خلاصه ای از زندگی نامه آیه الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری ( قسمت سوم)

خلاصه ای از زندگی نامه آیه الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری ( قسمت سوم)

 

برخی آثار و خدمات فقیه سبزواری

میرزا حسین فقیه سبزواری، طیّ چهل سال مرجعیّت دینی در مشهد، منشأ آثار و خدمات بسیار در مشهد، سبزوار و نقاط دیگر در داخل و خارج از کشور بوده‌است.

برخی از آثار و خدمات و کمک‌های او عبارتند از:

دوبار نظارت بر تغییر سنگ و ضریح مرقد علی بن موسی الرضا علیه السلام [۱۴۰][۱۴۱] ،کلید داری ضریح علی بن موسی الرضا در طول چهل سال[۱۴۲]، احداث کوی طلاب مشهد با واگذاری بیش از دو هزار و پانصد قطعه زمین به طلاب مشهد     ، تعبیه زمین مسجد کوی طلاب که پس از درگذشتش ، به وسیله نیکوکاران ساخته ؛ و به نام ؛ مسجد آیه الله فقبه سبزواری ؛ ، نامگذاری شد . [۱۴۳] احداث باغ رضوان ( صحن رضوان کنونی )     ، احداث مدرسه سبزواریّه ( مدرسه کوچک باغ رضوان )     ، احداث آرامستان گلشور    [۱۴۴] ، حمایت از ملی شدن نفت ایران با صدور فتوی     ، احداث مغتسل الرضا    ، احداث مسجد احمدآباد، احداث مسجد بهار در نخریسی ، خانه سازی برای سیلزدگان مشهد    [۱۴۵] ، احداث مدرسه علمیه در کویته پاکستان[۱۴۶] ، احداث شبستان شرقی مسجد جامع سبزوار     ، احداث مدرسه علمیه محمدیه در سبزوار    ، احداث آرامگاه میرزا موسی در سبزوار، تکمیل درمانگاه رازی ، کمک به احداث حسینیه اصفهانی‌ها    ، احداث تکیه سیدها، احداث حسینیه فقیه سبزواری، کمک به تعمیر مدرسه عوضیه قوچان ، کمک به زلزله زدگان بویین زهرا     ، کمک به بیمارستان مسلولین مشهد     ،حمایت از صدرالاشراف استاندار خراسان برای درمان گسترده تراخم و کچلی شایع در خراسان جنوبی، سرپرستی پانزده هزار حج گزار ایرانی در سال ۱۳۲۷ خورشیدی، دو بار، دیدار و گفتگو با پادشاه سعودی در زمینه بازسازی قبور ائمه در بقیع، [۱۴۷][۱۴۸] تأمین نان طلاب    ، تأمین سوخت و پوشاک زمستانی و نان مستمندان در سال های جنگ جهانی دوم، کمک به فقرای مشهد پس از جنگ جهانی دوم، کمک به بیماران فقیر و پرداخت هزینه درمان و داروی آن‌ها، پرداخت هزینه بازگشت مسافران و زائران در راه مانده، پایان دادن به نزاع مسلمانان و یهودیان مشهد،[۱۴۹] حضور در آیین غبار روبی ضریح در طول چهل سال، اقامه جماعت ظهر و عصر و مغرب و عشاء در شبستان سبزواری مسجد گوهرشاد و سحرگاهان بالاسر مضجع شریف علی بن موسی الرضا در طول چهل سال، تدریس خارج فقه و اصول، تدریس فلسفه[۱۵۰] ، پرداخت مقرری به ائمه جماعات مساجد مشهد، صدور اجازه علمی برای فرهیختگان، اعزام وعاظ و خطیبان در فرصت‌های مختلف جهت تبلیغ، حمایت از نخبگان و پژوهشگران و سخنوران، حل مشکل نظام وظیفه طلاب مشمول و مکاتبات پیوسته با مدیران نهادها و مسئولان اداره‌ها در جهت حل مشکلات مردم. نجات بسیاری از بی گناهان از زندان و اعدام . [۱۵۱][۱۵۲][۱۵۳][۱۵۴][۱۵۵][۱۵۶]

دوبار نظارت بر تغییر سنگ و ضریح مرقد علی بن موسی الرضا علیه السلام

از حوادث و خاطرات مهمی که فقیه سبزواری در زندگی‌نامه خودنوشت به آن اشاره کرده، دو بارحضور در مراسم تغییر سنگ و ضریح علی بن موسی الرضا، یک بار درسال ۱۳۵۲ قمری، برابر با ۱۳۱۲ خورشیدی؛ و بار دیگر، در ماه شعبان سال ۱۳۷۹ قمری برابر با بهمن ماه ۱۳۳۸ خورشیدی است. در زمینه این دو حادثه بزرگ می‌نویسد:

«به واسطه کهنه شدن صندوق مطهر روی قبر مطهر که در زمان تولیت اسدی، ضریح مقدس را برداشته و میان حرم مطهر در حدود یک متر خاک دست رس بود که برداشته شد و چند صورت قبر از خوانین ازبک پیدا شد و پس از برداشتن خاک، تمام میان حرم مطهر را شفته و بتون آرمه نمودند و متصدی آقای حاجی ملا هاشم صاحب «منتخب التواریخ» و آقای حاجی آقا حسین قمی و آقای حاجی میرزا احمد کفائی بود و اتفاقاً روی قبر مطهر که خاک برداری شد روی قبر مطهر قبر گچی درآمد که هفت مرتبه گچ شده بود، آن را برداشته سردابی ظاهر شد که معلوم شد قبر مطهر ثامن الائمه و قبر هارون میان سرداب است. دیگر تصرفی نکردند غیر آن که روی قبر مطهر را چند میل آهن گذاشته و با بتون آرمه محکم نموده و سنگ مرمر که حجار باشی ساخته بود روی قبر گذاشته و ضریح را گذاشته و این در سنه ۱۳۵۲ قمری بود؛ و ایضاً در سنه ۱۳۷۹ ماه شعبان تحت نظر عده‌ای از علما که یکی خود حقیر بود، تعمیرقبر مطهر شد.»[۱۵۷][۱۵۸]

شاهد عینی حمله روس‌ها به حرم علی بن موسی الرضا

از خاطرات میرزا حسین فقیه سبزواری، حضور غافلگیرانه در صحنه حمله روس‌ها به حرم علی بن موسی الرضا در فروردین ماه ۱۲۹۱ست که یاد داشت او از این حادثه، به عنوان شهادت و سندی محکم از یک شاهد عینی، مورد توجه و استناد تاریخ پژوهان قرار گرفته‌است .

خبرگزاری رضوی    ، برای نخستین بار اقدام به انتشار این خاطره و تحلیل ریشه‌ها و پی آمدهای حادثه کرده‌ است . [۱۵۹][۱۶۰][۱۶۱][۱۶۲][۱۶۳]

حضور در واقعه گوهرشاد تیرماه ۱۳۱۴

در پی مخالفت مردم مشهد با فرمان رضاشاه مبنی بر اتحاد شکل لباس مردم ایران و استفاده اجباری از کلاه دوره دار، حاج آقا حسین قمی، از علمای برجسته مشهد، به منظور گفتگو با رضاشاه و منصرف کردن او از تصمیمش؛ و پیشگیری از آغاز هرج و مرج و بلوای منتهی به خونریزی، با صلاحدید علمای مشهد، عازم تهران شد. در تهران گفتگویی انجام نشد و حاج آقا حسین قمی را به دستور رضاشاه در شهر ری محصور و ممنوع الملاقات کردند.

خبر اتفاقی که در تهران افتاد به مشهد رسید و مردم با تهییج و تشویق بهلول در مسجد گوهرشاد به تحصّن نشستند تا حاج آقا حسین قمی آزاد شود و به مشهد بازگردد.

فقیه سبزواری، در زندگی‌نامه خود نوشت[۱۶۴] ، شرحی از دیده‌ها و شنیده‌های خود از این واقعه را منعکس کرده، ضمن این که به عنوان جوان‌ترین مجتهد آن هنگامه، دوبار سخنرانی کرده، رایزنی‌هایی با حاج شیخ علی اکبر نهاوندی و حاج شیخ مرتضی آشتیانی از علمای پیشکسوت؛ و دیدار و گفتگو با اسدی نایب التولیه و پاکروان استاندار، به منظور پیشگیری از حمله نظامیان به مسجد و مردم بی دفاع داشته‌است.

خاطرات فقیه سبزواری از حضور در واقعه گوهرشاد، از معدود اسناد مکتوبِ معتبر و بجا مانده از این حادثه بزرگ است که مورد استفاده مورخین و پژوهشگران در دهه‌های اخیر قرار گرفته‌است.[۱۶۵][۱۶۶][۱۶۷][۱۶۸][۱۶۹][۱۷۰][۱۷۱]

خانه سازی برای سیلزدگان

از تلاش های میرزا حسین فقیه سبزواری در جهت کمک به مستمندان ؛ و در مسیر سازندگی و خدمت به مشهد و ساکنان این شهر ، خانه سازی برای سیلزدگان سال ۱۳۷۲ قمری برابر با ۱۳۳۱ خورشیدی است .

میرزا حسین برای شهروندان فقیر و نا به سامانی که در اثر جاری شدن سیل ، تمام زندگی خودرا از دست داده بودند و بودجه ای برای ساخت سرپناهی نداشتند ، با تشویق نیکوکاران به مشارکت در این امر خیر، هزار خانه در خیابان خواجه ربیع ، انتهای خیابان تهران و نخریسی مشهد ساخت و رایگان و بلا عوض در اختیارشان گذاشت . [۱۷۲]

محسن صدر نخست‌وزیر و رئیس اسبق مجلس سنای ایران که همزمان با جاری شدن سیل در مشهد، به استانداری خراسان منصوب شده بود، در خاطرات خود ، این حادثه غم انگیز و خسارت ها و پی آمدهایش را شرح داده ؛ واز تلاش ها ، خدمات و سرپرستی میرزا حسین فقیه سبزواری برای ساماندهی آسیب دیدگان ، خانه سازی و واگذاری خانه ها به سیلزدگان مستمند و بی نوا ، یاد و ستایش می کند . [۱۷۳]

تأسیس کوی طلاب با واگذاری نزدیک به سه هزار قطعه زمین رایگان به طلاب

از جمله خدمات میرزا حسین فقیه سبزواری به حوزه علمیّه مشهد در دهه ۱۳۳۰ خورشیدی، برنامه‌ریزی جامع برای تأمین مسکن طلاب بود. باورداشت که اجاره نشینی و دغدغه نداشتن مسکن در کنار دغدغه‌های دیگر، مهم‌ترین چالش در پیشرفت تحصیلی؛ و عامل ایجاد رکود پایدار در فرایند مطالعات، مباحثات و تحقیقات علمی آن هاست. بدین منظور، با استفاده از قدرت نفوذ خود، نزدیک به سه هزار قطعه زمین سیصد متری از آستانقدس رضوی در منطقه محرابخان در شمال شهر مشهد دریافت؛ و بدون سخت‌گیری و تشریفات خاص، به طلبه‌ها، فضلا و اساتید حوزه علمیه مشهد، بلا عوض و رایگان واگذار کرد و به کوی طلاب شهرت یافت. حتی شخصاً، پیگیر خدمات پس از واگذاری زمین‌ها، نظیر احداث شبکه برق و آب و حمل و نقل و تأسیسات ضروری همچون کلانتری و درمانگاه و مسجد و فروشگاه‌های ضروری بود تا رفاه طلاب تأمین شود و دغدغه کمتری برای ادامه تحصیل داشته باشند.

