کمک مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری به توسعه بهداشت در جامعه و سلامت شهروندان
از سوی مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری :
کمک به مسئولان دلسوز ، با هدف تأمین سلامت شهروندان ؛
و گسترش بهداشت پایدار در جامعه

جز این مورد ، درمانگاه رازی نیز در مشهد ، به همت مرحوم فقیه سبزواری تکمیل شد و در اختیار شبکه بهداری مشهد برای درمان زائران و شهروندان قرار گرفت .
هم چنین ، سلامت طلاب ، مورد توجه مرحوم فقیه سبزواری بود و کتبا ، مواردی از طلاب و غیر طلاب را که نیاز به معاینه و معالجه داشتند ، هر روز به درمانگاه ها و بیمارستان های مشهد معرفی می کردند .
از جمله مراجعان به مرحوم فقیه سبزواری ، همراهان بیمارانی بودند که بودجه کافی برای پیچیدن نسخه بیمار را نداشتند و معظم له ، بر اساس قراری که با برخی داروخانه های مشهد داشتند ، بهای داروهای طلاب و اقشار ضعیف و کم درآمد را می پرداختند .
برخی از شخصیت های روحانی را که نیاز به درمان داشتند ، شخصا برای انجام سفارش های لازم تا بیمارستان همراهی می کردند .
***
یـادداشت های صدر الاشراف ، نایب التولیه و استاندار خراسان
عوامل کثرت بیکاری مردم و اختلال معیشت عمومی
نـوشته محسن صدر نخست وزیر و رئیس اسبق سنای ایران
از مشکلاتی که در خراسان در مدت استانداری با آن مـواجه بودم وضع بیکاری عده زیادی از طبقات مختلفه مردم بود که با وجود زیـاد شدن کارهای عمرانی در مـملکت از زمـان رضا شاه تاکنون از قبیل راه سازی و ساختمان های دولتی و شخصی در شهرهای عمده بخصوص تهران و استخدام پاسبان و ژاندارم و غیره باز هم هزاران بلکه میلیون ها مردم در تمام کشور بیکار و سرگردان بودند و البته برای این مـوضوع عوامل مختلفی وجود دارد یکی از آن ها زیاد شدن جمعیت و موالید است بواسطه جلوگیری از امراض عفونی از قبیل آبله و دیفتری و تیفوئید و وبا که هرچند سال یک مرتبه در سنوات سابق عده زیادی از اهالی مملکت را از بین مـی برد. و نـیز بیمارستان ها که با وجود نقایص زیاد باز هم بسیاری از بیمارها که سابقا تلف می شدند حالا کم و بیش معالجه می شوند.
و نیز عمل جراحی هرچند در ایران کامل و در همه جا وسایل نیست ولی بـالنسبه کـمک زیاد به معالجه مجروحین و مبتلایان به فتق و آپاندیسیت و غیره بوده است لیکن عمده تحول و انقلاب طبیعی اوضاع زندگانی عمومی راجع به تمدن است که احتراز از آن ممکن نیست از قبیل اینکه وقتی وسایط نـقلیه مـوتوری رواج یافت طبعا بارکشی و حمل و نقل مسافر و غیره که سابقا بتوسط اسب و قاطر و الاغ و شتر انجام می شد موقوف گردید و در حدود بیست صنف از کارگران حمل و نقل از مکاری و مال دارها و عمال آن ها و پالاندوز و سـرّاج و آهـنگر و نـعل بند و غیره بیکار شدند و متصدیان حـمل و نـقل مـوتوری از گاراژ- دار و شوفر و کارکنان تعمیرگاهها جای صد یک اصناف سابق را نگرفتند دیگر عمل نخبافی و نساجی بود که سابقا کارخانجات نخ ریسی و نساجی در ایـران بـود نـه مردم مانند حالا منسوجات خارجه را استعمال میکردند بـلکه جـز چلوار چیت ملبوس مردم از وضیع و شریف همه از منسوجات داخله بود طبقه زارع و کارگر درجه پائین کرباس رنگ کرده مـی پوشیدند بـه علاوه لحـاف و تشک و روفرشی از پنبه و نخ داخلی درست می کردند.
