پایان نزاع مردم مشهد با یهودی ها ، پس از صدور اطلاعیه مرحوم آیة الله العظمی  فقیه سبزواری

پایان نزاع مردم مشهد با یهودی ها ، پس از صدور اطلاعیه مرحوم آیة الله العظمی  فقیه سبزواری

و آیة الله العظمی حاج شیخ علی اکبر نهاوندی

 

روایت‌هایی از محله جدیدهای مشهد

یهودی ها برای توسعه به مشهد آورده‌شدند

شاید این روزها دیگر نتوان فردی از قوم یهود را در مشهد پیدا کرد، اما روزگاری یهودی‌ها برای خودشان در این شهر محله‌ای داشتند

 

یهودی ها برای توسعه به مشهد آورده‌شدند

 

شهرآرا آنلاین - محمد نظرزاده - تاریخ پژوه | شاید این روزها دیگر نتوان فردی از قوم یهود را در مشهد پیدا کرد، اما روزگاری یهودی‌ها برای خودشان در این شهر محله‌ای داشتند و بخش بزرگی از رونق شهر را رقم می‌زدند. اصلا به خاطر همین رونق و ثروتشان نادرشاهِ عاشق توسعه شهر و گسترش تجارت، تصمیم گرفت برای نخستین‌بار آن‌ها را وارد مشهد کند تا این شهر توسعه یابد. با همین هدف به دستور نادر آن‌ها در جنوب‌ شرقی حرم در عیدگاه ساکن شدند و چون جدید بودند، مردم مشهد نام محل‌ زندگی آن‌ها را جدید و جهود گذاشتند.

یهودهای عیدگاه با ثروتی که داشتند، شروع کردند به ساخت خانه، حمام، تجارت‌خانه و موارد مشابه که امروز بنای تعدادی از آن‌ها همچون سرای عزیز‌ا...اف، گرمابه اسلام، خانه ننه‌جان و ... همچنان پابرجاست. بیشتر آن‌ها تاجر بودند و خانواده‌دوست که با همین مشخصه خیلی زود جمعیتشان در مشهد افزایش یافت، اما برخی حواشی زندگی آنان باعث شد تا مسلمانان‌ آن‌ها را خودی ندانسته و جنگ و اختلاف را با آن‌ها از زمان محمدشاه شروع کردند تا اینکه یهودها بعد از جنگ جهانی دوم این شهر را برای همیشه ترک کردند. آنچه می‌خوانید تاریخ‌نگاری حضور و پایان زندگی قوم یهود براساس اسناد قدیمی در مشهد است.

یهودهای قزوین، مشهدی شدند

در سال 1730میلادی(1142قمری) اولین بار نادرشاه به خاطر علاقه‌ای که به توسعه شهرها و گسترش تجارت داشت، 100 خانواده از یهودیان را به منظور آبادی مشهد از قزوین به این شهر آورد. به دستور نادر، آن‌ها در مجاورت محله عیدگاه در نزدیکی حرم مطهر ساکن شدند. بیشتر آن‌ها که از ثروتمندان یهود محسوب می‌شدند، کار خریدوفروش و معامله را در این شهر شروع کردند و به تدریج در کوچه و بازار با توده مردم آشنا شدند و مشهدی‌ها آن‌ها را تاجر می‌خواندند. به مرور که تعداد‌شان بیشتر شد، کدخدایی هم در بین خودشان انتخاب کردند که نامش ملامهدی بوده‌است.

آیا یهودی‌های مشهد مسلمان شدند؟

مسلمان‌های مشهد، یهودها را با همه ثروت و منفعت مالی که در توسعه شهرشان داشتند، بازهم خودی نمی‌دانستند. به همین دلیل سر اختلاف با آن‌ها افتادند. از حادثه‌های مهم تاریخی هم که باعث کشته‌شدن 200یهودی در مشهد شد، حمله مردم مشهد به یهودها در دوران سلطنت محمد‌شاه قاجار بود.

آن‌طور که رضا‌قلی‌خان هدایت در اسناد نقل کرده‌است « در سال 1255 هجری قمری، در روز عاشورا چند نفر از کودکان یهود، کله سگی را بر سر چوبی کرده و العیاذ بِا... بعضی کلمات کفرآمیز بر زبان می‌گفتند و بازی‌ می‌کردند. این خبر در روضه مطهره به گوش مردم می‌رسد و آن‌ها هم به خانه یهودیان حمله کرده و حدود 200نفر از آنان را می‌کشند و حتی اثاث خانه‌ها را هم به غارت می‌برند. بعد از این داستان‌ها طایفه یهود زبان به کلمه طیبه شهادت گشوده و حاجی میرزا موسی خان همه آن‌ها را مسلمان کرد. کودکانشان را هم به مکتب مشترک با شیعه‌ها فرستاد و بعد از مسلمان شدنشان، اموالشان را هم برگرداند.»

البته داستان دیگری هم در حمله به قوم یهود در اسناد نوشته شده‌است که براساس آن مردم خشمگین در عید قربان به یهودی‌های این شهر حمله کرده‌اند. آن‌طور که نقل شده، در روز عید قربان مردی یهود که مبتلا به بیماری پوستی بوده، بنابر تجویز پزشک عامی، سگی را کشته و دستش را برای درمان در امعاء و احشاء آن می‌گذارد. چون این عمل مصادف با روز عید قربان بود، از سوی مسلمانان اهانت تلقی شده و فتنه‌ای سر این موضوع بر پا می‌شود. عموم اهالی به محله یهودیان حمله کرده و کشتار و غارت اموال آن‌ها شروع می‌شود. پی این واقعه یهودی‌های مشهد به ظاهر مسلمان و به نام جدیدالاسلام مشهور می‌شوند. این تازه‌مسلمان‌شده‌ها پس از این ماجرا مراسم مذهبی خود را پنهان انجام می‌دادند و برای اینکه حضور خود را نشان دهند، گاهی عده‌ای را به مساجد مسلمان‌ها می‌فرستادند.

داستان محمدی‌کردن کودکان مسلمان توسط یهودها

هجوم به یهودی‌های عیدگاه بار دیگر نیز طی روزهای ٢٧ و ٢٨ فروردین ١٣٢٥ در تاریخ معاصر مشهد تکرار شد. این واقعه که بسیاری از افراد مسن و سالخورده محله عیدگاه آن را به‌خاطر می‌آورند، از این قرار است که توپ چند کودک مشغول بازی به بانویی کلیمی اصابت می‌کند. آن خانم دست کودک را گرفته و به قصد شکایت پیش مادرش می‌برد. شخصی در بین راه کشمکش کودک با زن کلیمی را می‌بیند و فریاد می‌زند که آهای مردم این زن بچه را می‌برد که محمدی کرده و بکشد. عده‌ای به او می‌پیوندند و بچه را از چنگ زن می‌رهانند. با گسترش خبر، مردم از اطراف جمع شده و با حمله به محله جدیدها عده‌ای از یهودیان را مجروح می‌کنند. چون پلیس کاری از پیش نمی‌برد، آیت‌ا... نهاوندی با وجود کهولت سن در محل غوغا حاضر می‌شود و جمعیت را متفرق می‌کند. با اطلاعیه‌ای که آیت‌ا... حاج میرزا حسین فقیه سبزواری و آیت‌ا... حاج شیخ علی‌اکبر نهاوندی صادر می‌کنند، ماجرا فیصله پیدا می‌کند. بعد از پخش شدن این خبر بسیاری از والدین تا مدت‌ها کودکان خود را از حضور در محله یهودی‌ها منع کرده بودند و آن‌ها را از محمدی‌شدن به دست یهودها می‌ترساندند.

یهودها بیشتر از زیرزمین تردد می‌کردند

بناهای باقی‌مانده از دوران سکونت یهودها در مشهد زیرزمین‌های فراوانی دارد که نشان می‌دهد آن‌ها بیشتر از زیرزمین تردد می‌کردند تا امنیتشان حفظ شود و در زمان‌هایی هم که به خطر می‌افتند با هم ارتباط بگیرند. البته نومسلمانان یهود در محیط کار با مردم بومی منطقه ارتباط داشتند، اما از نظر مسکن و رفع نیازهای خود تقریبا محله متمایزی داشتند که کوچه جدیدها(محمدیه و سروش)، کوچه عباسقلی‌خان و قسمتی از راسته عیدگاه از مراکز عمده تجمع و سکونت یهودیان در اطراف حرم مطهر بود.

128661.jpg

گرمابه اسلام؛ حمام یهودی باقی‌مانده برای مسلمان‌ها

بناهای مختلفی از یهودی‌های مشهد با قدمتی حدود یک‌قرن در اطراف حرم باقی‌ مانده‌است. یکی از آن‌ها حمام کهنه جهودهاست. این حمام در کوچه جدیدها روبه‌روی مسجد قفلگرها قرار دارد. بقایای آن هم اکنون باقی است. حمام نو جهودها با نام گرمابه اسلام در کوچه عباسقلی‌خان دیگر حمام یهودهاست که همچنان فعال است. قصابی جهودها در کوچه جدیدها (سروش) قرار داشت که در حال حاضر تبدیل به سرای موحدیان شده‌است. دربند جهودها کوچه‌ای بن‌بست با گذرهای فرعی است که در ابتدای کوچه جدیدها (محمدیه) قرار دارد. این قسمت با کوچه‌های پر پیچ و خم و وسعت زیاد، حدود ده‌ها خانه یهودی‌نشین را در خود جای داده بوده‌است. محل تقاطع کوچه‌های جدیدها (محمدیه و سروش) و عباسقلی‌خان معروف به حیطه جهودهاست. به گفته افراد مسن محله، این مکان زمانی با حضور یهودها بازار پر رونقی بوده‌است.

تاجرخانه یهودی‌ها همچنان فعال است

سرای عزیزا... اف بنا به گفته اهالی مسن محل، متعلق به یک تاجر یهودی روسی‌الاصل به نام عزیزا... اف بوده‌است. در سقف راهروی ورودی اصلی آن از سمت کوچه عباسقلی‌خان، نام حاج غلامحسین سالم مشهدی و سال ١٣٤٧ هجری قمری مشاهده می‌شود. به احتمال زیاد بنا در این سال توسط وی با عنوان محلی برای صادرات انواع محصولات ساخته شده. مطلعین می‌گویند حدود نیم قرن پیش که بازار تجارت در این ناحیه رونق داشت، در این مکان پوست قره گل، پشم، کرک، پنبه و… توسط افراد مختلف به‌خصوص یهودیان مبادله می‌شد. وجود ترازوی بزرگ آهنی در داخل صحن سرا یادگار این زمان است.