کاظم مدیر شانه چی از دریافت کنندگان اجازه اجتهاد و حدیث از میرزا حسین فقیه سبزواری در مصاحبه با؛ کیهان؛ گفته‌است:

«جا دارد از مرحوم آیت الله حاج میرزا حسین فقیه سبزواری نیز یاد کنیم. وی تحصیلکرده نجف و از شاگردان مرحوم آخوند بود که در مسجد گوهرشاد اقامه جماعت می‌کرد. تدریس خارج داشت. فردی بسیار وارسته و ساده زیست و مورد توجه و علاقه مردم بود وجوهات به دست وی می‌رسید و برای مسکن اهل علم بسیار کوشید. زمین‌های کوی طلاب توسط وی در اختیار طلاب قرار گرفت.»[۱۷۴][۱۷۵][۱۷۶][۱۷۷][۱۷۸][۱۷۹] [۱۸۰]

مسجد فقیه سبزواری، کوی طلاب

گرچه اجل مهلت نداده‌است که با حضور و نظارت میرزا حسین فقیه سبزواری، بنیانگذار کوی طلاب مشهد، مسجد این منطقه نیز احداث شود اما همزمان با واگذاری زمین‌ها به طلاب، دو قطعه زمین به مساحت جمعاً ششصد متر را برای ساختمان نخستین مسجد کوی طلاب در نظر گرفته‌است که بعداً توسط افراد خیّر، به نام ” مسجدآیت الله فقیه سبزواری ” ساخته و نامگذاری می‌شود.

آمار و شمار خبرها و گزارش‌های منتشر شده توسط خبرنگاران و گزارشگران و عکاسان خبرگزاری‌ها و رسانه‌های حقیقی و مجازی، حاکی است که مسجد فقیه سبزواری، از مساجد فعال و نمونه و اثر گذار در کلان‌شهر مشهد است و در تجمیع و تلفیق فعالیت‌های دینی و عبادی و اجتماعی و آموزشی و هنری و ورزشی و برگزاری مسابقات و جشنواره‌ها، خصوصا در برگزاری مسابقات بین المللی قران ؛ و گسترش فرهنگ قرانی در ابعاد مختلف، موفق بوده و پیشگام و هدفمند، همگام با زمان و همراه با جوانان و نسل جدید، در تلاش است.[۱۸۱][۱۸۲][۱۸۳][۱۸۴][۱۸۵]

احداث شبستان شرقی مسجد جامع سبزوار، از آثار تاریخی فاخر ایران

مسجد جامع سبزوار، از آثار فاخر تاریخی کشور با سابقه ای در حدود هشتصد سال است.

این مسجد در تاریخ ۲۷ / ۱۰ / ۱۳۵۵ تحت شماره ۱۳۱۶ در فهرست آثار تاریخی کشور به ثبت رسیده‌است و از ذخائر نفیس هنری و معماری و تاریخی و فرهنگی و دینی ایران است.

سال ۱۳۸۵ قمری برابر با سال ۱۳۴۴ خورشیدی، با کمک مالی حسین خان غنی و به اهتمام میرزا حسین فقیه سبزواری، ضمن احداث شبستان‌های شرقی مسجد، تعمیرات اساسی سایر بخش‌ها نیز انجام شد.

در خفنک در وسط شبستان که تماماً مزین به کاشی است این عبارت با خط درشت نستعلیق کاشی سفید بر زمینه لاجوردی نوشته شده:

(بسمه تعالی بانی معظم مرحوم حسین خان غنی بسعی حضرت آیت الله العظمی آقای حاج میرزا حسین فقیه سبزواری در سال ۱۳۸۵ قمری با تمام رسید)

و در زیر این عبارت با خط نستعلیق ریز مرقوم شده :

(بقلم حاج محمد حسن رضوان کتیبه نویس آستان قدس رضوی و به کاشی پزی استاد محمود معاونی)

و در همین خفنک با خط نستعلیق درشت در دو قسمت نوشته شده عجلوا بالصلوه قبل الفوت و عجلوا بالتوبه قبل الموت . [۱۸۶][۱۸۷][۱۸۸][۱۸۹][۱۹۰]

احداث مدرسه علمیّه محمدیّه در سبزوار

مدرسه علمیّه ” آیه الله فقیه سبزواری ” معروف به ” محمدیه “، یکی از آثار و یادگارهای میرزا حسین فقیه سبزواری در سبزوار است که در فهرست بناهای ثبتی سبزوار در تاریخ ۱۱ / ۱۲ / ۱۳۸۱ تحت شماره ۷۴۸۴ میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی سبزوار ثبت شده‌است.

از این مدرسه که در جوار آرامگاه میرزا موسی فقیه سبزواری واقع شده، هم‌اکنون به عنوان مرکز عالی تربیت مدرس قران کریم استفاده می‌شود.[۱۹۱][۱۹۲][۱۹۳][۱۹۴][۱۹۵]

احداث مدرسه علمیّه در شهر کویته پاکستان

شوال سال ۱۳۸۵ قمری برابر با بهمن ۱۳۴۴ خورشیدی ، به قصد حج برای مرتبه چهارم ، زمینی و از مسیر زاهدان ، وارد پاکستان شده و چند روزی به تقاضای مقلدان و دوستداران خود ، در شهر کویته ، ماندند . میزبان میرزا حسین فقیه سبزواری در کویته ، آقای غزنوی اعلم العلمای آن دیار ؛ و سردار اسحاق خان از بزرگان شهر بود .

میرزا حسین در نخستین روزهای اقامت ، با توجه به این نکته که بیشتر ساکنان کویته شیعه ؛ و طلاب حوزه علمیه ، فاقد مدرسه هستند ، مقدمات احداث مدرسه ای مجهز به منظور سکونت و تحصیل طلاب را فراهم کردند و با انتخاب هیئت امنا ؛ و گماردن مسئولان هربخش برای پیگیری امور مربوط به ساخت مدرسه تا پایان کار ، کویته را ترک ؛ و با همراهان ، به سمت کراچی حرک کردند .[۱۹۶] [۱۹۷]

تأمین نان حوزه علمیه خراسان

از خدمات میرزا حسین فقیه سبزواری به حوزه علمیه مشهد و برخی حوزه‌های علمیه خراسان بزرگ، تأمین نان طلاب بود. مهرهای کاغذی چاپ کرده بود که با هر قطعه آن مشخص بود هر طلبه مجرّد یا متأهّل، ماهانه چقدر می‌توانند از نانوایی‌هایی که میرزا حسین با آن‌ها قرار داد داشت، نان دریافت کنند. متأهل‌ها دوبرابر مجردها سهمیه داشتند.

این اقدام میرزا حسین، تأثیر قابل توجهی در بهبود امرار معاش؛ و تنظیم اقتصاد خانواده طلاب، خصوصاً در سال‌های پس از جنگ جهانی دوم که قحطی و گرانی گسترش پیدا کرده بود داشت.[۱۹۸][۱۹۹][۲۰۰]

توزیع نان و سوخت و پوشاک بین فقرای مشهد در سال ۱۳۲۱

درسال ۱۳۶۱ هجری قمری برابر با ۱۳۲۱ شمسی که بر اثر جنگ بین‌الملل دوم، ایران به اشغال قوای اجانب درآمده و کشور دچار قحطی و کمیابی غلات و خواروبار گردیده و شهر مشهدرا نیز گرسنگی فراگرفته و زندگی را بر مردم ناگوار و دشوار ساخته بود. علاوه بر کمبود مواد غذایی، افزایش سرسام آور قیمت هانیز، طبقات ناتوان و فقیر را به استیصال و بیماری و درماندگی کشانده بود و به دلیل کمبود و گرانی نان، بسیاری از فقرا از گرسنگی مردند، میرزا حسین فقیه سبزواری بپاخاسته، با همت عالی و تلاش بسیار، با تهیه متجاوز از یکصد وشصت هزار کوپن نان و توزیع بین فقرا در طول یک سال قحط زده. آنان را از گرسنگی و مرگ نجات دادند.

توزیع سوخت و پوشاک گرم بین بینوایان

از خدمات دیگر میرزا حسین در طول چند سال پس از جنگ جهانی ذوم، تهیه و تدارک مقادیر بسیاری ذغال و پوشاک گرم و پتو و پوستین؛ و توزیع بین فقرا برای محافظت آنان از سرمای سخت و شدید زمستان مشهد و اطراف مشهد بود.[۲۰۱][۲۰۲]

کمک به گسترش بهداشت همگانی و سلامت شهروندان

علاوه بر کمک شایانی که میرزا حسین فقیه سبزواری به بیمارستان مسلولین مشهد در روزی که برای بازدید و عیادت بیماران آنجا رفته بودند، کردند، حمایت از سید محسن صدرالاشراف استاندار خراسان برای خرید تجهیزات پزشکی درمان تراخم و کچلی از خارج از کشور با همیاری مردم، از جمله خدمات فقیه سبزواری در جهت توسعه بهداشت همگانی و سلامت شهروندان است.

صدر الاشراف ، ضمن سفری که به جنوب خراسان کرده ، با وضع رقّت آور فقرا در شهرهای تربت حیدریه و تربت جام و قاینات و بیرجند و کاشمر و فردوس و طبس و روستاهای بین راه آشنا می شود و اکثر کودکان آن مناطق را مبتلا به کچلی و تراخم می بیند .

بودجه لازم برای خرید تجهیزات پزشکی جهت درمان کچلی و تراخم نداشته و از کمک دولت هم نا امید بوده است . با رئیس بهداری خراسان مذاکره می کند که از زوار عتبات مقدسهٔ عراق که برای تلقیح آبله و حصبه که برحسب حکم دولت مقرر بود به بهداری مراجعه می‌کنند نفری صد ریال و از اشخاصی که قاصد حج هستند نفری بیست ریال برای خرید چند دستگاه برق معالجه کچلی و تراخم درخواست کند نه اجبار بلکه بطور رضایت از آنان بگیرد.

حمایت از صدرالاشراف برای ریشه کنی تراخم و کچلی از خراسان جنوبی

صدر الاشراف در خاطراتش می نویسد :

« آقای حاج میرزا حسین سبزواری ، از علماء متنفّذ مشهد که مورد احترام و اعتماد مردم خراسان است در این قصد با من مساعدت کرد و بمردم القاء نمود که پرداخت این وجه جزئی وسیلهٔ توفیق زیارت و از بهترین عبادات است و زوار و قاصدین حج به رضایت این مبلغ را پرداختند و با مبلغی که در طی دو سال از این راه تهیه شد جند دستگاه به بندر خرمشهر وارد شد ولی هنوز حمل به مشهد نشده بود که من از استانداری خراسان معزول شده آمدم و بعد از آن خبر ندارم به مشهد وارد و بکار افتادند یا نه؟»[۲۰۳][۲۰۴]

مبارزه با تبعیض نژادی و یهودی‌ ستیزی در مشهد

واقعه ؛ الله داد ؛ را ختم به خیر کرد

روزهای ۲۶ و ۲۷ فروردین ماه ۱۳۲۵، در اثر سوء تفاهم ساده ای، مسلمانان و یهودیان مشهد در محله یهودیان درگیر می‌شوند که با میانجی گری شیخ علی اکبر نهاوندی و صدور اعلامیه برای آتش‌بس از سوی میرزا حسین فقیه سبزواری، حادثه کوچکی که می‌رفت به غائله ای بزرگ در جهت یهودی‌ستیزی تبدیل شود، پایان می‌گیرد و هر دو سوی نزاع، به احترام این دو عالم بزرگوار؛ و نصیحت و توصیه آنان به لزوم زندگی مسالمت آمیز مسلمانان با یهودیان، دست از جدال و منازعه می‌کشند و زندگی صمیمی در کنار یکدیگر را از سر می‌گیرند.

