ویدئوهای برنامه ضیافت شبکه قران و معارف سیما

نگاهی به شخصیت ، آثار و خدمات مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری

ویدئوهای برنامه ضیافت شبکه قران و معارف سیما

 

پخش شده در برنامه زنده ضیافت ، شبکه قران و معارف سیما ، پنج شنبه 25 اردیبهشت 1399 ، شب 21 ماه مبارک رمضان ، مجری : محمد هادی صلح جو ، کارشناس مهمان : سید محمد فقیه سبزواری .

 

ایزی ، خاستگاه آیة الله میرزا موسی فقیه سبزواری

 

کرامت میرزا موسی فقیه سبزواری ، دفع وبا

 

علمای مجاز به داشتن عمامه ، به روایت مرحوم واعظ زاده خراسانی

 

خاطره آیة الله شبیری زنجانی مرتبط با آیة الله فقیه سبزواری

 

آیة الله فقیه سبزواری ، عامل ایجاد محبت و وحدت بین مسلمانان و یهودیان مشهد

 

برخورد زیبای مرحوم فقیه سبزواری با یهودیان مشهد

 

دوره های تحصیلی مرحوم آیة الله میرزا حسین فقیه سبزواری

 

فقیه سبزواری ، چهل سال کلید دار ضریح امام رضا (ع)

 

مسجد گوهرشاد ، پایگاه مرحوم فقیه سبزواری

 

مسجد گوهرشاد

 

برخی شاگردان مرحوم فقیه سبزواری

 

شبستان سبزواری در مسجد گوهرشاد

 

خاطره مرحوم سیدمهدی طباطبایی از فقیه سبزواری

 

برخی خدمات مرحوم فقیه سبزواری

 

فقیه سبزواری ،از مؤسسین حوزه علمیه مشهد

 

تقسیم سه هزار قطعه زمین بین طلاب توسط مرحوم فقیه سبزواری

 

کوی طلاب مشهد ، یادگار مرحوم فقیه سبزواری

 

مستند اول ، زندگی مرحوم آیة الله فقیه سبزواری

 

مستند دوم ، زندگی مرحوم آیة الله فقیه سبزواری

 

مستند سوم زندگی آیة الله میرزا حسین فقیه سبزواری

 

مستند چهارم زندگی آیة الله میرزا حسین فقیه سبزواری

 

برخی خدمات مرحوم فقیه سبزواری

 

عوامل اصلی پیشرفت علما و مراجع تقلید

 

آیة الله فقیه سبزواری و پیش بینی زمان رحلت خود

 

تشییع باشکوه مرحوم فقیه سبزواری

 

مرقد و مزار مرحوم فقیه سبزواری

 

مسجد فقیه سبزواری ، کوی طلاب مشهد

 

نماز سریع مرحوم فقیه سبزواری

 

نقل قول های بزرگان در زمینه شخصیت و آثار مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری


نقل قول های بزرگان در زمینه شخصیت و آثار مرحوم

آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری

 

