آیة الله میرزا موسی ، پدر آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری
آیة الله میرزا موسی ،
پدر آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری

آیة الله میرزا موسی ،
پدر آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری

شرح حال مرحوم آیة الله میرزا موسی ،
پدر مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری ،
به قلم مرحوم علامه شیخ آقا بزرگ تهرانی

علامه شیخ آقا بزرگ تهرانی
سید موسی سبزواری
فرزند سید محمد علی حسینی ، که در سنه سیصد و اندی به سامرا مشرف و تا هنگام رحلت آیة الله ( میرزا محمد حسن شیرازی معروف به میرزای بزرگ یا میرزای اول ) بهره مند از درس ایشان بود .
او هم چنین نزد علامه سید محمد اصفهانی و سید صدر حضور می یافت . بعد از وفات آیة الله هم چندسالی در درس سرور ما ، آیة الله میرزا محمد تقی شیرازی شرکت می کرد .
سپس به سبزوار رفت و در آنجا مقبول القول و مورد اطاعت همگان و آبرومند و مورد اعتماد در اقامه جماعت و غیر آن بود .
پس از فوت در اول شعبان سال 1336 فرزند بزرگش سید مهدی قائم مقام پدر شد .
فرزند دیگرش سید حسین نیز از فضلای مشغول به تحصیل علم در نجف نزد میرزا حسین نایینی می باشد .
فرزند برادرش میرزا حسن فرزند سید کاظم فرزند سید محمد علی هم به کسب علم اشتغال دارد و اخیرا با خانواده سرور ما علامه بزرگ شیخ اسماعیل محلاتی فرزند مولی محمد علی محلاتی نجفی وصلت نموده است .
منبع :
صفحه 168
کتاب شرح زندگانی میرزای شیرازی
نوشته : علامه شیخ آقا بزرگ طهرانی
ترجمه : حمید تیموری
انتشارات میقات ، تهران ، ناصر خسرو
خرداد 1362
بسم الله الرحمن الرحیم
گزارشی از زندگی و شخصیت علمی ، روحانی و اجتماعی
آیة الله میرزا موسی فقیه سبزواری
(1336 – 1262 ه . ق )
(1298 – 1224 هجری شمسی)
از شاگردان برجسته میرزا محمد حسن شیرازی ( میرزای بزرگ ) ؛
سید محمد طباطبایی فشارکی ( اصفهانی ) ، آخوند خراسانی ؛ سید اسماعیل صدر
از اصحاب خاص میرزا محمد تقی شیرازی
و از مدرسین و فقهای برجسته ؛ و صاحب کرامات سبزوار
در اواخر قرن 13 ؛ و اوائل قرن 14 قمری
پدر و استاد آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری
و آیة الله حاج میرزا مهدی فقاهتی
و
استاد وعموی آیة الله میرزا حسن سیادتی
تحقیق و تدوین :
سید محمد فقیه سبزواری
تیرماه 1397
فاضل خراسانی (صدخروی) ،
همدرس میرزا موسی
و استاد آیة الله میرزا حسین فقیه سبزواری

محمدعلی فاضل خراسانی، از علمای نامی حوزه در هفتم ربیع الثانی سال ۱۳۴۲ هجری قمری چشم از جهان فروبست.
ملامحمدعلی فاضل خراسانی، فرزند مولی عباسعلی فرزند شیخ حسن صدخروی سبزواری، یکی از اساتید عالیقدر حوزه علمیه مشهد مقدس بود. معظمله از جمله اکابر علمای اسلامی طی قرن چهاردهم هجری قمری بهشمار میرود.
فاضل خراسانی در فقه و اصول و تفسیر و حکمت و فلسفه الهی اعم از حکمت مشاء و اشراق و حکمت متعالیه، استادی مسلم بهحساب میآمد. در علم کلام و آثار و اخبار وارد از ائمه شیعه در اصول عقاید نیز تبحر داشت و در دوران طلبگی کتابهای ادبی را تدریس مینمود و از طبع شعر به هر دو زبان فارسی و عربی برخوردار بود.
نیکمحضر، مهربان، خندان و بسیار شجاع بود و سخنان شیرین و شیوایی میگفت و در سیاست دخالت داشت و با علمایی که قوانین مشروطه را به تمام معنی اسلامی میدانستند، موافق نبود و یادآور میشد که بعد از این، بهطور مداوم روش حکومتها در اروپا و مغربزمین تغییر خواهد یافت و ما بایستی مرتباً قوانین اسلامی را با توجیه و تأویل، نسبت به مشروطه و حکومتهای دیگر منطبق سازیم.
شاید بهواسطه همین اعتقاداتش بود که به جانش سوءقصد شد. معروف است مشروطهچیها وقتی معظمله را ترور نمودند، با اینکه چند تیر به بدنش اصابت کرده بود، هیچ بیمناک نبود و این در حالی بود که سن معظمله از هفتاد سال تجاوز میکرد. وقتی ملامحمدعلی را روی تختهای گذاشتند تا به بیمارستان ببرند و مریدان در اطرافش جمع شده بودند و خون از بدنش میرفت، فریاد زده بود: «بلند بگو لا اله الا الله» معظمله در زمان آصفالدوله شاهسون به کلات و درگز تبعید شده بود.
فاضل خراسانی، فلسفه و حکمت الهی و علوم ریاضی را از دو نفر از شاگردان نامی حکیم سبزواری، یعنی آخوند ملاغلامحسین شیخالاسلام و میرزا محمد سروقدی معروف به خادمباشی کشیک سوم آستان قدس رضوی، آموخت و فقه و اصول را طی چندین سال در مشهد از محضر آقا شیخ حسنعلی تهرانی و آخوند ملاعبدالله کاشی استفاده نمود و به حد کمال رسانید.
معظمله همچنین، به عراق سفر کرد و مدتی در نجف اشرف در مجلس درس حاج میرزا حبیبالله رشتی و دیگر بزرگان حضور یافت و بالاخره برای تکمیل تحصیلات خود در حد اعلی، در سال ۱۲۹۸ق در سامرا رحل اقامت افکند و چندین سال از درس میرزا محمدحسین شیرازی، زعیم شیعه پس از شیخ انصاری، بهرهمند شد و مورد توجه میرزای بزرگ قرار گرفت.
فاضل خراسانی، پس از پنج سال اقامت و اتمام تحصیلات خود، به مشهد مقدس مراجعت نمود و تا پایان حیات پرثمر خویش به تدریس علوم و معارف اسلامی اشتغال ورزید و در اواخر عمر، تصدی امور محکمه شرع را نیز به عهده گرفت. حاج ملاهاشم صاحب منتخبالتواریخ و حاج ملاغلامحسین حکمی زرگر از شاگردان معظمله هستند.