از نظر معماری بنا هم از آجر و ملات گچ و خشت و گل با دیوارهای قطور و حجره‌هایی در اطراف آن ساخته شده. سطح حیاط پایین‌تر از کوچه است. به همین دلیل در حالی که از داخل حیاط 3 طبقه است، از خارج آن به صورت 2 طبقه به نظر می‌رسد. حیاط اصلی و مرکزی، بزرگ و یک حیاط فرعی کوچک‌تر در بخش شرقی آن قرار دارد. این محوطه به‌وسیله یک در کوچک با گذر مجاور مرتبط است. فضاهایی که با حیاط کوچک‌تر ارتباط دارند، حالت خصوصی‌تری به خود گرفته‌اند. بنابراین تقسیم سرا به دو بخش اندرونی و بیرونی به وضوح دیده می‌شود. این بنا در سال ١٣٨١ توسط سازمان میراث فرهنگی با شماره ٤٠٣٠ به ثبت آثار ملی درآمده‌است.

یهودیان از مشهد رفتند

پس از جنگ جهانی دوم و اشغال فلسطین توسط صهیونیست‌ها، یهودیان مشهد به تدریج به شهرها و کشورهای دیگر مهاجرت کردند.

 

http://shahraraonline.ir/news/92445

مرحوم فقیه سبزواری : زیارت جامعه کبیره را در حرم امام رضا علیه السلام بخوانید

 

مرحوم فقیه سبزواری : زیارت جامعه کبیره را در حرم امام رضا علیه السلام بخوانید

 

حجت الاسلام پشت کوهی :

به یاد دارم وقتی که حرم حضرت رضا علیه‌السلام بودیم، ماه رمضان ها حرم حضرت رضا علیه‌السلام خیلی باصفاست ، خدا قسمت کند، از قدیم هم می گفتند: عاشورا تهران، اربعین کربلا، چهل و هشتم مشهد. ولی ماه رمضانش چیز دیگریست که آقایان نجفی می گفتند: زمانی که نجف خیلی رونق داشت، مراجع و علما ماه رمضان مشهد می آمدند. یعنی ماه رمضان چیز خیلی عجیبی بود. یادم است سالی که ما بودیم خیلی از بزرگان حیات داشتند، مثل مرحوم آقای مروارید و مرحوم آقای فلسفی و تنکابنی و مرحوم آقای سبزواری، ما هم چون طلبه بودیم خیلی دنبال آنها می گشتیم؛ و سوال می کردیم: آقا کدام زیارت نامه را در حرم حضرت رضا علیه‌السلام بخوانیم همه به اتفاق می گفتند " جامعۀ کبیره " و خودشان هم چنین بودند، یعنی وقتی شب ها مشرف می شدند همه با جامعۀ کبیره حضرت رضا علیه‌السلام را زیارت می کردند. با اینکه زیارت مخصوصه و غیره هست. ولی همه مصر بودند که آن زیارت را بخوانند. 

https://vareth.ir/news/82278

 

استاد احمد مهر مشهدی معروف به افخمی از مؤذنان مسجد گوهرشاد ، همروزگار با مرحوم آیة الله فقیه سبزواری

 

گفتگویی با :

استاد احمد مهر مشهدی معروف به افخمی

از مؤذنان مسجد گوهرشاد ، همروزگار با مرحوم آیة الله فقیه سبزواری


بازخوانی حال و هوای مشهدالرضا(ع) در ماه رمضان از زبان موذن پیشکسوت حرم مطهر؛


جلسات قرآن در حرم مطهر گسترش خوبی داشته است

احمد مهرمشهدی معروف به افخمی از باسابقه ترین موذنان آستان قدس رضوی است که به مدت 39 سال صدای اذانش از مأذنه های حرم مطهر شنیده می شده است و او اکنون بازنشسته است. به سراغش رفتیم تا درباره ماه رمضان در مشهد قدیم جویا شویم که او با بیان شیرینش به بازخوانی صحنه های تلخ و شیرین دوران قبل از انقلاب پرداخت که مشروح آن از نظرتان می گذرد.

• می گویند استاد افخمی هنرمند است...
- نه این طورها هم نیست. 

• شکسته نفسی می کنید، در کنار سال ها قرائت قرآن و اجرای اذان با صدای خوش، طبع شعر و قلم زیبایی دارید.

- در شعر من تنها وزن و قافیه رعایت می شود و گرنه شعر من کجا و اشعار با مفهوم و زیبای شاعران بزرگ همچون سعدی، حافظ و... کجا.

• کمی از کودکی و جوانی تان و ماه مبارک رمضان مشهد قدیم برایمان بگویید؟

- در مشهد کوچک دهه 20، برق نبود و برخی کوچه ها توسط شهرداری آن زمان با فانوس روشن می شد و برخی کوچه ها مثل کوچه ما نیز تاریکی محض بود. مردم در ماه رمضان روی بام رفته و مناجات خوانی داشتند و پدرم نیز به علت مریضی و بستری بودن در منزل نمی توانست به پشت بام برود. من را تشویق می کرد، بالای بام بروم. تاریکی، راه پله های پشت بام منزل مان را مخوف کرده بود. با وحشت بالا می رفتم و همراه با همسایگان دو ساعت مانده به اذان مناجات می خواندیم. هر کس چیزی می خواند و صداها در هم می پیچید. این سنت بسیار زیبایی بود که آن زمان بین مردم رواج داشت. 

• از کوچکی مشهد سخن گفتید. به خاطر نزدیکی منازل به حرم، مردم در آن زمان از حال و هوای معنوی حرم امام رضا(ع) بهره مند می شدند. درست است؟

- آن زمان بلندگو نبود. مناجاتی از مناره های حرم پخش می شد. خانواده های اطراف حرم به سختی از آن بهره مند می شدند. در منزل ما که در کوچه صاحب علم پشت هتل تهران واقع در خیابان امام رضا(ع) فعلی بود، مناجات خوانی حرم شنیده نمی شد. نبود رسانه و بی سوادی مردم دو مشکل در آن زمان بود که مردم با آن روبه رو بودند. سحرها افرادی در کوچه ها با صدای بلند فریاد می زدند «برخیزید سحری بخورید».

• اعتقادات مردم آن روزها چطور بود؟

- افکار عمومی در مورد مشهد به خاطر وجود امام رضا(ع) مثبت است و از آن به عنوان مشهد مقدس یاد می¬کنند، ولی در کنار خانواده های متدین، افراد بزهکار و مراکز فساد نیز در مشهد قدیم بود. آن دوران، حرم مرکز شهر بود و کل مشهد از چهار طرف به چهارراه مقدم، پنجراه پایین خیابان، فلکه برق و از طرف شیرازی نیز تقریبا تا دروازه قوچان، خلاصه می شد. علمایی همچون آیت الله نهاوندی، آیت الله سبزواری و آیت الله حاج غلامحسین ترک در اطراف حرم منزل داشتند و در پشت هتل تهران با فاصله چند کوچه، مراکز فساد دایر بود. 

• مدیریت آستان قدس رضوی با شاه پهلوی بود. شرایط به چه صورت بود؟

آن زمان کل آستان قدس رضوی به روضه منوره، صحن انقلاب، صحن آزادی و موزه ای که کنار این صحن قرار داشت، خلاصه می شد و مسجد گوهرشاد نیز جزو مجموعه آستان قدس رضوی نبود. شاهان آن زمان نمی دانم بر حسب کدام قانون این مجموعه مقدس را تصاحب کرده بودند. شاهان پهلوی هر دو یا سه ماه یکبار به غبارروبی روضه منوره می پرداختند و هر چه نذورات و اموال مردم به این مجموعه داده می شد، پس از جمع آوری به خانه متولیان حرم مطهر می رفت.

شاه، عبدالعظیم ولیان را نائب تولیه خود قرار داد بود و سال های حدود 50 اختیاراتی به او داد. ولیان هم یک دیواری به ارتفاع 6 متر در اطراف حرم ساخت و حرم را محدود به این دیوار کرد. آن زمان روزنامه ها نیز بیکار ننشسته و در مورد دیوار این گونه توضیح دادند که مشهد باید نقطه مذهبی داشته باشد.

معنی دیوار هم این است که پشت حصار حرم هر کس می تواند خلاف شرعی مرتکب شود و افراد خلافکار نباید داخل این حصار مقدس شوند. هزینه زیادی برای ساخت این دیوار شد. بالاخره به برکت انقلاب اسلامی این دیوار خراب و حرم وسعت چشمگیری پیدا کرد. 

• آن زمان جلسات قرآن در مشهد و حرم امام رضا(ع) چقدر رونق داشت؟ 

- جلسات قرآن آن زمان در مشهد انگشت شمار بود و حرم مطهر تنها جلسه ای که داشت، جلسه استاد حافظیان در اتاقی واقع در رواق دارالحفاظ آستان قدس رضوی بود که جا برای بیشتر از 10 نفر نداشت. 

• این جلسات در ماه رمضان نیز به همان رواق دارالحفاظ محدود بود؟

_ بله، تنها به همین اتاق خلاصه می شد. ولی از وقتی مرحوم علی اصغر عابدزاده، موسس 12 بنای دینی و آموزشی در مشهد، شاگردانش را در ماه رمضان به حرم آورد، جلسات حرم مطهر کمی فراتر از آن تعداد افراد و یک اتاق شد. قبل از انقلاب در دوران خفقان پهلوی، مرحوم عابدزاده، در روزهای ماه رمضان بیش از 500 نفر از دانش آموزانش را در قالب راهپیمایی و با شعارهای دینی و مذهبی به سمت حرم حرکت می داد و با استقرار آن ها در ایوان مقصوره مسجدگوهرشاد، محافل و جلسات باشکوه قرآن برپا می کرد و هر کدام از دانش آموزان که قرآنشان خوب بود، در آن روز قرآن تلاوت می کردند.

• در ماه رمضان و دیگر مناسبت های دینی سال محافل انس با قرآن حرم مطهر با دعوت از قاریان مصری صورت می گیرد. آن زمان هم قاریان دیگر کشورها در حرم مطهر تلاوت داشتند؟

- محفل انس با قرآنی در سال 1352 از طرف اوقاف و امورخیریه آن زمان که وابسته به حکومت پهلوی بود، در ایوان مقصوره مسجدگوهرشاد ترتیب داده شد و قرار بود یکی از قاریان مصری به نام شیخ ابوالعینین شعیشع تلاوت داشته باشد. از من، مرحوم محمدعلی اوحدی، مرحوم عباسعلی نازدار و کاظم محمدزاده نیز دعوت شد تا قبل از این قاری مصری قرائت قرآن داشته باشیم. آن زمان که شاه مخالف روحانیت بود، از ورود روحانیت به این جلسه ممانعت به عمل می آورد.

• و یک خاطره شیرین...

