از نماز باران در خشکسالی تا اقدامات عملی مراجع در بلایا

از نماز باران در خشکسالی تا اقدامات عملی مراجع در بلایا

مهدی دلیر

از نماز باران در خشکسالی تا اقدامات عملی مراجع در بلایا

تهران- ایرناپلاس- مرجعیت نسبت به بیماری یا درد فراگیر جامعه، هیچ‌گاه بی‌تفاوت نبوده است. گاه به بسیج مردمی همت می‌گماشتند و طلاب را پیشقدم در خدمت می‌کردند، گاهی نیز با ذکر و دعا و توسل، مردم را آموزش می‌دادند و در مواجهه با بلایی با مردم همراهی می‌کردند.

ایام پرمشقتی را سپری می‌کنیم. نیاز به همدلی و همراهی بسیار است تا بتوان رنج این ایام را گذراند. انجام امور دینی و توصیه به برخی از آداب و ادعیه دینی می‌تواند تسکین دهنده باشد. مراجع بزرگوار تقلید هم در پیام‌هایی که در این ایام صادر کرده‌اند، برخی از آداب و ادعیه را یادآور شده‌اند. مراجع تقلید اما به این بسنده نکرده و توجه به دستورات پزشکان و مسئولان امر را نیز خواستار شده‌اند. مرجعیت در طول تاریخ کوشیده است در این‌گونه وقایع، همراه و همدل مردم باشد و از آلام آنها بکاهد.

نماز باران در خشکسالی

سال‌ها پیش، خشکسالی چندین ساله‌ای به دامان قم افتاده بود. سال ۱۳۲۳ بود و هیچ باران رحمتی از آسمان نمی‌بارید. موقعیت غذایی مردم نیز بحرانی شده بود. اهالی قم، چاره را در رجوع به مرجعیت دیدند. مراجع ثلاث قم در آن زمان سکان مرجعیت را به عهده داشتند؛ حضرات سید صدرالدین صدر، حجت کوه کمره‌ای و سید محمدتقی خوانساری. جمعیتی به سمت بیت این حضرات روان شدند و خواستند نماز باران خوانده شود.

آیت‌الله خوانساری پذیرفت و گفت خواندن نماز باران بر من در این شرایط تکلیف است. برخی او را تحذیر دادند که اگر نمازی خوانده شود و بارانی نیاید، آبروی مرجعیت در خطر است. سید اما توجهی به این تحذیرها نکرد. برخی نیز طعن می‌زدند و می‌گفتند که جهانیان به پیشرفت‌های علمی رسیده‌اند و ما هنوز به دنبال خرافات روانیم. روز موعود فرارسید. جمعیتی از گوشه و کنار شهر روانه شدند تا به صحرای خاک فرج که در نزدیکی شهر قرار داشت و مصلای آن محسوب می‌شد، رسیدند. آیت‌الله خوانساری در حالی که پاها را برهنه کرده و تحت الحنک انداخته بود با عده‌ای از همراهان به سمت آن منطقه حرکت کردند. جمعیت زیادی آمده بود. آن روز نماز خوانده شد، اما اثری از اجابت دیده نشد.

فردایش در محله‌ قمِ نو، نماز باران این بار مخصوص طلبه‌ها برپا شد. در آداب نماز باران آمده که روز اول همه مردم بیایند و در روز بعد افراد خاص انتخاب شوند. با توجه به این آداب، آیت‌الله خوانساری تنها با طلبه‌ها برای نماز باران رفت. نماز خوانده شد و باز هم باران نیامد. شب هنگام، مابین نماز مغرب و عشا باران شروع به باریدن گرفت. حدود یک ساعت باران بارید. قمی‌ها به شکرانه‌ این باران، بازار را چراغانی کردند.[۱]

سیل در دوران آیت‌الله بروجردی و ماجرای وبا در سامرا

نزدیک به ۱۰ سال بعد، این بار در قم سیل جاری شد. خانه‌ها را ویران کرد و جانِ افرادی را گرفت. در این زمان آیت‌الله بروجردی بر مسند زعامت شیعیان بود. آیت‌الله صراحتاً پیامی صادر کرد و طلاب و مردم را برای کمک به سیل‌زدگان بسیج کرد. می‌گفتند که طلاب، کیسه‌های شن را به دوش می‌گرفتند و مانع از هجوم بیشتر سیل می‌شدند. در این واقعه، خود آیت‌الله بروجردی شخصاً بر کمک‌رسانی‌ها نظارت داشته و مردم را یاری می‌رسانده است.[۲]

