حمایت مرحوم فقیه سبزواری از حیوانات
...قُمری ها
🔸آقای دکتر میرفضائلیان از شاگردان مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری. در درس آن مرحوم به شنیدن صدای گاو اشاره کردند و از مرحوم فقیه پرسیدند که از این گاوان، فقط صدایشان، سهم ماست؟ مرحوم فقیه فرمودند تأمّل کنید و از فردا، شخصا، شاگردان را با شیر گاو، که خودشان می دوشیدند، پذیرایی کردند.

🔸فرزند آن مرحوم می فرمودند گاو را اهالی محترم کلات نادری، در سفری که مرحوم فقیه بنا به دعوت مردم آن خطه رفته بودند، به ایشان هدیه کردند و حتی المقدور، تمام امور نگهداری و تعلیف و تنظیف و مداوای حیوان و قشو کردن (قشو، وسیله فلزی دندانه دار که بر بدن چارپایان می کشند) را خودشان بعهده داشتند و یا اگر خادمشان انجام می داد، به نحوه رسیدگی به امور گاو، شدیدا نظارت می کردند و اگر خادم، قصوری در نگهداری داشت، مؤاخذه می کردند.
گاهی که گاو، به دلیل عدم تحرک لازم، با مشکلی مواجه می شد، مرحوم فقیه، به دفعات، گاو را دور حیاط منزلشان می دواندند تا بهبود حاصل شود و خودشان هم، همراه گاو می دویدند.
مرحوم آقا میرزا حسین فقیه سبزواری، شخصا گاو را می دوشید و بین اهل خانه، شیرش را، هرچقدر بود، تقسیم می کرد و گاه اتفاق می افتاد که نزدیک به پایان کار دوشیدن شیر، گاو با یک لگد، سطل شیر را وارونه می کرد اما آقا، خم به ابرو نمی آورد!
.
🔸منزل مرحوم فقیه سبزواری، آشیانه امن قمری ها (که در مشهد به موسی کوتقی معروف است) بود و آزادانه هرکجا که مایل بودند، آشیانه می ساختند و هیچ کودکی، اجازه آزار و اذیت آن هارا نداشت و اگر برای آشیانه آن ها اتفاقی می افتاد، مرحوم فقیه، سخت ناراحت می شدند. علت استقبال قمری ها از آشیانه سازی در منزل مرحوم فقیه سبزواری، وسعت و تنوع مکان، امنیت، تغذیه؛ و نزدیکی به حرم برای استفاده از گندم کبوتران حرم بود.
پسر عمه عزیزم جناب آقای مهندس سید محمد فقیه زاده فرمودند: هرگز شدت ناراحتی مرحوم آقابزرگ را فراموش نمی کنم روزی که بدون اطلاع و توجه، در اتاقی را بازکردند و آشیانه قمری ها فروریخت و فرمودند حیوان نادان کجا آشیانه ساخته.
.
🔸پیش از واقعه مسجد گوهرشاد در سال ۱۳۱۴ شمسی، مرحوم آقا ( آیة الله میرزا حسین فقیه سبزواری)، به دلیل دردپا، فاصله منزل تا مسجد گوهرشاد را با چهارپا طی می کردند و من نوجوان بودم و آقا را تا نزدیک ورودی مسجد گوهرشاد همراهی می کردم. مرحوم آقا، افسار چهارپا را به من می سپردند و برای تدریس، یا اقامه نماز جماعت و زیارت، وارد مسجد می شدند و گاه، ساعت ها طول می کشید تا آقا مراجعت کنند.
.
🔸معمولا، داخل خورجین، مقداری علوفه، از منزل می آوردند و سفارش می کردند حیوان گرسنه نماند. به آب و علوفه حیوان رسیدگی کن تا برگردم و اجازه نده رهگذران، سر به سر حیوان بگذارند و مبادا خودت هم حیوان را بزنی.
مرحوم آقا، مدتی حیوان را در اختیار مرحوم حاج آقا حسین ( مرحوم آیة الله العظمی حاج آقا حسین قمی ) گذاشتند اما مراقب امور حیوان، من بودم که هم مرحوم حاج آقا حسین به زحمت نیفتند و هم خاطر مرحوم آقا، نسبت به آب و علوفه و استراحت به موقع حیوان آسوده باشد.
🔸مرحوم فقیه سبزواری، استفاده از درشکه را بجای اتومبیل، بنا به جهاتی ترجیح می دادند و با درشکه تردد می کردند. درشکه آقای سبزواری، در مشهد معروف بود. معمولا، مسیرهای دوردست درون شهری را با درشکه می رفتند و مسیرهای کوتاه را پیاده طی می کردند تا حیوان آسوده باشد و اجازه نمی دادند بیش از توان اسب، درشکه راکب داشته باشد. قاسم، درشکه چی مرحوم فقیه، موظف به نگهداری اصولی از اسب درشکه بود و اجازه نداشت جز در موارد ضروری، اسب را به درشکه ببندد و باید اسب آزاد باشد. علاوه بر این که مرحوم فقیه سبزواری، بر امور قاسم درشکه چی در رابطه با رسیدگی به اسب نظارت داشتند، شخصا نیز مراقب آب و علوفه و رفاه اسب بودند و آیة الله و مرجع و مجتهد بودن، نمی توانست موجبی برای غفلت از احوال حیوانات مأنوس و غیرمأنوس با انسان باشد.
https://t.me/sireolama/5450