- در همین جلسه قرآن با حضور ابوالعینین شعیشع، من یک لحظه ابیاتی به ذهنم آمد و آن ها را روی کاغذ آوردم و زمانی که از من دعوت شد بروم جایگاه و قرآن بخوانم، به یکی از مأموران ساواک و میزبان این جلسه شعرم را نشان دادم و گفتم می خواهم به جای قرآن این ابیات را که در وصف این قاری مصری سروده ام، بخوانم. او شعر را دید و گفت «خوب است، ولی چرا از بانی این محفل شاهنشاه نامی نیاوردی؟» من که از شاه و حکومتش متنفر بودم، نمی توانستم شعری در وصف و تمجیدش بسرایم. بنابراین پاسخش را این گونه دادم که شاه بزرگتر از آن است که من برای او شعر بگویم. او هم حرفم را پذیرفت. اجازه داد من شعرم را بخوانم. که چند بیت آن را برایتان می خوانم...

مژده ای دوست که دلداده ما باز آمد 
از بر نیل به سرچشمه اعجاز آمد

طاهر قدس فلک باد زنان از فردوس
 امشب به اینجا به تماشای پرواز آمد

بلبل نغمه سرایی از سوی گلشن مصر 
با صدای ملکوتی اش به صد ناز آمد

فخر قراء مصر جهان مظهر تجوید و بیان
 ابوالعینین شعیشع مع الاعجاز آمد 

تهیه و تنظیم: آزیتا ذکاء


منبع :

آستان نیوز ، پایگاه اطلاع رسانی آستان قدس رضوی

https://astan.razavi.ir/Portal/home/showpage.aspx?object=relatedtopics&categoryid=e930f00d-ee21-4c81-ba77-1d0d7c7705fc&webpartid=c0e5409a-2337-4285-b83b-f5fa59bce6d0&id=5b89f56e-930a-45ee-9ae9-83a7a8d82435

 

رویکرد مرحوم حجة الاسلام حاج شیخ محمود انصاری به حوزه خطابه با توصیه مرحوم فقیه سبزواری

 

رویکرد واعظ شهیر مرحوم حجة الاسلام حاج شیخ محمود انصاری

به حوزه خطابه با توصیه مرحوم فقیه سبزواری

 

 

انصارى-‎محمود 
۱۳۰۵-‎۱۳۷۷ ه‍‌ ش

حجة الاسلام و المسلمين حاج شيخ محمود انصارى در سال ۱۳۰۵ ه‍‌.ش در مشهد مقدّس تولد يافت.پدر وى مرحوم ميرزا فضل اللّه،كاسبى متديّن و زاهد پيشه بود و مورد توجّه عالمان مشهد قرار داشت.

مرحوم حاج شيخ محمود دورۀ تحصيلات ابتدايى را در مدرسه باقريه مشهد گذراند و گواهينامه ششم ابتدايى آن زمان را اخذ نمود؛امّا بنا به توصيه مرحوم آيت‌اللّه آقا ميرزا مهدى اصفهانى،ادامه تحصيلات جديد را رها نموده،براى تحصيل علوم دينى به مدرسه سليمان خان وارد شد و حسب سفارش مرحوم ميرزا،حاج شيخ زين العابدين تنكابنى معلّم اوّل ايشان گرديد و جامع المقدمات را نزد اين استاد عارف وارسته گذراند.ديگر بخشهاى ادبيات را نيز نزد مرحوم اديب نيشابورى(دوم)و آية اللّه وحيد خراسانى طى نمود.قوانين و شرح لمعه را نزد استاد مسلم فن،حضرت آية اللّه حاج ميرزا احمد مدرّس يزدى و بخشى از لمعه را به شكل خصوصى در محضر آية اللّه حاج سيد جواد خامنه‌اى فرا گرفت و در رسائل و مكاسب و كفايه از محضر بزرگانى چون آية اللّه حاج شيخ كاظم دامغانى،آية اللّه حاج شيخ مجتبى قزوينى،آية اللّه حاج شيخ هاشم قزوينى بهره كافى برد.درس خارج اصول را از محضر مرحوم آية اللّه ميرزا جواد آقا تهرانى استفاده نمود؛البتّه از همان ابتدا از درس معارف مرحوم آية اللّه آقا ميرزا مهدى اصفهانى بهره‌مند مى‌شد و زيربنا و شالوده مكتب اعتقادى و فكرى ايشان در همان سالها بر اين اساس استوار شد.

نامبرده با حضور آية اللّه العظمى ميلانى در مشهد به حلقه درس خارج ايشان پيوست و در كنار آن به تدريس همه كتابهاى ادبى،معالم،قوانين،شرح لمعه و رسائل نيز مشغول گرديد.

به توصيه مرحوم ميرزا و اصرار آية اللّه سبزوارى،به وعظ‍‌ و خطابه روى آورد و با توجّه به جاذبه سخن و حافظه قوى، در اين ميدان شهرتى بسزا يافت، مجالس مهم مشهد و بيوت اساتيد و بزرگانى چون مرحوم آية اللّه العظمى ميلانى،به ايراد سخن پرداخت،و به خاطر صراحت در بيان حقايق،دو بار از سوى ساواك ممنوع المنبر و خانه‌نشين شد.

مرحوم حاج شيخ محمود انصارى كه متجاوز از پنجاه سال به وعظ‍‌ و خطابه و نشر معارف اهل بيت اشتغال داشت وارسته‌اى خداترس،با اخلاص،حامى ولايت،عاشق خدمت،باعزت و مناعت طبع و خوددار از مصرف سهم مبارك امام بود.

سرانجام در سوم بهمن ۱۳۷۷ ه‍‌ ش در پى بيمارى طولانى دار فانى را وداع گفت و در صحن آزادى در جوار حضرت ثامن الحجج عليه السّلام آرميد.

ابراهيم زنگنه

 

منبع :

کتاب مشاهیر مدفون در حرم رضوی جلد ۱ ، صفحه 93

نویسندهزنگنه، ابراهیم ؛ رضایی، اسماعیل ؛ هوشیار، محمد جواد ؛ سعیدی زاده، رسول ؛ سکندری، علی جان ؛ الهی خراسانی، مجتبی ؛ یحیایی، رجبعلی ؛ جلالی، علی ؛ رسولی، محمود ؛ جلالی، غلامرضا ؛ حسینی، حسن

جلد اول > الف > (۴۲انصاری-محمود (۱۳۰۵-۱۳۷۷ ه‍‌ ش

تصاویر مزار و مرقد شریف  مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری از ابتدا تا کنون

تصاویر مزار و مرقد شریف

مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری

از باغ رضوان تا صحن رضوان

 

تهیه و تدوین :

سید محمد فقیه سبزواری

 

دانلود فایل با فرمت word

دانلود فایل با فرمت pdf

 

تلگرام :

https://t.me/faghih_e_sabzevari/7624

https://t.me/faghih_e_sabzevari/7625

 

پیشینه مزار و مرقد مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری

 

نگاهی گذرا به سیر تحولات تاریخی محل باغ رضوان ،

تاریخ صحن رضوان ؛

و

پیشینه مزار و مرقد

مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری

نوشته :

سید محمد فقیه سبزواری

مرقد شریف آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری

حرم رضوی - صحن رضوان

و

مرقد شریف آیة الله العظمی حاج شیخ محمد تقی آملی

 

صحن رضوان در شمال بیوتات حرم رضوی ( یعنی همان صحنی که منتهی به  " بست طبرسی " و خیابان طبرسی می شود ؛ و بقعه شیخ طبرسی ؛ و کمی آن سو تر سمت چپ بقعه شیخ طبرسی اگر رو به شمال بایستیم ، مرقد برجسته مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری و مرحوم آیة الله العظمی حاج شیخ محمد تقی آملی در آن قرار دارد ) ، قبلا  " باغ رضوان " نام داشته و تقریبا ابتدای باغ رضوان معروف و تاریخی از سمت فلکه حضرتی سابق و ضلع جنوبی باغ بوده و مساحت و عرصه شانزده هزار متری آن ، به سمت شمال امتداد داشته ؛ و هم اکنون ، به همین " صحن رضوان "  ، " باغ رضوان "  نیز گفته  می شود .

سابقه زمین و منطقه و کاربردهای مختلف " باغ رضوان " ، به پیش از اسلام باز می گردد که دوره اول تاریخ این خطّه است . منطقه وسیعی بوده که قلعه و ارگ حکومتی حاکمان پیش از اسلام ، در وسط آن قرار داشته .

دوره تاریخی دوم ناحیه  " باغ رضوان " ، مربوط به پس از ظهور و گسترش اسلام ؛ و استقرار نمایندگان اداری و سیاسی و نظامی خلفای بنی عباس ، خصوصا هرون الرشید و پسرش مأمون است و محل اسکان و مرکز فرماندهی نماینده آنان ، " حمید بن قحطبه "  بوده است .

دوره تاریخی سوم این منطقه ، از زمانی آغاز می شود که حضرت رضا علیه السلام ، مجموعه باغ  " حمید بن قحطبه "  را با قرآنی  که خود حضرت کتابت فرموده بودند ، معاوضه می کنند که داستان و دلائل خاص خودرا این معامله دارد .

پس از انجام معامله ، حضرت دستور می دهند که شبانه تمام درختان باغ را که یک میل در یک میل بوده قطع کنند و به همین دلیل ، یکی از اسامی این منطقه ، " قطع گاه " بوده است با  این معنا و مفهوم که اینجا ، محل قطع درختان است .

دوره تاریخی سوم " باغ رضوان "  ، یعنی از زمان حضور و شهادت حضرت  رضا علیه السلام در سال های آغازین قرن سوم هجری در این محل ، تا سال 1308 هجری شمسی ، زمان " اسدی " نایب التولیه ، به درازا می کشد و با اقداماتی که اسدی می کند ، دوره چهارم آغاز می شود .

در دوره تاریخی سوم ، این محل به دلیل وجود مضجع شریف حضرت رضا علیه السلام در نزدیکی آن ، به گورستان و محل دفن ارادتمندان آن حضرت به قصد توسل  ، تبدیل می شود و چون ، علاوه بر مردم عادی ، علما و بزرگان بی شمارساکن مشهد و سایر نقاط  دفن شده اند ، حائز اهمیت تاریخی بسیار شده است .

 در طول بیش از 11 قرن ، " باغ رضوان " ، اسامی متعددی داشته است . " قطع گاه " ، " قتلگاه " ، " غسلگاه " ، " سجده گاه " و " تکیه گاه " ،  از جمله اسامی قبلی محل " باغ رضوان " بوده است که هرکدام وجه تسمیه خاص خودرا دارد و عنوان " باغ رضوان " ، عنوان دوره چهارم تاریخ این سرزمین است .

