه ها و تکیه های ساخته شده به وسیله مرحوم فقیه سبزواری . مسجد احمد آباد ، کوی طلاب ، بهار ، مدرسه علمیه کویته پاکستان ، عوضیه  قوچان ، حسینیه اصفهانی ها ، تکیه سیدها ، حسینیه فقیه سبزواری و غیره .

13 – اساتید مرحوم فقیه سبزواری در سبزوار ، مشهد و نجف ؛ و هم بحث های مرحوم فقیه سبزواری .

14 – علماء همروزگار با مرحوم فقیه سبزواری

15 – مرحوم فقیه سبزواری ، از دیدگاه بزرگان تحت عنوان : " ذکر جمیل فقیه سبزواری "

16 – ریشه های حمله روس ها به حرم حضرت رضا علیه السلام و گیر افتادن مرحوم فقیه سبزواری در دهم ربیع الثانی 1330 در حرم مطهّر رضوی .

17 – چند بار حضور مرحوم فقیه سبزواری در مراسم تغییر سنگ و ضریح مضجع شریف حضرت رضا علیه السلام

18 – مجموعه تقریظ ها و اجازات مرحوم فقیه سبزواری

19 – خانه سازی برای سیلزدگان سال 1328 خورشیدی

20 – سفرهای مرحوم فقیه سبزواری . حج ، عتبات و پاکستان

21 – خدمات مرحوم فقه سبزواری به حوزه های علمیه استان خراسان ، خصوصا مشهد ، نظیر توزیع مهر نان و ذغال و خاکه ذغال بین طلاب ، گره گشایی از امور مختلف طلاب

22 – منبرها و وعظ و خطابه های مرحوم فقیه سبزواری

23 – خدمات مرحوم فقیه سبزواری به شهر مشهد نظیر : احداث آرامستان گلشور ، مغسل ، تکمیل درمانگاه رازی ، کمک به آسایشگاه مسلولین ، و غیره .

24 – چهل سال اقامه جماعت و تدریس

25 – فهرست کتاب هایی که به مناسبت های مختلف ، از مرحوم فقیه سبزواری یاد کرده اند

26 – مجموعه مقالاتی که نویسندگان ، به مناسبت های مختلف از مرحوم فقیه سبزواری یاد کرده اند

27 – اهتمام به امر وقف . مرحوم فقیه سبزواری ، یکی از واقفان بزرگ کتاب در کتابخانه آستانقدس

28 – زندگی ، شخصیت ، آثار و خدمات فرزندان روحانی و فرهنگی مرحوم فقیه سبزواری .

29 – خاطرات شاگردان ، منسوبین و مردم از فقیه سبزواری

30 – علما و مجتهدین و فقها و دانشمندان و اندیشوران منسوب به مرحوم آیة الله فقیه سبزواری : آیة الله میرزا موسی سبزواری ( پدر مرحوم فقیه سبزواری ) ، آیة الله میرزا مهدی فقاهتی ، آیة الله حاج میرزا حسن سیادتی ، آیة الله حاج میرزا زین العابدین فقیه سبزواری ، آیة الله حاج میرزا باقر فقیه سبزواری ، آیة الله حاج سید جواد فقیه سبزواری ، آیة الله حاج سید محمد صادق فقیه سبزواری ، آیة الله حاج میرزا محمد تقی ققاهتی ، آیة الله حاج میرزا ابوالفضل فقاهتی ، آیة الله حاج سید مصطفی سیادتی ،  آیة الله حاج میرزا علی سیادتی و دکتر احمد سیادتی .

31 – ساده زیستی مرحوم فقیه سبزواری

32 – اخلااق و خصوصیات فکر و رفتار مرحوم فقیه سبزواری ، شوخ طبعی و بذله گویی او .

33 – شجره و اصالت مرحوم فقیه سبزواری

34 – حضور فعال مرحوم فقیه سبزواری در تحولات و کنش های اجتماعی ؛ و نقش اثر گذار وی .

35 – گره گشایی از امور شهروندان و کمک به نیازمندان .

36 – مجموعه اجازات مرحوم آیة الله حاج سید محمد صادق فقیه سبزواری از آیات عظام

37 – دستخط و برخی از نامه های آیة الله میرزا حسین فقیه سبزواری

38 – روایت مرحوم آقا بزرگ تهرانی از شرح حال مرحوم میرزا موسی و آیة الله میرزا حسین فقیه سبزواری

39 – برخی از شعرهایی که در مدح و مرثیه مرحوم آیة الله میرزا حسین فقیه سبزواری سروده شده

40 – نمونه هایی از آگهی های مجالس ترحیم و تعزیه مرحوم آیة الله فقیه سبزواری که توسط اقشار و اصناف مختلف برگزار شده بود .

41 – بزرگان همدرس و همدوره با مرحوم فقیه سبزواری در مکتب و محضر ادیب اول نیشابوری . عبدالجواد .

42 – بزرگان همدرس با مرحوم فقیه سبزواری در مکتب و محضر مرحوم سید ابوالحسن اصفهانی ، میرزای نایینی ، آقا ضیاء عراقی و اساتید دیگر .

43 – بزرگان همدرس با مرحوم آیة الله میرزا موسی سبزواری در مکتب و محضر میرزای بزرگ شیرازی ( میرزا محمد حسن شیرازی ) ، میرزا محمد تقی شیرازی ، آخوند خراسانی و اساتید دیگر .

44 – چهل سال حضور در آیین غبار روبی ضریح مطهر حضرت ثامن الحجج علی بن موسی الرضا علیه السلام .

45 – مکتوب نود منبر از وعظ و خطابه های مرحوم فقیه سبزواری

46 – کرامات مرحوم میرزا موسی ، میرزا حسن سیادتی ، میرزا حسین فقیه سبزواری و حاج سید جواد فقیه سبزواری

47 – خاطرات شفاهی مردم از مرحوم آیة الله میرزا حسین فقیه سبزواری

48 – شرحی بر زندگی نامه خود نوشت مرحوم فقیه سبزواری

49 – شرحی بر اجازات اجتهاد مرحوم فقیه سبزواری

50 – آلبوم عکس های مرحوم آیة الله فقیه سبزواری

51 – موارد دیگر

 

از همه عزیزان و بزرگوارانی که هرگونه دستخط ، عکس ، صدا ، مطلب و خاطره از مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری در اختیار دارند ، درخواست می شود جهت تکمیل مجموعه پژوهش های مرتبط با مرحوم فقیه سبزواری ، کپی آن را به نشانی پست الکترونیکی ارسال دارند . چنان چه بزرگوارانی را می شناسند که آن ها اطلاعاتی با واسطه یا بی واسطه از شخصیت و خدمات مرحوم فقیه سبزواری در اختیار دارند ، برای ثبت در پایگاه فضای مجازی ؛ و درج در کتاب جامع زندگی نامه مرحوم فقیه سبزواری ،به اینجانب معرفی کنند .

ای میل :

Faghihmahmood110@gmail.com

همراه :

09363727396

سید محمد فقیه سبزواری

***** 

وبلاگ زندگی نامه ، شخصیت ، خدمات و آثار مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری 

http://faghihsabzevari.blogfa.com/ 

اینستاگرام  : 

https://www.instagram.com/ayatollah_faghihsabzevari/ 

تلگرام  : 

https://t.me/faghih_e_sabzevari/

روایتی از قحطی بزرگ مشهد در دوره جنگ جهانی اول

 

 
به روایت تاریخ
 
روایتی از قحطی بزرگ مشهد در دوره جنگ جهانی اول
 
غلامرضا آذری خاکستر
 

 

 
 
در طول تاریخ، شهر مشهد بارها در معرض قحطی، کمبود نان و خشکسالی بوده است. به‌طوری که تداوم بعضی از این قحطی‌ها موجب از بین رفتن تعدادی از مردم و کاهش جمعیت شده است. در دوره قاجارشرایط نامناسب بهداشتی و کمبود امکانات پزشکی به تشدید بیماری‌ها  منجر می‌شود. تاسف‌بارتر این که در این دوره مشهد شاهد قحطی‌های پی در پی بوده است. از جمله؛ سال 1288ق. قحطی بزرگی در خراسان شکل گرفته است. یان اسمت کارمند کمیسیون تعیین مرزها از قول منابع موثقی نقل می‌کند: بروز قحطی موجب هلاکت بیست و چهار هزار نفر در مشهد و یک صدهزار نفر در تمام ایالت خراسان شد. تقریبا یک چهارم جمعیت مشهد در سال 1288ق/1250ش. براثر قحطی از بین رفته‌اند.[1] همچنین در سال 1309ق. شیوع بیماری وبا در مشهد باعث کسادی بازار شد و هر روز حدود 40 نفر به دلیل وبا از بین رفته‌اند.[2]
 
فریادهای گرسنه‌ام گرسنه‌ام
 
در دوره حکومت نیرالدوله، شهر مشهد ناآرامی‌های زیادی را تجربه کرد. طبق گزارشی در سال 1321ق. قحطی نان در مشهد موجب شد تا برای ایجاد نظم در هر دکان خبازی یک نفر مسئول گذاشته شود. کنسول انگلیس هم در گزارشی کمبود نان در مشهد را موجب اغتشاش دانست. همین موضوع باعث شد تا حیدرخان عمواوغلی، گرانی نان در مشهد را دستاویز و اهالی را علیه حاکم تحریک کند. در آن ایام مردم به خیابان‌ها ریخته و فریاد «الجوع الجوع» (گرسنه‌ام گرسنه‌ام) و «مادرجان گرسنگی مرا کشت» سردادند.[3] چون وضع گرانی مشهد به نهایت درجه خود رسید نایب یوسف خان بیگلربیگی برای جلب منفعت خود از نانوا‌ها  حمایت کرد و چشم بر نیاز فقرای شهر بست. سرانجام در روز 27 شهر محرم الحرام 1321 طاقت ضعفا و فقرا سرآمد و کارد به استخوان رسید، پس در قالب گروهی بزرگ به خانه بیگلربیگی ریخته و آن‌جا را یغما کردند.
 
 اجنبی‌ها غذای مردم را دزدیدند
 
جنگ جهانی اول از ماه اوت ۱۹۱۴م. /1332ق. تا نوامبر۱۹۱۸م./1336ق. به وقوع پیوست وعلی‌رغم بی طرفی ایران نیروهای متخاصم از جنوب و شمال، ایران را اشغال کردند. حضور دول بیگانه موجب قحطی و کمبود کالاهای اساسی شد. شهر مشهد مقارن جنگ جهانی اول به واسطه کاهش نزولات جوی، حضور انگلیسی‌ها و روس‌ها با کمبود مواد غذایی مواجه می‌شود. اسلستین میسیونر آمریکایی در مشهد،  در 21 دسامبر1918 می‌نویسد: قحطی در این‌جا در حال گسترش است و هر روز جدی‌تر می‌شود. گندم اکنون پوندی شصت و پنج تومان است. مردم فقیر در این‌جا به شدت از نظر غذا در رنجند. ما شمار اندکی از آن‌ها را ظهر هر روز با پولی که برای این کار از سوی دوستان رسیده است اطعام می‌کنیم.[4]
 
آن چه موجب تقویت جایگاه میسیون آمریکایی در مشهد شد و ریشه در تحولات سیاسی و طبیعی این دوران دارد؛ وقوع قحطی در سراسر کشور از جمله خراسان است. به رغم خشکسالی بسیار شدید محصولات کشاورزی از جمله گندم، نیروهای انگلیسی و روسی حاضر در ایران بدون توجه به شرایط موجود اقدام به خروج محصولات کشاورزی از کشورمان کردند. نیت آن‌ها تامین نیاز نیروهای جنگی‌شان در میدان‌های جنگ بود که این مسئله بیش از پیش بر شدت قحطی افزود.در این شرایط، میسیون آمریکایی در اقدامی به موقع با تکیه بر حمایت‌های مالی که در اختیار داشت و نیز جمع آوری کمک‌های دیگر از متمولین ایرانی و خارجی اطعام فقرا و مستمندان را در دستور کارش قرارداد.[5]
 
 در جنگ جهانی اول بیمارستان آمریکایی‌ها علاوه بر درمان  به نیازمندان با دادن سوپ و نان کمک می‌کرد. دکتر جان الدر این  موضوع را چنین تشریح کرده است: «هر روز به هر یک از نیازمندان یک سوپ با مقداری نان داده می‌شد. به تدریج بر تعداد محتاجان افزوده می‌گشت. یک موقع قریب هزار نفر در محوطه بیمارستان آمریکایی غذا می‌خوردند. چندی بعد براثر کثرت مردم درمانده چون محوطه بیمارستان گنجایش آنان را نداشت، میسیون به اتفاق قنسولگری انگلیسی کاروانسرایی اجاره کرد، که در آن روزانه هزار و چهارصد نفر اطعام می‌شدند.» [6]یکی از دلایل این کمک جذب مردم به مسیحیت بود.
 
افزایش چهاربرابری قیمت نان
 
نشریه نی یرایست  چاپ لندن، در شماره 12 آوریل 1918 گزارشی از مشهد تهیه کرد و به توصیف اوضاع این شهر در نوامبر 1917 پرداخت. در آوریل 1918 نیروهای روس عقب نشینی کرده و تمامی شرق ایران در اشغال انگلیسی‌ها بود. آن‌ها مشهد را هم در مارس 1918 اشغال کرده بودند. «یک سال و نیم است که در ناحیه مشهد برف و باران نباریده و خشکسالی دارد خیلی جدی می‌شود. قیمت گندم از بهای عادی آن که حدود دوازده تومان در هر خروار ( 650 پوند ) است، به خرواری چهل و پنج تا پنجاه تومان افزایش یافته است. مردم فقیر که همان دستمزد گذشته خود را دریافت می‌کنند، نان را به قیمت چهار برابر معمول آن می‌خرند. آن‌ها، چیزهای دیگر نظیر چای،شکر، میوه و غیره را به کلی کنار گذاشته‌اند؛ چرا که فراتر از ظرفیت جیب آن‌هاست.
 
هزاران نفر از آن‌ها ماه‌هاست لب به گوشت نزده‌اند. آن‌ها همه پولشان را برای نان خالی می‌دهند و بسیاری شان همان نان را نیز به قدر کافی نمی‌توانند تهیه کنند. از منابع موثق شنیدم که نوزادان را سر راه می‌گذارند تا کسی آن‌ها را بردارد و تیمار کند. حدود بیست و پنج نفر از این نوزادان سرراهی را به دارالشفای حرم امام رضا [ع] برده‌اند...
 