این ماجرا، معروف به ” واقعه الله داد ” می‌باشد.[۲۰۵]

دفن جیگی جیگی در حرم با فتوای فقیه سبزواری

میرزا حسین ، رفیق بینوایان و طرفدار فرودستان جامعه بود

جیگی جیگی، نام مطرب دوره‌گرد و عروسک گردانی است که بیشتر معروفیت او به خاطر قصه فوت و چگونگی دفن اوست. تمام پیرمردها و پیرزن‌های مشهدی که در دهه۳۰ و ۴۰ تا امروز در مشهد زندگی می‌کنند یا خود شاهد دفن او بوده‌اند یا قصه دفن او را شنیده‌اند؛ می‌گویند در سال ۱۳۴۲ وقتی جیگی جیگی مرد، جنازه او را شهرداری یا به قولی مردم محله نوغان مشهد به غسالخانه که آن زمان در میدان طبرسی امروز است، می‌برند. هم‌زمان مردی تاجر نیز می‌میرد و جنازه او را برای غسل به همان مکان می‌آورند. قرار بود روز بعد جنازه جیگی جیگی بی کس و بی همراه را به «گلشور » معروف ببرند و دفن کنند و جنازه مرد تاجر به حرم منتقل شود. آن زمان قبرستان گلشور عمومی و رایگان و تهیه قبر در حرم مطهر امام رضا بسیار گران بود و هر کسی توان پرداخت چنین هزینه ای را نداشت اما خواست امام رضا یا بازی تقدیر یا هر آنچه اسمش را بگذاریم، موجب شد که جنازه مرد تاجر به جای جیگی جیگی به گلشور برده و دفن شود. وقتی خانواده مرد تاجر می‌خواستند میت خود را دفن کنند، متوجه شدند که او جیگی جیگی ننه خانم است. ازاین رو از مراجع تقلید آن زمان میرزا حسین فقیه سبزواری و سید محمد هادی میلانی اجازه نبش قبر می‌خواهند تا مرد تاجر را از گلشور به حرم منتقل کنند اما آن‌ها دستور می‌دهند که جیگی جیگی را در حرم دفن کنند و مرد تاجر هم در قبرستان عمومی باقی بماند. هم‌اکنون در مشهد، فستیوالی با برند جهانی جیگی جیگی پا گرفته که محور جشنواره‌هایش، هنر عروسک گردانی است.[۲۰۶][۲۰۷][۲۰۸][۲۰۹]

مسلمان شدن روش بولون در حضور فقیه سبزواری

روش بولون (Roch Boulvin) در دسامبر ۱۹۱۲ در شهر کاین گویان فرانسه واقع در شمال برزیل بدنیا آمد. پس از تحصیلات متوسطه در بلژیک در سال ۱۹۳۶ برای تحصیل در رشته پزشکی در دانشگاه بروکسل پذیرفته شد، پدرش مهندس و شاغل در امورکنسولگری بلژیک در این شهر بود. دکتر بولون در سال ۱۹۴۰ دستیار افتخاری پروفسور دوهارون شد و پس از تکمیل تحصیلات پزشکی که با راهنمایی اساتیدی چون پروفسور دانی، پروفسور کورین، پروفسور مارتن و لون بائر صورت گرفت. در سال ۱۹۵۵ بنا بر دعوت وزارت دربار ایران به خصوص در اثر مساعی حسین اسدی به ایران و مشهد آمد و با توجه به قراداد آستان قدس رضوی با ایشان از مرداد ماه ۱۳۳۴با مبلغ ماهیانه ۱۰۰۰دلار به مدت ۳ سال در بیمارستان شاهرضا به عنوان رئیس بخش جراحی مشغول خدمت شد. این قرارداد بعدها تمدید شد به طوری که بولون مدت ۱۵سال ریاست بخش جراحی بیمارستان شاهرضا را بر عهده داشت.

دوران خدمت وی مقارن با دوره مسؤولیت دکتر شادمان، مهران، سیدجلال تهرانی، عزیزی، باتمانقلیچ و پیرنیا در آستان قدس بود. دکتر بولون از بدو ورود به مشهد متوجه اشکالات عمده‌ای در جریان کار بخش جراحی بیمارستان شد؛ مشکلاتی از قبیل نداشتن سیستم پرستاری صحیح و سرپرستار مسئول کمبود بانک خون برای بیماران عمل شده، فقدان متخصصین رشته‌های مختلف جراحی، نقص تجهیزات و وسایل جراحی و مواردی از این قبیل؛ بنابراین وی با تشکیل بایگانی برای بیماران در امر پزشکی نظم به وجود آورد. بولون دارای دو پسر بنام‌های میشل و کلود بود و همسرش هم مدتی به عنوان مدرس زبان فرانسه در دانشکده ادبیات مشهد مشغول تدریس بود. ایشان حدود ۱۱۹ مقاله علمی در مجلات جراحی فرانسه، بلژیک، لبنان و ایران به چاپ رسانیده بود و در سمینار های پزشکی خارج از کشور حضور فعال داشته‌است. برای اولین بار اسپلنوپورتوگرافی را با متد خاص خود متداول ساخت و کمی پس از او پروفسور لژ این کار را در فرانسه انجام داد وآن را بین‌المللی ساخت. مطالعات عمده بولون دربارهٔ کیست هیداتیک، سل اعضای مختلف، بیماری کیسه صفرا و مجاری صفرا و زخم‌های معده و اثنی عشر بود. حضور پروفسور روش بولون در بیمارستان شاهرضا از این جهت مهم و حائز اهمیت است که برای نخستین بار’جراحی نوین در ایران شکل می‌گیرد. با توجه به امکاناتی که آستان قدس رضوی در اختیار بولون قرار می‌دهد بخش جراحی بیمارستان شاهرضا از تجهیزات مدرن بهره‌مند می‌شود. پروفسور بولون که مردی انسان دوست و متعهد در کارش بود قریب به ۱۵ سال صادقانه در بیمارستان شاهرضا به عنوان رئیس بخش جراحی خدمت نمود. از خصوصیات اخلاقی بولون کمک به بیماران نیازمندبود.

روش بولون اواخر عمر با تشرف به دین اسلام در محضر آیت الله سبزواری مسلمان شد و نام عبدالله را برای خود انتخاب کرد ،

سرانجام بر اثر سکته قلبی در ۱۴ مرداد ۱۳۴۸ فوت کرد و در ضلع شرقی بقعه خواجه ربیع به خاک سپرده شد.[۲۱۰][۲۱۱][۲۱۲][۲۱۳]

مسلمان شدن وینچنزو بیانکینی در محضر فقیه سبزواری

پزشکِ عاشق و نقاش وینچنزو بیانکینی (Vincenzo Bianchini)، متخصص بیماری مالاریا بود که از ایتالیا چمدانش را به مقصد ایران بست. او در اوایل سال ۱۳۲۹ه‌. ش، برای خدمات‌رسانی در حوزه بهداری روستایی چناران و قریه گناباد به استخدام آستان قدس رضوی درآمد و احتمالاً اولین پزشک مسیحی بود که در این مجموعه مسلمان شد. روزنامه‌های متعددی آن روزها از ماجرای مسلمان شدن این دکتر سرشناس نوشتند، از آزادی و خراسان بگیرید تا ستاره ملت . اما روایت روزنامه طوس از این اتفاق چنین بود: «دکتر بیانکینی در ۱۰ آبان ۱۳۲۹ به دین مبین اسلام مشرف شده‌است.»

وی برای مطالعه دربارهٔ احکام اسلام به منزل فقیه سبزواری رفت و آمد داشته تا این‌که در روز چهارشنبه ساعت ۳:۳۰ بعدازظهردر حضور تعدادی از بزرگان شهر و خبرنگاران ابتدا شهادتین به زبان جاری کرد و پس از صرف چای، دست فقیه سبزواری را بوسید و نامش را «ابوالفتح رضا» گذاشت.

او با جلال آل‌احمد نیز دوست بود و آل احمد در کتاب ارزیابی شتابزده ، توصیف او را از زبان خودش این گونه نگاشته‌است:

«اینک هشت سال است که در ایران به‌سر می‌برم و اوقاتم به مداوای اهالی شهرها و قصبات دورافتاده از مراکز بزرگ می‌گذرد. در روستای گناباد (در نزدیکی چناران)، در هرند ، در قاین ، ارسنجان ، شاهی و چمن‌سلطانیه ، زن، مرد، کودک و پیر و جوان مرا می‌شناسند. من با درد و غم آنان [۲۱۱]     شریک بوده‌ام. در تنهایی و سکوت و تولد و مرگشان با آن‌ها به‌سر برده‌ام.»[۲۱۴]

دکتر وینچنزو بیانکینی پس از مسلمان شدن، در محل خدمتش کلیه زارعان املاک آستان قدس را مجانی مداوا می‌کرده‌است. اما آقای دکتر ایتالیایی، خدمات متعددی به پزشکی ایران داشت و در نقاط مختلفی از کشورمان خدمت کرد. در روایت‌های تاریخی، به انضمام عنوان «پزشکی» از مهارت او در عرصه نقاشی و شعر نیز گفته شده‌است.[۲۱۵][۲۱۶][۲۱۷] [۲۱۸]

منابع :

۱۴۰.

↑ کتاب میراث اسلامی ایران، دفتر هفتم، ص ۷۱، رساله سوم، احوال آیت الله میرزا حسین سبزواری به قلم خودش، روایت مرحوم معلم حبیب آبادی، به کوشش دکتر رسول جعفریان، قم، کتابخانه آیه الله مرعشی نجفی، ۱۳۷۷

۱۴۱.

↑ غلامرضا جلالی، منادی رضوان، شمه ای از حیات معنوی آیه الله میرزا حسین فقیه سبزواری، صفحه ۱۵، مجله نگاه حوزه، ویژه حوزه خراسان، ضمیمه مجله حوزه، شماره ۱۸–۱۷، سال دوم، مرداد و شهریور ۱۳۷۵ http://ensani.ir/file/download/article/۲۰۱۳۰۱۲۰۱۰۱۴۳۷-۹۳۱۶-۲۵۰.pdf

۱۴۲.

↑ کتاب زندگانی حضرت امام علی بن موسی الرّضا علیه السلام، حسین عماد زاده اصفهانی، جلد دوم، صفحه ۱۴۸

۱۴۳.

↑ مسجد و مدرسه آیت الله فقیه سبزواری

۱۴۴.

