سیره رمضانی مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری  ( ره  )

 


سیره رمضانی مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری ( ره  )

سیره رمضانی مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری ( ره  )

یکی از توفیقات ؛ و از دلخوشی های مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری ، که هجمه ناگواری ها و ناسازگاری های محیط و روزگار را برایش تحمل پذیر می کرد ، چهل سال امامت جماعت نماز صبح ، سحرگاهان در رواق بالاسر مضجع شریف حضرت رضا علیه آلاف التحیة والثناء بود و همانجا بود که پیش از هر سپیده دم ، به مشکلات و خواسته های طلاب ، زائران و مجاوران رسیدگی می کرد . 

با بهره گیری از حافظه قوی ، آیاتی از قران را تلاوت می کرد ، زیارت می کرد ، دعا می کرد و سپس  می رفت تا خورشید طلوع کند و او آماده شود برای شروع یک روز دیگر . روزی از جنس روزهای همیشگی پراز تلاش و خدمت . 

نماز ظهر و عصرش را ؛ و نماز مغرب و عشارا ، در شبستان خودش ( شبستان سبزواری ) در مسجد گوهرشاد ، امامت می کرد و این برنامه ، نزدیک به چهل سال بدون وقفه ادامه داشت .

ماه مبارک رمضان اما ، برنامه تغییر می کرد و برنامه خاصی داشتند که منحصر به خودشان بود . نماز مغرب و عشارا ، اول وقت و پیش از افطار ، در جامع گوهرشاد اقامه و امامت می کردند و می رفتند برای افطار . 

روزهای رمضان ، پس از نماز ظهر و عصر که در ایوان مقصوره مسجد گوهرشاد اقامه و امامت می کردند ؛ منبر می رفتند و بیشتر ، ساختار منبرشان تفسیرقران کریم بود .

 در آن روزگار ، حتی منبر رفتن یک امام جماعت عادی و معمولی ، کسر شأن بود تا چه رسد به این که مجتهد ، فقیه و مرجع تقلید هم باشد . اما مرحوم فقیه سبزواری با علم به این موضوع که  وعظ و سخنرانی عمومی برای مخاطبان و پامنبری ها  ، توسط مجتهد و مرجع تقلید مرسوم و سنّت نبود ، به وظیفه ای که تشخیص داده بود ، عمل می کرد و همین ساختار شکنی و سنت شکنی ، سبب شده بود که جمعیت زیادی هر روز ماه مبارک رمضان برای شنیدن سخنرانی های عمیق و جذاب و دلنشین و اثرگذار مرحوم فقیه سبزواری ، در ایوان مقصوره مسجد گوهرشاد اجتماع کنند و چون در دهه سی شمسی ، هنوز بلندگو وارد ایران نشده بود ، علاقمندان سعی می کردند در ردیف های نزدیک به منبر جلوس کنند تا صدای مرحوم فقیه سبزواری را واضح تر و شفاف تر دریافت کنند و همین امر باعث شده بود که محل نشستن در ردیف های نزدیک تر به منبر ،بین مأمومین و مستمعین ،خرید و فروش شود .   1    
در ارتباط با وعظ و خطابه مرحوم فقیه سبزواری در کتاب عمری پرافتخار آمده است که :

" مرحوم فقیه سبزواری ، گاهی هم مردم را از طریق وعظ و خطابه ، ارشاد می کردند و شب ها و روزهای حساس ، مانند شب های قدر و تاسوعا و عاشورا و اربعین ، منبر تشریف می بردند و مستمعین را با بیانات گرم خود ، مستفیض می فرمودند . در بعضی از سال ها ، در روزهای ماه مبارک رمضان ، بعد از نماز برای مردم تفسیر می گفتند و جمعیت بسیاری برای استفاده از منبر و مطالب ایشان ، اجتماع می کردند . "   2

مرحوم آیة الله محمد واعظ زاده ، در مصاحبه ای با پایگاه رجا نیوز ، به اهمیت منبرهای مرحوم فقیه سبزواری اشاره می کنند آنقدر مهم که مخالفانش هم مستفیض می شدند :

" او ماه رمضان در ایوان ، ظهرها نماز میخواند بعد منبر می رفت ، منبر مفصل ، خیلی منبر مهمی داشت، کسانی هم که با او مخالف بودند ، از منبرش بهره می بردند. "  3


