خاطرات آیة الله حجت هاشمی خراسانی از آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری (10)

 

( 10 )

خاطرات آیة الله حجت هاشمی خراسانی

از  :

آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری

 

 

آیة الله امام جمعه زنجانی قدّس سرّه ، از دوستان مرحوم فقیه سبزواری ؛

و از اساتید استاد حجت هاشمی خراسانی

 

حجة الاسلام والمسلمین ؛ و قدوة ارباب الیقین ، آقای حاج سید محمود حسینی زنجانی قدّس سرّه ، از مردان وارسته جهان ؛ و ارباب حال بشمار می رفت .

صاحب قدّ متوسط و صورت طولانی و ریش بلند خفیف . درسال 1373 قمری به مشهد رضوی مشرّف شده بود و در نزدیک منزل فقیه سبزواری اقامت کرده و فقیه سبزواری با وی آشنایی داشت و روزی به دیدن وی آمده بود و به واسطه استاد رضوی ، به خدمتش مشرف شدم و سفارش مرا به جنابش کرد و مقرر شد هر روز ساعتی به حضورش می رفتم و از جواهر علوم و اسرار و رموز اندوخته به من تعلیم بدهد و وی را حالی خوش و مجلسی سخت با روح و لطافت بود و از عاشقان حق و عارفان وی محسوب می شد .

منبع :

کتاب مرآة الحجّة ، شرح حال حجت هاشمی و اساتید ، صفحه  162

 

 

استاد حاج سید علی برقعی ، ( از دوستان مرحوم فقیه سبزواری ؛ و از اساتید  استاد حجت هاشمی خراسانی . )

حضرت حجة الاسلام و زبدة الاعلم ، کهف العرفاء ، حاج میر سید علی برقعی قدّس سرّه .

وی از علماء پرمایه و عرفای گرانمایه بوده ، از اصحاب عرفان و حال بشمار می رفت و از سادات عظام سلسله برقعیّه بود .

مردی ضعیف الجثه و خفیف اللحیة ، دارای قدّ کشیده و صورت ضعیف و بدن نحیف بوده .

با جنابش در منزل فقیه سبزواری آشنا شدم ؛ و به حضورش راه یافتم و از انفاس قدسیه اش استفاده ها بردم و از اسرار و رموز عرفان و آداب و سیر و سلوک و طریق وصول به یقین و توحید از او استفاده کردم و دستوراتی از ذکر و فکر در شب و روز عطا فرمود و وی را کتب چندی است در توحید و اسلام و جز این ها ووی را شرح بر منازل السائرین است و گویا طبع نشده و اورا طبع رسا و نظم شیواست و از شعر اوست که در استقبال یکی از شعرا رفته که او گفته :

کوه نتواند شدن سدّ ره مقصود مرد

همت مردان برآرد از نهاد کوه ، گرد

و استاد علیه الرحمه گفته :

بهر نان ای دل ، مکش گر مردی از بی درد درد

خون دل خورد و نخورد از سفره نامرد ، مرد

بر مدار از خاک اگر باید بگردی خوار خار

بر مگیر از آب اگر با منّتت آورد ، ورد

بشنو این فرد مرا باشد تورا گر گوش هوش

کز سخن های دگر باشد مرا این فرد ، فرد

همت مردان اگر یک لحظه بر خیزد زجای

بر نشاند از زمین بر چرخ دائم گرد ، گرد

گرد محنت گرچه بسیار است در میدان مرد

لیک گر مردی تو در این ورطه پر گرد ، گرد

از ازل حکم مشیت در جبین بنوشته اند

هان جبین بر هم مکش ، گو آن چه باید کرد کرد

منبع :

کتاب مرآة الحجّة ، شرح حال حجت هاشمی و اساتید ، صفحه  167

 

... و عجب است از روزگار که چگونه تنزّل می کند و پیش از این روزگار ، اگر شمسی افول کردی ، قمری طلوع نمودی ؛ و اگر قمری غروب می نمودی ، مشتری یا زهره ای بدل او می شد ولی اکنون در اغلب کشورها و بلاد ، اگر خورشیدی صورت پنهان کردی ، ماهی آشکار نیست ؛ واگر قمری از دیده ناپدید گردید ، ستاره ای درجای او دیده نمی شود یا اگر هست ، چون ستاره هفتم ثریّا است .