صحت  حادثه‌ای را که شرح می‌دهم می‌توانم تضمین کنم. بیرون یکی از دروازه‌های شهر لاشه حیوانی را در فضای باز انداخته بودند (مردم هیچ گاه دردسرحمل مردار حیوانات را به بیرون شهر به خود نمی‌دهند. آن‌ها اغلب اوقات مردار را در خیابان یا هر فضای باز دیگری رها می‌کنند و سگ‌های خیابانی باقی کار را انجام می‌دهند. به محض این که لاشه بیرون انداخته شد، مردم به سوی آن دویدند و شروع کردند به بریدن و بردن پاره‌های گوشت حیوان؛ در حالی که سگ‌ها دورادور ایستاده بودند و جسورانه دمشان را تکان می‌دادند و منتظر بودند تا نوبتشان برسد و آنچه را باقی است تمام کنند. ..
 
تعداد دام زنده به دلیل نبود علوفه به شدت کاهش یافته است. برگ خشک درختان را به قیمت هر خروار چهار تومان می‌فروشند، در حالی که پیش از این قیمت عادی برای یک خروار علوفه خوب دو تومان بود. حیوانات یا می‌میرند و یا کشته می‌شوند، زیرا چیزی برای تعلیف و تغذیه آنان وجود ندارد. یک گوسفند و بره‌اش را به یازده قران می‌فروشند، در حالی که قبلاً گوشت گوسفند پانزده قران فروخته می‌شد. البته این قیمت فعلی گوشت نیست بلکه از آن پایین‌تر است. اما هر شتر، اسب، قاطر یا خری که می‌میرد و یا کشتار می‌شود بلافاصله به افزایش قیمت کالایی که یا در مزارع تولید می‌شود و یا هرکالایی که نیاز به حمل و نقل دارد، کمک می‌کند؛ زیرا غیر از حیوانات وسیله دیگری برای حمل و نقل وجود ندارد. تجارت دچار افت بسیاری  شده است. قیمت‌ها بسیار بالاست. لیره استرلینگ را به جای پنجاه و پنج قران پیش از جنگ، سی قران یا کمتر می‌فروشند. روبل روسیه را که قبل از جنگ یک صد و شانزده شاهی فروخته می‌شد، هشت شاهی می‌فروشند. واردات از روسیه عملاً متوقف شده است...»[7]
 
سوء‌استفاده خارجی‌ها از گرسنگی مردم
 
مشهد در قحطی بزرگ شرایط سختی را گذرانده است. کمبود باران و برف، جمع‌آوری محصولات و خروج کالاهای اساسی توسط انگلیسی‌ها  موجب تشدید قحطی در خراسان و مشهد شده است. هرچند حکومت در تلاش برای خارج شدن از بحران است ولی اثرات نامطلوب خشکسالی جان تعداد زیادی ازمردم را تهدید کرده است. گرانی حاصل از قحطی عامل اصلی سوء تغذیه مردم در این دوره است.منابع تاریخی اشاره‌ای به تعداد مرگ و مسیر مشهد در قحطی بزرگ نکرده اند.
چنین به نظر می‌رسد حکومت توان مقابله با کمبود کالا را نداشته است. هرچند تلاش‌هایی در این زمینه صورت می‌گیرد ولی مشکلات حاصل از قحطی چند سال در شهر مشهد وجود داشته است. شرایط به وجود آمده موجب می‌شود تا میسیونرهای آمریکایی با کمک و دادن وعده‌های غذایی به مستمندان جایگاهی برای خود به وجود آورند و به تبع آن اقدام به تاسیس بیمارستان و نفوذ در جامعه می‌کنند. مستمندان و طبقه متوسط مشهد در طی جنگ جهانی اول روزهای سختی را از سر می‌گذرانند. بی کیفیتی نان، گرانی و کمبود کالاهای اساسی بر فقرا غلبه می‌کند. هر چند این مسائل در جنگ جهانی دوم در شهر مشهد دوباره تکرار شده است و این‌ها ماندگارترین خاطرات این شهر از تلخی‌های «قحطی» است.
 
منابع
 
[1] تاریخ مشهد الرضا: احمد ماهوان، ص300
[2] تاریخ معاصر مشهد: پژوهشی پیرامون تاریخ تحولات سیاسی ـ اجتماعی مشهد از انقلاب مشروطیت تا انقلاب اسلامی: یوسف متولی حقیقی ج1. ص44
[3] تاریخ بیداری ایرانیان: ناظم الاسلام کرمانی، ص397
[4] قحطی بزرگ(1298-1296ش/1919-1917م): محمد قلی مجد، ص70
[5] فعالیت‌های فرهنگی و اجتماعی آمریکایی‌ها  در مشهد با نگاهی به روابط ایران و آمریکا: محمد کاظم رادمنش، ص133
[6]  تاریخ میسیون آمریکایی در ایران: جان الدر، ترجمه سهیل آذری، ص75
[7] قحطی بزرگ، ص70-71.
 
 
 

مرحوم آیت‌الله میرزا حسین فقیه سبزواری (1271 سامرا-1343 مشهد)

 

مرحوم آیت‌الله میرزا حسین فقیه سبزواری

(1271 سامرا-1343 مشهد)

 

  • در سال 1279 همراه پدر خود آیت‌الله میرزا موسی به سبزوار رفت و در آنجا به تحصیل علوم دینی پرداخت. در سال 1286 برای ادامه تحصیل وارد مشهد شد و در مدرسه فاضلخان حجره گرفت و از محضر دانشورانی چون شیخ حسن برسی، میرزا محمدباقر مدرس رضوی، میرزا عبدالجواد ادیب نیشابوری و... علم آموخت.
  • در هنگام تحصیلات در حوزه مشهد ، شاهد فاجعه تاریخی به توپ بستن گنبد و حرم مطهر رضوی در سال1291 بود و این فاجعه را در یادداشت‌های منتشرنشده خود منعکس کرده است.
  • پس از ازدواج با دختر یکی از علمای سبزوار، 6 سال در این شهر اقامت کرد. در این مدت ضمن تدریس ، خارج فقه و اصول را از محضر پدر و حکمت را نزد افتخار الحکما، شاگرد کم مانند ملا هادی سبزواری فراگرفت.
  • پس از فوت پدر و طبق وصیت او ، برای ادامه تحصیل به نجف رفت و فقه و اصول را در سامرا نزد آیات میرزا حسین نائینی، سید ابوالحسن اصفهانی ، آقا ضیاء عراقی و حاج سید محمد فیروزآبادی فراگرفت و از همه اساتید خود اجازه اجتهاد دریافت نمود و به " فقیه سبزواری " اشتهار یافت. در نجف نیز از محضر آخوند خراسانی، سید محمدکاظم یزدی، شیخ حسین مامقانی، آیت‌الله شربیانی، سید محمد بحرالعلوم و... بهره برد.
  • در 38 سالگی به درخواست مردم سبزوار به ایران بازگشت و در مشهد ساکن شد و به تدریس فقه و اصول و فلسفه و نیز اقامه نماز جماعت روی آورد و خدمات اجتماعی و عمرانی کم‌نظیری انجام داد.
  • مدرسه باغ رضوان را با 16 هزار مترمربع مساحت در سال 1330 شمسی ساخت و تکیه سیدها را احداث کرد. درمانگاه رازی را تکمیل کرد و 120 باب منزل در خیابان نخریسی و 25 باب منزل در خیابان خواجه‌ربیع برای سیل‌زدگان بنا نهاد و 2500 قطعه زمین به طلبه‌ها و فضلای حوزه مشهد واگذار کرد که در مشهد به کوی طلاب شهرت دارد و ده‌ها مسجد را در محلات مختلف مشهد ساخت.
  • از دیگر خدمات وی  احداث شبستان شرقی مسجد جامع سبزوار و تأسیس مدرسه علمیه برای طلاب سبزوار و نیز تأسیس مدرسه علمیه در کویته پاکستان بود. همچنین با توجه به سرمای شدید مشهد در فصل زمستان و محدودیت امکانات گرمایشی قشر طلاب و اقشار فقیر دیگر، مرحوم فقیه سبزواری تلاش می‌کرد در حد توان خود ، ذغال و خاکه ذغال طلاب و اقشار دیگر را در فصل زمستان هرسال تأمین کند .
  • در ماجرای کشتار مسجد گوهرشاد از افرادی بود که در بطن تحصن حضور داشت و سعی‌اش بر آن بود که با توجه به جدیت رژیم در سرکوب ماجرا، افراد را نصیحت و متفرق کند که البته تلاش و رایزنی او با استاندار با توجه به ورود مستقیم شاه به موضوع، برای جلوگیری از کشتار نتیجه‌ای در بر نداشت.
  • برخی از شاگردان شهیر وی عبارتند از: آیت‌الله مرعشی نجفی، عباس واعظ طبسی، محمدتقی شریعتی، محمدابراهیم آیتی، میرزا مهدی الهی قمشه‌ای، سید محمدتقی آل هاشم، علامه بلخی، حجت هاشمی خراسانی، شفیعی کدکنی و...
  • عاقبت در 24 شوال 1384ق رحلت نمود و در محل مدرسه باغ رضوان به خاک سپرده شد. هم‌اکنون با توسعه حرم مطهر حضرت ثامن‌الحجج علیه‌السلام، مزار وی در نزدیکی بست طبرسی شمالی و در جوار مقبره شیخ طبرسی در محوطه گلکاری شده واقع‌شده است.

قاصد نیوز

آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری

 

آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری


    آیت‏ الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری (متوفّی شنبه ۲۴ شوال ۱۳۸۶ هجری قمری ، برابر با شنبه ۱۵ بهمن ماه ۱۳۴۵ شمسی ) از علمای دینی و فقهای قرن چهاردهم هجری و از مراجع تقلید و مدرسین نامدار و برجسته حوزه مشهد است.

 

تبار نامه مرحوم آیه الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری


ضمن این که موضوع نسب و انتساب ، خود از مسائل مهم دنیای شیعه بشمار می رود ، پیوند نسب و سلسله به پیامبر بزرگوار اسلام ( ص ) و دودمان پاک آن حضرت نیز ، از افتخارات بزرگ و ارزشمند خاندان های وابسته به اهلبیت علیهم السلام می باشد و قطعا ، آن ها که از طریق نسب ، دارای ارتباط و پیوندی با خاندان شریف علوی و فاطمی و فرزندان عزیز آن ها هستند ، جادارد که از این شرافت بزرگ بر خود ببالند و بدین افتخار نسبی ، بر دیگران مباهات کنند .

نسب مرحوم فقیه سبزواری با بیست و نه واسطه به شاهزاده حسین اصغر می رسد و شاهزاده حسین اصغر ، یکی از فرزندان محترم حضرت امام زین العابدین علیه السلام می باشد .

بطوری که مرحوم محدث قمی متذکر است شاهزاده حسین اصغر ، برادر ابوینی حضرت امام محمد باقرعلیه السلام می باشد . این امامزاده بزرگوار ، دارای آن چنان مقامی است که در زیارتش ، ثواب زیارت جدش حضرت ابا عبد الله الحسین علیه السلام نقل شده است . مزار شریفش در بغدادو در کنار پدر و برادر بزرگوارش مدفون است .

بطوری که تاریخ گذشته نشان می دهد ، سادات حسینی که سلسله نسب آن ها منتهی به این شاهزاده محترم می شود ، اکثراً مردانی عالم و متقی بوده اند و هم اکنون بسیاری از این سادات مکرّم ، بدین صفات مشهورند .

لازم به ذکر است که بین سبزوار و نیشابور خراسان هم امامزاده ای بدین نام مدفون است که از فرزندان و اعقاب همین بزرگوار می باشد .

شجره مرحوم فقیه سبزواری به قلم خودشان به نقل از کتاب ” مکارم االاثار “ تألیف مرحوم میرزا محمد علی معلم حبیب آبادی  :

” النسب‌: بر حسب آنچه از بزرگان شنیدم‌، مرحوم شاه سلطان حسین‌، هنگامی که عازم ‌زیارت مشهد می‌شود، در شاهزاده عبدالعظیم دو سید بزرگوار را که از سلسله سادات بلده‌ طیبه‌ (م: مدینه طیبه) بودند و از سلسله سادات آن بلده هستند، یکی به نام آقا میرزا محمد و دیگری به نام‌ آقا میرزاعبدالحسین که آقامیرزا محمد واعظ بی نظیر و آقا میرزا (م: شاید میرزا عبدالحسین) عالم بی نظیر، با خود به سفرمشهد می‌آورد و درسبزوار که وارد می‌شود، اهالی سبزوار از سلطان استدعا می ‌کنند که عالمی در این شهر نداریم‌. آقا میرزا عبدالحسین در سبزوار می ‌ماند که محل تدریس ایشان در محل، معروف بود و این بزرگوار جد والد مرحوم است و آقا میرزا محمد مشهد آمده و در مشهد اقامت می‌نماید و به مناسبتی، به قریه جاغرق که چهارفرسخی مشهد است منتقل و فعلا عده زیادی از اولاد آن مرحوم موجود هستند. و بر حسب آنچه معلوم ‌مرحوم والد به بیست و نه طبقه منتهی می‌شود به حسین اصغر فرزند حضرت سجاد(ع‌) و در کوه نیشابور معروف به جبل اردلان مدفون و فعلا مزار عموم آن اطراف و دارای موقوفاتی‌ زیاد است‌.

 

” آیه الله میرزا موسی سبزواری ، پدر مرحوم آیه الله العظمی حاج میرزاحسین فقیه سبزواری


یکی از فقیهان زاهد و نامدار ؛ و از مردان بزرگی که سرزمین عالم پرور سبزوار به دنیای دین و دانش تقدیم کرده است ، مرحوم آیه الله میرزا موسی فقیه سبزواری والد ماجد و پدر والاتبار آیه الله حاج میرزا حسین فقیه سبزواری رحمه الله علیهما بوده است .

مرحوم میرزا موسی از علماء طراز اول عصر خود و از بزرگان و رجال معروف قرن سیزدهم هجری قمری می باشد . وی در سال ( ۱۲۶۲ ) هزار و دویست و شصت و دو قمری برابر با ۱۲۲۴ هجری شمسی (هزار و دویست و بیست و چهار هجری شمسی ) در یک فرسنگی سبزوار در محلی بنام ایزی و معروف به دهنام یا دهبد نام پا به جهان گذاشته است . 