↑ صفحه ۷۱، کتاب عمری پرافتخار، خاطرات زندگانی حضرت آیه الله العظمی فقیه سبزواری، نوشته حسین نوقانی و محمد ناصری، بورس کتاب، مشهد، ۱۳۴۶

۱۴۵.

↑ مجله وحید، شهریور ۱۳۵۰، شماره ۹۳ و کتاب خاطرات سید محسن صدرالاشراف

۱۴۶.

↑ کتاب عمری پرافتخار، خاطرات زندگانی حضرت آیه الله العظمی فقیه سبزواری، صفحه ۶۵

۱۴۷.

↑ روزنامه خراسان، سال چهاردهم، شماره ۳۹۹۶، جمعه ۶ اردی بهشت ماه ۱۳۴۲، ۲ ذی حجه ۱۳۸۲

۱۴۸.

↑ بریده روزنامه خراسان

۱۴۹.

↑ http://shahraraonline.ir/news/۹۲۴۴۵

۱۵۰.

↑ فصلنامه حکمت رضوی که نام سابقش فروغ اندیشه بوده، از انتشارات دانشگاه علوم اسلامی رضوی، تابستان ۱۳۸۳ - شماره ۸

۱۵۱.

↑ غلامرضا جلالی، منادی رضوان، شمه ای از حیات معنوی آیه الله میرزا حسین فقیه سبزواری، صفحه ۱۵، مجله نگاه حوزه، ویژه حوزه خراسان، ضمیمه مجله حوزه، شماره ۱۸–۱۷، سال دوم، مرداد و شهریور ۱۳۷۵ http://ensani.ir/file/download/article/۲۰۱۳۰۱۲۰۱۰۱۴۳۷-۹۳۱۶-۲۵۰.pdf

۱۵۲.

↑ گزیده مشاهیر مدفون در حرم رضوی:عالمان دینی. ابراهیم زنگنه قاسم‌آبادی؛ با همکاری:غلام رضا جلالی، مشهد: بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی، صفحه ۱۱۲، جلداول‌

۱۵۳.

↑ منار الهدی فی الأنساب، نویسنده: اعلمی حائری، محمدحسین، محقق: حائری، احمد، ناشر: کتابخانه عمومی حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی رحمه الله علیه، محل نشر:قم – ایران، سال نشر:۱۳۸۱، صفحه ۲۵۷

۱۵۴.

↑ محمد محسن آقا بزرگ تهرانی، نقباء البشر، ج ۲، ص ۶۵۷

۱۵۵.

↑ شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ج ۷، ص ۱۵۲

۱۵۶.

↑ کتاب مرآه الحجّه، شرح حال حجت هاشمی و اساتید، نویسنده: ابو معین حمیدالدین حجت هاشمی خراسانی، مؤسسه نشر و مطبوعات حاذق، تاریخ نشر، شهریور ۱۳۷۱

۱۵۷.

↑ کتاب میراث اسلامی ایران، دفتر هفتم، ص ۷۱، رساله سوم، احوال آیت الله میرزا حسین سبزواری به قلم خودش، روایت مرحوم معلم حبیب آبادی، به کوشش دکتر رسول جعفریان، قم، کتابخانه آیه الله مرعشی نجفی، ۱۳۷۷

۱۵۸.

↑ غلامرضا جلالی، منادی رضوان، شمه ای از حیات معنوی آیه الله میرزا حسین فقیه سبزواری، صفحه ۱۵، مجله نگاه حوزه، ویژه حوزه خراسان، ضمیمه مجله حوزه، شماره ۱۸–۱۷، سال دوم، مرداد و شهریور ۱۳۷۵ http://ensani.ir/file/download/article/۲۰۱۳۰۱۲۰۱۰۱۴۳۷-۹۳۱۶-۲۵۰.pdf

۱۵۹.

↑ کتاب عمری پرافتخار، خاطرات زندگانی حضرت آیه الله العظمی فقیه سبزواری صفحات ۲۶ تا ۳۰

۱۶۰.

↑ خبرگزاری ایسنا

۱۶۱.

↑ مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی

۱۶۲.

↑ نهضت مشروطه و سرنوشت سه رویکرد سیاسی علمای مشهد

۱۶۳.

↑ مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی

۱۶۴.

↑ زندگی‌نامه خود نوشت آیه الله میرزا حسین فقیه سبزواری

۱۶۵.

↑ نگاهی به نقش حاج آقا حسین قمی در تحولات اجتماعی و سیاسی ایران

۱۶۶.

↑ زندگی‌نامه خود نوشت آیه الله میرزا حسین فقیه سبزواری

۱۶۷.

↑ خاطرات یک شاهد عینی از واقعه گوهرشاد

۱۶۸.

↑ آیه الله فقیه سبزواری:گفتند باید منبر بروی

۱۶۹.

↑ تصاویری از نقش آفرینان واقعه گوهرشاد

۱۷۰.

↑ کتابخانه مجازی الفبا، حضور آیه الله فقیه سبزواری در واقعه گوهرشاد

۱۷۱.

↑ گفتگو با واعظ زاده خراسانی و خزعلی

۱۷۲.

↑ حسین نوقانی خراسانی و محمد ناصری، عمری پرافتخار، خاطرات زندگانی حضرت آیه الله العظمی فقیه سبزواری، مؤسسه مطبوعاتی بورس کتاب، مشهد، فلکه شمالی، ۱۳۴۶، صفحه ۷۶

۱۷۳.

↑ وحید، شهریور ۱۳۵۰ - شماره ۹۳

۱۷۴.

↑ روزنامه کیهان۱۳۸۷/۰۲/۲۴

۱۷۵.

↑ کتاب عمری پرافتخار، خاطرات زندگانی حضرت آیه الله العظمی فقیه سبزواری، نوشته حسین نوقانی خراسانی، محمد ناصری، ۱۳۴۶، مشهد، بورس کتاب صفحات ۷۵ تا ۷۹

۱۷۶.

↑ آیت الله فقیه سبزواری، نگران مسکن طلاب بود

۱۷۷.

↑ آیت ا… فقیه سبزواری با تأسیس کوی طلاب، هویتی پایدار ساخت

۱۷۸.

↑ روایت نان و زمین رایگان آیت‌ا... فقیه سبزواری

۱۷۹.

↑ آبادی طلاب

۱۸۰.

↑ کوی طلاب، یکی از قدیمی ترین محله های مشهد

۱۸۱.

↑ مارا همین خدا بس است

۱۸۲.

↑ مسجد فقیه سبزواری، میزبان قاریان بین‌اللملی

۱۸۳.

↑ تجهیز مسجد فقیه سبزواری به وسائل ورزشی

۱۸۴.

↑ مسجد فقیه سبزواری، یکی از چهار مسجد محوری و فعال مشهد

۱۸۵.

↑ مسجد فقیه سبزواری تاثیرگذارترین مسجد مشهد

۱۸۶.

↑ مساجد و مدارس سبزوار، نوشته سید علینقی امین

۱۸۷.

↑ میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی

۱۸۸.

↑ مسجد جامع سبزوار و موقوفات آن

۱۸۹.

↑ مسجد جامع سبزوار، نوشته اصغر حسین‌آبادی

۱۹۰.

↑ سید علینقی امین، مجله وحید، اسفند ۱۳۵۳، شماره ۱۳۵، مساجد و مدارس سبزوار

۱۹۱.

↑ ایسنا

۱۹۲.

↑ مدرسه علمیه محمدیه

۱۹۳.

↑ بازسازی و احیای مدرسه محمدیه سبزوار و آرامگاه فقیه سبزواری

۱۹۴.

↑ مساجد و مدارس سبزوار، نوشته سید علینقی امین

۱۹۵.

↑ روند بازسازی مدرسه محمدیه سبزوار

۱۹۶.

↑ محمد ناصری و حسین نوغانی ، صفحه ۶۵ ، عمری پرافتخار ، زندگی نامه میرزا حسین فقیه سبزواری. ، بورس کتاب ، مشهد ، ۱۳۴۵

۱۹۷.

↑ غلامرضا جلالی، منادی رضوان، شمه ای از حیات معنوی آیه الله میرزا حسین فقیه سبزواری، صفحه ۱۵، مجله نگاه حوزه، ویژه حوزه خراسان، ضمیمه مجله حوزه، شماره ۱۸ - ۱۷، سال دوم، مرداد و شهریور

۱۹۸.

↑ متن گفتگوی ویدئویی با استاد کاظم مدیر شانه چی پیرامون شخصیت و خدمات مرحوم فقیه سبزواری

۱۹۹.

↑ کتاب عمری پرافتخار، خاطرات زندگانی حضرت آیه الله العظمی فقیه سبزواری، نوشته حسین نوقانی خراسانی، محمد ناصری، ۱۳۴۶، مشهد، بورس کتاب صفحهٔ ۸۲

۲۰۰.

↑ مجموعه مصاحبه‌ها درباره آیه الله میلانی، صفحه ۱۰۹

۲۰۱.

↑ محمد ناصری و حسین نوغانی، صفحه ۸۳، عمری پرافتخار، زندگی‌نامه میرزا حسین فقیه سبزواری. بورس کتاب، مشهد، ۱۳۴۵

۲۰۲.

↑ اوضاع اسفناک مشهد در سال‌های جنگ جهانی دوم

۲۰۳.

↑ خاطرات صدرالاشراف

۲۰۴.

↑ مجله وحید؛ تیر ۱۳۵۰ - شماره ۹۱ و کتاب خاطرات محسن صدر الاشراف

۲۰۵.

↑ پایان نزاع مسلمانان با یهودیان مشهد به احترام پادرمیانی فقیه سبزواری و علی اکبر نهاوندی

۲۰۶.

↑ روایت زندگی نوازنده ای که با فتوای فقیه سبزواری و میلانی در بارگاه رضوی دفن شد

۲۰۷.

↑ جیگی جیگی، ننه خانوم

۲۰۸.

↑ جیگی جیگی را صداقت رفتارش ماندگار کرد

۲۰۹.

↑ جیگی؛ مطرب با معرفت

۲۱۰.

↑ آذری خاکستر، جراحی که مسلمان شد. ماهنامه زائر. سال سیزدهم، شماره ۴ (پیاپی ۱۳۹)، تیر ۱۳۸۵. ص۶۴

۲۱۱.

↑ پروفسور بلژیکی چگونه مسلمان شد

۲۱۲.

↑ روایتی از دکتر «بولون» بلژیکی که پزشکی مشهد را متحول کرد

۲۱۳.

↑ در جستجوی مفاخر پزشکی نوین در مشهد

۲۱۴.

↑ رهیافتگان

۲۱۵.

↑ رهیافتگان

۲۱۶.

↑ روزنامه طوس، شماره۱۷۴۱، ص ۱.

۲۱۷.

↑ بخارا، فروردین ۱۳۷۹ - شماره ۱۱ منابع :
 . کنسولگری‌ها، مستخدمان و مستشاران خارجی در مشهد (از دوره قاجار تا انقلاب اسلامی)، علی نجف زاده، مشهد، انصار و سازمان اسناد و کتابخانه ملی، ۱۳۹۴، ص ۶۳۶.
  . روزنامه طوس، شماره۱۷۴۱، ص ۱.
  تاریخ پزشکی نوین مشهد. غلامرضا آذری خاکستر. تهران. سازمان چاپ و انتشارات: معاونت دانشجویی و فرهنگی، ۱۳۹۵، ص۱۱۰
  در جست و جوی مسلمانی زندگی و خدمات پزشکی دکتر بولون. مشهد. بین‌النهرین. ۱۳۹۶

۲۱۸.