و اینک ، در شهر مشهد رضوی بنگر که در چندی پیش ، علمایی چون فقیه سبزواری و ادیب نیشابوری و آقای کلباسی و آقای میلانی و آقای ادیب خاوری و آقای ادیب هروی و آقای کفایی و مانند آن ها بود و همین طور در نیشابور ، چون شیخ محمد حسین نجفی و در سبزوار چون فاضل هاشمی و در سمنان علامه سمنانی و در بیرجند آقای تهامی و آقای آیتی و همین طور در سایر بلاد و اکنون مثل آن ها نیست و در سال 1400 که در ماه شعبان که در سوریه بودم این دو شعررا گفتم :

خَلَتِ الدّیار من الرّجال الکُمّل

وَ مَضَی الذینَ مِنَ الطِرازِ الاَوَّلِ

ماتوا و ما خلقوا شموسا مثلهم

هذا لَعَمرُکَ من عُضالِ الاعضلِ

و اکنون بیشتر بلاد ایران از علماء بزرگ خالی شده و عشری از اعشار علوم و فضائل باقی نمانده و در این زمان چون من نمونه ای از آن اساتید که در کتاب نام برده شده می باشم و در این باب گفته ام و با این همه ، قطره ای از بحار علوم هستم :

امروز من یگانه دورانم

استاد بی نظیر خراسانم

مجموعه تمام اساتیدم

محفوظه جمیع اسانیدم

ولی فقیه سبزواری کجا و من کجا ؟ او چون آسمان است و من زمین . . ادیب نیشابوری کیست و من چیستم ؟ او شمس است و من سُها . بخدا خجالت می کشم خودرا ادیب یا فقیه بخوانم و شرم دارم خویش را عالم بدانم زیرا قطره ای در جنب دریای اعظم عدم است . اگر دانشوران قدیم عالمند چون خواجه نصیر و علامه حلّی و ابو نصر و شهید اول و شهید ثانی و بوعلی سینا ، من چیستم ؟ و اگر آن ها صاحب فضائلند ، من کیستم ؟ و هرگاه شیخ عطار با آن عظمت ، نسبت به سابقین بگوید :

من ندانم این چه مردان بوده اند

کز عمل یک دم نمی آسوده اند

پس من چه بگویم و بهتر آن که هیچ نگویم و بگویم ( و ما اوتیتم من العلم الا قلیلا )

و از آن قلیل ، نصیب این عبد ذلیل ، اقلّ از قلیل است و به اقلّ و قلیل بالیدن ، از بی خردی است و خدارا بر این بهره اندک بسیار شکر که مرا لایق این نعمت دانسته و این فضیلت را بر من ارزانی داشته .

منبع :

کتاب مرآة الحجّة ، شرح حال حجت هاشمی و اساتید ، صفحه  174

نویسنده : ابو معین حمیدالدین حجت هاشمی خراسانی

مؤسسه نشر و مطبوعات حاذق

تاریخ نشر ، شهریور 1371

 

 

 لینک همه قسمت های خاطرات آیة الله حجت هاشمی خراسانی از آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری :

قسمت اول :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1825

قسمت دوم :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1826

قسمت سوم :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1827

قسمت چهارم :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1828

قسمت پنجم :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1829

قسمت ششم :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1834

قسمت هفتم :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1835

 قسمت هشتم :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1836

 قسمت نهم :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1837

خاطرات آیة الله حجت هاشمی خراسانی از آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری ( 9 )

 

( 9 )

خاطرات آیة الله حجت هاشمی خراسانی

از  :

آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری

ادیب یگانه و اریب فرزانه ، شیخ محمد حسن ادیب هروی ، در فن ادب از شاگردان مرحوم میرزا عبدالجواد نیشابوری بوده و پس از تحصیل پاره ای علوم و خدمت بعضی از اساتید چون میرزا محمد باقر مدرّس و میرزا عبدالرحمن مدرّس و غیر آن ها ، در سال 1319 قمری به حضور میرزا عبدالجواد رسیده و مدت شش سال به درس وی حاضر می شده و علوم ادب را نزد او تکمیل کرده به درجه ای که استاد اجازه تدریس به وی داده و اورا رجل فاضل می خوانده و سبب رسیدن نگارنده به حضورش آن بود که روزی در منزل فقیه سبزواری بودم ، ادیب هروی نیز در آن مجلس بود و جنابش با فقیه سبزواری رفاقت قدیمه و آشنایی سابق داشت و در مدرس ادیب ( اول ) حاضر می شدند و از یک مائده بهره ور می گشتند .