" گورستان قتلگاه " ( که مشهورترین عنوان پیش از " باغ رضوان " بوده است ) ، در سال 1308 ، بنا به دلائل بسیار ، تعطیل شد و با کشیدن حصار به دور آن ، به باغ  تیدیل شد اما به تدریج ، کاربری آن تغییر یافت ،  از زیبایی های آن کاسته ؛ و به زشتی های آن افزوده شد . خصوصا که در جوار حرم حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام  قرار داشت ، نیاز به ایجاد تحولاتی بنیادین داشت تا قابلیت های لازم برای همسایگی با حرم رضوی را پیدا کند .

در دوره پنجم این سرزمین تاریخی و پر ماجرا ، مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری ، که همیشه ابتکار عمل برای عمران و ایجاد تسهیلات لازم برای شهروندان مشهد و زائران را در دست داشت و نمی توانست هیئت کریه و بد منظر و آلوده این باغ را در جوار بیوتات رضوی تحمل کند ، با آستانقدس قرار دادی منعقد کرد و با ارزش ترین موقعیت جغرافیایی اطراف حرم مطهر را متناسب با اقتضائات همان روزگار ، به مجموعه ای چند منظوره تبدیل کرد ضمن آن که در هیئت  باغ نیز باقی ماند .

پیشینه مرقد و مزار مرحوم فقیه سبزواری

بر پایه نقشه قدیم اطراف حرم مطهر ( یعنی پیش از سال 1354 شمسی که هنوز طرح تخریب و توسعه اولیه اطراف حرم در زمان استانداری و نیابت تولیت دکتر عبدالعظیم ولیان آغاز نشده بود ) ، دیواره جنوبی باغ رضوان که عرض این باغ بود ، در فلکه حضرتی ،  بین بالا خیابان و خیابان طبرسی قرار داشت . مساحت کل باغ رضوان شانزده هزار متر مربع بود در قالب مستطیل که طول آن ، شمالی – جنوبی بود  و دارای دو در بزرگ ورودی در مسیر بین بالا خیابان و خیابان طبرسی .

 از سمت بالا خیابان اگر داخل فلکه  به سمت باغ رضوان می رفتیم ، در ورودی اول ، یعنی ورودی غربی در فلکه ،  که به سبک ورودی های دو صحن قدیمی حرم حضرت رضا علیه السلام  ساخته شده بود ، وارد راهرو که می شدیم ، دو سالن بزرگ با سقفی رفیع ، طرفین راهرو احداث شده بود که وسطِ سالنِ سمت چپ ، مرقد مرحوم آیة الله فقیه سبزواری و در کنارش ، مرقد مرحوم آیة الله حاج شیخ محمد تقی آملی ، فقیه و فیلسوف بزرگ قرار داشت .

این سالن ، که به " سالن باغ رضوان " معروف شده بود ، مدتی محل تدریس مرحوم آیة الله حاج سید جواد فقیه سبزواری و مدتی ، محل تدریس و اقامه نماز جماعت و ایراد خطابه توسط آیة الله حجت هاشمی خراسانی بود .

دوره ششم " باغ رضوان "

پس از تصویب و اجرای طرح توسعه اطراف حرم در سال 1354 ، باغ رضوان نیز مشمول طرح ؛ و بطور کامل ، با درختان و حجره ها و قبورش ،تسطیح شد اما مزار و سنگ مرقد مرحوم آیة الله فقیه سبزواری و مرحوم آیة الله آملی ، همانگونه که بود و در همان جای اولیه ، در فضایی گلکاری شده و سبز و زیبا ؛ و با نصب نرده و محافظ  ، نگهداری شد و محترمانه باقی ماند و حتی به منظور رفاه زائران ؛ و به این دلیل که آسیبی به فضای سبز تحت مراقبت نرسد ،  مسیری خاص از معبر اصلی به سمت مرقد ، تعبیه کردند .

دوره هفتم  ، تبدیل  " باغ رضوان " به  " صحن رضوان "

سال ها بدین منوال بود تا پس از انقلاب اسلامی ؛ و در فاز دوم و نهایی اجرای طرح توسعه و احداث صحن های جدید ، محل " باغ رضوان " سابق ، تبدیل به صحن با شکوه و زیبایی شد با همان نام و نشان و هویّت خود که  " رضوان "  بود  ؛  و البته چون در هیئت و قالب " صحن "  شکل گرفته ،  " صحن رضوان " نامیده می شود  .

اواخر دهه هفتاد ؛ و همزمان با احداث صحن های جدید حرم رضوی ، مرحوم آیة الله حاج سید جواد فقیه سبزواری که پیگیر مسائل مربوط به مرقد مرحوم پدر بزرگوارشان بودند ، در جلسه و دیداری که با مرحوم آیة الله واعظ طبسی ، تولیت فقید آستانقدس  ( و ضمنا از شاگردان مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری )  داشتند ، مرحوم آیة الله طبسی ، اطمینان داده بودند که از مرقد مرحوم آیة الله فقیه سبزواری ، با شکوه و تجلیل ؛ و در فضایی سبز و زیبا ، حفاظت خواهد شد و همان شد که وعده داده بودند .

این نکته هم قابل توجه است که در هنگامه تخریب و بازسازی و توسعه محدوده اوائل خیابان طبرسی ، بقعه و قبر مفسّر کبیر ، صاحب کتاب ارزشمند تفسیر " مجمع البیان " ، مرحوم شیخ طبرسی که در ضلع جنوب شرقی باغ رضوان سابق ؛ و ابتدای خیابان طبرسی در ساختار قدیمش واقع شده بود ؛ و مانع احداث اجتناب ناپذیر زیر گذر طبرسی بود ، با حفاری اطراف و زیر قبر و تزریق بتون ، از محل اولیه خود ،  با جرثقیل ، به سمت نزدیکی های مرقد مرحوم آیة الله فقیه سبزواری ، منتقل و مستقر کردند تا این نقطه از حرم شریف و بیوتات رضوی نیز ، مجتمعی از مزارات یک مفسر عالیقدر ، یک فقیه بزرگوار و یک فیلسوف نامدار باشد . گرچه هریک از اینان ، در شاخه های دیگر علوم اسلامی نیز ، سرآمد بودند .

حجة الاسلام رئیسی ، تولیت محترم آستانقدس رضوی نیز پس از انتصاب به مقام تولیت ؛ و در اوائل رسیدگی به امور ، دستور دادند سنگ مرقد شریف مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری ، با شیشه پوشیده شود .

الطاف خدا و توجهات حضرت رضا علیه السلام

همان گونه که مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری ، به دلیل خدمات بزرگ و بسیارشان به آستانقدس رضوی ، حوزه علمیه خراسان ، شهر مشهد و نقاط دیگر ؛ و نیز ، به پاس خدمات صادقانه ؛ و کمک های معنوی و مادی بسیار که به طلاب و فضلاء ، مردم مشهد و زائران رضوی در طول چهل سال ارائه کردند ، در معرض الطاف و توفیقات الهی ؛ و بهره مند از عنایات و توجهات حضرت ثامن الحجج علیه آلاف التحیة والثناء در زمان حیات بودند ، پس از وفات هم ، استمرار الطاف خداوندی و محبت و مهر رضوی ، به جاودانگی نام و نشانشان انجامید که إِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ ( یوسف ، آیه 90 ) و یا در آیتی دیگر که فرمود :  إِنَّا لَا نُضِيعُ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلًا ( کهف ، آیه 30 ) 

تا این تاریخ ، پنجاه و دوسال از رحلت این مرجع تقلید بزرگوار و خدمت مدار گذشته ؛ و از چند سال پس از وفاتشان ؛ و پیش از انقلاب اسلامی ، اطراف حرم رضوی و باغ رضوان ، دستخوش تغیّر احوال و تغییر ساختار گسترده  و اجتناب ناپذیر در جهت ایجاد رفاه برای زائران و مجاوران شده ،  اما در طول این همه سال و آن همه دگرگونی ها ، مزارو مرقدش ، تغییر نکرد و پیوسته ، برپا و استوار ، زیارتگاه شاگردان و مریدانش بوده است .

قطعا با ضمیر روشنی که داشته ؛ و با بهره گیری از قدرت روح پاک و بلندش ، آینده پس از گذشتن از دنیا را می دیده که محل دفنش را خود تعیین و آماده می کند همان گونه که عارف و زاهد بزرگوار مرحوم آیة الله شیخ حسنعلی نخودکی نیز ، با اتکاء به صفای باطنش و دیدن دگرگونی های آینده ی پس از وفاتش ، چگونگی قبرش را خود در زمان حیات تعیین کرد .

باورم این است که مزار و مرقد عارف و فقیه و ادیب اریب ، مرحوم آیة الله فقیه سبزواری ، همیشه در ساختار و وضعیتی مطلوب ؛  و موقعیتی مناسب و زیبا قرار داشته ؛ و همانگونه بوده و هست که خود خواسته ، و بی شک این امر ، از کرامات آن مرد الهی و بزرگ است . اما اگر بود  و متن سنگ مزارش را می دید ، به این دلیل که عاشق بی قرار گسترش معارف قرانی ، عاشق توسعه مکارم اخلاق در جامعه ، عاشق توسعه و تثبیت فقه آل محمد (ص) ، شیفته فقر زدایی از توده های مستمند و بی نوا ؛ و خاصه ، شیفته خدمت به طلاب و فضلا  ؛ و عاشق گره گشایی از امور گره خورده  اقشار مختلف مردم ، چه دوست و چه دشمن بود ،  شاید حکّ این بیت از حافظ عزیز را بر سنگ مزارش توصیه می کرد  :


هرگز نميرد آن که دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جريده عالم دوام ما

 

نکته ای عارفانه

برداشت و نظر پدر بزرگوارم مرحوم آیة الله حاج سید محمد صادق فقیه سبزواری از تغییرات و تحولاتی که در محدوده باغ رضوان صورت گرفت این بود که همه این اتفاقات و تطورات ، بهانه بود و لطف الهی که مرقد مرحوم پدر ارجمندشان در موقعیتی مناسب تر نسبت به زمانی که در باغ رضوان بود ،  قرار گیرد .