↑ تازه‌مسلمان در هر سفر علاوه بر کیف پزشکی، یک دوربین عکاسی و کاغذ و قلم و رنگ نیز همراه داشت تا چهرهٔ روستاییان، فیگور لباس‌های محلی، زنان چادربه‌سر و بچه‌به‌بغل و… را بر سفیدیِ بوم ثبت کند. ۱. کنسولگری‌ها، مستخدمان و مستشاران خارجی در مشهد (از دورهٔ قاجار تا انقلاب اسلامی)، علی نجف‌زاده، مشهد: انصار و سازمان اسناد و کتابخانهٔ ملی، ۱۳۹۴، ص۶۳۶. ۲. روزنامهٔ طوس، ش۱۷۴۱، ص۱. برگرفته از گزارش روزنامهٔ خراسان، ضمیمهٔ خراسان رضوی، ش۱۹۶۷۱، ۸آبان۱۳۹۶، ص ۸

 

خاطرات آیة الله حجت هاشمی خراسانی از آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری ( 9 )

 

( 9 )

خاطرات آیة الله حجت هاشمی خراسانی

از  :

آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری

ادیب یگانه و اریب فرزانه ، شیخ محمد حسن ادیب هروی ، در فن ادب از شاگردان مرحوم میرزا عبدالجواد نیشابوری بوده و پس از تحصیل پاره ای علوم و خدمت بعضی از اساتید چون میرزا محمد باقر مدرّس و میرزا عبدالرحمن مدرّس و غیر آن ها ، در سال 1319 قمری به حضور میرزا عبدالجواد رسیده و مدت شش سال به درس وی حاضر می شده و علوم ادب را نزد او تکمیل کرده به درجه ای که استاد اجازه تدریس به وی داده و اورا رجل فاضل می خوانده و سبب رسیدن نگارنده به حضورش آن بود که روزی در منزل فقیه سبزواری بودم ، ادیب هروی نیز در آن مجلس بود و جنابش با فقیه سبزواری رفاقت قدیمه و آشنایی سابق داشت و در مدرس ادیب ( اول ) حاضر می شدند و از یک مائده بهره ور می گشتند .

در آن مجلس دیدم شعر و نثر می خواند و بذله گویی و ظرافت پردازی دارد .

از یکی پرسیدم این مرد کیست که چون ادیبان سخن می کند و بس باذوق و شوق است ؟ گفت ادیب هروی و من که در آن زمان ، چونان این زمان ، سر پرشور و دل پر ذوق داشتم ؛ و طالب اینگونه رجال بودم ، از محل اقامت او پرسیدم . گفت در صحن جدید در حجره فوقانی روزها می آیم .

روز بعد به حضورش شتافتم و اورا بحری موّاج از شعر و نثر یافتم و بی اندازه خوشحال گردیدم اجازه گرفته و روزها به خدمتش می رسیدم و فوائد علم ادب و رموز و اسرار علوم عرب و دقائق شعر و نثر را از عربی و فارسی از او می آموختم .

منبع :

کتاب مرآة الحجّة ، شرح حال حجت هاشمی و اساتید ، صفحه  90

 

. . . و جمعی مرا به شدت از حضورش ( از حضور نزد استاد شیخ حسن ادیب خاوری ) منع می کردند و عجیب بود از مردم مشهد که هرکس مرد بود ، با او مخالف بودند چون ادیب نیشابوری و فقیه سبزواری و مانند آن ها .

منبع :

کتاب مرآة الحجّة ، شرح حال حجت هاشمی و اساتید ، صفحه  102

 

 

... و مردم این شهر ، با فقیه سبزواری و با ادیب نیشابوری و با آیة الله میلانی چه کردند ، چه گفتند و با این نگارنده چه می گویند .

خداوندا عذابت را بر آن ها نازل کن و با معاویه و اتباعش محشورشان ساز که با آل علی ، اینقدر دشمنی می کنند .

ای خوانندگان کتاب ما ، عقل خودرا یک سو ننهید و دیده باطن را بگشایید و در درک بد و خوب تحقیق نمایید و به ضلالت هر مدعی هدایت ، گمراه نگردید و به گفتارجمعی بی خبر و بی خرد ، اعتنا نکنید و به این آیه قران گوش فرا دهید :

« وَ اِن تُطِع اَکثَرَ مَن فِى الاَرضِ یُضِلّوکَ عَن سَبیلِ‌اللهِ اِن یَتَّبِعونَ اِلّا الظَّنَّ وَ اِن هُم اِلّا یَخرُصُون»  و اگرنه ، دور مانده از سعادت و فضائل ؛ و زیانکار در دنیا و آخرت خواهید بود . (سوره مبارکه الأنعام ،  آیه ۱۱۶  )

منبع :

کتاب مرآة الحجّة ، شرح حال حجت هاشمی و اساتید ، صفحه  104

 

 ... و نگارنده نیز تصمیم داشتم وارد دانشگاه شوم برای تدریس به جهت ضیق معاش و از جهت آن که در حوزه علمیه ، فاضل را ارزشی نبود و خیلی از طلاب خارج شدند و در دانشگاه و مدارس دولتی استخدام گردیدند و چون از نظر معنویت مقامی عالی و حالی بس نیکو داشتم ، استخاره کردم آیه آمد ( واتل علیهم نبأ الذی آتیناه من آیاتنا ) دیدم مطابق حال من و قصه بلعم است .

اگر وارد شوم ، چون او باشم . از این رو ترک کردم و شبی هم در خواب دیدم در مجلسی ، شاه ایران با فقیه سبزواری است . به آقا گفتم برای من راجع به دانشگاه به شاه بگویید . آقا فرمود به جدّم نمی شود . گفتم پس صلاح نیست و اکنون من می دانم چه نیکو بود که نشد . زیرا بنده شدن کاری است مشکل و خدا مرا آزاد آفریده . چرا با دست خود ، خویش را برای حطام دنیا ، بنده سازم و اکنون مرا از جهان مستغنی کرده و علم و دانش من بهتر غنی است چنان چه استاد کلباسی گفت روزی پیش مرحوم جهانگیرخان که از اساتید حکمت بود از فقر شکایت کردم . گفت می خواهی علم را از تو بگیرد و مثل بقیه باشی ؟ گفتم : نه

منبع :

کتاب مرآة الحجّة ، شرح حال حجت هاشمی و اساتید ، صفحه  117

نویسنده : ابو معین حمیدالدین حجت هاشمی خراسانی

مؤسسه نشر و مطبوعات حاذق

تاریخ نشر ، شهریور 1371

 

 

 لینک همه قسمت های خاطرات آیة الله حجت هاشمی خراسانی از آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری :

قسمت اول :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1825

قسمت دوم :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1826

قسمت سوم :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1827

قسمت چهارم :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1828

قسمت پنجم :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1829

قسمت ششم :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1834

قسمت هفتم :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1835

 قسمت هشتم :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1836

 

خاطرات آیة الله حجت هاشمی خراسانی از آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری ( 7 )

 

( 7 )

خاطرات آیة الله حجت هاشمی خراسانی

از  :

آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری

 

... در ایام حضور وی ( ادیب نیشابوری ) ، به حضور استاد ادیب خاوری و استاد حاج شیخ علی مهندس عرب نیز می رسیدم برای تحصیل علوم غریب از رمل و اعداد و نجوم و هیئت و جفر و طلسمات و تسخیرات و ریاضیات . و مردانه خدمت آن دو مرد دانش کردم ؛ و به توفیق حق و عنایت امام عصر (عج) به اسرار و رموز آن علوم پی برده تا در این فنون ماهر شدم و برای تحصیل فقه و اصول و حکمت و کلام ، نزد استاد فقیه سبزواری و حاج سید علی رضوی و حجة الاسلام کلباسی شتافتم .

منبع :

کتاب مرآة الحجّة ، شرح حال حجت هاشمی و اساتید ، صفحه  11

 

آغاز تدریس من ، در مدرسه بالاسر حضرت رضا علیه السلام بود و در سال 1371 قمری ، در مسجد گوهر شاد ، در شبستان استاد فقیه سبزواری تا سال 1386 قمری تدریس می کردم و در باقی شبستان های مسجد نیز تدریس می کردم جز در یک شبستان که رفت و آمد زیاد بود و برای تدریس مناسب نبود و بعد از فوت استاد فقیه سبزواری و دگرگون شدن اوضاع مسجد و کثرت محبت من به استاد ؛ و زیادی علاقه وی به من ، مجلس درس را به باغ رضوان در کنار مقبره استاد انتقال دادم و مدت هشت سال در آن جا تدریس می کردم و روزی دوازده درس می گفتم تا آن که در سال 1395 قمری ، در اواخر سلطنت محمد رضا شاه پهلوی ، باغ رضوان و اطراف حرم بر اثر ستم او خراب شد . حوزه تدریس را به مدرسه نواب و مدرسه سلیمانخان انتقال دادم .

منبع :

کتاب مرآة الحجّة ، شرح حال حجت هاشمی و اساتید ، صفحه  12

 

از عنایات حضرت رضا علیه السلام ، درسم بهترین دروس بود و بعضی از ارباب ذوق ، کیفیت تدریس و تفهیم مرا بر استاد ادیب ، فضیلت می دادند و خود گاهی ، از باب حدیث نعمت باری گفته ام :

بخدا گر کسی چنین درسی

بهرتان گفته یا که خواهد گفت

گوهر دانش فنون ادب

این چنین سفته یا که خواهد سفت

و گاهی می گفتم :

غنیمت بدانید درس مرا

مکرّم بدارید نفس مرا

که چون من یکی صاحب نفس نیست

و یا همچو این درس من ، درس نیست

و استاد فقیه سبزواری ( قدّس سرّه ) مکرّر می فرمود : درس مرا غنیمت بدانید و از کسی نخواهید شنید و مانند من نخواهید دید . بعضی اورا غلوّ می گفتند و اکنون صدق گفتارش پدیدار می شود . رحمة الله علیه .

و مدت دو سال در مسجد مقبل السلطنه به امر استاد فقیه سبزواری اقامه جماعت می کردم و بعد به واسطه کثرت مشاغل درسی و دوری راه و امر استاد ادیب نیشابوری ( قدّس سرّه ) ؛ و قید عظیم بودن نماز جماعت که هیچ تعطیل ندارد ، ترک جماعت کردم و به کثرت تدریس پرداختم .

منبع :

کتاب مرآة الحجّة ، شرح حال حجت هاشمی و اساتید ، صفحه  13

 

. . . و مرا در آن روزگار چون الان شاگردان فراوان بود و در مسجد گوهر شاد و باغ رضوان ، گاهی منبر می اوردند تا سخن مرا همه بشنوند .