هنگامی که به سن چهارده سالگی ( ۱۲۳۸ هجری شمسی ) می رسد ، از محضر پدر ارجمند خود مرحوم میرزا محمد علی که از سادات و دهقانان با فضیلت زمان خود بوده کسب اجازه نموده و با هزینه پدر برای تحصیل و کسب علم به سبزوار وارد می شود .

در سبزوار مدرسه ای بنام فخریه معروف بهمدرسه مبارکه کهنه وجوددارد که شاید قدیمی ترین مدرسه علمی در اسلام باشد و این مدرسه ، بزرگانی چون مرحوم طبرسی ، صاحب تفسیر مجمع البیان تحویل دنیای اسلام داده است . مرحوم میرزا موسی در همان اتاق و حجره مرحوم طبرسی مشغول تحصیل می شود و پس از مدت کوتاهی در حدود چهار سال به سال هزار و دویست و هشتاد قمری ( ۱۲۴۲ هجری شمسی ) در سن هیجده سالگی از سبزوار حرکت و به مشهد وارد می شود . پس از ورود به مشهد ، به مدرسه عباس قلی خان که در خیابان سفلی مشهد واقع است وارد و مشغول تحصیل می شود . در این مدرسه ، دوره مقدمات و سطح را به پایان می رساند و با استعداد عجیب و فوق العاده خود آن چنان که باید از محضر اساتید بزرگ حوزه علمیه خراسان استفاده می کند .

همین استعداد ایجاب می کند که وی مورد توجه و عنایات اساتید حوزه قرار گیرد و بالنتیجه ، پیشرفت شایان توجهی در کسب علم و فضیلت بنماید .

هیجده سال تمام می گذرد و مرحوم میرزا موسی دوره مقدمات و سطح را بطور کامل به پایان می رساند و سپس به امر پدر تقریبا به سال هزار و دویست و نود و هشت قمری ( ۱۲۵۹ هجری شمسی ) مشهد را ترک و به وطن و زادگاه خود باز می گردد .

پس از بازگشت از مشهد ، تصمیم به تشکیل عائله گرفته و با یکی از خانواده های اصیل و نجیب و دهقان زادگان آن دوره که در شش فرسنگی سبزوار ؛ و محلی به نام داشخانه زندگی می کرده اند ، ازدواج می کند .

این ازدواج ایجاب می کند که مدت دوسال در سبزوار بماند و همین اقامت اجباری ، فرصت ارزنده ای برای فضلای سبزوار بوده است که از محضر ایشان ، مقدمات و سطح را استفاده کنند .

اما هدف های عالی تر و آرزوی رسیدن به مدارج علمی بالاتر ، وی را وا میدارد که در سال هزار و سیصد قمری ( ۱۲۶۱ هجری شمسی ) در سن سی و هشت سالگی ، سبزواررا به قصدسامرّاء ترک کند . سامراء در آن زمان از بزرگ ترین حوزه های علمی اسلام بوده و مرحوم میرزا حسن شیرازی معروف به میرزای بزرگ که مرجع تقلید شیعیان و زعامت تامّه عصر خودرا دارا بوده ، سرپرستی حوزه علمیه سامراء را بعهده داشته اند .

وجود عالم بزرگوار و مرجع تقلیدی همچون میرزای شیرازی بزرگ باعث شده بود که تمام شیعیان متوجه سامراء شوند و حتی زائرانی که برای زیارت اعتاب مقدسه مشرف می شدند از راه سامراء ایاب و ذهاب ؛ و چند شبی را در آن جا بسر می بردند .

سامراء از نظر مرکزیت علمی به اوج شهرت رسیده و بدین جهت تمام فضلاء و طلاب برجسته بدان حوزه مقدسه روی می آوردند . مرحوم میرزا موسی سبزواری هم که برای کسب فضل ؛ و نیل به آمال مقدس خویش از وطن دور افتاده و جدا شده بود به سامراء وارد و بر اثر هوش و استعداد بسیار خود از همان روزهای نخست ، توجه مرحوم میرزای شیرازی و سایر اساتید و بزرگان را به خود جلب نموده و در ردیف شاگردان برجسته و ممتاز قرار گرفت و از محبت های مخصوص و عنایات فراوان میرزا بهره مند بوده است .

مدتها گذشت . اواخر عمر میرزای بزرگ بوده که دسته های کرد علی اللهی سرراه زواررا می گرفتند و زائران اعتاب مقدسه را به وضع فجیع و دلخراشی قتل عام می کردند . بدین لحاظ مرحوم میرزای شیرازی ، رفت و آمد را برای زائران از راه سامراء تحریم فرمودند و رفت و آمد از این راه قطع گردید .

مدتی زیاد نگذشت که به سال هزار و سیصد و دوازده قمری ( ۱۲۷۳ هجری شمسی ) مرحوم میرزای بزرک دعوت حق را اجابت و از دنیا رفت . رحلت میرزا ؛ و عدم رفت و آمد زوار ، سامراء را از آن موقعیت پرنشاط گذشته انداخت و حوزه علمیه سامراء ، رو به انحلال و انهدام نهاد .

بعد از مرگ مرحوم میرزا ، شخصیت برجسته علم و عمل ، مرحوم آیه الله العظمی آقای میرزا محمد تقی شیرازی ، سرپرستی حوزه علمیه و زعامت دینی را بعهده گرفت و طلاب را اداره می کرد لیکن اوضاع پریشان سامراء ؛ و تحولی که در حوزه علمیه پیدا شده بود ، زندگی طلاب را دشوار و کم کم آنان را متوجه حوزه علمیه نجف اشرف نموده اما با تمام این مشکلات ، تا سال هزار و سیصد و هیجده قمری ( ۱۲۷۹ هجری شمسی ) ، بازهم حوزه علمیه سامراء دایر ؛ و عده ای از فضلای حوزه ، من جمله آقای میرزا موسی سبزواری به اطراف مرحوممیرزا محمد تقی جمع و سعی می کردند که حوزه از هم نپاشد و زحمات چندین ساله از بین نرود لکن بر اثرناراحتی ها و سختی های فراوان ، دیگر اقامت در حوزه علمیه سامراء غیر ممکن و هجوم مشکلات زندگی غیر قابل تحمل بوده بدین جهت ، اکثر علماء و فضلاء ، راه نجف را در پیش گرفتند و بدان دار پر فیض روی نهادند .

درمیان فضلائی که عازم نجف اشرف شدند ، یکی آقای میرزا موسی بوده . میرزا موسی هم رحل اقامت در نجف افکندند و از محضر علمی اساتید بزرگی چون مرحوم آخوند خراسانیاستفاده می کردند .

میرزا موسی ، ضمن تحصیلات و گذراندن مراحل عالی علمی خود ، حوزه تدریس مفصلی داشت . این حوزه تدریس که از سامراء شروع شده بود ، در نجف گسترش یافت و عده کثیری از طلاب و محصلین از محضر این استاد عالیقدر استفاده می نمودند . مرحوم میرزا موسی دوره سطح را تدریس می فرمودند و شاگردان بسیاری در اطراف ایشان جمع شده بودند .

میرزا موسی مدت چهارسال در نجف اقامت و در این مدت مورد توجه بزرگان و رجال علمی حوزه قرار گرفتند و مخصوصا مرحوم آخوند خراسانی علاقه و محبت فوق العاده ای به ایشان داشت .

میرزا موسی مراحل را یکی پس از دیگری طی کرده و به درجه عالی اجتهاد نائل آمد و با اخذ تصدیق اجتهاد از مراجع تقلید و زعمای وقت ، در عداد مجتهدین بزرگ و نوّاب عام قرار گرفت .

در مدت اقامت در نجف بوده که نامه های اهالی سبزوار پی درپی به ایشان می رسید و همگی تقاضای بازگشت ایشان را به وطن داشتند . سبزواری ها علاوه بر شخص ایشان به مراجع بزرگ نجف متوسل و از آن ها می خواستند که میرزا موسی را به موطن خود باز گردانند .

سرانجام به امر مراجع تقلید و تقاضای مردم سبزوار موافقت فرمودند که به وطن بازگردند و تاریخ ورود خودرا اعلام داشتند .

روز موعود رسید و مردم سبزوار همگی از شهر خارج و به استقبال ایشان شتافتند . مردم سرازپا نمی شناختند و با شور عجیبی آغوش خودرا برای پذیرائی از این عالم بزرگوار باز نموده بودند . میرزا موسی در میان انبوه جمعیت و برروی دست آنان وارد سبزوار شد و به هدایت و ارشاد خلق پرداخت .

نعمت وجودی و کرامات مرحوم میرزا موسی در سبزوار 

مرحوم میرزا موسی درسالی به سبزوار مراجعت فرمودند که مرض خطرناک و مهلک وبا سرتاسر ایران را فراگرفته بود و از این جهت مردم سبزوار هم درنهایت وحشت و ناراحتی بسر می بردند . جمعیت اطراف این مرد بزرگ روحانی را گرفتند و با توجه به ارادت و عقیده خاصی که به آن مرحوم داشتند اولین تقاضا این بود که برای نماز و دعا به مصلّای سبزوار تشریف ببرند و بعد از نماز برای دفع مرض وبا دعا نمایند و از خداوند دفع این گرفتاری را استدعا نمایند .

پس از پایان مراسم نیایش و دعا ، درمیان هزاران حلقه چشم ، ظرف آبی طلب فرمودند و آن را تبرّک نمودند و سپس بقیه آب را در آب انبار شهرریختند . نقل می کنند که از آن پس هرکس از آن آب به قصد تیمّن و تبرّک می خورد ، شفا پیدا می کرد و برای همیشه از آن مرض خطرناک مصون و محفوظ بوده است .

مرحوم میرزا موسی مردی بود زاهد و پرهیزکار و مورد اعتماد واحترام تمام مردم . وجود وی برای مردم سبزوار ، ملجأ و پناهی بود که درتمام گرفتاری ها ، به معظمّ له مراجعه می کردند و از محبت های بی دریغ خود همگی را برخوردار می نمود .

حوزه علمیه سبزوار در زمان وی رونقی بسزا یافت و طلاب و محصلین از هر جهت در رفاه و آسایش بسر می بردند . مدت چهارده سال گذشت و در این مدت به کار تدریس و اداره حوزه علمیه سبزوار و اقامه جماعت و رهبری مسلمین مشغول بودند .

رحلت مرحوم میرزا موسی و کرامت او

اما افسوس که این مدت کوتاه بود و درسال هزار و سیصدو سی و شش قمری ( ۱۲۹۶ هجری شمسی ) ، به سن هفتاد و چهارسالگی دار فانی را وداع گفته و جهان اسلام را داغدار نمودند .

مرگ آن عالم جلیل القدر ، موجی از تأثّر و اندوه بوجود آورد بطوری که معروف است هنگام فوت وی هوا تیره و تار می شود و مردم حومه سبزوار بر اثر انقلاب هوا از مرگ وی مطلع می شوند . جنازه اش با تجلیل هرچه تمام تر و بیشتر تشییع می شود و تمام طبقات در مراسم دفن وی شرکت می کنند و جنازه اش را در کنار شرقی شهر سبزوار به خاک سپردند . 
در تمام شهرها و بلاد اسلامی ، مخصوصا حوزه های علمیه ، مجالس ختم و فاتحه برگزار شد و از آن تاریخ ، مقبره و مزارش زیارتگاه خاص و عام گردید . 
عاش سعیدا و مات سعیدا . رحمه الله علیه . اعلی الله مقامه الشریف .


( منبع :کتاب عمری پرافتخار ، خاطرات زندگانی حضرت آیه الله العظمی فقیه سبزواری صفحات ۱۶ تا ۱۹ )

 

 

فرزندان مرحوم آیه الله میرزا موسی سبزواری


خداوند به مرحوم آقا میرزا موسی ، سه دختر و دو پسر عنایت فرمود که پسر ارشد و بزرگ آن مرحوم ، آیه الله آقای میرزا مهدی فقاهتی برادر مرحوم آیه الله حاج میرزا حسین فقیه سبزواری بوده است .

مرحوم آقای حاج میرزا مهدی فقاهتی درسال هزاروسیصد و پنج قمری ( ۱۲۶۶ هجری شمسی ) درسامراء متولد شده و تا سن سیزده سالگی در خدمت پدر بزرگوار خود مرحوم میرزا موسی دوران طفولیت و تحصیلات ابتدائی خودرا در آن شهر گذرانید .

سپس به سال هزار و سیصد و هیجده قمری ( ۱۲۷۹ هجری شمسی ) ، همراه والد ماجد خود به نجف اشرف مشرف و مدت چهارسال از حوزه های درس مقدمات و ادبیات استفاده می کرده . سال هزارو سیصد و بیست و دو ( ۱۲۸۲ هجری شمسی ) فرارسید و او درحالی که هفدهمین سال زندگی را طی می کرد در خدمت پدر بزرگوارش به موطن اصلی مراجعت و مشغول تدریس مقدمات و ادبیات در حوزه علمیه سبزوار گردید .

در ضمن تدریس مقدمات ، خود هم مشغول تحصیل بوده و دوره سطح را در نزد والد عالیقدر خود و دیگر اساتید و علماء بزرگ سبزوار به پایان رسانید و حکمت و فلسفه را از محضر پرفیضافتخارالحکماء که خود از شاگردان ممتازحاج ملا هادی سبزواری است استفاده نمود . 

مرحوم فقاهتی جزواتی هم در منطق و حکمت و فلسفه بصورت نظم و نثر از خود به یادگار گذاشته که اکنون در نزد فرزندان برومند ایشان باقی و ما از خداوند متعال توفیق ایشان را در چاپ و نشر آن جزوات خواستاریم و آرزومندیم که آن گنجینه های علمی مورد استفاده همگان قرارگیرد . 

مرحوم فقاهتی پس از طی نمودن دوره کامل سطح تا زمان مرگ پدر ، ضمن تدریس در حوزه درس خارج فقه و اصول والد والاتبار خود حاضر و از محضرشان استفاده می کند تا به درجه اجتهاد می رسد و به اخذ اجازه اجتهاد از دست پدر و سایر علماء و بزرگان وقت نائل می شود . 

سال هزار و سیصد و سی و شش قمری ( ۱۲۹۶ هجری شمسی ) فرا می رسد در حالی که سی و یک سال از عمرش می گذرد ، مرحوم میرزا موسی فوت می کند و وی به جای پدر رهبری مسلمین آن حدود را به عهده گرفته و به امر تدریس و اقامه جماعت و اداره حوزه علمیه سبزوار و ترویج و تبلیغ امور دینی می پردازد . 

