آیة الله سید یونس اردبیلی ، از مآثر معاصر با آیة الله میرزا حسین فقیه سبزواری
آیة الله سید یونس اردبیلی ،
از مآثر معاصر با آیة الله میرزا حسین فقیه سبزواری
***
آیة الله میرزا حسین فقیه سبزواری و آیة الله میرزا یونس اردبیلی
در رأس هیئت نظارت بر انتخابات سال 1330 در مشهد
تندیس پارسایی
نگاهی به زندگی پربار
مرحوم آیت الله سید یونس اردبیلی
آیت الله سيد يونس اردبیلی از فقهای مبارز، زاهد و پیشرو سده اخیر است که مفید ترین بخش حیات پربار علمی و سیاسی خود را در مشهد مقدس سپری کرد و در شمار روحانیان مبارزی است که مورد تجلیل امام خمینی (ره) نیز قرار گرفته است. امام ایشان را در ردیف حاج آقا نورالله اصفهانی و شهید سید حسن مدرس و بافقی یزدی قرار داده و کوشش های سیاسی وی را در دوره اختناق رضاخانی می ستاید.
سید یونس فرزند سید محمد تقی، فرزند میر فتحعلی فرزند سيفعلی اردبیلی است که همه در کسوت روحانیت حیات پربار خود را سپری کردند. میر فتحعلی اردبیلی، جد ایشان، از عرفای بلند پایه ای است که دستور العمل عرفانی به شخصیتی چون شيخ مرتضی انصاری، بزرگ مجتهد دو سده اخیر، داده است. سید یونس در سال ۱۲۹۶ ه. ق. در اردبیل در چنان خاندانی چشم به جهان گشود.
دوران تحصیل
مرحوم آیت الله سيد يونس اردبیلی تحصیلات مقدماتی خود را در اردبیل به انجام رساند و برای ادامه تحصیل به زنجان رفت و فقه و اصول را از آخوند ملاقربانعلی زنجانی، مشروعه خواه نامدار دوره مشروطه، فراگرفت و علوم معقول را نزد حکیم متأله آخوند ملا سبزعلی حکیم آموخت و در حوالی سال ۱۳۱۰ ه ق، چهارده سال پیش از ثمر رسیدن نهضت مشروطه، عازم نجف شد و همزمان با پی گیری جریانات نهضت در نزد برخی از پیشگامان روحانی آن، یعنی آخوند خراسانی و عالمان برجسته دیگری چون: فاضل شربیانی ، آقا سید محمد کاظم یزدی و شیخ الشریعه اصفهانی ، تلمذ کرد و درس فقه و سیاست را با هم فراگرفت . پس از آن به کربلا سفر کرد و در حوزه درس میرزا محمد تقی شیرازی، رهبر نهضت علمای عراق علیه اشغالگران انگلیسی، شرکت کرد و مورد اعتماد ایشان قرار گرفت.
آیت الله اردبیلی از سوی میرزا، عهده دار رسیدگی به امور طلاب علوم دینی شد. میرزا به ایشان سپرده بود:
" اگر طلبه ای نه به اسم، بلکه در واقع طالب علم بود، به وضعیت اقتصادی او رسیدگی کند و نیازهای مالی او را برطرف سازد، هر چند او بعد از هر نمازی تسبیح به دست گرفته و صدو یک بار بگوید : لعنة الله على شيخ محمد تقي! و اگر از او بپرسی چرا چنین می گوید؟ جواب دهد تكليف من این است. چون برداشت او چنین است، او را به حال خود بگذار و از تأمین او غفلت نکن! ولی اگر پسر من یا یکی از نزدیکان من، در جست و جوی علم نباشد، هر چند شب و روز مرا ستایش کنند، سهم امام براو حرام است و ایشان از راه دیگری باید امرار معاش کند ."
و مرحوم سید یونس چنان کرد که میرزا به وی سپرده بود. این روش سخت موجب رونق حوزه ها گشت. میرزا برای مدتی سرپرستی حوزه نجف را به ایشان سپرد
آیت الله اردبیلی در سال ۱۳۴۸ بر اثر چشم درد به اردبیل بازگشت و پنج سال بعد، یعنی سال ۱۳۵۳ ه. ق. به منظور مجاورت قبر هشتمین اخترتابناك ولایت به مشهد آمد و به تدریس و اداره امور دینی شهر پرداخت.