در آن مجلس دیدم شعر و نثر می خواند و بذله گویی و ظرافت پردازی دارد .

از یکی پرسیدم این مرد کیست که چون ادیبان سخن می کند و بس باذوق و شوق است ؟ گفت ادیب هروی و من که در آن زمان ، چونان این زمان ، سر پرشور و دل پر ذوق داشتم ؛ و طالب اینگونه رجال بودم ، از محل اقامت او پرسیدم . گفت در صحن جدید در حجره فوقانی روزها می آیم .

روز بعد به حضورش شتافتم و اورا بحری موّاج از شعر و نثر یافتم و بی اندازه خوشحال گردیدم اجازه گرفته و روزها به خدمتش می رسیدم و فوائد علم ادب و رموز و اسرار علوم عرب و دقائق شعر و نثر را از عربی و فارسی از او می آموختم .

منبع :

کتاب مرآة الحجّة ، شرح حال حجت هاشمی و اساتید ، صفحه  90

 

. . . و جمعی مرا به شدت از حضورش ( از حضور نزد استاد شیخ حسن ادیب خاوری ) منع می کردند و عجیب بود از مردم مشهد که هرکس مرد بود ، با او مخالف بودند چون ادیب نیشابوری و فقیه سبزواری و مانند آن ها .

منبع :

کتاب مرآة الحجّة ، شرح حال حجت هاشمی و اساتید ، صفحه  102

 

 

... و مردم این شهر ، با فقیه سبزواری و با ادیب نیشابوری و با آیة الله میلانی چه کردند ، چه گفتند و با این نگارنده چه می گویند .

خداوندا عذابت را بر آن ها نازل کن و با معاویه و اتباعش محشورشان ساز که با آل علی ، اینقدر دشمنی می کنند .

ای خوانندگان کتاب ما ، عقل خودرا یک سو ننهید و دیده باطن را بگشایید و در درک بد و خوب تحقیق نمایید و به ضلالت هر مدعی هدایت ، گمراه نگردید و به گفتارجمعی بی خبر و بی خرد ، اعتنا نکنید و به این آیه قران گوش فرا دهید :

« وَ اِن تُطِع اَکثَرَ مَن فِى الاَرضِ یُضِلّوکَ عَن سَبیلِ‌اللهِ اِن یَتَّبِعونَ اِلّا الظَّنَّ وَ اِن هُم اِلّا یَخرُصُون»  و اگرنه ، دور مانده از سعادت و فضائل ؛ و زیانکار در دنیا و آخرت خواهید بود . (سوره مبارکه الأنعام ،  آیه ۱۱۶  )

منبع :

کتاب مرآة الحجّة ، شرح حال حجت هاشمی و اساتید ، صفحه  104

 

 ... و نگارنده نیز تصمیم داشتم وارد دانشگاه شوم برای تدریس به جهت ضیق معاش و از جهت آن که در حوزه علمیه ، فاضل را ارزشی نبود و خیلی از طلاب خارج شدند و در دانشگاه و مدارس دولتی استخدام گردیدند و چون از نظر معنویت مقامی عالی و حالی بس نیکو داشتم ، استخاره کردم آیه آمد ( واتل علیهم نبأ الذی آتیناه من آیاتنا ) دیدم مطابق حال من و قصه بلعم است .