مرحوم آیه الله حاج میرزا مهدی فقاهتی علاوه بر جهات تقوا و پرهیزکاری ، دارای اخلاق و رفتار پسندیده و نسبت به مردم رؤف و مهربان بود و لذا روی همین جهات اخلاقی ، محبوبیت عجیبی در قلوب مردم داشت که همگان از روی اخلاص به ایشان ارادت می ورزیدند . 

مرحوم فقاهتی ، دارای چهار دختر و دو پسر بود که پسر ارشد ایشان ، مرحوم حضرت حجه الاسلام جناب آقایحاج میرزا محمد تقی فقاهتی می باشد که در مسجد جامع سبزواربه جای پدر اقامه جماعت می کرد و از مدرسین و علماء بزرگ سبزوار و مورد علاقه و احترام عموم طبقات بود . 

پسر دیگر آن مرحوم هم مرحوم حضرت حجه الاسلام آقای حاج میرزا ابوالفضل فقاهتی می باشد که از فضلای حوزه علمیه خراسان و امام جماعت مسجد نو بنیادی که به همت عموی بزرگوارشان مرحوم آیه الله حاج میرزا حسین فقیه سبزواری در احمد آباد مشهد بنا شده ، به اقامه جماعت مشغول بودند و علاوه بر امور تبلیغ و ترویج ، امامت آن مسجد را به عهده داشتند. 

( منبع : کتاب عمری پرافتخار ، خاطرات زندگانی حضرت آیه الله العظمی فقیه سبزواری صفحات ۲۰ تا ۲۲ )

 

یادداشت مرحوم آیه الله حاج میرزا حسین فقیه سبزواری در معرفی پدر بزرگوارشان 

الوالد: مرحوم آیه‌الله آقا میرزا موسی که از قریه ایزی یک فرسخی سبزوار بوده‌، در سن‌ دوازده سالگی به سبزوار آمده و مشغول تحصیل مقدمات گردیده که مولد او در سنه ۱۲۶۵بوده‌. تا دوازده سالگی در سبزوار مشغول تحصیل و بعد به مشهد مسافرت فرموده‌. و تا سنه‌۱۳۰۰ در مشهد بوده و در ۱۳۰۰ به سبزوار آمده و با والده ازدواج و در همان سال مسافرت به‌ نجف و بعد از زیارت دوره اعتاب مقدسه به سامرا منتقل و در خدمت مرحوم آیه‌ الله حاجی ‌میرزا (محمد حسن) شیرازی‌ که از بزرگان علما و مرجع تقلید عموم مسلمین بوده، مشغول استفاده می‌شود تا سنه ۱۳۱۸ قمری‌. و بعد از آن به عنوان زیارت به نجف مشرف و تا سنه ۱۳۲۲ به نجف‌ اقامت نموده و بعد از آن بر حسب خواهش اهالی سبزوار، به سبزوار وارد و تا شعبان ۱۳۳۶مشغول تدریس و اقامه جماعت و در ماه مسطور فوت نموده و در طرف دروازه نیشابور، طرف شرقی شمالی سبزوار مدفون و مزار مجللی‌، خود این جانب ساختمان نمودم که محل توجه عموم اهالی سبزوار است و شبهای جمعه جمع کثیری در آن محل حاضر می‌شوند برای طلب مغفرت‌.

(منبع : کتاب مکارم الاثار مرحوم معلم حبیب آبادی ) 

آرامگاه میرزا موسی سبزواری ، مربوط به اواخر دوره قاجار است و در سبزوار، میدان کارگر، خیابان افسر، کوچه بیمه اجتماعی واقع شده و این اثر در تاریخ ۲۴ تیر ۱۳۸۲ با شمارهٔ ثبت ۹۲۳۸ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.

 

زندگی نامه آیه الله حاج میرزا حسین فقیه سبزواری


آیت ‌الله حاج میرزا حسین سبزواری مشهور به ” فقیه سبزواری “ ، فرزند آیت‌ الله میرزا موسی ( ۱۳۳۷ – ۱۲۶۵ ه‍ . ق / ۱۲۹۷ – ۱۲۲۷ ه . ش ) جمعه / سوم رمضان / ۱۳۰۹ ه‍ . ق ( برابر با جمعه ۱۳ / ۱ / ۱۲۷۱ هجری شمسی ) در شهر سامرا به دنیا آمد و در سال ۱۳۱۸ ه‍ . ق ( ۱۲۷۹ هجری شمسی ) همراه پدر خود آیت ‌الله میرزا موسی به سبزوار رفت و در آنجا به تحصیل علوم دینی پرداخت .

وی در سال ۱۳۲۶ ه‍ . ق ( ۱۲۸۶ هجری شمسی ) برای ادامه تحصیل وارد مشهد شد و در مدرسه فاضلخان حجره گرفت و از محضر دانشورانی چونحاج شیخ حسن برسی ، میرزا محمد باقر مدرس رضوی ، میرزا عبدالجواد ادیب نیشابوری ( ادیب اول ) ، حاج میرزا حسین از شاگردان میرزای شیرازی و حاج میرزا اسماعیل مجتهد ، علم آموخت .


فقیه در طول تحصیلات خود در حوزه مشهد ، شاهد فاجعه تاریخی به توپ بستن گنبد و حرم مطهر رضوی در روز جمعه دهم ربیع ‌الثانی ۱۳۳۰ ه‍ . ق ( برابر با ۹ / ۱ / ۱۲۹۱ هجری شمسی ) بود و این فاجعه را در یادداشت ‌های منتشر نشده خود منعکس کرده است .

وی شعبان سال ۱۳۳۱ ه‍ . ق ( تیرماه ۱۲۹۲ هجری شمسی ) با دختر میرزا حسین صدر العلماء( ۱۳۲۹ – ۱۲۹۵-ه‍ . ق برابر با ۱۲۹۰ – ۱۲۵۷ هجری شمسی ) یکی از علمای برجسته سبزوار ، ازدواج نمود و شش سال در سبزوار اقامت کرد . در این مدت ضمن تدریس ، خارج فقه و اصول را از محضر پدر و حکمت را نزد افتخار الحکما ، شاگرد کم مانند حاج ملا هادی سبزواری ، فرا گرفت و سال ۱۳۳۸ ه‍ . ق ( ۱۲۹۹ هجری شمسی ) ، پس از فوت پدر و طبق وصیت او ، برای ادامه تحصیل به نجف رفت و فقه و اصول را نزد آیات میرزا حسین نائینی ، سید ابوالحسن اصفهانی ، آقا ضیاء عراقی و حاج سید محمد فیروزآبادی فرا گرفت و از همه اساتید خود اجازه اجتهاد دریافت نمود و به ” فقیه سبزواری “ اشتهار یافت . 

وی علاوه بر درک محضر اساتید یاد شده خود در سامرا ، در نجف نیز از محضر آخوند خراسانی ، سید محمد کاظم یزدی ، شیخ حسین مامقانی ، آیت ‌الله شربیانی ، آیت ‌الله سید محمد بحرالعلوم ، شیخ محمد طه نجف ، میرزا حسین نوری ، حاج آقا رضا همدانی ، شیخ علی گنابادی و شیخ علی قوچانی بهره برد . در سال ۱۳۴۷ ه‍ . ق در ۳۸ سالگی به درخواست مردم سبزوار به ایران بازگشت و در مشهد ساکن شد و به تدریس فقه و اصول و فلسفه و نیز اقامه نماز جماعت روی آورد و خدمات اجتماعی و عمرانی کم ‌نظیری انجام داد . 

اساتید مرحوم فقیه سبزواری 

مرحوم آیه الله حاج میرزا حسین فقیه سبزواری ، سال ۱۳۲۶ ه . ق که دوسال از انقلاب مشروطیت می گذشت به مشهد آمد و در مدرسه فاضلخان حجره گرفت و از محضر دانشورانی چون حاج شیخ حسن برسی، میرزا محمد باقر مدرس رضوی ، میرزا عبدالجواد نیشابوری ( ادیب اول ) ، حاج میرزا حسین از شاگردان میرزای شیرازی و حاج میرزا اسماعیل مجتهد ، علم آموخت . 

فقیه سبزواری ، شعبان سال ۱۳۳۱ هجری قمری با دختر میرزا حسین صدرالعلماء ( ۱۳۲۹ – ۱۲۹۵ هجری قمری ) یکی از علمای برجسته سبزوار ازدواج نمودو شش سال در سبزوار اقامت کرد . در این مدت ادبیات وسطح تدریس می کرد و شاگردان بسیاری داشت و خود نیز خارج فقه و اصول را از محضر پدر و حکمت را از محضر افتخارالحکماء شاگرد بی مانندحاج ملا هادی سبزواری فراگرفت . 

سال ۱۳۳۸ هجری قمری ، پس از فوت پدر ، طبق وصیت او ، برای ادامه تحصیل به نجف رفت . در نجف فقه و اصول را نزد میرزا حسین نائینی ، سید ابوالحسن اصفهانی ، آقا ضیاء عراقی و حاج سید محمد فیروز آبادی تلمذ کرد . 

فقیه سبزواری ، دوره اصول نائینی را با آیت الله کاظمینی ، صاحب تقریرات نائینی ، و فقه را با آیت الله حاج سید محمود شاهرودی مباحثه نمود و خود تقریرات یک دوره کامل اصول نائینی را نوشت .

در نجف ، کفایتین را به زبان عربی تدریس می نمود و شاگردان برجسته ای که برخی از آن ها از فقهای معاصر هستند در درس ایشان شرکت می جستند .

ایشان در فقه به مقامی دست یافت که از سوی علمای برجسته نجف به ” فقیه سبزواری “ اشتهار یافت و توانست از همه اساتید خود اجازه اجتهاد دریافت کند . 

فقیه سبزواری ، علاوه بر درک محضر اساتید یاد شده خود در سامرا ، در نجف نیز از محضر آخوند خراسانی ،سید محمد کاظم یزدی ، شیخ حسن مامقانی ، آیت الله شربیانی ، آیت الله سید محمد بحرالعلوم ،شیخ محمد طه نجف ، میرزا حسین نوری ، حاج آقا رضا همدانی ، شیخ علی گنابادی و شیخ علی قوچانی ، بهره های فراوان گرفت . اساتید مرحوم

فقیه سبزواری به قلم خودشان 

الاساطین‌(اساتید): هنگام تحصیل مقدمات نزد اساطین مختلفه بوده و هنگام تحصیل ادبیات نزد ادیب نیشابوری که از اساطین ادب بود، و فقه نزد مرحوم آقا میرزا محمد باقر مدرس رضوی‌ و هنگام تحصیل فقه و اصول در سبزوار در وقت مراجعت از مشهد نزد والد ارجمند و آیه ‌الله آقا حاجی میرزا حسین که از بزرگان تلامذهمرحوم حاجی میرزا حسن شیرازیبود و آیه ‌الله حاجی میرزا اسماعیل مجتهد و مرحوم آیه ‌الله والد ماجد ( میرزا موسی ) و منظومه حاجی ملاهادی ‌سبزواری نزد مرحوم افتخار که از تلامذه بزرگ مرحوم حاجی ملاهادی سبزواری بود، درطب اول طبیب بود، و هنگام اقامه در نجف فقه و اصول نزد مرحوم آیه ‌الله آقا میرزا حسین‌ نائنی و مرحوم آیه‌ الله آقا سید ابوالحسن اصفهانی و مرحوم آیه ‌الله آقا ضیاء عراقی که تمامی آنها اجازه اجتهاد داده که صورت آنها درج خواهد شد.

علما،فقهاو مدرسین معاصر مرحوم فقیه سبزواری به قلم خودشان 

العلماءالذین ادرکتهم و تلمذت عندهم او کانوا مصاحبین معی فی الابحاث‌: 
در سامرای مرحوم حاجی میرزا حسن شیرازی که هنگام طفولیت ملاقات شده‌ (متوفای شب ۲۴ شعبان ۱۳۱۲) و مرحوم آیه‌ الله آقا میرزا محمد تقی شیرازی و در نجف مرحوم آیه‌ الله آخوند ملامحمد کاظم‌ خراسانی و مرحوم آقا سید کاظم یزدی و مرحوم آیه ‌الله مرحوم آقا شیخ حسن مامقانی ‌صاحب حاشیه مکاسب شیخ و مرحوم آیه‌ الله شربیانی و مرحوم آیه‌ الله آقا سید محمد بحرالعلوم و مرحوم آیه ‌الله شیخ محمد طه نجف و مرحوم آیه الله آقا رفیش عرب‌ (به صیغه تصغیر بخوانید) و مرحوم حاجی میرزا حسین نوری و مرحوم آیه ‌الله آقا میرزا حسین نائینی و مرحوم شعبان آیه ‌الله آقا سید ابوالحسن اصفهانی و مرحوم آیه‌ الله آقا ضیاء عراقی و مرحوم آیه‌ الله آقا شیخ عبدالله مامقانی ‌فرزند آقا شیخ حسن مامقانی صاحب کتب متعدده من جمله رجال بزرگی تصنیف نموده و مرحوم آیه ‌الله آقا سید ابوتراب خوانساری و مرحوم آیه ‌الله حاجی آقا رضا همدانی صاحب شرح شرائع و آیه ‌الله شیخ علی گنابادی و مرحوم آیه‌ الله آقا شیخ علی قوچانی و سایرین ازعلما که بیان حالات و نصانیف آنها و تاریخ وفات آنها رساله جداگانه لازم است و علمای معاصرین آقای حاجی میرزا حسین آقای حاجی میرزا حسن‌، آقای حاجی میرزا اسماعیل آقای افتخار طبیب‌، آقای آخوند ملا محمد ابراهیم و معاصرین مشهدی حاجی سید عباس‌ شاهرودی‌، آقا شیخ حسن ترک‌، حاجی شیخ حسن پائین خیابانی‌، آقای حاجی سید رضا قوچانی‌، آقای حاجی رمضانعلی قوچانی‌، مرحوم حاجی شیخ علی اکبر نهاوندی صاحب ‌تصانیف کثیره‌، آقا شیخ محمد نهاوندی صاحب تفسیر قرآن‌، آقا شیخ حسن کاشی‌، و مرحوم ‌حاجی میرزا محمد فرزند مرحوم آخوند ملا محمد کاظم خراسانی و مرحوم حاجی فاضل و مرحوم آقا میرزا محمد باقر مدرس رضوی و مرحوم حاجی میرزا حبیب الله و آقای حاجی ‌میرزا احمد خراسانی‌، آقا میرزا آقای اصطهباناتی‌، آقا شیخ محمد باقر اصطهباناتی‌، آقا میرزا ابراهیم شیرازی‌، آقا شیخ ابراهیم مازندرانی‌، آقا میرزا محسن تبریزی که در ماه مبارک رمضان ۱۳۱۶ در حمام وفات نمود. 