میرزا حسین فقیه سبزواری از فقیهان و مراجع تقلید نیمه اول قرن چهاردهم هجری شمسی (۱۳۴۵–۱۲۷۱) برابر با نیمه دوم قرن چهاردهم هجری قمری (۱۳۸۶–۱۳۰۹) ساکن مشهد، صاحب رساله، حافظ و مفسّر قران، خطیب، محدّث و از مؤسسان و احیاگران حوزه علمیه خراسان، کلید دار ضریح علی بن موسی الرضادر طول چهل سال، شاهد و وقایع نگار حمله روس‌ها در سال ۱۳۳۰ قمری به حرم علی بن موسی الرضا، شاهد و مورخ واقعه گوهرشاد در تیر ۱۳۱۴ و فعال برای پیشگیری از کشتار مردم، مجاز به استفاده از عمامه در کنار چهار مجتهد دیگر، میرزا احمد کفایی، مرتضی آشتیانی، علی اکبر نهاوندی و میرزا مهدی اصفهانی در دوران رضا شاه برای خلع لباس روحانیون به منظور اتحاد شکل لباس در ایران، از ناظران دو بار تغییر سنگ مزار و ضریح علی بن موسی الرضا، بنیانگذار کوی طلاب مشهد با واگذاری نزدیک به سه هزار قطعه زمین رایگان به طلاب، امام جماعت مسجد گوهرشاد و حرم در طول چهل سال، مدرس سطوح عالی فلسفه، فقه و اصول، سازنده باغ رضوان (صحن رضوان کنونی در حرم امام هشتم شیعیان علی بن موسی الرضا) و مؤسس مسجد و مدرسه و حسینیه در مشهد و نقاط دیگر است.[۱][۲][۳][۴][۵][۶][۷][۸][۹]گفتاوردها[ویرایش]تبار و نسب[ویرایش]«بر حسب آنچه از بزرگان شنیدم، مرحوم شاه سلطان حسین، هنگامی که عازم زیارت مشهد می‌شود، در شاهزاده عبد العظیم دو سید بزرگوار را که از سلسلهٔ سادات بلدهٔ طیبه بودند و از سلسلهٔ سادات آن بلده هستند، یکی به نام آقا میرزا محمد و دیگری به نام آقا میرزا عبد الحسین که آقا میرزا محمد واعظ بی نظیر؛ و آقا میرزا عبدالحسین عالم بی نظیر، با خود به سفر مشهد می‌آورد و در سبزوار که وارد می‌شود، اهالی سبزوار از سلطان استدعا می‌کنند که عالمی در این شهر نداریم. آقا میرزا عبد الحسین در سبزوار می‌ماند که محل تدریس ایشان در محل درس ایشان معروف بود و این بزرگوار جد والد مرحوم است و آقا میرزا محمد مشهد آمده و در مشهد اقامت می‌نماید و به مناسبتی به قریهٔ جاغرق که چهارفرسخی مشهد است منتقل و فعلاً عدهٔ زیادی از اولاد آن مرحوم موجود هستند؛ و برحسب آنچه معلوم مرحوم والد به سی و نه طبقه منتهی می‌شود به حسین اصغر فرزند حضرت سجاد و در کوه نیشابور معروف به جبل اردلان مدفون و فعلاً مزار عموم آن اطراف و دارای موقوفاتی زیاد است.»[۱۰]دوبار نظارت بر تغییر سنگ و ضریح مرقد علی بن موسی الرضا در سال ۱۳۱۲ و ۱۳۳۸ خورشیدی[ویرایش]«به واسطه کهنه شدن صندوق مطهر روی قبر مطهر که در زمان تولیت اسدی، ضریح مقدس را برداشته و میان حرم مطهر در حدود یک متر خاک دست رس بود که برداشته شد و چند صورت قبر از خوانین ازبک پیدا شد و پس از برداشتن خاک، تمام میان حرم مطهر را شفته و بتون آرمه نمودند و متصدی آقای حاجی ملا هاشم صاحب «منتخب التواریخ» و آقای حاجی آقا حسین قمی و آقای حاجی میرزا احمد کفائی بود و اتفاقاً روی قبر مطهر که خاک برداری شد روی قبر مطهر قبر گچی درآمد که هفت مرتبه گچ شده بود، آن را برداشته سردابی ظاهر شد که معلوم شد قبر مطهر ثامن الائمه و قبر هارون میان سرداب است. دیگر تصرفی نکردند غیر آن که روی قبر مطهر را چند میل آهن گذاشته و با بتون آرمه محکم نموده و سنگ مرمر که حجار باشی ساخته بود روی قبر گذاشته و ضریح را گذاشته و این در سنه ۱۳۵۲ قمری بود؛ و ایضاً در سنه ۱۳۷۹ ماه شعبان تحت نظر عده‌ای از علما که یکی خود حقیر بود، تعمیرقبر مطهر شد.»[۱۱][۱۲]حمله روس‌ها به حرم علی بن موسی الرضا[ویرایش]«یوسف خان که اصلاً هراتی بود، در مشهد خروج کرد و ادعا نمود باید محمد علی شاه، فرزند مظفرالدین شاه قاجار، به قدرت برسد و ما مشروطیت را نمی‌خواهیم.
کم‌کم عده ای را دور خود جمع کرد و صحن نو را مرکز قرار داد. مدتی بعد طالب الحق ظاهر شد. وی با یوسف خان همداستان شد و مسجد جامع گوهرشادرا مرکز قرار دادند و هرروز در صحن نو مشغول مشق کردن بودند و شب‌ها به خانه‌های اغنیاء سرکشیده و وجوه زیادی را از آن‌ها می‌گرفتند و سه ماه این هرج و مرج طول کشید. روز دوشنبه، دهم ربیع الثانی ۱۳۳۰ هجری قمری، دو ساعت به غروب مانده، این حقیر رفتم مسجد جامع که نماز ظهر و عصر بجای آورم. یکی از دوستان به نام محمد جواد عرب زاده به من گفت خودت را به مدرسه برسان که الساعة روس‌ها آستان قدس را به توپ خواهند بست. با عجله خودرا به صحن کهنه رساندم. هنوز از صحن خارج نشده بودم که صدای توپ‌ها بلند شد و اول توپی که زده شد، از باغ خونی که مرکز روس‌ها بود به ایوان عباسی خورد و گلوله‌های آن در میان صحن پخش شد. نتوانستم به مدرسه بروم. برگشتم میان حرم. شلیک توپ زیاد شد و دروازه پایین خیابان و سرای حاجی ملک و اول کوچه حاج شیخ محمد تقی و باغ خونی توپ شلیک می‌شد و تا بعد از اذان مغرب، مسلسل توپ زده می‌شد. آنچه تلاش کردم خودرا خلاص کنم، نتوانستم. گاهی میان حرم و گاهی میان مسجد و گاهی دارالحفاظ و گاهی دارالسیاده، در حرکت بودیم. تا بالاخره طالب الحق به حرم آمده و عده زیادی اطراف او جمع شدند و اظهار مساعدت کردند. گفت الان به فرمانده روس‌ها تلفن می‌کنم توپ نزنند. خودش را به کشیک خانه رسانید. پس از نیم ساعت برگشت و گفت هرچه تلفن می‌کنم جواب نمی‌دهند و قرار ما این نبود بلکه قرار این بود که هرزمان می‌گویم دست بردارید، دست بردارند. معلوم شد که حرف مردم که در حق طالب الحق راست بود. مردم می‌گفتند که شب‌ها قزاق روس می‌آید در مسجد و به اتفاق یکدیگر به قصرخانه می‌روند. چون در آن هنگام در حدود شش هزار قشون روس در مشهد متمرکز بودند و معلوم شد که طالب الحق از تمام جریان روس‌ها خبردار بود.
تا اذان مغرب در میان صحن حرم بودم تا بالاخره هر نحو بود خودرا به قبرستان قتلگاه رسانیدم و درب هر منزلی از منازل دوستان را که کوبیدم، جواب نشنیدم تا بالاخره منزل محمد حسین داورزنی که در کنار قتلگاه بود کوبیدم و جواب شنیدم. داخل منزل شدم. کم‌کم صدای توپ ساکت شد و آن شب را در آن منزل استراحت کردم. صبح روز بعد، لشکر روس تمام صحن و حرم را محاصره کردند و فرستادند تولیت آستان قدس مرتضی قلیخان را آوردند تا نظارت داشته باشد که کسی در خزینه حضرت تصرف نکرده. این جانبب که تا در صحن بالا خیابان را مشاهده کردم هفتاد و دونفر در جلو مدرسه میرزا جعفر کشته شده بودند. در صحن کهنه قشون روس ایستاده بود و مانع ورود افراد به داخل صحن می‌شد. چند روز به این منوال بود تا بعد حرم و صحن را به خود ایرانی‌ها واگذار کردند و یوسف خان که مؤسس این معرکه بود، فرار کرد و جنازه اورا به مشهد آوردند. محمد نیشابوری که از شجعان ایشان بود نیز فرار کرد و به نیشابور رفت و در آن جا کشته شد و به این ترتیب معرکه تمام شد .»[۱۳] خبرگزاری رضوی، برای نخستین بار اقدام به انتشار این خاطره و تحلیل ریشه‌ها و پی آمدهای حادثه کرده‌است.[۱۴][۱۵][۱۶][۱۷][۱۸]برخورد دولت با عمامه روحانیون[ویرایش]«حادثهٔ دیگر اتحاد شکل بود که در فروردین ۱۳۴۸ (قمری) حکم از طرف رضا شاه شد بر این که باید تمامی اهل ایران متحد الشکل باشند. به این معنی که کت و شلوار داشته باشند و عمامه به کلی نباشد مگر عده‌ای که از شهربانی جواز داشته باشند و جواز هم داده نمی‌شود مگر به کسانی که مجتهد باشند؛ و انقلابی عظیم رخ داد و بالاخره مردم متحد الشکل شدند که هرکس عمامه داشت بدون جواز یا قبا و عبا داشت، آجان او را جلب به شهربانی می‌کرد و عمامهٔ او را برمی‌داشت و قبای او را قیچی می‌کرد. مدتی بدین منوال بود تا در سنهٔ ۱۳۵۲ قمری حکم شد که باید کلاه بین‌المللی پوشیده شود که عبارت از کلاه دوره بود و مردم همگی اطاعت کرده و پوشیدند، مگر مشهد که قیام کرده و مخالفت»[۱۹]دربارهٔ او[ویرایش]میرزا حسین فقیه سبزواری، از مجتهدان مجاز به استفاده از عمامه[ویرایش]«بعد از قضیه مسجد گوهرشاد و توقیف مرحوم آقازاده، حوزه خراسان منحل شد و فقط برای چهار مجتهد طراز اول مشهد اجازه عمامه صادر شد: مرحوم پدرم، مرحوم شیخ مرتضی آشتیانی، شیخ علی‌اکبر نهاوندی و میرزا حسین سبزواری که مرحوم پدرم پیغام دادند که اگر بنا است میرزا مهدی اصفهانی هم بی‌عمامه باشد من هم عمامه نخواهم گذاشت که بر اساس پیغام پدرم، برای ایشان هم اجازه صادر شد.»عبدالرضا کفایی، نوه آخوند خراسانی و پسر میرزا احمد کفایی[۲۰][۲۱][۲۲]«در زمان رضاخان تنها سه نفر از جمله شیخ علی اکبر نهاوندی، میرزا احمد کفایی و آقای سبزواری مجاز به استفاده از عمامه بودند»محمد واعظ زاده خراسانی[۲۳]«چند نفر بودند که در مشهد، اینها اجازه عمامه داشتند: یکی آقای سبزواری بود، یکی آقای حاج میرزا احمد کفایی بود، یکی آقای نهاوندی بود و یکی مرحوم آشتیانی بود و یکی هم آقای حاج میرزا احمد مدرس بودند. این پنج نفر اجازه عمامه داشتند .»کاظم مدیر شانه چی دریافت کننده اجازه علمی از میرزا حسین فقیه سبزواری[۲۴]دربارهٔ نقش او در حوزه علمیه خراسان[ویرایش]«حال که به اینجا رسید، بد نیست از یک تن دیگر که در این شاخه از معرفت، بر من حق استادی دارد، یاد کنم؛ و آن مرحوم آیة الله حاج میرزا حسین فقیه سبزواری است که " امور عامّه شرح منظومه " را نزد او نیز خوانده‌ام و با اینکه در آغاز اصرار داشت که قبول نکند و می‌گفت: من سالهاست «تارک» ام ولی وقتی درس را شروع کرد، از بسیاری مدعیّان که ما دیدیم، بهتر و مسلّط و خوش تقریر تر بود .»محمد رضا شفیعی کدکنی. مجله فرهنگی و هنری بخارا، فروردین و اردیبهشت ۱۳۸۸ - شماره ۷۰، صفحه 174«فقیه سبزواری، از اعاظم علماء و اکابر فقهاء به‌شمار می‌رفت و جامع اکثر فنون؛ و حاوی اغلب علوم بود. صاحب قدّ رشید؛ و لحیهٔ سفید؛ و چشمانی درشت و اصلع. دارای پیشانی طولانی.
مردی فعّال و نیکو خلق، مظهر اسم (قاضی الحاجات)، خنده‌رو و طلیق الوجه، شیرین کلام و بذله گو .»حجت هاشمی خراسانی[۲۵]«از دیگر کسانی که میرزا مهدی الهی از محضرش محظوظ گشت آیةالله حاج میرزا حسین فقیه سبزواری (متوفی ۱۳۸۶ق) است. ایشان یکی از رؤسای روحانیت خراسان و نیز از زعمای حوزه علمیه مشهد به‌شمار می‌رفته و آثار خیری از خویش بر جای نهاده‌است .»محمد شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ج ۵، ص ۲۲۲ و نیز همین مأخذ، ج ۷ ص 152 [۲۶]«علما و مدرسین مشهد که دیدم اینها بودند: مرحوم میرزا علی اکبر نوغانی متولی مدرسه معروف نواب. مردی چهارشانه متوسط القامه. حاج شیخ علی اکبر نهاوندی، پیری بزرگسال با صورتی سفید و محاسنی انبوه، شیخ غلامحسین بادکوبه ای که تا حدی لکنت داشت و عینک می‌زد.
حاج میرزا حسین سبزواری که سیدی بلند قامت، خوشرو با محاسنی سفید و بلند بود. حاج میرزا احمد کفایی پسر مرحوم آیة الله آخوند خراسانی، آقا شیخ محمد رضا کلباسی، روحانی بلند قامت با عمامه و قیافه خاصی که داشت، آیت الله سید یونس اردبیلی، آقا شیخ کاظم دامغانی و آقا شیخ مجتبی قزوینی هم بودند که من ندیدم .»علی دوانی. صفحه ۱۷۶، کتاب نقد عمر، زندگانی و خاطرات علی دوانی، جلد اول، چاپخانه علامه طباطبایی«مرحوم حاج میرزا حسین فقیه سبزواری در مشهد عالم بزرگی بود. مدتی زیادی خدمت ایشان بودم. یک هفته با ایشان حرم امام رضا (ع) می‌رفتم و اعمال و رفتارشان را زیر نظر می‌گرفتم تا از ایشان درس بگیریم. در حرم مطهر ایشان زیارت مختصری می‌خواند و در بالاسر سحرها اقلاً نیم جزء قرآن می‌خواند. حافظ قرآن بود. نماز شب را در راه رفتن به حرم می‌خواند و می‌فرمود: در هنگام راه رفتن خواندن قرآن مکروه است اما نماز شب کراهت ندارد.
مرد یافتم ایشان را. خیلی برای مردم کار می‌کرد. کارهای شخصی اش را خودش انجام می‌داد. حتی در منزلش گاو را خودش می‌دوشید. خیلی متواضع بود. چند تشییع جنازه در مشهد خیلی باشکوه بود. یکی تشییع شیخ مهدی واعظ خراسانی و یکی تشییع مرحوم شیخ علی اکبر نهاوندی بود که در هوای برفی جمعیت زیادی گریه کنان در تشییع ایشان شرکت کردند.»سید مهدی طباطبایی در گفتگو با علیرضا نوروزی[۲۷]«و چون فقیه سبزواری تا کنون مردی خالی از هوا و مکر و ریا ندیده‌ام. ظاهر و باطنش یکی بود. از این رو، از جان و دل، بنده او شدم و حلقه غلامیش در گوش کردم و خدمت او نمودم و چون مرا مستعد ّ و قابل و با حقیقت و با صفا و با وفا دید، در تربیت من کوشید و جامه فضائل بر قامت من پوشید و اسرار و رموز بسیار به من آموخت و در دروس فقه و اصول او حاضر می‌شدم و تمام آن‌ها را مانند باقی دروس خود می‌نوشتم و با فرزند عزیز او، آقای حجة الاسلام والمسلمین آقا سید جواد دام بقائه، در درس خصوصی وی حاضر می‌شدیم از حکمت و فقه و اصول؛ و از وی تقاضا کردم نهج البلاغه امیر علیه السلام را برای من درس بگوید. قبول فرمود و بعد از نماز مغرب و عشاء، منزل می‌رفتیم و برای من درس می‌گفت و مطالب اورا می‌نوشتم و از مردم زمان، کسی را نمی‌شناسم که این کتاب را، نزد چنین عالمی، تحصیل کرده باشد .»حجت هاشمی خراسانی [۲۸]«یکی از علماء اهل معنی که دربارهٔ معارف و تزکیه نفس در منبر بسیار سخن می‌گفت و در مسجد گوهرشاد نماز می‌خواند آقای حاج میرزا حسین سبزواری بود. من به سخنان ایشان و مطالبی که دربارهٔ تزکیه نفس می‌گفت بسیار علاقه داشتم. معظم‌له بنا کننده باغ رضوان بود. این باغ رضوان در کنار صحن مطهر حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام واقع شده بود که قبلاً مشهدی‌ها به این بخش از زمین که مدرسه شده بود قتلگاه می‌گفتند علت این نامگذاری این بود که وقتی افغانها به رهبری عبد المومن ازبک به مشهد و حرم مطهر حضرت رضا علیه السلام حمله کردند و جمعی را در حرم مطهر کشتند آن کشته‌ها را در این مکان دفن نموده بودند و قبر مرحوم شیخ طبرسی هم در کنار همین قبرستان بود و وقتی که مرحوم آیة الله سبزواری این زمین را بصورت صحنی که اطرافش غرفه‌ها و حجراتی بود درآورد آن را به باغ رضوان نام گذاری کرد. در سال ۱۳۴۰ در روز وفات حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها که مادرم از دار دنیا رفت او را در همین باغ رضوان به خاک سپردیم و یک علت مراجعت ما از قم به مشهد مقدس همین فوت مادرم بود و لذا از قم برای فعالیت‌های دینی و احیاناً درس و بحث به مشهد برگشتیم. در همه این برنامه‌ها مرحوم شهید هاشمی نژاد همراه من بود و لذا از سال ۱۳۴۱ شمسی در مشهد مستقر شدیم .»سید حسن ابطحی [۲۹]«به گزارش خبرگزاری تسنیم از مشهد مقدس، آیت‌الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری رحمه الله علیه یکی از مراجع عالیقدر شیعه و فقهای بزرگ مقیم مشهد بود. این عالم ربانی حدود ۴۰ سال به تدریس خارج فقه و اصول در حوزه علمیه مشهد پرداخت و شاگردان و فضلای زیادی را تربیت نمود. وی علاوه بر تدریس فقه و اصول خدمات زیادی به مردم و حوزه علمیه مشهد و سبزوار کرد. این عالم جلیل‌القدر اهتمام زیادی به کارگشایی و حل مشکلات مؤمنین و بالاخص طلاب و فضلای حوزه علمیه داشت.»حسن طالبیان شریف [۳۰]«غیر از فعالیت طلبه‌ها در حوزه، طلاب و علمای موجه دیگری چون حجت‌الاسلام نهاوندی، آیت‌الله سبزواری و مرحوم میرزا احمد بودند که خارج حوزه، فعالیت سیاسی می‌کردند؛ در واقع این افراد در رأس علمای مشهد بودند.»محمد واعظ زاده خراسانی [۳۱]در جلسه ای که آیة الله نوری همدانی با مسئولان حوزه علمیه مشهد داشته‌اند، خالی شدن شهرها از علما و عدم جایگزینی را فاجعه تلقی کرده‌اند و از گذشته یاد کرده‌اند که قبلاً مشهد می‌آمدم، ابوی آقای مروارید می‌آمدند و با هم ارتباط داشتیم. آقای میلانی بود، آیه الله دامغانی و سبزواری بودند اینها رفتند و جایگزین چه اندازه دارند؟حسین نوری همدانی[۳۲]«شاید به گمانم از سوم شهریور هزار و سیصد و بیست چیزی نگذشته بود که به مقتضای " إذا زال المانع عاد الممنوع " حوزهٔ علمیه مشهد کمر راست کرد و به همت زعمای قدیمی حوزه وعلمای اعلام و به مدد کمک مؤمنان و علاقمندان از ادارهِ اوقاف خلع ید و حق به حقدار رسید و إنشاءالله که مساعی جمیله ای که آقای حاج میرزا احمد کفایی فرزند سوم مرحوم آقای آخوند خراسانی، قد س سره و آقای آقا میرزا مهدی غروی اصفهانی و آقای حاج میرزا حسین فقیه سبزواری در این باب فرمودند، مشکور و در نظر خداوند متعال مقبول باد.»احمد مهدوی دامغانی، استاد دانشگاه هاروارد آمریکا[۳۳][۳۴]«پس از آن که به آمریکا رفتم، هربار به زیارت مرقومه شریفه‌ای از ایشان (محمد واعظ زاده خراسانی) که هر دو مرقومه جواب عریضه ای بود که بنده به حضورشان عرض کرده بودم، چشمم روشن شد، که اولی پاسخ عرض تسلیتی بود که به مناسبت درگذشت دایی محترمشان سید محمد نجف آبادی میردامادی خدمتشان عرض کرده بودم و دیگری مرقومه ای بود که بنده در مقام تشکر و سپاسگزاری از ابراز عنایت و یادآوری محبت آمیزی که مُعَظمٌ لَه در مجلس تکریم و ادای احترامی که در مشهد برای مرحوم مبرور حاج شیخ هاشم قزوینی (۱۲۷۰–۱۳۳۹ش) تشکیل یافته بود از مرحوم والدم فرموده بود که تفصیل آن را برادرم جناب دکتر محمود مهدوی دامغانی (دامت‌افاضاته) در تلفن برایم شرح دادند و اجمالی از آن را ـ با توجه به اِلتزامی که برخی افراد و بعضی رسانه¬‌ها از یاد نکردن مرحوم والِدم و زحماتی که او برای اِحیای حوزه علمیه مشهد پس از شهریور بیست در معیتِ استاد بزرگوارش، رضوان جایگاه، آقای میرزا مهدی اصفهانی (اعلی‌الله‌مقامه) (۱۲۶۴–۱۳۲۴ش) و حضرتَینِ آیَتَین، کفائی(۱۲۶۷–۱۳۵۰ش) و سبزواری(۱۲۷۱–۱۳۴۵ش) کشیده بود دارند ـ مختصری از آن فرمایشات حضرت آقای واعظ زاده در آن مجلس در صفحه دوم «ویژه‌نامه روزنامه خراسان به مناسبت نکوداشت حاج شیخ هاشم قزوینی» چاپ شده بود. بنده به حضورشان عرض کرده بودم و معظمٌ لَه، جواب مفصلی برایم مرقوم فرمودند. خدایش رحمت فرماید.»احمد مهدوی دامغانی، استاد دانشگاه هاروارد آمریکا [۳۵]«درست یادم نیست که اواخر سال ۱۳۲۱ بود یا اوایل سال ۱۳۲۲ که یک روز مرحوم آقای کلباسی به همراهی «ابوالقاسم آقا خزعلی» به «مدرسه دودر» که مرحوم والدم در آن سال‌های بعد از واقعه شهریور که به جد و جهد به کمک مرحومان مغفوران آقایان حاج میرزا احمد کفائی، حاج میرزا حسین فقیه سبزواری و دو سه نفر دیگر در مقام نوسازی و تجدید حوزه علمیّه مشهد بود آمدند و مرحوم کلباسی یک قطعه «ململ سفید و یک طاقه عبا» به پدرم داد و از او خواست آشیخ ابوالقاسم را «معمّم» سازد و مرحوم پدرم با خوشحالی فراوان و دعای خیر بسیار برای مزید سعادت و توفیق آشیخ ابوالقاسم خودش عمامه را پیچید و آن را بر سر آشیخ ابوالقاسم خزعلی گذاشت؛ و از این که من بنده از درک چنان افتخار محرومم و تغییر لباس نمی‌دهم گرد اندوهی بر صورتش نشست. خدای آن هر سه مرد عزیز را بیامرزاد»احمد مهدوی دامغانی، استاد دانشگاه هاروارد آمریکا [۳۶][۳۷]«در حقیقت، در طول قریب به ۲۰سال، تقریباً یک توقف علمی فاجعه‌آمیز در حوزه علمیه به وجود آوردند که هنوز پس از گذشت ۵۰–۴۰سال، خلأ آن محسوس است. حوزه علمیه مشهد در دوران پهلوی دوم، با تلاش خستگی ناپذیر میرزا احمد کفایی، میرزا حسین سبزواری و آقا میرزا مهدی اصفهانی بازسازی شد و از سوی دیگر، با حضور سیدمحمدهادی میلانی که به درخواست علما و فضلا در مشهد سکنی گزیدند، جان دیگری گرفت. در این دوره، به بهانه توسعه شهری، مدارس حاج‌حسن، باقریه، ابدال‌خان، باغ رضوان، فاضل‌خان، مستشاریه، مدرسه نو و حاج‌آقاجان به کلی نابود شد و بقیه مدارس نیز وضعیت مناسبی نداشت.»ساسان نوروزی، استاد دانشگاه و پژوهشگر میراث فرهنگی[۳۸]«از مدرسین دروس عالی، آقایان: سبزواری و مرتضی آشتیانی بودند که گروه خاصی در درس آنان شرکت می‌کردند. آستان قدس هم به آنان و همچنین به مرحوم کفایی مبلغی می‌داد که بین طلاب شرکت کننده در درس، تقسیم کنند .»مجله حوزه، شماره ۴۳–۴۴، مصاحبه با حجت الاسلام و المسلمین محمد واعظ زاده خراسانی، ص 195[۳۹]«میرزا احمد کفایی، به‌طور رسمی مدیر حوزه علمیه مشهد بود و در کنار شیخ علی اکبر نهاوندی و میرزا حسین سبزواری، امور طلاب را برنامه‌ریزی می‌کردند»مصاحبه با محمد واعظ زاده خراسانی، در رابطه با مدیران ارشد حوزه علمیه خراسان[۴۰]«در میان معاصرین علمای مشهد مقدس رضوی بسیاری را می‌توان نام برد که خاندان استاد المحققین آخوند ملا کاظم خراسانی صاحب کفایه و خاندان مرحوم آیت الله حاجی آقا حسین قمی - آیت الله اردبیلی - میلانی - علامه فقیه سبزواری - شاهرودی - محدث دامغانی - قزوینی و غیره از مراجع و مدرسین مشهد هستند.»حسین عماد زاده اصفهانی، زندگی‌نامه امام رضا علیه السلام، تهران ، انتشارات گنجینه، 1345[۴۱]« ظرفیت‌های ارزشمند حوزه علمیه خراسان: اول: مفاخر علمی گذشته . در این زمینه توضیح دادیم، اما افزون بر بزرگانی چون شیخ طوسی، شیخ طبرسی، شیخ حر عاملی، شیخ بهایی و فضل بن شاذان نیشابوری، علمای ارزشمند دیگری از این حوزه بهره برده و به آن بهره‌ها داده اند، از جمله علمای قرن اخیر: میرزا احمد کفایی، میرزا مهدی اصفهانی، شیخ مجتبی قزوینی، شیخ هاشم قزوینی، شیخ مرتضی آشتیانی، حاج آقا حسین قمی، سید یونس اردبیلی، آیت الله فقیه سبزواری، سید محمد هادی میلانی، میرزا حسین سبزواری، حاج حسن قمی، سید عبد الله شیرازی، میرزا جواد آقا تهرانی، شیخ ابوالحسن شیرازی، سید کاظم مرعشی، رهبر معظم انقلاب، آیت الله واعظ طبسی،سیدعبدالکریم هاشمی نژاد و ...»بخشی از گفتگو با حجت الاسلام و المسلمین نوایی، استاد دانشگاه و حوزه علمیه مشهد مقدس[۴۲]عضو هیئت ممتحنه در سال ۱۳۱۲[ویرایش]«برحسب دستور وزارت معارف، در ۲۹ فروردین ۱۳۱۲، طلاب موظف شدند در امتحان‌هایی که از سوی هیئت ممتحنان حوزه با نظارت مستقیم وزارت معارف گرفته می‌شد، شرکت کنند. ذوقی، رئیس معارف خراسان، عهده‌دار گرفتن امتحان از همه طلاب داوطلب در سه سطح: متوسط، عالی و تخصصی شد. به این منظور، حاج شیخ علی اکبر نوقانی، همراه میرزا احمد کفایی، شیخ حسن برسی، شیخ عماد فهرستی، فاضل بسطامی، میرزا محمد حسین گرگانی، میرزا حسین سبزواری، حاج شیخ هاشم قزوینی و حاج محقق نوقانی، که همگی از چهره‌های برجسته حوزه مشهد به‌شمار می‌رفتند، از سوی او به مدرسه فاضلیه جعفریه دعوت شدند تا هیئت ممتحنه را از میان خود انتخاب کنند. ادیب بجنوردی و ادیب هروی نیز برای امتحان فارسی و سید حسین خان آموزگار و برهان آزاد برای امتحان ریاضیات در نظر گرفته شده بودند. شمار طلابی که نام خودرا ثبت و جواز ورود به جلسه امتحان را دریافت کردند، ۳۵۹ نفر بودند.»غلامرضا جلالی، زندگی‌نامه میرزا علی اکبر نوغانی، مجله نگاه حوزه[۴۳]واقعه گوهرشاد، تیرماه ۱۳۱۴[ویرایش]«شب یک شنبه، آقایان حاج شیخ مهدی واعظ، شیخ مرتضی عیدگاهی و حاج میرزا حسین سبزواری، پیش از وقوع واقعه مسجد، منبر می‌روند. ملازم آقای سبزواری، ابتدا به ایشان می‌گوید آقا منبر نروید. مردم آدم آقارا کتک می‌زنند که چرا این حرف را زد. آقا منبر می‌رود. افتتاح سخن به آیه: أَمَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوءَ می‌نماید. کلمه ای چند نگفته، یکی از اهالی منبر می‌آید با آقا سرگوشی می‌کند. ایشان روضه مختصری می‌خواند از منبر فرود می‌آیند.»محمد حسن ادیب هروی، کتاب " الحدیقة الرضویه "، صفحه ۲۷۳، مشهد، ۱۳۲۷ خورشیدیدر نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران[ویرایش]«آیت‌الله کاشانی و «جبهة ملی» به رهبری دکتر مصدق در مجلس شورا و مطبوعات و اجتماعات مردمی، خواستار ملی شدن صنعت نفت شدند و این خواسته مورد حمایت گروه‌های کثیر مردم و تنی چند از علمای برجسته نظیر آیت‌الله‌العظمی خوانساری (از مراجع ثلاث قم)، آیت‌الله بهاالدین محلاتی، آیت‌الله عباسعلی شاهرودی، آیت‌الله سیدحسن چهارسوقی، آیت‌الله شیخ باقر رسولی، آیت‌الله سیدمحمود روحانی قمی، آیت‌الله شیخ محمدرضا کلباسی، آیت‌الله حاج شیخ مهدی نجفی، آیت‌الله فقیه سبزواری و گروه کثیری از روحانیون فعال و مبارز مانند حاج سیدحسین خادمی و حاج شیخ مرتضی مدرسی اردکانی، حاج سیدمصطفی سیدالعراقین و… قرار گرفت و شوری عجیب در سراسر ایران پدیدار شد.»حسینیان، روح اللّه، بیست سال تکاپوی اسلامی شیعی در ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۱ ش، صص ۱۰۴–۱۰۰، به نقل از مطبوعات سال ۱۳۲۹ و روحانیت و اسرار فاش نشده از نهضت ملی شدن صنعت نفت؛ ترکمان، محمد، نقدی بر مصدق و نبرد قدرت، تهران، رسا، ۱۳۷۱ ش، صص ۲۸ و ۳۲ و 65-45.تهرانی، صادق، از نهضت ملی شدن نفت تا کودتا، مطالعات تاریخی، تابستان ۱۳۸۴ - شماره 8.[۴۴][۴۵]«البته ممکن است یک طیفی از لحاظ کمی اقدامی ساده و قلیل انجام دهند، اما به خاطر نفوذ اینان در جامعه این کار کم، امواج وسیعی ایجاد کند. آیت الله کاشانی به دلیل مقبولیتی که بین عالمان بزرگ بلاد داشت، توانست مراجع محلی را به صحنه بکشاند و آنان با حمایت از آیت الله و صدور بیانیه امواج مردمی ایجاد کردند. آیت الله خوانساری یکی از مراجع بزرگ آیت سید محمد روحانی و آیت الله شاهردی از قم، آیت الله بهاءالدین محلاتی از شیراز، آیت الله چهار سوقی از اصفهان، آیت الله حاج شیخ باقر رسولی از رشت، آیت الله حاج شیخ محمدرضا کلباسی از مشهد همچنین روحانیون مانند حاج سید حسین خادمی اصفهانی، حاج شیخ مرتضی مدرسی اردکانی، حاج سید مصطفی سیدالعراقین، حاج شیخ مهدی نجفی و فقیه سبزواری با صدور بیانیه‌ها، فتاوا و سخنرانی‌ها توانستند نیروهای مذهبی را بسیج کنندو هر روز تظاهراتی درشهرهای بزرگ ایران برای ملی شدن صنعت نفت بر پاکنند .»ناگفته‌های نهضت ملی شدن صنعت نفت، گفتگو با حجت الاسلام حسینیان، گذرستان، نشریه الکترونیکی تاریخ معاصر ایران [۴۶]«آیت‌الله حاج شیخ عباسعلی شاهرودی نیز ضمن اعلامیه‌ای «کوتاه کردن دست اجانب از کشور و مسلمین و ملی نمودن صنعت نفت در سراسر کشور» را بر هر مسلمانی واجب و لازم دانست. آیت‌الله سید محمود حسینی روحانی قمی نیز اعلام کرد «نفت و معادن آن ملک مسلمین و مال ایرانیان است… این حکم روی موازین شرع و از ضروریات دین است و مطابق نص آیه مبارکه «لن یجعل الله للکافرین علی المومنین» واضح و مبرهن است.» علاوه بر این، روحانیون و علمای دیگر همچون آیت‌الله سیدحسن چهارسوقی، آیت‌الله حاج شیخ باقر رسولی، آیت‌الله حاج شیخ محمدرضا کلباسی، حاج سیدحسین خادمی، حاج شیخ مرتضی مدرسی اردکانی، آیت‌الله مهدی نجفی و آیت‌الله فقیه سبزواری نیز در حمایت از ملی شدن نفت اعلامیه‌هایی صادر کردند.»نقش مراجع و علما در نهضت ملی نفت، پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی- محمد جعفربگلو[۴۷]«آیت‌الله فقیه سبزواری از علمای مشهد نیز فتوایی دایر بر لزوم خلع ید از شرکت نفت صادر کرد.»روح‌الله حسینیان، نشست تخصصی روحانیت و نهضت ملی شدن صنعت نفت، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، بهار 1385[۴۸]«نفر بعدی، آیت‌الله شیخ‌باقر رسولی از علمای برجسته گیلان است که ایشان هم در مسئله نفت بیانیه می‌دهند. آیت‌الله سیدمصطفی سیدالعراقین، آیت‌الله شیخ‌مهدی نجفی، آیت‌الله فقیه سبزواری است که فتوا می‌دهند. ایشان در شمار مراجع بودند و از مراجع تقلید مشهد می‌شوند و آیت‌الله سیدمحمدرضا کلباسی که از فلاسفه و فقهای بزرگ مشهد بودند بیانیه می‌دهند.»قاسم تبریزی، گفتگو با مشرق نیوز[۴۹]نامه‌های امام  خمینی به میرزا حسین فقیه سبزواری[ویرایش]«بنده در مشهد بودم که نهضت امام شروع شد. شهید سعیدی، مرحوم آیت‌الله منتظری و آیت‌الله شیخ عبدالرحیم شیرازی از سوی حضرت امام برای علمای مشهد نامه‌هایی آورده بودند که آنها را به دستشان رساندم. از جمله آیت‌الله میلانی، آیت‌الله حاج آقا حسن قمی، آیت‌الله میرزا احمد کفایی و آیت‌الله حاج میرزاحسین سبزواری.»سید مهدی طباطبایی در گفتگو با پایگاه خاطره نگاری[۵۰]«در پائیز سال ۴۱، اولین حرکت انقلاب راه افتاد. در آن زمان، امام (ره) به علمای شهرهای مختلف نامه‌هایی نوشتند که از جمله، مسئولیت رسانیدن و ابلاغ نامه‌های مربوط به علمای مشهد را به برادر بنده واگذار کردند. با آمدن اخوی بنده و آوردن نامه‌ها، علمای مشهد خیلی به تکاپو و حرکت افتادند و کلا مشهد جنب و جوشی ایجاد شد و طلبه‌ها درس‌ها را تعطیل کردند و به منزل آیت الله میلانی رفتند و ایشان هم حمایت کردند. سپس به منزل آقای فقیه سبزواری رفتند که از علمای طراز اول مشهد به‌شمار می‌رفتند. در این میان، آقای کفایی که به نوعی به نظام شاه تمایل داشت، زیر بار نمی‌رفت؛ لذا در کنار منزل ایشان متحصن شدند و در آن زمان، اینها از علمای درجهٔ اول مشهد محسوب می‌شدند. در نهایت، فشار زیاد طلبه‌ها باعث شد که ایشان مجبور به تبعیت از امام شود و با تلگرافی قضایا و حرکت‌های وقت رژیم را محکوم کمد. به این ترتیب، با حرکت اولیه، آقای علم عقب‌نشینی کرد و بلافاصله، لایحه ای را به مجلس برده بود، قبل از اینکه به تصویب برساند، پس گرفت.»کتاب خاطرات آیت الله سید احمد علم الهدی، ناشر: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۲۶ اسفند ۱۳۹۱، فخر مشهددربارهٔ سفر حج[ویرایش]«مرحوم فقیه سبزواری چندین سفر به اعتاب مقدسه می‌کند و کراراً به حج مشرف می‌شوند، از آن جمله در ۱۳۶۷ هجری قمری با کاروان پانزده هزار نفری که شخصاً رهبری آن را به عهده دارد، با عبدالعزیزبن سعود پادشاه عربستان سعودی راجع به تعیین قبله حقیقی دیدار و مذاکره می‌نماید. خدمات وی به مردم خراسان، به ویژه به طلاب مشهد فراموش نشدنی است.»محمود بیهقی، سبزوار شهر دانشوران بیدار، صفحه ۱۵۱، مشهد ، انتشارات دامینه، ۱۳۷۹، مؤسسه چاپ و انتشارات دانشگاه فردوسی«مرحوم آیة الله فقیه سبزواری، به دلیل احاطه بر علم هیئت، در یکی از سفرهای خود به سرزمین وحی، ضمن دیدار با پادشاه عربستان و گفتگو پیرامون مسائل جهان اسلام، پیشنهاد کردند چون سالی دوبار خورشید دقیقاً روی کعبه قرار می‌گیرد، در همان لحظه‌ها، از رادیو اعلام کنند تا مسلمانان در هر نقطه ای هستند، قبله صحیح را شناسایی کنند که پیشنهاد معظم‌له مورد استقبال قرار گرفت و به اجرا درآمد. ضمناً، از پادشاه سعودی، خواستار بازسازی قبور ائمه بقیع شدند که پادشاه به مقامات دینی و محلی ارجاع داد اما مسکوت و معوق ماند .»دانشنامه اسلامی، حاج میرزا حسین فقیه سبزواری[۵۱][۵۲]تدریس خارج فقه و اصول[ویرایش]«جا دارد از مرحوم آیت الله حاج میرزا حسین فقیه سبزواری نیز یاد کنیم. وی تحصیلکرده نجف و از شاگردان مرحوم آخوند بود که در مسجد گوهرشاد اقامه جماعت می‌کرد. تدریس درس خارج داشت. فردی بسیار وارسته و ساده زیست و مورد توجه و علاقه مردم بود وجوهات به دست وی می‌رسید و برای مسکن اهل علم بسیار کوشید. زمین‌های کوی طلاب توسط وی در اختیار طلاب قرار گرفت .»کاظم مدیر شانه چی از دریافت کنندگان اجازه اجتهاد و حدیث از میرزا حسین فقیه سبزواری در مصاحبه با؛ کیهان[۵۳]«آیت الله فقیه سبزواری در سال ۱۳۴۷ ه‍.ق معادل ۱۳۰۷ ه‍.ش ابتدا به سبزوار وارد شد و پس از سه ماه آنجا را ترک و در مشهد اقامت نمود.