اگر وارد شوم ، چون او باشم . از این رو ترک کردم و شبی هم در خواب دیدم در مجلسی ، شاه ایران با فقیه سبزواری است . به آقا گفتم برای من راجع به دانشگاه به شاه بگویید . آقا فرمود به جدّم نمی شود . گفتم پس صلاح نیست و اکنون من می دانم چه نیکو بود که نشد . زیرا بنده شدن کاری است مشکل و خدا مرا آزاد آفریده . چرا با دست خود ، خویش را برای حطام دنیا ، بنده سازم و اکنون مرا از جهان مستغنی کرده و علم و دانش من بهتر غنی است چنان چه استاد کلباسی گفت روزی پیش مرحوم جهانگیرخان که از اساتید حکمت بود از فقر شکایت کردم . گفت می خواهی علم را از تو بگیرد و مثل بقیه باشی ؟ گفتم : نه

منبع :

کتاب مرآة الحجّة ، شرح حال حجت هاشمی و اساتید ، صفحه  117

نویسنده : ابو معین حمیدالدین حجت هاشمی خراسانی

مؤسسه نشر و مطبوعات حاذق

تاریخ نشر ، شهریور 1371

 

 

 لینک همه قسمت های خاطرات آیة الله حجت هاشمی خراسانی از آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری :

قسمت اول :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1825

قسمت دوم :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1826

قسمت سوم :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1827

قسمت چهارم :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1828

قسمت پنجم :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1829

قسمت ششم :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1834

قسمت هفتم :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1835

 قسمت هشتم :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1836

 

خاطرات آیة الله حجت هاشمی خراسانی از آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری ( 8 )

 

( 8 )

خاطرات آیة الله حجت هاشمی خراسانی

از  :

آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری

 

 

. . . اگر چه مردم در باره این فقیر حقیر ؛ و استاد ادیب نیشابوری و فقیه سبزواری ، حرف هایی می گفتند . به درجه ای که یکی از طلاب گرگان که در درس جدی بود و به ما علاقه زیاد داشت ، اگر چه مثل او زیاد بودند و به واسطه بدگویی درس را ترک می کردند و او نیز درس را ترک کرد و هرگاه در مسیر با او مصادف می شدم ، صورت را از من بر می گرداند و از طرف دیگر می رفت . دانستم غولی وی را راهزنی کرده . بعد از چندی به درس حاضر شد و خود اظهار کرد که در باره شما حرف هایی شنیده ام و چون تحقیق کردم همه باطل بود . گفتم چرا از اول ، به اباطیل حسودان و دشمنان آل علی گوش بدهی با این که خود چشم و عقل داری .

وشبی در میان صحن عتیق ، بعد از نماز که برای تدریس به مدرسه میرزا جعفر می رفتم ، مصادف با او شدم . گفت در باره شما و آقای ادیب و آقای سبزواری ، مردم ( یعنی آخوندها و سادات بنی عباس یعنی حسودان و بی خبران از دیانت ) حرف ها می گویند . رو کردم به حضرت امام رضا علیه السلام . گفتم این حضرت رضا علیه السلام شاهد است که مارا اعتقادی جز آن چه در قران و حدیث و گفتار ائمه اطهار است ، اعتقاد دیگری نیست .

اگر چه ما صاحب بیشتر از علوم هستیم و از حکمت و فلسفه و کلام هم دم می زنیم ولی ما تابع حکمت ایمانی هستیم نه پیرو حکمت یونانی و اکنون چون قیامت در پیش است ، از گفتار مردم باک نیست ( و لا تقف ما لیس لک به علم ) و به او نگفتم واکنون که سال 1412 قمری است و از آن چهل سال می گذرد ، گویم .

منبع :

کتاب مرآة الحجّة ، شرح حال حجت هاشمی و اساتید ، صفحه  74

. . . و به او نگفتم اگر مردی در این شهر باشد ، من و فقیه سبزواری و ادیب نیشابوری و مانند ما است که از هر ریا و مکر و سمعه ، خالی و عاری هستیم و ظاهر و باطن ما یکی و برای خوشایند عوام کار نمی کنیم .