شرکت در قیام گوهرشاد
در جریان کشف حجاب، سيد يونس اردبیلی چونان ابوذری، شجاعانه طاغوت زمان را به زیر پا گذاشتن احکام الهی متهم کرد و شخصیت معنوی، پرنفوذ، مقتدر و صریح و قاطع وی که مورد تأیید همرزمان دیگرش بود، و نیز سابقه مبارزاتی که در عتبات داشت، پیشروان مبارز و آزاد مردان فرهیخته و عالمان عاملی چون آیات : حاج آقا حسین قمی، حاج شیخ محمد آقازاده، شیخ هاشم قزوینی، سید عبدالله شیرازی، سید علی اکبر خوئی و سید علی سیستانی را به ایشان نزدیک کرد و بیت ایشان خانه پایداری امت گردید و از این سنگر تسخیر ناپذیر بود که برای سالیانی چند دسایس پایان ناپذیر غرب وعمال سر سپرده آن، خنثی شد.
ارسال تلگراف ۲۱ نفری علمای درجه اول مشهد خطاب به پهلوی و اعزام حاج آقا حسین به تهران از این بیت تصمیم گیری شد.
انتشار خبر دستگیری و تبعید آیت الله حاج آقا حسین قمی موجب شد اعتراض مردم شدت پیدا کند. مردم از آیت الله اردبیلی می خواستند تا برای آزادی ایشان اقداماتی انجام دهد.
ازدحام مردم در منزل ایشان، که در یکی از محلات قديم مشهد بین بازارچه حاج آقاجان و تپل محله (ته پل محله) قرار داشت، به جایی رسید که ناگزیر شدند در مسجد گوهرشاد گردهم آیند و به دنبال آن کشتار فجیع گوهرشاد به دست عمال رضاخانی به وقوع پیوست .
اقامه نماز عید فطر
بازداشت و مقاومت
روز یک شنبه ۱۲ ربیع الثانی ۱۳۵۴ برابر با ۲۳ خرداد ۱۳۱۴ پس از کشتار فجیع گوهرشاد، آخرین جلسه علمای مبارز خراسان نیز در منزل آیت الله اردبیلی تشکیل شد.
چون رژیم احتمال قیام عمومی را می داد به این فکر افتاد که همه علمای مبارز را بازداشت کند. این بود که پیش از همه سراغ منزل آیت الله اردبیلی رفتند و ایشان را تحت الحفظ به مقر شهربانی بردند، بعد سراغ دیگران رفتند. برخی از علما، از جمله مرحوم آیت الله شیخ غلامحسین تبریزی از شهر متواری شدند و دست ماموران به ایشان نرسید . به این ترتیب شهر در اختناق عظيمی فرو رفت.
بازداشت شدگان، مدت هشت شب و روز در محبس بودند و لحظه های حساسی را پشت سر گذاشتند. هرلحظه احتمال اعدام آنان می رفت، سکوت مرگباری همه جا را فراگرفته بود و به خانواده ها و نزدیکان بازداشت شدگان اجازه تماس داده نمی شد تا این که همه آنان با دست و پای بسته با یک اتوبوس به تهران اعزام شدند.
در طول مدت بازداشت در تهران، به نقل مرحوم آیت الله سید عبدالله شیرازی، روحیه مرحوم سيد يونس اردبیلی، علی رغم احتمال اعدامش از همه قوی تر بود.
ایشان را برای مدتی در اطاقی به مساحت یک متر در یک و نیم متر محبوس کردند. با این حال او دیگران را به صبر و بردباری دعوت می کرد .
مرحوم آیت الله سید عبدالله شیرازی، که همراه وی بود، در خاطرات خود می گوید:
" روزی که ما را می بردند، چند نفر بودیم. رئیس تامینات گفت بنا بود امر از دربار بیاید و آقایان آزاد شوند، لكن این رئیس نظمیه که تازه رفته مشهد، یک راپرت های تازه ای داده ، لذا در آزادی تأخیر افتاده . تا این را گفت، آقای سید یونس سر را تکان تندی داد و گفت چه گفتی؟ راپرت تازه آمده؟ راپرت تازه آمده؟ مگر ما چه را انکار کردیم؟ گفتید تلگراف کردید؟ گفتم کردیم، گفتید چند دفعه؟ باز هم جواب دادیم . ما از حبس نمی ترسیم، یک سال باشد، دو سال باشد هر چقدر باشد، نه از شاه می ترسیم ونه از کس دیگری ."
رژیم پهلوی، تحت فشار مردم و علمای نجف، بازداشت طولانی تر پیشگامان نهضت گوهرشاد، بخصوص آیت الله اردبیلی را، به صلاح خود ندید و دستور داد هریک را به زادگاه خود تبعید کنند و به آیت الله سید یونس اردبیلی اجازه بازگشت به مشهد داده نشد و ایشان به اردبیل تبعید گردید.
مبارزه با کشف حجاب، دامنه گسترده ای به خود گرفت. در شیراز ، سید حسام الدين فالی و در تبریز سیدابوالحسن انگجی و میرزا صادق آقا که دو تن از مراجع با نفوذ آذربایجان بودند، هم صدا با روحانیت متعهد خراسان، در برابر بدعت های رضاخان و سنت شکنی رژیم دست نشانده پهلوی، قیام کردند .