یکی از برنامه های مرحوم فقیه سبزواری در شب های 19 ، 21 و 23  در ماه مبارک رمضان ، اقامه صد رکعت نماز به جماعت در مسجد گوهرشاد بود و پس از آن ، به منبر رفتن برای اجرای آیین خاص شب های قدر . سخنرانی در رابطه با فضیلت های شب قدر و ارزش های احیاء و نهایتا برگزاری سنت قران بر سرگرفتن ، ذکر مناقب حضرت مولی الموحدین علی علیه السلام و ذکر مصیبت ضربت خوردن بر سر امیرالمؤمنین در شب نوزدهم و ذکر مصیبت شهادت مولا در شب بیست و یکم . 

تنها نوار چند دقیقه ای که از مرحوم فقیه سبزواری ، به یادگار مانده ، مربوط به یکی از شب های قدر سالی از سال های پایانی عمرشان است که سوره قدر را تفسیر فرموده اند و در پایان ، به ذکر مصیبت شهادت مولا علی پرداخته اند .

قدرت مدیریت مجالس عمومی ، تسلط و احاطه بر جناح های مختلف و متعدد جمعیت ، گرمی و گیرایی صدا ( بدون بلندگو و جلوه های ویژه صوتی ) ، شیوایی کلام ، رسایی بیان ، بودن در مقام اجتهاد و مرجعیت و استناد درست به آیات و روایات ، شناخت درست زمانه و جامعه و نیازها ، نقل حکایاتی که خود شاهد ماجراهایش بوده و یا از افراد موثق شنیده ، اعتماد مخاطب به درستی مطالب و جاذبه ها و انگیزه های دیگر ، از جمله عواملی بوده اند که مریدان و حتی مخالفان را به مجلس خطابه اش سوق می داده تا فیض برند و نشنیده های شنیدنی و مفید را از زبان مجتهد و مرجعی دلسوز و پرجنب و جوش و پر آوازه بشنوند .

آیة الله حجت هاشمی خراسانی ، از شاگردان برجسته مرحوم فقیه سبزواری ، که خود از مستمعین و علاقمندان منبرها و خطابه های استادش بوده ، در خاطرات خود و در زندگی نامه مرحوم فقیه سبزواری نوشته اند :

"  در مسجد گوهرشاد امام جماعت بود و در ایّام ماه مبارک ، بعد از نماز ظهر و عصر ، در ایوان مقصوره منبر می رفت و شب های احیاء ، صد رکعت نماز با جماعت می خواند و بعد ، منبر می رفت و جماعت بسیار ، مستمع سخنان دلربایش بودند ؛ و کلامش جلا دهنده قلوب ؛ و صفا بخش ارواح بود .

و از منابر وی ، نود منبر ، در نزد نگارنده ، ثبت و ضبط است که در سه سال ، پای منبر حضرتش بودم و گفتار اورا می نوشتم و ای کاش ، همه ساله پای منبر او بودم . 

و چون او ، اوستادی خوش بیان و نکته سنج و جدی جز استاد حجة الحق ادیب نیشابوری ندیدم و از این دو استاد ، رموز استادی و تدریس و نیکو بیانی و شیرین زبانی را یادگرفتم و صاحب ذوق سلیم و طبع مستقیم شدم و هریک در فن خود ، بوالعجب بود و چشم روزگار چون آن ها نخواهد دید و چنان است که ابو طیب متنبّی گفته :


مضت الدهور و ما اتین بمثله
و لقد اتی فعجزن عن نظراته  "  4

 

 

سید محمد فقیه سبزواری


------------------------

 

1 - موضوع خرید و فروش جایگاه های نزدیک به منبر را ، مرحوم پدرم آیة الله حاج سید محمد صادق فقیه سبزواری که خود از مستمعین ثابت قدم منبرهای پدر بزرگوار خود و شاهد موضوع بوده ، برایم نقل کردند و ضمنا می گفتند که مرحوم آقا به منزل که می آمدند ، به اهل منزل می فرمودند که آقا میرزا صادق ، از مریدها و مشتری های منبرهای من هستند و می بینم که هر روز ، نزدیک به منبر ، حضوردارد و خوب گوش می کند حرف هایم را .  