آقا شیخ حسین یزدی قاضی القضاه در سامرا، آقا میرزا سید حسین قمی‌، آقا شیخ حسن کاظمینی‌، آقا شیخ محسن تبریزی‌، آقا شیخ کاظم شیرازی‌، آقا شیخ محمد باقر اصطهباناتی‌، آقا میرزا ابراهیم شیرازی‌، آقا سید حسین یزدی قاضی‌ القضاه طهران‌، آقا شیخ حسین بروجردی‌، آقا صدر اصفهانی‌، آقا سید حسن صدر که ازبزرگان علم رجال بود، آقا میرزا محمد تهرانی‌، آقا شیخ آقا بزرگ طهرانی صاحب تاریخ‌علماء، آقا میرزا علی آقا فرزند آیه‌ الله آقا میرزا حسن شیرازی الی غیر ذلک من العلماء والفضلاء و المجتهدین .


الاصحاب البحث که با آنها مباحثه دروس می‌نمودم:

حجج اسلام آقا شیخ محمد علی ‌کاظمینی صاحب تقریرات مرحوم آقا میرزا حسین نائینی‌. آقا شیخ موسی خوانساری ‌صاحب حاشیه مکاسب‌. آقا سید محمود شاهرودی که فعلا مرجع تقلید هستند. حجه‌ الاسلام‌ آقا سیدعلی قائنی و آقا سید محمد کرمانشاهی و آقا شیخ علی محمد بروجردی و بقیه فضلاء

 

شاگردان مرحوم فقیه سبزواری


مرحوم آیه الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری در طول حیات پربرکتش ، شاگردان برجسته و فرهیخته ای تربیت کرد که هر یک از آنان منشأ خدمات علمی و دینی و اجتماعی بسیاری در دوره حیات خود بودند .

برخی از شاگردان شهیر آن فقیه بزرگوار عبارتند از : ، مرحوم آیه الله العظمی مرعشی نجفی ( که در نجف از محضر مرحوم فقیه استفاده می کردند ) ، مرحوم آیه الله حاج سید جواد فقیه سبزواری ( از مدرسین فعال و فاضل معاصر در مشهد و از فرزندان مرحوم فقیه سبزواری ) ، مرحوم محمد تقی شریعتی ( پدر مرحوم دکتر علی شریعتی ) ، استاد دانشمند مرحوم حجه الاسلام کاظم مدیر شانه چی ( که دارای اجازه اجتهاد از مرحوم فقیه سبزواری بودند ) ، مرحوم آیه الله دکتر محمد ابراهیم آیتی از وعاظ و خطبای بزرگ خراسان و ایران ، آیه الله شیخ محمد تقی عندلیبی سبزواری از علمای معاصر مشهد ، حکیم و فقیه و فیلسوف بزرگوار مرحوم آیه الله حاج میرزا مهدی الهی قمشه ای ( پدر دکتر الهی قمشه ای ) ، مرحوم آیت الله آقای حاج شیخ قوام الدین ابوالحسن ایازی، یکی از علمای مشهور استان مازندران که اجازه اجتهاد از مرحوم فقیه داشت ، آیت‏الله حاج شیخ مرتضی اشرفی ، حجت الاسلام سید محمد تقی حسینی طباطبایی روحانی برجسته سیستانی ، حجت الاسلام دکتر عبدالعلی صاحبی شاهرودی ، آیه الله العظمی میرزا حسن احقاقی ، علامه بلخی بنیانگذار نهضت اسلامی معاصر افغانستان ، حضرت آیت الله حجت هاشمی خراسانی از علمای معاصر مشهد . مرحوم حاج شیخ عباسعلی اسلامی مؤسس مدارس اسلامی در تهران و نقاط دیگر کشور ، آیه الله سید علینقی امین امام جماعت مسجد جامع تهرانپارس ، علامه شیخ جعفر زاهدی ( مجله: آینه پژوهش » فروردین و تیر ۱۳۷۸ – شماره ۵۵ و ۵۶ ) ، علامه حاج شیخ عباس خالصی خراسانی ( مجله: آینه پژوهش » فروردین و تیر ۱۳۷۸ – شماره ۵۵ و ۵۶ )و بسیاری دیگر از علما و فضلا

آثار علمی

” هدایه الانام ” رساله عملی اوست و کتاب ” مناسک حج ” وی نیز به چاپ رسیده است . از دیگر آثار منتشر نشده مرحوم فقیه سبزواری ، تقریرات اصول مرحوم میرزای نائینی است که چون مرحوم آیه الله کاظمینی از همدرسان و هم بحث های مرحوم فقیه سبزواری در نجف ، تقریرات خودرا زودتر از مرحوم فقیه سبزواری منتشر کرد ، مرحوم فقیه سبزواری به احترام ایشان از انتشار تقریرات خود پرهیز کرد . 

از دیگر آثار علمی مرحوم فقیه ، تقریرات درس فقه مرحوم سید ابوالحسن اصفهانی است که منتشر نشده است . 

چند حلقه نوار از سخنرانی و تدریس ایشان نزد منسوبین آن فقیه بزرگوار موجوداست که امیدواریم برای استفاده عموم پیاده و مکتوب و منتشر شود . 

هم چنین یکی از علمای برجسته مشهد که از مریدان خاص و از شاگردان مرحوم فقیه سبزواری بوده ، سی جلسه از تفسیر بسم الله و تفسیر سوره انا انزلناه مرحوم فقیه سبزواری را در اختیار دارند که امیدواریم به همت خیّرین منتشر شود .

 

 

فقیه سبزواری ، شاهد فاجعه حمله روس ها به حرم امام رضا علیه السلام


مرحوم فقیه سبزواری در طول تحصیلات خود در حوزه مشهد ، شاهد فاجعه به توپ بستن حرم در روز دهم ربیع الثانی ۱۳۳۰ هجری قمری ( ۹ فروردین ۱۲۹۱ هجری شمسی ) بود و این فاجعه را در خاطرات خود منعکس کرده است . به لحاظ اهمیت رویداد ، عین خاطرات فقیه سبزواری را به عنوان یک سند تاریخی دراین جا نقل می کنیم . 

فاجعه دهم ربیع اززبان فقیه سبزواری 

فقیه در این باره درخاطرات خود می نویسد : یوسف خان که اصلا هراتی بود ، در مشهد خروج کرد و ادعا نمود باید محمد علی شاه ، فرزند مظفرالدین شاه قاجار ، به قدرت برسد و ما مشروطیت را نمی خواهیم . 

کم کم عده ای را دور خود جمع کرد و صحن نو را مرکز قرار داد . مدتی بعد طالب الحق ظاهر شد . وی با یوسف خان همداستان شد و مسجد جامع گوهرشادرا مرکز قرار دادند و هرروز در صحن نو مشغول مشق کردن بودند و شب ها به خانه های اغنیاء سرکشیده و وجوه زیادی را از آن ها می گرفتند و سه ماه این هرج و مرج طول کشید . 

روز دوشنبه ، دهم ربیع الثانی ۱۳۳۰ هجری قمری ، دو ساعت به غروب مانده ، این حقیر رفتم مسجد جامع که نماز ظهر و عصر بجای آورم .

یکی از دوستان به نام محمد جواد عرب زاده به من گفت خودت را به مدرسه برسان که الساعه روس ها آستان قدس را به توپ خواهند بست . با عجله خودرا به صحن کهنه رساندم .

هنوز از صحن خارج نشده بودم که صدای توپ ها بلند شد و اول توپی که زده شد ، از باغ خونی که مرکز روس ها بود به ایوان عباسی خورد و گلوله های آن در میان صحن پخش شد . نتوانستم به مدرسه بروم .

برگشتم میان حرم . شلیک توپ زیاد شد و دروازه پایین خیابان و سرای حاجی ملک و اول کوچه حاج شیخ محمد تقی و باغ خونی توپ شلیک می شد و تا بعد از اذان مغرب ، مسلسل توپ زده می شد .

آنچه تلاش کردم خودرا خلاص کنم ، نتوانستم . گاهی میان حرم و گاهی میان مسجد و گاهی دارالحفاظ و گاهی دارالسیاده ، در حرکت بودیم .

تا بالاخره طالب الحق به حرم آمده و عده زیادی اطراف او جمع شدند و اظهار مساعدت کردند . گفت الان به فرمانده روس ها تلفن می کنم توپ نزنند . خودش را به کشیک خانه رسانید . پس از نیم ساعت برگشت و گفت هرچه تلفن می کنم جواب نمی دهند و قرار ما این نبود بلکه قرار این بود که هرزمان می گویم دست بردارید ، دست بردارند .

معلوم شد که حرف مردم که در حق طالب الحق راست بود . مردم می گفتند که شب ها قزاق روس می آید در مسجد و به اتفاق یکدیگر به قصرخانه می روند . چون در آن هنگام در حدود شش هزار قشون روس در مشهد متمرکز بودند و معلوم شد که طالب الحق از تمام جریان روس ها خبردار بود . 

فقیه ادامه می دهد . . . 

تا اذان مغرب در میان صحن حرم بودم تا بالاخره هر نحو بود خودرا به قبرستان قتلگاه رسانیدم و درب هر منزلی از منازل دوستان را که کوبیدم ، جواب نشنیدم تا بالاخره منزل محمد حسین داورزنی که در کنار قتلگاه بود کوبیدم و جواب شنیدم .

داخل منزل شدم . کم کم صدای توپ ساکت شد و آن شب را در آن منزل استراحت کردم . صبح روز بعد ، لشکر روس تمام صحن و حرم را محاصره کردند و فرستادند تولیت آستان قدس مرتضی قلیخان را آوردند تا نظارت داشته باشد که کسی در خزینه حضرت تصرف نکرده .

این جانبب که تا در صحن بالا خیابان را مشاهده کردم هفتاد و دونفر در جلو مدرسه میرزا جعفر کشته شده بودند .

در صحن کهنه قشون روس ایستاده بود و مانع ورود افراد به داخل صحن می شد . چند روز به این منوال بود تا بعد حرم و صحن را به خود ایرانی ها واگذار کردند و یوسف خان که موسس این معرکه بود ، فرار کرد و جنازه اورا به مشهد آوردند .

محمد نیشابوری که از شجعان ایشان بود نیز فرار کرد و به نیشابور رفت و در آن جا کشته شد و به این ترتیب معرکه تمام شد .


منبع : کتاب عمری پرافتخار ، خاطرات زندگانی فقیه سبزواری و کتاب مکارم الاثار مرحوم حبیب آبادی

 

حادثه مسجد گوهرشاد به روایت مرحوم فقیه سبزواری به عنوان شاهد و فعال در صحنه 

 

درسال ۱۳۴۸ هجری قمری ( ۱۳۰۹ هجری شمسی ) ، مسئله یکسان شدن لباس ها پیش آمد . فقیه در خاطرات خوددر این رابطه نوشته است :

حادثه دیگر اتحاد شکل بود که در فروردین ۱۳۴۸ قمری‌ ( ۱۳۰۹ هجری شمسی )حکم ازطرف رضا شاه شد بر این که باید تمامی اهل ایران متحد الشکل باشند. به این معنی که کت وشلوار داشته باشند و عمامه به کلی نباشد مگر عده‌ای که از شهربانی جواز داشته باشند و جواز هم داده نمی‌شود مگر به کسانی که مجتهد باشند. و انقلابی عظیم رخ داد و بالاخره مردم‌ متحد الشکل شدند که هر کس عمامه داشت بدون جواز یا قبا و عبا داشت‌، آجان او را جلب به‌ شهربانی می‌کرد و عمامه او را بر می‌داشت و قبای او را قیچی می‌کرد.


مدتی بدین منوال بود تا در سنه ۱۳۵۲ قمری حکم شد که باید کلاه بین المللی پوشیده‌ شود که عبارت از کلاه دوره بود و مردم همگی اطاعت کرده و پوشیدند، مگر مشهد که قیام کرده و مخالفت‌. و خلاصه قضیه آن که‌، عده‌ای با هم شرکت کردند و معلوم نشد که محرک‌ آنها کیست و بهلول فرزند آقا شیخ نظام گنابادی که در سبزوار ساکن بود و حقیر نزد او مقداری مطوّل خوانده‌ام و آن بهلول شخص فوق العاده بود و در سن بیست و پنج سالگی یا بیشتر و یک سر در حرکت بود، گاهی مکه بود که در سنه ۱۳۵۳ که حقیر مکه مشرف شدم، او را در منی دیدم و شبها منبر می ‌رفت و حافظه عجیبی داشت و منبر عوامی عجیبی داشت که ‌هر شهری که می ‌رفت مردم اقبال زیادی به او داشتند و همان سال مکه با هم در یک ماشین‌ بودیم‌، لکن چون او را شخص فوق العاده می ‌دانستم‌، همیشه در پرهیز بودم و چندان نزدیک‌ خود نمی ‌گذاشتم بیاید. تا آن که آمد سبزوار و یک شب نزد والد و والده خود بود.


پس از آن به مشهد آمده و به طرف تربت حیدریه رفت و به فاصله چند روزی او را به ‌مشهد آورده و به منبر بالا بردند و تحریک آنها نمود که ایها الناس می‌خواهند حجاب را اززنها بگیرند. خورده خورده، هیجانی در مردم پیدا شد و کم ‌کم مبلغین مشهد مثل حاجی شیخ مهدی و حاجی محقق و حاجی شیخ مرتضی عبد گاهی و بقیه مبلغین منبر رفته و تهییج مردم‌ کرده تا بالاخره روز جمعه قشون اطراف صحن را گرفته و در دم بست پایین خیابان‌، قشون ‌جلوگیری از مردم نموده و مردم مخالفت کرده و دو نفر از مردم کشته شده و این قضیه بیشترباعت تهییج مردم شد تا آن که به کلی دکاکین تعطیل و ادارات بسته و ازدحام زیادی در مسجد جامع شد.


حقیر و مرحوم آیه‌ الله آقا حاجی شیخ علی اکبر نهاوندی چون می‌دانستیم که قضیه عادی‌ نیست‌، لذا گاهی در منزلی از منازل دوستان پنهان بودیم‌، لکن چون عموم علما در مسجد بودند مثل حاجی مرتضی آشتیانی‌، آقا شیخ حسن پایین خیابانی‌، آقا سید یونس اردبیلی و تمامی ائمه جماعت قریب سی نفر جمع شده بودند، لذا ناچار با یکدیگر رفتیم به مسجد. لکن آثار عذاب هویدا بود.