ملامحمدعلی فاضل خراسانی، سرانجام در روز ششم و به نقلی روز هفتم ربیعالثانی سال ۱۳۴۲ هجری قمری در مشهد به رحمت حق واصل شد و در مقبره مرحوم آیتالله خالصی، واقع در حجره عقب صفه غربی دارالسیاده حرم مطهر امام هشتم (ع) به خاک سپرده شد. (1)
فاضل خراسانی، محمدعلی از رهبران اصحاب سراچه.
اصحاب سراچه گروهی از رجال مشهد مقدس بودند که برنامه های سیر و سلوک داشتند. یکی از رهبران این جریان فاضل خراسانی یا حاج فاضل خراسانی است. پدر او عباسعلی، واعظ مشهوری بود که از جهت اشتهار او، این پسر مدت¬ها، با نام فاضل ملاعباسعلی (یعنی فاضل پسر ملاعباسعلی) خوانده می شد. جدّ او شیخ حسن صد خروی سبزواری معروف به حاجی قاضی آخوندی هنگامی که حسن خان سالار به سال 1266ق در خراسان علیه ناصرالدین شاه قیام کرده بود و فرزندش امیر اصلان خان در سبزوار مستقر بود، از سوی حسام السلطنه که برای دفع حسن خان سالار به خراسان لشگرکشی کرد. به رسالت و سفارت نزد روحانیون به سبزوار مأمور شد و بعد از دفع غائله سالار، به مشهد آمده با لقب ملاّ باشی به خدمت دولت و ملت پرداخت و در سفر حسام السلطنه برای فتح هرات نیز به همراه اردوی ایران به هرات رفت.
فاضل خراسانی یا ملا محمدعلی از محققان، دانشمندان عصر حاضر و از حکما بوده. شرح کمالات این عالم ربانی، زبانزد کسانی است که در محافل و مجالس او شرکت می کردند و از بیانات او استفاده می کردند. از حاج فاضل دو کتاب حکمی و عرفانی مهم بر جای مانده است، یکی شرح دعای عرفه و دیگری تفسیر آیه نور. نسخه ای خطی شرح دعای عرفه به کتابخانه آستانه قدس اهداء شده است که اکنون در آن کتابخانه نگهداری می شود. این نسخه مجموعاً یکصد و پنجاه و دو صفحه به قطع رقعی است. حاج فاضل خراسانی شاگردان بزرگی تربیت کرده است از جمله حاج غلامحسین حکیم زرگر است:
حاج غلامحسین حکیم زرگر که از مردان وارسته و بزرگوار عصر حاضر و مورد توجه عوام و خواص بود و در عین حالی که جامع فضائل و کمالات بود به کار زرگری خود مشغول و به تمام معنی احتیاط را مراعات می کرد. در اسطرلاب ماهر و در فهم مطالب قرآنی ذوقی منحصر به فرد داشت. چنانکه تفسیری بر برخی آیات نوشته و اشعار توحیدی شاهنامه را گرد آورده و پس از هفتاد سال زندگی نورانی حدود 1359.ق وفات یافت و در صحن جدید مدفون شد.
یکی دیگر از شاگردان حاج فاضل حاج میرزا حسن بجنوری(1316-1396ق) فقیه و حکیم نامدار حوزه نجف است. وی در حوزه مشهد از حاج فاضل خراسانی فلسفه و از حاج آقا حسین قمی فقه و از آقازاده خراسانی اصول آموخت و سرانجام به توصیه حاج فاضل برای تکمیل فقه و اصول به نجف رفت و آنجا کتاب پربار خود القواعد الفقهیه را در دوازده جلد تألیف کرد.
دیگر شاگردان حاج فاضل عبارت بودند از:
آقا بزرگ تهرانی، صاحب الذریعه؛
سید حسن امین الشریعه؛ صاحب اخلاق امینی؛
شیخ حسن علی نخودکی اصفهانی؛ پدر سید محمود فرخ خراسانی؛
محمدعلی بامداد
مهدی الهی قمشه ای.
مأخذ:
1 -خبرگزاری ایمنا
2 -امین، سیدحسن، «اصحاب سراچه»، مقالات و بررسیها، دفتر 62، زمستان 1376، ص127-142
http://www.sadkharvnews.com/index.php/2014-02-20-20-42-39/191-2014-03-15-12-57-55
میر سید حسن امین الشریعه ، پدر آیة الله سید علینقی امین ،
از علمای معاصر با میرزا موسی فقیه سبزواری
سـید علینقی امین
امام مسجد جامع تهران پارس
امین الشریعه سبزواری
پدر من مرحوم سید حـسن امـین الشـریعه فرزند مرحوم سید محمد سبزواری (معروف به آقای عراقی) بود.مرحوم سید محمد بعد از تـکمیل سطوح و حکمت و عرفان،سفری به هندوستان کرده قریب سه سال در آن سامان مانده بـود پدر او مرحوم سید جعفر سـبزواری دارای مـراتب علمی و عملی و از غایت زهد به آقای زاهد معروف بوده،گویند هر سه روز یک ختم قرآن میفرموده است در عین حال در کلات سادات سبزوار ریاست محلی داشته و از درآمد املاکی که در اطراف سبزوار داشـته زندگی خود را اداره میکرده و از ممر مشاغل روحانیین ارتزاق نمی- فرموده است.
اما والد من امین الشریعه از شاگردان مبرز مرحوم آیت اللّه حاج میرزا حسین علوی مجتهد بزرگ سبزواری بوده چندی نیز در مشهد مقدس تـکمیل مـراتب علمی نموده سپس اغلب عمر خود را به سیر و سیاحت و درک علم و فیض از خدمت بزرگان در ایران و عراق و هند گذرانید.من جمله سفری به بیرجند کرده بود و مرحوم امیر شوکة الملک امیر قـائنات مـتجاوز از دو سال او را نزد خود نگاه داشته بود.
لقب امین الشریعه را مظفر الدین شاه قاجار طبق فرمان صادره موجوده به پدرم داده بود.در بالای فرمان،مهر مظفر الدین شاه چنین است:
گرفت خـاتم شـاهی مظفر الدین شاه
دمید کوکب بخت و ظفر بعون اللّه
والد ماجد از طرف مرحوم آیت اللّه آقا سید ابو الحسن اصفهانی و مرحوم آیت اللّه آقا ضیاء عراقی و مرحوم آیت اللّه حاج میرزا حسین علوی سـابق الذکـر و مـرحوم حجة الاسلام حاج میرزا عـبد الکـریم مـجتهد(نوهء حاج ملاهادی سبزواری)دارای اجازات علمی بود که همه نزد نگارنده موجود است.