مرجعیت نسبت به بیماری یا درد فراگیر جامعه، هیچ‌گاه بی‌تفاوت نبوده است. گاه به بسیج مردمی همت می‌گماشتند و طلاب را پیش‌قدم در خدمت می‌کردند، گاهی نیز با ذکر و دعا و توسل، مردم را آموزش می‌دادند و از بلیّه‌ای رهایی می‌بخشیدند. نقل است که زمانی در عراق بیماری وبا شایع شد. مرحوم شیخ عبدالکریم حائری نقل کرده بود که در آن زمان، من و آقا میرزا علی آقا (آقازاده میرزای شیرازی) و آقا سیدمحمد سنگلجی در سامرا شب در پشت بام در خدمت مرحوم میرزا محمدتقی شیرازی درس می‌خواندیم. در اثنای درس، استاد بزرگ ما مرحوم سید محمد فشارکی تشریف آورد. در حالی که آثار گرفتگی و ناراحتی در صورتش پیدا بود، فرمود: شما مرا مجتهد و عادل می‌دانید؟ عرض کردیم بله. فرمودند: پس من به تمامی شیعیان سامرا زن و مرد حکم می‌کنم که هر یک از ایشان یک فقره زیارت عاشورا به نیابت از نرجس خاتون مادر مکرّمه حضرت حجت (عج) بخوانند و آن خاتون را نزد فرزند بزرگوارش شفیع قرار بدهند که آن حضرت پیش خداوند عالم شفاعت نمایند و شیعیان را از این بلا نجات دهند. همین که این حکم صادر شد و چون مقام ترس و بیم بود همه شیعه‌های مقیم سامرا اطاعت نموده زیارت عاشورا را به همان دستور خواندند و در نتیجه یک نفر شیعه در سامرا تلف نشد.[۳]

قریب به همین رویکرد را از زبان آیت‌الله سیداحمد خوانساری نقل کرده‌اند. وی گفته بود در سال‌های دورتر بیماری وبا به ایران و خوانسار آمده بود. به این دلیل در شهرستان خوانسار و در اکثر خانه‌ها یک نفر یا بیشتر از دنیا رفتند مگر خانه‌هایی که در هر روز آیاتی معروف به «قُل لَن یَصیبَنا» را می‌خواندند که به آنها هیچ صدمه‌ای وارد نشد.

اقدامات عملی و کمک‌رسانی مراجع در بلایا

اقدامات عملی مرجعیت هم در ماجراهای سیل و زلزله، بسیار بوده است. زمانی که زلزله بوئین زهرا در سال ۱۳۴۱ رخ داد، حضرات میلانی، فقیه سبزواری، میرزا احمد خراسانی بیانیه‌ مشترکی دادند و مساعی متدینان را در کمک به مردم خواستار شدند. حضرات شریعتمداری، مرعشی نجفی، گلپایگانی هم فتاوای جداگانه‌ای صادر کردند. در واقعه‌ زلزله طبس در سال ۱۳۵۷ بود که سید مهدی فرزند آیت‌الله گلپایگانی در راه امداد رسانی به زلزله‌زدگان از دنیا رفت. وی مسئول و پیگیر مؤسسات عام‌المنفعه‌ای بود که از جانب آیت‌الله تأسیس شده و به خدمات عمومی می‌پرداخت.