غبار فلک را گرفته و هوا قرمز شده و مردم همه مضطرب ولا ینقطع از دهات و اطراف جمعیت با چوب و چماق به طرف شهر آمده و شهرت دادند که علما حکم جهاد دادند تا آن که در مسجد دیگر جای پا نبود. حقیر با آقای نهاوندی که به ‌مسجد وارد شدیم‌، ملاحظه کردیم که علما همگی در ایوان مقصوره جمع و بهلول هم منبررفته و مردم را تشویق می‌کند که بروند به طرف لشکر و لشکر را متصرف شوند و لشکر هم عازم شده که اگر مردم حمله به طرف آنها بکنند توپ و مسلسل بسته و همگی را بکشند.


حقیر جون این وضع را دیدم‌، به آقای نهاوندی گفتم که اوضاع خیلی بد شده‌، یا خود شما به منبر بروید و مردم را امر به سکوت کنید و یا حقیر می ‌روم‌. فرمودند: قلب من ضعیف است ‌و نمی‌توانم‌. گفتم شما استخاره کنید، چنانچه خوب باشد حقیر منبر می‌روم‌. استخاره کردند بسیار خوب بود، لذا حقیر حرکت کردم و رفتم و بهلول را از منبر به پله دوم قرار دادم و مردم‌ همین که دیدند من به منبر رفتم، هجوم به طرف منبر نمودند و حقیر با صدای رسا امر به‌ سکوت کردم‌. مردم همگی ساکت شدند کأن علی رؤوسهم الطیر.


بعد از آن ابلاغ کردم به ‌عموم آنها که ایهاالناس‌! این هیاهو نتیجه ندارد. اگر بنا دارید کار پیش برود، خوب است به ‌خود اعلی حضرت رضا شاه تلگراف کنید. البته شاه شما مسلمان است و تقاضای شما را قبول ‌خواهد کرد. از این قبیل مواعظ زیاد نمودم‌.


مثل این که پسند عقلا شد و قبول عموم قرار گرفت‌. پس از آن از منبر پایین آمدم و حضور علما که مجتمع بودند آمدم و عرض کردم‌، دیگر نشستن شما در این مکان صلاح ‌نیست‌، خوب است برویم به کشیک خانه مسجد و فکر چاره‌ای کنیم که این هیاهو نتیجه‌خوبی ندارد.


قبول کردند و مجتمعا به کشیک خانه مسجد رفتیم و نتیجه گفتگوها بالاخره براین قرار گرفت که تلگرافی توسط آیه‌ الله آقای حاجی شیخ عبدالکریم حائری که در آن ایام ‌فی الجمله مرجعیت داشت بکنند که ایشان به اعلی حضرت تلگراف کنند که او صرف نظر ازپوشیدن کلاه دوره‌دار بنماید. حقیر با این تلگراف مخالف بودم و در آن تلگراف تهدید سختی نسبت به اعلی حضرت شده بود. آنچه اصرار کردم برای تغییر تلگراف اثری نکرد و تمامی علما تلگراف را امضا نمودند و این تلگراف که مخابره شد، آتش غیظ اعلی حضرت‌ افروخته شد و تلگرافی از شخص او صادر شد که یا متفرق شوید یا آن که با گلوله متفرق ‌خواهم کرد. 

آقای حاجی میرزا احمد کفائی در لشکر بود و مسجد نیامده بود. از لشکر به حقیر تلفن‌ کرد که قضیه وخیم شده و محتمل است که به ضرب گلوله مردم را متفرق کنند. هر چاره‌ای ‌دارید بکنید و مردم را متفرق کنید. 

لکن به قدری آتش غیظ مردم مشتعل شده بود که کسی‌ قدرت نداشت که اسم این معنا را ببرد. به همین نحو بود و نهاری مختصر حاضر شد و عموما خوردند. غروب شد. علما یکان یکان فرار کردند، چند نفری باقی ماند. یک ساعت از شب‌ گذشته ثانیا آقای حاجی میرزا احمد به حقیر تلفن کرد که هر نحو هست مردم را متفرق کنید که حکم شدید صادر شده که به هر نحو هست مردم را متفرق کنند و قشون هم با مسلسل دورتا دور مسجد را محاصره کردند. 

در این اثنا جمعی دور حقیر را گرفتند که باید منبر بروی و مردم را امر کنی که متفرق‌ نشوند. حقیر ملاحظه کردم که اگر منبر نروم خطر قتل دارم‌. در این گفتگو بودم‌، یک وقت‌ ملاحظه کردم که حقیر را روی دوش گرفته و به طرف ایوان مقصوره می‌برند، خواهی‌ نخواهی منبر رفتم و بین محذورین گرفتار شدم‌. 

بالاخره بالای منبر گفتم که من آلان تب دارم ‌و حال حرف زندن ندارم‌. فقط می‌توانم که ختم أمن یجیب المضطر را بخوانم‌. ختمی گرفتم ‌و روضه علی اصغر خواندم و از منبر پایین آمدم‌. لکن مخفی نباشد که در اثنای آن که مرا به ‌طرف منبر می‌بردند، یک نفر ناشناس بال قبای مرا کشید و گفت‌: به مردم بگو اگر می‌خواهید آسوده شوید پناهنده به قنصول خانه روس شوید و من گوش به حرف او ندادم‌. 

به هر تقدیر کوشش کردم در تفرقه مردم‌. و شاید نه قسمت از ده قسمت را متفرق کردم‌. و علمایی که باقی مانده بودند به دارالتولیه فرستادم که از جمله آقا شیخ مرتضی آشتیانی‌، حاجی شیخ علی اکبر نهاوندی‌، آقای ملایری‌، و چند نفر دیگر از علما. وقتی که تمامی را فرستادم‌، مسجد مقداری خلوت شده‌، عده‌ای بربری و زوار در مسجد باقی ماند و آن چه ‌شهری باقی بود به خانه خود رفتند. لکن باقی باز هم بودند تا در آخر خودم رفتم به دارالتولیه‌. 

به مجرد ورود حقیر، اسدی نیابت تولیت وارد اتاق شد و آمد روی زمین نشست و دست خود را به دامن حقیر زد که دستم به دامن تو. تو امروز شنیدم منبر رفتی و مردم را امر به‌آرامش کردی‌. حال هم چاره‌ای بکن که آستانه در خطر است و تمام زحمات من هدرمی‌شود. و همان قضیه توپ بندی روسها پیش خواهد آمد. 

حقیر گفتم‌: آنچه از دست من برآید حاضرم و جان فدائی خواهم کرد و آستانه محفوظ بماند ولو حقیر از بین بروم‌. بنای ‌مشورت شد. رأی بر این قرار گرفت که دو نفر نزد استاندار بروند و از او کسب تکلیف بنمایند. قرار به استخاره شد. نهاوندی استخاره کرد، آیت آمد: ان الملوک اذا دخلوا قریه ‌افسدوها و جعلوا اعزه اهلها اذله‌. 

رأی بر این قرار گرفت که حقیر با آقای حاجی شیخ مرتضی آشتیانی برویم نزد استاندار که در آن وقت پاکروان بود. درشکه حاضر شد و به اتفاق رفتیم، وارد استانداری شدیم‌. پاکروان اتاق بالا بود و آن هنگام تقریبا ساعت شش از شب بود. آقای آشتیانی بدون هیچ گونه‌ توجهی از پله‌ها بالا رفت‌. اتفاق پاکروان با همسر خود در حجره نشسته بودند. یک مرتبه آقای آشتیانی پرده بلند کرده‌، همسر پاکروان از مملکت ایتالیا بود، وحشت می‌کند و فریاد می‌زند. آقای آشتیانی برگشت که به محلی که حقیر بودم با من‌. پاکروان زیاده عضب آلوده ‌می‌شود و به تعجیل آمد حجره پایین‌. گفت: شما این نصف شب آمده‌اید چه کار دارید؟ آقای‌آشتیانی فرمودند: سه مطلب داریم‌: 

اول: آن که دستور بدهید دسته سینه زن بیایند به بازار وصحن‌. 
دوم : آن دستور بدهید که مردم لباس فرنگی نپوشند و کلاه دوره ‌دار لباس کفر است‌. 
سوم: آن که حجاب از سر زنها برداشته نشود. 

پاکروان با کمال تعرض گفت‌: مسأله سینه زدن خودتان با آقای حاجی آقا حسین قمی‌ تقاضا کردید که در صحن سینه بزنند و حال هم بروند در ایام عاشورا در صحن سینه بزنند. واما کلاه دوره ‌دار جهت حفظ از آفتاب ضرری ندارد. شما که کلاه پهلوی را قبول و دوره جلو را قبول کردید، خوب (است‌) که دوره عقب را هم قبول کنید و این اجتماع را شما آوردید متفرق کنید. و اما مسأله حجاب‌، اگر یک کلمه از پهلوی‌، شما مدرکی آوردید که حکم رفع ‌حجاب نموده هرچه بخواهید به شما داده خواهد شد. 

حقیر ملاحظه کردم که آقای آشتیانی مثل این که مطلب را گم کرده‌، رو به پاکروان کردم و گفتم‌: دو عرض دارم‌. گفت‌: شما کیستید؟ گفتم‌: من آقای سبزواری‌. گفت‌: بسیار خوب‌، شنیده‌ام شما به منبر رفتید و مردم را امر به آرامش کردید. گفتم‌: بلی‌. گفت‌: بگو. گفتم‌: غرض‌از آمدن بنده و حضرت آشتیانی از این است که این مردم اجتماعی کرده‌اند، با حق یا باطل‌. باید به هر نحو هست آنها را قانع کرد تا متفرق شوند. جواب گفت‌: شما که اینها را جمع کردید متفرق کنید. جواب دادم که ما جمع نکردیم‌. گفت‌: شما برای چه مسجد آمدید؟ جواب دادم ‌برای اصلاح و شاید بتوانم نحوی کنم که خون ریزی نشود. گفت‌: بکنید. جواب دادم راه فکر ما مسدود است‌. شما استاندار هستید. گفت‌: فکری ندارم‌. من گفتم‌: یک راه داریم و آن‌، این ‌است که صورت تلگرافی جعلی دروغ الان به من بدهید که بروم مسجد و مردم را متفرق کنم‌. جواب داد: چه تلگراف باشد؟ گفتم‌: تلگراف آن که اعلی حضرت عفو کرده و شما مردم متفرق شوید. جواب داد که بد رأیی نیست‌. 

اتفاق اسدی آمده بود و در حجره فوقانی با طهران به توسط بی سیم لشکر مشغول مذاکره ‌بود. پاکروان رفت حجره فوقانی نزد اسدی‌. فاصله نشد برگشت و گفت کار از دست من واسدی خارج شده و خود اعلی حضرت با لشکر مخابره می‌کند که دستور داده که به هر نحو هست مردم را متفرقه کنید و سه دقیقه دیگر وقت نداریم و پاکروان به اسدی گفته بود که ‌فلانی رأی خوبی داد و به هر تقدیر شد سه دقیقه گذشت که صدای مسلسل بلند شد و فریاد مردم به یا علی یا علی بلند شد به نحوی که صدا به مسجد کاملا می ‌رسید. 

قریب نیم ساعت ‌طول کشید و صدا آرام شد و خورده خورده صبح طلوع کرد. 

برگشتیم به دارالتولیه و از آنجا متفرق شدیم و دو روز بود که به کلی صحن و مسجد و حرم بسته بود و معلوم نشد که چند نفرکشته شده و مردم متفرق شدند و دستور آمد که مسجد و صحن و حرم باز شود و سرتا سرشهر امن شد و قضیه کلاه هم بعد از چندی روزی عملی شد و بعد از چند روز شش نفر ازعلما را به طهران تحت الحفظ بردند: حاجی سید هاشم نجف آبادی‌، حاجی شیخ حبیب ‌ملکی‌، آقا سید زین العابدین سیستانی‌، شیخ آقا بزرگ شاهرودی حاجی شیخ هاشم قزوینی و مدتی زندان قجر زندانی بودند و بعد مرخص شدند و آقا میرزا یونس اردبیلی در نوقان ‌مخفی بود او را هم گرفتند و طهران بردند و مدتی در زندان بود. و بعد از بازرسیهای زیاد اسدی نیابت تولیت محکوم به اعدام شد در شب ۲۶ ماه مبارک رمضان ۱۳۵۴ بعد از طلوع ‌فجر. این خلاصه حادثه مسجد. 

منبع : 

مرکز اسناد انقلاب اسلامی

 

 

خدمات اجتماعی ، فرهنگی و عمرانی فقیه سبزواری


مرحوم فقیه سبزواری در طول حیات پر برکت خود ، خدمات اجتماعی و عمرانی کم‌نظیری انجام داد. او مدرسه باغ رضوان را با ۱۶ هزار متر مربع مساحت در سال ۱۳۳۰ شمسی ساخت و تکیه سیدها را احداث کرد.درمانگاه رازی را تکمیل کرد و ۱۲۰ باب منزل در خیابان نخریسی و ۲۵ باب منزل در خیابان خواجه‌ربیع برای سیل‌زدگان بنا نهاد و ۲۵۰۰ قطعه زمین به طلبه‌ها و فضلای حوزه مشهد واگذار کرد که در مشهد به کوی طلابشهرت دارد و ده‌ها مسجد را در محلات مختلف مشهد ساخت. 

از دیگر خدمات مرحوم فقیه سبزواری ، احداث شبستان شرقی مسجد جامع سبزوار و تأسیس مدرسه علمیه برای طلاب سبزوار و نیز ،تأسیس مدرسه علمیه در کویته پاکستان است . 

با توجه به سرمای شدید مشهد در فصل زمستان و محدودیت امکانات گرمایشی قشر طلاب و اقشار فقیر دیگر، مرحوم فقیه سبزواری تلاش می کرد در حد توان خود ، ذغال و خاکه ذغال طلاب و اقشار دیگررا در فصل زمستان هرسال تأمین کند . کوی طلاب مشهد ، یادگاری باشکوه و بی نظیر از مرحوم فقیه سبزواری 

مرحوم فقیه سبزواری با توجه به اهتمام زیادی که به امور رفاهی طلاب حوزه علمیه مشهد خصوصا موضوع مسکن آنان داشت ، در سال ۱۳۳۸ هجری شمسی ، ۲۵۰۰ قطعه زمین از آستان قدس برای واگذاری رایگان به طلاب دریافت ؛ و با انجام قرعه کشی ، به آنان تحویل داد . 