مرحوم امین الشریعه از اساتید اهل سخن و در برخی از عـلوم مـانند عـلم حدیث و تفسیر علم اعداد و احضار ارواح و ادبیات و موسیقی کـم نـظیر بود.گاهی شعر نیز میسرود و«بلبل»تخلص مینمود.این غزل از آثار طبع آن بزرگوار است.
نگارم آمده از در چو مـاه تـابان اسـت
ز دیدن رخش اشکم ز دیده ریزان است
فکنده زلف پریشان خویش از چـپ و راست
بسان مار که از آدمی گریزان است
خدا گواست که از نیش تیر هر مژهاش
جراحتی است به پیـکر مـرا کـه سوزان است
کشیده تیغ دو ابرو ز بهر کشتن من
ندا کند کـه بـدانید عید قربان است
به گوشهء لب او جا گرفته هندویی
شکرفروش در آن مملکت فراوان است
خدای را صنما ظلم و جـور تـا کـی و چند
بر این ستمزده کاو مبتلا بهجران است
نمای رحم به«بـلبل»کـه در فـراق تو
گل ز شام تا بسحر از غمت در افعان است
در استبداد صغیر آن مرحوم به امر مـحمد عـلی شـاه قاجار به استرآباد (گرگان فعلی)تبعید شد و نتیجه در آن شهر دوستانی از طبقه اشراف یافت کـه بـعدها نیز به دعوت ایشان بدان سامان میرفت.تا آنکه در سفر اخیر خود بـه گـرگان مـریض شد.چهار روز به مرگ او مرا تلگرافی به گرگان خواستند، داروی طبیبان سودی نبخشید و در عصر روز چـهارشنبه دهـم مردادماه 1318 خورشیدی برابر 1358 هجری قمری در دار المؤمنین استرآباد فوت کرد و در انتهای خیابان پهلویدژ در مـزار مـعروف بـه امامزاده عبد اللّه دفن گردید.
مرحوم حاج علی خان قره داغی که پدرش مرحوم عبد الصـمد خـان میرپنج بشرح سالنامه صفه 324،قمری که به ضمیمه جلد هفتم کتابنامه دانـشوران چـاپ شـده رئیس دستهجات سوار مقصودلو و ملقب به موقر الملک و از امراء لشکر عصر ناصری بوده و خود او نـیز بـزرگ طـائفه مقصودلو و مردی ادیب و با کمال و دارای اطلاعات وسیع تاریخی و ادبی بود بیست سـال قـبل از فوت والدم در 16 جمادی الاول 1338 هجری هنگام مراجعت آنمرحوم از گرگان به سبزوار اشعاری سروده است و من آن زمان کودکی یـک سـاله به سبزوار بودهام.
ای امینا رفتنت نزدیک شد
روز روشن پیش ما تاریک شـد
دوسـتان از رفتنت افسردهاند
جملگی از فرقتت پژمردهاند
چون تـو مـجبوری بـرفتن از امین
دوستان از هجر تو اندوهگین...
مرحوم شـیخ حـسن سعیدی گونآبادی متخلص به غمگین ساکن استرآباد که ادیبی فاضل بود و اخیرا در سـال 1387 هـجری در شهر گرگان فوت کرد در هـمان اوان که اشعار مـرحوم قـرهداغی را خـوانده بود خطاب به او سروده بود:
ای عـلی بـن محمد روحی فدیت
آمدی در شعر همتای کمیت
توسن طبعت به شعر و شـاعری
گـوی سبقت برده است از انواری
ایخوش آن طـبعی که او بیاختیار
آورد شعری چـو لعـل آبدار
شعرت اندر نیکوئی بـیشک و ریـب
همسری دارد به اشعار صهیب
مرحبا بر عقل و فهم و افرت
حبذ ابر طبع تـند حـاضرت
چونکه داری با امین لطف زیـاد
واقـعا روح الامـنیت داد یاد...
ادیب قـرهداغی مـذکور در اشعار دیگری نهایت اشـتیاق خـود را به ملاقات امین الشریعه بدین شرح بیان کرده است:
اندر دوکون مشفقم آقا امـین بـود
هستم غلام از دل و جان آن جناب را
من خـادمم بـه جمله اربـاب عـلم و فـضل
هم بندهام جناب شـریعت مآب را
فخر زمان فرید خراسان وحید عصر
کز اوست فخر و قدر مداد و کتاب را
ای پادشاه کـشور دانـش که بر گرفت
در خدمت تو شـاهد مـعنی حـجاب را
امـروز کـن نزول به کـاشانهء حـقیر
تاریک کن ز نور رخت آفتاب را
در روز حشر جد شریفت شود شفیع
این کمترین غلام و همه شیخ و شـاب را...
بـاری مـرگ مرحوم والد را بسیاری از شعرا مرثیه گفته از جمله مـرحوم شـیخ مـحمد حـسن سـالک سـبزواری مقیم مشهد،تاریخ فوت امین اشریعه را چنین بنظم درآورده است:
ز عقل سال وفات امین طلب کردم
بگفت سر ببر از دل بگو علیم غریب
که علیم غریب مجموع آن 1362 میشود و چـون سر دل را که حرف دال و در حساب ابجد چهار است از آن ببری و از مجموع کسر کنی 1358 میشود.نیز آقا شیخ احمد علی روحانی معروف به انتظام الواعظین فرزند مرحوم حاج شیخ علی اکبر واعظ هـراتی سـروده است:
دهر گردون میزنه هر صبح و شام
از برای مردمان طبل رحیل...
گفت در مرداد بدرود جهان کرد
دلها را به فوت خود علیل
از پی تاریخ فوتش گفتمی
«آه صد آه حیف آن شخص جـلیل»
1318 خـورشیدی
و نگارنده خود سرودهام:
سید حسن به نام و امین شهرتش بدهر
چون او نزاد مادر ایام یک ادیب
تاریخ فوت او ز خرد خواستم بگفت
آور تو پای جـان و بـگو انه غریب
که انه غـریب 1268 و پای جـان(نون)در عدد 50 و مجموع ایندو 1318 میشود که برابر با سال فوت والد است بحساب خورشیدی.