2 - صفحات 84 تا 89  ،  کتاب عمری پرافتخار ، خاطرات زندگانی حضرت آیة الله العظمی فقیه سبزواری ، حسین نوقانی ، محمد ناصری ، بورس کتاب ، مشهد ، 1346

3 - رجا نیوز

4  -  کتاب مرآة الحجّة ، شرح حال حجت هاشمی و اساتید ، صفحه  130 تا 145
نویسنده : ابو معین حمیدالدین حجت هاشمی خراسانی
مؤسسه نشر و مطبوعات حاذق
تاریخ نشر ، شهریور 1371


تلگرام

اینستاگرام

معرفی دهها کتاب مرتبط با مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری

 

معرفی دهها کتاب مرتبط با

مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری

در اینستاگرام  :

 

https://www.instagram.com/ayatollah_faghihsabzevari/

محمد حسین کاشف الغطاء

محمد حسین کاشف الغطاء

شیخ محمدحسین کاشف الغطاء از علماى طراز اول عراق و از شخصیت هاى معروف جهان اسلام است که در دولت عراق و ایران متنفذ بود.

Kashef.JPG
نام کاملشیخ محمدحسین کاشف ‎الغطاء
زادروز۱۲۹۴ قمری
زادگاهنجف
وفات۱۳۷۳ قمری
مدفننجف، قبرستان وادی ‎السلام

Line.png

اساتید

محمدتقی شیرازی، محدث نوری،...

شاگردان

سید محسن حکیم، محمدجواد مغنیه، ...

آثار

اصل الشیعة و اصولها، الآیات البینات، ...

  

 

محتویات

ولادت

شیخ محمدحسین کاشف ‎الغطاء در سال ۱۲۹۴ ق. در محله عماره نجف دیده به جهان گشود.[۱] جد او آیت الله شیخ جعفر کاشف ‎الغطاء (متوفی ۱۲۲۸ ق) سرشناس‎ترین و پرآوازه‎ترین فرد این خاندان است و فرزندان و نوادگان وی از دانشمندان و مجتهدان بزرگ عراق بودند. آیت الله شیخ علی کاشف ‎الغطاء (متوفی ۱۳۲۰ ق) ـ پدر قهرمان این دفتر ـ ازمراجع بلندپایه تقلید عراق بود.[۲]

سالهای سبز

کاشف ‎الغطاء در ده سالگی وارد حوزه علمیه نجف شد. ادبیات عرب، حساب، نجوم، فقه و اصول را با پشتکار و شوق فراوان فراگرفت. عطش یادگیری او را بی‎قرار کرده بود. نوجوان بود و آرزومند فراگیری علوم بیشتر.

محمدحسین در کنار تحصیل علوم حوزوی به مطالعه عمیق در ادبیات عرب پرداخت. ذوق ادبی خوبی داشت. نثر و نظم زیبای نوشته‎ها و سروده‎های او از ابتدای نوجوانی، هویدای روح لطیف و مهربانش بود. محمدحسین از ابتدای نوجوانی به سرودن شعر و نویسندگی پرداخت. وی از نوجوانی به سرودن شعر پرداخت. بیش از هشت هزار بیت شعر از او به یادگار مانده است. او کتابهای بسیار سودمندی نیز به نگارش درآورد، که چندی از آنها چاپ شده است.

پانزده ساله بود که کتاب «العبقات العنبریه...» را درباره خاندان خود نوشت. هنوز هیجده بهار بیش ندیده بود که دروس سطح حوزه را به پایان برد و به درس خارج فقه و اصول آیت الله سید محمدکاظم یزدی و آیت الله آخوند خراسانی راه یافت.

محمدحسین روح ناآرامی داشت. ادبیات عرب و تاریخ نتوانست عطشِ ذهنش را فرونشاند. به امید این که گمشده‎اش را در اشعار شاعران و تاریخ خاندانش بیاید، سالها در وادی شعر و ادب و تاریخ گام نهاد. اما باز تشنه بود. شگفت که خود نمی‎دانست تشنه چیست! به سراغ برکه حکمت و فلسفه رفت تا روحِ تشنه‎اش را سیراب نماید.

وی در این باره می‎گوید: تمام کتابهای صدرالمتألهین ملاصدرا شیرازی ـ از مشاعر، عرشیه و شرح هدایه گرفته تا اسفار و شرح اصول کافی ـ را نزد استادان برجسته آموختم... زمانی نیز به یادگیری علم حدیث، تفسیر و عرفان پرداخت تا بتواند اندکی از عطش خود بکاهد. به کتاب های فصوص، نصوص، فکوک و دیوان اشعار مولوی، جامی و... پناه برد.