از سال ۱۳۴۷ ه‍.ق تا سال ۱۳۸۶ ه‍.ق در حدود ۴۰ سال به تدریس خارج پرداخت و شاگردان و فضلای زیادی را تربیت نمود. شاگردان ایشان را بین ۳۰۰ تا ۴۰۰ نفر ذکر نموده‌اند. برخی از آنها به دریافت اجازه اجتهاد از ایشان نایل شدند از جمله فرزندش آیت الله سید جواد فقیه سبزواری و ادیب حجت هاشمی که اجازه اجتهاد متجزی از استاد دریافت نمود. همچنین حضرات آیات و حجج اسلام آقایان حاج شیخ کاظم شانه چی، حاج شیخ جعفر زاهدی جوراب چی و سید عبدالحسین رضایی نیشابوری به دریافت اجازه اجتهاد از ایشان نائل گردیدند.حسن طالبیان شریف، روایت تسنیم از عالم جلیل‌القدری که کارگشای مشکلات مردم بود [۵۴]تدریس فلسفه[ویرایش]«حال که به اینجا رسید، بد نیست از یک تن دیگر که در این شاخه از معرفت، بر من حق استادی دارد، یاد کنم؛ و آن مرحوم آیة الله حاج میرزا حسین فقیه سبزواری است که " امور عامّه شرح منظومه " را نزد او نیز خوانده‌ام و با اینکه در آغاز اصرار داشت که قبول نکند و می‌گفت: من سالهاست «تارک» ام ولی وقتی درس را شروع کرد، از بسیاری مدعیّان که ما دیدیم، بهتر و مسلّط و خوش‌تقریرتر بود.»محمد رضا شفیعی کدکنی. مجله فرهنگی و هنری بخارا، فروردین و اردیبهشت ۱۳۸۸ - شماره ۷۰، صفحه 174«آیت‌الله فقیه سبزواری علاوه بر فقه و اصول به تدریس فلسفه نیز مشغول بود. از حجه الاسلام والمسلمین حاج شیخ احمد روحانی شنیدم که من و حضرات آیات حاج آقا سید محمود مجتهدی و حاج شیخ محمد رضا مهدوی دامغانی به صورت خصوصی شرح منظومه را نزد ایشاح در مسجد. گوهرشاد فرا گرفتیم..
استاد ادیب حجت هاشمی در کتاب مراه الحجه که شرح حال زندگانی خود و اساتید خویش است در ذکر استاد خود فقیه سبزواری می‌نویسد: من سالها در درس فقه اصول و فلسفه ایشان حاضر گردیدم و نهج البلاغه را نیز بطور خصوصی از ایشان آموختم .»حسن طالبیان شریف، روایت تسنیم از عالم جلیل‌القدری که کارگشای مشکلات مردم بود[۵۵]دربارهٔ سبزوار، خاستگاه فقیه سبزواری[ویرایش]«تفاوت فقه امروز با دوران صاحب جواهر؛ مرحوم فقیه سبزواری، شیخ انصاری و سایر بزرگان آن است که امروز فقه حکومت می‌کند و در برابر همه سخنان متفاوت در جهان، مدعی است که می‌تواند تمام شئون زندگی اجتماعی انسان معاصر را رقم بزند.»سید ابراهیم رئیسی رئیس قوه قضائیه، عضو شورای عالی حوزه علمیه خراسان و نایب رئیس اول خبرگان رهبری در دیدار طلاب و فضلای سبزوار[۵۶]«سبزوار از دیرباز از کانون‌های شیعه ۱۲ امامی و مرکز قیام سربداران است که حاکمان آن برای ترویج فرهنگ شیعی در این منطقه تلاش فراونی کردند. سبزوار مهد عالمان و بزرگان دین همچون حکیم حاج ملاهادی سبزواری، فقیه سبزواری، عبدالاعلی سبزواری و آیت الله سیادتی بود. امروز نیز حوزه‌های علمیه سبزوار باید تقویت و جان دوباره بگیرد و و این شهرستان دوباره موقعیت گذشته را به‌دست‌آورد.»سید احمد حسینی خراسانی، نماینده مردم خراسان رضوی در مجلس خبرگان رهبری[۵۷]«شهر سبزوار (بیهق) با ورود لشکر اسلام به خراسان، مذهب تشیّع را پذیرفت و بر عظمت و ارزش خود افزود. مؤلّف «مرآت البلدان» در این مورد می‌نویسد:
«اهالی سبزوار همیشه نسبت به آل علی (علیه السلام) کمال ارادت را داشته‌اند.»
در خصوص جایگاه علمی این شهر همین بس که علمای بزرگی چون محقّق سبزواری، حکیم حاج ملاّ هادی سبزواری و میرزا حسین فقیه سبزواری از این دیار برخاسته اند و خدمات شایانی را به مذهب و جهان تشیّع نموده‌اند.»مسیّب کیانی (پژوهشگر و نویسنده)[۵۸][۵۹]«خیلی بزرگان داشتیم که مایه افتخار این شهر (سبزوار) بوده و هستند
در تمام شهرهای اطراف سبزوار جمعیت‌های سنی نشین بودند، تنها مرکز شیعی به معنای واقعی که حاکمیت شیعی هم بر آن مستولی بوده شهرستان سبزوار است؛ تا حدی که از شهید اول تقاضای رساله عملیه می‌شود و آن شهید بزگوار از لبنان در داخل زندان برای مردم سبزوار کتاب «اللمعه الدمشقیه» را که رساله عملیه است می‌نویسند و می‌فرستند. سبزوار اینطور بوده‌است و به برکت این که مرکز تشییع بوده بزرگانی از این شهر وارد جامعه اسلامی شده‌اند که اگر صدها سال هم بگذرد نام آنها در مجامع علمی هنوز هم برده می‌شود. این استاد مدارس علمیه قم در بیان مثال‌هایی گفت: یکی مثل«ملا محمد باقر سبزواری» صاحب «کفایه الاحکام» و صاحب «ذخیره المعاد»؛ امروز که امروز است نظریات این فقیه در مراکز علمی مطرح و مورد بررسی قرار می‌گیرد. مرحوم حکیم سبزواری را همه ما می‌شناسیم. یک فیلسوف و یک محقق متتبعی که افتخار شهر سبزوار است. حاج آقا حسین فقیه سبزواری از مراجع بزرگ خراسان. مرحوم آقا سید عبدالاعلی سبزواری از مراجع بزرگ نجف که سی جلد کتاب «مهذب الاحکام» این مرد است. خیلی بزرگان داشتیم که مایه افتخار این شهر بوده و هستند.»عباسعلی زارعی سبزواری (استاد حوزه علمیه قم)[۶۰][۶۱]«این شهرستان ظرفیت‌های خوبی در حوزه توسعه فرهنگ قرآنی دارد و وجود عالمان و فقهای بزرگی چون مرحوم حاج ‏ملاهادی سبزواری و آیت الله فقیه سبزواری نشانگر تاریخ این دیار در گسترش و ترویج فرهنگ قرآنی در عصرهای مختلف است»احمد برادران معاون استاندار و فرماندار سبزوار‎.[۶۲]به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا) از خراسان رضوی، «شهرستان سبزوار از گذشته با داشتن مدارس علمیه و حوزه‌های علوم دینی یکی از قطب‌های علوم‌دینی بوده که توانسته‌است از جمله دانشمندانی همچون حاج ملاهادی سبزواری، سید عبدالاعلی موسوی سبزواری و فقیه سبزواری تربیت و جهان اسلام از آنان بهره‌مند شوند.»ایکنا، خبرگزاری بین‌المللی قرآن[۶۳]«برخاستن چندین قرآن پژوه برجسته و چندین و چند تن از شخصیت‌های بزرگ روحانی کشور از این شهر نظیر سید عبدالاعلی سبزواری، ملاهادی سبزواری، ملاحسین واعظ کاشفی، ابوالحسن زید بیهقی، فقیه سبزواری و … در قرن‌های متمادی؛ و نیز وجود چند مدرسه و حوزه با سابقه و پردرخشش قرآنی نظیر مدرسه علمیه فخریه (با قدمت ۱۱۰۰ ساله و قدیمی‌ترین مدرسه باقی مانده در ایران)، مدرسه علمیه فصیحیه، مدرسه علمیه اهل البیت، مدرسه محمدیه (از ساخته‌های میرزا حسین فقیه سبزواری) را، بیانگر این ویژگی می‌داند که سبزوار همواره یکی از قطب‌های مهم و تأثیرگذار جهان اسلام در راستای خدمت به قرآن کریم و معارف اهل بیت و پرورش طلاب و روحانیون و قرآن پژوهان بوده‌است.»مجله اینترنتی اسرارنامه[۶۴]احداث شبستان‌های شرقی مسجد جامع سبزوار[ویرایش]«در سال‌های اخیر به اقدام مرحوم آیت اللّه حاج میرزا حسین فقیه سبزواری که از مراجع تقلید و اساتید و مشایخ اجازهٔ اینجانب و ساکن مشهد بود شبستان‌های شرقی مساجد جامع تجدید بنا وبه نحو مطلوبی ساختمان شد.»آیة الله سید علینقی امین، امام مسجد جامع تهرانپارس، مجله وحید، اسفند ۱۳۵۳ – شماره 135 [۶۵]«براساس کتیبه‌ای که در پیش تاق ورودی شبستان به خط نستعلیق، بر کاشی نوشته شده‌است: این شبستان به خرج میرزا حسین خان غنی و به سعی آیت اللّه میرزا حسین فقیه سبزواری در شوال ۱۳۸۵ هـ ق برابر با ۱۳۴۴ هـ ش بازسازی شده‌است.»حسینی، سید محسن؛ مجله وقف میراث جاویدان، پاییز و زمستان ۱۳۸۰ - شماره ۳۵ و 36.[۶۶]«در خفنک در وسط شبستان که تماماً مزین به کاشی است این عبارت با خط درشت نستعلیق کاشی سفید بر زمینه لاجوردی نوشته شده (بسمه تعالی بانی معظم مرحوم حسینخان غنی به سعی حضرت آیت الله العظمی آقای حاج میرزا حسین فقیه سبزواری در سال ۱۳۸۵ قمری با تمام رسید) و در زیر این عبارت با خط نستعلیق ریز مرقوم شده (به قلم حاج محمد حسن رضوان کتیبه نویس آستان قدس رضوی و به کاشی پزی استاد محمود معاونی) و در همین خفنک با خط نستعلیق درشت در دو قسمت نوشته شده عجلوا بالصلوه قبل الفوت و عجلوا بالتوبه قبل الموت.»اصغر حسین آبادی، وبسایت آفتاب.[۶۷][۶۸]احداث مدرسه علمیّه محمدیّه در سبزوار[ویرایش]«مدرسه محمدیه از بناهای مرحوم آیت اللّه حاج میرزا حسین فقیه سبزواری ساکن و مدفون در مشهد است که به سال یکهزار و سیصد و هفتاد و پنج از هجرت ساخته شد. آقای فقیه برای ماده تاریخ از نگارنده شعری خواستند چنین سروده شد:
این مدرسه کز صفاست رشک جنات
از بام و درش مدام ریزد برکات
با همت و سعی آیت اللّه فقیه
اتمام پذیرفت بنای حجرات
تاریخ بنای آن سرود ابن امین
هنگام ورود لب‌گشای از «روضات»
روضات در عدد حروف ابجد ۱۴۰۷ می‌شود و چون لب را که سی و دو ۳۲ می‌شود از آن کسر کنی ۱۳۷۵ می‌شود. این مدرسه در خیابان زند واقع است مرحوم فقیه فرزند آقا میرزا موسی مجتهد بود و باغ رضوان مشهد نیز به همت و سعی او احداث و در شمار یکی از مدارس علمیهٔ مشهد است.»آیة الله سید علینقی امین، امام مسجد جامع تهرانپارس، مجله وحید، اسفند ۱۳۵۳ – شماره 135 [۶۹]«شعاع فعالیت و خدمات مرحوم فقیه سبزواری، منحصر به حدود مشهد نبود بلکه گاهی از سرزمین مشهد می‌گذشت و به شهرستان‌های دیگر هم کشیده می‌شد. از جمله آثار مرحوم فقیه در شهرستان‌های خراسان، یکی مدرسه محمدیه سبزوار است. این مدرسه علمیه، در قسمت شرقی سبزوار و جنب مزار مرحوم آیت الله میرزا موسی فقیه سبزواری والد بزرگوارشان قرار دارد.
این مدرسه دارای هزار و چهارصد متر مربع زمین است که ساختمان آن عبارت از شانزده حجره و دو مدرس می‌باشد و مدرسه دارای موقوفاتی است که بعضی از مخارج ضروری آن را مانند آب و برق و تعمیرات جزئی را تأمین می‌کند. هم‌اکنون عده ای از طلاب و محصلین حوزه علمیه سبزوار در مدرسه مزبور مشغول تحصیل می‌باشند و تاریخ بنای آن در کتیبه جلوی ایوان مدرسه نصب می‌باشد .»صفحه ۷۸، عمری پرافتخار، خاطرات زندگانی حضرت آیة الله العظمی فقیه سبزواری، حسین نوقانی خراسانی و محمد ناصری، مؤسسه مطبوعاتی بورس کتاب، مشهد، 1346.احداث مدرسه علمیّه در کویته پاکستان[ویرایش]«میرزا حسین فقیه سبزواری، در چهارمین سفر حج خود در سال ۱۳۴۴ خورشیدی که زمینی و از طریق پاکستان انجام شد، ۸ روز در کویته، یکی از شهرهای مسیر سفر، میهمان سردار اسحاق خان رئیس ایل خاوری و آیت الله غزنوی اعلم العلماء آن شهر بودند.
با توجه به مذهبی بودن شهر بزرگ کویته؛ و حضور شمار بسیاری از اهل علم و طلاب در این شهر؛ و فقدان مدرسه ای جهت سکونت و تحصیل دانشجویان علوم حوزوی، فقیه سبزواری به فکر تأسیس مدرسه ای افتادند و در همان چند روز توقف، زمینی تهیه و با همت بلند و مردانه خود، نخستین کلنگ ساختمان مدرسه علمیه کویته را به زمین زدند .»حسین نوقانی خراسانی و محمد ناصری، صفحات ۶۴ تا ۶۹، عمری پرافتخار، خاطرات زندگانی حضرت آیة الله العظمی فقیه سبزواری، مؤسسه مطبوعاتی بورس کتاب، مشهد، 1346.«مرحوم آیة الله حاج میرزا حسین فقیه سبزواری در اصفهان و مشهد و پاکستان و افغانستان و نقاط دیگر، دارای مقلدینی بودند و رساله عملیه فارسی بنام هدایة الانام از ایشان به چاپ رسیده و در دسترس بود.
در سال ۱۳۸۵ هجری قمری برابر با ۱۳۴۴ هجری شمسی برای چها رمین مرتبه عازم سفر حج بیت الله الحرام از راه پاکستان شد. در شهر کویته پاکستان که مجتمع شیعیان و گروهی از مقلدین ایشان بود، از آقا استقبال و احترامی شایسته نموده‌اند از مشاهده وضع مذهبی آنجا ایجاد یک باب مدرسه علوم دینی را در آن شهر لازم دانسته لذا چند روزی در آنجا مانده و مردم را در ساختمان مدرسه ترغیب نمودند. بحمدالله تعالی در اثر اقدام و نیت پاک و سعی و همت آن عالم ربانی مردم آنجا موفق به احداث یک باب مدرسه در کویته شدند که سالهاست محل سکونت و درس وبحث طلاب دینیه می‌باشد .»سید مصطفی سیادتی، دست نوشته کتاب سبزوار در قرن چهاردهم هجری، فصل علمای سبزوار، زندگی‌نامه آیت الله میرزا حسین فقیه سبزواری[۷۰]«خدمات اجتماعی و عمرانی مرحوم فقیه سبزواری در تاریخ حوزه خراسان، در پیش از انقلاب شکوهمند اسلامی کم نظیراست. تأسیس مدرسه باغ رضوان با شانزده هزار متر مربع در سال ۱۳۳۰ شمسی (۱۳۷۰ هجری قمری)، احداث تکیه سیدها، تکمیل بنای درمانگاه رازی، بنای ۱۲۰ باب منزل در خیابان نخریسی و ۲۵ باب در خیابان خواجه ربیع برای سیل زدگان مشهد (سال ۱۳۳۱ هجری شمسی)، بنای مسجد بهاردر خیابان نخریسی، مسجد احمدآباد، مسجد سمزقند، مسجد خیابان ضد، مسجد فقیه سبزواری کوی طلاب، شبستان مسجد جامع سبزوار، مدرسه کویته پاکستان، همه از آثار ایشان است .»غلامرضا جلالی، صفحه ۱۵ تا ۱۸ مجله نگاه حوزه، ویژه حوزه خراسان، ضمیمه مجله حوزه، شماره ۱۸ – ۱۷، سال دوم، مرداد و شهریور 1375[۷۱]تأسیس کوی طلاب[ویرایش]«جا دارد از مرحوم آیت الله حاج میرزا حسین فقیه سبزواری نیز یاد کنیم. وی تحصیلکرده نجف و از شاگردان مرحوم آخوند بود که در مسجد گوهرشاد اقامه جماعت می‌کرد. تدریس خارج داشت. فردی بسیار وارسته و ساده زیست و مورد توجه و علاقه مردم بود وجوهات به دست وی می‌رسید و برای مسکن اهل علم بسیار کوشید. زمین‌های کوی طلاب توسط وی در اختیار طلاب قرار گرفت.»کاظم مدیر شانه چی از دریافت کنندگان اجازه اجتهاد و حدیث از میرزا حسین فقیه سبزواری در مصاحبه با؛ کیهان[۷۲]«طلاب یکی از قدیمی ترین محله های مشهد است که در۴ کیلومتری حرم مطهر قرار دارد. سراسر این محدوده ۵۰ سال پیش زمین های زراعی بود که «آیت ا… حاج میرزا حسین فقیه سبزواری» در رایزنی با مسئولان موقوفات آستان قدس رضوی آن را به طلبه ها اختصاص می دهد و طلبه های در حال تحصیل را صاحب قطعات مسکونی سیصدمتری می کند.
گرچه در آن زمان برخی از آن ها با فروختن این زمین ها در نقطه ای دیگر از شهر زندگی خود را سامان می دهند، تعداد زیادی از طلاب ساکن این محدوده می شوند تا محله نام «طلاب» به خود بگیرد. با گذشت سال ها کم‌کم‌تعدادی از طلبه ها از این محل می روند و ساکنان دیگری جای آن ها را می گیرند. همچنین با گسترش شهرنشینی و به دلیل نزدیک بودن محله به حرم مطهر، قشرها مختلفی ساکن اینجا می شوند.»شهر آرا نیوز، ۹ مرداد 1398[۷۳]«بدون تردید، بزرگ‌ترین خدمت فقیه به طلاب حوزه خراسان، واگذاری دو هزار و پانصد قطعه زمین در سال ۱۳۳۸ خورشیدی به طلاب و فضلای حوزه مشهد و تأسیس «کوی طلاب» است .»غلامرضا جلالی، منادی رضوان، شمه ای از حیات معنوی آیة الله میرزا حسین فقیه سبزواری، مجله نگاه حوزه[۷۴]«مرحوم آقای فقیه سبزواری توجه زیادی به وضع زندگی طلاب علوم دینی داشتند و برای این که طلاب متأهل از گرفتاری‌های اجاره نشینی راحت شوند در صدد برآمدند که زمینی برای ساختمان خانه‌های بسیاری برای طلاب تهیه کنند. بدین منظور، دوهزار و پانصد قطعه زمین سیصد متری از اراضی آستان قدس را گرفته و با تشریفات خاصی به طلاب علوم دینی واگذار نمودند. این اقدام خیر در سال ۱۳۸۰ هجری قمری برابر با ۱۳۳۹ هجری شمسی صورت گرفت و از آن تاریخ اکثر طلاب و محصلین در این زمین‌های استیجاری از آستان قدس خانه ساخته و از نظر منزل دررفاه و آسایش بسر می‌برند و آن محله معروف به کوی طلاب و از محلات آباد و پر جمعیت مشهد است. امروز یکی از دوستان که اهل ایمان و شخصی مطلع و مسن است و نامش حاج احمد توفیقی است نقل کرد که قطعات اراضی کوی طلاب در آغاز غالباً پانصد متری بود و بقیه اش سیصد متری. چون مساحت نامبرده برای آنها زیاد بود مقداری را فروخته و دربقیه منزل ساختند. رفته رفته طلاب که از عهده ساختن منزل‌های وسیع برنمی‌آمدند، منزل‌های کوچک ساخته و مازاد زمین را فروختند تا مساحت هر منزل به صد متر بلکه تا هفتاد و پنج متر مربع می‌رسید. احداث کوی طلاب و خانه‌دار شدن جمع کثیری از طلاب و بهره بردن بسیاری از کسبه و ارباب صنایع و مردم آن کوی، همه از برکات آن عالم ربّانی است.»سید مصطفی سیادتی، دست نوشته کتاب سبزوار در قرن چهاردهم هجری، فصل علمای سبزوار، زندگی‌نامه آیت الله میرزا حسین فقیه سبزواری[۷۵]مدرسه باغ رضوان[ویرایش]«قتلگاه در زمان سلطنت رضاشاه کبیر؛ و مقارن با احداث فلکه دور حرم مطهر رضوی تغییر وضع داد و بصورت باغ وسیعی درآمد که به نام باغ رضوان نامیده شد و با همت مرحوم میرزا حسین فقیه سبزواری از علمای خیر اندیش و نیکو خصال مشهد دارای صحن و حجرات و سرداب‌هایی شد .»بینش، تقی، جغرافیای محله‌های مشهد، فصلنامه جستارهای ادبی، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه فردوسی مشهد، تابستان - ۱۳۵۶، شماره 50«او مدرسه باغ رضوان را به سال ۱۳۳۰ش در دو طبقه ساخت و تکیه سیدها را احداث کرد. درمانگاه رازی را تکمیل کرد و ۱۲۰ باب منزل در خیابان نخریسی و ۲۵ باب در خیابان خواجه ربیع برای سیل‌زدگان بنا نهاد و ۲۵۰۰ قطعه زمین را در کوی طلاب در سال ۱۳۳۹ش به طلبه‌ها و فضلای حوزه مشهد واگذار کرد.»سیمای بهشت (آشنایی با حرم مطهر علی‌بن موسی‌الرضا)، به کوشش قاسم جهانی و سید محسن میرزاده، اداره تولیدات فرهنگی، انتشارات آستان قدس رضوی: 1392.غلامرضا جلالی و همکاران، مشاهیر مدفون در حرم رضوی، ج۱، آستان قدس رضوی، بنیاد پژوهش‌های اسلامی، مشهد: 1386. .[۷۶]«مدرسه حاج رجبعلی (متعلق به بخارایی‌ها، در کوچه تپه خاک)، مدرسه رضوان (در محله عیدگاه)، مدرسه باغ رضوان (احداث شده توسط آیت‌ا… سبزواری در محل قبرستان قتلگاه سابق)، مدرسه مهدی‌خان، مدرسه‌ای گمنام (که فریز انگلیسی در نیمه اول سده سیزده قمری از آن به‌عنوان مدرسه‌ای که نام نداشته و تبدیل به اسطبل شده، یاد می‌کند)، مدرسه نو (در ابتدای خیابان تهران) و مدرسه فاضلیه.»سیمای تاریخی-فرهنگی شهر مشهد، سیدی، 1382.مشهد در آغاز قرن چهارده خورشیدی، محمد تقی مدرس و…، تصحیح سیدی، 1386[۷۷]«معظم‌له بنا کننده باغ رضوان بود. این باغ رضوان در کنار صحن مطهر حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام واقع شده بود که قبلاً مشهدی‌ها به این بخش از زمین که مدرسه شده بود قتلگاه می‌گفتند علت این نامگذاری این بود که وقتی افغانها به رهبری عبد المومن ازبک به مشهد و حرم مطهر حضرت رضا علیه السلام حمله کردند و جمعی را در حرم مطهر کشتند آن کشته‌ها را در این مکان دفن نموده بودند و قبر مرحوم شیخ طبرسی هم در کنار همین قبرستان بود و وقتی که مرحوم آیة الله سبزواری این زمین را بصورت صحنی که اطرافش غرفه‌ها و حجراتی بود درآورد آن را به باغ رضوان نام گذاری کرد.»سید حسن ابطحی [۷۸]«در حدود سال‌های ۱۳۴۰ مرحوم حاج میرزا حسین فقیه سبزواری رحمة الله علیه که از علمای بزرگ و محترم مشهد مقدس بودند تصمیم گرفتند این قبرستان را بار دیگر احیا کنند و برای دفن اموات اختصاص دهند، لذا در این مورد با مقامات آستان قدس مذاکره کردند و رضایت اولیاء آستانهٔ مقدسه را جلب نمودند و با قرار دادی که با آستان قدس بستند کار را شروع کردند. طرحی بزرگ به صورت یک صحن تهیه شد و به نام صحن رضوان پایه‌ریزی گردید نقشهٔ آن مانند صحن نو و صحن کهنه ترسیم گردید .»علامه عزیزالله عطاردی، کتاب تاریخ آستان قدس رضوی / ج ۱ / صفحه 361شبستان سبزواری، مسجد گوهرشاد[ویرایش]«دراطراف ایوان‌ها هفت شبستان با پایه‌های قطور و به سبک معماری سنتی مساجد ایران وجوددارد که در دوران‌های مختلف به نام‌های گوناگون نام گذاری شده‌اند وعمدتاً به نام افرادی که درآن‌ها به تدریس طلبه مشغول بوده‌اند و یااقامه نمازجماعت توسط آن‌ها صورت می‌گرفته‌است، نامیده می‌شوند. (قصابیان، ۱۳۷۷ ،۳) این شبستان هاعبارتند از: شبستان گرم، شبستان سبزواری (محل اقامه نماز توسط حاج میرزا حسین فقیه سبزواری (شبستان آقا حسین)، شبستان تبریزی، شبستان نهاوندی (محل اقامه نماز توسط حاج شیخ علی اکبر نهاوندی)، شبستان میلانی، شبستان نجف آبادی (شبستان امام جمعه) و شبستان علوی که به شبستانَ آفتاب روهم معروف بود. البته این شبستان‌ها به جز شبستان گرم که هم چنان از دوره تیموری به همین نام خوانده می‌شود از دوره‌های صفویه تا قاجاریه به نام‌های مختلف دیگری مشهور بودند. (عطاردی، ۱۳۷۱٬۷۳۴)»اعظم نظرکرده، اسناد تعمیرات مسجد جامع گوهرشاد دردوره صفویه وافشاریه، نشریه الکترونیکی سازمان کتابخانه‌ها، موزه‌ها و مرکز اسناد آستانقدس رضوی، دوره ۳، شماره ۱۲ و ۱۳، پاییز و زمستان 1390[۷۹]«این شبستان‌های هفت‌گانه که در دوران‌های مختلف با نام‌های گوناگونی مانند شبستان‌های گرم، سبزواری، تبریزی، نهاوندی، میلانی، نجف‌آبادی و علوی نامیده می‌شوند، محل برگزاری جلسات قرآن، آموزش، سخنرانی، تدریس علوم قرآنی و دینی، مراسم جشن و عزاداری، اعتکاف، نماز جماعت و مراسم دعای کمیل، دعای ندبه و دعای توسل است.خبرگزاری رضوی، تخصصی شدن برنامه‌های پنج شبستان مسجد گوهرشاد[۸۰]«شبستان سبزواری، شبستان کوچکی است در جنوب ایوان شرقی و از شرق به رواق در دست احداث امام خمینی (قدس‌سره) و از شمال با حد فاصل یک راهرو به ایوان شرقی و از غرب به صحن مسجد محدود می‌شود (این شبستان مدتی محل اقامه نماز توسط حاج میرزا حسین فقیه سبزواری بوده و به شبستان حاج آقا حسین نیز معروف بوده‌است) .»مجله مشکوة، بهار ۱۳۸۴ - شماره 86ویکی فقه، مسجد جامع گوهرشاد مشهد، یکی از مسجدهای مشهور ایران و جهان اسلام و یادگاری ارزشمند و ماندگار از هنر و معماری تیموریان است.[۸۱]دربارهٔ او از دیدگاه شاگردان و پژوهشگران[ویرایش]«جا دارد از مرحوم آیت الله حاج میرزا حسین فقیه سبزواری نیز یاد کنیم. وی تحصیلکرده نجف و از شاگردان مرحوم آخوند بود که در مسجد گوهرشاد اقامه جماعت می‌کرد. تدریس خارج داشت. فردی بسیار وارسته و ساده زیست و مورد توجه و علاقه مردم بود وجوهات به دست وی می‌رسید و برای مسکن اهل علم بسیار کوشید. زمین‌های کوی طلاب توسط وی در اختیار طلاب قرار گرفت.»کاظم مدیر شانه چی از دریافت کنندگان اجازه اجتهاد و حدیث از میرزا حسین فقیه سبزواری در مصاحبه با؛ کیهان[۸۲]«مرحوم فقیه سبزواری، انسانی پرهیزکار، متقی، سلیم النفس، بذله گو و خوش مشرب بود. تنها به تدریس و اقامه جماعت قانع نبود. بر این باور بود که در راه خدمت به مردم مسلمان، از هرگونه امکانات مشروع و معقول باید استفاده نمود. او با ارباب طریقت و عرفان و سران قدرت نظام در ارتباط بود و از علنی شدن تماس‌های خود پرهیز نمی‌کرد. در سیاست مشی خاصی را دنبال می‌کرد. اهل تسامح بود. زیاد روی داوری‌های مردم و توده‌های عوام و حسن و قبح آنان تکیه نمی‌کرد. راهی را که به نظر خودش درست می‌رسید دنبال می‌کرد. او با گرو گذاشتن حیثیت اجتماعی خود می‌کوشید منشأ خیر برای افراد بی بضاعت و مسمند باشد. ایشان پناه افرادی بود که در دوره ستمشاهی دستشان از همه جا کوتاه بود. اقدامات به موقع ایشان ده‌ها نفر از کسانی را که به دلایل سیاسی یا بر حسب قوانین زورمندان نظام، به اعدام محکوم شده بودند، از مرگ نجات داد. فقیه سبزواری، انسان وارسته ای بود و روحی مهربان و جمع گرا داشت و سعادت خودرا در سعادت هم نوعان خود می‌جست و در این راه از هیچ کوششی دریغ نمی‌کرد. تقوا و تقیه مرحوم فقیه سبزواری، همه شبهاتی را که نسبت به ایشان در ذهن منتقدین به وجود می‌آمد، بر طرف می‌ساخت. پاکی و بی‌آلایشی و ساده زیستی فقیه سبزواری، همه چیزرا تحت الشعاع قرار می‌داد .»غلامرضا جلالی[۸۳]«بازاری‌ها و مردم عامی، به ایشان خیلی اقبال داشتند از لحاظ این که ایشان خیلی با مردم می‌جوشید یعنی مثلاً فرض کنید یک کسی اگر در تپل محله و نوغان یا در یک راه دوری از ایشان دعوت می‌کرد به یک آبگوشت خالص و چیز دیگری جز آبگوشت نبود، ایشان می‌رفت و با آن‌ها حشر داشت. این بود که مردم عامی و اینها هم، خیلی به ایشان توجه داشتند .»کاظم مدیر شانه چی[۸۴]دربارهٔ فعالیت‌های اجتماعی او[ویرایش]«فقیه سبزواری که از شاگردان آقای نایینی بود، و در رشته فقه و اصول در مشهد تدریس داشت، از نظر اجتماعی منحصر به فرد بود و تا جای ممکن به مشکلات مردم رسیدگی می‌کرد .»فیلسوفان، فقیهان و ادیبان دهه ۲۰ از زبان آیت الله میرزا حسن صالحی (از شاگردان میرزا حسین فقیه سبزواری)، شهرآرا، حوزه، ۱۱، یکشنبه، ۱۵ مرداد 1391[۸۵][۸۶]«او با گرو گذاشتن حیثیت اجتماعی خود می‌کوشید منشأ خیر برای افراد بی بضاعت و مستمند باشد. ایشان پناه افرادی بود که در دوره ستمشاهی دستشان از همه جا کوتاه بود. اقدامات به موقع ایشان ده‌ها نفر از کسانی را که به دلایل سیاسی یا بر حسب قوانین زورمندان نظام، به اعدام محکوم شده بودند، از مرگ نجات داد. فقیه سبزواری، انسان وارسته ای بود و روحی مهربان و جمع گرا داشت و سعادت خودرا در سعادت هم نوعان خود می‌جست و در این راه از هیچ کوششی دریغ نمی‌کرد.»غلامرضا جلالی، منادی رضوان، شمه ای از حیات معنوی آیة الله میرزا حسین فقیه سبزواری، صفحه ۱۵، مجله نگاه حوزه، ویژه حوزه خراسان، ضمیمه مجله حوزه، شماره ۱۸–۱۷، سال دوم، مرداد و شهریور 1375[۸۷]«مرد یافتم ایشان را. خیلی برای مردم کار می‌کرد. کارهای شخصی اش را خودش انجام می‌داد. حتی در منزلش گاو را خودش می‌دوشید. خیلی متواضع بود.»سید مهدی طباطبایی در گفتگو با علیرضا نوروزی[۸۸]«درسال ۱۳۶۱ هجری قمری برابر با ۱۳۲۱ شمسی که بر اثر جنگ بین‌الملل دوم، ایران به اشغال قوای اجانب درآمده و کشور دچار قحطی و کمیابی غلات و خواروبار گردیده و شهر مشهدرا نیز گرسنگی فراگرفته و زندگی را بر مردم ناگوار و دشوار ساخته بود. علاوه بر کمبود مواد غذایی، افزایش سرسام آور قیمت هانیز، طبقات ناتوان و فقیر را به استیصال و بیماری و درماندگی کشانده بود و به دلیل کمبود و گرانی نان، بسیاری از فقرا از گرسنگی مردند، میرزا حسین فقیه سبزواری بپاخاسته، با همت عالی و تلاش بسیار، با تهیه متجاوز از یکصد وشصت هزار کوپن نان و توزیع بین فقرا در طول یک سال قحط زده. آنان را از گرسنگی و مرگ نجات دادند. از خدمات دیگر میرزا حسین در طول چند سال پس از جنگ جهانی ذوم، تهیه و تدارک مقادیر بسیاری ذغال و پوشاک گرم و پتو و پوستین؛ و توزیع بین فقرا برای محافظت آنان از سرمای سخت و شدید زمستان مشهد و اطراف مشهد بود»محمد ناصری و حسین نوغانی، صفحه ۸۳، عمری پرافتخار، زندگی‌نامه میرزا حسین فقیه سبزواری. بورس کتاب، مشهد، 1346«آیت‌الله حاج میرزا حسین سبزواری مشهور به «فقیه سبزواری»، اهتمام زیادی به کارگشایی و حل مشکلات مؤمنین و به ویژه طلاب و فضلای حوزه علمیه داشت. او فقیهی بزرگ و جامع معقول و منقول بود. ایشان در عین مراتب بالای علمی. بسیار متواضع. خوش‌اخلاق. گرم و گیرا و مهربان بود و سعی و اهتمام زیادی در خدمت به مردم و طلاب داشت. در سال ۱۳۳۱ ه‍.ش در مشهد سیل شدید آمد که باعث تخریب بسیاری از خانه‌های مردم شد. آیت الله فقیه سبزواری برای افراد فقیر و بی بضاعت که توان ساخت خانه و تعمیر آن نداشتند خانه‌هایی را بنا نمود. این خانه‌ها در منطقه خیابان نخریسی و خواجه ربیع مشهد واقع شده‌است .»حسن طالبیان شریف، خبرگزاری تسنیم، ۱۱ تیرماه 1398[۸۹]«امروز که یکشنبه ۱۵ / ۴ / ۱۳۸۲ شمسی و ۶ جمادی الاولی ۱۴۲۴ قمری بود، در بنده منزل حسب المعمول همه روزه جمعی حضور داشتند سخن از خصال پسندیده مرحوم آیه الله فقیه سبزواری و حالت تواضع و نوعدوستی ایشان به میان آمد. آقای حاج شیخ عبدالعلی ناصری برزنانی که سابقاً از طلاب مشهد بوده و چندین سال است که از ائمه جماعت سبزوار می‌باشد نقل کرد که درسال‌هایی که در مشهد از جمله طلاب بودم مریض شدم. دکتر مرضم را سل تشخیص داد خیلی پریشان شده و صبحی بود به خانه مرحوم آقای فقیه سبزواری رفته و قضیه را به مرحوم آقا گفتم. آقا دستور دادند تا درشکه حاضر کنند و فوراً خودشان با من در درشکه نشسته و به بیمارستان شاهرضا رفتیم و مرا به بخش مربوط به مرضم برده و بستری نموده و سفارش اکید به آقایان دکترها و پرستاران نمودند که ناصری از خودمان است آن‌ها هم با کمال احترام قبول کردند و در مدتی که در بیمارستان بودم از من کمال مراقبت نمودند تا رفع بیماری و خطر شد و آقا در بیمارستان به عیادتم تشریف آورد و پول داد و احسان فراوان کرد. رحمه الله علیه .»سید مصطفی سیادتی، دست نوشته کتاب سبزوار در قرن چهاردهم هجری، فصل علمای سبزوار، زندگی‌نامه آیت الله میرزا حسین فقیه سبزواری[۹۰]« چون قریب هزار خانوار فقرا که بیشتر کاسب جزء و نساج بودند و تمام سرمایه آنها و آلات کسب آنها از دست رفته بود من چند هیئت از اشخاص خیر و باهمت تعیین کردم که در مسیر سیل خانه‌ها را بازدید کنند اغنیا را بحال خود گذارند و متوسطین و فقرا را احصا کنند برای متوسطین که دارای اعتبار هستند از بانک رهنی قرض گرفته شود و برای فقرا خانه ساخته شود و چون وجوه رسیده از مرکز کافی برای معاش روزانه فقراء و ساختمان خانه بقدر کفایت نبود من دعوتی از علماء و وجوه اهل شهر کردم و پیشنهاد کردم که هرکس استطاعت دارد یک یا چند خانه و کسانی که استطاعت کافی ندارند مشترکاً یک خانه برای فقرا بسازند و حدود تخمینی مخارج هرخانه مشتمل بر دو الی سه اتاق و موافق آن هزار و پانصد الی دو هزار تومان برآورد شد و جمعی از تجار بیست خانه تقبل کردند که بسرپرستی آقای حاج میرزا حسین فقیه سبزواری ساخته شود و اشخاصی هم تقبل کردند که پول یک خانه بدهند بشرط آنکه من متکفل ساختن آن بشوم که جمعاً قریب سی هزار تومان دادند یک خانه هم خود من و یک خانه آقای بدر نایب التولیه و یک خانه سرتیپ معزی فرمانده لشکر خراسان تقبل کردیم و ساختیم و خلاصه من مشغول به ساختمان بیست خانه شدم و چون در چند ماه قبل از آن سی و سه هزار تومان سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی برای من فرستاده بود که بمصرف معاش فقرای مهاجر برسد ولی هنوز بمصرف نرسیده بود با تحصیل اجازه از سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی هیجده خانه از آن پول ساخته شد و چون فصل تابستان بود خانه‌ها بزودی تمام شده و بفقرائی که سیل منازل آنها را خراب کرده بود مجانی واگذار گردید بعلاوه یک آب انبار برای آن خانه‌ها ساخته شد و در نظر داشتم مسجدی روی آب‌انبار بنا کنم ولی بواسطه نبودن اعتبار موفق به آن نشدم. صد خانه هم از اعانه آستانه مقدسه و بعضی تجار ساخته شده به فقرا واگذار گردید که مجموعاً در حدود یکصد و چهل خانه ساخته شده بفقرائی که هیچگونه استطاعت نداشتند اعم از مالک خانه‌های خراب یا مستأجرین آنها داده شد در حالیکه مجموع خانه‌هائی که از سیل خراب شده یا شکست فاحشی به آن رسیده تقریباً هزار و پانصد خانه بود ولی اشخاص متمکن خود خانه ساختند و اشخاص متوسط هم با قرض از بانک رهنی یا غیر آن تا درجهٔ رفع حاجت کردند.»سید محسن صدرالاشراف استاندار خراسان[۹۱]دیدارها[ویرایش]« صبح چهارشنبه شانزدهم ذیقعده 1369 ( برابر با 8 شهریور 1329 ) براي ملاقات آیت االله آقاي حاج میرزا حسین فقیـه سـبزواري کـه از مجتهـدین و علمـاي درجه اول مشهد و خیلی با نفوذ می باشند رفتیم و نهایت محبت و ملاطفت و مهربانی نمودند و مدتی در خدمتشان بـوده وجمعی از طلاب نیز براي ملاقات ایشان آمده بودند و ضمناَ بعضـی مـذاکرات فقهـی راجـع به حـج و موقـع احـرام و تعیـین میقات به میان آمد سپس از ایشان خداحافظی نموده بیرون آمدیم.
صبح پنجشنبه براي ملاقات آیت االله آقاي حاج سید یونس که از مجتهدین معروف و متّقی مشهد می باشند رفتیم و چون ما را شناختند خیلی ملاطفت و مهربانی نمودند و سپس بعضی مذاکرات ادبی و فقهی به میان آمد و بعداً مرخص شدیم .»رساله خاطرات سفر حج نگارش حاج سلطان حسین تابنده گنابادی رضا علیشاه ثانی . چاپ دوم 1357 شمسی« علامه محمد حسین کاشف الغطاء در صفحه 250 کتاب " عقود حیاتی " ، نام بسیاری از علمای ایران که وی با آنان در تهران و سپس خراسان دیدار داشته آورده است. یکی از آنان شیخ علی اکبر نهاوندی است. دیگری آقا حسین سبزواری، همین طور میرزا احمد کفایی، و بسیاری دیگر. سپس از مشهد به تهران آمده، باز مدتی در گلاب دره است و آنگاه به عراق بر می گردد. این وقایع مربوط به سال 1367 ق است که مصادف با سال 1327 ش است.»دکتر رسول جعفریان ، هشت دهه زندگی آیت الله شیخ محمد حسین کاشف الغطاءنقدی بر کتاب " عقود حیاتی" زندگی نامه علامه محمد حسین کاشف الغطاء[۹۲]درگذشت[ویرایش]«فقیه سبزواری، در روز شنبه ۲۴ شوال ۱۳۸۶ هجری قمری برابر با ۱۳۴۵ هجری شمسی، در ۷۷سالگی، راه ناهموار دنیای ماده را به آخر رساند و روحش به دار قرار پرگشود.
از ایشان به هنگام فوت، جز خانه مسکونی واقع در فلکه شمالی حضرت، چیزی برای فرزندان نماند. جنازه ایشان در میان انبوه جمعیت تشییع شد و برابر وصیت کنار محراب مدرس باغ رضوان که خود در آن تدریس می‌نمود، دفن شد. قبر ایشان امروزه با فاصله نه چندان دور از آرامگاه شیخ امین الدین طبرسی در فضای سبز که بر بقایای باغ رضون احداث شده‌است، قرار دارد .»غلامرضا جلالی[۹۳]