بازگشت به شهر شهادت و احیای فکری دینی
آیت الله اردبیلی بیش از هفت سال در زادگاه خود حضور داشت و پس از شهریور ۱۳۲۰ و سقوط رضاخان و آغاز جنگ بین الملل دوم و اشغال شمال و جنوب ایران به دست قوای روس و انگلیس و آغاز فعالیت احزاب سیاسی، مجددا به شهر شهادت بازگشت.
بازگشت ایشان، همزمان بود با حضور فعال حزب توده در خراسان و فعالیت های دامنه دار تبلیغی و سیاسی، آنان که با پشتیبانی ارتش سرخ ، که همه جای شهر را در اشغال داشت، صورت می گرفت . برای یک بار دیگر آزمون الهی دامن گسترده بود و یونسی دیگر در کام حوت زمان به امتحان کشیده می شد و تلاطم دریای بی کران جبریت های طبیعی، اجتماعی، تاریخی و نفسانی هرنوع تصمیم گیری را از غافلان عاقل نما و عاقلان غفلت زده گرفته بود.
عده زیادی از مدعیان، لب فرو بسته و صیانت جان را بر صيانت دین برگزیده بودند، در این میان روحانیان روشن بین و متعهد شهر، با جلسات و سخنرانی های خود، بارقه های امید را دردل اهل دل تابانده، با اتکا به نفوذ و موقعیت و معنویت سید یونس اردبیلی، توانستند گام های بسیار موثر، به یادماندنی و تاریخی را دراحیای تفکر دینی، پس از دوره اختناق رضاخانی در فضایی که چیزی جز خلاء ایدئولوژیکی در آن به چشم نمی خورد، بردارند و جوانان شیفته حرکت را جذب مفاهیم آسمانی اسلام عزیز کنند.
فعالیت سیاسی آیت الله اردبیلی به خراسان محدود نمی شد. ایشان در آذربایجان نیز ذی نفوذ بود و با هشدارهای به موقع خود فعالیت های " باقروف " ، وابسته سیاسی روس ها را در آذربایجان، ناکام گذاشت و زمینه فعالیت را از آن ها گرفت.
مشارکت در نهضت ملی
جریان مهم دیگری که پس از شهریور ۱۳۲۰ فضای سیاسی ایران را به خود اختصاص داد، نهضت ملی نفت بود. در طول نهضت، منزل آیت الله سيد يونس اردبیلی بار دیگر، به یکی از مراکز تصمیم گیری چهره های مذهبی و سیاسی شهر تبدیل شد.
آیت الله کاشانی در سفر سال ۱۳۲۹ به مشهد، به منزل آیت الله اردبیلی وارد گردید. آیت الله کاشانی، طی تلگراف های مختلفی که به ایشان می زدند در زمینه نهضت ملی خراسان، با ایشان هماهنگ می کردند و آشنایی آن دو به سال هایی باز می گشت که در عراق خدمت میرزای دوم، علیه انگلیس فعالیت داشتند.
مرحوم استاد محمد تقی شریعتی و شیخ محمود حلبی که کارگردانان جمعیت های مؤتلف اسلامی در مشهد بودند (جمعیتی که متجاوز از صد هیات و دسته مذهبی به منظور شرکت در انتخابات دوره هفدهم مجلس به وجود آمده بود) اولین گردهمایی جمعیت را در روز جمعه ششم دیماه ۱۳۳۰ با موافقت و همدمی ایشان آغاز کردند. در این گردهمایی، قطعنامه ای صادر شد و در آن از نظریات آیت الله کاشانی و آیت الله سيد يونس اردبیلی حمایت شد و ایشان اولین فرد روحانی است که از سوی جمعیت های موتلف اسلامی به عنوان یکی از اعضای هیئت نظارت انتخاب شد.
فقیه سبزواری، کلباسی، قمی، شیخ محمود حلبی، شیخ مرتضی عیدگاهی، شیخ کاظم دامغانی، شیخ هاشم قزوینی، شیخ محمد الهی، شیخ غلامحسین تبریزی، حاجی سید علی اکبر خویی، محمد تقی شریعتی و عابدزاده به ترتیب افراد دیگر هیات نظارت بودند .
این وحدت که نزدیک به یک سال دوام آورد، موجب شد رژیم نتواند به برخی از اهداف ضد دینی و ضد مادی خود دست یابد و خراسان، عملا به یکی از قطب های دینی - سیاسی کشور تبدیل شد. هرچند علنی شدن اختلاف آیت الله کاشانی و دکتر مصدق مانع ادامه همکاری ایشان شد. ظاهرا پس از رویداد نهضت بود که طی سفر محمدرضا پهلوی به مشهد، شاه با ایشان دیدار داشت.