سالها نزد استادان برجسته حوزه علمیه نجف مانند آیات بزرگوار مصطفی تبریزی، میرزا محمدباقر اصطهباناتی، احمد شیرازی، علی محمد نجف آبادی، ملا علی‌اصغر مازندرانی، حاج آقا رضا همدانی، محمدتقی شیرازی و علامه حسین نوری (محدث نوری) به شاگردی پرداخت.[۳]

در این میان، کاشف ‎الغطاء علاقه وافری به محدث نوری داشت. محدث نوری از کارشناسان سرشناس علم حدیث بود. کاشف ‎الغطاء همواره با استاد نشست و برخاست داشت. از پندهای استاد برای سیر و سلوک و پیمودن راه های سعادت بهره می‎جست. روزی به استاد گفت: رطوبت جوانی در جان من رسوخ کرده و مرا از برخاستن برای نماز شب سنگین نموده است. از این رو در برخی از شبها نماز شب از دستم می‎رود. استاد فریاد برآورد: چرا؟ برخیز! برخیز! کاشف ‎الغطاء سالها پس از رحلت استاد، از آن سرزنش استاد یاد می‎کند و می‎گوید: صدای استاد مرحومم در هر شب، پیش از سحر مرا برای نماز شب بیدار می‎کند.[۴]

کاشف ‎الغطاء چند دوره در درس خارج فقه و اصول آیت الله سید محمدکاظم یزدی و آیت الله آخوند خراسانی شرکت کرد[۵] تا توانست قله اجتهاد را فتح نماید. وی شرحی بر کتاب «العروة الوثقی» نوشتۀ آیت الله سید محمدکاظم یزدی نگاشت که احتمالاً نخستین شرحی است که بر این کتاب نوشته شده باشد، این شرح چهار جلد است.[۶]

آیت الله کاشف ‎الغطاء پس از سالها تحصیل و رسیدن به مقام اجتهاد به تدریس آموخته‎هایش برای طلاب جوان پرداخت. دهها طلبه در مسجد هندی و مقبره میرزای شیرازی در صحن حرم حضرت امام علی علیه السلام گرد می‎آمدند و در درس او شرکت می‎جستند.

آثار و تألیفات

برخی از مقلدان آیت الله سید محمدکاظم یزدی که پس از فوت او از کاشف ‎الغطا تقلید می‎کردند، نزدش آمدند و با اصرار از او خواستند که رساله عملیه خود را چاپ کند. «شرح تبصره المتعلمین» و «وجیزه الاحکام» نوشته اوست که در پی اصرار مقلدانش نوشته شده است. حاشیه بر «سفینه ‎النجاه» نوشته برادرش، حاشیه بر «مجمع ‎الرسائل» که حاوی فتواهای مراجع تقلید مشهور است، «مناسک حج» و... از کتب فقهی وی و «سؤال و جواب» و «زادالمقلدین» پاسخ استفتائات مقلدان اوست.

از اشتغالات مهم کاشف الغطا، نوشتن مقاله و کتاب بود. گفته‌ اند از این بزرگمرد، هشتاد اثر به یادگار مانده است. در اواخر عمر به بیمارى‌هاى گوناگون مبتلا شده بود. مع ذلک از تحقیق و تألیف بازنمى‌ایستاد و براى پاسخ‌گویى به نیازهاى عصر خویش، آنى قلم از دستش نمى‌افتاد.

برخى از نوشته هایش از اهمیت ویژه‌اى برخوردار است. او نویسنده‌اى قوى و ماهر و ادبیاتش کم نظیر است. نثرى زیبا و شعرى لطیف دارد و مى‌توان گفت: جنبه ادبى آثارش بر جنبه علمى و اجتماعى غلبه دارد.

این آثار از او به چاپ رسیده است:

  • ۱. «الآیات البینات» که در نقد آراى وهابیان و بابیان و بهاییان و مادیین و مویین جدید است و ما در این کتاب از این اثر ارزشمند بهره بسیار گرفته‌ایم. این کتاب در سال ۱۳۴۵ به چاپ رسیده است.
  • ۲. کتاب «اصل الشیعه و اصولها» که در سال ۱۳۵۱ در صیدا به طبع رسیده و بارها تجدید چاپ شده و به زبان‌هاى مختلف از جمله زبان فارسى ترجمه شده است.