مشاهیر و بزرگان مدفون در باغ رضوان مشهد

در باغ رضوان ، علما ، مشاهیر و بزرگانی متعلق به مشهد و نقاط دیگر کشور و حتی خارج از کشور به خاک سپرده شده اند که اجرای طرح توسعه اطراف حرم مطهر رضوی ، نام و سنگ نشان آن هارا ناپدید و ناپیدا کرده است . به عنوان حفاظت از تاریخ باغ رضوان ، خصوصا تاریخ حیات و فعالیت آن از سال 1330 تا زمان تخریب در سال 1354 شمسی که دفن مشاهیر و بزرگانی در این بخش از متعلقات حرم رضوی صورت گرفته ؛ و به منظور پاسداری از مقام علمی ،  معنوی و خدمات آن نامداران بی نشان در خاک ، پژوهشی انجام دادم که پس از تکمیل ، در قالب کتابی با عنوان " مشاهیر و بزرگان مدفون در باغ رضوان " ، چاپ و منتشر خواهد شد .

 

سید محمد فقیه سبزواری

21 بهمن ماه 1397

 

 

زندگی نامه آیت الله کفعمی از دوستان مرحوم آیة الله فقیه سبزواری

 

زندگی نامه آیت الله کفعمی از دوستان مرحوم آیة الله فقیه سبزواری

دانلود فایل زندگی نامه

برخی از سروده های شاگردان و مریدان در  سوک رحلت و رثاء وفات  مرحوم  فقیه سبزواری

 

 

 

برخی از سروده های شاگردان و مریدان در

سوک رحلت و رثاء وفات

مرحوم آیة الله العظمی

حاج میرزا حسین فقیه سبزواری

 

 

دانلود فایل با فرمت word

دانلود فایل با فرمت pdf

متن سنگ مضجع شریف مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری

 

 

***

متن سنگ مضجع شریف مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری 

مشهد ، حرم رضوی ، صحن رضوان ( باغ رضوان ) ، جوار بقعه شیخ طبرسی .


پنجاه و دومین سال رحلت آن مرجع خدوم و عالیقدر ، گرامی باد .

سوگ نگاره آیة الله حجت هاشمی خراسانی   برای رحلت مرحوم آیة الله العظمی  حاج میرزا حسین فقیه سبزواری

سوگ نگاره آیة الله حجت هاشمی خراسانی

 برای رحلت مرحوم آیة الله العظمی

حاج میرزا حسین فقیه سبزواری

دانلود فایل word

دانلود فایل فرمت pdf

مزار شریف مرحوم آیة الله العظمی حاج شیخ محمد تقی آملی در جوار مزار مرحوم فقیه سبزواری

 

مزار شریف مرحوم آیة الله العظمی حاج شیخ محمد تقی آملی در جوار مزار مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری در صحن رضوان حرم رضوی ، نزدیک به مقبره مرحوم شیخ طبرسی

فقیه و فیلسوف بزرگوار ، مرحوم آیة الله محمد تقی آملی ، از دوستان صمیمی مرحوم فقیه سبزواری که بنا به وصیت خودشان در جوار مرقد مرحوم فقیه سبزواری ، به خاک سپرده شدند

 

فقیه و فیلسوف بزرگوار مرحوم آیة الله العظمی حاج شیخ محمد تقی آملی ، از دوستان و همدرسان مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری ، در زمان حیات مرحوم فقیه سبزواری قرار گذاشته بودند که  پیکرشان پس از فوت ، از تهران به مشهد منتقل و در باغ رضوان در جوار مرقد مرحوم فقیه سبزواری دفن شود .

بازماندگان ، طبق وصبت مرحوم آیة الله آملی ، پیکر ایشان را در باغ رضوان در مقبره مرحوم فقیه سبزواری به خاک سپردند  .

اکنون مرقد و مزار هردو فقیه جلیل القدر ، در صحن رضوان حرم رضوی  ، در جوار بقعه شیخ طبرسی ، زیارتگاه شاگردان و مریدان است .

مرحوم آیة الله محمد تقی آملی ، از جمله فیلسوفان و عارفان و فقیهان جلیل القدر قرن چهاردهم هجری قمری و  همدوره با مرحوم فقیه سبزواری ، همدرس در محضر میرزای نایینی ، سید ابوالحسن اصفهانی  ، آقا ضیاء الدین عراقی و اوتاد دیگر در نجف بوده اند .

آیة الله جوادی آملی و آیة الله حسن زاده آملی ، از جمله شاگردان مبرّز مرحوم آیة الله محمد تقی آملی هستند .

متن سنگ مزار مرحوم آیة محمد تقی آملی را ، آیة الله جوادی آملی نوشته اند 

 

لینک برنامه مستند " مردان خدا " ، شرح حال مرحوم آیة الله محمد تقی آملی ، در شبکه مستند صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران  :

http://www.doctv.ir/programs/891255-%D9%85%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D9%86-%D8%AE%D8%AF%D8%A7-14


 

لینک ویدئو :

http://s8.picofile.com/file/8351454468/video_2019_02_04_23_46_06.mp4.html

لینک ویدئو در تلگرام :

https://t.me/faghih_e_sabzevari/7609

یاد داشتی به مناسبت پنجاه و دومین سالروز  رحلت مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری

 

یاد داشتی به مناسبت پنجاه و دومین سالروز  رحلت

مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری


بهمن ماه سال 1345 که پدر بزرگم رحلت کردند ، 13 ساله بودم که با پدرم مرحوم آیة الله حاج میرزا صادق فقیه سبزواری پس از اطلاع از فوت پدر بزرگ به مشهد رفتیم . یادم هست هوای مشهد بسیار سرد و سوزنده بود اما حرارت و جنب و جوش عجیبی در شهر ، خصوصا در کوچه ها و خیابان های منتهی به فلکه حضرت رضا علیه السلام حس می شد و تماشایی  بود .
 
اکثر دیوارها ، مملو بود از اعلامیه های مربوط به رحلت مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری که با متن های متفاوت و در ابعاد مختلف ، به در و دیوار الصاق شده بود به گونه ای که تعدد و ابعاد اعلامیه ها و موضوع مهم مندرج در آگهی ها ، نظر هر رهگذری را جلب می کرد .

ظاهر دیوارها ، خصوصا طرفین ورودی  همه مساجد مشهد که آکنده از اعلامیه های متعدد با خط سیاه و درشت و غیر معمول به نظر می رسید ، حاکی از وقوع حادثه ای بزرگ یعنی درگذشت عالم و مجتهد و مرجعی بود که مورد علاقه و محبوب همه اقشار بود .

از خاطرم نمی رود که  تا چند روز پس از رحلت مرحوم آیة الله فقیه سبزواری ، غوغایی در معابر و محله های مختلف مشهد بود . از صبح تا شب ؛ و شبانگاهان پس از نماز مغرب و عشاء ، در بیشتر مساجد بزرگ و کوچک ، مجالس ترحیم دایر بود و صدای تلاوت قران توسط قاریان مشهور شهر ، نوای نوحه گری و مرثیه خوانی مداحان و ذاکرین معروف مشهد ؛ و صدای خطیبان و واعظان ، از بلندگوها ، روحانیت و معنویت خاصی به فضای مشهد داده بود . شهری که قریب چهل سال ، شاهد خدمات ارزنده ای از سوی مرحوم فقیه سبزواری بود و مردمش ، خاطره هایی شیرین و انسی خاص با آن مرحوم داشتند . 

در آن روزها ، تا چهلمین روز رحلت آن فقیه فقید ، حال و هوای شهر و فضای گفتگوی طلاب و فضلا و اقشار مختلف شهروندان ، خاصه طبقه فقیر و مستمند و بی نوا ، به گونه ای بود که به حق ،  پدری مهربان و دلسوز را از دست داده اند . خودجوشی اصناف مختلف مردم در برگزاری مجالس متعدد ترحیم تا چهل روز پس از رحلتش ؛ و گستردن سفره های اطعام از سوی مریدان ، فقدان مردی بزرگ را تأیید می کرد و در بیشتر اعلامیه ها ، این شعر حک شده بود که :

هیهات ان یأتی الزمان بمثله
انّ الزمان لِمِثِله لَعَقیم

و یا این بیت از سعدی بزرگوار شیرازی :

صبر بسیار بباید پدر پیر فلک را
تا دگر مادر گیتی چو تو فرزند بزاید

در همان حال و هوای نوجوانیم ، نگاه به در و دیوارهای پر از اعلامیه برگزاری مجالس ترحیم از سوی اصناف و اقشار مختلف ، خصوصا اعلامیه های بسیار بزرگی که تا آن زمان در قم و نقاط دیگر ندیده بودم ، برایم جالب و غرور انگیز بود و سعی می کردم آن چه را که تکراری ست و یا وقتش منقضی شده ، به یادگار جمع آوری کنم و واقعا صدها اعلامیه متنوع و غیر تکراری در همان روزها که مشهد بودیم ، جمع آوری کردم که جز تعدادی اندک ، مابقی ، مبتلا به صدمات روزگار شد و از دست دادم اما به این دلیل که همین اعلامیه های مجالس ترحیم ، علاوه بر خاطره انگیز بودنشان ، برخی از زوایای مهم تاریخ حیات و عظمت و شخصیت و محبوبیت مرحوم فقیه سبزواری را برای نسل های این روزگار و دوران های پس از این روشن تر می کند ؛ و اسناد و نمادهایی از تاریخ اجتماعی آن زمان شهر مشهد می باشد ، قطعا پی گیر خواهم بود تا آن چه را که ندارم  و از دست رفته است ، به دست آورم .

آن چه را که در این فایل مشاهده می کنید ، بقایای همان مجموعه ارزشمند است که خود روشنگر نکات بسیار ؛ و پاسخ هایی است به پرسش های بی پاسخ مانده .

سید محمد فقیه سبزواری
15 / بهمن ماه / 1397
 

 

دانلود فایل اعلامیه ها :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/2023

 

نمونه ای از اعلامیه ها و یادی از برخی مجالس ترحیم و تعزیت و سوکواری

 

نمونه ای از اعلامیه ها و یادی از برخی مجالس ترحیم و تعزیت و سوکواری در مشهد ، سبزوار و قم به مناسبت رحلت مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری بهمن 1345

 

دانلود فایل با فرمت word

دانلود فایل با فرمت pdf

 

تلگرام

https://t.me/faghih_e_sabzevari/7603

https://t.me/faghih_e_sabzevari/7604

پانزدهم بهمن 1397 ، پنجاه و دومین سالروز رحلت مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری

 

پانزدهم بهمن 1397 ، پنجاه و دومین سالروز رحلت

مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری

 

گزارش هایی از رحلت مرحوم آیة الله حاج میرزا حسین فقیه سبزواری و برگزاری آیین با شکوه تشییع پیکر آن فقید بزرگوار

روز شنبه ، بیست و چهارم ماه شوال یک هزار و سیصد و هشتاد و شش قمری برابر با 15 بهمن یک هزار و سیصد وچهل و پنج شمسی ، ساعت هفت و نیم صبح بود که صدای بلندگو از گلدسته های مسجد گوهرشاد خبر جانگداز فقدان بزرگ یک شخصیت بزرگ روحانی را پخش و بلافاصله مردم عالم دوست خراسان مغازه ها و بازارهارا تعطیل و راکد گذاشته و سیل جمعیت از کلیه طبقات به طرف منزل مرحوم آیة الله العظمی فقیه سبزواری روانه شدند .