منبع :
مجله وحید , خرداد 1354 - شماره 180
شیخ نظام الدین بیلندی گنابادی ، پدر شیخ محمد تقی بهلول ،
استاد درس مطول آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری
و از علمای معاصر با میرزا موسی فقیه سبزواری در سبزوار
یکی از دانشمندان اخیر گناباد مرحوم شیخ نظام الدین بود وی فرزند مرحوم ملا شیخ زین العابدین بوده که از اشخاص بسیار دانشمند و در فقه حکمت تبحّر کاملی داشته و در زهد و تقوی و ورع نیز به مقام ارجمندی رسیده بود. ابتدا برای تحصیل فقه و اصول به مشهد و سپس برای فرا گرفتن حکمت به سبزوار که مرکز حکیم بزرگوار حاج ملا هادی سبزواری بود و هنوز از شاگردان مکتب او کسانی بودند که روش او را دنبال می نمودند ، عزیمت نمود و پس از تحصیلات در گناباد ازدواج کرده و سپس در سبزوار موطن شد و در آنجا به تدریس علوم دینی و حکمت مشغول گردید. در اواخرعمر به گناباد آمد و در مولد خود توقف کرد و در نوزدهم شوّال یکهزار و سیصد و شصت قمری در بیلند بدرود حیات نمود. فرزند ذکور منحصر بفرد او حاج شیخ محمد تقی معروف به بهلول است که شرح حالش بیان گردید.
تبار شیخ نظام الدین گنابادی
حاج محمد طاهر خزائی جد شیخ نظام الدین که در عربستان زندگی می کرد، در صدد تحقیق راجع به مذهب تشیّع برآمد و پس از تحقیق بسیار به حقانیت شیعه دوازده امامی پی برد و این مذهب را برگزید و چون اهالی منطقه اهل سنّت بودند، راهی ایران شد. ورود وی به ایران با آغاز سلطنت آقامحمدخان مصادف بود. او در ایران اقامت نمود و صاحب فرزندان و نوادگان بسیار شد.[1]
«شیخ نظام الدین» فرزند زین الدین بن ملاصادق بن محمد طاهر خزائی بود. او مجتهد شهر گناباد و سرآمد اهل زمان به شمار می رفت. دروس حوزوی را در گناباد شروع کرد و در همان جا با دختر مرحوم «حاج محمد باقر» نوه عمویش که از نوادگان شیخ محمد طاهر خزائی بود، ازدواج کرد. شیخ نظام بعد از تحصیل در گناباد، چون راه کربلا بسته بود، به مشهد و مدتی بعد به سبزوار رفت و در درس خارج مرحوم «حاج ابراهیم سبزواری» درس حکمت و فلسفه حکیم حاج ملاهادی سبزواری حاضر شد. عموی شیخ بهلول، حکیم متأله «آیت الله حاج شیخ محمد حکیم خراسانی» نیز از علمای بزرگ به شمار می رفت.[2]
وی عالمی فاضل، حکیمی متأله، فیلسوفی ماهر، از اجله حکما و مدرسین اصفهان، صاحب ملکات فاضله در اخلاق و آداب و حسن معاشرت ممتاز و محضرش مجمع ارباب فضل و کمال و خود از شاگردان آخوند ملامحمد کاشی و جهانگیر خان قشقایی بود و در مدرسه صدر تنها زندگی می کرد. جمع زیادی از فضلا و طلاب در خدمتش تلمذ می نمودند. او در تربت متولد شد و از سال 1316هـ ق در اصفهان ساکن گشت.[3]
حکیم خراسانی در سال 1355هـ ق درگذشت و در تکیه ملک نزدیک «آخوند کاشی» به خاک سپرده شد.[4]
پی نوشت ها
[1] اعجوبه عصر، بهلول قرن چهاردهم، سید عباس موسوی مطلق، نشر نجبا، ص 31.
[2] همان ص 32 و 33.
[3] دانشمندان و بزرگان اصفهان، سید مصلح الدین مهدوی، کتابفروشی ثقفی، ص 475.
[4] غلامرضا ریاضی، دانشوران خراسان، نشر کتابفروشی باستان، ص 263
سایت وارثون
سایت حوزه
آیت الله استاد سید علینقی امین ،
از شاگردان مرحوم آیة الله میرزا مهدی فقاهتی
و آیة الله میرزا حسن سیادتی
و دارنده اجازه علمی از آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری

یادنامه آیت الله استاد سید علینقی امین
(عالم ربانی، محقق، مدرس، خطیب ، ادیب، شاعر، حکیم و عارف قرن چهاردهم هجری)
گردآورنده : احمد نيكو همت
ناشر : دستان - تهران
چاپ اول، 1380 شمسى
نوع جلد : گالینگور
قطع : وزیری
تعداد صفحه 458
نوع چاپ : چاپی
زبان : فارسی
وزن : 795 گرم
رده كنگره : 2ی77 الف/3/55 BP
شابك : 964-6555-82-9
زنده یاد آیت الله سید علینقی امین(1297-1379 شمسی/1337-1421 قمری) عالم دینی، مدرس معقول و منقول، خطیب، شاعر و مؤلف کتب و مقالات علمی، دینی و ادبی امام جماعت مسجد جامع خاتم الانبیاء تهرانپارس، تهران (1343-1379)
آیت الله استاد سید علینقی امین(1297-1379) از چهره های برجسته علمی و ادبی ایران در اثر جامعیت در معقول و منقول بین خواص به "حکیم الفقها" معروف بود. آثار او بالغ بر سی جلد و یکصد مقاله و نزدیک هزار ساعت نوار سخنرانی است. از تالیفات او : منطق عارفان، شرح دعای کمیل، پرتو حقیقت، خداشناسی و اعتقادات اسلامی ، اسرار نماز و ادعیه قرآن ، مناقب ابن عربی مکرر به چاپ رسیده اند. آیت الله امین از علامه تهرانی صاحب الذریعه و علامه حایری مازندرانی صاحب حکمت بوعلی و آیات عظام:حکیم، شاهرودی، خویی ، شیرازی، فقیه، سیادتی، سبزواری و ... اجازه اجتهاد ، حدیث و حسبیه داشت و خود نیز مدت 35 سال در مقام امام جماعت مسجد جامع تهرانپارس و مدرس مدرسه سپهسالار قدیم، از محبوب ترین و موفق ترین چهره های روحانی تهران بود.
آیت الله امین،در شعر "ابن امین" تخلص می کرد و مهم ترین اثر منظوم او،مثنوی بلند منطق عارفان: بوداسف وبلوهر (زندگی نامه بودا به روایت ابن بابویه) از شاهکارهای ادب فارسی است که در کتاب بازتاب اسطوره بودا در ایران و اسلام (به قلم پروفسور سید حسن امین) معرفی شده است.