درباره این اثر نفیس عده‌اى از علما و مستشرقین، اظهارنظر کرده و مؤلف را به خاطر آن، تحسین کرده‌اند و نظریات آنها در مجله اعتدال به چاپ رسیده است.

کراتشکوفیسکى از لنینگراد نوشت: «کتاب اصل الشیعه و اصولها از کتب پرارزش و معتبرى است که هیچ دانشمندى از آن بى‌نیاز نیست. من این کتاب را در برابر کتاب «فجر الاسلام» (از احمد امین مصری) که سال گذشته بدست آوردم، مى‌خوانم».

دانشمند آلمانى ژوزف شخت از کونیکو سوج مى ‌نویسد: کاشف ‎الغطاء در طول سالیان دراز تدریس شاگردان بسیار تربیت نمود. آیت ‎الله العظمی سید محسن حکیم، آیت‎ اللهمحمدجواد مغنیه (نویسنده معروف) و شهید آیت ‎الله قاضی طباطبایی (امام جمعه تبریز) از شاگردان اویند.

تولیت مدرسه علمیه «معتمد» با پیشینه یک قرن بر عهده خاندان کاشف ‎الغطاء بود. این مکان که زمانی رونقی چشمگیر داشت به مرور زمان رو به خرابی نهاد اما ایشان آن را بازسازی کرد و رونقی تازه بخشید.[۷]

کتابخانه مدرسه کاشف ‎الغطاء از کتابخانه‎های بزرگ نجف بود که کتابهای خطی کمیابی در آن وجود داشت. کاشف ‎الغطاء هر روز به مدرسه می‎آمد و بیشتر دیدارهای سیاسی او و گفتگوهای علمی‎اش با نویسندگان و دانشمندان عراق در مدرسه صورت می‎گرفت. ایشان همواره در اندیشه حل مشکلات طلاب بود و با زحمات فراوان توانست برای طلاب مدرسه، معافیت تحصیلی بگیرد.[۸]

کتاب کاشف الغطاء برای وحدت

«اصل الشیعه و اصولها» از زیباترین نوشته‎های کاشف ‎الغطاست. کاشف ‎الغطاء این کتاب را به تعبیر خود نه از این نظر که بخواهد از شیعه در برابر سیل تهمت ها که خود نمونه ای از آنها را ذکر می کند دفاع کند بلکه از این نظر که پرده‎های نادانی را از برابر چشم مسلمانان کنار بزند تا افراد با انصاف در داوری درباره شیعه راه عدالت پیش بگیرند نگاشت و هم برای این که عذر و بهانه‎ای هم برای آن دسته از دانشمندان که یاوه‎هایی بر زیان شیعه می‎گویند و می‎نویسند، باقی نماند که بگویند دانشمندان شیعه، مذهب خود را معرفی نکردند. بدین امید که در سایه این کتاب پیوندهای دوستی در میان مسلمانان استوار گردد و دشمنی از بین آنها برچیده شود.[۹]

«اصل الشیعه و اصولها» در سال ۱۳۵۱ ق چاپ شد و مورد استقبال خوانندگان قرار گرفت. کاشف ‎الغطاء در این کتاب می‎نویسد: نخستین فردی که بذر تشیع را در سرزمین اسلام کاشت بنیانگذار اسلام، حضرت محمد صلی الله علیه و آله بود.

دهها حدیث در کتابهای اهل سنت آمده است که در آنها پیامبر صلی الله علیه و آله، امام علی علیه السلام و شیعیان او را رستگاران جهان آخرت یاد کرده است... اندیشه شیعی از زمان پیامبر آغاز شد... شیعه در لغت به معنای «پیرو» است و به پیروان حضرت علی علیه السلام در زمان پیامبر، شیعیان علی علیه السلام می‎گفتند...

سلمان فارسی که پیامبر درباره‎اش فرمود: سلمان از اهل ‎بیت ماست و ابوذر که پیامبر درباره‎اش فرمود: آسمان سایه نیفکنده و زمین دربرنگرفته کسی را که راستگوتر از ابوذر باشد، هر دو از یاران حضرت علی علیه السلام بودند.