مآخذ و منابع را در ویکی گفتاورد ببینید
 
منبع :

ویکی گفتاورد

خلاصه ای از زندگی نامه آیه الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری ( قسمت اول )

خلاصه ای از زندگی نامه آیه الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری

 

از فقیهان و مراجع تقلید نیمه اول قرن چهاردهم هجری شمسی (۱۳۴۵–۱۲۷۱) برابر با نیمه دوم قرن چهاردهم هجری قمری (۱۳۸۶–۱۳۰۹) ساکن مشهد، صاحب رساله، حافظ و مفسّر قران، خطیب، محدّث و از مؤسسان و احیاگران حوزه علمیه خراسان، کلید دار ضریح علی بن موسی الرضا علیه السلام در طول چهل سال، شاهد و واقعه نگار حمله روس‌ها در سال ۱۳۳۰ قمری به حرم علی بن موسی الرضا علیه السلام، شاهد و سخنران و مورخ واقعه گوهرشاد در تیر ۱۳۱۴ و فعال برای پیشگیری از کشتار مردم، مجاز به استفاده از عمامه در کنار چهار مجتهد دیگر، میرزا احمد کفایی، مرتضی آشتیانی، علی اکبر نهاوندی و میرزا مهدی اصفهانی در دوران رضا شاه برای خلع لباس روحانیون به منظور اتحاد شکل لباس در ایران، از ناظران دو بار تغییر سنگ مزار و ضریح علی بن موسی الرضاعلیه السلام ، بنیانگذار کوی طلاب مشهد با واگذاری نزدیک به سه هزار قطعه زمین رایگان به طلاب، امام جماعت مسجد گوهرشاد و حرم در طول چهل سال، مدرس سطوح عالی فلسفه، فقه و اصول، سازنده باغ رضوان (صحن رضوان کنونی در حرم امام هشتم شیعیان علی بن موسی الرضا علیه السلام ) و مؤسس دهها مسجد و مدرسه و حسینیه در مشهد و نقاط دیگر است.[۱][۲][۳][۴][۵][۶][۷][۸][۹]

فهرست مندرجات

۱ – سبزوار، خاستگاه فقیه سبزواری

۲ – تبار و نسب و پدر

۳ – تولد

۴ – تحصیلات و استادان

۵ – هم بحث‌ها و تدریس ضمن تحصیل

۶ – اجازه‌های اجتهاد و روایت

۷ – بازگشت به ایران

۸ – شبستان سبزواری در مسجد جامع گوهرشاد

۹ – عضو هیئت ممتحنه در سال ۱۳۱۲

۱۰ – فقیه سبزواری، یکی از پنج مجتهد مجاز به استفاده از عمامه

۱۱ – فقیه سبزواری، از بنیانگذاران و زعمای حوزه علمیه خراسان

۱۲ – برخی از شاگردان شهیر فقیه سبزواری

۱۳ – برخی از دریافت کنندگان اجازه اجتهاد و روایت از فقیه سبزواری

۱۴ – تدریس خصوصی برای شاگردان ممتاز

۱۵ – برخی آثار و خدمات فقیه سبزواری

۱۶ – دوبار نظارت بر تغییر سنگ و ضریح مرقد علی بن موسی الرضا علیه السلام

۱۷ – شاهد عینی حمله روس‌ها به حرم علی بن موسی الرضا

۱۸ – حضور در واقعه گوهرشاد تیرماه ۱۳۱۴

۱۹ – خانه سازی برای سیلزدگان

۲۰ – تأسیس کوی طلاب با واگذاری نزدیک به سه هزار قطعه زمین رایگان به طلاب

۲۱ – مسجد فقیه سبزواری، کوی طلاب

۲۲ – احداث شبستان شرقی مسجد جامع سبزوار، از آثار تاریخی فاخر ایران

۲۳ – احداث مدرسه علمیّه محمدیّه در سبزوار

۲۴ – احداث مدرسه علمیّه در شهر کویته پاکستان

۲۵ – تأمین نان حوزه علمیه خراسان

۲۶ – توزیع نان و سوخت و پوشاک بین فقرای مشهد در سال ۱۳۲۱

۲۷ – کمک به گسترش بهداشت همگانی و سلامت شهروندان

۲۸ – مبارزه با تبعیض نژادی و یهودی‌ ستیزی در مشهد

۲۹ – دفن جیگی جیگی در حرم با فتوای فقیه سبزواری

۳۰ – مسلمان شدن روش بولون در حضور فقیه سبزواری

۳۱ – مسلمان شدن وینچنزو بیانکینی در محضر فقیه سبزواری

۳۲ – سرپرستی پانزده هزارحاجی

۳۳ – دیدار و گفتگو با پادشاه عربستان و ارائه دو پیشنهاد

۳۴ – صدور فتوا برای ملی شدن صنایع نفت ایران

۳۵ – صدور فتوا با تأکید بر لزوم شرکت در انتخابات (۱۳۳۰)

۳۶ – عضو هیئت نظارت بر انتخابات مجلس شورای ملی

۳۷ – سفرهای فقیه سبزواری

۳۸ – تألیفات و آثار علمی

۳۹ – فرزندان روحانی و فرهنگی میرزا حسین فقیه سبزواری

۴۰ – سخنران فصیح و بلیغ، به گواهی شاهدان

۴۱ – ابعاد شخصیت علمی و معنوی فقیه سبزواری از نگرگاه شاگردان و پژوهشگران

۴۲ – روحیّات و اخلاق فقیه سبزواری

۴۳ – در گذشت

۴۴ – باغ رضوان، صحن رضوان، مرقد فقیه سبزواری

۴۵ – پانویس

سبزوار، خاستگاه فقیه سبزواری

سبزوار از دیرباز، خاستگاه علم و مهد عالمان بسیار در حوزه‌های علمی گونه گون بوده‌است. میرزا موسی فقیه سبزواری، میرزا حسین فقیه سبزواری، میرزا مهدی فقاهتی، میرزا محمد تقی فقاهتی، سید عبدالاعلی سبزواری، سید عبدالله برهان المحققین، میرزا حسن سیادتی، سید مصطفی سیادتی، میرزا علی سیادتی و احمد سیادتی (پدر طب معاصر اطفال ایران)، عالمانی اثر گذار از یک خانواده؛ و از همین شهر هستند . صدها شخصیت روحانی و سیاسی و علمی و ادبی و هنری دیگر از خاندان‌های شهیر علمی معاصر و متأخّر و متقدم سبزواری و وابسته به سبزوار نیز هستند که نام و آثار و شرح زندگی شان، بخش معتنابهی از صفحات دائره المعارف‌ها و دانشنامه‌ها و تذکره‌ها و کتب رجال و تاریخ علم و عالمان را به خود اختصاص داده‌است.

برخی از مشاهیر علمی و سیاسی معاصر، به مناسبت‌هایی، در سخنرانی‌ها، گفتگوها، مقاله‌ها و کتاب‌های خود، آن جا که خواسته‌اند به ارزش‌های معنوی و اعتبارات و پشتوانه‌های دیرپای علمی سبزوار اشاره کنند، یادی از برخی نامداران دانشمند سبزوار، خاصه از میرزا حسین فقیه سبزواری کرده‌اند که وجودشان؛ و پیوستگی شان به سبزوار، موجب افزایش اعتبار علمی شهری شده که خاستگاهشان بوده‌است.

سید ابراهیم رئیسی رئیس قوه قضائیه، عضو شورای عالی حوزه علمیه خراسان و نایب رئیس اول خبرگان رهبری در دیدار طلاب و فضلای سبزوار، از تفاوت فقه امروز با دوران صاحب جواهر؛ فقیه سبزواری ، شیخ انصاری و سایر بزرگان سخن گفته‌است :

  • «تفاوت فقه امروز با دوران صاحب جواهر؛ مرحوم فقیه سبزواری ، شیخ انصاری و سایر بزرگان آن است که امروز فقه حکومت می‌کند و در برابر همه سخنان متفاوت در جهان، مدعی است که می‌تواند تمام شئون زندگی اجتماعی انسان معاصر را رقم بزند.» .[۱۰]

سید احمد حسینی خراسانی، نماینده مردم خراسان رضوی در مجلس خبرگان رهبری سبزوار را مهد عالمان و بزرگان دین همچون حکیم حاج ملاهادی سبزواری، فقیه سبزواری ، عبدالاعلی سبزواری و میرزا حسن سیادتی معرفی کرده‌است :

  • «سبزوار از دیرباز از کانون‌های شیعه ۱۲ امامی و مرکز قیام سربداران است که حاکمان آن برای ترویج فرهنگ شیعی در این منطقه تلاش فراونی کردند. سبزوار مهد عالمان و بزرگان دین همچون حکیم حاج ملاهادی سبزواری، فقیه سبزواری ، عبدالاعلی سبزواری و آیت الله سیادتی بود. امروز نیز حوزه‌های علمیه سبزوار باید تقویت و جان دوباره بگیرد و و این شهرستان دوباره موقعیت گذشته را به‌دست‌آورد .ایسنا، منطقه خراسان

مسیّب کیانی (پژوهشگر و نویسنده) معتقد است به دلیل جایگاه علمی والای سبزوار است که علمای بزرگی چون محقّق سبزواری، ملاّ هادی سبزواری و میرزا حسین فقیه سبزواری از این دیار برخاسته اند و خدماتی را به مذهب و جهان تشیّع نموده‌اند :

  • «شهر سبزوار (بیهق) با ورود لشکر اسلام به خراسان، مذهب تشیّع را پذیرفت و بر عظمت و ارزش خود افزود. مؤلّف «مرآت البلدان» در این مورد می‌نویسد:

«اهالی سبزوار همیشه نسبت به آل علی (علیه السلام) کمال ارادت را داشته‌اند.»

در خصوص جایگاه علمی این شهر همین بس که علمای بزرگی چون محقّق سبزواری، حکیم حاج ملاّ هادی سبزواری و میرزا حسین فقیه سبزواری از این دیار برخاسته اند و خدمات شایانی را به مذهب و جهان تشیّع نموده‌اند.» [۱۱][۱۲]

آیت الله عباسعلی زارعی سبزواری (استاد حوزه علمیه قم) [۱۳] «ملا محمد باقر سبزواری» صاحب «کفایه الاحکام» و صاحب «ذخیره المعاد»، حکیم سبزواری، حسین فقیه سبزواری از مراجع بزرگ خراسان. سید عبدالاعلی سبزواری از مراجع بزرگ نجف و دیگر مفاخر و مشاهیر سبزواری را مایه مباهات و افتخار سبزوار معرفی می‌کند :

  • «خیلی بزرگان داشتیم که مایه افتخار این شهر (سبزوار) بوده و هستند . در تمام شهرهای اطراف سبزوار جمعیت‌های سنی نشین بودند، تنها مرکز شیعی به معنای واقعی که حاکمیت شیعی هم بر آن مستولی بوده شهرستان سبزوار است؛ تا حدی که از شهید اول تقاضای رساله عملیه می‌شود و آن شهید بزگوار از لبنان در داخل زندان برای مردم سبزوار کتاب «اللمعه الدمشقیه» را که رساله عملیه است می‌نویسند و می‌فرستند. سبزوار اینطور بوده‌است و به برکت این که مرکز تشییع بوده بزرگانی از این شهر وارد جامعه اسلامی شده‌اند که اگر صدها سال هم بگذرد نام آنها در مجامع علمی هنوز هم برده می‌شود.

این استاد مدارس علمیه قم در بیان مثال‌هایی گفت: یکی مثل «ملا محمد باقر سبزواری» صاحب «کفایه الاحکام» و صاحب «ذخیره المعاد»؛ امروز که امروز است نظریات این فقیه در مراکز علمی مطرح و مورد بررسی قرار می‌گیرد. مرحوم حکیم سبزواری را همه ما می‌شناسیم. یک فیلسوف و یک محقق متتبعی که افتخار شهر سبزوار است. حاج آقا حسین فقیه سبزواری از مراجع بزرگ خراسان. مرحوم آقا سید عبدالاعلی سبزواری از مراجع بزرگ نجف که سی جلد کتاب «مهذب الاحکام» این مرد است. خیلی بزرگان داشتیم که مایه افتخار این شهر بوده و هستند.» [۱۴][۱۵]

احمد برادران، معاون استاندار و فرماندار سبزوار

سبزوار را برخوردار ظرفیت‌های خوبی در حوزه توسعه فرهنگ قرآنی معرفی می‌کند و وجود عالمان و فقهایی چون ‌ملاهادی سبزواری و فقیه سبزواری را نشانگر تاریخ این دیار در گسترش و ترویج فرهنگ قرآنی در عصرهای مختلف می‌داند :

  • «این شهرستان ظرفیت‌های خوبی در حوزه توسعه فرهنگ قرآنی دارد و وجود عالمان و فقهای بزرگی چون مرحوم حاج ‌ملاهادی سبزواری و آیت الله فقیه سبزواری نشانگر تاریخ این دیار در گسترش و ترویج فرهنگ قرآنی در عصرهای مختلف است» [۱۶]

خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا) از خراسان رضوی، شهرستان سبزوار رااز قطب‌های علوم‌دینی کشور معرفی می‌کند که دانشمندانی همچون ملاهادی سبزواری، سید عبدالاعلی موسوی سبزواری و فقیه سبزواری را تربیت و جهان اسلام را از وجودشان بهره‌مند کرده‌است. [۱۷]

مجله اینترنتی اسرارنامه

در گزارشی، سبزوار را یکی از مراکز و پایگاه‌های اصلی فرهنگ تشیع و ترویج و تثبیت مفاهیم و علوم قرآنی معرفی کرده‌است. به گزارش این مجله، برخاستن چندین قرآن پژوه و چندین شخصیت روحانی کشور از این شهر نظیر سید عبدالاعلی سبزواری، ملاهادی سبزواری، ملاحسین واعظ کاشفی، ابوالحسن زید بیهقی، فقیه سبزواری در قرن‌های متمادی؛ و نیز وجود چند مدرسه و حوزه با سابقه قرآنی نظیر مدرسه علمیه فخریه (با قدمت ۱۱۰۰ ساله و قدیمی‌ترین مدرسه باقی مانده در ایران)، مدرسه علمیه فصیحیه، مدرسه علمیه اهل البیت، مدرسه محمدیه (از ساخته‌های میرزا حسین فقیه سبزواری) را، بیانگر این ویژگی می‌داند که سبزوار همواره یکی از قطب‌های تأثیرگذار جهان اسلام در راستای خدمت به قرآن و معارف اهل بیت و پرورش طلاب و روحانیون و قرآن پژوهان بوده‌است.[۱۸

تبار و نسب و پدر

میرزا حسین فقیه سبزواری، پسر میرزا موسی فقیه سبزواری از سادات حسینی است که با ۳۹ واسطه، به حسین اصغر، فرزند علی بن الحسین امام چهارم شیعیان علیه السلام می‌رسد. میرزا حسین، در معرفی نسب خود، در زندگی‌نامه خودنوشت نوشته‌است:

«بر حسب آنچه از بزرگان شنیدم، مرحوم شاه سلطان حسین، هنگامی که عازم زیارت مشهد می‌شود، در شاهزاده عبد العظیم دو سید بزرگوار را که از سلسلهٔ سادات بلدهٔ طیبه بودند و از سلسلهٔ سادات آن بلده هستند، یکی به نام آقا میرزا محمد و دیگری به نام آقا میرزا عبد الحسین که آقا میرزا محمد واعظ بی نظیر؛ و آقا میرزا عبدالحسین عالم بی نظیر، با خود به سفر مشهد می‌آورد و در سبزوار که وارد می‌شود، اهالی سبزوار از سلطان استدعا می‌کنند که عالمی در این شهر نداریم. آقا میرزا عبد الحسین در سبزوار می‌ماند که محل تدریس ایشان در محل درس ایشان معروف بود و این بزرگوار جد والد مرحوم است و آقا میرزا محمد مشهد آمده و در مشهد اقامت می‌نماید و به مناسبتی به قریهٔ جاغرق که چهارفرسخی مشهد است منتقل و فعلاً عدهٔ زیادی از اولاد آن مرحوم موجود هستند؛ و برحسب آنچه معلوم مرحوم والد به سی و نه طبقه منتهی می‌شود به حسین اصغر فرزند حضرت سجاد و در کوه نیشابور معروف به جبل اردلان مدفون و فعلاً مزار عموم آن اطراف و دارای موقوفاتی زیاد است.»[۱۹]

پدر

میرزا موسی مجتهد حسینی سبزواری، معروف به میرزا موسی فقیه سبزواری، از علمای اواخر دوره قاجار و زعیم وقت حوزه علمیه سبزوار، پدر میرزا حسین است که آرامگاهش در سبزوار، به عنوان اثر تاریخی، ثبت ملی شده و هم‌اکنون با عنوان کتابخانه آیت الله فقیه سبزواری ، مورد استفاده فرهمندان است . . میرزا موسی از شاگردان سید اسماعیل صدر، ملاهادی سبزواری، میرزای شیرازی، میرزا محمد تقی شیرازی و آخوند خراسانی است.

تولد

میرزا حسین، دومین فرزند میرزا موسی پس از میرزا مهدی است که شب جمعه سوم رمضان ۱۳۰۹ برابر با ۱۳ فروردین ۱۲۷۱ در سامرّا ء به دنیا آمده‌است. [۲۰]

تحصیلات و استادان

میرزا حسین فقیه سبزواری، بخشی از دروس مقدماتی و ابتدایی را در سامراء؛ و بخشی دیگر را در طول چهار سال در نجف آموخت. پس از مراجعت پدرش از نجف به سبزوار در سال ۱۳۲۲ قمری برابر با ۱۲۸۳ خورشیدی، تا ۱۷ سالگی، تحصیلات ابتدایی و مقدماتی را در سبزوار به پایان رساند و برای تحصیل علوم سطح حوزه، سال ۱۳۲۶ قمری برابر با ۱۲۸۷ خورشیدی عازم مشهد شد. در محضر عبدالجواد ادیب نیشابوری، شیخ حسن برسی و سید محمد باقر مدرس، علوم ادبی و فقه و اصول دوره سطح حوزه را طی چهار سال آموخت.

با آزردگی خاطر از حمله روس‌ها به حرم امام هشتم شیعیان در دهم ربیع الثانی ۱۳۳۰ برابر با نهم فروردین ۱۲۹۱ که خود در معرکه گیر افتاده بود و پس از نجات معجزه آسایش از آن مهلکه، به سبزوار بازگشت.[۲۱]

شعبان سال ۱۳۳۱ هجری قمری برابر با تیرماه ۱۲۹۲، به توصیه پدر، با دختر میرزا حسین صدرالعلما (۱۳۲۹ – ۱۲۹۵ هجری قمری)، از علمای بزرگ سبزوار و پسر میرزا علینقی صدرالعلما از شاگردان ملا هادی سبزواری ازدواج کرد و ضمن تدریس در حوزه علمیه سبزوار و انجام امور بیت پدرش که مرجعیت و زعامت دینی سبزوار و حوزه علمیه آن سامان را بعهده داشت، از محضر افتخار الحکماء شاگردملاهادی سبزواری فلسفه آموخت و دوره عالی فقه و اصول را نزد میرزا حسین علوی سبزواری از شاگردان برجسته ملا هادی سبزواری و میرزای شیرازی، شاگردی کرد. ضمناً حضور در حلقه‌های درس فقه و اصول میرزا موسی پدرش را نیز غنیمت می‌شمرد.[۲۲]

اول شعبان ۱۳۳۶ برابر با ۲۱ اردیبهشت ۱۲۹۷، میرزا موسی رخ در نقاب خاک کشید. به پاس مقام علمی، معنوی و روحانی والا؛ و خدمات بی دریغش، پیکرش با حضور توده‌های مختلف مردم شهر و روستاهای اطراف سبزوار تشییع و در نزدیکی مزار ملاهادی سبزواری، به خاک سپرده شد.

میرزا حسین، یک سال بعد؛ و با احداث آرامگاهی با شکوه برای پدرش (که هم‌اکنون به عنوان اثری تاریخی، در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده)؛ و بنا به وصیّت میرزا موسی، برای تکمیل تحصیلات، به قصد نیل به اجتهاد، عازم نجف شد.[۲۳]

ده سال در نجف اقامت کرد. در طول این مدت، از محضر آقا ضیاء الدین عراقی، سید حسن صدر، میرزا محمد حسین نایینی (۱۲۷۷–۱۳۵۵ ه‌.ق)، سید ابوالحسن اصفهانی (۱۲۸۴–۱۳۶۵ه‌.ق)، محمد حسن ممقانی، فاضل شربیانی، سید محمد فیروز آبادی، آخوند خراسانی،[۲۴] سید محمد کاظم یزدی (۱۲۴۷–۱۳۳۷ه‌.ق)، سید محمد بحرالعلوم، شیخ محمد طه نجف، میرزا حسین نوری، حاج آقا رضا همدانی، شیخ علی گنابادی و شیخ علی قوچانی، بهره برد و به مقام اجتهاد و افتاء، دست یافت.[۲۵]

هم بحث‌ها و تدریس ضمن تحصیل

میرزا حسین فقیه سبزواری، دوره اصول نائینی را با محمد علی کاظمینی    ، صاحب تقریرات نائینی، و فقه را با سید محمود شاهرودی (۱۲۶۲–۱۳۵۳ خورشیدی) و دروس دیگر را با شیخ موسی خوانساری    ، علی محمد بروجردی (۱۲۷۶–۱۳۵۳ خورشیدی) و سید محمد میبدی کرمانشاهی     مباحثه نمود و خود تقریرات یک دوره کامل اصول نائینی را نوشت. در نجف، کتاب کفایه الاصول آخوند خراسانی را به زبان عربی؛ و از حفظ[۲۶]

 در مسجد هندی تدریس می‌نمود و شاگردان برجسته ای که برخی از آن‌ها از فقهای معاصر هستند در درس ایشان شرکت می‌جستند. میرزا حسین در فقه به مقامی دست یافت که از سوی علمای برجسته نجف به ” فقیه سبزواری ” اشتهار یافت و توانست از همه اساتید خود اجازه اجتهاد دریافت کند.[۲۷][۲۸]

اجازه‌های اجتهاد و روایت

میرزا حسین فقیه سبزواری، اجازه‌های علمی خود شامل اجازه اجتهاد و روایت حدیث را از استادان و بزرگانی دریافت کرد که علاوه بر مرجعیّت، زعامت جهان تشیّع را نیز هریک در عصر خود به عهده داشته‌اند.

عبدالکریم حائری یزدی (۱۲۷۶–۱۳۵۵ه‌.ق)، مؤسّس حوزه علمیه قم،[۲۹] میرزا محمد حسین غروی نایینی (۱۲۷۷–۱۳۵۵ ه‌.ق) [۳۰][۳۱] و سید ابوالحسن اصفهانی (۱۲۸۴–۱۳۶۵ه‌.ق) ، [۳۲] از زعمای نامدار شیعه در قرن سیزدهم هستند که با شناخت کامل از توان علمی و قدرت اجتهاد فقیه سبزواری ، اقدام به صدور اجازه اجتهاد واجازه نقل احادیث برای وی کرده‌اند. علاوه بر این زعیمان روحانیت شیعه، سید حسن صدر (۱۲۷۲–۱۳۵۴ ق) و آقا ضیاءالدین عراقی[۳۳] از علمای نامدار شیعه و استاد فقیه سبزواری نیز به وی اجازه اجتهاد و اجازه نقل احادیث داده‌اند که متن کامل همه اجازات (به جز سید حسن صدر) در کتاب عمری پرافتخار ، زندگی‌نامه و خاطرات فقیه سبزواری درج شده‌است .[۳۴] [۳۵] [۳۶]

بازگشت به ایران

در ۳۸ سالگی، با تکمیل تحصیلات و نیل به مقام اجتهاد پس از ده سال تلاش و تکاپوی علمی در نجف؛ و بنا به درخواست مکرر مردم سبزوار، میرزا حسین فقیه سبزواری، سال ۱۳۴۷ قمری برابر با ۱۳۰۷ خورشیدی به سبزوار بازگشت. پس از چند ماه، به قصد زیارت، عازم مشهد شد. به دعوت و درخواست بزرگان مشهد، خصوصاً میرزا محمد آقازاده، فرزند دوم آخوند خراسانی و مدیر حوزه علمیه مشهد، اقامت دائمی در مشهد را پذیرفت و به تدریس فقه و اصول و فلسفه و اقامه جماعت در مسجد گوهرشاد پرداخت.

شبستان سبزواری در مسجد جامع گوهرشاد

از آغاز زمان حضور و اقامت میرزا حسین فقیه سبزواری در مشهد (سال ۱۳۰۷ شمسی) تا هنوز، شبستان جنوب ایوان شرقی مسجد جامع گوهرشاد، محل اقامه نماز جماعت و تدریس و ایراد خطابه فقیه سبزواری، به نام ” شبستان آیت الله سبزواری ”     نامگذاری شده و معروف است.[۳۷][۳۸][۳۹][۴۰]

عضو هیئت ممتحنه در سال ۱۳۱۲

برحسب دستور وزارت معارف، در ۲۹ فروردین ۱۳۱۲، طلاب موظف شدند در امتحان‌هایی که از سوی هیئت ممتحنان حوزه با نظارت مستقیم وزارت معارف گرفته می‌شد، شرکت کنند.

ذوقی، رئیس معارف خراسان، عهده‌دار گرفتن امتحان از همه طلاب داوطلب در سه سطح: متوسط، عالی و تخصصی شد. به این منظور، حاج شیخ علی اکبر نوقانی، همراه میرزا احمد کفایی، شیخ حسن برسی، شیخ عماد فهرستی، فاضل بسطامی، میرزا محمد حسین گرگانی، میرزا حسین سبزواری، حاج شیخ هاشم قزوینی و حاج محقق نوقانی، که همگی از چهره‌های برجسته حوزه مشهد به‌شمار می‌رفتند، از سوی او به مدرسه فاضلیه جعفریه دعوت شدند تا هیئت ممتحنه را از میان خود انتخاب کنند.

ادیب بجنوردی و ادیب هروی نیز برای امتحان فارسی و سید حسین خان آموزگار و برهان آزاد برای امتحان ریاضیات در نظر گرفته شده بودند.

شمار طلابی که نام خودرا ثبت و جواز ورود به جلسه امتحان را دریافت کردند، ۳۵۹ نفر بودند.[۴۱]

فقیه سبزواری، یکی از پنج مجتهد مجاز به استفاده از عمامه

پس از واقعه مسجد گوهرشاد در تیرماه ۱۳۱۴، حوزه علمیه خراسان منحل شد و بر اساس قانون اتحاد شکل لباس،[۴۲][۴۳] هیچ‌کس مجاز به استفاده از عمامه نبود[۴۴]

و فقط برای پنج نفر جواز عمامه صادرشد : میرزا احمد کفایی     ، شیخ مرتضی آشتیانی     ، شیخ علی اکبر نهاوندی    ، میرزا مهدی اصفهانی و میرزا حسین فقیه سبزواری    .

میرزا حسین فقیه سبزواری، در زندگی‌نامه خودنوشت خویش، این گونه از برخورد دولت با ” عمامه ” روحانیون و موضوع جواز عمامه یاد می‌کند:

«حادثهٔ دیگر اتحاد شکل بود که در فروردین ۱۳۴۸ (قمری) حکم از طرف رضا شاه شد بر این که باید تمامی اهل ایران متحد الشکل باشند. به این معنی که کت و شلوار داشته باشند و عمامه به کلی نباشد مگر عده‌ای که از شهربانی جواز داشته باشند و جواز هم داده نمی‌شود مگر به کسانی که مجتهد باشند؛ و انقلابی عظیم رخ داد و بالاخره مردم متحد الشکل شدند که هرکس عمامه داشت بدون جواز یا قبا و عبا داشت، آجان او را جلب به شهربانی می‌کرد و عمامهٔ او را برمی‌داشت و قبای او را قیچی می‌کرد. مدتی بدین منوال بود تا در سنهٔ ۱۳۵۲ قمری حکم شد که باید کلاه بین‌المللی پوشیده شود که عبارت از کلاه دوره بود و مردم همگی اطاعت کرده و پوشیدند، مگر مشهد که قیام کرده و مخالفت»[۴۵]

عبدالرضا کفایی، نوه آخوند خراسانی و پسر میرزا احمد کفایی می‌گوید:

«بعد از قضیه مسجد گوهرشاد و توقیف مرحوم آقازاده، حوزه خراسان منحل شد و فقط برای چهار مجتهد طراز اول مشهد اجازه عمامه صادر شد:

مرحوم پدرم، مرحوم شیخ مرتضی آشتیانی، شیخ علی‌اکبر نهاوندی و میرزا حسین سبزواری که مرحوم پدرم پیغام دادند که اگر بنا است میرزا مهدی اصفهانی هم بی‌عمامه باشد من هم عمامه نخواهم گذاشت که بر اساس پیغام پدرم، برای ایشان هم اجازه صادر شد.»[۴۶][۴۷][۴۸]

محمد واعظ زاده خراسانی می‌گوید:

«در زمان رضاخان تنها سه نفر از جمله شیخ علی اکبر نهاوندی، میرزا احمد کفایی و آقای سبزواری مجاز به استفاده از عمامه بودند » [۴۹]

کاظم مدیر شانه چی دریافت کننده اجازه علمی از میرزا حسین فقیه سبزواری می‌گوید:

«چند نفر بودند که در مشهد، اینها اجازه عمامه داشتند: یکی آقای سبزواری بود، یکی آقای حاج میرزا احمد کفایی بود، یکی آقای نهاوندی بود و یکی مرحوم آشتیانی بود و یکی هم آقای حاج میرزا احمد مدرس بودند. این پنج نفر اجازه عمامه داشتند .»[۵۰][۵۱]

منابع :

۱.