منبع :

کتاب مرآة الحجّة ، شرح حال حجت هاشمی و اساتید ، صفحه  16

 

آثار حجت

قریب به سی کتاب تألیف کرده ام با کثرت مشاغل درسی که روزی هشت درس و گاهی دوازده درس داشتم و از عنایات و الطاف الهی ، هیچ احساس خستگی نمی کنم بلکه ، عشقم زیادتر و شوقم وافرتر می گردد و درسم با حرارت و شوق ؛ و توأم با شعر و نثر ؛ و جذاب و دلکش ، چون درس استاد ادیب نیشابوری و فقیه سبزواری ، نه چون درس بیشتر مدرسّین که آدمی را چرت می گیرد و شنونده را خواب می برد . نه در او زمزمه محبتی و نه راز مودتی . نه از عشق درسی ؛ و نه از ذوق سخنی ؛ و نه از حال و وجد خبری . و کتب ما بعضی تا کنون طبع شده و بعضی هنوز غیر مطبوع است .

 

منبع :

کتاب مرآة الحجّة ، شرح حال حجت هاشمی و اساتید ، صفحه  49

نویسنده : ابو معین حمیدالدین حجت هاشمی خراسانی

مؤسسه نشر و مطبوعات حاذق

تاریخ نشر ، شهریور 1371

 

لینک همه قسمت های خاطرات آیة الله حجت هاشمی خراسانی از آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری :

قسمت اول :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1825

قسمت دوم :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1826

قسمت سوم :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1827

قسمت چهارم :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1828

قسمت پنجم :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1829

قسمت ششم :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1834

 خاطرات آیة الله حجت هاشمی خراسانی از آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری ( 3 )

 

(  3 )

خاطرات آیة الله حجت هاشمی خراسانی

از :

آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری

 

 

و این عکس را با جنابش ، در سال 1374 قمری در منزل ایشان گرفته ام و جمال ملکوتی اورا در صفحه 138 بنگر و چون او ، در زمان ما ، کسی ندیدیم .

 

و چون کتاب مفصل در سال 1379 قمری طبع شد ؛ و نسخه ای به حضورش اهداء نمودم ، یگانه دوست من حجة الاسلام و المسلمین ، آیة الله آقای سید جواد فقیه سبزواری که در آن زمان هیچ یک حجة الاسلام نبودیم و در این زمان ، به عنایات پروردگار جلّ و علی ؛ و لطف اجداد طاهرین ما ، هردو به مقام آیة اللهی نائل آمده ایم ، به کوری چشم حسودان و بدخواهان که نمی خواهند از آل علی ، احدی در روزگار باشد ( یریدون لیطفئو نورالله بافواههم ) ولی خدا نخواهد ولی به این آیت اللهی فخر نکنیم و به حق خدا ، من این اسم را نخواهم از آن که با بودن امیر علیه السلام آیت الله عظمی ، من کیستم و چیستم و حجت هاشمی مرا بس است و جنابش در صفات انسانیت ممتاز ؛ و در علم و عمل ، بی نظیر است و معنی اورا در این عکس مشاهده کن

  

 

از پدر خواست تا تقریظی بر کتاب ما بنویسد و من امتناع ورزیدم . گفتم اولا کتاب من لایق تقریظ نیست و ثانیا سمعه و ریا می شود و ثالثا من از استاد حجة الحق تقریظ نخواستم و اجازه نامه تدریس ایشان را با این که حاضر بود طبع نکردم .

ایشان اصرار کرد و گفت نوشتن تقریظ صلاح است باشد طبع کنید و الصاق کنید و خدا شاهد است من میل نداشتم . دیدم با خواهش و اصرار ایشان ، نیکو نیست قبول نکردن . در آن وقت استاد قلم در دست گرفت و این تقریظ را نوشت :

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین

و بعد ، بر ارباب دانش پوشیده نباشد آن که جناب مستطاب علم الاعلام ، ثقة الاسلام ، شریعتمدار ، آقای سید علی حجت هاشمی ، عمر شریف خودرا در نزد احقر ؛ و بقیه اساطین ، صرف در تحصیل علوم عقلیه و نقلیه نموده و بحمدالله والمنة ، به مضمون روایت ( ما اوتیَ عالمٌ عِلماً و هو شابٌّ ) در سن شباب ، به مراتب عالیه از علم و عمل نائل گردیده و شاهد بر فضل ایشان ، شرحی است که بر مطوّل نگاشته و سزاوار هر محصلی است که نسخه از آن شرح را دارا باشد که در حل معضلات و رفع مشکلات ، رجوع به آن شرح نماید .

فللّه دَرُّهُ و علیه اَجرُهُ . به تاریخ شهر ربیع الثانی 1379

فقیه سبزواری

و روزی در خدمتش بودم فرمود شما از کسی اجازه نداری ؟ گفتم ندارم و نمی خواهم و خدا می داند که نمی خواستم زیرا که خودرا قابل نمی دانستم و علم خویش را حقیر می شمردم .

فرمود لازم می شود برایت بنویسم گفتم پس مختصر و بدون آلایش باشد . در آن مجلس ، این صورت را نوشت و امضاء و مهر کرد و به ما عطا فرمود :

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله ربّ العالمین و صلی الله علی محمد و آله

و بعد ، فلا یخفی انّ جناب المستطاب علم الاعلام ، ثقة الاسلام شریعتمدار ، السید علی الملقّب بالهاشمی ، قد صرف عمره الشریف فی تحصیل العلوم الشرعیة و قد جدَّ واجتهد و بلغ بحمدالله مرتبة من الاجتهاد و له العمل بما استنبط فللّه درّه و علیه اجره و ارجو منه ان لا یترک سبیل الاحتیاط فانّه طریق النجاة و ان لا ینسانی من صالح الدعاء .

23 رجب المرجب 1383

فقیه سبزواری 

 

 

ادامه دارد . . .

منبع :

کتاب مرآة الحجّة ، شرح حال حجت هاشمی و اساتید ، صفحه  130

نویسنده : ابو معین حمیدالدین حجت هاشمی خراسانی

مؤسسه نشر و مطبوعات حاذق

تاریخ نشر ، شهریور 1371

 

 

 

لینک همه قسمت های خاطرات آیة الله حجت هاشمی خراسانی از آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری :

قسمت اول :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1825

قسمت دوم :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1826

قسمت سوم :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1827

قسمت چهارم :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1828

قسمت پنجم :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1829

قسمت ششم :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1834

 

 

 خاطرات آیة الله حجت هاشمی خراسانی از آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری ( 2 )

 

( 2 )

خاطرات آیة الله حجت هاشمی خراسانی

از :

آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری

 

 

و بعضی از فرزندان وی می گفت در آن وقت حضور شما ، به آقا می گفتیم برای یک نفر ، شما خودرا معطّل کرده اید و وقت خودرا می گذرانید .

در جواب می فرمود : او مستعدّ و قابل است و تربیت مثل او لازم است و من اکنون فکر می کنم و از لطف و مرحمت او در شگفت می مانم که چون او عالم بزرگوار ؛ و من شخص حقیر و پست ، چگونه تقاضای مرا پذیرفت و من اکنون حاضر نیستم برای یکی درس بگویم و شاید اگر مثل خویش ، مشتاق و با صفا و با حقیقت پیداکنم درس بگویم . واو ، به قوّه باطن مرا چنین می دید و او مرا بی اندازه دوست می داشت به درجه ای که می گفت : " آقای هاشمی نور چشم من است و ای کاش ، همه مانند او باشند " .

و یکی از طلاب سادات درس وی که الان زنده است ، گفت آقارا در زمان حیات خواب دیدم که در مسجد گوهر شاد ایستاده بود و طلاب را به شبستانی که شما درس می گویید ، هدایت می کرد !

و من ، هیچ استادی را چون او دوست نمی داشتم اگر چه " حجة الحق " را بسیار دوست می داشتم ؛ ولی " سبزواری " ، دیگر مرد بود عجیب ؛ و غریب انسانی بود ، هم از جهت هیکل و جسم ؛ و هم از جهت جان و روح ؛ و حیف این گونه مرد برای این بسیار نامرد جهان و هر انسان منصف گوهر شناس اورا دوست می داشت و در دل ها جا گرفته بود .

ای خوانندگان کتاب ما ! ، از حکایات این دو مرد بزرگ و قصه بدگویی خلق در حق آن ها عبرت بگیرید و از بدگفتن مردم در حق دیگران ، فوراً حکم به بدی نکنید زیرا ، حسود و با غرض و با مرض زیاد است بلکه خود با آن ها مجالست کنید و یا از مردم مطلع بی غرض و مرض سؤال کنید تا حق را از باطل تمیز دهید . چنان چه در حق نگارنده ، بعضی بد گویند اگر چه بدم و خوب نیستم ولی از بدگویان بدتر نیستم . خود آن ها ، " چلو صافی " اند و پر سوراخ ؛ و به دیگری گویند چقدر سوراخ داری ! و از مذمت آن ها ، کمال مرد را بدان چنان چه  " متنبّی " گفته :

وإذا أتَتْكَ مَذَمّتي من نَاقِصٍ

فَهيَ الشّهادَةُ لي بأنّي كامِلُ

و گویم :

من بنده پیر می فروشم

زاهد ! به خدا ، خدا پرستم

و استاد علیه الرّحمه ، چون پول هایی بی جا ، مانند جدّش امیرالمؤمنین علیه السلام صرف نمی کرد ، طلحه ها و زبیرهای زمان با او از در مخالفت و معاندت بر آمدند و در منابر و محافل ، از او بدگویی و مذمّت می کردند و دسته ای بر کمالات و فضائل او حسد می بردند و بر کارهای او خورده می گرفتند و مکرر می فرمودند : چون من عقل دارم و می دانم چه کنم ، عیب گیری می کنند .

از کثرت ناراحتی از مردم و اذیت و آزار آن ها فرمود در مکه استخاره کردم بمانم یا برگردم این آیه آمد : انّا کفیناک المستهزئین . از این رو به مشهد برگشت و در فراز منبر گفت ای طلاب مرا خیلی اذیت کردید و بی اندازه خرابی کردید . من از شما گذشتم ولی آن خرابکاری هارا اصلاح کنید و خدمت بزرگی به طلاب کرد زیرا کوی طلاب را وی درست کرد و همه خانه دار شدند و بسیار این شعر عرجی را می خواند که امیر علیه السلام نیز به او تمثّل می کرد :

اضاعونی وای فتی اضاعوا

لیوم کریهه و سداد ثغر

و نگارنده ، قصیده ای مشتمل بر چهل شعر برای خدا در وصف او گفتم و عکس اورا طبع کردم و در یک طرف ، این شعر ابوالعلاء معرّی را نوشتم که گفته :

تعد ذنوبي عند قوم كثيرة 

 ولا ذنب لي الا العلی والفضائل

و در یک طرف ، این شعر ابو عباده بحتری را نوشتم که گفته :

شَجْوُ حُسّادِهِ، وَغَيظُ عِداهُ,

 أنْ يَرَى مُبصِرٌ،وَيَسمَعَ وَاعِ

و در زیر عکس ، این شعر ناصر خسرو را نوشتم :

نندیشم از کسی که به نادانی

با من رسن زکینه کشان دارد

ابر سیاه را به هوا اندر

از غلغل سگان چه زیان دارد

و در زیر آن ، چهل شعر خودرا طبع کردم قریب دوهزار نسخه و به در و دیوار الصاق کردیم و مقداری را استاد همراه خود به پاکستان برد و برای خدا حمایت از این استاد کردم که احدی چنین حمایت از او نکرده ؛ و آن قصیده را در آخر جلد اول " فوائد الحجتیه " ، تا کنون چند مرتبه چاپ کرده ؛ و تا قیامت باقی است .  و پاره ای از آن ، این است :