ابوالاسود دوئلی، بنیانگذار علم نحو از شیعیان حضرت امام علی علیه السلام است. خلیل بن احمد فراهیدی، بنیانگذار علم لغت و عروض نیز از یاران اوست. ابومسلم معاذ بن مسلم هراء، پایه‎گذار علم صرف و عبدالله مفسر بزرگ قرآن نیز شیعه بودند. محمد بن عمر واقدی نخستین فردی که علوم قرآنی را گردآوری کرد، شیعه بود. ابورافع بنیانگذار علم حدیث و پسرش علی که نخستین فردی است که کتابی در علم فقه نوشت و پسر دیگرش عبیدالله که نخستین مسلمانی است که کتابی در علم تاریخ نوشت، شیعه بود.

ابان بن عثمان الاحمر شیعی نخستین فردی است که کتابی در علم تاریخ اسلام نوشت... نابغه جعدی، کعب بن زهیر، فرزدق، کمیت، حمیری، دعبل، ابونواس و... بسیاری از شاعران بزرگ عرب در دامان مکتب شیعه پرورش یافتند.[۱۰] آیا این بزرگان میدان دانش، ادب و جهاد می‎خواستند اسلام را نابود کنند؟!

ولایت فقیه

کاشف ‎الغطاء به خوبی نقش زمان و مکان در اجتهاد را یافته بود و بر این باور بود که نباید احکام اسلام در تنگنای سلیقه مجتهد قرار بگیرد، زیرا فرجام چنین کاری این است که احکام اسلام، به صورت خشک و بی‎روح درآید. کاشف ‎الغطاء در مورد اختیارات ولایت فقیه نظرات بسیار بلندی دارد.

امام خمینی می‎فرماید: ولایتی که برای پیامبر صلی الله علیه و آله و امامان است، برای فقیه نیز ثابت است. موضوع ولایت فقیه چیز تازه‎ای نیست که ما آورده باشیم. بلکه این مسئله از اول مورد بحث بوده است... به طوری که نقل کرده‎اند، مرحوم کاشف ‎الغطاء نیز بسیاری از مطالب را فرموده‎اند.[۱۱] او درباره حدود اختیارات ولی فقیه می‎نویسد: ولایت فقیه همه مواردی را که به مصلحت اسلام و مسلمانان است، دربرمی‎گیرد.

آیت الله کاشف الغطا و سیاست

آیت ‎الله کاشف ‎الغطاء هماره در مسایل سیاسی دخالت می‎کرد. برخی از کج‎اندیشان که دین را از سیاست جدا می‎دانستند. از او می‎پرسیدند چرا در سیاست دخالت می‎کند؟ او در پاسخ می‎گفت: اگر سیاست به معنای پند، راهنمایی، نهی از فساد، نصیحت و مبارزه با استعمار است من اهل سیاستم. آری، من تا فرق سر غرق در سیاستم. چنین سیاستی از واجبات است. پدر، پدربزرگ، جد و تمام خاندان من، بیش از سیصد سال رهبری دینی جهان اسلام را بر عهده داشتند. در زیارت جامعه، درباره ائمه معصوم آمده است: «و ساسة العباد»: شما سیاستمداران مردم هستید. سیاست ما سیاست پیامبر و امامان است.

زمانی هم کاشف ‎الغطاء نامه‎ای به محمدعلی جناح، اولین نخست ‎وزیر پاکستان می‎نویسد و هدفهای استعماری پیمانهای نظامی آمریکا را به او گوشزد می‎کند.[۱۲]

سرجان تروتبیک، سفیر انگلیس در عراق، در تاریخ ۲۷ محرم ۱۳۷۳ ق. به دیدار کاشف ‎الغطاء می‎رود. گفتگو بین آنها درباره کمونیسم، اسرائیل و مسایل دیگر صورت می‎گیرد. کاشف ‎الغطاء جنایتهای انگلیس در جهان را به او گوشزد می‎کند. سفیر که درمانده بود، می‎گوید: آیا در این کتابخانه بسیار بزرگ شما که هزاران جلد کتاب در آن هست، کتابی علیه ما هست؟ سفیر فکر می‎کرد که کاشف ‎الغطاء پاسخی نخواهد داشت. زیرا کتابهای او درباره فقه، اصول، تفسیر، حدیث و دیگر علوم اسلامی است که در آنها اسمی از انگلیس هم نیامده است. کاشف ‎الغطاء فریاد برآورد: کتاب که چیزی نیست. قلب های همه ما علیه شماست. از دل یکایک ما به خاطر نیزه‎ای که شما به جهان عرب زدید، خون می‎چکد. گفتگوی کاشف ‎الغطاء با سفیران انگلیس و آمریکا با نام «محاوره الامام مع السفیرین»، سه بار در نجف و یک بار در آرژانتین چاپ شد.[۱۳]