 همه اشک می ریختند و در مرگ یک رهبر روحانی ماتم گرفته بودند .

علما و مراجع عظام و شخصیت های برجسته از کلیه طبقات لشکری و کشوری برای شرکت در تشییع جنازه اجتماع نمودند . 

جنازه در منزل مسکونی خود آن مرحوم غسل داده شد و سپس بر سر انگشت مردم حمل گردید و از مسیر چهار باغ و خیابان علیا به طرف آستان قدس سرازیر گردید . 

در این موقع بود که آسمان هم مانند دیدگان مردم ماتمزده باریدن گرفت . روز عجیبی بود .

 

دانلود فایل با فرمت word

دانلود فایل با فرمت pdf

تلگرام

https://t.me/faghih_e_sabzevari/7598

https://t.me/faghih_e_sabzevari/7600

وصایای مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری

 

وصایای مرحوم

آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری

 

پژوهش و تدوین :

سید محمد فقیه سبزواری

 

1

مدتی آقا به بیماری قلبی مبتلا بودند . عاقبت در شب شنبه بیست و چهارم شوال سال 1386 هجری قمری برابر با 15 بهمن 1345 هجری شمسی با رویی گشاده و لبی خندان به رحمت حق جل جلاله پیوست .

بنابر نوشته کتاب عمری پرافتخار که مورد تایید بنده هم هست مرحوم آقای فقیه سبزواری عمری را درراه خدا و خدمت به اسلام و مردم طی کرد و به مصداق هردرختی که بیشتر میوه می دهد بیشتر سنگ می خورد در دوران زندگی ناراحتی های زیادی تحمل نموده و مورد اصابت سنگ ها و تیرهای حسودان و کوتاه نظران واقع شده و تدریجا همین آزارهای روانی اورا چنان افسرده خاطر نمود که اولین وصیتش این بوده است که جنازه اش را در شب برداشته و درشب به خاک بسپارند و بجز فرزندانشان کسی به تشییع جنازه حاضر نشود . گرچه عمل به این وصیت اخیر ممکن نبود و مردم به چنان امری راضی نمی شدند ولی آزارهای زبانی و ناراحتی هایی که از مردم دون ( و بعضی همکاران ) و بی وفایان ناسپاس دیده بودند اولین وصیت ایشان این بود .

ولی در روز 24 ماه شوال 1386 که مطابق با 15 بهمن 1345 با این که باران و برف بشدت می بارید همین که خبر فوت مرحوم آقا از بلند گوهای مسجد گوهرشاد به گوش مردم مشهد رسید مردان و زنان غالبا گریان و نالان به منزل آقا هجوم آورده و جنازه شریف آن عالم ربانی را که در خانه تجهیز کرده بودند برداشته و بسوی حرم مطهر روانه شدند . گویا جنازه بر روی انگشتان مردم در پرواز بود . همه علما و طلاب علوم دینی و طبقات مختلف مردم و لشکری و کشوری تشییع بی سابقه یا کم نظیری نموده و تا حرم مطهر برده و طواف داده و بر طبق وصیت آن مرحوم جنازه را در مسجد گوهرشاد در کنار محراب و منبری که سال ها در آن نماز می خوانده و برآن تدریس و موعظه می نمودند بر زمین گذاشته و سپس آن را برداشته و برای نماز به داخل صحن بردند و فرزند اکبر ایشان عالم جلیل مرحوم آقای حاج سید زین العابدین با انبوه علما و طلاب و طبقات مردم به جماعت گزارده و جنازه را به باغ رضوان برده و به مردم گفتند تا پراکنده شوند که دفن آقا به تاخیر افتاد و بر طبق وصیت آقا در نیمه شب 25 ماه شوال 1386 سالگرد شهادت حضرت امام جعفر صادق علیه الصلوة والسلام مانند جده مظلومه اش حضرت فاطمه زهرا علیها سلام به خاک سپرده شد و روح پاکش به ارواح پاک اجداد طاهرینش پیوست و اهل معرفت و حقیقت را داغدار و سوکوار ساخت .

منبع :

کتاب سبزوار در قرن چهاردهم هجری

به قلم و خط : مرحوم آیة الله حاج سید مصطفی سیادتی

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/403

 

2

مرحوم فقیه سبزواری از علما و مراجعی بود که دشمنان در باره اش سخن بسیار می گفتند و با تیرهای ناجوانمردانه اتهام ، اورا هدف قرار می دادند اما ملاحظه شد که وی بجز یک خانه ملکی از خود چیزی باقی نگذاشت و با آن که میلیون ها تومان به دست او خرج می شد ، ذخیره ای برای فرزندان خود نیندوخته بود و حتی برای مبلغ بیست ریال که نزدش باقی مانده وصیت می کرد .

منبع :

کتاب عمری پرافتخار ، خاطرات زندگانی حضرت آیة الله العظمی فقیه سبزواری

صفحات 97 تا 101

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/171

 

3

وصایای مرحوم فقیه سبزواری

مرحوم آیة الله فقیه سبزواری عمری را در راه خدا و خدمت به اسلام سپری کرد اما به مصداق ضرب المثل معروف فارسی : " هر درختی که بیشتر میوه می دهد ، بیشتر سنگ می خورد " ، در دوران زندگی ناراحتی های زیادی تحمل نموده و مورد اصابت سنگ و تیرهای مختلف دوست و دشمن قرار گرفت . همین دلتنگی ها و همین خاطر آزردگی ها ، آن چنان وی را افسرده کرده بود که با دلی پر از درد ، اولین وصیتش این بود که جنازه ام را شب بردارید و شب به خاک بسپارید و کسی جز فرزندانم به تشییع جنازه ام حاضر نشود گرچه این وصیت امکان پذیر نبود و هرگز مردم به این چنین امر راضی نمی شدند و قطعا خود مرحوم فقیه هم می دانستند که این چنین وصیتی صورت عمل به خود نمی گیرد اما آزردگی ها و ناراحتی هایی که از دست مردمان دون و بشرهای بی وفا دیده بودند ، آن چنان وی را از مردم بری کرده بود که این اولین وصیت ایشان بود .

وصیت دوم مرحوم فقیه سبزواری این بود که جنازه اش را در مدرسه ای که تدریس می فرمودند و کنار همان محرابی که نماز می خوانده اند بگذارند و برآن نماز بخوانند و سپس در همان محلی که خود قبلا آماده کرده بود یعنی همان مقبره باغ رضوان وی را دفن کنند .

وصیت سوم این بود که فرمودند مبلغ بیست ریال از وجوهات و سهم امام علیه السلام در زیر بالینم موجود است . آن را بردارید و به مصرف خود برسانید .

مرحوم فقیه سبزواری به هنگام رحلت ، جز همان خانه مسکونی خود ملکی و چیزی برای فرزندان خود باقی نگذاشت و بر خلاف پنداشت مغرضین ، در خصوص وجوهات خیلی دقیق و باریک بین بود . وی برای مخارج دامادی فرزندانش حاضر نبود که از وجوهات چیزی بردارد و چنان که قبلا اشاره شد ، عیال مرحوم فقیه از خانواده معروف صدر و از اعیان زاده های سبزوار بوده و تمام فرزندانش را از پول مووثی مادرشان داماد کرد و هریک را دنبال زندگی و کار خود فرستاد و وجوهی که به دستش می رسید ، همه را به مصرف خود می رساند و چیزی اندوخته ننمود بطوری که برای بیست ریال باقیمانده از وجوه را وصیت می کند تا فورا به مصرف برسانند .

این بود وصایای مرحوم فقیه سبزواری که پس از آن ، ساعت به نصف شب می رسد و با خیال راحت و فکری آسوده بدون هراس از مرگ در حالی که به ذکر خدا مشغول است ، مرغ روحش از قفس بدن پرواز و رهسپار عالم قدس ملکوت می شود .

منبع :

کتاب عمری پرافتخار ، خاطرات زندگانی حضرت آیة الله العظمی فقیه سبزواری

صفحات 90 تا 92

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/169

تصاویری از تشییع پیکر مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری

 

پانزدهم بهمن 1397 ، پنجاه و دومین سالروز رحلت مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری

تصاویری از تشییع پیکر مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری شنبه ، 24 شوال سال 1386 ، شب شهادت حضرت امام جعفر صادق علیه السلام برابر با 15 بهمن سال 1345

آیین تشییع پیکر مرحوم فقیه سبزواری ، از تشییع های کم سابقه و کم نظیر مشهد بود . شبیه آن ، برای مرحوم آیة الله حاج شیخ حسنعلی نخودکی و مرحوم آیة الله حاج شیخ علی اکبر نهاوندی اتفاق افتاده بود 

پژوهش و تدوین :

سید محمد فقیه سبزواری

دانلود با فرمت : pdf

دانلود با فرمت word


 

پنجاه و دومین سالروز رحلت مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری

 

 

پانزدهم بهمن 1397 ، پنجاه و دومین سالروز رحلت

مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری

 

گزارش هایی از رحلت مرحوم آیة الله حاج میرزا حسین فقیه سبزواری و برگزاری آیین با شکوه تشییع پیکر آن فقید بزرگوار

روز شنبه ، بیست و چهارم ماه شوال یک هزار و سیصد و هشتاد و شش قمری برابر با 15 بهمن یک هزار و سیصد وچهل و پنج شمسی ، ساعت هفت و نیم صبح بود که صدای بلندگو از گلدسته های مسجد گوهرشاد خبر جانگداز فقدان بزرگ یک شخصیت بزرگ روحانی را پخش و بلافاصله مردم عالم دوست خراسان مغازه ها و بازارهارا تعطیل و راکد گذاشته و سیل جمعیت از کلیه طبقات به طرف منزل مرحوم آیة الله العظمی فقیه سبزواری روانه شدند .

 همه اشک می ریختند و در مرگ یک رهبر روحانی ماتم گرفته بودند .

علما و مراجع عظام و شخصیت های برجسته از کلیه طبقات لشکری و کشوری برای شرکت در تشییع جنازه اجتماع نمودند . 

جنازه در منزل مسکونی خود آن مرحوم غسل داده شد و سپس بر سر انگشت مردم حمل گردید و از مسیر چهار باغ و خیابان علیا به طرف آستان قدس سرازیر گردید . 

در این موقع بود که آسمان هم مانند دیدگان مردم ماتمزده باریدن گرفت . روز عجیبی بود .