یکی از مقامات که در معرفی محمد رضا پهلوی گفته بود ایشان شاه اسلام خواه ایران است، سیدیونس با همان لحن خاص خود در حالی که سرش را تکان می داد گفته بود: ایشان چطور شاه اسلام خواه است که در جوار امام رضا عليه السلام عرق می پزند؟ ( مقصود ایشان اشاره به فعالیتهای کارخانجات مشروب سازی مستقر در قوچان و درگز بود)
آخرین سفر
آیت الله سیدیونس اردبیلی یک سال پیش از فوتشان، یعنی حدود ۱۳۷۶ ه. ق. به نجف اشرف مشرف شدند. در این سفر، حال خوشی نداشت و بهتر می دید، آخرین روزهای زندگی را در نجف بگذراند و همان جا چشم از جهان فرو ببندد. علمای نجف که از آمدن ایشان با خبر شده بودند، همراه هزاران نفر از مردم به استقبالش شتافتند. نجف از کمتر شخصیت روحانی چنین استقبال کرده بود، مردم و روحانیت شیفته چهره ملکوتی ، ورع، علم و ساده زیستی ایشان شده بودند. او تبلوری از علم آخوند خراسانی و زهد مقدس اردبیلی بود. نگاه نافذ و پاك ایشان هر بیننده ای را به خود جذب می کرد. در این سفر آیت الله اردبیلی به حرم مشرف شدند، بعد به خانه ای رفتند که علما و تجار اردبیلی مقیم نجف، جنب مسجد هندی، کوچه صدتومانی، برایش اجاره کرده بودند. ایشان در آن جا سکنی گزید و طی سه روز، تمام علما و محترمین شهر به دیدنش آمدند و از آن پس بنا به تقاضای بزرگان حوزه، درس خارج برخی از فروعات فقهی را شروع کردند .
انتخاب مباحث فرعی از آن جهت بود که عمر خود را مکفی غرض نمی دانستند. در طول شش ماه اقامت خود در نجف، به هنگام تشرف به حرم ، جمعیت انبوهی، مرکب از عالمان دین و مردم کوچه و بازار، دور ایشان حلقه می زدند و شمع وجود او را احاطه می کردند، مرحوم اردبیلی از این عمل ناراحت می شد، می گفت مگر عروس راه می برید! و از مردم می خواست ایشان را همراهی نکنند یا جلوتر بروند و یا با فاصله از پشت سر ایشان بیایند، به گونه ای که دیگران متوجه حضور ایشان نشوند، ولی مشتاقانش از ایشان دست بردار نبودند. تماشای ظاهر بی آلایش و سیمای نورانی و استماع سخنان بی پیرایه اردبیلی همه را مجذوب خود می ساخت. او در واقع از آخرین چهره های روحانیت بود که نامدارترین مقدسین و علمای سلف را به یاد می آورد .
بازگشت و ارتحال
آیت الله اردبیلی، علی رغم میل باطنی خود و به اصرار پسرش، سید حسن مجتهدزاده اردبیلی، با حالت مریضی به تهران عزیمت کرد و در جماران، زير نظر هیات پزشکان بود تا این که در۲۱ ذی القعده سال ۱۳۷۷ ه ق برابر با ۱۳۳۷ ه ش در ۸۴ سالگی در تهران در گذشت و جنازه ایشان به مشهد حمل شد و در دار السعادة حرم مطهر حضرت رضا علیه السلام مدفون گردید.
خبر ارتحال ایشان در همه ایران و عتبات پیچید. در نجف مجالس ترحیم زیادی به مناسبت سوم، هفتم، چهلم و سالگرد ایشان از سوی علما گرفته شد.
شاگردان و آثار
شاگردان و آثار زیادی از ایشان به یادگار ماندند. آیت الله علمی اردبیلی و استاد دکتر کاظم مدیر شانه چی از جمله تربیت شدگان مکتب فقهی و اصولی ایشان هستند .
سیره عملی ایشان و توصیه های معنوی که به طلاب علوم دینی داشت هنوز هم تأثیر خود را بر شنوندگان می گذارد. ایشان فراگیری علوم الهی، ساده زیستی، ترك تجملات و اقامه نماز شب را به همه طالبان علوم دینی توصیه می کرد.
آثار علمی بسیار پر اهمیتی از ایشان برجای مانده است. دوره کامل فقه، صلاة المسافر، قاعده لا ضرر، رساله ای در تربیت و حاشیه بر عروة الوثقی، آثار چاپ نشده ایشان است و رساله عملیه ایشان تحت عنوان " وجيزة المسائل " ، و فروعات علم اجمالی در علم اصول و معتقدات قاصر در اصول دین از آثار چاپ شده مرحوم آیت الله سید یونس اردبیلی است.
منبع :
مجله نگاه حوزه
http://www.ensani.ir/storage/Files/20130120101355-9316-224.pdf