یادنامه آیت الله استاد سید علینقی امین (1297-1379) به کوشش: احمد نیکو همت بنیانگزار و رئیس انجمن سخنوران ایران
شامل آثار دویست تن از:
پژوهشگران، نویسندگان و شاعران معاصر
از جمله:
ادیب برومند ـ دکتر صمد اسماعیل زاده ـ اقدس امین ـ دکتر انسیه امین ـ پروفسور سید حسن امین ـ رشید برهانی ـ محمود بیهقی ـ دکتر محمد رضا بیگدلی ـ مهندس عیسی تاج بخش ـ رحیم زهتاب فرد ـ کمال زین الدین ـ حجة الاسلام سید علی سپهر ـ دکتر قدمعلی سرامی ـ جواد سبزه ای ـ صابر کرمانی ـ روز به صدرارا ـ دکتر منصوره صمدی ـ فاطمه عربشاهی (امین) ـ محمد علمحمدی ـ معری غنی ـ دکتر عباس کی منش ـ علی محمدی کاشمری ـ حسن مروجی ـ مهندس مهران مسلم ـ مریم نایب الصدریـ نظمی تبریزی ـ احمد نیکوهمت ـ دکتر سیف الله وحیدنیا.
فهرست كتاب :
پیشگفتار - دکتر سیف الله وحیدنیا
سال شمار زندگی آیت الله امین - دکتر صمد اسماعیل زاده
مقدمه
زندگی نامه آیت الله امین - پروفسور سیدحسن امین
کتابشناسی آیت الله امین - دکتر صمد اسماعیل زاده
نگاهی اجمالی به شرح دعای کمیل - استاد علی محمدی کاشمری
مثنوی بوداسف و بلوهر دکتر محمد رضا بیگدی
مرگ عالم یا مرگ عالم - استاد رشید برهانی
علم اعداد و ماده تاریخ سرایی آیت الله امین - سید حسن امین
گزیدهای از نثر آیت الله امین - دکتور منصوره صمدی
گزیدهای از اشعار ایت الله امین
چشمه خورشید
اخوانیات - مژگان علیپور
آیت الله امین و حافظ - مهندس مهران مسلم
خاندان امین الشریعه - محمود بیهقی
وفیات معاصرین - احمد نیکوهمت
پایان زندگی جسمانی و آغاز حیات جاودانی - دکتر انسیه امین
مجالس ترحیم و بزرگداشت آیت الله امین - حجت حیدری
سخنرانی در مجلس بزرگداشت ایت الله امین در تهران - کمال زین الدین
سخنرانی در مجلس بزرگداشت آیت الله امین در شوشتر - محمد علی محمدی
عشق - مریم نایب صدری
سوگنامه آیت الله امین - احمد نیکو همت
بخش یکم - اشعار اعضای خانواده
بخش دوم - اشعار شاعران معاصر
در سوگ آیت الله امین
گزیدهای از نامهها - مریم امین
خاطرات مکتوب و رؤیاهای صادقه
خاطرات و مکاشفات - خلیل ناهید
از دفتر یادبود - احمد نیکو همت
شیخ الطائفه ما - سید علی سپهر
تعلیقات
اندر دیانت دکتر قاسم غنی - سیدحسن امین
یادی از سید محمد باقر سبزواری - سید حسن امین
در رثای پدر و عرض سپاس از کسانی که در سوگ آن بزرگوار به هر نوع لطفی فرموده یا به نظم و نثر آثاری منتشرکردهاند - پروفسور سید حسن امین
http://www.ketabname.com/main2/identity/?serial=1927&chlang=fa
آخوند ملا ابراهیم نقابشکی ، از علمای معاصر با میرزا موسی ؛
و استاد آیة الله العظمی میرزا حسین فقیه سبزواری در سبزوار
آخوند ملا ابراهیم نقابشکی ، فرزند مرحوم علی اصغر ، از فقیهان و علمای سبزوار می باشد .
وی شرح لمعه و قوانین را به نحو جالب و استادانه تدریس می کرده و از استادان مرحوم آیة الله العظمی فقیه سبزواری و آیة الله حاج میرزا حسن سیادتی و . . . بشمار می رود .
وی در سال 1328 هجری قمری در سبزوار فوت کرد .
منبع :
کتاب سبزوار شهر دانشوران بیدار ، نوشته استاد محمود بیهقی ، صفحه 148
افتخار الحکماء طالقانی ، شاگرد حاج ملا هادی سبزواری ،
از مآثر معاصر با میرزا موسی
و استاد آیة الله میرزا حسین فقیه سبزواری
افتخار الحکماء طالقانی
«مرحوم میرزا اسماعیل مـلقب بـه افـتخار الحکماء طالقانی پس از تحصیل علوم ادبیه و ریاضیه و طب و منقول و معقول در سنهء 1286 هجری از طالقان به سبزوار آمـده و مدت سه سال از محضر درس معقول حاج ملاهادی اسرار استفاده نموده و پس از فوت اسرار دو سـال دیگر از محضر آخوند مـلا مـحمد فرزند حاجی اسرار استفاده برده و بعد از مطب و مدرسی دائر و عموم مردم سبزوار تا سنهء 1348 قمری صبح از طب ؛ و طلاب عصر از تدریس و تعلیم ایشان بهرهور میگردیدهاند» انتهی کلامه1
نگارنده مرحوم افتخار الحکماء را در زمان کـودکی که به دبستان می رفتم دیده بودم.اگرچه کتاب شرح زندگانی اسرار ، سنه فوت او را 1348 قمری نوشته اند ولی از اشعاری که برای ماده تاریخ ارتحال او در دست است 1345 دانسته میشود.
چونکه از دارفنا کرد رحیل
افتخار الحـکما،اسـماعیل
بهر تاریخ وفاتش گفتم
«ای دو صد حیف از این شخص جلیل»
1345 ه.ق
صاحب ترجمه در شعبان 1310 هجری قمری از جانب ناصر الدین شاه قاجار به لقب «افتخار الحکماء» ملقب گردید و تا چند سال قبل کـه مـن هنوز در سبزوار سکونت داشتم فرمان شاه قاجار بر سر مزار افتخار موجود بود.
کوچه افتخار در سبزوار واقع در خیابان بیهق روبروی مسجد پامنار بنام او معروف است و منزل و مطب و مدرس او در هـمان کـوچه واقع و سابق مشتمل بر بیرونی و اندرونی بود اخیرا همان منزل را بنابر وصیت او وعیالش که فرزندی نداشتند بر عزاداری امام سوم شیعیان مولانا و مولی الکونین امام حسین علیه السلام وقـف نـمودند.