↑ صفحه ۶۹، کتاب پنجاه چهره فاخر خراسان بزرگ، جمال مدیر شانه چی، کتابدار توس، چاپ اول، مشهد، ۱۳۹۸

۲.

↑ آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن - طبقات أعلام الشیعه - جلد ۱۴ ۱۷ جلدی، صفحه ۶۵۷، ناشر: دار احیاء التراث العربی محل نشر: بیروت

۳.

↑ کتاب گنجینه دانشمندان، جلد:۵ و ۷، نویسنده:شریف رازی، محمد، ناشر:کتابفروشی اسلامیه، محل نشر:تهران – ایران، سال نشر:۱۳۵۲

۴.

↑ کتاب اثر آفرینان، زندگی‌نامه نام آوران فرهنگی ایران، از آغاز تا ۱۳۰۰، زیر نظر دکتر عبدالحسین نوایی، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، ۱۳۷۹، جلد چهارم، صفحه ۲۹۴

۵.

↑ علیرضا نوروزی، مشاهیر حوزه علمیه خراسان، جلد سوم ، انتشارات نسیم رضوان، مشهد

۶.

↑ صفحه ۱۵۶، سیمای سبزوار، سرزمین سر بداران، محمد ابراهیم احمدی ، انتشارات نبوغ، قم، چاپ اول، پاییز ۱۳۷۵

۷.

↑ محمود بیهقی، سبزوار، شهر دیرینه‌های پایدار، بهمن ۱۳۷۰، کتابستان مشهد، صفحات ۱۲۴، ۱۶۸ و ۱۷۳

۸.

↑ صفحه ۱۵۰، کتاب سبزوار، شهر دانشوران بیدار، زندگی‌نامه مشاهیر و مفاخر سبزوار، نویسنده: محمود بیهقی ، انتشارات دامینه، مشهد، ۱۳۷۹، ۳۸۱ صفحه، چاپ سوم

۹.

↑ پنجاهمین سال درگذشت آیت الله العظمی فقیه سبزواری

۱۰.

↑ پایگاه اطلاع‌رسانی آستانقدس رضوی

۱۱.

↑ سیمای سبزوار (سرزمین سربداران)، محمّد ابراهیم احمدی، قم، نشر نبوغ، ۱۳۷۵.

۱۲.

↑ پژوهه، محمد باقر محقق سبزواری

۱۳.

پایگاه اطلاع‌رسانی دروس و آثار علمی استاد زارعی سبزواری نشانی=https://www.zareiesabzevari.ir/

۱۴.

↑ سلام سربدار

۱۵.

↑ متن کامل سخنرانی استاد زارعی

۱۶.

↑ فرماندار سبزوار:توسعه فرهنگ قرآنی سبب کاهش ناهنجاری‌ها می‌شود

۱۷.

↑ ایکنا،خبرگزاری بین‌المللی قران

۱۸.

↑ مجله اینترنتی اسرار نامه

۱۹.

↑ کتاب میراث اسلامی ایران، دفتر هفتم، ص ۷۱، رساله سوم، احوال آیت الله میرزا حسین سبزواری به قلم خودش،
روایت مرحوم معلم حبیب آبادی، به کوشش دکتر رسول جعفریان، قم، کتابخانه آیه الله مرعشی نجفی، ۱۳۷۷

۲۰.

↑ محمد جرفادقانی گلپایگانی، علمای بزرگ شیعه؛ از کلینی تا خمینی ، انتشارات: معارف اسلامی، ۱۳۶۴

۲۱.

↑ گزارشی از حمله نظامی به حرم امام هشتم و نجات معجزه‌آسای آیت‌الله فقیه‌سبزواری؛اختصاصی خبرگزاری رضوی/ روایت یک شاهد عینی از ماجرای به توپ بستن حرم امام رضا(ع)

۲۲.

↑ حسین نوقانی خراسانی و محمد ناصری، عمری پرافتخار، خاطرات زندگانی حضرت آیه الله العظمی فقیه سبزواری، مؤسسه مطبوعاتی بورس کتاب، مشهد، فلکه شمالی، ۱۳۴۶، صفحه ۱۲

۲۳.

↑ غلامرضا جلالی، منادی رضوان، شمه ای از حیات معنوی آیه الله میرزا حسین فقیه سبزواری، صفحه ۱۵، مجله نگاه حوزه، ویژه حوزه خراسان، ضمیمه مجله حوزه، شماره ۱۸–۱۷، سال دوم، مرداد و شهریور ۱۳۷۵
http://ensani.ir/file/download/article/۲۰۱۳۰۱۲۰۱۰۱۴۳۷-۹۳۱۶-۲۵۰.pdf

۲۴.

↑ گفتگو با دکتر مدیر شانه چی

۲۵.

↑ کتاب میراث اسلامی ایران، دفتر هفتم، ص ۷۱، رساله سوم، احوال آیت الله میرزا حسین سبزواری به قلم خودش، روایت مرحوم معلم حبیب آبادی، به کوشش دکتر رسول جعفریان، قم، کتابخانه آیه الله مرعشی نجفی، ۱۳۷۷

۲۶.

↑ غلامرضا جلالی، منادی رضوان، شمه ای از حیات معنوی آیه الله میرزا حسین فقیه سبزواری، صفحه ۱۵، مجله نگاه حوزه، ویژه حوزه خراسان، ضمیمه مجله حوزه، شماره ۱۸–۱۷، سال دوم، مرداد و شهریور ۱۳۷۵
http://ensani.ir/file/download/article/۲۰۱۳۰۱۲۰۱۰۱۴۳۷-۹۳۱۶-۲۵۰.pdf

۲۷.

↑ کتاب میراث اسلامی ایران، دفتر هفتم، ص ۷۱، رساله سوم، احوال آیت الله میرزا حسین سبزواری به قلم خودش، روایت مرحوم معلم حبیب آبادی، به کوشش دکتر رسول جعفریان، قم، کتابخانه آیه الله مرعشی نجفی، ۱۳۷۷

۲۸.

↑ غلامرضا جلالی، منادی رضوان، شمه ای از حیات معنوی آیه الله میرزا حسین فقیه سبزواری، صفحه ۱۵، مجله نگاه حوزه، ویژه حوزه خراسان، ضمیمه مجله حوزه، شماره ۱۸ - ۱۷، سال دوم، مرداد و شهریور

۲۹.

↑ {{یادکرد وب|عنوان=اجازه اجتهاد به آیه الله میرزا حسین فقیه سبزواری از سوی آیه الله حایری یزدی – آیه الله فقیه سبزواری|نشانی=http://ayatollahfaghihesabzevari.ir/۱۳۹۸/۰۶/۱۳/اجازه-اجتهاد-به-آیه-الله-میرزا-حسین-فقی/|بازبینی=۲۰۱۹-۰۹-۱۸|کد زبان=fa-IR}}

۳۰.

↑ متن اجازه اجتهاد آیه الله میرزا محمد حسین غروی نایینی به آیه الله میرزا حسین فقیه سبزواری

۳۱.

↑ مجله سفینه، پاییز ۱۳۸۳ - شماره ۴، ‌ نویسنده: شهری، محمدحسین؛

۳۲.

↑ تصویر دستخط اجازه اجتهاد آیه الله سید ابوالحسن اصفهانی به آیه الله میرزا حسین فقیه سبزواری

۳۳.

↑ متن اجازه اجتهاد آیه الله آقا ضیاء الدین عراقی به آیه الله میرزا حسین فقیه سبزواری

۳۴.

↑ حسین نوقانی خراسانی و محمد ناصری، عمری پرافتخار، خاطرات زندگانی حضرت آیه الله العظمی فقیه سبزواری، مؤسسه مطبوعاتی بورس کتاب، مشهد، فلکه شمالی، ۱۳۴۶، صفحه ۱۲ صفحهٔ ۳۹

۳۵.

↑ کتاب میراث اسلامی ایران، دفتر هفتم، ص ۷۱، رساله سوم، احوال آیت الله میرزا حسین سبزواری به قلم خودش، روایت مرحوم معلم حبیب آبادی، به کوشش دکتر رسول جعفریان، قم، کتابخانه آیه الله مرعشی نجفی، ۱۳۷۷

۳۶.

↑ شمه ای از حیات معنوی آیت الله فقیه سبزواری

۳۷.

↑ شبستان سبزواری مسجد گوهرشاد

۳۸.

↑ تخصصی شدن برنامه‌های پنج شبستان مسجد گوهرشاد

۳۹.

↑ مسجد گوهرشاد، شبستان آیت الله سبزواری

۴۰.

↑ مسجد جامع گوهرشاد

۴۱.

↑ مجله نگاه حوزه

۴۲.

↑ بازخوانی قانون متحدالشکل شدن لباس ایرانیان

۴۳.

↑ غائله متحدالشکل کردن لباس

۴۴.

↑ سیاست تقلیل روحانیون در دوره‌ی رضاشاه:بررسی موردی جوازعمامه

۴۵.

↑ کتاب میراث اسلامی ایران، دفتر هفتم، ص ۷۱، رساله سوم، احوال آیت الله میرزا حسین سبزواری به قلم خودش، روایت مرحوم معلم حبیب آبادی، به کوشش دکتر رسول جعفریان، قم، کتابخانه آیه الله مرعشی نجفی، ۱۳۷۷

۴۶.

↑ http://mobahesat.ir/۷۳۲۲

۴۷.

↑ شفقنا

۴۸.

↑ دارآخرت

۴۹.

↑ http://al-athar.ir/home/Content/۴۳۵۵

۵۰.

↑ ویدئوی خاطرات استاد شانه چی از میرزا حسین فقیه سبزواری

۵۱.

↑ متن خاطرات استاد شانه چی از میرزا حسین فقیه سبزواری

 

مجموعه پژوهش های مرتبط با زندگی ، شخصیت و آثار مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری

 

مجموعه پژوهش های ارائه شده به فضای مجازی ،

 مرتبط با زندگی ،

شخصیت علمی و اجتماعی ، آثار و خدمات

مرحوم آیة الله العظمی

حاج میرزا حسین فقیه سبزواری رحمة الله علیه

 

پژوهش و تدوین :

سید محمد فقیه سبزواری

 

دانلود فایل

 

احوال مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری به قلم خودشان

 

احوال مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری به قلم خودشان

 

 

دانلود با فرمت word

دانلود با فرمت pdf

تلگرام :

https://t.me/faghih_e_sabzevari/7271

https://t.me/faghih_e_sabzevari/7272

 

مجموعه پژوهش های مرتبط با مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری رحمة الله علیه

 

مجموعه پژوهش های مرتبط با زندگی ،

شخصیت علمی و اجتماعی ، آثار و خدمات

مرحوم آیة الله العظمی

حاج میرزا حسین فقیه سبزواری رحمة الله علیه

 

 

 

پژوهش و تدوین :

سید محمد فقیه سبزواری

 

*****

 

1

گزارشی از زندگی و شخصیت علمی ، روحانی و اجتماعی  

آیة الله میرزا موسی فقیه سبزواری 

(1336 – 1262 ه . ق ) 

(1298 – 1224 هجری شمسی) 

از شاگردان برجسته میرزا محمد حسن شیرازی ( میرزای بزرگ ) ؛

سید محمد طباطبایی فشارکی ( اصفهانی ) ، آخوند خراسانی ؛ سید اسماعیل صدر

 

از اصحاب خاص میرزا محمد تقی شیرازی

و از مدرسین و فقهای برجسته ؛ و صاحب کرامات در سبزوار

در اواخر قرن 13 ؛ و اوائل قرن 14 قمری

 

پدر و استاد آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری 

 

و آیة الله حاج میرزا مهدی فقاهتی 

و 

 

استاد وعموی آیة الله میرزا حسن سیادتی

 

پژوهش و تدوین :

سید محمد فقیه سبزواری

 

تیرماه 1397

 

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1711

 

تلگرام :

https://t.me/faghih_e_sabzevari/6966

https://t.me/faghih_e_sabzevari/6967

 

لینک مستقیم :

 

http://s8.picofile.com/d/8332567200/7801909f-2720-4980-9694-d95b52c39507/%D8%A2%DB%8C%D8%A9_%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87_%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7_%D9%85%D9%88%D8%B3%DB%8C_%D9%81%D9%82%DB%8C%D9%87_%D8%B3%D8%A8%D8%B2%D9%88%D8%A7%D8%B1%DB%8C_%D8%B1%D9%87.docx

  

*****

2

مجموعه نوشته های :

علمای اعلام و پژوهشگران فرهیخته ،

آیة الله شیخ آقا بزرگ تهرانی ، آیةالله سید مصطفی سیادتی ، آیة الله حجت هاشمی خراسانی ، آیة الله سید احمد روضاتی ، علامه محمد علی معلم حبیب آبادی ، حجةالاسلاممحمدشریفرازی ، حجة الاسلام حسین نوقانی خراسانی ، حجة الاسلام محمد ناصری ، حجة الاسلام مهدی عسکرآبادی ، حجة الاسلام علیرضا نوروزی ، استاد غلامرضا جلالی ، دکتر کامیار صداقت ثمرحسینی ، السید محمد الغروی ، الدکتور الشیخ محمد هادی الامینی ، استاد محمود بیهقی ، استاد محمد ابراهیم احمدی ، م – جرفادقانی ، محمد رضانصیری، حسن مروجّی و . . .

در ارتباط با زندگی ، شخصیت ، آثار و خدمات مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری

تحقیق و تدوین :

سید محمد فقیه سبزواری 

لینک دانلود :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1605

تلگرام :

https://t.me/faghih_e_sabzevari/6979

 

https://t.me/faghih_e_sabzevari/6980

 

لینک مستقیم :

http://s9.picofile.com/d/8330219718/9f412eef-20c9-4a72-879c-984d49801eae/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C_%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D8%B1%D8%AD%D9%88%D9%85_%D8%A2%DB%8C%D8%A9_%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87_%D8%A7%D9%84%D8%B9%D8%B8%D9%85%DB%8C_%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7_%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86_%D9%81%D9%82%DB%8C%D9%87_%D8%B3%D8%A8%D8%B2%D9%88%D8%A7%D8%B1%DB%8C.docx

 

*****

3

دانلود کتاب " عمری پرافتخار ،

زندگی نامه مرحوم آیة الله العظمی

حاج میرزا حسین فقیه سبزواری " با فرمت pdf

تهیه و تنظیم :

سید محمد فقیه سبزواری

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1601

لینک مستقیم :

http://s8.picofile.com/d/8330074468/4def24b7-b2c7-450d-b915-28d69af8b054/%D8%B9%D9%85%D8%B1%DB%8C_%D9%BE%D8%B1_%D8%A7%D9%81%D8%AA%D8%AE%D8%A7%D8%B1_%D8%A2%DB%8C%D8%AA_%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87_%D8%A7%D9%84%D8%B9%D8%B8%D9%85%DB%8C_%D8%AD%D8%A7%D8%AC_%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7_%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86_%D9%81%D9%82%DB%8C%D9%87_%D8%B3%D8%A8%D8%B2%D9%88%D8%A7%D8%B1%DB%8C_pdf_2_.pdf 

تلگرام :

https://t.me/faghih_e_sabzevari/5840

4

دانلود کتاب " عمری پرافتخار ،

زندگی نامه مرحوم آیة الله العظمی

حاج میرزا حسین فقیه سبزواری " با فرمت    pdf

در این نسخه ، صفحات کتاب ،

بصورت اسکن شده در فایل قرار گرفته است 

تهیه و تنظیم :

سید محمد فقیه سبزواری

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1602

لینک مستقیم دانلود :

http://s9.picofile.com/d/8330074926/89b41f22-3215-438f-b99e-896bed19f537/Doc1_%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8_%D8%B9%D9%85%D8%B1%DB%8C_%D9%BE%D8%B1_%D8%A7%D9%81%D8%AA%D8%AE%D8%A7%D8%B1_%D8%AE%D8%A7%D8%B7%D8%B1%D8%A7%D8%AA_%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%86%DB%8C_%D8%AD%D8%B6%D8%B1%D8%AA_%D8%A2%DB%8C%D8%A9_%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87_%D8%A7%D9%84%D8%B9%D8%B8%D9%85%DB%8C_%D8%AD%D8%A7%D8%AC_%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7_%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86_%D9%81%D9%82%DB%8C%D9%87_%D8%B3%D8%A8%D8%B2%D9%88%D8%A7%D8%B1%DB%8C_pdf_121.pdf

تلگرام :

https://t.me/faghih_e_sabzevari/5522

5

دانلود کتاب " عمری پرافتخار ،

زندگی نامه مرحوم آیة الله العظمی

حاج میرزا حسین فقیه سبزواری " با فرمت word

تهیه و تنظیم :

سید محمد فقیه سبزواری

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1603

 

لینک مستقیم دانلود :

http://s8.picofile.com/d/8330075584/a53746fb-9ac9-4b70-b2cc-f7d01cc36dec/%D8%B9%D9%85%D8%B1%DB%8C_%D9%BE%D8%B1_%D8%A7%D9%81%D8%AA%D8%AE%D8%A7%D8%B1.docx 

تلگرام :

https://t.me/faghih_e_sabzevari/4885 

6

دانلود کتاب "  هدایة الانام،

رساله عملیه مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری اعلی الله مقامه الشریف

تهیه و تنظیم :

سید محمد فقیه سبزواری

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1600

لینک مستقیم

*****

7

دانلود کتاب " مختصر هدایة الانام "

رساله عملیه مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری

اعلی الله مقامه الشریف

تهیه و تنظیم :

سید محمد فقیه سبزواری

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1599

لینک مستقیم

*****

8

دانلود فایل PDF  ‎حاوی 21 مقاله در رابطه با حمایت علما و رو حانیت

از ملی شدن صنعت نفت ایران

و فتوای آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری

مبنی بر لزوم خلع ید بیگانگان از نفت ایران 

پژوهش و تدوین :

سید محمد فقیه سبزواری 

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1560 

تلگرام : 

https://t.me/faghih_e_sabzevari/7007

لینک مستقیم : 

http://s9.picofile.com/d/8328643934/43421912-35e4-4d07-b12b-be10797630ee/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AA_%D8%AD%D9%85%D8%A7%DB%8C%D8%AA_%D8%B9%D9%84%D9%85%D8%A7_%D8%A7%D8%B2_%D9%85%D9%84%DB%8C_%D8%B4%D8%AF%D9%86_%D8%B5%D9%86%D8%B9%D8%AA_%D9%86%D9%81%D8%AA_%D9%88_%D9%81%D8%AA%D9%88%D8%A7%DB%8C_%D8%A2%DB%8C%D8%A9_%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87_%D9%81%D9%82%DB%8C%D9%87_%D8%B3%D8%A8%D8%B2%D9%88%D8%A7%D8%B1%DB%8C.pdf

*****

9

زندگی و سیره حضرت رضا علیه السلام 

نوشته : مرحوم آیة الله حاج میرزا زین العابدین فقیه سبزواری 

تهیه و تنظیم : سید محمد فقیه سبزواری

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1746

تلگرام :

https://t.me/faghih_e_sabzevari/6999

لینک مستقیم :

http://s8.picofile.com/d/8333937118/b58262fd-bc00-4664-80f9-b3d6693d2651/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C_%D9%88_%D8%B3%DB%8C%D8%B1%D9%87_%D8%AD%D8%B6%D8%B1%D8%AA_%D8%B1%D8%B6%D8%A7_%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87_%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85_%D8%8C_%D9%86%D9%88%D8%B4%D8%AA%D9%87_%D8%A2%DB%8C%D8%A9_%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87_%D8%AD%D8%A7%D8%AC_%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7_%D8%B2%DB%8C%D9%86_%D8%A7%D9%84%D8%B9%D8%A7%D8%A8%D8%AF%DB%8C%D9%86_%D9%81%D9%82%DB%8C%D9%87_%D8%B3%D8%A8%D8%B2%D9%88%D8%A7%D8%B1%DB%8C.docx 

*****

10

شاگردان برجسته مرحوم آیة الله حاج سید جواد فقیه سبزواری ،

قسمت اول

پژوهش و تدوین :

سید محمد فقیه سبزواری 

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1759 

تلگرام :

https://t.me/faghih_e_sabzevari/7019 

*** 

شاگردان برجسته مرحوم آیة الله حاج سید جواد فقیه سبزواری ،

قسمت دوم 

پژوهش و تدوین :

سید محمد فقیه سبزواری 

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1760

تلگرام : 

https://t.me/faghih_e_sabzevari/7020

***

شاگردان برجسته مرحوم آیة الله حاج سید جواد فقیه سبزواری ،

قسمت سوم

پژوهش و تدوین :

سید محمد فقیه سبزواری 

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1761

تلگرام : 

https://t.me/faghih_e_sabzevari/7021 

***

شاگردان برجسته مرحوم آیة الله حاج سید جواد فقیه سبزواری ،

قسمت چهارم

پژوهش و تدوین :

سید محمد فقیه سبزواری

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1762

تلگرام :

https://t.me/faghih_e_sabzevari/7023 

***

شاگردان برجسته مرحوم آیة الله حاج سید جواد فقیه سبزواری ،

قسمت پنجم

پژوهش و تدوین :

سید محمد فقیه سبزواری

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1763

تلگرام :

https://t.me/faghih_e_sabzevari/7024

***

شاگردان برجسته مرحوم آیة الله حاج سید جواد فقیه سبزواری ،

قسمت ششم

پژوهش و تدوین :

سید محمد فقیه سبزواری

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1764

تلگرام :

https://t.me/faghih_e_sabzevari/7026

***

شاگردان برجسته مرحوم آیة الله حاج سید جواد فقیه سبزواری ،

قسمت هفتم

پژوهش و تدوین :

سید محمد فقیه سبزواری

                                                        http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1765                                                                                 

تلگرام :

https://t.me/faghih_e_sabzevari/7027

 

*****

11

مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری ،

از مؤسّسین و احیاگران حوزه علمیّه مشهد ، پس از واقعه گوهرشاد

پژوهش و تدوین :

سید محمد فقیه سبزواری

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1757

تلگرام :

https://t.me/faghih_e_sabzevari/7018

*****

12

مجموعه مقالات مرتبط با حادثه گوهرشاد

و نقش مرحوم آیة الله فقیه سبزواری

( قسمت اول ) 

پژوهش و تدوین :

سید محمد فقیه سبزواری 

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1751

 تلگرام :

https://t.me/faghih_e_sabzevari/7012

*****

مجموعه مقالات مرتبط با حادثه گوهرشاد

و نقش مرحوم آیة الله فقیه سبزواری

( قسمت دوم ) 

پژوهش و تدوین :

سید محمد فقیه سبزواری

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1752

تلگرام :

https://t.me/faghih_e_sabzevari/7013 

*****

دانلود مجموعه مقالات مرتبط با حادثه گوهرشاد

و نقش مرحوم آیة الله فقیه سبزواری

( قسمت سوم ) 

پژوهش و تدوین :

سید محمد فقیه سبزواری

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1753 

تلگرام : 

https://t.me/faghih_e_sabzevari/7014 

*****

دانلود مجموعه مقالات مرتبط با حادثه گوهرشاد

و نقش مرحوم آیة الله فقیه سبزواری

( قسمت چهارم ) 

پژوهش و تدوین :

سید محمد فقیه سبزواری

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1754

تلگرام :

https://t.me/faghih_e_sabzevari/7015 

*****

دانلود مجموعه مقالات مرتبط با حادثه گوهرشاد

و نقش مرحوم آیة الله فقیه سبزواری

( قسمت پنجم ) 

پژوهش و تدوین :

سید محمد فقیه سبزواری

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1755

تلگرام :

https://t.me/faghih_e_sabzevari/7016 

*****

دانلود مجموعه مقالات مرتبط با حادثه گوهرشاد

و نقش مرحوم آیة الله فقیه سبزواری  

( قسمت ششم ) 

پژوهش و تدوین :

سید محمد فقیه سبزواری

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1756

تلگرام :

https://t.me/faghih_e_sabzevari/7017

***** 

13

کوی طلاب مشهد ، یادگار جاودانه مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری

دانلود فایل کوی طلاب به روایت شهرارا

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1682

لینک مستقیم :

http://s9.picofile.com/d/8331774384/980132ab-6dec-405e-9b22-5842cae99dfa/%DA%A9%D9%88%DB%8C_%D8%B7%D9%84%D8%A7%D8%A8_%D8%A8%D9%87_%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AA_%D8%B4%D9%87%D8%B1%D8%A7%D8%B1%D8%A7.docx 

*****

14

فیلم کامل مراسم تجلیل از استاد سید علینقی فقیه سبزواری ،

از فرزندان مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری 

https://t.me/faghih_e_sabzevari/5843 

فیلم کوتاه مراسم تجلیل از استاد سید علینقی فقیه سبزواری ، 

از فرزندان مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری 

https://t.me/faghih_e_sabzevari/5842 

آپارات 

*****

15

ویکی پدیا ، 

زندگی نامه آیة الله میرزا موسی فقیه سبزواری 

پژوهشگر و نویسنده :

سید محمد فقیه سبزواری

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1851

لینک مستقیم :

https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D9%82%DB%8C%D9%87_%D8%B3%D8%A8%D8%B2%D9%88%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%8C_%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7_%D9%85%D9%88%D8%B3%DB%8C 

*****

16

آرامگاه آیة الله میرزا موسی فقیه سبزواری ، اثر ملی ثبت شده 

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1850

تلگرام : 

https://t.me/faghih_e_sabzevari/7004

لینک مستقیم :

https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A2%D8%B1%D8%A7%D9%85%DA%AF%D8%A7%D9%87_%D9%85%D9%88%D8%B3%DB%8C_%D9%81%D9%82%DB%8C%D9%87_%D8%B3%D8%A8%D8%B2%D9%88%D8%A7%D8%B1%DB%8C

*****

17 

دانشنامه اسلامی ( ویکی اهل البیت )‏ 

میرزا موسی سبزواری 

نویسنده :‏

سید محمد فقیه سبزواری 

لینک مستقیم : 

*****

18

دانشنامه اسلامی ( ویکی اهل البیت )‏ 

زندگی نامه و شخصیت مرحوم آیة الله العظمی

حاج میرزا حسین فقيه سبزواری 

نویسنده :‏

سید محمد فقیه سبزواری

                                       http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1848                                        

لینک مستقیم : 

http://wiki.ahlolbait.com/%D8%AD%D8%A7%D8%AC_%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7_%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86_%D9%81%D9%82%D9%8A%D9%87_%D8%B3%D8%A8%D8%B2%D9%88%D8%A7%D8%B1%DB%8C 

*****

19

دانشنامه اسلامی ( ویکی اهل البیت )‏

زندگی و شخصیت علمی و اجتماعی

مرحوم آیة الله حاج سید جواد فقیه سبزواری 

نویسنده :‏

سید محمد فقیه سبزواری 

لینک مستقیم : 

***** 

20

ویکی نور

زندگی نامه آیة الله میرزا موسی فقیه سبزواری

نویسنده : سید محمد فقیه سبزواری 

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1846 

لینک مستقیم : 

http://wikinoor.ir/%D9%81%D9%82%DB%8C%D9%87_%D8%B3%D8%A8%D8%B2%D9%88%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%8C_%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7_%D9%85%D9%88%D8%B3%DB%8C 

*****

21

ویکی نور

زندگی نامه و شخصیت مرحوم آیة الله العظمی

حاج میرزا حسین فقيه سبزواری

نویسنده :‏

سید محمد فقیه سبزواری

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1844 

لینک مستفیم :

https://wikinoor.ir/%D9%81%D9%82%DB%8C%D9%87_%D8%B3%D8%A8%D8%B2%D9%88%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%8C_%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7_%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86 

*****

22

ویکی نور

زندگی نامه و شخصیت مرحوم آیة الله ‏

حاج سید جواد فقيه سبزواری

نویسنده :‏

سید محمد فقیه سبزواری

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1845 

لینک مستقیم : 

*****

23

یادها و خاطرات آیة الله حجّت هاشمی خراسانی

از استاد خود ، مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری

پژوهش و تدوین 

سید محمد فقیه سبزواری

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1852

تلگرام : 

پی . دی . اف : 

https://t.me/faghih_e_sabzevari/7068 

ورد : 

https://t.me/faghih_e_sabzevari/7069

*****

24

مجموعه اجازات مرحوم آیة الله حاج سید محمد صادق فقیه سبزواری

از حضرات آیات عظام : 

حاج میرزا حسین فقیه سبزواری ، امام خمینی ، محمد تقی بهجت ، مقام معظّم رهبری ،

لطف الله صافی گلپایگانی ، سید محمود شاهرودی ، سید ابوالقاسم خویی ،

سید کاظم شریعتمداری ، سید محمد رضا گلپایگانی ، سید شهاب الدین مرعشی نجفی ،

آخوند همدانی ، سید محمد محقق داماد ، سید محمد هادی میلانی ،

سید عبدالاعلی موسوی سبزواری ، محمد فاضل لنکرانی ، سید علی حسینی سیستانی ، 

محمد علی اراکی و سید عبدالله شیرازی 

تهیه و تنظیم :

سید محمد فقیه سبزواری 

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1864

تلگرام : 

https://t.me/faghih_e_sabzevari/7090

*****

25

برخی از شعرها که شاگردان و مریدان در مدح و در رثاء

 مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری سروده اند 

پژوهش و تنظیم :

سید محمد فقیه سبزواری

تلگرام :

https://t.me/faghih_e_sabzevari/7122

وبلاگ :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1871

  

مجموعه های پژوهشی دیگر که در راه است . . .