 

دانلود فایل ( word )

دانلود قایل با فرمت pdf

مجلس دعا برای شفای مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری در سال 1334 شمسی

اجتماع فضلا ، طلاب و طبقات مختلف مردم در مجلس دعا در مسجد گوهرشاد برای شفای مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری که در تهران در بیمارستان بانک ملی بستری بودند

استقبال علما ، مسئولان و طبقات مختلف از مرحوم آیة الله العظمی فقیه سبزواری در فرودگاه مشهد

  • تصویری از علما ، مسئولان و طبقات مختلف مردم در فرودگاه مشهد سال 1334 شمسی
    که به استقبال مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری آمده اند .
     مرحوم فقیه سبزواری ،نزدیک به دو ماه  به توصیه پزشکان در تهران بستری و تحت نظر اطبا بودند


  • ***


  • آیات عظام مرحوم حاج میرزا احمد کفایی ، حاج سید حسن قمی و حاج میرزا احمد شاهرودی و سایر علما ، فضلا و طلاب ، پیشاپیش مستقبلین حضور دارند

  •  

آخرین تصاویر از مرحوم آیة الله العظمی  حاج میرزا حسین فقیه سبزواری

 

 

آخرین تصاویر از مرحوم آیة الله العظمی

حاج میرزا حسین فقیه سبزواری

در آخرین جلسه تدریس

در بیرونی منزلشان

در ماه شوال 1386

بهمن ماه 1345

 

آیة الله حجت هاشمی خراسانی

پیش بینی و پیشگویی  مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری   از زمان رحلت خود

 

پنجاه و دومین سال رحلت 

 مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری 

 

 

"پانزدهم بهمن ماه ، سالروز رحلت مرحوم آیة الله العظمی

حاج میرزا حسین فقیه سبزواری " قَدَّسَ الله نفسَهُ الزَّکیّة "

 

پیش بینی و پیشگویی

مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری

 از زمان رحلت خود در آخرین جلسه درس

 

 " این آخرین جلسه درس و بحث من است و دیگر مرا در اینجا نخواهید دید . "

 

پژوهش و تدوین :

سید محمد فقیه سبزواری

 

 

 

 

 

 

کدخبر :396365
سرویس :علمی، فرهنگی
تاریخ مخابره :   ۱۳۹۵/۷/۲۶ - ۱۴:۴۸

 

فرزانگان

عالمی که از زمان دقیق وفات خود خبر داد!

حوزه /آيت‌ الله العظمی حاج میرزا حسين فقيه سبزواري (۱۳۰۹، ۱۳۸۴ ق) از علماي ديني و فقهاي قرن چهاردهم هجري و از مراجع تقلید و مدرسین نامدار و برجسته حوزه مشهد بود.

 

 

 

 به گزارش سرویس علمی فرهنگی خبرگزاری «حوزه» حاج میرزا حسين فقيه سبزواري درسوم رمضان، 1309 قمری درسامرا متولدشد ،نسب مرحوم فقیه سبزواری با بیست و نه واسطه به شاهزاده حسین اصغر می رسد و شاهزاده حسین اصغر ، یکی از فرزندان محترم حضرت امام زین العابدین علیه السلام می باشد .

ازجمله اساتید ایشان می توان آخوند خراسانی ،سید محمد کاظم یزدی ، شیخ حسین مامقانی،... را نام برد .

 آیة الله العظمی مرعشی نجفی، آیة الله حاج سید جواد فقیه سبزواری،محمد تقی شریعتی،...ازجمله شاگردان این فقیه وارسته اند. 

نسب مرحوم فقیه سبزواری با بیست و نه واسطه به شاهزاده حسین اصغر می رسد و شاهزاده حسین اصغر ، یکی از فرزندان محترم حضرت امام زین العابدین علیه السلام می باشد .

بطوری که مرحوم محدث قمی متذکر است شاهزاده حسین اصغر ، برادر ابوینی حضرت امام محمد باقر علیه السلام می باشد . این امامزاده بزرگوار ، دارای چنان مقامی است که در زیارتش ، ثواب زیارت جدش حضرت ابا عبد الله الحسین علیه السلام نقل شده است . مزار شریفش در بغداد و در کنار پدر و برادر بزرگوارش مدفون است . بطوری که تاریخ گذشته نشان می دهد ، سادات حسینی که سلسله نسب آن ها منتهی به این شاهزاده محترم می شود ، اکثراً مردانی عالم و متقی بوده اند و هم اکنون بسیاری از این سادات مکرّم ، بدین صفات مشهورند .

لازم به ذکر است که بین سبزوار و نیشابور خراسان هم امامزاده ای بدین نام مدفون است که از فرزندان و اعقاب همین بزرگوار می باشد .

 زندگی نامه آیة الله حاج میرزا حسین فقیه سبزواری

آیت ‌الله حاج میرزا حسین سبزواری مشهور به " فقیه سبزواری " ، فرزند آیت‌ الله میرزا موسی ( 1337 - 1265 ه‍ . ق / 1297 - 1227 ه . ش ) جمعه  سوم رمضان  1309 ه‍ . ق ( برابر با جمعه 13 فروردین 1271 هجری شمسی ) در شهر سامرا به دنیا آمد و در سال 1318 ه‍ . ق ( 1279 هجری شمسی ) همراه پدر خود آیت ‌الله میرزا موسی به سبزوار رفت و در آنجا به تحصیل علوم دینی پرداخت . وی در سال 1326 ه‍ . ق ( 1286 هجری شمسی ) برای ادامه تحصیل وارد مشهد شد و در مدرسه فاضلخان حجره گرفت و از محضر دانشورانی چون حاج شیخ حسن برسی ، میرزا محمد باقر مدرس رضوی ، میرزا عبدالجواد ادیب نیشابوری ( ادیب اول ) ، حاج میرزا حسین از شاگردان میرزای شیرازی و حاج میرزا اسماعیل مجتهد ، علم آموخت .

این فقیه بزرگوار در طول تحصیلات خود در حوزه مشهد ، شاهد فاجعه تاریخی به توپ بستن گنبد و حرم مطهر رضوی در روز جمعه دهم ربیع ‌الثانی 1330 ه‍ . ق ( برابر با 9 فروردین 1291 هجری شمسی ) بود و این فاجعه را در یادداشت ‌های منتشر نشده خود منعکس کرده است . وی شعبان سال 1331 ه‍ . ق ( تیرماه 1292 هجری شمسی ) با دختر میرزا حسین صدر العلماء ( 1329 - 1295-ه‍ . ق برابر با 1290 - 1257 هجری شمسی ) یکی از علمای برجسته سبزوار ، ازدواج نمود و شش سال در سبزوار اقامت کرد . در این مدت ضمن تدریس ، خارج فقه و اصول را از محضر پدر و حکمت را نزد افتخار الحکما ، شاگرد کم مانند حاج ملا هادی سبزواری ، فرا گرفت و سال 1338 ه‍ . ق ( 1299 هجری شمسی ) ، پس از فوت پدر و طبق وصیت او ، برای ادامه تحصیل به نجف رفت و فقه و اصول را نزد آیات میرزا حسین نائینی ، سید ابوالحسن اصفهانی ، آقا ضیاء عراقی و حاج سید محمد فیروزآبادی فرا گرفت و از همه اساتید خود اجازه اجتهاد دریافت نمود و به " فقیه سبزواری " اشتهار یافت .

وی علاوه بر درک محضر اساتید یاد شده خود در سامرا ، در نجف نیز از محضر آخوند خراسانی ، سید محمد کاظم یزدی ، شیخ حسین مامقانی ، آیت ‌الله شربیانی ، آیت ‌الله سید محمد بحرالعلوم ، شیخ محمد طه نجف ، میرزا حسین نوری ، حاج آقا رضا همدانی ، شیخ علی گنابادی و شیخ علی قوچانی بهره برد . در سال 1347 ه‍ . ق در 38 سالگی به درخواست مردم سبزوار به ایران بازگشت و در مشهد ساکن شد و به تدریس فقه و اصول و فلسفه و نیز اقامه نماز جماعت روی آورد و خدمات اجتماعی و عمرانی کم ‌نظیری انجام داد .

   شاگردان مرحوم فقیه سبزواری

مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری در طول حیات پربرکتش ، شاگردان برجسته و فرهیخته ای تربیت کرد که هر یک از آنان منشأ خدمات علمی و دینی و اجتماعی بسیاری در دوره حیات خود بودند . برخی از شاگردان شهیر آن فقیه بزرگوار عبارتند از : ، مرحوم آیة الله العظمی مرعشی نجفی ( که در نجف از محضر مرحوم فقیه استفاده می کردند ) ، مرحوم آیة الله حاج سید جواد فقیه سبزواری ( از مدرسین فعال و فاضل معاصر در مشهد و از فرزندان مرحوم فقیه سبزواری ) ،آیة الله عباس واعظ طبسی ، مرحوم محمد تقی شریعتی ( پدر مرحوم دکتر علی شریعتی ) ، استاد دانشمند مرحوم حجة الاسلام کاظم مدیر شانه چی ( که دارای اجازه اجتهاد از مرحوم فقیه سبزواری بودند ) ، مرحوم آیة الله دکتر محمد ابراهیم آیتی از وعاظ و خطبای بزرگ خراسان و ایران ، آیة الله شیخ محمد تقی عندلیبی سبزواری از علمای معاصر مشهد ، حکیم و فقیه و فیلسوف بزرگوار مرحوم آیة الله حاج میرزا مهدی الهی قمشه ای ( پدر دکتر الهی قمشه ای ) ، آیة الله سید محمد تقی آل هاشم ، مرحوم آیت الله آقای حاج شیخ قوام الدین ابوالحسن ایازی، یکی از علمای مشهور استان مازندران که اجازه اجتهاد از مرحوم فقیه داشت ، آیت‌الله حاج شیخ مرتضی اشرفی ، حجت الاسلام سيد محمد تقي حسيني طباطبایی روحانی برجسته سیستانی ، حجت الاسلام دکتر عبدالعلی صاحبی شاهرودی ، آیة الله العظمی میرزا حسن احقاقی ، علامه بلخی بنيانگذار نهضت اسلامي معاصر افغانستان ، حضرت آیت الله حجت هاشمی خراسانی از علمای معاصر مشهد . مرحوم حاج شیخ عباسعلی اسلامی مؤسس مدارس اسلامی در تهران و نقاط دیگر کشور ، آیة الله سید علینقی امین امام جماعت مسجد جامع تهرانپارس ، حجة الاسلام سید محمد تقی مقدم مولف هشتاد اثر دینی ، علامه شیخ جعفر زاهدی ( مجله: آینه پژوهش » فروردين و تير 1378 - شماره 55 و 56 ) ، علامه حاج شیخ عباس خالصی خراسانی ( مجله: آینه پژوهش » فروردين و تير 1378 - شماره 55 و 56 )،فخرالدین حجازی ،آیة الله حاج سید صادق فقیه سبزواری (فرزند مرحوم فقیه )، آیة الله سید حسن ابطحی ، دکتر محمد رضا شفیعی کدکنی و بسیاری دیگر از علما و فضلا

آثار علمی

" هدایه الانام " رساله عملی اوست و کتاب " مناسک حج " وی نیز به چاپ رسیده است . از دیگر آثار منتشر نشده مرحوم فقیه سبزواری ، تقریرات اصول مرحوم میرزای نائینی است که چون مرحوم آیة الله کاظمینی از همدرسان و هم بحث های مرحوم فقیه سبزواری در نجف ، تقریرات خودرا زودتر از مرحوم فقیه سبزواری منتشر کرد ، مرحوم فقیه سبزواری به احترام ایشان از انتشار تقریرات خود پرهیز کرد .