وفات

آیت ‎الله العظمی شیخ محمدحسین کاشف ‎الغطاء سرانجام پس از عمری تلاش خستگی ‎ناپذیر در ذی القعده ۱۳۷۳ ق، رخت از جهان بربست. تشییع جنازه باشکوه او در نجف تا قبرستان وادی ‎السلام گویای علاقه وافر مردم به او بود. مراسم یادبود رحلت او در عراق، ایران، پاکستان، لبنان و بسیاری از کشورهای مسلمان برگزار شد.[۱۴]

پانویس

  1. پرش به بالا↑ آوای بیداری (ویژه نامه روزنامه جمهوری اسلامی)، فروردین ۱۳۷۲، ص۱۲.
  2. پرش به بالا↑ همان، ص۱۱ و ۱۹ و ۹۴.
  3. پرش به بالا↑ همان، ص ۱۲، ۱۵ و ۷۹؛ جنه‎المأوی، مقدمه.
  4. پرش به بالا↑ آوای بیداری، ص۱۱۸.
  5. پرش به بالا↑ همان، ص ۷ و ۱۲.
  6. پرش به بالا↑ همان، ص۳۱.
  7. پرش به بالا↑ ماضی النجف و حاضرها، ج۱، ص۱۲۸ و ۱۲۹، ۱۵۲ـ۱۵۳، ۱۶۳ و ۱۶۴؛ موسوعه العتبات المقدسه، جعفر خلیلی، ج۶، ص۱۸۲؛ آوای بیداری، ص۳۳، ۳۲ـ۳۴ و ۱۱۷.
  8. پرش به بالا↑ شخصیت و اندیشه‎های کاشف ‎الغطاء، ص۸.
  9. پرش به بالا↑ این است آیین ما، محمدحسین کاشف ‎الغطاء ترجمه آیت ‎الله ناصر مکارم شیرازی، ص۸۱ـ۸۳.
  10. پرش به بالا↑ همان، ص۳۷ـ۸۶.
  11. پرش به بالا↑ همان، ص۴۰.
  12. پرش به بالا↑ همان، ص۸۹ و ۹۰.
  13. پرش به بالا↑ آوای بیداری، ص۶۱، ۱۲۶ و ۱۲۷.
  14. پرش به بالا↑ همان، ص۱۵.

منابع

 

دانشنامه اسلامی

معرقی دهها عنوان کتاب در رابطه با مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری

 

 

 

 

معرفی دهها عنوان کتاب در رابطه با زندگی نامه ، شخصیت ، آثار ، خدمات ، خاطره ها ، دوستان صمیمی ، هم بحث ها ، علمای معاصر و شاگردان شهیر و فرهیخته مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری ، در اینستاگرام :

https://www.instagram.com/ayatollah_faghihsabzevari/

مقاله ای تحلیلی در رابطه با مکتب تفکیک

 

مقاله ای تحلیلی در رابطه با شخصیت آیة الله شیخ مجتبی قزوینی و مکتب تفکیک 

 

دانلود فصلنامه رهیافت انقلاب اسلامی

شماره 26

در بخشی از این مقاله آمده است :

ايشان در كنار علمای برجسته مشهد، آقایان ميرزا جواد آقا تهراني، حاج شيخ غلامحسين محامي، حاج شيخ مرتضي سبط، حاج شيخ محمود حلبي، حاج ميرزا محمد رضا كلباسي، شيخ محمد الهي، شيخ علي خراساني، شيخ مرتضي عيدگاهي، ميرزا حسن نجات، مدرس پايين خياباني، با صلاحديد آيت‌الله سيد يونس اردبيلي و آيت‌الله فقيه سبزواري از سوي روحانيت براي تعيين نمايندگان اين صنف در مجلس شوراي ملي در دوره 17 مجلس شوراي ملي، انتخاب شدند.