(1)-آقـای حاج شیخ ولی اللّه اسراری:شرح زنـدگانی اسـرار،چـاپ سبزوار.
افتخار الحکماء گاهی طبع خویش نیز میآزمود.از جمله آثار شعری او رثائی است که در سال 1313 هجری قمری در مرگ ناصر الدین شـاه قـاجار سـروده است.
شاهنشه دین پناه خاقان سعید
شه نـاصر دیـن ظل خداوند مجید
آن شاه که در سلطنت پنحه سال
جز رأفت و معدلت کس از وی نشنید
با بخت جوان به حکم تـقدیر،
چـو عـمر سال هفتم ز عشر میشوم رسید
در صحن مزار حضرت عبد العـظیم
جائی که مبر است ز هر زشت و پلید
در جمعه و هفده ز ذی قعد حرام
روزی که خدای خواندنش یوم العبید
در سیصد و سـیزده پس از سـال هـزار
با تیر جفای ظالمی گشت شهید
الحق چشم عموم اهل ایـران
در واقـعهء مصیبتش خون گریید
تا غرقهء رحمت است آن شاه کهن
منصور مظفر بود این شاه جدید
مـرحوم افـتخار الحـکماء از شاگران طراز اول مرحوم حاج ملاهادی حکیم سبزواری (1289-2121 ه.ق) بشمار است و خود او نیز از شـاگردان فـاضل و عـالم ، خاصه در فن حکمت ، تربیت فرمود از آن جمله ، بنام دو تن از شاگردان او ذیلا اشاره میشود:
1- مـرحوم حـاج سـید عبد اللّه برهان فرزند میرزا حسن بن میرزا عبد الرحیم، متولد 1305 هجری قمری.کـه عـلاوه بر مراتب علمی و تبحر در فقه و اصول و حکمت و حدیث و تفسیر،از اساتید سخن و در وعظ و بـیان خـطابه کـم نظیر بود و در سرودن اشعار ذوقی سرشار داشت.خود و پدر و جدش از ائمه جماعت در مسجد پا منار سـبزوار کـه از قدیمی ترین بناهای اسلامی است امامت داشتهاند.
برهان بعد از مرگ مرحوم حاج میرزا عـلیرضا افـقهی امـامت مسجد مزبور را برعهده گرفت و هر شب بعد از نماز جماعت،منبر میرفت ضمن همین منابر بـود کـه گاهی از قدماء از علماء و بزرگان از هر طبقه یاد میکرد از جمله چندین بار گـفت کـه سـبب ادامهء تحصیل او مرحوم امین الشریعه (والد نگارنده) بوده زیرا مقدمات و ادبیات را نزد آنمرحوم خوانده بود و نـیز بـارها مـطالبی را به عنوان یادگاری از مرحوم جدم میر سید محمد حسینی معروف به آقـای عـراقی نقل کرد و پس از مرگ مرحوم والد بسیار بمن الفت داشت تا آنکه عصر روز جمعه بیستم شعبان 1384 هجری قـمری بـرابر چهارم دیماه 1343 خورشیدی بدرود حیات گفت و در مقبرهء مرحوم حاج محمد تقی اسـکوئی کـه از بازرگانان سبزوار بوده است مدفون گردید.
2- مـرحوم مـیرزا آقـا فاضل هاشمی، که در این اواخر از اساتید بـزرگ سـبزوار بود و ذوقی سرشار داشت و نویسنده از درس معقول وی بسیار استفاده کردم فقه و اصول و فـلسفه و مـعقول را از محاضر مرحومین حاج میرزا حـسین عـلوی مجتهد و افـتخار الحـکماء و سـایر علماء بزرگ فرا گرفت.
ولادتش بـنا به نـقل خودش برای نگارنده در لیله 21 رمضان 1307 ه.ق اتفاق افتاد و می گفت در مرگ شریعتمدار هشت سـاله بـوده است (شریعتمدار در 1315 ه.ق از دنیا درگذشت شرح حـالش را در ماهنامه وحید شمارهء 11-بـهمن 1353 نـوشتهام).
ضیاء الحق حکیمی متخلص بـه ضـیائی را که با او وعده و میثاقی بوده چنین سروده است:
ای فاضل یگانه و ای هاشمی نسب
ای آنکه دوسـتیت نـیاید بکارما
بخت بدم نـگر کـه تـو در خانه نیستی
روزی اگـر بـکوی تو افتد گذارمـا
یـا وعده میدهی و نمیآئی ای رفیق
دانی که بد تر است ز مرگ انتظار ما ؟
صد بار وعده کـردی و یـکره نیامدی
ای وعدهات خرابتر از کار و بار مـا
پیـری نه وقـت مـعرکه گـیری است ای حکیم
افسرده گـشته است دگر کفچه مار ما
بگذشته وقت ناز شما و نیاز من
ریش سفید کرده سـیه روزگـار ما
ما نیز این قدر چـو تـو بـی قدر نـیستیم
ایـنقدرها کناره مکن از کـنار مـا
یار آن بود که بار تحمل کند ز یار
تا چند میگریزی از زیر بار ما
به آن که حـال هـمچو جـوانی کنی وفا
بر وعدههای دوستی ای دوستدار مـا
نـازار کـند حـکیم،حـکیمانه مـقتضی است
نبود خلاف عهد مودت شعار ما
اینقر از تو ناز«حکیمی»نمیخرید
قحط الرجال اگر نبدی سبزوار ما
نی نی ز من مرنج که این ها مطایبه است
باشد به اهل فضل و ادب افتخار ما
آری برند گوهر خود را به گوهری
نزد محکم رود زر کامل عیار ما
ناز شما همیشه به جان میخرد«ضیا»
باشید اگر ز مهر و وفا خواستار ما
مرحوم فاضل هاشمی کـه از دوسـتان و همردیفان صمیمی مرحوم والدم سید حسن امین الشریعه بود در عین مراتب عالیه فضل و کمال،کم صحبت بود و می- بایست با زحمت و پرسش او را وادار به صحبت کنند.
ضیائی مزبور در این باب اشـعار دیـگری سروده که بمناسبت یک شعر آن در اینجا درج میشود.
فاضل که به علم و هنر و فلسفه طاق است
طاق است ولیکن چه کتاب لب طـاق اسـت
فاضل استاد در روز تاسوعا (نهم مـحرم) 1383 ه.ق از دنـیا درگذشت و در یکی از حجرات امامزاده شعیب بن موسی بن جعفر ع دفن شد.