کوی طلاب که امروز یکی از مناطق آباد و بزرگ و پیشرفته و فعال مشهداست ، یادگار همت بلند مرحوم فقیه سبزواری در جهت ایجاد آسایش برای عموم شهروندان خصوصا طلاب حوزه علمیه مشهد است . 

برای آشنایی بیشتر با سابقه تأسیس ” کوی طلاب ” مشهد ، نگاه کنید : 

گزارش مجله ” شهرآرا محله ” مجله شهرداری مشهد

 

چند بارر حضور فقیه سبزواری در تغییر ضریح و تعمیر قبر مطهر حضرت رضا علیه السلام 

 

در صفحه ۱۳ رساله (آقای سبزواری) فرماید: به واسطه کهنه شدن صندوق مطهر روی قبر مطهر که در زمان ‌تولیت اسدی‌، ضریح مقدس را برداشته و میان حرم مطهر در حدود یک متر خاک دست رس‌بود که برداشته شد و چند صورت قبر از خوانین ازبک پیدا شد و پس از برداشتن خاک‌، تمام‌ میان حرم مطهر را شفته و بتون آرمه نمودند و متصدی آقای حاجی ملا هاشم صاحب «منتخب التواریخ‌» و آقای حاجی آقا حسین قمی و آقای حاجی میرزا احمد کفائی بود و اتفاقا روی قبر مطهر که خاک برداری شد روی قبر مطهر قبر گچی درآمد که هفت مرتبه گچ شده ‌بود، آن را برداشته سردابی ظاهر شد که معلوم شد قبر مطهر ثامن الائمه و قبر هارون میانسرداب است‌. دیگر تصرفی نکردند غیر آن که روی قبر مطهر را چند میل آهن گذاشته و با بتون آرمه محکم نموده و سنگ مرمر که حجار باشی ساخته بود روی قبر گذاشته و ضریح را گذاشته و این در سنه ۱۳۵۲ قمری ( ۱۳۱۲ هجری شمسی ) بود. 

و ایضا در سنه ۱۳۷۹ ماه شعبان ( بهمن ۱۳۳۸ هجری شمسی ) تحت نظر عده‌ای از علما که یکی خود حقیر بود، تعمیرقبر مطهر شد. 

( منبع : کتاب مکارم الاثار مرحوم حبیب آبادی ) 

 

اصلاح قبله ایرانیان 

مرحوم آیه الله فقیه سبزواری ، به دلیل احاطه بر علم هیئت ، در یکی از سفرهای خود به سرزمین وحی ، به پادشاه عربستان پیشنهاد کردند چون سالی دوبار خورشید دقیقا روی کعبه قرار می گیرد ، در آن زمان ، از رادیو اعلام کنند تا مردم ایران در هر نقطه ای هستند ، قبله صحیح راشناسایی کنند که پیشنهاد معظم له مورد استقبال قرار گرفت و به اجرا در آمد . 

پیشنهاد تعمیر قبور بقیع 

مرحوم فقیه سبزواری ، در ملاقاتی که پادشاه عربستان با ایشان داشت ، تعمیر قبور بقیع را خواستار شد که پادشاه به مقامات دینی و محلی ارجاع داد و آن ها به اعتبار بغض و عنادی که با اهل بیت علیهم السلام دارند ،این پیشنهاد را مسکوت و معلق گذاشتند .

 

منش و سبک زندگی فقیه سبزواری


۱٫سادگی زندگی 
در زندگی خیلی ساده و بدون تشریفات بود . هیچ توجهی به وضع ظاهر حتی لباس خودنداشت . کمتر کسی به پای او جوراب می دید و در خصوص صرفه جوئی در بین طلاب ، قبای مرحوم فقیه سبزواری ضرب المثل بود زیرا معظم له هرقبائی را که می پوشیدند ،دیگر بیرون نمی آوردند مگر برای شستن و پس از شستشو ، باز آن را می پوشیدند و به همین نحو از آن استفاده میکردند تا وقتی که پاره می شد و به درد پوشیدن نمی خورد . 

مرحوم فقیه سبزواری در تمام شئون زندگی ساده و عاری از هرگونه قیدی بود. در گفتار و رفتار، در خوراک و لباس، در برخورد و صحبت، در امور زندگی و خلاصه در همه چیز ساده بود و ساده زندگی می کرد. بعد از وفات مرحوم آقا که لباس ایشان را برای غسل دادن بدن شریفش بیرون آورده بودند ، مانند جد بزرگوارش امام حسین (ع) پیراهنش پاره بوده است. 

مجلس ایشان بدون تشریفات و در نهایت سادگی بود. صدر و ذیلی نداشت. در بین واردین چندان تفاوتی نبود هرکس در جای خود می نشست و هر که مایل بود حرکت می کرد. او می گفت شئون مادی و قیود دنیوی را کنار گذارید و به مضمون آیه شریفه : ” یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَأُنْثَىٰ وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا ۚ إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ ” زیست می نمود. 

۲٫ معاشرت و ارتباطات اجتماعی 

در معاشرت بسیار ساده و معمولی بود و در تماس با مردم، آن قدر عادی و خوش اخلاق بود که هرکس از هرطبقه، حتی خدمتگزاران منزل با وی خصوصی صحبت می کردند و مطالب و حاجت های خود را به راحتی بیان می کردند. هر حاجتمندی و گرفتاری به معظم له مراجعه می کرد و تقاضای خود را به راحتی مطرح می کرد. 

درب منزل همیشه بر روی تمام طبقات باز بود و هیچ رادع و مانعی برای تماس با وی وجود نداشت. سخن های هر کس را با کمال دقت گوش می کرد و با روی خندان و چهره گشاده، حتی الامکان پاسخ مثبت می داد. وقت خود را دو قسمت کرده بود . اوقات بعد از ظهرها را صرف کارهای اجتماعی خارج از منزل و امور شخصی می کرد و ساعات قبل از ظهرها را در منزل جلوس می فرمودند و به کار و مراجعات مردم می رسیدند و مخصوصا بر کارهای مربوط به طلاب و حوزه علمیه که عده ای تحت نظر شخص ایشان به آن کارها رسیدگی می کردند ، نظارت می فرمودند از قبیل امور معافی و کارت تحصیلی .


۳٫ خدمت به مردم 

مرحوم فقیه سبزواری مرد کار و عمل بود. تنها به درس گفتن و نماز جماعت خواندن قناعت نمی کرد و به حدیث شریف نبوی : ” «مَنْ اَصْبَحَ و لم یَهْتَمُّ بِاُمورِ الْمُسْلِمینَ فَلَیْسَ مِنْهُمْ وَ مَنْ سَمِعَ رَجُلاً یُنادى یا لِلْمُسْلِمینَ فَلَمْ یُجِبْهُ فَلَیْسَ بِمُسْلِمٍ؛ هر کس صبح کند و به امور مسلمانان همت نورزد، از آنان نیست و هر کس فریاد کمک خواهى کسى را بشنود و به کمکش نشتابد، مسلمان نیست.» کافى، ج ۲، ص ۱۶۴، ح ۵٫” عملا معتقد و مومن بود و همیشه در فکر کار و زندگی مسلمانان بود. پیوسته در این فکر بود که از چه راهی به سود و صلاح مسلمین گامی بردارد و چگونه مشکلی را از مشکلات اجتماعی مردم برطرف کند. وی عقیده را برآن بود که روحانی باید در تمام امور مردم دخالت و نظارت کند و هرگز از اجتماع و مسائل مربوط به زندگی کناره گیری نکند . 

مرحوم آیه الله فقیه سبزواری، در طول حیات خود پیوسته به فکر مستمندان بودند و ملجأ و پناهی برای درماندگان و تهیدستان بوده و اکثر اوقات خود را صرف خدمت به آن ها می کردند. از جمله کمک های مالی مرحوم فقیه سبزواری می توان به موارد کمک به مستمندان در قحط سالی، تقسیم آذوقه زمستانی، کمک به بیمارستان مسلولین مشهد، تقسیم نان بین طلاب، تقسیم حقوق بین ائمه جماعت مشهد، پرداخت حقوق شاگردان حوزه درس و اجازه به طلاب فاضل اشاره کرد.


۴٫ خدمت به حوزه و طلاب 

مرحوم فقیه سبزواری به طلاب و محصلین دینی بسیار علاقه داشته و آن ها را فرزندان خود می دانست و در رفع مشکلات آن ها حد اعلای کوشش را می کرد و همچون پدری مهربان، نسبت به آن ها ، با نهایت مهر و محبت رفتار می کرد . محبوب القلوب حوزه علمیه بود و شاگردان مکتب جعفری ، فوق العاده به ایشان، علاقه و ارادت داشتند. صرف نظر از طلاب و اهل علم، کلیه طبقات ، به مرحوم فقیه ارادت می ورزیدند و به همین دلیل مردم بیش از هرکس در نماز جماعت ایشان حاضر می شدند و از فیض ثواب جماعت برخوردار می شدند. در شمار اقدامات خیرخواهانه او باید از تهیه ۲۵۰۰ قطعه زمین و احداث صدها ها باب منزل برای طلاب در منطقه‌ای از شهر مشهد که اینک به نام «کوی طلاب» مشهور است، یاد کرد. 

۵٫ وعظ و خطابه مرحوم فقیه سبزواری 

مرحوم فقیه سبزواری، در ماه مبارک رمضان هرسال در شبستانی که به نام خودشان ( شبستان سبزواری )در مسجد گوهرشاد معروف است ، منبر می رفتند که بنا به نقل حضرت حجه الاسلام حاج سید محمد صادق فقیه سبزواری ( از فرزندان روحانی مرحوم فقیه سبزواری و از مدرسین حوزه علمیه قم )که حاضر و ناظر در مجالس منبر مرحوم پدرشان بودند ، جمعیت کثیری از روحانیون و فضلاء و مجاوران و زائران اجتماع می کردند و حتی گاهی جای نشستن در نزدیکی های منبر خرید و فروش می شد . 

۶٫ زهد و تقوای مرحوم فقیه سبزواری 

مرحوم فقیه سبزواری، واقعا مردی موفق و موید به تاییدات الهی بودند زیرا با تمام گرفتاری ها ئی که از جهات گوناگون داشتند ، هرشب هنگام سحر را درحرم مطهر حضرت رضا علیه السلام بسر می بردند . همیشه نیمه های شب بر می خاست و پس از تشرف و زیارت ، در بالای سر حضرت بیتوته می کردند و با خدای خود به راز و نیاز می پرداختند و مناجات می کردند . 

مرحوم فقیه سبزواری عمری را در خدمت به مسلمانان و طلاب و اهل علم سپری نمود و علاوه بر تدریس و اقامه جماعت ، پیوسته در کنار قبّه منوره و قبر مطهر حضرت علی بن موسی الرضا (ع) ، مشغول راز و نیاز و عبادت بود . قطعا چنین شخصی، مورد عنایت خداوند و توجهات خاصه پیامبر اکرم (ص) و دودمان پاک آن حضرت بوده و رابطه محکم و ناگسستنی با اهل البیت معصومین (ع)داشته است . 

۷ . کرامات مرحوم فقیه سبزواری 

مرحوم آیت الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری، به دلیل زهد و پارسایی و عزم راسخی که برای دوری از مظاهر فریبنده مادی و دنیایی داشت صاحب کراماتی بود که یکی از کرامت های ایشان باریدن باران پس از اقامه نماز باران توسط آن مرجع خدوم است. 

الف : اقامه نماز باران و بارش شدید 

به دلیل خشکسالی های پی در پی ، کمیاب و گران شدن مایحتاج اولیه ، شیوع برخی بیماری ها و در مضیقه قرار گرفتن عموم مردم مشهد و اطراف مشهد ، خاصّه ، روستاییان و اقشار فقیر و ضعیف ، عده ای از کشاورزان در شبستان فقیه سبزواری ودر صحن مسجد گوهرشاد اجتماع می کنند و پس از اتمام جلسه تدریس مرحوم آیه الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری ( قَدَّس الله نَفسَهُ الزّکیه )،با وجود بزرگان دیگردر مشهد ،از مرحوم فقیه سبزواری درخواست اقامه نمازباران میکنند . 

مرحوم فقیه سبزواری، به اتّکای اخلاص و توکل عجیبی که داشت و به اعتبار اطلاعی که از نتیجه مطلوب کار داشت که خداوند کریم ، دعای او و اقتدا کنندگان به اورا خواهد پذیرفت و باران خواهد بارید ، بدون توجه به این نکته که اگر نماز خواند و باران نبارید ، آبرویش نزد مردم از بین خواهد رفت ، تقاضای مردم را برای اقامه نماز باران در همان مکان و در همان زمان می پذیرد و با اطلاع رسانی گسترده ، جمعیت زیادی از اقشار مختلف اجتماع می کنند . 

(در خصوص ارتباط آبرو با اقامه نماز باران که ببارد یا نبارد ، مرحوم فقیه سبزواری ، با مرحوم آیه الله خوانساری در قم ، هم عقیده بوده است . ماجرا از این قرار است وقتی مرحوم آیه الله خوانساری حرکت می کنند برای رفتن به محل اقامه نماز باران ، عده ای مانع ایشان می شوند که اگر نماز را اقامه کردید و باران نیامد ، آبرویتان خواهد ریخت . مرحوم آیه لله خوانساری در پاسخ فرموده بودند اگر قرار است نزد خدوند کریم و بزرگوار ، آبرویی نداشته باشم ، آبروی نزد مردم را می خواهم چه کار ؟ ) 

مرحوم فقیه سبزواری ،دستور می دهد منبر را در صحن مسجد گوهرشاد ، جایی که مقابل گنبد حضرت امام رضا علیه السلام باشد ،قرار دهند .آن مرجع بزرگوار ، پیش از اقامه نماز ، به منبر می روند و به ایراد سخنرانی می پردازند . با حالی پرشور و سرشار از اخلاص و سرشار از امید و توکل به خدا ، از مردم می خواهد همین جا و هم اکنون از گناهان خود توبه کنند و نیز ، از مردم می خواهد کسانی را که به شما ظلم کرده اند ، ببخشید و بعد ، قران خودش را روی دست بلندمی کند وقسم می خوردوخدارا به شهادت می طلبد که من از همه کسانی که به من ظلم کرده اند ،گذشتم واز همه راضی هستم . 