ای مرد دانا و عاقل ، بگذر زگیتی زائل

مپسند چند روزی عاجل ، بشتاب زی دار آجل

از مکر گیتی حذر کن ، از ژرف بحرش گذر کن

زی شهر عقبی سفر کن ، خودرا رسان سوی ساحل

تا می رسد و می گویم :

باید تورا مقتدایی ، شاید تورا پیشوایی

واجب تورا رهنمایی ، تا حل شود زو مسائل

پرسیدمش مرد ره کیست ؟ ، بر انس و جان ، مهر و مه کیست ؟

بر شیعه ، سلطان و شه کیست ؟ تا گردم از دینش نائل

گفتا که او سبزواری ست ، زآیات عظمای باریست

نامش به هر جای ساری ست ، باشد نکوتر وسائل

استاد کل ، نور مطلق ، هم مظهر حکمت حق

حجت زحق است بر خلق ، صاحب کمال و فضائل

چون خور ، به عالم مشهّر ، از رجس طینت مطهّر

ظاهر ولیکن مستّر ، از چشم نا اهل و جاهل

عاری زعیب و رذائل ، پاک از دروغ است و باطل

زی او رونده قبائل ، از عامی وز افاضل

دارد لوای شریعت ، در ید زروی حقیقت

با دانش و با بصیرت ، شاهد بر این صد دلائل

مردم همه ظلمت ، او نور ، گیتی همه تیره ، او هور

بینا وی و دیگران کور ، جز او تمامی اسافل

در علم و تقوی یگانه ، مرد بزرگ زمانه

زی حضرت او روانه ، ذوالحاجه از هر قبائل

در خلق نیکو محمد ، نامش بماند مؤیّد

ناید به مثلش مجدد ، بنگر به بینش شمائل

داروی هر دردمندی ، نیروی هر مستمندی

مینوی هر فرهمندی ، معطی محروم و سائل

 

و در آخر گفته ام :

حجت در این ره سخن گفت ، دُرِّ سخن را نکو سُفت

گفتار او با خرد جفت ، در مدح استاد کامل

 

و این قصیده ، دل دوستان را صفا داد و جان دشمنان را آتش زد و به آن ها گوییم : موتوا بغیظکم

 

 

ادامه دارد . . .

منبع :

کتاب مرآة الحجّة ، شرح حال حجت هاشمی و اساتید ، صفحه  130

نویسنده : ابو معین حمیدالدین حجت هاشمی خراسانی

مؤسسه نشر و مطبوعات حاذق

تاریخ نشر ، شهریور 1371

 

 

 


لینک همه قسمت های خاطرات آیة الله حجت هاشمی خراسانی از آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری :

 :

قسمت اول :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1825

قسمت دوم :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1826

قسمت سوم :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1827

قسمت چهارم :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1828

قسمت پنجم :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1829

قسمت ششم :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1834

 

خاطرات آیة الله حجت هاشمی خراسانی از آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری ( 1 )

 

( 1 )

خاطرات آیة الله حجت هاشمی خراسانی

از :

آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری

 

 

آیة الله فقیه سبزواری

سیدالعلماء والمجتهدین و قدوة الفقهاء الکاملین ، حجة الاسلام والمسلمین ، آقای حاج میرزا حسین فقیه سبزواری قدّس سرّه الشریف .

وی ، از اعاظم علماء و اکابر فقهاء به شمار می رفت و جامع اکثر فنون ؛ و حاوی اغلب علوم بود . صاحب قدّ رشید ؛ و لحیه ی سفید ؛ و چشمانی درشت و اصلع . دارای پیشانی طولانی .

مردی فعّال و نیکو خلق ، مظهر اسم ( قاضی الحاجات ) ، خنده رو و طلیق الوجه ، شیرین کلام و بذله گو .

نسبت او به شاهزاده ( حسین ) اصغر می رسد . او از اولاد امام سجاد علیه السلام بود که یکی در بغداد است و یکی بین سبزوار و نیشابور .

درسال 1309 قمری ، در سامرّاء ، ولادت یافته . تا نه سالگی در سامرّاء بود ؛ و در سال 1318 ( قمری ) ، به همراه پدر وارد نجف می شود و در سیزده سالگی ، به سبزوار آمد و درسال 1326 ( قمری ) ، برای تحصیل به مشهد آمده ؛ و درسال 1330 ( قمری ) ، به سبزوار مراجعت کرده ؛ و از آن جا ، برای تحصیل به نجف رفته ؛ و بعد به سبزوار مراجعت ؛ و از آن جا ، به مشهد رضوی آمده ؛ و تا آخر عمر ، در مشهد بوده تا از جهان در گذشت ؛ و از چهار نفر ، علماء بزرگ اجازه اجتهاد داشته :

1 – آیة الله سید ابوالحسن اصفهانی ، 2 – آیة الله آقا محمد حسین نایینی ، 3 – آیة الله آقا ضیاء عراقی ، 4 – آیة الله آقا شیخ عبدالکریم حائری .

درس رسمی وی ، فقه و اصول ؛ و صاحب فتوی .

در مسجد گوهرشاد امام جماعت بود و در ایّام ماه مبارک ، بعد از نماز ظهر و عصر ، در ایوان مقصوره منبر می رفت و شب های احیاء ، صد رکعت نماز با جماعت می خواند و بعد ، منبر می رفت و جماعت بسیار ، مستمع سخنان دلربایش بودند ؛ و کلامش جلا دهنده قلوب ؛ و صفا بخش ارواح بود .

و از منابر وی ، نود منبر ، در نزد نگارنده ، ثبت و ضبط است که در سه سال ، پای منبر حضرتش بودم و گفتار اورا می نوشتم و ای کاش ، همه ساله پای منبر او بودم .

و از حضرتش ، آثار علمی باقی نمانده ، جز تقریرات در فقه و اصول ، آن هم غیر مطبوع است ولی آثار عامّ المنفعه از او زیاد باقی مانده مانند مساجد و مدارس ؛ و مانند باغ رضوان که بصورت مقبره و مدرسه بود و سال ها ، نگارنده در آن جا تدریس داشتم تا آن که در اواخر سلطنت محمد رضا شاه خراب شد و فقط مقبره استاد ، باقی مانده است .

و لقب " فقیه " ، در نجف به او داده شد به واسطه مهارت او در علم فقه ، و بر حسب کمالات نفسانی و فضائل انسانی ؛ و اخلاق و آداب حسنه ؛ و قضاء حوائج و کثرت محبّت خلق به او ، محسود اقران واقع گردید .

و چون فقیه سبزواری تا کنون مردی خالی از هوا و مکر و ریا ندیده ام . ظاهر و باطنش یکی بود . از این رو ، از جان و دل ، بنده او شدم و حلقه غلامیش در گوش کردم و خدمت او نمودم و چون مرا مستعد ّ و قابل و با حقیقت و با صفا و با وفا دید ، در تربیت من کوشید و جامه فضائل بر قامت من پوشید و اسرار و رموز بسیار به من آموخت و در دروس فقه و اصول او حاضر می شدم و تمام آن ها را مانند باقی دروس خود می نوشتم و با فرزند عزیز او ، آقای حجة الاسلام والمسلمین آقا سید جواد دام بقائه ، در درس خصوصی وی حاضر می شدیم از حکمت و فقه و اصول ؛ و از وی تقاضا کردم نهج البلاغه امیر علیه السلام را برای من درس بگوید . قبول فرمود و بعد از نماز مغرب و عشاء ، منزل می رفتیم و برای من درس می گفت و مطالب اورا می نوشتم و از مردم زمان ، کسی را نمی شناسم که این کتاب را ، نزد چنین عالمی ، تحصیل کرده باشد .

ادامه دارد . . .

منبع :

کتاب مرآة الحجّة ، شرح حال حجت هاشمی و اساتید ، صفحه  130

نویسنده : ابو معین حمیدالدین حجت هاشمی خراسانی

مؤسسه نشر و مطبوعات حاذق

تاریخ نشر ، شهریور 1371

 

 

لینک همه قسمت های خاطرات آیة الله حجت هاشمی خراسانی از آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری :

قسمت اول :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1825

قسمت دوم :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1826

قسمت سوم :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1827

قسمت چهارم :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1828

قسمت پنجم :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1829

قسمت ششم :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1834

 

ذکر جمیل مرحوم آیة الله فقیه سبزواری در دیدار استاد نوروزی با حجة الاسلام سید مهدی طباطبایی

 

ذکر جمیل مرحوم آیة الله فقیه سبزواری

در دیدار استاد نوروزی با حجة الاسلام سید مهدی طباطبایی

 

ذکر جمیل مرحوم آیة الله میرزا حسین فقیه سبزواری

آنچه می بینید و می خوانید ، برداشتی است از صفحه استاد فرهیخته و بزرگوار حجة الاسلام جناب آقای نوروزی که 23 مرداد ماه 96 ، به دیدار مرحم حجة الاسلام سید مهدی طباطبایی می روند .
برایند این دیدار ، خاطره هایی است که مرحوم طباطبایی از مرحوم فقیه سبزواری نقل می کنند .
 
  • ذکر جمیل مرحوم آیة الله میرزا حسین فقیه سبزواری

    آنچه می بینید و می خوانید ، برداشتی است از صفحه استاد فرهیخته و بزرگوار حجة الاسلام جناب آقای نوروزی که 23 مرداد ماه 96 ، به دیدار مرحوم حجة الاسلام سید مهدی طباطبایی می روند .

    برایند این دیدار ، خاطره هایی است که مرحوم طباطبایی از مرحوم فقیه سبزواری نقل می کنند .
     
     

     

    • alireza__norouzi   دیدار با حجت الاسلام والمسلمین حاج سید مهدی طباطبایی ، استاد برجسته اخلاق
      مشهدمقدس / ۲۳ مرداد ۹۶

      پ ن : صبح امروز به دیدار حجت الاسلام والمسلمین حاج سید مهدی طباطبایی استاد برجسته اخلاق و از روحانیون مبارز و انقلابی، در محل اقامت ایشان در مشهد مقدس رفتیم. در این دیدار به مناسبت ، یادی از علمای ناشناخته و گمنام خراسان در شهرستان های اطراف مشهد شد و بر احیاء یاد و خاطره این بزرگان تاکید شد.

    • خلاصه ای از برخی نکات مطرح شده چنین است:

    •  🔸مرحوم حاج میرزا حسین #فقیه_سبزواری در مشهد عالم بزرگی بود. مدتی زیادی خدمت ایشان بودم. یک هفته با ایشان حرم امام رضا(ع) می رفتم و اعمال و رفتارشان را زیر نظر میگرفتم تا از ایشان درس بگیریم. در حرم مطهر ایشان زیارت مختصری می خواند و در بالاسر سحرها اقلا نیم جزء قرآن می خواند. #حافظ_قرآن بود. #نماز_شب را در راه رفتن به حرم می خواند و می فرمود: در هنگام راه رفتن خواندن قرآن مکروه است اما نماز شب کراهت ندارد.
      مرد یافتم ایشان را. خیلی برای مردم کار میکرد. کارهای شخصی اش را خودش انجام می داد. حتی در منزلش گاو را خودش می دوشید. خیلی #متواضع بود.