آن مرحوم به آواز خوش و موسیقی اظهار علاقه میکرد.
در دائرة المعارف (ص 88 و 89) است که کتابی بنام الادعـیه و الزیـارات از محمدبن محمد رضا بـن یـحیی اعرجی قدیم ترین نسخه خطی 1162 در کتابخانه فاضل هاشمی در سبزوار است.
کمالی سبزوار واعظ ، فرزند ارشد مرحوم فاضل است.
پایان
سـید علینقی امین
امام مسجد جامع تهران پارس
منبع :
مجله وحید , اردیبهشت 1354 - شماره 179
حاج میرزا حسین علوی سبزواری ،
از بزرگان معاصر با میرزا موسی فقیه سبزواری
و استاد آیة الله میرزا حسین فقیه سبزواری در سبزوار

حاج میرزا حسین علوی سبزواری
مرحوم آیـت الله حـاج میرزا حسین علوی سبزواری،به سال 1268 هجری قمری در قریهء آزاد منجیر سبزوار تولد یافت.پدرش میرزا حـسن نام داشت و از سادات عریضی بود.
آقای حاج شیخ ولی الله اسراری ضمن شرح کیفیت تـعلیم و تدریس جد امجد خـود مـرحوم حاجی ملا هادی اسرار،نوشتهاند که:
"مرحوم آیت الله آقای حاج میرزا حسین سبزواری در ابتدای امر که بمحضر درس آن مرحوم حاضر شده چون عمرش تقریبا"هیجده سال بیش نبوده و عادتا این مـرحله از زندگانی مقتضی فهم مطالب مشکله معضله نیست لذا مرحوم حاجی فرمودهاند"فرزند ابتدا بمحضر درس فرزندم تشریف ببرید سپس بدینجا حاضر شوید"
ایشان از روز بعد به مجلس درس نرفتهاند تا اینکه مرحوم سرکار اسرار بـطریقه مـرسومه و ساعت معموله معینه برای افاده و افاضه بمدرسه تشریف میآورند سید(ره)در یکی از حجراتی که در خط سیر حاجی بوده شرح مطالع با نهایت متانت و تحقیق تدریس میفرموده مرحوم اسرار پس از شنیدن بیانات رفـیعه مـنیعه مدت ده دقیقه ایستاده و از درس گفتن سید لذت میبرد سپس...بلافاصله مرحوم اسرار بیک نفر از شاگردان میفرماید که سید را به مجلس درس دعوت نماید و چون قومی الیه بمدرس حاضر میشود سرکار اسـرار پس از تشویق بسیار و عذرخواهی بیشمار و محبتهای سرشار میفرماید فرزند از قراری که رفقا فرمودند شما شرح مطالع را نخواندهاید و باین خوبی و تدقیق مباحثه میفرمائید مرحبا آفرین بر شما باد-خوش آن جـاهی کـه آب از خود بر آرد".1
حاج میرزا حـسین،بـنابراین کـه در سن هجده سالگی به محضر حاجی ملا هادی راه یافته باشد حداکثر توانسته است چهار سال آخر عمر حکیم اسرار(مـتوفی ذیـحجه 1289 هــ.ق) را درک کند.پس از فوت حکیم مدتی بر فرزند او آخـوند مـلا محمد تلمذ کرد و عاقبت به سال 1299 برای تکمیل فقه و اصول و نیل بدرجه اجتهاد به عتبات عالیات رهسپار گردید و در سـامرا از مـحضر مـرحوم آیت الله حاج میرزا حسن شیرازی استفاده کرده بدرجهء عالیه اجـتهاد رسیده و سپس به خواهش مرحوم حاج میرزا ابراهیم شریعتمدار به سبزوار معاودت کرد چنانکه آقای شیخ ولی الله اسـراری در ذکـر اسـامی تلامذه حاجی ملا هادی سبزواری نوشتهاند که:
"حضرت آیت الله آقای حـاج مـیرزا حسین مجتهد سبزواری انار الله برهانه که از نوابغ زمان و برجستگان دوران و فضائل و فواضل ایشان محتاج به تحریر و بـیان نـیست و از طـراز اول شاگردان مرحوم آیت الله آقای حاج میرزا حسن شیرازی اعلی الله مقامه هم بـودهاند و حـقیقتا"مـیتوان گفت که در کلیه علوم از ادبیه و نقلیه و عقلیه مجتهد مسلم الاجتهاد بود و در بلندی و رفعت مـقام فـقید مـعظم همین بس که مرحوم آیت الله شیرازی بمرحوم شریعتمدار آقای حاج میرزا ابراهیم سبزواری رحـمة الله عـلیه در اواخر جواب تقاضا و خواهش اعزام و فرستادن آقای حاج میرزا حسین(ردا) بسبزوار چنین نـگاشتهاند کـه:
"از فـرستادن حضرت معظم له بایران بنا بتقاضای جنابعالی و سایر مؤمنین چاره نیست لذا با نهایت دشواری و سـختی از مـفارقت ایشان وسائل حرکت جناب معظم له را فراهم نمودم و بحمد الله المتعال جامع کمالات علمیه و عـملیه در نـهایت تـقوی،و ثقه عدل جلیل نبیل،ذو قوه قدسیه و سلیقه مستقیمه و ملکه را سخه مجتهد مطلق جائز الحکم نـافذ الامـر ان شاء الله تعالی در آنچه مینویسند اگر جائی افاده تازه و تحقیقی داشته بـاشند بـجهت حـقیر بفرستند تا من و رفقا مستفیض شویم2."
در کتاب زندگانی شیخ مرتضی انصاری در ذکر محشین بر کـتب شـیخ(ص 368)پس از شرححال مرحوم حاج میرزا حسین سبزواری ذکر شده است که وی بر حـجیت ظـن و اصالت البرائه رسائل شیخ،حاشیه دارد و در دائرة المعارف الاسلامیه مینویسد که وی از حوزهای در فلسفه عالیه دارد.
نگارنده،اوایل تـحصیل،زمـان آن بزرگوار را درک کردهام.قیافه یی ملکوتی و حافظه یی عجیب داشت و بسیاری از خواص و شاگردان او را عـقیده بـر این بود که به جامعیت او در عراق عـرب و عـجم در عـصر او کس نبوده است.
در سبزوار او را آقای بزرگ مـیگفتند و در بـرابر مرحوم حاج میرزا حسین پیشنمازی متوفی 1368 هـ.ق را حاج میرزا حسین کوچک میگفتند.کـوچهء آقـا، در سبزوار بنام نامی او مشهور اسـت.