در پایان سخنانش ، متوسل به کودک شیرخواره حضرت ابا عبدالله الحسین علیهماالسلام می شود و روضه حضرت علی اصغر علیه السلام را می خوانند و در جوار بارگاه ملکوتی حضرت رضا علیه السلام دعا می کنند و خدارا به حضرت علی اصغر علیه السلام قسم می دهند و اورا شفیع قرار می دهند که بر مردم رحم کند و باران رحمتش را نازل فرماید . 

شاهدان عینی و خصوصا حاج محمود فلاح که از کسبه متدین و سرشناس مشهد و از مریدان خاص مرحوم فقیه سبزواری بوده ، اظهار داشته اند که پس از اقامه نماز باران توسط مرحوم آیه الله فقیه سبزواری ، نزول رحمت الهی آغاز شد و باران شدیدی بارید که موجب رضایت عموم مردم خصوصا کشاورزان شد . 

ب : اطلاع مرحوم فقیه سبزواری از زمان دقیق فوت خود 

آخرین جلسه تدریس مرحوم آیه الله فقیه سبزواری ، روز سه شنبه ، ۱۱ بهمن ماه ۱۳۴۵ شمسی برابر با ۲۰ ماه شوال سال ۱۳۸۶ هجری قمری در بیرونی منزل آن مرحوم برگزار می شود . در دقایق پایانی تدریس ،ناگهان مرحوم فقیه سبزواری ،کتاب رابرهم می زنند و می بندند و با ابتهاج و مسرّت ، می فرمایند : 

“این آخرین درس من بود و دیگر شما ،مرا اینجا نخواهید دید ” .طلاب و فضلای حاضر در آن مجلس ،تلخ ترین دقایق را تجربه می کنندچرا که با تحقق این پیش بینی ، پشتیبان و پدر و فریاد رس خودرا از دست خواهند داد . همه شاگردان و حضّار متأثّر می شوند و گریه می کنند و هر کدام ، فراخور حال خود ، از مرحوم فقیه سبزواری درخواست می کنند چنین صحبت هایی را نکنند اما ، مرحوم فقیه سبزواری ، ضمن دعوت شاگردان به آرامش ، قطعیت خبر خودرا اعلام و با آن ها ، بارویی گشاده و سرشاراز رضایت ،خدا حافظی می کنند . 

سر انجام،پیش نگری این عالم روشن ضمیر ، روزشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۴۵ هجری شمسی برابربا ۲۴ ماه شوّال ۱۳۸۶ هجری قمری و شب شهادت رئیس مذهب شیعه ، حضرت امام جعفر صادق علیه السلام تحقق پیدا می کند و حوزه علمیه خراسان ، مؤسّس و پشتیبان خودرا از دست می دهد و روح پاک و بلند این عالم خدمتگزار به مردم و طلاب و مردم مستأصل و مستضعف و بی پناه ،به عرش وملکوت پرواز می کند .

 

 

وفات


فقیه سبزواری روز شنبه ۲۴ شوال ۱۳۸۴ ه‍ . ق برابر با ۱۵ بهمن ۱۳۴۵ ه‍ . ش در ۷۷ سالگی رحلت نمود و در محل مدرسه باغ رضوان به خاک سپرده شد . 

هم اکنون با توسعه حرم مطهر حضرت ثامن الحجج علیه السلام ، مزار ایشان در صحن شمالی و در جوار مقبره شیخ طبرسی در محوطه ای با صفا و گلکاری شده واقع شده است .

مرقد فقیه و فیلسوف بزرگ مرحوم آیـ الله حاج شیخ محمد تقی آملی نیز بنا به وصیت خودشان در کنار مرقد مرحوم فقیه سبزواری واقع شده است .

فراموش نکنیم دوره چهل ساله ای که مرحوم فقیه سبزواری ، مرجعیت دینی و خدمت به حوزه علمیه و طلاب و فضلای خراسان و اقشار محروم و فقیر و آسیب پذیر آن خطّه و حتّی زوّار تهیدست را بعهده داشت ، از سخت ترین و سیاه ترین دوره های تاریخی ایران خصوصا خراسان و مشهد به شمار می رفته است که بررسی شرائط اجتماعی ، اقتصادی ، سیاسی و جغرافیایی ایران ، خاصّه خراسان و مشهد و مقایسه با دوره های پس از آن ، نیاز به پژوهش های همه جانبه دارد و پس از دسترسی به تمام زوایای تاریک اوضاع دینی و سیاسی و اجتماعی و اقتصادی ایران از سال ۱۳۰۰ شمسی تا سال ۱۳۴۵ شمسی ، به این واقعیت می رسیم که اگر عنایات خدای متعال و توجهات مستمراهل بیت معصومین (ع) خاصه حضرت رضا علیه السلام واجداد طاهرین (ع) مرحوم فقیه سبزواری و علم و متانت و توکل و توسل و اخلاص و همت بلند و زهد و تقوی و روحیه مردمداری و سادگی آن ” سلمان زمانه ” نبود ، انجام این همه خدمت بی رنگ و ریا ، از کلیدداری ضریح مطهر امام رضا علیه السلام گرفته تا تأسیس مدرسه علمیه در کویته پاکستان و تلاش برای بازسازی قبور مطهر ائمه بقیع در حجاز ، از واگذاری دوهزار و پانصد قطعه زمین ( خدمتی بی سابقه در تاریخ حوزه های علمیه شیعه که اکنون شهر بزرگی بنام کوی طلاب شده ) ، از تدریس خارج فقه و اصول تا بنای دهها مسجد و مدرسه در نقاط مختلف ، از بنای درمانگاه و ساختن آرامستان در جوار حرم رضوی بنام باغ رضوان تا واگذاری صدها خانه به سیل زدگان و زلزله زدگان ، از دادن امید به همه ناامیدان با همان دست خالی اما چهره گشاده و همه و همه حرکات و سکنات و خلوت و جلوت و حضور و غیاب آن مرد بلند رتبه ، نتیجه عهد و پیمان او با خدای خویش است که توفیق خدمت به بندگانش را به او عنایت کند و خداوند هم اورا موفق داشت و زمانی مردم اورا دقیقا شناختند که روحش به ملکوت اعلی پرواز کرد . 

بهمن سال ۱۳۴۵ شمسی یکی از سردترین ماهها و سال هادر مشهد بود .پس از اعلان رحلت آن فقیه وارسته ، تمام مشهد تعطیل شد و جمعیت زیادی زیر بارش برف و در سردترین دمای هوا به تشییع آمدند . واقعا ، تا چهلم رحلت مرحوم فقیه سبزواری ، مسجدی در مشهد نبود که اقدام به برگزاری مجلس ختم نکرده باشند . تمام دیوارهای رهگذارهای اصلی مشهد خصوصا خیابان های منتهی به فلکه حضرتی ، مملو از اعلامیه های ختم و تعزیه بود و با قاطعیت می توان ادعا کرد تمام مراجع و فقها و علمای بزرگوار خراسان در شهرهای محل سکونت خود در سطح کشور خصوصا استان خراسان و مشهد و تمام اقشار و اصناف مشهد واقعا سنگ تمام گذاشتند و شب و روز تا چهلم ، اکثر مساجد مشهد ، به برگزاری تعزیه و ختم مرحوم فقیه سبزواری اختصاص داشت . 

راز همه توفیقات مرحوم فقیه سبزواری ، علاوه بر این که فقیه و مرجع دینی طراز اول و برجسته ای بودو هم چنین به درک محضر بزرگان سامرا و نجف و دریافت اجازه اجتهاد نائل آمده بود ، مهم ترین رمز و راز محبوبیت او ، اخلاص و سادگی او بود . از دید او ، همه بنده خدا هستند و خداوند همه بندگان خودرا دوست دارد و نیز به بنده ای عنایت و توجه بیشتر دارد که تمام گام هایش ، در جهت حل مشکلات بندگان خدا باشد و به راستی ، مرحوم فقیه سبزواری ، به تنهایی و بدون تشریفات ، بار وظایف چند وزارتخانه را در عهد و دوره خود به نفع مردم به دوش می کشید 

هیهات ای یأتی الزمان بمثله انّ الزمان بمثله لعقیم

منابع

مؤسّسه مطالعات و پژوهش های سیاسی

حسین سبزواری، تبیان، بازیابی: ۹ مهر ۱۳۹۳

سایت زندگی رضوی، بخش سبک زندگی مشاهیر مدفون در حرم رضوی، بازیابی: ۹ مهر ۱۳۹۳

کتاب مکارم الاثار تألیف مرحوم معلم حبیب آبادی

کتاب مشاهیر مدفون در حرم رضوی، ابراهیم زنگنه، ص ۱۶۷٫

وبلاگ زندگی نامه مرحوم آیه الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری

کتاب عمری پر افتخار یا زندگی نامه مرحوم آیه الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری

انجمن مفاخر فرهنگی، اثرآفرینان، ج۴، ص۳۰۰٫

روایت مرحوم آیه الله فقیه سبزواری از قیام مسجد گوهرشاد به عنوان شاهد عینی :


پایگاه خبری – تحلیلی قدس آنلاین

http://qudsonline.ir/detail/News/58660

صفحه ۱۵ تا ۱۸ مجله نگاه حوزه ، ویژه حوزه خراسان ، ضمیمه مجله حوزه ، شماره ۱۸ – ۱۷ ، سال دوم ، مرداد و شهریور ۱۳۷۵ 

اسوه های حوزه خراسان . شمه ای از حیات معنوی حضرت آیت الله العظمی مرحوم حاج میرزا حسین فقیه سبزواری ( ۱۳۸۶ – ۱۳۰۹ هجری قمری ) ۱۳۴۵ — ۱۲۷۱ شمسی پژوهشگر : غلامرضا جلالی

مرکز اسناد انقلاب اسلامی

گزارش مجله ” شهرآرا محله ” از سابقه کوی طلاب مشهد ، یکی از یادگارهای بزرگ مرحوم فقیه سبزواری

کوی طلاب مشهد، یادگاری ماندگار از مرحوم فقیه سبزواری

مرحوم فقیه سبزواری ، پشتیبان نهضت ملی شدن صنعت نفت و همگامی با مرحوم آیه الله کاشانی

آیه الله سید محمد – حسینی فیروز آبادی استاد مرحوم فقیه سبزواری

استاد محمد تقی شریعتی از شاگردان مرحوم فقیه سبزواری

حکیم قرانی مرحوم آیه الله شیخ مجتبی قزوینی از دوستان مرحوم فقیه سبزواری

مرحوم آیه الله شیخ محمد تقی آملی مدفون در کنار مزار مرحوم فقیه سبزواری بنا به وصیت خودشان

آیه الله استاد کاظم مدیر شانه چی دارای اجازه اجتهاد از مرحوم فقیه سبزواری 
  
http://www.sire-olama.ir/?p=8175

 

 

دانلود کتاب عمری پر افتخار و چند مقاله در باره زندگی مرحوم آیة الله العظمی فقیه سبزواری

 

 

 

 

دانلود

http://persiandrive.com/136191

 

کتاب عمری پر افتخار

 

زندگی ، شخصیت و آثار مرحوم

 

حضرت آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری ( ره )

 

همراه با مقاله ای از استاد غلامرضا جلالی در مجله حوزه ، یادداشت هایی از آیة الله حاج سید مصطفی سیادتی ، شرح زندگانی مرحوم فقیه سبزواری به قلم خودشان  و چند مقاله تاریخی دیگر  .

 

زندگی مرحوم فقیه سبزواری به قلم آیة الله حاج سید مصطفی سیادتی (9)

 

زندگی مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری به قلم آیة الله حاج سید مصطفی سیادتی فرزند مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسن سیادتی پسرعموی مرحوم فقیه سبزواری

( ۹)

5 – مدرسه کوچک باغ رضوان : این همان مدرسه ای است که قبلا به آن اشاره شد . مرحوم آقای فقیه تصمیم داشتند این مدرسه را مخصوص سکونت طلاب علوم دینی بسازند . اکنون دارای بیست اتاق آماده می باشد که عنقریب به همت متصدیان وقت به اکمال و اتمام می رسد .

6 – تکمیل بنای درمانگاه رازی که از موسسات خیریه و در بالا خیابان در نزدیکی آستان قدس رضوی واقع شده است و دارای بخش های مختلف پزشکی می باشد و سالیانه هزاران نفر بیماران امراض مختلف از زائران و اهالی شهر مشهد به آنجا مراجعه کرده و معالجه می شوند .

این درمانگاه مفید در سال 1371 قمری برابر با 1330 شمسی بر اثر کسر بودجه رو به تعطیل می رفت . مرحوم آیة الله فقیه سبزواری همت کرده و کسربودجه و لوازم درمانی را تامین نموده و آنجارا از حالت نیمه تعطیل نجات داده و از آن زمان تا کنون همه روزه عده زیادی بیمار در بخش های مختلف آن درمان می شوند .

7 – در سال 1372 قمری برابر با 1331 شمسی سیل عظیمی وارد مشهد شد و خانه های بسیاری را خراب و اموال و اثاثه زیادی را ازبین برد و مردم بسیاری بی خانمان شدند . در آن زمان هم آیة الله سبزواری همت نموده و از مردم خیراندیش کمک مالی و از آستان قدس رضوی و تولیت مسجد گوهراد و دیگران زمین هایی گرفته و در حدود هزار باب منزل در اراضی نامبرده ساخته و . . . .

ادامه نوشته

زندگی ، شخصیت ، آثار و خدمات مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری (ره ) 22

 

زندگی ، شخصیت ، آثار و خدمات مرحوم آیة الله العظمی

حاج میرزا حسین فقیه سبزواری (ره ) ۲۲

کمک های مالی مرحوم فقیه سبزواری

کمک به مستمندان در قحطسالی جنگ جهانی دوم  ، تقسیم آذوقه زمستانی ،

کمک به بیمارستان مسلولین مشهد ،

تقسیم نان بین طلاب ، تقسیم حقوق بین ائمه جماعت مشهد ، حقوق شاگردان حوزه درس ،

اجازه به طلاب فاضل

مرحوم آیة الله فقیه سبزواری ، در طول حیات خود پیوسته به فکر مستمندان بودند و ملجأ و پناهی برای درماندگان و تهیدستان بوده و اکثر اوقات خودرا صرف خدمت به آن ها می کردند که ما اکنون به ذکر بعضی از این کمک ها ، بطور اختصار می پردازیم  :

ادامه نوشته