 

مجموعه های پژوهشی در دست اقدام ،  از زندگی ، شخصیت و آثار مرجع عالیقدر ،

 مؤسّس حوزه علمیّه مشهد

 و کلید دار ضریح شریف حضرت ثامن الائمّه علیه اسلام ،

 مرحوم حضرت آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری ،

که در آینده ، به مدد الهی ، ارائه خواهد شد  :

1 – معرفی شاگردان شهیر و فرهیخته مرحوم فقیه سبزواری

2 – پیشینه باغ رضوان ، احداث باغ رضوان ، صحن رضوان کنونی .

3 – بزرگان مدفون در باغ رضوان

4 – سابقه کوی طلاب مشهد ( واگذاری سه هزار قطعه زمین به طلاب توسط مرحوم فقیه سبزواری )

5 – مسجد آیة الله فقیه سبزواری در کوی طلاب ، از مساجد نمونه کشور

6 – احداث شبستان خاوری مسجد جامع سبزوار ، توسط مرحوم فقیه سبزواری

7 – احداث مدرسه علمیه آیة الله فقیه سبزواری ( محمدیه ) در سبزوار ، توسط مرحوم فقیه سبزواری

8 – آرامگاه میرزا موسی فقیه سبزواری ، ثبت شده به عنوان اثر ملی . ساخته شده توسط مرحوم فقیه سبزواری

9 – کتابخانه آیة الله فقیه سبزواری در سبزوار

10 – سابقه شبستان سبزواری در مسجد گوهرشاد ، محل اقامه جماعت و تدریس مرحوم فقیه سبزواری و وعظ و خطابه در طول چهل سال .

11 – کلید داری ضریح مقدّس حضرت رضا علیه السلام ، در طول چهل سال .

12 – مساجد و مدارس و حسینیه ها و تکیه های ساخته شده به وسیله مرحوم فقیه سبزواری . مسجد احمد آباد ، کوی طلاب ، بهار ، مدرسه علمیه کویته پاکستان ، عوضیه  قوچان ، حسینیه اصفهانی ها ، تکیه سیدها ، حسینیه فقیه سبزواری و غیره .

13 – اساتید مرحوم فقیه سبزواری در سبزوار ، مشهد و نجف ؛ و هم بحث های مرحوم فقیه سبزواری .

14 – علماء همروزگار با مرحوم فقیه سبزواری

15 – مرحوم فقیه سبزواری ، از دیدگاه بزرگان تحت عنوان : " ذکر جمیل فقیه سبزواری "

16 – ریشه های حمله روس ها به حرم حضرت رضا علیه السلام و گیر افتادن مرحوم فقیه سبزواری در دهم ربیع الثانی 1330 در حرم مطهّر رضوی .

17 – چند بار حضور مرحوم فقیه سبزواری در مراسم تغییر سنگ و ضریح مضجع شریف حضرت رضا علیه السلام

18 – مجموعه تقریظ ها و اجازات مرحوم فقیه سبزواری

19 – خانه سازی برای سیلزدگان سال 1328 خورشیدی

20 – سفرهای مرحوم فقیه سبزواری . حج ، عتبات و پاکستان

21 – خدمات مرحوم فقه سبزواری به حوزه های علمیه استان خراسان ، خصوصا مشهد ، نظیر توزیع مهر نان و ذغال و خاکه ذغال بین طلاب ، گره گشایی از امور مختلف طلاب

22 – منبرها و وعظ و خطابه های مرحوم فقیه سبزواری

23 – خدمات مرحوم فقیه سبزواری به شهر مشهد نظیر : احداث آرامستان گلشور ، مغسل ، تکمیل درمانگاه رازی ، کمک به آسایشگاه مسلولین ، و غیره .

24 – چهل سال اقامه جماعت و تدریس

25 – فهرست کتاب هایی که به مناسبت های مختلف ، از مرحوم فقیه سبزواری یاد کرده اند

26 – مجموعه مقالاتی که نویسندگان ، به مناسبت های مختلف از مرحوم فقیه سبزواری یاد کرده اند

27 – اهتمام به امر وقف . مرحوم فقیه سبزواری ، یکی از واقفان بزرگ کتاب در کتابخانه آستانقدس

28 – زندگی ، شخصیت ، آثار و خدمات فرزندان روحانی و فرهنگی مرحوم فقیه سبزواری .

29 – خاطرات شاگردان ، منسوبین و مردم از فقیه سبزواری

30 – علما و مجتهدین و فقها و دانشمندان و اندیشوران منسوب به مرحوم آیة الله فقیه سبزواری : آیة الله میرزا موسی سبزواری ( پدر مرحوم فقیه سبزواری ) ، آیة الله میرزا مهدی فقاهتی ، آیة الله حاج میرزا حسن سیادتی ، آیة الله حاج میرزا زین العابدین فقیه سبزواری ، آیة الله حاج میرزا باقر فقیه سبزواری ، آیة الله حاج سید جواد فقیه سبزواری ، آیة الله حاج سید محمد صادق فقیه سبزواری ، آیة الله حاج میرزا محمد تقی ققاهتی ، آیة الله حاج میرزا ابوالفضل فقاهتی ، آیة الله حاج سید مصطفی سیادتی ،  آیة الله حاج میرزا علی سیادتی و دکتر احمد سیادتی .

31 – ساده زیستی مرحوم فقیه سبزواری

32 – اخلااق و خصوصیات فکر و رفتار مرحوم فقیه سبزواری ، شوخ طبعی و بذله گویی او .

33 – شجره و اصالت مرحوم فقیه سبزواری

34 – حضور فعال مرحوم فقیه سبزواری در تحولات و کنش های اجتماعی ؛ و نقش اثر گذار وی .

35 – گره گشایی از امور شهروندان و کمک به نیازمندان .

36 – مجموعه اجازات مرحوم آیة الله حاج سید محمد صادق فقیه سبزواری از آیات عظام

37 – دستخط و برخی از نامه های آیة الله میرزا حسین فقیه سبزواری

38 – روایت مرحوم آقا بزرگ تهرانی از شرح حال مرحوم میرزا موسی و آیة الله میرزا حسین فقیه سبزواری

39 – برخی از شعرهایی که در مدح و مرثیه مرحوم آیة الله میرزا حسین فقیه سبزواری سروده شده

40 – نمونه هایی از آگهی های مجالس ترحیم و تعزیه مرحوم آیة الله فقیه سبزواری که توسط اقشار و اصناف مختلف برگزار شده بود .

41 – بزرگان همدرس و همدوره با مرحوم فقیه سبزواری در مکتب و محضر ادیب اول نیشابوری . عبدالجواد .

42 – بزرگان همدرس با مرحوم فقیه سبزواری در مکتب و محضر مرحوم سید ابوالحسن اصفهانی ، میرزای نایینی ، آقا ضیاء عراقی و اساتید دیگر .

43 – بزرگان همدرس با مرحوم آیة الله میرزا موسی سبزواری در مکتب و محضر میرزای بزرگ شیرازی ( میرزا محمد حسن شیرازی ) ، میرزا محمد تقی شیرازی ، آخوند خراسانی و اساتید دیگر .

44 – چهل سال حضور در آیین غبار روبی ضریح مطهر حضرت ثامن الحجج علی بن موسی الرضا علیه السلام .

45 – مکتوب نود منبر از وعظ و خطابه های مرحوم فقیه سبزواری

46 – کرامات مرحوم میرزا موسی ، میرزا حسن سیادتی ، میرزا حسین فقیه سبزواری و حاج سید جواد فقیه سبزواری

47 – خاطرات شفاهی مردم از مرحوم آیة الله میرزا حسین فقیه سبزواری

48 – شرحی بر زندگی نامه خود نوشت مرحوم فقیه سبزواری

49 – شرحی بر اجازات اجتهاد مرحوم فقیه سبزواری

50 – آلبوم عکس های مرحوم آیة الله فقیه سبزواری

51 – موارد دیگر

 

از همه عزیزان و بزرگوارانی که هرگونه دستخط ، عکس ، صدا ، مطلب و خاطره از مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری در اختیار دارند ، درخواست می شود جهت تکمیل مجموعه پژوهش های مرتبط با مرحوم فقیه سبزواری ، کپی آن را به نشانی پست الکترونیکی ارسال دارند . چنان چه بزرگوارانی را می شناسند که آن ها اطلاعاتی با واسطه یا بی واسطه از شخصیت و خدمات مرحوم فقیه سبزواری در اختیار دارند ، برای ثبت در پایگاه فضای مجازی ؛ و درج در کتاب جامع زندگی نامه مرحوم فقیه سبزواری ،به اینجانب معرفی کنند .

ای میل :

Faghihmahmood110@gmail.com

همراه :

09363727396

سید محمد فقیه سبزواری

***** 

وبلاگ زندگی نامه ، شخصیت ، خدمات و آثار مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری 

http://faghihsabzevari.blogfa.com/ 

اینستاگرام  : 

https://www.instagram.com/ayatollah_faghihsabzevari/ 

تلگرام  : 

https://t.me/faghih_e_sabzevari/

مجموعه پژوهش های مرتبط با زندگی و شخصیت مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری

 

مجموعه پژوهش های مرتبط با زندگی ، 

شخصیت علمی و اجتماعی ، آثار و خدمات

مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری

رحمة الله علیه

 

 

دانلود با فرمت pdf

زندگی نامه مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری در " دانشنامه اسلامی "

 

زندگی نامه مرحوم آیة الله العظمی

حاج میرزا حسین فقیه سبزواری در " دانشنامه اسلامی "

خاطرات آیة الله حجت هاشمی خراسانی از آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری (10)

 

( 10 )

خاطرات آیة الله حجت هاشمی خراسانی

از  :

آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری

 

 

آیة الله امام جمعه زنجانی قدّس سرّه ، از دوستان مرحوم فقیه سبزواری ؛

و از اساتید استاد حجت هاشمی خراسانی

 

حجة الاسلام والمسلمین ؛ و قدوة ارباب الیقین ، آقای حاج سید محمود حسینی زنجانی قدّس سرّه ، از مردان وارسته جهان ؛ و ارباب حال بشمار می رفت .

صاحب قدّ متوسط و صورت طولانی و ریش بلند خفیف . درسال 1373 قمری به مشهد رضوی مشرّف شده بود و در نزدیک منزل فقیه سبزواری اقامت کرده و فقیه سبزواری با وی آشنایی داشت و روزی به دیدن وی آمده بود و به واسطه استاد رضوی ، به خدمتش مشرف شدم و سفارش مرا به جنابش کرد و مقرر شد هر روز ساعتی به حضورش می رفتم و از جواهر علوم و اسرار و رموز اندوخته به من تعلیم بدهد و وی را حالی خوش و مجلسی سخت با روح و لطافت بود و از عاشقان حق و عارفان وی محسوب می شد .

منبع :

کتاب مرآة الحجّة ، شرح حال حجت هاشمی و اساتید ، صفحه  162

 

 

استاد حاج سید علی برقعی ، ( از دوستان مرحوم فقیه سبزواری ؛ و از اساتید  استاد حجت هاشمی خراسانی . )

حضرت حجة الاسلام و زبدة الاعلم ، کهف العرفاء ، حاج میر سید علی برقعی قدّس سرّه .

وی از علماء پرمایه و عرفای گرانمایه بوده ، از اصحاب عرفان و حال بشمار می رفت و از سادات عظام سلسله برقعیّه بود .

مردی ضعیف الجثه و خفیف اللحیة ، دارای قدّ کشیده و صورت ضعیف و بدن نحیف بوده .

با جنابش در منزل فقیه سبزواری آشنا شدم ؛ و به حضورش راه یافتم و از انفاس قدسیه اش استفاده ها بردم و از اسرار و رموز عرفان و آداب و سیر و سلوک و طریق وصول به یقین و توحید از او استفاده کردم و دستوراتی از ذکر و فکر در شب و روز عطا فرمود و وی را کتب چندی است در توحید و اسلام و جز این ها ووی را شرح بر منازل السائرین است و گویا طبع نشده و اورا طبع رسا و نظم شیواست و از شعر اوست که در استقبال یکی از شعرا رفته که او گفته :

کوه نتواند شدن سدّ ره مقصود مرد

همت مردان برآرد از نهاد کوه ، گرد

و استاد علیه الرحمه گفته :

بهر نان ای دل ، مکش گر مردی از بی درد درد

خون دل خورد و نخورد از سفره نامرد ، مرد

بر مدار از خاک اگر باید بگردی خوار خار

بر مگیر از آب اگر با منّتت آورد ، ورد

بشنو این فرد مرا باشد تورا گر گوش هوش

کز سخن های دگر باشد مرا این فرد ، فرد

همت مردان اگر یک لحظه بر خیزد زجای

بر نشاند از زمین بر چرخ دائم گرد ، گرد

گرد محنت گرچه بسیار است در میدان مرد

لیک گر مردی تو در این ورطه پر گرد ، گرد

از ازل حکم مشیت در جبین بنوشته اند

هان جبین بر هم مکش ، گو آن چه باید کرد کرد

منبع :

کتاب مرآة الحجّة ، شرح حال حجت هاشمی و اساتید ، صفحه  167

 

... و عجب است از روزگار که چگونه تنزّل می کند و پیش از این روزگار ، اگر شمسی افول کردی ، قمری طلوع نمودی ؛ و اگر قمری غروب می نمودی ، مشتری یا زهره ای بدل او می شد ولی اکنون در اغلب کشورها و بلاد ، اگر خورشیدی صورت پنهان کردی ، ماهی آشکار نیست ؛ واگر قمری از دیده ناپدید گردید ، ستاره ای درجای او دیده نمی شود یا اگر هست ، چون ستاره هفتم ثریّا است .

و اینک ، در شهر مشهد رضوی بنگر که در چندی پیش ، علمایی چون فقیه سبزواری و ادیب نیشابوری و آقای کلباسی و آقای میلانی و آقای ادیب خاوری و آقای ادیب هروی و آقای کفایی و مانند آن ها بود و همین طور در نیشابور ، چون شیخ محمد حسین نجفی و در سبزوار چون فاضل هاشمی و در سمنان علامه سمنانی و در بیرجند آقای تهامی و آقای آیتی و همین طور در سایر بلاد و اکنون مثل آن ها نیست و در سال 1400 که در ماه شعبان که در سوریه بودم این دو شعررا گفتم :

خَلَتِ الدّیار من الرّجال الکُمّل

وَ مَضَی الذینَ مِنَ الطِرازِ الاَوَّلِ

ماتوا و ما خلقوا شموسا مثلهم

هذا لَعَمرُکَ من عُضالِ الاعضلِ

و اکنون بیشتر بلاد ایران از علماء بزرگ خالی شده و عشری از اعشار علوم و فضائل باقی نمانده و در این زمان چون من نمونه ای از آن اساتید که در کتاب نام برده شده می باشم و در این باب گفته ام و با این همه ، قطره ای از بحار علوم هستم :

امروز من یگانه دورانم

استاد بی نظیر خراسانم

مجموعه تمام اساتیدم

محفوظه جمیع اسانیدم

ولی فقیه سبزواری کجا و من کجا ؟ او چون آسمان است و من زمین . . ادیب نیشابوری کیست و من چیستم ؟ او شمس است و من سُها . بخدا خجالت می کشم خودرا ادیب یا فقیه بخوانم و شرم دارم خویش را عالم بدانم زیرا قطره ای در جنب دریای اعظم عدم است . اگر دانشوران قدیم عالمند چون خواجه نصیر و علامه حلّی و ابو نصر و شهید اول و شهید ثانی و بوعلی سینا ، من چیستم ؟ و اگر آن ها صاحب فضائلند ، من کیستم ؟ و هرگاه شیخ عطار با آن عظمت ، نسبت به سابقین بگوید :

من ندانم این چه مردان بوده اند

کز عمل یک دم نمی آسوده اند

پس من چه بگویم و بهتر آن که هیچ نگویم و بگویم ( و ما اوتیتم من العلم الا قلیلا )

و از آن قلیل ، نصیب این عبد ذلیل ، اقلّ از قلیل است و به اقلّ و قلیل بالیدن ، از بی خردی است و خدارا بر این بهره اندک بسیار شکر که مرا لایق این نعمت دانسته و این فضیلت را بر من ارزانی داشته .

منبع :

کتاب مرآة الحجّة ، شرح حال حجت هاشمی و اساتید ، صفحه  174

نویسنده : ابو معین حمیدالدین حجت هاشمی خراسانی

مؤسسه نشر و مطبوعات حاذق

تاریخ نشر ، شهریور 1371

 

 

 لینک همه قسمت های خاطرات آیة الله حجت هاشمی خراسانی از آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری :

قسمت اول :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1825

قسمت دوم :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1826

قسمت سوم :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1827

قسمت چهارم :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1828

قسمت پنجم :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1829

قسمت ششم :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1834

قسمت هفتم :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1835

 قسمت هشتم :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1836

 قسمت نهم :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1837

خاطرات آیة الله حجت هاشمی خراسانی از آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری ( 9 )

 

( 9 )

خاطرات آیة الله حجت هاشمی خراسانی

از  :

آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری

ادیب یگانه و اریب فرزانه ، شیخ محمد حسن ادیب هروی ، در فن ادب از شاگردان مرحوم میرزا عبدالجواد نیشابوری بوده و پس از تحصیل پاره ای علوم و خدمت بعضی از اساتید چون میرزا محمد باقر مدرّس و میرزا عبدالرحمن مدرّس و غیر آن ها ، در سال 1319 قمری به حضور میرزا عبدالجواد رسیده و مدت شش سال به درس وی حاضر می شده و علوم ادب را نزد او تکمیل کرده به درجه ای که استاد اجازه تدریس به وی داده و اورا رجل فاضل می خوانده و سبب رسیدن نگارنده به حضورش آن بود که روزی در منزل فقیه سبزواری بودم ، ادیب هروی نیز در آن مجلس بود و جنابش با فقیه سبزواری رفاقت قدیمه و آشنایی سابق داشت و در مدرس ادیب ( اول ) حاضر می شدند و از یک مائده بهره ور می گشتند .

در آن مجلس دیدم شعر و نثر می خواند و بذله گویی و ظرافت پردازی دارد .

از یکی پرسیدم این مرد کیست که چون ادیبان سخن می کند و بس باذوق و شوق است ؟ گفت ادیب هروی و من که در آن زمان ، چونان این زمان ، سر پرشور و دل پر ذوق داشتم ؛ و طالب اینگونه رجال بودم ، از محل اقامت او پرسیدم . گفت در صحن جدید در حجره فوقانی روزها می آیم .

روز بعد به حضورش شتافتم و اورا بحری موّاج از شعر و نثر یافتم و بی اندازه خوشحال گردیدم اجازه گرفته و روزها به خدمتش می رسیدم و فوائد علم ادب و رموز و اسرار علوم عرب و دقائق شعر و نثر را از عربی و فارسی از او می آموختم .

منبع :

کتاب مرآة الحجّة ، شرح حال حجت هاشمی و اساتید ، صفحه  90

 

. . . و جمعی مرا به شدت از حضورش ( از حضور نزد استاد شیخ حسن ادیب خاوری ) منع می کردند و عجیب بود از مردم مشهد که هرکس مرد بود ، با او مخالف بودند چون ادیب نیشابوری و فقیه سبزواری و مانند آن ها .

منبع :

کتاب مرآة الحجّة ، شرح حال حجت هاشمی و اساتید ، صفحه  102

 

 

... و مردم این شهر ، با فقیه سبزواری و با ادیب نیشابوری و با آیة الله میلانی چه کردند ، چه گفتند و با این نگارنده چه می گویند .

خداوندا عذابت را بر آن ها نازل کن و با معاویه و اتباعش محشورشان ساز که با آل علی ، اینقدر دشمنی می کنند .

ای خوانندگان کتاب ما ، عقل خودرا یک سو ننهید و دیده باطن را بگشایید و در درک بد و خوب تحقیق نمایید و به ضلالت هر مدعی هدایت ، گمراه نگردید و به گفتارجمعی بی خبر و بی خرد ، اعتنا نکنید و به این آیه قران گوش فرا دهید :

« وَ اِن تُطِع اَکثَرَ مَن فِى الاَرضِ یُضِلّوکَ عَن سَبیلِ‌اللهِ اِن یَتَّبِعونَ اِلّا الظَّنَّ وَ اِن هُم اِلّا یَخرُصُون»  و اگرنه ، دور مانده از سعادت و فضائل ؛ و زیانکار در دنیا و آخرت خواهید بود . (سوره مبارکه الأنعام ،  آیه ۱۱۶  )

منبع :

کتاب مرآة الحجّة ، شرح حال حجت هاشمی و اساتید ، صفحه  104

 

 ... و نگارنده نیز تصمیم داشتم وارد دانشگاه شوم برای تدریس به جهت ضیق معاش و از جهت آن که در حوزه علمیه ، فاضل را ارزشی نبود و خیلی از طلاب خارج شدند و در دانشگاه و مدارس دولتی استخدام گردیدند و چون از نظر معنویت مقامی عالی و حالی بس نیکو داشتم ، استخاره کردم آیه آمد ( واتل علیهم نبأ الذی آتیناه من آیاتنا ) دیدم مطابق حال من و قصه بلعم است .

اگر وارد شوم ، چون او باشم . از این رو ترک کردم و شبی هم در خواب دیدم در مجلسی ، شاه ایران با فقیه سبزواری است . به آقا گفتم برای من راجع به دانشگاه به شاه بگویید . آقا فرمود به جدّم نمی شود . گفتم پس صلاح نیست و اکنون من می دانم چه نیکو بود که نشد . زیرا بنده شدن کاری است مشکل و خدا مرا آزاد آفریده . چرا با دست خود ، خویش را برای حطام دنیا ، بنده سازم و اکنون مرا از جهان مستغنی کرده و علم و دانش من بهتر غنی است چنان چه استاد کلباسی گفت روزی پیش مرحوم جهانگیرخان که از اساتید حکمت بود از فقر شکایت کردم . گفت می خواهی علم را از تو بگیرد و مثل بقیه باشی ؟ گفتم : نه

منبع :

کتاب مرآة الحجّة ، شرح حال حجت هاشمی و اساتید ، صفحه  117

نویسنده : ابو معین حمیدالدین حجت هاشمی خراسانی

مؤسسه نشر و مطبوعات حاذق

تاریخ نشر ، شهریور 1371

 

 

 لینک همه قسمت های خاطرات آیة الله حجت هاشمی خراسانی از آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری :

قسمت اول :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1825

قسمت دوم :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1826

قسمت سوم :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1827

قسمت چهارم :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1828

قسمت پنجم :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1829

قسمت ششم :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1834

قسمت هفتم :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1835

 قسمت هشتم :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1836

 

خاطرات آیة الله حجت هاشمی خراسانی از آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری ( 7 )

 

( 7 )

خاطرات آیة الله حجت هاشمی خراسانی

از  :

آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری

 

... در ایام حضور وی ( ادیب نیشابوری ) ، به حضور استاد ادیب خاوری و استاد حاج شیخ علی مهندس عرب نیز می رسیدم برای تحصیل علوم غریب از رمل و اعداد و نجوم و هیئت و جفر و طلسمات و تسخیرات و ریاضیات . و مردانه خدمت آن دو مرد دانش کردم ؛ و به توفیق حق و عنایت امام عصر (عج) به اسرار و رموز آن علوم پی برده تا در این فنون ماهر شدم و برای تحصیل فقه و اصول و حکمت و کلام ، نزد استاد فقیه سبزواری و حاج سید علی رضوی و حجة الاسلام کلباسی شتافتم .

منبع :

کتاب مرآة الحجّة ، شرح حال حجت هاشمی و اساتید ، صفحه  11

 

آغاز تدریس من ، در مدرسه بالاسر حضرت رضا علیه السلام بود و در سال 1371 قمری ، در مسجد گوهر شاد ، در شبستان استاد فقیه سبزواری تا سال 1386 قمری تدریس می کردم و در باقی شبستان های مسجد نیز تدریس می کردم جز در یک شبستان که رفت و آمد زیاد بود و برای تدریس مناسب نبود و بعد از فوت استاد فقیه سبزواری و دگرگون شدن اوضاع مسجد و کثرت محبت من به استاد ؛ و زیادی علاقه وی به من ، مجلس درس را به باغ رضوان در کنار مقبره استاد انتقال دادم و مدت هشت سال در آن جا تدریس می کردم و روزی دوازده درس می گفتم تا آن که در سال 1395 قمری ، در اواخر سلطنت محمد رضا شاه پهلوی ، باغ رضوان و اطراف حرم بر اثر ستم او خراب شد . حوزه تدریس را به مدرسه نواب و مدرسه سلیمانخان انتقال دادم .

منبع :

کتاب مرآة الحجّة ، شرح حال حجت هاشمی و اساتید ، صفحه  12

 

از عنایات حضرت رضا علیه السلام ، درسم بهترین دروس بود و بعضی از ارباب ذوق ، کیفیت تدریس و تفهیم مرا بر استاد ادیب ، فضیلت می دادند و خود گاهی ، از باب حدیث نعمت باری گفته ام :

بخدا گر کسی چنین درسی

بهرتان گفته یا که خواهد گفت

گوهر دانش فنون ادب

این چنین سفته یا که خواهد سفت

و گاهی می گفتم :

غنیمت بدانید درس مرا

مکرّم بدارید نفس مرا

که چون من یکی صاحب نفس نیست

و یا همچو این درس من ، درس نیست

و استاد فقیه سبزواری ( قدّس سرّه ) مکرّر می فرمود : درس مرا غنیمت بدانید و از کسی نخواهید شنید و مانند من نخواهید دید . بعضی اورا غلوّ می گفتند و اکنون صدق گفتارش پدیدار می شود . رحمة الله علیه .

و مدت دو سال در مسجد مقبل السلطنه به امر استاد فقیه سبزواری اقامه جماعت می کردم و بعد به واسطه کثرت مشاغل درسی و دوری راه و امر استاد ادیب نیشابوری ( قدّس سرّه ) ؛ و قید عظیم بودن نماز جماعت که هیچ تعطیل ندارد ، ترک جماعت کردم و به کثرت تدریس پرداختم .

منبع :

کتاب مرآة الحجّة ، شرح حال حجت هاشمی و اساتید ، صفحه  13

 

. . . و مرا در آن روزگار چون الان شاگردان فراوان بود و در مسجد گوهر شاد و باغ رضوان ، گاهی منبر می اوردند تا سخن مرا همه بشنوند .

منبع :

کتاب مرآة الحجّة ، شرح حال حجت هاشمی و اساتید ، صفحه  16

 

آثار حجت

قریب به سی کتاب تألیف کرده ام با کثرت مشاغل درسی که روزی هشت درس و گاهی دوازده درس داشتم و از عنایات و الطاف الهی ، هیچ احساس خستگی نمی کنم بلکه ، عشقم زیادتر و شوقم وافرتر می گردد و درسم با حرارت و شوق ؛ و توأم با شعر و نثر ؛ و جذاب و دلکش ، چون درس استاد ادیب نیشابوری و فقیه سبزواری ، نه چون درس بیشتر مدرسّین که آدمی را چرت می گیرد و شنونده را خواب می برد . نه در او زمزمه محبتی و نه راز مودتی . نه از عشق درسی ؛ و نه از ذوق سخنی ؛ و نه از حال و وجد خبری . و کتب ما بعضی تا کنون طبع شده و بعضی هنوز غیر مطبوع است .