در واقعه جنگ تحمیلی هم مرجعیت در میدان و در کنار مردم بود. گاه نمایندگان خود را به جبهه می‌فرستاد، گاه از بازماندگان دستگیری می‌کرد. در مهرماه ۱۳۵۹ بود که در ارتباط با رسیدگی به وضعیت مجروحان جنگ، آیت‌الله گلپایگانی اولین اطلاعیه خود را صادر کرد. او گفته بود که برای کمک به مجروحان هیئتی متشکل از روحانیون و کادر پزشکی به مناطق مرزی عزیمت نمایند. این گروه  ضمن کمک‌های مالی و تفقد از مجروحان موظف به انجام تدابیر درمانی در بیمارستان‌های جبهه نیز بودند. طبق تصمیم آیت‌الله گلپایگانی مقرر شد که در صورت لزوم عده‌ای از مجروحان را به قم اعزام و در بیمارستان ایشان بستری نمایند. سایر مراجع در طول این هشت سال، نمایندگانی را به بیمارستان‌ها می‌فرستاده و از مجروحان بازدید می‌کرده‌اند. آیت‌الله مرعشی نجفی در بیانیه‌ای در همین سال‌ها گفته بود که لازم است به یاری آوارگان جنگ بپردازیم و قبل از رسیدن فصل سرما از هیچ کمکی در حد توان دریغ نورزیم. 

این رویّه‌ مرسوم و مقبول مرجعیت بوده است. در حادثه‌ی سیل اخیر در خوزستان بود که آیت‌الله سبحانی منزل شخصی خود را به سیل‌زدگان داد. سایر مراجع هم کمک‌های نقدی و معنوی کردند.

مراجع در این ماجرای دردناک اخیر(کرونا) نیز به میدان آمده‌اند. ایشان در توصیه‌های خود، اولاً به حفظ موارد توصیه شده توسط پزشکان تأکید بسیار کرده‌اند و در مرتبه‌ بعد، توجه به برخی ادعیه را برای رفع مشکلات و گرفتاری‌ها یادآور شده‌اند. مرجعیت و روحانیت در مشکلات مردم و جامعه، خود را همراه با مردم دانسته‌اند. هم به کمک‌های مادی اقدام کرده‌اند و هم آرامش و سکینه‌ معنوی مردم را در نظر داشته‌اند.

[۱] دیباج، زندگی‌نامه آیت‌الله العظمی بروجردی، صص ۱۴۷-۱۴۸

[۲] نقل از آیت‌الله علوی بروجردی، پایگاه اصلاحات نیوز، کد خبر ۱۲۰۴۳۵

[۳] الکلام یجر الکلام، سید احمد زنجانی، ج۱، ص ۵۴

http://plus.irna.ir/news/83693180/

کمک آیة الله حاج میرزا حسین فقیه سبزواری و سایر علما و مراجع عظام به زلزله زدگان بویین زهرا

 

کمک آیة الله حاج میرزا حسین فقیه سبزواری

و سایر علما و مراجع عظام به زلزله زدگان بویین زهرا

 

بیش از بیست هزار نفر کشته ، نزدیک به سه هزار مصدوم و زخمی ، یکصد هزار نفر بی خانمان و 294 روستا که با خاک یکسان شد ، پی آمد زلزله 2 / 7 ریشتری پنج دقیقه به 11 شب در 10 شهریور 1341 در بویین زهرا ، در جنوب قزوین بود .

برای کمک ، حتی برخی کشورهای جهان بپا خاستند . همه ایران دست به کار شدند و مراجع و علما ، پیشگام کمک رسانی .

جهان پهلوان تختی در تهران گل کاشت

در مشهد ، آیات عظام : فقیه سبزواری ، کفایی ، میلانی و قمی ، علاوه بر کمک ، فراخوان مشترک دادند .

آستانقدس و مردم مشهد ، سنگ تمام گذاشتند .


مشروح اقدامات علمای مشهد و قم ، جهان پهلوان تختی ؛ و مردم مشهد را در این فایل بخوانید :

دانلود با فرمت word

دانلود با فرمت pdf

 

تلگرام

قرمت word :

https://t.me/faghih_e_sabzevari/7358

 

فرمت pdf :

https://t.me/faghih_e_sabzevari/7359

کمک به زلزله زدگان بویین زهرا در سال 1341

 

کمک آیة الله حاج میرزا حسین فقیه سبزواری

بهزلزله زدگان بویین زهرا در سال 1341

پایگاه خبری تحلیلی بوئین زهرا گزارش می دهد: دهم شهریور برای مردم شهرستان بوئین زهرا یادآور خاطرات تلخ زمین لرزه سال ۴۱ است 

 