عـاقبت در بیست و یـکم شـوال 1352 هـجری قمری در سن 84 سالگی بدرود زندگی گـفت مـحل دفنش در حجرهء پیش روی بقعهء سرکار اسرار است.بسیاری در مرگ او شعر و ماده تـاریخ گـفتهاند.عبارت"الله غفور"ماده تاریخ است.ضـیاء الحق حکیمی متخلص بـه ضـیائی از اولادزادگان حاجی ملا هادی حـکیم،مـاده تاریخ فوت او را چنین سروده است:
آیت الله حاج میرزا حسین
حجت وقت و افـتخار زمـان
زهد و تقوای او برد از یاد بـشر
حـافی و بـوذر و سلمان
لیلهء هـفدهم ز بـهمن ماه
جان او وصل گـشت بـا جانان
الغرض خواست چون ضیاء الحق
سال تاریخ او بطیع روان
گفت او را سروش غیب بـگو
"آیـت اله رفته سوی جنان"
1312
در آیت الله باید یـک(لام)حـساب شود تـا مـجموع مـصرع آخر 1312 شود موافق سـال خورشیدی که از خود شعر نیز بمناسبت ذکر بهمن ماه پیداست مقصود،سال خورشیدی است.و مـرحوم حـاج شیخ مهدی منظری که از علماء و ائمـه جـماعت مـسجد جـامع سـبزوار بود چنین سـرود:
حـرف بردار و گو رفت از جهان
"حجة الاسلام شهر سبزوار"
هرگاه حرف با که مرکب از ب و الف میباشد و جمع آن سـه مـیشود از مـصرع آخر برداشته شود 1352 باقی میماند مطابق سـنه فـوت آن عـالم جـلیل.
حـاج مـیرزا آقا صبوری او را مرثیه گفته یک شعرش این است:
پس از عشرین شوال آمد او را
ندای ارجعی از حی داور
شیخ الملک اورنگ و شاهزادهء افسر و دیگران نیز ماده تاریخ مرثیه گفته اند که در ایـنجا ضبط تمام آنها حاجت نیست ذیلا " بذکر چند تن از شاگردان مرحوم حاج میرزا حسین علوی میپردازیم:
اول-حاج شیخ محمد حسین دولت آبادی-در ضمیمه تاریخ علماء خراسان به نقل اینجا ضبط تمام آنـها حـاجت نیست ذیلا"مردم دولت آباد دو فرسخی سبزوار بوده و از آنجا بسبزوار آمده و از علماء آنجا ویژه از مرحوم سید میرزا حسین علوی متوفی 1352 بهرهمند شده و همانجا به ترویج دین پرداخته تا بـه سـال 1355 فوت کرده است.
نگارنده این مقال،دولت آبادی مذکور را بسیار ملاقات کردهام او را مردی بیآلایش و به امور مادی بیاعتنا دیدم.
دوم-شیخ محمد باقر قاضی جـوینی-ادیـبی فاضل و عالمی کامل و از شاگردان طـراز اول مـرحوم آیت الله حاج میرزا حسین علوی بود.
سوم-حاج میرزا محمد(سعیدیان)مهری-اصل او از قریهء مهر سبزوار بود و بهمین جهت به حاج میرزا محمد مـهری مـعروف بود.وی در سبزوار مـسکن داشـت و از شاگردان آیت الله علوی که مردی جامع و فاضل و در فنون ادبیه کمنظیر بود.
چهارم-سید حسن امین الشریعه-پدر نگارنده از شاگردان مرحوم آیت الله علوی سبزواری بود و عاقبت در دهم مرداد 1318 خورشیدی در استر آباد فـوت نـمود.
پنجم-حاج شیخ محمد ابراهیم مدرس اسراری-دخترزادهء آخوند ملا محمد بن حاج ملا هادی سبزواری،متولد 1291 و درگذشته 1372 هجری قمری بنا بآنچه خود به مؤلف اعلام الشیعه اظهار داشته،مـعقول را از جـدامی خویش و مـنقول را از مرحوم حاج میرزا حسین سبزواری و دیگران فرا گرفته است.مرحوم مدرس در مدرسه فصیحیه تدریس فقه و و اصول و مـنقول مینمود نگارنده از محضر او استفاده بسیار کردهام و مرا در فوت او اشعاری است کـه ایـن دو بـیت از آن قصیده ثبت میشود.
مرد مدرس به روز هفت جمادی
جمعه اول بسوی اهل هدی شد
سال وفاتش"و انه لغـفر" گـفت
طبع من و پیر عقل نیز رضا شد
ششم-فاضل هاشمی سبزواری-که ایـنجانب از درس مـعقول وی استفاده بسیار کردهام و شرححال او سابقا " در زمرهء شاگردان افتخار الحکماء طالقانی چاپ شد.
هفتم-حاج سـید عبد الله برهان المحققین-که شرححال او نیز سابقا " در مجله وحید طبع شد و از شاگردان مـبرز مرحوم آیت الله عـلوی بـود و در رساله مشکوة الضیاء در مسئلت از باری تعالی چنین مینویسد و ادم عکونی علی عتبة علم الاعلام و اطل و قوفی بین یدی حجة الاسلام الذی هو عرش الحکم الالهیه و کرسی المعارف الربانیه مخزن الاسرار العلمیه و مکنز الانـوار العملیه بقیة النبوه و ودیعه الامامه الحجه من الحجه و الخلیفه من الخلیفه. الشخص الکلی و العالم العقلی آیت الله الملک الباری مولانا الحاج میرزا حسین سبزواری.
هشتم-مرحوم حجة الاسلام حاج میرزا حسن سـیادتی مـجتهد-فرزند مرحوم سید اسماعیل حسینی،در اواخر سال 1299 هـ.ق در قریه ایزی متولد شد از محضر افتخار الحکماء و عم خود آقا میرزا موسی استفاده کرده و سپس از محضر مرحوم حاج میرزا حسین علوی اسـتفاده کـامل برده تا آنکه در 1337 قمری به نجف اشرف رهسپار و در 1345 قمری به سبزوار معاودت و در 1385 قمری بدرود حیات گفت در این اواخر ریاست علمی و روحانی سبزوار با او بود.از درس ایشان بسیار استفاده کـردهام.
(1)آقـای اسراری:شرح زندگانی حاج ملا هادی اسرار،چاپ سبزوار،دیماه 1332، ص 17-16
(2)همانجا،ص 54-53
سـید علینقی امین امام مسجد جامع تهران پارس
منبع :
مجله وحید , نیمه اول مرداد 1356 - شماره 213