طبقه متوسط و اعـیان قبای قدک اصفهان و یزد و جاهای دیگر که ظریف بود می پوشیدند و لباس زمستانی همه برک خراسان و کرمان و جشوخای مـازندران بـود و هـم چنین زن ها لباس ابریشمی کاشان و یزد و رشت و غیره از زیرپوش و روپوش داشتند و برای مـثال لبـاس عبا بهترین دلیل به مقصود است در سابق تا وقتی که لباس متحد الشکل به اصرار و اقدام شاه سـابق دایـر نـشده بود اقلا نصف اهل ایران عبا داشتند که یا موقتا یا دائمـا بـر دوش داشـتند در تابستان عبای نازک و در زمستان عبای کلفت نائین و اصفهان و کوپا و رشت و غیره داشتند و اگر گـفته شـود کـه عبا پوشی کمتر از نصف حرفههای ایران بوده کسر این احتمال را زیاد داشتن اعیان و عـلماء و مـردم متمول جبران میکند چه آن که هرکس معمولا عبا به دوش می کرد از سه چهار عـبا کـمتر نـداشت و بنابراین اگر جمعیت آن وقت ایران را چهارده میلیون تخمین کنیم لا محاله در میلیون از مردم عبا پوش بـودند به علاوه عبای ایران به عراق هم صادر می شد سالی دو میلیون عبا می بایست بافته و لا محاله یـک مـیلیون از افـراد کارگر عباباف و تهیه کنندگان نخ پشمی آن بودند همینطور صنف کفاش و گیوهچی و غیره که چون مردم عـموما اجـناس داخلی مصرف می کردند سازنده آن ها زیاد از حد مشغول کار بودند.
من بـخاطر دارم کـه در فـصل بهار و اوایل تابستان که کارهای فلاحتی زیاد بود عمله بنائی و بیل زنی به زحمت تهیه می شد و یـک جـهت دیـگر بیکاری مردم بواسطه عدم تکافوی درآمد آن ها با احتیاجات ضروری زندگانی بـه علت گـرانی مفرط است که با ترقی سطح فکر و سلیقه عمومی در طرز زندگانی از معاش دنیوی و اثاث البیت و غـیره عـایدی کم و کافی برای معیشت نیست خصوص با بر هم خوردن وضع طـبقات مـردم که سابقا عزت مردم طبقات را در حدود خـود نـگاه داشـته بود به این معنی که اگر یک بـقال تـمول زیاد پیدا می کرد هرگز قادر نبود مانند اعیان و تجار زندگی کند و عرف او را تـقبیح مـی کرد ولی حالا هرکس می خواهد بـسرعت دارای اسباب و لوازم عـالی بـاشد.
خـلاصه این اوضاع جدید که بیشتر از تـقلید مـردم به اوضاع اروپائیها حاصل شده با عواملی که ذکر شد اخلاق عمومی را بـکلی فـاسد کرده زیرا چون از طریق مستقیم مـردم به خصوص جوان ها به مقاصد خـود نـمی رسند همه در فکر تقلب و دروغ و نفاق و تـزویر و دشـمنی با یکدیگرند و اوضاع ادارات دولت و انحصارات دولتی هم به این آشفتگی ممد کرده کـه اگـر این اوضاع طول بکشد عـاقبت مـردم ایـران وخیم است.
خـوانندگان عـزیز در این تاریخ این مـطالب را تـوضیح واضحات میدانند و شاید مرا ملامت به نوشتن این مطالب کنند ولی من برای آن نوشتم کـه اگـر به خواست خداوند اوضاع ایران معجزهآسا خـوب شـد از اوضاع زنـدگانی و اجـتماعی نـسل حاضر مطلع شوند و بـدانند چه ناگوار عمری می گذراندیم.