 
 
حدود ساعت ۱۱ شامگاه ۱۰ شهریور ۱۳۴۱ بود که زمین‌لرزه‌ای با شدت ۷/۲ ریشتر هست و نیست دشت جنوبی قزوین ( منطقه بوئین زهرا ) را به هم ریخت و موجی از غم و اندوه را به سراسر کشور کشاند این نوشتار را تقدیم می کنیم به بازماندگان زلزله سال ۱۳۴۱ بوئین زهرا. زلزله ای که به یکباره جان حدود ۲۰ هزار نفر را گرفت و رفت و نام خود را در فهرست مهیب ترین زلزله های قرن به ثبت رساند حدود ساعت ۱۱ شامگاه ۱۰ شهریور ۱۳۴۱ بود که زمین‌لرزه‌ای با شدت ۲/۷ریشتر هست و نیست دشت جنوبی قزوین را به هم ریخت و موجی از غم و اندوه را به سراسر کشور کشاند بر اساس اطلاعات علمی ثبت شده، زمین لرزه بویین زهرا در اثر جنبایی گسل ایپک در جنوب بویین زهرا اتفاق افتاد و به ویرانی کامل بویین زهرا و روستاهای توفک، رودک، دانسفهان، سگزآباد و چندین روستای دیگر تاکستان و دشت قزوین انجامید. عمق کانونی این زلزله ۲۰کیلومتر بود و تعداد کشته‌شدگان بیش از ۲۰هزار نفر و تعداد مصدومین و مجروحین دو هزار و ۸۰۰نفر بودند. دراین حادثه ۲۹۴روستا ویران شدند و ۱۰۰هزار نفر بی‌خانمان شدند. نوع خرابی ها به صورت کلاسیک یادآور ویرانی در اکثر زمین لرزه های تاریخی ایران بود. بر سر مردم بوئین زهرا همان بلایی آمد که بر سر مردم بم آمد. زلزله قوی و ساختمانهای خشتی و کاهگلی قدیمی که تحمل یک ثانیه آن را هم نداشتند و متاسفانه تعداد کشته شدگان چند برابر مجروحان بود. بلافاصله پس از وقوع زلزله گروهها و جمعیت‌های امدادی از هر نقطه کشور عازم مناطق زلزله‌زده شدند تا به یاری حادثه‌دیدگان برسند. همچنین نهادها و سازمانهای مختلف و گروههای مختلف مردم کمکهای نقدی و غیر نقدی خود را به مناطق زلزله‌زده گسیل کردند. به علت وسعت زیاد مناطق زلزله زده و خسارات جانی و مالی فراوان،‌ بلافاصله پس از وقوع زلزله از طرف دبیرکل جمعیت شیر و خورشید سرخ ایران تلگرافی به اتحادیه بین‌المللی صلیب‌سرخ جهانی مخابره شد و شدت زلزله و خسارات و تلفات فوق‌العاده به اطلاع اتحادیه مذکور رسید و تقاضای استمداد شد. کمک‌های خارجی به تدریج وارد ایران شد تا در کنار نیروهای دولتی امدادرسانی را ادامه دهند. محمدرضا پهلوی هم به همراه شمس پهلوی رییس «جمعیت شیر و خورشید سرخ ایران» از منطقه بازدید کردند. سازمان نوپای سپاه دانش نیز به کمک شتافت. اما انگار بسیاری به جمعیت شیر و خورشید و حکومت اعتماد نداشتند و به نظرشان روند امدادرسانی کند می‌آمد. ابعاد ویرانی چنان وسیع بود که بسیاری از هنرمندان و تشکل‌ها هم برای کمک دست به کار شدند. اما نام حادثه بوئین‌زهرا با نامهای دیگری گره خورد: روحانیت و جهان پهلوان غلامرضا تختی. به گفته صدرالدین الهی از بنیانگذاران کیهان ورزشی، بهترین شخصی که می‌توانست کاروان کمک‌ها را هدایت کند، غلامرضا تختی، قهرمان کشتی جهان بود؛ شخصی که مردم به او اعتماد داشتند. الهی می‌گوید: کیهان ورزشی از طریق مهدی دری، سردبیر نشریه که رابطه نزدیکی با غلامرضا تختی داشت٬ ایده و مسیر جمع‌آوری کمک‌ها را