 

منبع :

کتاب مرآة الحجّة ، شرح حال حجت هاشمی و اساتید ، صفحه  49

نویسنده : ابو معین حمیدالدین حجت هاشمی خراسانی

مؤسسه نشر و مطبوعات حاذق

تاریخ نشر ، شهریور 1371

 

لینک همه قسمت های خاطرات آیة الله حجت هاشمی خراسانی از آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری :

قسمت اول :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1825

قسمت دوم :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1826

قسمت سوم :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1827

قسمت چهارم :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1828

قسمت پنجم :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1829

قسمت ششم :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1834

 خاطرات آیة الله حجت هاشمی خراسانی از آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری ( 3 )

 

(  3 )

خاطرات آیة الله حجت هاشمی خراسانی

از :

آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری

 

 

و این عکس را با جنابش ، در سال 1374 قمری در منزل ایشان گرفته ام و جمال ملکوتی اورا در صفحه 138 بنگر و چون او ، در زمان ما ، کسی ندیدیم .

 

و چون کتاب مفصل در سال 1379 قمری طبع شد ؛ و نسخه ای به حضورش اهداء نمودم ، یگانه دوست من حجة الاسلام و المسلمین ، آیة الله آقای سید جواد فقیه سبزواری که در آن زمان هیچ یک حجة الاسلام نبودیم و در این زمان ، به عنایات پروردگار جلّ و علی ؛ و لطف اجداد طاهرین ما ، هردو به مقام آیة اللهی نائل آمده ایم ، به کوری چشم حسودان و بدخواهان که نمی خواهند از آل علی ، احدی در روزگار باشد ( یریدون لیطفئو نورالله بافواههم ) ولی خدا نخواهد ولی به این آیت اللهی فخر نکنیم و به حق خدا ، من این اسم را نخواهم از آن که با بودن امیر علیه السلام آیت الله عظمی ، من کیستم و چیستم و حجت هاشمی مرا بس است و جنابش در صفات انسانیت ممتاز ؛ و در علم و عمل ، بی نظیر است و معنی اورا در این عکس مشاهده کن

  

 

از پدر خواست تا تقریظی بر کتاب ما بنویسد و من امتناع ورزیدم . گفتم اولا کتاب من لایق تقریظ نیست و ثانیا سمعه و ریا می شود و ثالثا من از استاد حجة الحق تقریظ نخواستم و اجازه نامه تدریس ایشان را با این که حاضر بود طبع نکردم .

ایشان اصرار کرد و گفت نوشتن تقریظ صلاح است باشد طبع کنید و الصاق کنید و خدا شاهد است من میل نداشتم . دیدم با خواهش و اصرار ایشان ، نیکو نیست قبول نکردن . در آن وقت استاد قلم در دست گرفت و این تقریظ را نوشت :

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین

و بعد ، بر ارباب دانش پوشیده نباشد آن که جناب مستطاب علم الاعلام ، ثقة الاسلام ، شریعتمدار ، آقای سید علی حجت هاشمی ، عمر شریف خودرا در نزد احقر ؛ و بقیه اساطین ، صرف در تحصیل علوم عقلیه و نقلیه نموده و بحمدالله والمنة ، به مضمون روایت ( ما اوتیَ عالمٌ عِلماً و هو شابٌّ ) در سن شباب ، به مراتب عالیه از علم و عمل نائل گردیده و شاهد بر فضل ایشان ، شرحی است که بر مطوّل نگاشته و سزاوار هر محصلی است که نسخه از آن شرح را دارا باشد که در حل معضلات و رفع مشکلات ، رجوع به آن شرح نماید .

فللّه دَرُّهُ و علیه اَجرُهُ . به تاریخ شهر ربیع الثانی 1379

فقیه سبزواری

و روزی در خدمتش بودم فرمود شما از کسی اجازه نداری ؟ گفتم ندارم و نمی خواهم و خدا می داند که نمی خواستم زیرا که خودرا قابل نمی دانستم و علم خویش را حقیر می شمردم .

فرمود لازم می شود برایت بنویسم گفتم پس مختصر و بدون آلایش باشد . در آن مجلس ، این صورت را نوشت و امضاء و مهر کرد و به ما عطا فرمود :

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله ربّ العالمین و صلی الله علی محمد و آله

و بعد ، فلا یخفی انّ جناب المستطاب علم الاعلام ، ثقة الاسلام شریعتمدار ، السید علی الملقّب بالهاشمی ، قد صرف عمره الشریف فی تحصیل العلوم الشرعیة و قد جدَّ واجتهد و بلغ بحمدالله مرتبة من الاجتهاد و له العمل بما استنبط فللّه درّه و علیه اجره و ارجو منه ان لا یترک سبیل الاحتیاط فانّه طریق النجاة و ان لا ینسانی من صالح الدعاء .

23 رجب المرجب 1383

فقیه سبزواری 

 

 

ادامه دارد . . .

منبع :

کتاب مرآة الحجّة ، شرح حال حجت هاشمی و اساتید ، صفحه  130

نویسنده : ابو معین حمیدالدین حجت هاشمی خراسانی

مؤسسه نشر و مطبوعات حاذق

تاریخ نشر ، شهریور 1371

 

 

 

لینک همه قسمت های خاطرات آیة الله حجت هاشمی خراسانی از آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری :

قسمت اول :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1825

قسمت دوم :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1826

قسمت سوم :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1827

قسمت چهارم :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1828

قسمت پنجم :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1829

قسمت ششم :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1834

 

 

 خاطرات آیة الله حجت هاشمی خراسانی از آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری ( 2 )

 

( 2 )

خاطرات آیة الله حجت هاشمی خراسانی

از :

آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری

 

 

و بعضی از فرزندان وی می گفت در آن وقت حضور شما ، به آقا می گفتیم برای یک نفر ، شما خودرا معطّل کرده اید و وقت خودرا می گذرانید .

در جواب می فرمود : او مستعدّ و قابل است و تربیت مثل او لازم است و من اکنون فکر می کنم و از لطف و مرحمت او در شگفت می مانم که چون او عالم بزرگوار ؛ و من شخص حقیر و پست ، چگونه تقاضای مرا پذیرفت و من اکنون حاضر نیستم برای یکی درس بگویم و شاید اگر مثل خویش ، مشتاق و با صفا و با حقیقت پیداکنم درس بگویم . واو ، به قوّه باطن مرا چنین می دید و او مرا بی اندازه دوست می داشت به درجه ای که می گفت : " آقای هاشمی نور چشم من است و ای کاش ، همه مانند او باشند " .

و یکی از طلاب سادات درس وی که الان زنده است ، گفت آقارا در زمان حیات خواب دیدم که در مسجد گوهر شاد ایستاده بود و طلاب را به شبستانی که شما درس می گویید ، هدایت می کرد !

و من ، هیچ استادی را چون او دوست نمی داشتم اگر چه " حجة الحق " را بسیار دوست می داشتم ؛ ولی " سبزواری " ، دیگر مرد بود عجیب ؛ و غریب انسانی بود ، هم از جهت هیکل و جسم ؛ و هم از جهت جان و روح ؛ و حیف این گونه مرد برای این بسیار نامرد جهان و هر انسان منصف گوهر شناس اورا دوست می داشت و در دل ها جا گرفته بود .

ای خوانندگان کتاب ما ! ، از حکایات این دو مرد بزرگ و قصه بدگویی خلق در حق آن ها عبرت بگیرید و از بدگفتن مردم در حق دیگران ، فوراً حکم به بدی نکنید زیرا ، حسود و با غرض و با مرض زیاد است بلکه خود با آن ها مجالست کنید و یا از مردم مطلع بی غرض و مرض سؤال کنید تا حق را از باطل تمیز دهید . چنان چه در حق نگارنده ، بعضی بد گویند اگر چه بدم و خوب نیستم ولی از بدگویان بدتر نیستم . خود آن ها ، " چلو صافی " اند و پر سوراخ ؛ و به دیگری گویند چقدر سوراخ داری ! و از مذمت آن ها ، کمال مرد را بدان چنان چه  " متنبّی " گفته :

وإذا أتَتْكَ مَذَمّتي من نَاقِصٍ

فَهيَ الشّهادَةُ لي بأنّي كامِلُ

و گویم :

من بنده پیر می فروشم

زاهد ! به خدا ، خدا پرستم

و استاد علیه الرّحمه ، چون پول هایی بی جا ، مانند جدّش امیرالمؤمنین علیه السلام صرف نمی کرد ، طلحه ها و زبیرهای زمان با او از در مخالفت و معاندت بر آمدند و در منابر و محافل ، از او بدگویی و مذمّت می کردند و دسته ای بر کمالات و فضائل او حسد می بردند و بر کارهای او خورده می گرفتند و مکرر می فرمودند : چون من عقل دارم و می دانم چه کنم ، عیب گیری می کنند .

از کثرت ناراحتی از مردم و اذیت و آزار آن ها فرمود در مکه استخاره کردم بمانم یا برگردم این آیه آمد : انّا کفیناک المستهزئین . از این رو به مشهد برگشت و در فراز منبر گفت ای طلاب مرا خیلی اذیت کردید و بی اندازه خرابی کردید . من از شما گذشتم ولی آن خرابکاری هارا اصلاح کنید و خدمت بزرگی به طلاب کرد زیرا کوی طلاب را وی درست کرد و همه خانه دار شدند و بسیار این شعر عرجی را می خواند که امیر علیه السلام نیز به او تمثّل می کرد :

اضاعونی وای فتی اضاعوا

لیوم کریهه و سداد ثغر

و نگارنده ، قصیده ای مشتمل بر چهل شعر برای خدا در وصف او گفتم و عکس اورا طبع کردم و در یک طرف ، این شعر ابوالعلاء معرّی را نوشتم که گفته :

تعد ذنوبي عند قوم كثيرة 

 ولا ذنب لي الا العلی والفضائل

و در یک طرف ، این شعر ابو عباده بحتری را نوشتم که گفته :

شَجْوُ حُسّادِهِ، وَغَيظُ عِداهُ,

 أنْ يَرَى مُبصِرٌ،وَيَسمَعَ وَاعِ

و در زیر عکس ، این شعر ناصر خسرو را نوشتم :

نندیشم از کسی که به نادانی

با من رسن زکینه کشان دارد

ابر سیاه را به هوا اندر

از غلغل سگان چه زیان دارد

و در زیر آن ، چهل شعر خودرا طبع کردم قریب دوهزار نسخه و به در و دیوار الصاق کردیم و مقداری را استاد همراه خود به پاکستان برد و برای خدا حمایت از این استاد کردم که احدی چنین حمایت از او نکرده ؛ و آن قصیده را در آخر جلد اول " فوائد الحجتیه " ، تا کنون چند مرتبه چاپ کرده ؛ و تا قیامت باقی است .  و پاره ای از آن ، این است :

ای مرد دانا و عاقل ، بگذر زگیتی زائل

مپسند چند روزی عاجل ، بشتاب زی دار آجل

از مکر گیتی حذر کن ، از ژرف بحرش گذر کن

زی شهر عقبی سفر کن ، خودرا رسان سوی ساحل

تا می رسد و می گویم :

باید تورا مقتدایی ، شاید تورا پیشوایی

واجب تورا رهنمایی ، تا حل شود زو مسائل

پرسیدمش مرد ره کیست ؟ ، بر انس و جان ، مهر و مه کیست ؟

بر شیعه ، سلطان و شه کیست ؟ تا گردم از دینش نائل

گفتا که او سبزواری ست ، زآیات عظمای باریست

نامش به هر جای ساری ست ، باشد نکوتر وسائل

استاد کل ، نور مطلق ، هم مظهر حکمت حق

حجت زحق است بر خلق ، صاحب کمال و فضائل

چون خور ، به عالم مشهّر ، از رجس طینت مطهّر

ظاهر ولیکن مستّر ، از چشم نا اهل و جاهل

عاری زعیب و رذائل ، پاک از دروغ است و باطل

زی او رونده قبائل ، از عامی وز افاضل

دارد لوای شریعت ، در ید زروی حقیقت

با دانش و با بصیرت ، شاهد بر این صد دلائل

مردم همه ظلمت ، او نور ، گیتی همه تیره ، او هور

بینا وی و دیگران کور ، جز او تمامی اسافل

در علم و تقوی یگانه ، مرد بزرگ زمانه

زی حضرت او روانه ، ذوالحاجه از هر قبائل

در خلق نیکو محمد ، نامش بماند مؤیّد

ناید به مثلش مجدد ، بنگر به بینش شمائل

داروی هر دردمندی ، نیروی هر مستمندی

مینوی هر فرهمندی ، معطی محروم و سائل

 

و در آخر گفته ام :

حجت در این ره سخن گفت ، دُرِّ سخن را نکو سُفت

گفتار او با خرد جفت ، در مدح استاد کامل

 

و این قصیده ، دل دوستان را صفا داد و جان دشمنان را آتش زد و به آن ها گوییم : موتوا بغیظکم

 

 

ادامه دارد . . .

منبع :

کتاب مرآة الحجّة ، شرح حال حجت هاشمی و اساتید ، صفحه  130

نویسنده : ابو معین حمیدالدین حجت هاشمی خراسانی

مؤسسه نشر و مطبوعات حاذق

تاریخ نشر ، شهریور 1371

 

 

 


لینک همه قسمت های خاطرات آیة الله حجت هاشمی خراسانی از آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری :

 :

قسمت اول :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1825

قسمت دوم :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1826

قسمت سوم :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1827

قسمت چهارم :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1828

قسمت پنجم :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1829

قسمت ششم :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1834

 

خاطرات آیة الله حجت هاشمی خراسانی از آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری ( 1 )

 

( 1 )

خاطرات آیة الله حجت هاشمی خراسانی

از :

آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری

 

 

آیة الله فقیه سبزواری

سیدالعلماء والمجتهدین و قدوة الفقهاء الکاملین ، حجة الاسلام والمسلمین ، آقای حاج میرزا حسین فقیه سبزواری قدّس سرّه الشریف .

وی ، از اعاظم علماء و اکابر فقهاء به شمار می رفت و جامع اکثر فنون ؛ و حاوی اغلب علوم بود . صاحب قدّ رشید ؛ و لحیه ی سفید ؛ و چشمانی درشت و اصلع . دارای پیشانی طولانی .

مردی فعّال و نیکو خلق ، مظهر اسم ( قاضی الحاجات ) ، خنده رو و طلیق الوجه ، شیرین کلام و بذله گو .

نسبت او به شاهزاده ( حسین ) اصغر می رسد . او از اولاد امام سجاد علیه السلام بود که یکی در بغداد است و یکی بین سبزوار و نیشابور .

درسال 1309 قمری ، در سامرّاء ، ولادت یافته . تا نه سالگی در سامرّاء بود ؛ و در سال 1318 ( قمری ) ، به همراه پدر وارد نجف می شود و در سیزده سالگی ، به سبزوار آمد و درسال 1326 ( قمری ) ، برای تحصیل به مشهد آمده ؛ و درسال 1330 ( قمری ) ، به سبزوار مراجعت کرده ؛ و از آن جا ، برای تحصیل به نجف رفته ؛ و بعد به سبزوار مراجعت ؛ و از آن جا ، به مشهد رضوی آمده ؛ و تا آخر عمر ، در مشهد بوده تا از جهان در گذشت ؛ و از چهار نفر ، علماء بزرگ اجازه اجتهاد داشته :

1 – آیة الله سید ابوالحسن اصفهانی ، 2 – آیة الله آقا محمد حسین نایینی ، 3 – آیة الله آقا ضیاء عراقی ، 4 – آیة الله آقا شیخ عبدالکریم حائری .

درس رسمی وی ، فقه و اصول ؛ و صاحب فتوی .

در مسجد گوهرشاد امام جماعت بود و در ایّام ماه مبارک ، بعد از نماز ظهر و عصر ، در ایوان مقصوره منبر می رفت و شب های احیاء ، صد رکعت نماز با جماعت می خواند و بعد ، منبر می رفت و جماعت بسیار ، مستمع سخنان دلربایش بودند ؛ و کلامش جلا دهنده قلوب ؛ و صفا بخش ارواح بود .

و از منابر وی ، نود منبر ، در نزد نگارنده ، ثبت و ضبط است که در سه سال ، پای منبر حضرتش بودم و گفتار اورا می نوشتم و ای کاش ، همه ساله پای منبر او بودم .

و از حضرتش ، آثار علمی باقی نمانده ، جز تقریرات در فقه و اصول ، آن هم غیر مطبوع است ولی آثار عامّ المنفعه از او زیاد باقی مانده مانند مساجد و مدارس ؛ و مانند باغ رضوان که بصورت مقبره و مدرسه بود و سال ها ، نگارنده در آن جا تدریس داشتم تا آن که در اواخر سلطنت محمد رضا شاه خراب شد و فقط مقبره استاد ، باقی مانده است .

و لقب " فقیه " ، در نجف به او داده شد به واسطه مهارت او در علم فقه ، و بر حسب کمالات نفسانی و فضائل انسانی ؛ و اخلاق و آداب حسنه ؛ و قضاء حوائج و کثرت محبّت خلق به او ، محسود اقران واقع گردید .

و چون فقیه سبزواری تا کنون مردی خالی از هوا و مکر و ریا ندیده ام . ظاهر و باطنش یکی بود . از این رو ، از جان و دل ، بنده او شدم و حلقه غلامیش در گوش کردم و خدمت او نمودم و چون مرا مستعد ّ و قابل و با حقیقت و با صفا و با وفا دید ، در تربیت من کوشید و جامه فضائل بر قامت من پوشید و اسرار و رموز بسیار به من آموخت و در دروس فقه و اصول او حاضر می شدم و تمام آن ها را مانند باقی دروس خود می نوشتم و با فرزند عزیز او ، آقای حجة الاسلام والمسلمین آقا سید جواد دام بقائه ، در درس خصوصی وی حاضر می شدیم از حکمت و فقه و اصول ؛ و از وی تقاضا کردم نهج البلاغه امیر علیه السلام را برای من درس بگوید . قبول فرمود و بعد از نماز مغرب و عشاء ، منزل می رفتیم و برای من درس می گفت و مطالب اورا می نوشتم و از مردم زمان ، کسی را نمی شناسم که این کتاب را ، نزد چنین عالمی ، تحصیل کرده باشد .

ادامه دارد . . .

منبع :

کتاب مرآة الحجّة ، شرح حال حجت هاشمی و اساتید ، صفحه  130

نویسنده : ابو معین حمیدالدین حجت هاشمی خراسانی

مؤسسه نشر و مطبوعات حاذق

تاریخ نشر ، شهریور 1371

 

 

لینک همه قسمت های خاطرات آیة الله حجت هاشمی خراسانی از آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری :

قسمت اول :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1825

قسمت دوم :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1826

قسمت سوم :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1827

قسمت چهارم :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1828

قسمت پنجم :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1829

قسمت ششم :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1834

 

خصال پسندیده مرحوم فقیه سبزواری

 

خصال پسندیده مرحوم فقیه سبزواری

 

مرحوم آیة الله سید مصطفی سیادتی


به نقل از مرحوم آیة الله سید مصطفی سیادتی در زندگی نامه ای که برای مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری نوشته اند  :

امروز که یکشنبه 15 / 4 / 1382 شمسی و 6 جمادی الاولی 1424 قمری بود ، در بنده منزل حسب المعمول همه روزه جمعی حضور داشتند سخن از خصال پسندیده مرحوم آیة الله فقیه سبزواری و حالت تواضع و نوعدوستی ایشان به میان آمد . آقای حاج شیخ عبدالعلی ناصری برزنانی که سابقا از طلاب مشهد بوده و چندین سال است که از ائمه جماعت سبزوار می باشد نقل کرد که درسال هایی که در مشهد از جمله طلاب بودم مریض شدم . دکتر مرضم را سل تشخیص داد خیلی پریشان شده و صبحی بود به خانه مرحوم آقای فقیه سبزواری رفته و قضیه را به مرحوم آقا گفتم .

آقا دستور دادند تا درشکه حاضر کنند و فورا خودشان با من در درشکه نشسته و به بیمارستان شاهرضا رفتیم و مرا به بخش مربوط به مرضم برده و بستری نموده و سفارش اکید به آقایان دکترها و پرستاران نمودند که ناصری از خودمان است آن ها هم با کمال احترام قبول کردند و در مدتی که در بیمارستان بودم از من کمال مراقبت نمودند تا رفع بیماری و خطر شد و آقا در بیمارستان به عیادتم تشریف آورد و پول داد و احسان فراوان کرد . رحمة الله علیه .

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/403

 

دانلود زندگی نامه مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری

 

دانلود زندگی نامه مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری

دانلود فایل با فرمت pdf

277 صفحه ، شامل  43 مقاله و یادداشت علما و پژوهشگران در رابطه با شخصیت ،

خدمات و آثار مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری

دانلود فایل با فرمت word

شرح حال مرحوم فقیه سبزواری به نقل از کتاب گنجینه دانشمندان

 

شرح حال مرحوم فقیه سبزواری به نقل از کتاب گنجینه دانشمندان

 

مرحوم حجة الاسلام و المسلمين آقاى آقا ميرزا موسى

مرحوم حجة الاسلام و المسلمين آقاى آقا ميرزا موسى كه اصلا اهل قريه ايزى پنج‌كيلومترى شرقى سبزوار بوده و تحصيلات نهائى را در سامره در محضر مرحوم آية اللّه العظمى آقاى آقا ميرزا حسن شيرازى به پايان برده و كتاب كفاية الاصول را ابتدا ايشان در سبزوار تدريس و رائج نموده است مردى محجوب و آرام و متقى بوده و در سال ١٣٣۶ برحمت حق واصل شده است. قبرش در مقبره مشهور بمقبره ميرزا موسى باقى است.


آية اللّه حاج ميرزا سيد حسن سيادتى

از علماء بزرگ و مجتهدين جليل القدر سبزوار بوده و نگارنده در سال ١٣٧١ قمرى سفرى بسبزوار نموده مورد محبت و الطاف مخصوص آن مرحوم واقع شده و خاطرات آن سفر پرشور را هرگز فراموش نخواهم نمود ضيافت و ميهمان‌نوازى كه مردم شرافتمند سبزوار در مدت يك ماه از اين حقير نمودند بامر آن بزرگوار هيچ‌گاه از خاطرم نرود خلاصه ترجمه معظم‌له بدين‌طريق است.

آية اللّه حاج مير حسن سيادتى

وى در اواخر سال ١٢٩٩ ق در قريه ايزى (پنج‌كيلومترى شرقى شهر سبزوار) در خاندان تقوا و سيادت ديده بجهان گشود.
پدرانش از سادات جليل حسينى در قريه مزبوره مورد احترام بوده‌اند قرآن شريف و كتب فارسى و مقدارى صرف و نحو را در نزد ملايان قريه آموخته و در اوائل بلوغ بقصد ادامه تحصيل بسبزوار وارد و در مدرسه فصيحيه در سلك طلاب علوم دينيه درآمده و تا مدت بيست سال با كمال جدوجهد بتحصيل و آنگاه بتدريس اشتغال داشته و در اين مدت از محضر علماء آن عصر سبزوار استفادات علميه و ادبيه و فقهيه و اصوليه و حكميه نموده و از مدرسين نامى عصر خود گشته و ضمنا در مسجد جامع سبزوار بامامت جماعت اشتغال داشته است.

پس از تدريس دو دوره رسائل و مكاسب مرحوم شيخ قدس سره در سال ١٣٣٧ قمرى مهاجرت بنجف اشرف نموده و مدت ١۶ سال در آستان ملك پاسبان حضرت مولى الموحدين امير المؤمنين عليه صلوات المصلين اقامت نموده و از محضر آيات عظام آية اللّه آقا سيد ابو الحسن اصفهانى و مرحوم آية اللّه آقا ميرزا حسين نائينى استفاده و تقريرات فقه و اصول هر دو را در ۶ مجلد برشته تحرير آورده كه اكنون نزد فرزند فاضلش موجود است.

در ذيقعده سال ١٣۵٣ قمرى بسبزوار بازگشته و بامور روحانيت قيام نموده و در سال ١٣۶٣ قمرى حوزه علميه متلاشى شده در زمان شاه فقيد آن را حيات جديدى بخشيده باغلب قراء اطراف نامه‌ها نوشته و تقاضاى ارسال محصل بمدارس سبزوار و حوزه علميه دائر نموده كه اثر آن اقدام از آن تاريخ كه تاكنون مشهود است در علم و تقوا مورد قبول عامه و خاصه و در نفوذ كلام و محبوبيت قليل النظير بوده است.

در عصر يكشنبه ٢٣ ماه رمضان المبارك ١٣٨۵ قمرى در سن ٨۶ سالگى طى كسالت و نقاهت طولانى ديده از جهان فروبست و در حسينيه‌اى كه از خالص مال خود در سبزوار ساخته است بخاك رفته است.

اساتيد مشهور آن مرحوم در سبزوار ازاين‌قرار است.

١ -مرحوم آية اللّه آقاى حاج ميرزا حسين علوى سبزوارى ٢ -مرحوم حجة الاسلام و المسلمين آقاى آقا ميرزا موسى عموى بزرگوارش والد آية اللّه حاج ميرزا حسين فقيه سبزوارى ٣ -مرحوم آقا ميرزا اسماعيل مشهور به افتخار الحكماء شاگرد علامه و حكيم سبزوارى ۴ -مرحوم حجة الاسلام حاج ميرزا اسماعيل مجتهد سبزوارى و در نجف مرحوم آية اللّه آقا سيد ابو الحسن اصفهانى و آية اللّه آقا ميرزا حسين نائينى و آية اللّه حاج شيخ اسماعيل محلاتى بوده است داراى ده فرزند چهار پسر و شش دختر از دختر مرحوم آية اللّه محلاتى مذكور مى‌باشد.

فرزند اكبر و ارشدش حجة الاسلام حاج سيد مصطفى سيادتى است كه تحصيلات خود را در نزد آن مرحوم به پايان رسانيده و اكنون بجاى معظم‌له بامامت جماعت و وظائف روحانيت مشغول و مورد احترام مردم سبزوار است.

سيادتى

٣١ -حجة الاسلام و فخر الاعلام آقاى حاج ميرزا سيد على سيادتى از علماء اعلام و مدرسين بنام معاصر سبزوار است. داراى مقام علم و عمل و از محترمين و متعينين اين شهر مى‌باشد و عده‌اى از فضلاء معاصر و گذشته از محضرشان كسب فيض و علم نموده‌اند.

فقاهتى

٣۶ -مرحوم حجة الاسلام و المسلمين آقاى حاج ميرزا مهدى بن العلاّمة ميرزا موسى فقاهتى (برادر بزرگ آية اللّه حاج ميرزا حسين فقيه سبزوارى) است.

وى در سال ١٣٠۵ ق در سامره متولد شده و تا سن ١٣ سالگى در خدمت والد ماجدش بوده و مقدمات و ادبيات را در سامره و نجف خوانده و در سن ١٨ سالگى با مرحوم پدرش بسبزوار آمده و پس از تكميل سطوح فقه و اصول از مرحوم والدش و ديگران و خواندن معقول و منقول در خدمت افتخار الحكماء بدرس خارج والدش شركت كرده و در اثر ذوق و استعداد وافرى كه داشت (با اينكه از سبزوار بعد از آمدن خارج نشد) بمقام شامخ علمى رسيد طبعى موزون داشت و خط نسخ نيكو مى‌نوشت در سال ١٣۶٢ ق برحمت حق واصل و در مقبره پدر بزرگوارش مدفون شد.

١ -جناب حجة الاسلام آقاى حاج سيد محمد تقى فقاهتى كه تحصيلات خود را در سبزوار و مشهد به پايان رسانيده و اكنون از ائمه جماعت سبزوار مى‌باشد.

٢ -جناب مستطاب شريعت‌مآب ثقةالاسلام آقاى حاج سيد ابو الفضل فقاهتى كه نيز از فضلاء معاصر سبزوار و اكثرا در ارض اقدس رضوى بسر مى‌برند.

فقيه سبزوارى

٣٧ -مرحوم مبرور آية اللّه فى العالمين سيد الفقهاء و المجتهدين حاج ميرزا حسين بن العلاّمة ميرزا موسى فقيه سبزوارى از آيات عظام و فقهاء فخام معاصر سبزوار (مقيم مشهد مقدس) بوده‌اند.