و نگارنده چون از اول به هدایت باریتعالی ، با اساتید کامل و وارسته ، چون ادیب نیشابوری و فقیه سبزواری و ادیب خاوری و در آخر با آقای میلانی مصاحب بودم و مردم ( عام کالانعام بل اضل من الانعام ) را در حق آن ها اعتقاد نبود و حسودان مذمت آن ها می کردند و ایرادات بی جا و اعتراضات یاوه می گرفتند ، مرا نیز به آن چشم نگاه می کردند و ماهم از آن ها اعراض می کردیم و به آن ها می گفتیم :

به آن چشمی که می بینی تو مارا

همان چشم است که می بیند شمارا

و آن ها مردان بزرگ و پاک و با حقیقت بودند و من هم در کنار سفره آن ها بودم و در راه آن ها می رفتم و دیانت ما از دیانت بدگویان اگر بیشتر نبود ، کم تر نبود بلکه بیشتر بود و علت آن است که امیر علیه السلام گفته :

والجَاهِلُون لأَهلِ العِلمِ أَعدَاءُ ؛ والمرء عدوّ لما جهل

و چنان است که بوعلی سینا گفته :

واستوحشوا من نقصهم و کمالی

و ما با کسی مخالفت نورزیم و کسی را بد نگوییم و در نزد دیگران اورا نکوهش نکنیم زیرا که به قدر امکان ملاحظه دین داریم و به قیامت و حساب معتقدیم .

منبع :

کتاب مرآة الحجّة ، شرح حال حجت هاشمی و اساتید ، صفحه  75

نویسنده : ابو معین حمیدالدین حجت هاشمی خراسانی

مؤسسه نشر و مطبوعات حاذق

تاریخ نشر ، شهریور 1371

 

آیة الله حجت هاشمی خراسانی و علامه حسن زاده آملی

 

لینک همه قسمت های خاطرات آیة الله حجت هاشمی خراسانی از آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری :

قسمت اول :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1825

قسمت دوم :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1826

قسمت سوم :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1827

قسمت چهارم :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1828

قسمت پنجم :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1829

قسمت ششم :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1834

قسمت هفتم :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1835

 

خاطرات آیة الله حجت هاشمی خراسانی از آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری ( 7 )

 

( 7 )

خاطرات آیة الله حجت هاشمی خراسانی

از  :

آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری

 

... در ایام حضور وی ( ادیب نیشابوری ) ، به حضور استاد ادیب خاوری و استاد حاج شیخ علی مهندس عرب نیز می رسیدم برای تحصیل علوم غریب از رمل و اعداد و نجوم و هیئت و جفر و طلسمات و تسخیرات و ریاضیات . و مردانه خدمت آن دو مرد دانش کردم ؛ و به توفیق حق و عنایت امام عصر (عج) به اسرار و رموز آن علوم پی برده تا در این فنون ماهر شدم و برای تحصیل فقه و اصول و حکمت و کلام ، نزد استاد فقیه سبزواری و حاج سید علی رضوی و حجة الاسلام کلباسی شتافتم .

منبع :

کتاب مرآة الحجّة ، شرح حال حجت هاشمی و اساتید ، صفحه  11

 

آغاز تدریس من ، در مدرسه بالاسر حضرت رضا علیه السلام بود و در سال 1371 قمری ، در مسجد گوهر شاد ، در شبستان استاد فقیه سبزواری تا سال 1386 قمری تدریس می کردم و در باقی شبستان های مسجد نیز تدریس می کردم جز در یک شبستان که رفت و آمد زیاد بود و برای تدریس مناسب نبود و بعد از فوت استاد فقیه سبزواری و دگرگون شدن اوضاع مسجد و کثرت محبت من به استاد ؛ و زیادی علاقه وی به من ، مجلس درس را به باغ رضوان در کنار مقبره استاد انتقال دادم و مدت هشت سال در آن جا تدریس می کردم و روزی دوازده درس می گفتم تا آن که در سال 1395 قمری ، در اواخر سلطنت محمد رضا شاه پهلوی ، باغ رضوان و اطراف حرم بر اثر ستم او خراب شد . حوزه تدریس را به مدرسه نواب و مدرسه سلیمانخان انتقال دادم .

منبع :

کتاب مرآة الحجّة ، شرح حال حجت هاشمی و اساتید ، صفحه  12

 

از عنایات حضرت رضا علیه السلام ، درسم بهترین دروس بود و بعضی از ارباب ذوق ، کیفیت تدریس و تفهیم مرا بر استاد ادیب ، فضیلت می دادند و خود گاهی ، از باب حدیث نعمت باری گفته ام :

بخدا گر کسی چنین درسی

بهرتان گفته یا که خواهد گفت

گوهر دانش فنون ادب

این چنین سفته یا که خواهد سفت

و گاهی می گفتم :

غنیمت بدانید درس مرا

مکرّم بدارید نفس مرا

که چون من یکی صاحب نفس نیست

و یا همچو این درس من ، درس نیست

و استاد فقیه سبزواری ( قدّس سرّه ) مکرّر می فرمود : درس مرا غنیمت بدانید و از کسی نخواهید شنید و مانند من نخواهید دید . بعضی اورا غلوّ می گفتند و اکنون صدق گفتارش پدیدار می شود . رحمة الله علیه .