با غلامرضا تختی مطرح می‌کند و او هم می‌پذیرد. چهار روز پس از زلزله در چهاردهم شهریور به کیهان می‌نویسد: «اینجانب غلامرضا تختی به نمایندگی از طرف کلیه ورزشکاران و قهرمانان ایران مثل هر فرد وطن‌پرست حاضر به انجام این وظیفه ملی هستم. هر روزی که موسسه کیهان تعیین کند، اینجانب آماده‌ام که با تمام طبقات مردم ایران و تهران تماس بگیرم و از آن‌ها استمداد بجویم تا به خواهران و برادران آسیب‌دیده خود به هر نحوی که امکان‌پذیر است مساعدت نمایند.». جهان پهلوان، شروع به جمع کردن کمک های مردمی در تهران کرد و با این حرکت مبلغ هنگفتی برای زلزله زدگان تهیه گردید. حتی این حرکت مرحوم تختی و جمع شدن حجم بالای کمک ها، این شایعه را به زبان انداخت که ساواک مخالف تداوم حرکت مردمی جهان پهلوان است. مهم تر اینکه روز چهاردهم شهریور در روزنامه ها چنین منتشر گردید: کار جمع‌آوری اعانه در مقابل فروشگاه کوروش در چهارراه قوام‌السلطنه [سی تیر] توسط ساواک متوقف شد و اجازه ندادند تا تختی به راه خود ادامه دهد اما تختی به راه خود ادامه داد و تا آخرین مسیر تعیین شده پیش رفت. تختی و همراهان برای جمع‌آوری کمک مردم از پهلوی و دوراهی یوسف‌آباد به حرکت درآمدند و پیاده تا ایستگاه راه‌آهن آمدند و در طول راه کمک‌های مردمی را جمع‌آوری کردند. اما گروه دیگری که به سرعت وارد میدان شدند و مردم را به حمایت از زلزله زدگان فرا خواندند روحانیون بودند. آیات عظام سیدمحمدهادی میلانی، میرزا احمد خراسانی و فقیه سبزواری با صدور اعلامیه مشترکی مساعی عمومی مردم را جهت کمک به زلزله‌زدگان خواستار شدند. آیات عظام سیدکاظم شریعتمداری، سیدمحمدرضا گلپایگانی و شهاب‌الدین مرعشی نجفی هم درباره لزوم کمک مردم به زلزله‌زدگان فتاوی جداگانه‌ای صادر کردند روز چهاردهم شهریور، عده ای از بازرگانان و معتمدین شهرستان قم خدمت حضرت آیت‌آلله العظمی گلپایگانی شرفیاب شده و راجع به کمک به زلزله‌زدگان با ایشان مذاکراتی کردند و حضرت آیت‌الله پیام زیر را به عموم مسلمین ابلاغ کردند: بسم‌الله الرحمن الرحیم. بر عموم مسلمین لازم است به هر نحو می‌توانند به برادران دینی خود که در حادثه زلزله اخیر آسیب دیده‌اند مساعدت نموده و عواطف و برادری خود را در این سانحه مؤلمه ابراز دارند. بر حسب تقاضای عده‌ای از مؤمنین در بانک ملی شعبه قم حساب شماره ۲۵۹۸ از طرف احقر باز شده است تا پس از جمع‌آوری وجوه، به وسیله اشخاص مورد اعتماد اینجانب مستقیماً بین آسیب‌دیدگان توزیع گردد اشخاص نیکوکار می‌توانند در هر شهرستان به حساب شماره فوق بانک ملی مبلغی پرداخت نمایند. امروز۵۱ سال از این زلزله می گذرد. شاید بسیاری از بازماندگان آن حادثه، تا کنون از دنیا رفته اند. حال پس از ۵۱ سال، این نوشته تقدیم می گردد به تمام کسانی که در آن حادثه هولناک عزیزان خود را از دست دادند و تمام هموطنانی که در آن روزها به هر ترتیب به یاری حادثه دیدگان شتافتند و امروز خواننده این سطور هستند. یادشان گرامی و همتشان مشکور.