    •  🔸چند تشییع جنازه در مشهد خیلی باشکوه بود. یکی تشییع شیخ مهدی #واعظ_خراسانی و یکی تشییع مرحوم شیخ علی اکبر #نهاوندی بود که در هوای برفی جمعیت زیادی گریه کنان در تشییع ایشان شرکت کردند.

    • 🔸اختلافات رفتاری و گفتاری مسئولین و بزرگان موجب تزلزل #اعتقادات_مردم می شود بخصوص که کسی عملش قولش را تکذیب کند که خیلی خطرناک است.

    • 🔸علما و افرادی که #اهل_توسل بودند و متمسک بودند هر چقدر هم که بد شدند، اما اهل بیت(ع) آنها را حفظ کردند، اما کسانی که متمسک و متوسل نبودند و یا اینکه متوسل برای اجتماع و دیگران می شدند نه برای خودشان، اینها به جایی نرسیدند.

    • 🔸آنچه انسان را نجات می دهد، #توسل است.

    • فَمَن یَکفُر بِالطّاغوتِ وَ یُؤمِن بِاللهِ فَقَدِ استَمسَکَ بِالعُروَةِ الوُثقی‌ لَا انفِصامَ لَها (بقره/۲۵۶)، باید اینطور بود. باید از خدا بخواهیم که: الهی لا تَجْعَلْ لِلشَّيْطَانِ عَلَى عَقْلِي سَبِيلا وَ لا لِلْبَاطِلِ عَلَى عَمَلِي دَلِيلا. گاهی شیطان بر انسان آنطور مسلط می شود که کلام ما و عمل ما شیطانی می شود. باید به خداوند پناه ببریم.


    • https://www.instagram.com/p/BXxxQGHg_CM/?taken-by=alireza__norouzi

 

ارادت و احترام بی نهایت مرحوم فقیه سبزواری به اهلبیت علیهم السلام

 

ارادت و احترام بی نهایت مرحوم فقیه سبزواری به اهلبیت علیهم السلام

 

دلیل مهم مرحوم آیة الله حاج میرزا حسین فقیه سبزواری برای انتخاب مشهد به عنوان محل اقامت برای اقامه جماعت و تدریس و تبلیغ و خدمت به مردم و طلاب و حوزه علمیه ، وجود مضجع شریف حضرت ثامن الحجج علی بن موسی الرضا علیه السلام در این شهر ؛ و ارادت بی نهایتش به خاندان عصمت و طهارت است گرچه مرحوم آیة الله سید صدرالدین صدر ، به مرحوم فقیه سبزواری ، توصیه کرده بودند مشهد را برای اقامت و انجام وظائف انتخاب نکند که اذیت خواهد شد اما ، سال ها اقامت تحصیلی در مشهد پیش از هجرت به نجف ؛ و پیوند و انس و الفتی که با نورانیت این مضجع شریف ؛ و کرامات حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام گرفته بود و رمز و راز و عهدی که با حضرتش داشته تا پس از اتمام تحصیلات ، خدمتگزار آستان ملکوتی آن امام رؤوف و حوزه علمیه مشهد باشد ، مانع از به هم زدن تصمیمش برای ماندن و خدمت کردن در این دیار نورانی و روحانی شد و تا پایان عمر ، ( نزدیک به چهل سال) ماند و همه سختی های جانکاه را به دلیل ارادت غیر قابل توصیف به اهلبیت علیهم السلام ؛ و به این دلیل که مصداقی برای آیه شریفه الذین یبلّغون رسالات الله . . . باشد ، بی ریا و بی منّت ، تحمل کرد .

 

مرحوم فقیه سبزواری ، ارادت عجیبی به حضرت علی اصغر ،  کودک شیرخواره حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام داشت .

در نمازی که برای طلب باران اقامه کردند ، روضه علی اصغر را خواندند . در واقعه تیرماه 1314 مسجد گوهرشاد که به خواست مردم سخنرانی کردند ، روضه علی اصغر را خواندند .

هرسال ، شخصا ، برای روضه خوانی های دهه اول محرّم ، خانه را سیاه پوش می کردند و روز عاشورا ، بدون عمامه ، با شال سبزی روی دوش ، منبر می رفتند و روضه می خواندند و غوغایی بپا می شد .

چون باید از علما و طلاب و مردم که به روضه می آمدند ، پذیرایی کند ، فرصتی نداشت که شخصا عزاداران را اطعام کند و اگر فرصتی دست می داد ، به آشپز و خدمه ، کمک می کرد و از دیگ ، برای عزادارانی که مهمانش بودند ، غذا می کشید .

 

چهل سال ، هر شب ، پیش از هرسحرگاه ، پیاده و گاه با پای برهنه ، به زیارت علی بن موسی الرضا (ع) می شتافت .  نماز شبش را می خواند ، با خدا و امامش ، تجدید میثاق می کرد ، می نشست ، از حفظ قران می خواند ، زیارتنامه می خواند ، دعا می کرد ، خواست هایش را به حضرت عرض می کرد ، کمک می خواست ، نماز صبح را به جماعت امامت می کرد و زیارتی دیگر و می رفت . تا با دلی سرشار از نور ولایت ، فریادرس درماندگان و بیچارگان باشد . همان ها که به صف ، کنار دیوار خانه اش ، منتظر شنیدن صدایی هستند که می پرسد : مادرجان ، پدرجان ، چه مشکلی داری ؟

 

برای نابسامانی قبور شریف بقیع ، سخت ناراحت بود و در هر فرصت ملاقاتی که با پادشاه عربستان و بلند پایگان دیگر دست می داد ، از آن ها می خواست که در تصمیم خود ، تجدید نظر کنند و اجازه دهند قبور شریف بقیع ، سامانی بگیرد .

با علمای طراز اول حجاز ، مباحثات علمی می کرد و از منابع خودشان حجت و بیّنه می آورد که تخریب قبور بقیع ، کار درست و علمی و دینی و عاقلانه ای نبوده است .

 

از مظاهر دیگر ارادت بی پایان مرحوم فقیه سبزواری به اهلبیت علیهم السلام ، حضور در کوچ اربعینی از نجف تا کربلاست .

در طول اقامت ده ساله اش در نجف ، هرسال ، با فرزندان خود ، پیاده از نجف تا کربلا می رفت تا اربعین را کنار مضجع نورانی جدش حسین بن علی (ع) ، برای زیارت اربعین حاضر باشد .

 

سید محمد فقیه سبزواری

دعایی که هرشب جمعه ، مرحوم فقیه سبزواری می خواندند

 

مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری ، هر شب جمعه به خواندن این دعا اصرار داشتند و به آثار خیر و برکات آن دیگران را توجه می دادند :

يَا دَائِمَ الْفَضْلِ عَلَى الْبَرِيَّةِ يَا بَاسِطَ الْيَدَيْنِ بِالْعَطِيَّةِ يَا صَاحِبَ الْمَوَاهِبِ السَّنِيَّةِ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ خَيْرِ الْوَرَى سَجِيَّةً وَ اغْفِرْ لَنَا يَا ذَا الْعُلَى فِي هَذِهِ الْعَشِيَّةِ.  وارزُقنا عیشهَ راضیهَ مرضیه واحفظنا مِن جمیع ِ الافاتِ  والعاهاتِ  والبلیه بجاه محمد وآله خیرالوری سجیة

فقیهان و مفسران استان خراسان رضوی

 

فقیهان و مفسران استان خراسان رضوی


شيخ طوسى


ابو جعفر محمد بن الحسن بن على الطوسى ملقب به شيخ الطائفه در رمضان سال 385 ه .ق در طوس متولد شد.
او پس از تحصيلات مقدماتى، به بغداد رفت و به صف علماى بزرگ پيوست و لقب شيخ الطائفه را به خود اختصاص داد و مدت 5 سال، از سال 408 تا 412 ه .ق كه سال وفات شيخ مفيد بود از درس او بهره گرفت و پس از وى از محضر درس ادبى و فقهى سيد مرتضى بهره جست. وى در زمان حيات استاد خود شيخ مفيد، دست به تأليف زد و مقدارى از كتاب تهذيب الاحكام را كه شرح رساله مقنعه استاد است در دوران حيات او نوشت كما اينكه بسيارى از آثار خود را در حيات استاد ديگرش، سيد مرتضى به رشته تحرير درآورد. پس از سيد مرتضى رياست مذهب اماميه را بر عهده داشت و با شروع آشوب، در بغداد بر اثر انقراض سلسله آل‏بويه به دست سلاجقه كه منجر به قتل عام شيعيان در بغداد و سوختن كتابخانه شيخ طوسى گرديد، به شهر نوبيناد نجف رفت و ...............

ادامه نوشته

استاد سید حسن ابطحی از شاگردان مرحوم فقیه سبزواری

 
استاد سید حسن ابطحی از شاگردان مرحوم فقیه سبزواری
 

مرحوم آیت الله سبزواری

«مرحوم آية الله سبزواري»

يکي از علماء اهل معني که درباره معارف و تزکيه نفس در منبر بسيار سخن مي گفت و در مسجد گوهرشاد نماز مي خواند آقاي حاج ميرزا حسين سبزواري بود. من به سخنان ايشان و مطالبي که درباره تزکيه نفس مي گفت بسيار علاقه داشتم. معظم له بنا کننده باغ رضوان بود . اين باغ رضوان در .....

ادامه نوشته

باریدن باران پس از اقامه نماز باران ، یکی از کرامت های مرحوم آیت الله حاج میرزا حسین فقیه سبزواری

 

مرحوم آیت الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری ، به دلیل زهد و پارسایی ؛ وعزم راسخی که برای دوری از مظاهر فریبنده مادی و دنیایی داشت ؛ و به دلیل عهدش با خدای خود وعزمش برای خدمت به مردم که تا واپسین لحظه های حیات طیبه اش ادامه داشت ، صاحب کراماتی بود که به تدریج ، به برخی از آن ها به نقل از منابع موثق ، اشاره خواهد شد .

حضرت آیت الله حاج میرزا صادق فقیه سبزواری ، چهارمین فرزند روحانی آن فقیه بزرگوار نقل کرده اند در یکی از سال ها که قحطی و خشکسالی در اطراف مشهد بیداد کرده بود و به دلیل نباریدن باران ، کشاورزی از بین رفته بود و کشاورزان سخت در مضیقه بودند ، گروهی از کشاورزان درحالی که بیل بر دوش داشتند وارد مسجد گوهرشاد شدند و از مرحوم فقیه سبزواری درخواست اقامه نماز باران کردند .

مرحوم آیة الله فقیه سبزواری که از شبستان فقیه سبزواری و از جلسه تدریس باز می گشت ، به منظور اجابت درخواست کشاورزان رنجدیده ، دستور داد منبر را در صحن مسجد گوهرشاد ، نزدیک و روبروی بارگاه و حرم حضرت ثامن الائمه علیه السلام قرار دهند . با توکل خاصی که به خدای خود داشت و با امید بسیار به اجابت دعایش از سوی حضرت احدیت و . . . . .

ادامه نوشته