ترجمه احوال و آثار آن بزرگوار رساله و كتاب جداگانه‌اى لازم دارد كه آنهم بحمد اللّه بقلم يكى از دانشمندان بنام خاطرات زندگانى آية اللّه فقيه سبزوارى بطبع رسيده است و خلاصه آن را نگارنده در اينجا مى‌نگارم. وى در سال ١٣٠٩ قمرى در سامره ديده بجهان گشوده و در بيت علم و عزت پرورش يافته و در سال ١٣١٨ ق بهمراه والد ماجدش بنجف اشرف رهسپار شده و مدت چهار سال در آنجا در تحت نظر والدش مقدمات و ادبيات را خوانده و در سال ١٣٢٢ ق در معيت پدرش بسبزوار آمده و چهار سال در آنجا به تحصيل پرداخته و در سن ١٧ سالگى با اجازه و امر پدر بمشهد آمده و از محضر مرحوم اديب بزرگ نيشابورى و مرحوم آقا شيخ حسن برسى و حجة الاسلام آقاى حاج سيد محمد باقر مدرس استفاده نموده. و در همان اوان صحنه دلخراش توپ بستن روسها را بآستان قدس رضوى مشاهده مى‌كنند و بعد از چندى برحسب امر والدش بسبزوار آمده و ضمن استفاده از درس خارج والدش و استفاده معقول از مرحوم افتخار الحكماء خود بتدريس سطوح پرداخته تا والدش در سال ١٣٣٧ قمرى برحمت ايزدى واصل و ايشان بنجف اشرف مهاجرت نموده.

و دو سال از محضر مرحوم آية اللّه العظمى ميرزا محمد تقى شيرازى و مرحوم آية اللّه شريعت اصفهانى و آية اللّه حاج سيد محمد فيروزآبادى و آية اللّه ميرزا حسين نائينى و آية اللّه آقا ضياء الدّين عراقى و آية اللّه العظمى اصفهانى استفاده نموده و بمدارج عاليه فقه و اجتهاد رسيده و با دريافت اجازات اجتهاد مطلق از آيات نام‌برده در سال ١٣۴٧ ق بايران بازگشت و بسبزوار وارد و بعد از سه ماه بمشهد مقدس عزيمت نموده و روى اصرار علماء و مراجع حوزه مشهد رحل اقامت افكنده و به تدريس خارج فقه و اصول و امامت در جامعه گوهرشاد پرداخته و در خلال توقف در مشهد چندين مسافرت مهم باعتاب عاليات و مكه معظمه نموده كه شرح هريك مفصل خواهد بود. و در كتاب خاطرات زندگانى وى مذكور مى‌باشد. معظم‌له پس از يك‌عمر خدمت بدين و مسلمين و آستان ملك پاسبان ثامن الائمة المعصومين عليهم صلوات المصلين در شب شنبه ٢۴ شوال ١٣٨۶ ق شب قبل از شهادت حضرت امام صادق عليه- الصلاة و السلام در سن ٧٧ سالگى از دنيا رفت و در مقبره باغ رضوان كه از باقيات الصالحات اوست مدفون گرديد.


آثار خير مرحوم آية اللّه فقيه سبزوارى ازاين‌قرار است.

١ -گورستان ٢ -غسالخانه ٣ -تكيه سيدها ۴ -باغ رضوان ۵ -مدرسه كوچك باغ رضوان ۶ -تكميل بناء درمانگاه رازى ٧ -خانه‌هاى سيل‌زدگان ٨ - مسجد بهار ٩ -كوى طلاب ١٠ -مدرسه محمديه و آثار خير ديگر كه در كتاب خاطرات زندگانى ايشان با شرح آثار مذكوره موجود است.

فرزندان آن مرحوم

مرحوم فقيه سبزوارى داراى ١٣ فرزند ذكور و اناث مى‌باشند كه از اولاد ذكور چهار نفر از روحانيون محترم و دانشمندان معاصر مشهد و سبزوار و قم مى‌باشند و ما آنها را متذكر شده و بقيه را حواله بكتاب خاطرات مذكور مى‌نمائيم.
اولين فرزند معظم‌له جناب حجة- الاسلام و المسلمين آقاى حاج سيد زين العابدين فقيه سبزوارى است كه اكنون در مشهد بجاى ايشان اقامه جماعت نموده و در منزل وى را بازداشته است.

وى در شب هشتم ماه شعبان ١٣٣٢ قمرى در سبزوار متولد شده و تا شش‌سالگى در آنجا پرورش يافته و در سال ١٣٣٨ ق در خدمت والدش مشرف بنجف اشرف گرديد، و مقدمات و ادبيات فارسى و عربى را فراگرفته و در ذى‌حجه ١٣۴٧ ق با پدرش عازم ايران گرديده و مدت سه ماه در سبزوار توقف و سپس در ملازمت آن مرحوم بمشهد آمده و بعد از اكمال مقدمات و سطوح در خدمت علماء بزرگ مشهد مانند والد ماجدش و مرحوم حجة الاسلام ميرزا مهدى شهيد و مرحوم الهى و ديگران استفاده نموده.

و بعد از رحلت و فقدان مرحوم والد بزرگوارش در مسجد جامع گوهرشاد بجاى پدر بتدريس خارج فقه و اصول و اقامه جماعت اشتغال دارند.

نگارنده گويد چنانكه در كتاب خاطرات زندگانى آن مرحوم مذكور است آقاى حاج سيد زين العابدين شخصى لايق و واجد اخلاق و روش مرحوم پدر مى‌باشند

و همچون آن مرحوم در مواقع فراغت در منزل پدرش براى رفع حوائج مراجعين جلوس نموده و آماده خدمت مى‌باشند و درب منزل پدر را مانند زمان آن مرحوم بروى درماندگان و بيچارگان و مستمندان باز گذارده و هدف آن مرحوم را دنبال مى‌نمايند.

دومين فرزند روحانى آن مرحوم حجة الاسلام و المسلمين آقاى حاج سيد محمد باقر فقيه سبزوارى مى‌باشند كه از علماء معاصر سبزوار و در اول ماه شعبان ١٣٣۴ ق در سبزوار متولد و در خدمت والد خود بنجف مشرف و در آنجا قرآن و دروس فارسى را مقدارى خوانده و با آن مرحوم مراجعت بسبزوار نموده و مقدمات و ادبيات عربى را از اساتيد بزرگ مثل مرحوم محقق نوقانى و اديب نيشابورى و اديب بجنوردى فراگرفته و سطح فقه و اصول را از محضر مرحوم حجة الاسلام آقاى حاج شيخ محمد نهاوندى و آقاى حاج شيخ محمد قوچانى و آقاى حاج ميرزا احمد مدرس يزدى فراگرفته و فلسفه و كلام را از مرحوم سيد الحكماء آقاى ميرزا ابو القاسم الهى و آقاى شيخ سيف اللّه ايسى و خارج را از محضر حجة الاسلام و المسلمين مرحوم آية اللّه آقاى حاج ميرزا على اكبر نوقانى و مرحوم آية اللّه العظمى فقيه سبزوارى والد بزرگوار خود فراگرفته. و در سال ١٣١٧ شمسى بدريافت تدريس علوم معقول و منقول از وزارت معارف نائل گرديده و فعلا در شهرستان سبزوار موطن اصلى خود اشتغال باقامه جماعت در شبستان جديد البناء مرحوم والدشان در مسجد جامع و تدريس فقه و اصول در مدرسه مرحوم حاج ملا هادى و مدرسه محمديه دارند و رهبرى مسلمين و انجام امور شرعى اهالى سبزوار و مؤمنين آن سامان را عهده دارند و مورد توجه و اعتماد عموم طبقات و قاطبه سبزوار مى‌باشند.

حجة الاسلام و المسلمين آقا سيد محمد جواد سومين فرزند آية اللّه فقيه سبزوارى از فضلاء و علماء معاصر مشهد مى‌باشند.

وى در بيست و هفتم ١٣۴٩ ق در شهر مقدس مشهد متولد و پس از دوران طفوليت و كودكى دوره تحصيلات ابتدائى را در مدرسه مباركه محمديه سعادت تكميل و سپس ادبيات را نزد آقاى اديب نيشابورى و سايرين كسب نموده و سطح فقه را از محضر حجة الاسلام و المسلمين آقاى حاج ميرزا احمد مدرس يزدى رحمه اللّه فرا گرفته و رسائل و مكاسب و دوره كفايه را نزد مرحوم آية اللّه حاج شيخ هاشم قزوينى خوانده و حكمت و فلسفه را نزد مرحوم حجة الاسلام آقاى حاج شيخ محمد رضا كلباسى تكميل نموده و دوره خارج فقه و اصول را نزد والدشان باتمام رسانيده تا بدريافت اجازه اجتهاد از معظم‌له نائل گرديده و بتدريس فقه و اصول و اقامه جماعت در ظهرها در سالن باغ رضوان در كنار مزار والدشان و شبها در مسجد حاج حكيم خيابان طبرسى اقامه جماعت دارند و فعلا از مدرسين ممتاز مشهد مى‌باشند و بتدريس كفايه و مكاسب اشتغال دارند.

جناب حجة الاسلام آقاى حاج سيد محمد صادق فقيه سبزوارى چهارمين فرزند روحانى مرحوم آية اللّه فقيه مذكور مى‌باشند.

وى در سوم ماه رجب سال ١٣۴٩ ق در مشهد مقدس متولد و پس از گذشت دوران كودكى و تحصيلات ابتدائى و خواندن دوره مقدمات و ادبيات از آقاى اديب نيشابورى و مرحوم حجة الاسلام حاج ميرزا احمد مدرس بحوزه علميه قم عزيمت نموده و از محاضر آيات عظام و مراجع بزرگ چون آية اللّه العظمى گلپايگانى و آية اللّه شريعتمدارى و آية اللّه العظمى مرعشى نجفى مد ظله استفاده نموده و مى‌نمايند.

نگارنده گويد مترجم محترم از فضلاء خراسانى مقيم حوزه علميه و داراى مقام تقوا و متانت و مورد علاقه زعماء حوزه مى‌باشند در خاطرم هست كه وقتى مرحوم والدشان در مشهد رحلت نمودند آية اللّه طباطبائى قمى تلگراف تسليت بحضرت آية اللّه العظمى مرعشى نجفى زده و ايشان بوسيله حقير آقاى حاج سيد محمد صادق فقيه مذكور را خواسته و با مقدماتى خبر وحشت اثر را داده و تسليت گفتند و همان شب در مسجد امام قم مجلس باشكوهى گذاردند كه عموم آيات و علماء و محصلين و طبقات مختلف اصناف شركت كردند.

منبع :

کتاب گنجینه دانشمندان / ج 5 / صص 326 – 316

مولف : شریف رازی

دانلود زندگی نامه مرحوم آیة الله حاج میرزا حسین فقیه سبزواری به قلم گروهی از فرهیختگان

 

دانلود

 

زندگی نامه ، شخصیت ، آثار و خدمات مرحوم

مرجع تقلید بزرگوار ، مؤسس حوزه علمیه مشهد

و کلید دار ضریح مطهر حضرت ثامن الحج امام علی بن موسی

الرضا علیه السلام

 

حضرت آیة الله العظمی

حاج میرزا حسین فقیه سبزواری

(اعلی الله مقامه الشریف )

 

مجموعه نوشته های :

علمای اعلام و پژوهشگران فرهیخته ،

آیة الله شیخ آقا بزرگ تهرانی ، آیةالله سید مصطفی سیادتی ، آیةالله حجت هاشمی خراسانی ، آیة الله سید احمد روضاتی ، علامه محمد علی معلم حبیب آبادی ، حجةالاسلام محمدشریف رازی ، حجة الاسلام حسین نوقانی خراسانی ، حجة الاسلام محمد ناصری ، حجة الاسلام رسول جعفریان ، حجة الاسلام مهدی عسکرآبادی ، حجة الاسلام علیرضا نوروزی ، استاد غلامرضا جلالی ، دکتر احمد مهدوی دامغانی ، دکتر کامیار صداقت ثمرحسینی ، السید محمد الغروی ، الدکتور الشیخ محمد هادی الامینی ، استاد محمود بیهقی ، استاد محمد ابراهیم احمدی ، م – جرفادقانی ، محمد رضانصیری، حسن مروجّی و . . .

 

240 صفحه همراه با تصاویر

حجم : MB 7

 

تحقیق و تدوین :

سید محمد فقیه سبزواری

دانلود مجموعه نوشته های علما و پژوهشگران در ارتباط با زندگی ، شخصیت ، آثار و خدمات مرحوم فقیه سبزوار

 

دانلود

 

زندگی نامه ، شخصیت ، آثار و خدمات مرحوم 

مرجع تقلید بزرگوار ، مؤسس حوزه علمیه مشهد 

و کلید دار ضریح مطهر حضرت ثامن الحج امام علی بن موسی

الرضا علیه السلام

 

حضرت آیة الله العظمی

حاج میرزا حسین فقیه سبزواری

(اعلی الله مقامه الشریف )

 

مجموعه نوشته های :

علمای اعلام و پژوهشگران فرهیخته ،

 

آیة الله شیخ آقا بزرگ تهرانی ، آیةالله سید مصطفی سیادتی ، آیةالله حجت هاشمی خراسانی ، آیة الله سید احمد روضاتی ، علامه محمد علی معلم حبیب آبادی ، حجةالاسلاممحمدشریفرازی ، حجة الاسلام حسین نوقانی خراسانی ، حجة الاسلام محمد ناصری ، حجة الاسلام مهدی عسکرآبادی ، حجة الاسلام علیرضا نوروزی ، استاد غلامرضا جلالی ، دکتر کامیار صداقت ثمرحسینی ، السید محمد الغروی ، الدکتور الشیخ محمد هادی الامینی ، استاد محمود بیهقی ، استاد محمد ابراهیم احمدی ، م – جرفادقانی ، محمد رضانصیری، حسن مروجّی و . . .

 

240 صفحه  همراه با تصاویر

حجم :  MB 7

 

تحقیق و تدوین :

سید محمد فقیه سبزواری

 

ارادت و احترام بی نهایت مرحوم فقیه سبزواری به اهلبیت علیهم السلام

 

ارادت و احترام بی نهایت مرحوم فقیه سبزواری به اهلبیت علیهم السلام

 

دلیل مهم مرحوم آیة الله حاج میرزا حسین فقیه سبزواری برای انتخاب مشهد به عنوان محل اقامت برای اقامه جماعت و تدریس و تبلیغ و خدمت به مردم و طلاب و حوزه علمیه ، وجود مضجع شریف حضرت ثامن الحجج علی بن موسی الرضا علیه السلام در این شهر ؛ و ارادت بی نهایتش به خاندان عصمت و طهارت است گرچه مرحوم آیة الله سید صدرالدین صدر ، به مرحوم فقیه سبزواری ، توصیه کرده بودند مشهد را برای اقامت و انجام وظائف انتخاب نکند که اذیت خواهد شد اما ، سال ها اقامت تحصیلی در مشهد پیش از هجرت به نجف ؛ و پیوند و انس و الفتی که با نورانیت این مضجع شریف ؛ و کرامات حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام گرفته بود و رمز و راز و عهدی که با حضرتش داشته تا پس از اتمام تحصیلات ، خدمتگزار آستان ملکوتی آن امام رؤوف و حوزه علمیه مشهد باشد ، مانع از به هم زدن تصمیمش برای ماندن و خدمت کردن در این دیار نورانی و روحانی شد و تا پایان عمر ، ( نزدیک به چهل سال) ماند و همه سختی های جانکاه را به دلیل ارادت غیر قابل توصیف به اهلبیت علیهم السلام ؛ و به این دلیل که مصداقی برای آیه شریفه الذین یبلّغون رسالات الله . . . باشد ، بی ریا و بی منّت ، تحمل کرد .

 

مرحوم فقیه سبزواری ، ارادت عجیبی به حضرت علی اصغر ،  کودک شیرخواره حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام داشت .

در نمازی که برای طلب باران اقامه کردند ، روضه علی اصغر را خواندند . در واقعه تیرماه 1314 مسجد گوهرشاد که به خواست مردم سخنرانی کردند ، روضه علی اصغر را خواندند .

هرسال ، شخصا ، برای روضه خوانی های دهه اول محرّم ، خانه را سیاه پوش می کردند و روز عاشورا ، بدون عمامه ، با شال سبزی روی دوش ، منبر می رفتند و روضه می خواندند و غوغایی بپا می شد .

چون باید از علما و طلاب و مردم که به روضه می آمدند ، پذیرایی کند ، فرصتی نداشت که شخصا عزاداران را اطعام کند و اگر فرصتی دست می داد ، به آشپز و خدمه ، کمک می کرد و از دیگ ، برای عزادارانی که مهمانش بودند ، غذا می کشید .

 

چهل سال ، هر شب ، پیش از هرسحرگاه ، پیاده و گاه با پای برهنه ، به زیارت علی بن موسی الرضا (ع) می شتافت .  نماز شبش را می خواند ، با خدا و امامش ، تجدید میثاق می کرد ، می نشست ، از حفظ قران می خواند ، زیارتنامه می خواند ، دعا می کرد ، خواست هایش را به حضرت عرض می کرد ، کمک می خواست ، نماز صبح را به جماعت امامت می کرد و زیارتی دیگر و می رفت . تا با دلی سرشار از نور ولایت ، فریادرس درماندگان و بیچارگان باشد . همان ها که به صف ، کنار دیوار خانه اش ، منتظر شنیدن صدایی هستند که می پرسد : مادرجان ، پدرجان ، چه مشکلی داری ؟

 

برای نابسامانی قبور شریف بقیع ، سخت ناراحت بود و در هر فرصت ملاقاتی که با پادشاه عربستان و بلند پایگان دیگر دست می داد ، از آن ها می خواست که در تصمیم خود ، تجدید نظر کنند و اجازه دهند قبور شریف بقیع ، سامانی بگیرد .

با علمای طراز اول حجاز ، مباحثات علمی می کرد و از منابع خودشان حجت و بیّنه می آورد که تخریب قبور بقیع ، کار درست و علمی و دینی و عاقلانه ای نبوده است .

 

از مظاهر دیگر ارادت بی پایان مرحوم فقیه سبزواری به اهلبیت علیهم السلام ، حضور در کوچ اربعینی از نجف تا کربلاست .

در طول اقامت ده ساله اش در نجف ، هرسال ، با فرزندان خود ، پیاده از نجف تا کربلا می رفت تا اربعین را کنار مضجع نورانی جدش حسین بن علی (ع) ، برای زیارت اربعین حاضر باشد .

 

سید محمد فقیه سبزواری

احترام به مقررات ؛ و عدم سوء استفاده از مقام

 

از مقام وموقعیت و قدرت نفوذ خود ، سوء استفاده نکرد

 

به هرکس می گفتی آیت الله فقیه سبزواری ، می گفت : " یک خراسان بود و یک آیت الله سبزواری " .

 

واقعا چنین بود و راز برخورداری از محبوبیت و قدرت نفوذش ، قراری بود که در جوانی با خدای خویش داشت که برای رسیدگی به مشکلات مردم ، بیقرار باشد و تا واپسین لحظه های زندگی ، بیقرار و نا آرام و فریاد رس دادخواهان فقیر و غنی بود و همیشه پشت دیوار خانه اش ، در کوچه سبزواری ، در فلکه حضرتی مشهد ، مستمندان به صف بودند و گرفتاران در نوبت ، تا کمکی نقدی ؛ و یا نامه ای به خط و مهر و امضای " فقیه سبزواری " دریافت کنند .

 

از آن همه قدرت و عزّت ، یک لحظه ، یک قدم ؛ و یک ریال ، برخلاف رضای خدا ، استفاده نکرد ؛ و آشنا و غریبه در نگاهش یکسان بودند .

 

برای یکی از نوادگانش ، در جستجوی شغل بود تا سرانجام ، در یکی از نهادها ، کاری برای نوه اش پیدا شد اما ، سطح شغل و مسئولیت ، به اندازه ای بود که باید مرحوم " فقیه سبزواری " ، علاوه بر تضمین کتبی ، سند خانه اش را به عنوان وثیقه نیز بسپارد .

 

این کار را با طیب خاطر کرد و سند خانه را به گرو گذاشت تا به مقررات آن نهاد احترام بگزارد ؛ و شأن روحانی و آیة الله ، مخدوش نشود ؛ و درسی باشد برای همه که در پیشگاه قانون ، همه یکسانند و روحانیان ، شایسته است بیشتر از دیگران ، به رعایت قانون ، مشتاق باشند .

 

سند خانه ، تا پایان دوره کارمندی نوه ؛ و تا پس از رحلت آیة الله العظمی فقیه سبزواری ، هنوز در اختیار اداره محل کار نوه اش بود .

 

سید محمد فقیه سبزواری

با نون بخور بابا جان

با نون بخور بابا جان

جناب آقای مهندس سید محمد فقیه زاده ، از نوادگان محترم و فرهیخته مرحوم فقیه سبزواری ، نقل فرمودند بچه بودیم . همراه پدر بزرگ بزرگوارمان مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری ، به یکی از نواحی خارج از مشهد سفرکردیم که معظم له دعوت بودند و معمولا اگر شرائط مقتضی بود حضرت آیة الله برخی از فرزندان و نوادگان را با رعایت همه آداب و عرفیّات ؛ و بر اساس دعوت و رضایت و اطلاع دعوت کننده و صاحب خانه ، همراه خود می بردند و حتی ، عده ای از طلاب هم ، بیشتر اوقات در سفرهای عمومی و غیر خانوادگی ، ملازم و همراه ایشان بودند .

در این سفر که من همراه پدر بزرگ بودم ، عده ای طلبه و غیر طلبه هم ، ایشان را همراهی می کردند . وارد منزلی شدیم که مرحوم پدر بزرگ دعوت بودند . وقت صرف ناهار شد و سفره را گستردند . مرحوم آقا بزرگ به همه جوانب ، توجه و عنایت دقیق و خاص داشتند . من کنار ایشان نشسته بودم و همه چیزاز نظر من عادی بود اما با مخاطب قرار دادن من و با صدای نسبتا بلند و با تأکید به من فرمودند : " با نون بخور بابا جان " ، " با نون بخور بابا جان "

گفتم چشم و غذارا با نون خوردم .

متوجه شدم مرحوم حضرت آیت الله متوجه شدند تدارکات ، متناسب با تعداد حاضران کنار سفره نیست و شرم حضور داشتند به برخی افراد که بدون اجازه ، ایشان را همراهی کردند تذکر دهند که در خوردن صرفه جویی کنند تا غذای موجود ، همه حاضران را کفایت کند .

به من می فرمودند با صدای بلند و مکرّر : " با نون بخور بابا جان " که تذکر و اشاره ای باشد ؛ و دیگران هم بشنوند و رعایت کنند .

راز و رمزهای شخصیت ، زندگی و رفتار مرحوم فقیه سبزواری

 

راز و رمزهای شخصیت ، زندگی و رفتار مرحوم فقیه سبزواری

 

برای مرحوم آیة الله فقیه سبزواری ، حل مشکل مردم و رفع رنج و نیار آن ها مهم بود . مهم نبود ارباب رجوع و ارباب حاجت کیست ؟

پدرم ( آیة الله حاج سید صادق فقیه سبزواری ) می فرمود : برای خرید مقداری شیرینی ، به یکی از قنادی های مشهد وارد شدم . صاحب مغازه ، هیئت و لباس و چهره مرا که دید پرسید شما فرزند مرحوم آیة الله فقیه سبزواری نیستید ؟ پاسخ دادم تشخیص شما درست است و من فرزند ایشان اما ساکن قم هستم .

قناد گفت : خداوند ایشان را رحمت کند . خاطره ای دارم از محبت و معرفت ایشان که هرگز فراموش نمی کنم .

از قناد ، ماجرا را جویا شدم . قناد گفت : من ، آیة الله فقیه سبزواری را خوب می شناختم و از دور ارادت داشتم اما نه مقلد ایشان بودم و نه رفت و آمد و مراوده ای داشتم . مرحوم آیة الله فقیه سبزواری هم شناختی از من نداشتند .

مشکلی برای من اتفاق افتاده بود که نه مرجع حل آن مشکل و نه هیچ شخص حقیقی و حقوقی متنفذی قادر به حل مشکل من نبود . در رابطه با مشکل ، حق با من بود اما به دلیل شرائط حاکم بر سازمان ها و نهادها و ادارات پیش از انقلاب ، چون از طبقه ضعیفی بودم ، هیچ کس صدایم را نمی شنید و خط و نوشته ام را نمی خواند و اصلا توجهی به حل مشکل من نداشتند .

از همه جا نا امید شده بودم اما نمی توانستم از حق خودم چشم بپوشم . 

روزی ، یکی از دوستانم که چهره گرفته و عبوسم را مدتی شاهد بود ، علت ناراحتی و اندوهم را پرسید و قصه را برایش تعریف کردم .

دوستم گفت چرا از آیة الله فقیه سبزواری کمک نمی گیری ؟ گفتم من کاری برای ایشان انجام ندادم و رفت و آمدی به بیت ایشان نداشتم که ایشان بر اساس سابقه آشنایی ، مشکلم را حل کند .

دوستم گفت در مورد ایشان نیازی به این مقدمات نیست . آنطور که من میدانم در خانه ایشان به روی آشنا و غریبه ، روحانی و پیشه ور و همه مراجعین باز است . به ایشان مراجعه کن و مشکلت را بگو . انشاء الله حل خواهد شد .

قناد ادامه داد : روز بعد به منزل ایشان رفتم و مطلب و حاجتم را گفتم . مرحوم آیة الله فقیه سبزواری بدون هر پرسشی ، با قلمی که از قبل دردست داشت ، روی کاغذ ساده ای خطاب به مرجع حل مشکلم نوشت تا بدون هر قید و شرط و اتلاف وقت ، مشکلم را حل کنند . خیلی ساده و سریع . حتی نپرسیدند شما مدرکی مطمئن تر که صدق ادعای شمارا برای من که پادرمیانی می کنم دارید ؟ که مثلا با آبرویم بازی نشود در جریانی که نه از ابتدای آن و نه از نتیجه آن خبر دارم .

تشکر کردم و نامه سفارش را به مقصد رساندم و بدون هر پیچ و خم و اتلاف وقت ، مشکل لاینحل من حل شد اما از آن روزگار تاکنون هروقت به مناسبتی یادی از آن مشکل و یادی از مرحوم آیة الله فقیه سبزواری می کنم ، برای مرجعی فاتحه و اخلاص می خوانم که برای حل مشکل مردم و رفع نیازهای نیازمندان ، هر اقدامی که لازم بود انجام می داد بدون آن که به آبروی خویش بیندیشد و تمام قدرت معنوی و علمی و وجهه ممتاز اجتماعی و آبروی ارزشمند خودرا در معرض خدمت به مردم و گشودن گره های کور از امور شهروندان بدون توجه به نژاد و لباس و جنسیت و سابقه آشنایی و شغل ارباب رجوع قرار داده بود . رحمة الله علیه

رازها و رمزهای شخصیت ، زندگی و رفتار مرحوم فقیه سبزواری

 

رازها و رمزهای شخصیت ، زندگی و رفتار مرحوم فقیه سبزواری

آن بزرگوار ، خوش بین و آسان گیر بود 

اهمیت لباس روحانیت از دیدگاه مرحوم فقیه سبزواری و خوش بینی معظم له به افراد ملبس به لباس روحانیت

پدرم ( آیة الله حاج سید صادق فقیه سبزواری ) می فرمود : به آقا ( آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری ) عرض کردم بهتر است از طلابی که به آن ها مهر نان می دهید ، امتحانی به عمل آورید که واقعا روحانی و طلبه هستند یانه ؟ 

ایشان در پاسخ فرمودند : من لقمه ای نان به اینها می دهم ونمی خواهم برای لقمه ای نان به زحمت بیفتند و ناگوارشان شود . من ، حتی اگر چوبی ملبس به لباس روحانیت شود ، احترامش می کنم و تا حد ممکن در رفع نیازش می کوشم . اگر قرار بر امتحان باشد ، سخت می گیرم و شاید عده ای نتوانند از عهده امتحانات برآیند و از همان لقمه نان محروم شوند .

 

رازورمزهای شخصیت،رفتاروزندگی فقیه سبزواری

 

رازورمزهای شخصیت،رفتاروزندگی فقیه سبزواری

بیش از چهل سال ، اقامه جماعت صبح در بالاسر مضجع منور حضرت رضا علیه السلام

مرحوم آیة الله حاج میرزا حسین فقیه سبزواری ، بیش از چهل سال ، هر روز ، یک ساعت مانده به اذان نماز صبح ، پیاده و ( اغلب ) با پای برهنه ، در حالی که در طول مسیر مشغول خواندن اوراد و اذکار و اذن دخول به حرم حضرت رضا علیه السلام بود ، تنهای تنها حتی در شب های سخت سرد زمستان های مشهد ، به حرم مشرف می شد . بالاسر حضرت ، نماز صبح را با زوار و مجاورین به جماعت برگزار می کرد و در آن عالم با صفای سحرگاهی در کنار مضجع شریف حضرت رضا علیه السلام ، دعاها می خواند و به ذوی الحقوق دعا ها می کرد و امام هشتم را زیارت می کرد و توسلی می جست و به پرسش های زوار پاسخ می داد و دردها و رنج هایشان را با اعماق وجود حس می کرد و به بعضی برای رفع مشکلاتشان دعایی آموزش می داد و بعضی دیگررا به تحمل سختی های زندگی تشویق می کرد و با چهره ای گشاده با همه گفتگو می کرد و با روحیه ای سرشار از امید و قدرت و نشاط ، به خانه باز می گشت و آماده می شد برای تدریس و انجام امور مراجعین .