مسافرت بشهرهای جنوبی خراسان
در اواخر پائیز آن سال من مسافرت بـه جنوب خـراسان کرده شهرهای تربت حیدریه و تربت جـام و قـاینات و بـیرجند و کـاشمر و فـردوس و طبس و دهات بـین راه (را) بـا نظر دقت مشاهده کردم و وضع فقرای آن حدود بیشتر رقت آور بود به خصوص در دهات بیشتر دو ثلث اطفال و در شـهرها لا اقـل یـک ثلث از اطفال آن جا مبتلا به کچلی و تراخم بـودند و مـن تـصمیم گـرفتم کـه بـرای معالجه کچلی و تراخم وسایلی برای معالجه این دو مرض تهیه کنم لذا بعد از مراجعت به مشهد چون از کمک دولت مأیوس بودم با رئیس بهداری خراسان که در آن وقت دکتر بامداد پسر آقـای محمد علی بامداد خراسانی که از فضلای این دوره است بود مذاکره کردم که از زوار عتبات مقدسه عراق که برای تلقیح آبله و حصبه که برحسب حکم دولت مقرر بود به بهداری مراجعه می کنند نـفری صـد ریال و از اشخاصی که قاصد حج هستند نفری بیست ریال برای خرید چند دستگاه برق معالجه کچلی و تراخم درخواست کند نه اجبار بلکه بطور رضایت از آنان بگیرد و یکنفر از علماء مـتنفذ مـشهد آقای حاج میرزا حسین سبزواری که مورد احترام و اعتماد مردم خراسان است در این قصد با من مساعدت کرد و به مردم القاء نمود که پرداخـت ایـن وجه جزئی وسیله توفیق زیـارت و از بـهترین عبادات است و زوار و قاصدین حج به رضایت این مبلغ را پرداختند و با مبلغی که در طی دو سال از این راه تهیه شد چند دستگاه به بندر خرمشهر وارد شد ولی هنوز حـمل بـه مشهد نشده بود که مـن از اسـتانداری خراسان معزول شده آمدم و بعد از آن خبر ندارم به مشهد وارد و بکار افتادند یا نه؟
یکی از نقاطی که موجب تعجب و از طرفی اسباب تأسف بود شهر طبس بود که موقعیت خاص دارد درخت خرما و مرکبات در آن زیـاد اسـت و پرتقال آنجا امتیاز خاصی از حیث طعم دارد و عینا مانند پرتقال یعقوبیه عراق است و در حالی که درخت های گرمسیری در آن جا هست در اواخر پائیز که من به آن جا رفتم و دو شب مختصر بارانی آمد در پنج شش فـرسخی آن شـهر بالای کـوه که به کوه یخ آب معروف است برف بارید و عکسی که از منظره شهر حاوی درخت های خرما و کوه یـخ آب که در قله آن برف بود برداشته شد قابل تماشا و تعجب بود.
هـوای زمـستان آن جا ملایم و مفرح است ولی متأسفانه اهتمامی نه از طرف دولت و نه از طرف اهالی در عمران آن جا نشده و به حالت خرابگی باقی اسـت و مـعلوم است در زمان عماد الملکها از امراء خراسان بودهاند شهر آباد و پر جمعیت بوده و معروف بـود کـه صـنعت و کسب عمومی اهالی تهیه گیوه بوده و حالا که پوشیدن گیوه منسوخ شده توده اهالی دچـار فقر و فاقه شدهاند.
در مراجعت از طبس و فردوس به کاشمر رفتم و در آن جا قبر سید سعید شـهید سید حسن مدرس اصـفهانی کـه در خواف او را در حالی که حبس بود کشتند زیارت کردم.
قبر او در بیرون شهر واقع و بعد از مدفون شدن او در آن زمین قبور دیگر بر آن ضمیمه و قبرستانی تشکیل شده است.
اعلیحضرت محمد رضا شاه بیست هزار تومان بـرای ساختن مقبره و بقعه برای او داده ولی هنوز به مصرف نرسیده و معلوم نبود این پول کجاست می گفتند در اداره دارائی موجود است و مشکلی که برای ساختمان بقعه بوده آن بود که اکنون پایههای ساختمان مستلزم نبش قبور اطراف است مـن در نـظر داشتم مهندسینی از مشهد به آن جا بفرستم تا ملاحظه کنند اگر ممکن است با پایههای آهنی که با فشار زیاد می توان آن ها را به زمین فرو برد بقعه ساخته شود که سقف آن هم بـا ورق آهن پوشیده شود ولی به واسطه نقصان مبلغ اعتبار یعنی مبلغ بیست هزار تومان و اختلاف عقیده اهالی در طرز ساختمان موفق به آن نشدم.
منبع :
مجله وحید , تیر 1350 - شماره 91
زندگی ، شخصیت ، آثار ، خدمات ، استادان و شاگردان حضرت آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری ( ره ) 1386 - 1309 هجری قمری . مشهد .