و مدت دو سال در مسجد مقبل السلطنه به امر استاد فقیه سبزواری اقامه جماعت می کردم و بعد به واسطه کثرت مشاغل درسی و دوری راه و امر استاد ادیب نیشابوری ( قدّس سرّه ) ؛ و قید عظیم بودن نماز جماعت که هیچ تعطیل ندارد ، ترک جماعت کردم و به کثرت تدریس پرداختم .

منبع :

کتاب مرآة الحجّة ، شرح حال حجت هاشمی و اساتید ، صفحه  13

 

. . . و مرا در آن روزگار چون الان شاگردان فراوان بود و در مسجد گوهر شاد و باغ رضوان ، گاهی منبر می اوردند تا سخن مرا همه بشنوند .

منبع :

کتاب مرآة الحجّة ، شرح حال حجت هاشمی و اساتید ، صفحه  16

 

آثار حجت

قریب به سی کتاب تألیف کرده ام با کثرت مشاغل درسی که روزی هشت درس و گاهی دوازده درس داشتم و از عنایات و الطاف الهی ، هیچ احساس خستگی نمی کنم بلکه ، عشقم زیادتر و شوقم وافرتر می گردد و درسم با حرارت و شوق ؛ و توأم با شعر و نثر ؛ و جذاب و دلکش ، چون درس استاد ادیب نیشابوری و فقیه سبزواری ، نه چون درس بیشتر مدرسّین که آدمی را چرت می گیرد و شنونده را خواب می برد . نه در او زمزمه محبتی و نه راز مودتی . نه از عشق درسی ؛ و نه از ذوق سخنی ؛ و نه از حال و وجد خبری . و کتب ما بعضی تا کنون طبع شده و بعضی هنوز غیر مطبوع است .

 

منبع :

کتاب مرآة الحجّة ، شرح حال حجت هاشمی و اساتید ، صفحه  49

نویسنده : ابو معین حمیدالدین حجت هاشمی خراسانی

مؤسسه نشر و مطبوعات حاذق

تاریخ نشر ، شهریور 1371

 

لینک همه قسمت های خاطرات آیة الله حجت هاشمی خراسانی از آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری :

قسمت اول :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1825

قسمت دوم :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1826

قسمت سوم :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1827

قسمت چهارم :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1828

قسمت پنجم :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1829

قسمت ششم :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1834

 خاطرات آیة الله حجت هاشمی خراسانی از آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری ( 5 )

 

(  5 )

خاطرات آیة الله حجت هاشمی خراسانی

از :

آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری

 

 

( نمونه ای از اشعار مرحوم آیة الله میرزا حسین فقیه سبزواری

در نامه ای به استاد ادیب هروی )

وگاهی ، استاد ادیب هروی ، به ایشان نامه نوشته بود و ایشان جواب اورا مرقوم کرده بود و من هر دو نامه را دیدم . نامه استاد را گرفتم و نامه ادیب را نگرفتم و ای کاش ، اورا هم گرفته بودم و در این کتاب درج می کردم و آن جواب نامه این است :

 

 

ادامه دارد . . .

منبع :

کتاب مرآة الحجّة ، شرح حال حجت هاشمی و اساتید ، صفحه  141 و 142

نویسنده : ابو معین حمیدالدین حجت هاشمی خراسانی

مؤسسه نشر و مطبوعات حاذق

تاریخ نشر ، شهریور 1371

 

 

لینک همه قسمت های خاطرات آیة الله حجت هاشمی خراسانی از آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری :

 

 

قسمت اول :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1825

قسمت دوم :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1826

قسمت سوم :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1827

قسمت چهارم :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1828

قسمت پنجم :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1829

قسمت ششم :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1834