از دیگر آثار علمی مرحوم فقیه ، تقریرات درس فقه مرحوم سید ابوالحسن اصفهانی است که منتشر نشده است .

چند حلقه نوار از سخنرانی و تدریس ایشان نزد منسوبین آن فقیه بزرگوار موجوداست که امیدواریم برای استفاده عموم پیاده و مکتوب و منتشر شود .

هم چنین یکی از علمای برجسته مشهد که از مریدان خاص و از شاگردان مرحوم فقیه سبزواری بوده ، سی جلسه از تفسیر بسم الله و تفسیر سوره انا انزلناه مرحوم فقیه سبزواری را در اختیار دارند که امیدواریم به همت خیّرین منتشر شود .

 خدمات اجتماعی ، فرهنگی و عمرانی فقیه سبزواری

مرحوم فقیه سبزواری در طول حیات پر برکت خود ، خدمات اجتماعي و عمراني كم‌نظيري انجام داد. او مدرسه باغ رضوان را با 16 هزار متر مربع مساحت در سال 1330 شمسي ساخت و تكيه سيدها را احداث كرد. درمانگاه رازي را تكميل كرد و 120 باب منزل در خيابان نخريسي و 25 باب منزل در خيابان خواجه‌ربيع براي سيل‌زدگان بنا نهاد و 2500 قطعه زمين به طلبه‌ها و فضلاي حوزه مشهد واگذار كرد که در مشهد به کوی طلاب شهرت دارد و ده‌ها مسجد را در محلات مختلف مشهد ساخت.

از دیگر خدمات مرحوم فقیه سبزواری ، احداث شبستان شرقی مسجد جامع سبزوار و تأسیس مدرسه علمیه برای طلاب سبزوار و نیز ،تأسیس مدرسه علمیه در کویته پاکستان است .

با توجه به سرمای شدید مشهد در فصل زمستان و محدودیت امکانات گرمایشی قشر طلاب و اقشار فقیر دیگر، مرحوم فقیه سبزواری تلاش می کرد در حد توان خود ، ذغال و خاکه ذغال طلاب و اقشار دیگررا در فصل زمستان هرسال تأمین کند .

کوی طلاب مشهد ، یادگاری باشکوه و بی نظیر مرحوم فقیه سبزواری

مرحوم فقیه سبزواری با توجه به اهتمام زیادی که به امور رفاهی طلاب حوزه علمیه مشهد خصوصا موضوع مسکن آنان داشت ، در سال 1338 هجری شمسی ، 2500 قطعه زمین از آستان قدس برای واگذاری رایگان به طلاب دریافت ؛ و با انجام قرعه کشی ، به آنان تحویل داد .

کوی طلاب که امروز یکی از مناطق آباد و بزرگ و پیشرفته و فعال مشهد است ، یادگار همت بلند مرحوم فقیه سبزواری در جهت ایجاد آسایش برای عموم شهروندان خصوصا طلاب حوزه علمیه مشهد است .

اصلاح قبله ایرانیان

مرحوم آیة الله فقیه سبزواری ، به دلیل احاطه بر علم هیئت ، در یکی از سفرهای خود به سرزمین وحی ، به پادشاه عربستان پیشنهاد کردند چون سالی دوبار خورشید دقیقا روی کعبه قرار می گیرد ، در آن زمان ، از رادیو اعلام کنند تا مردم ایران در هر نقطه ای هستند ، قبله صحیح راشناسایی کنند که پیشنهاد معظم له مورد استقبال قرار گرفت و به اجرا در آمد .

پیشنهاد تعمیر قبور بقیع

مرحوم فقیه سبزواری ، در ملاقاتی که پادشاه عربستان با ایشان داشت ، تعمیر قبور بقیع را خواستار شد که پادشاه به مقامات دینی و محلی ارجاع داد و آن ها به اعتبار بغض و عنادی که با اهل بیت علیهم السلام دارند ،این پیشنهاد را مسکوت و معلق گذاشتند .

 * خدمت به حوزه و طلاب

مرحوم فقیه سبزواری به طلاب و محصلین دینی بسیار علاقه داشته و آن ها را فرزندان خود می دانست و در رفع مشکلات آن ها حد اعلای کوشش را می کرد و همچون پدری مهربان، نسبت به آن ها ، با نهایت مهر و محبت رفتار می کرد . محبوب القلوب حوزه علمیه بود و شاگردان مکتب جعفری ، فوق العاده به ایشان، علاقه و ارادت داشتند. صرف نظر از طلاب و اهل علم، کلیه طبقات ، به مرحوم فقیه ارادت می ورزیدند و به همین دلیل مردم بیش از هرکس در نماز جماعت ایشان حاضر می شدند و از فیض ثواب جماعت برخوردار می شدند. در شمار اقدامات خیرخواهانه او باید از تهیه 2500 قطعه زمین و احداث صدها ها باب منزل برای طلاب در منطقه‌ای از شهر مشهد که اینک به نام «کوی طلاب» مشهور است، یاد کرد.

اطلاع مرحوم فقیه سبزواری از زمان دقیق فوت خود

آخرین جلسه تدریس مرحوم آیة الله فقیه سبزواری ، روز سه شنبه ، 11 بهمن ماه 1345 شمسی برابر با 20 ماه شوال سال 1386 هجری قمری در بیرونی منزل آن مرحوم برگزار می شود . در دقایق پایانی تدریس ،ناگهان مرحوم فقیه سبزواری ،کتاب رابرهم می زنند و می بندند و با ابتهاج و مسرّت ، می فرمایند :

"این آخرین درس من بود و دیگر شما ،مرا اینجا نخواهید دید " .طلاب و فضلای حاضر در آن مجلس ،تلخ ترین دقایق را تجربه می کنندچرا که با تحقق این پیش بینی ، پشتیبان و پدر و فریاد رس خودرا از دست خواهند داد . همه شاگردان و حضّار متأثّر می شوند و گریه می کنند و هر کدام ، فراخور حال خود ، از مرحوم فقیه سبزواری درخواست می کنند چنین صحبت هایی را نکنند اما ، مرحوم فقیه سبزواری ، ضمن دعوت شاگردان به آرامش ، قطعیت خبر خودرا اعلام و با آن ها ، بارویی گشاده و سرشاراز رضایت ،خدا حافظی می کنند .

سر انجام،پیش نگری این عالم روشن ضمیر ، روزشنبه 15 بهمن 1345 هجری شمسی برابربا 24 ماه شوّال 1386 هجری قمری و شب شهادت رئیس مذهب شیعه ، حضرت امام جعفر صادق علیه السلام تحقق پیدا می کند و حوزه علمیه خراسان ، مؤسّس و پشتیبان خودرا از دست می دهد و روح پاک و بلند این عالم خدمتگزار به مردم و طلاب و مردم مستأصل و مستضعف و بی پناه ،به عرش وملکوت پرواز می کند .

وفات

فقیه سبزواری روز شنبه 24 شوال 1384 ه‍ . ق برابر با 15 بهمن 1345 ه‍ . ش در 77 سالگي رحلت نمود و در محل مدرسه باغ رضوان به خاك سپرده شد .

هم اکنون با توسعه حرم مطهر حضرت ثامن الحجج علیه السلام ، مزار ایشان در صحن شمالی و در جوار مقبره شیخ طبرسی در محوطه ای با صفا و گلکاری شده واقع شده است . مرقد فقیه و فیلسوف بزرگ مرحوم آیـ الله حاج شیخ محمد تقی آملی نیز بنا به وصیت خودشان در کنار مرقد مرحوم فقیه سبزواری واقع شده است .

منابع

مؤسّسه مطالعات و پژوهش های سیاسی

کتاب مکارم الاثار تألیف مرحوم معلم حبیب آبادی

پایگاه اطلاع رسانی حوزه علمیه خراسان

دانشنامه های انقلاب اسلامی و تاریخ ایران

کتاب مشاهير مدفون در حرم رضوي، ابراهيم زنگنه، ص 167.

 وبلاگ زندگی نامه مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری

کتاب عمری پر افتخار یا زندگی نامه مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری

انجمن مفاخر فرهنگی، اثرآفرینان، ج4، ص300.

روایت مرحوم آیة الله فقیه سبزواری از قیام مسجد گوهرشاد به عنوان شاهد عینی :

 

http://hawzahnews.com/TextVersionDetail/396365

 

استقبال از مرگ

در آخرین روزهایی که فضلا و طلاب در حوزه درس ایشان می نشینند و از بیانات علمی و فقهی ایشان استفاده می کنند ، دفعتا به شاگردان خود خطاب نموده و کتاب را محکم به هم زده و چنین می فرمایند :

" این آخرین جلسه درس و بحث من است و دیگر مرا در اینجا نخواهید دید . "

از شنیدن این مطلب ، طلاب متاثر وناراحت می شوند اما خود مرحوم فقیه سبزواری ، این سخن را با تبسم و بشاشت می گویند و هرگز اثری از حزن و غم و ترس در چهره ایشان دیده نمی شود .

بلی ، مرحوم فقیه سبزواری فرزند آن مولائی است که می فرماید :

 

" والله ابن ابیطالب آنس بالموت من الطفل بسدی امه " بخدا سوگند پسر ابی طالب آن چنان عاشق مرگ است که از علاقه فرزندی به پستان مادرش بیشتر مأنوس و در دنبال آن است .

مردان الهی ، هرگز از مرگ نمی ترسند زیرا شعار آن ها این است :

 

مرگ اگر مرد است ، گو نزد من آی

تا در آغوشش بگیرم تنگ تنگ

یا :

پیمانه هرکه پر شود ، می میرد

پیمانه ما ، چو پرشود ، زنده شویم

 

مرحوم فقیه سبزواری چرا از مرگ بهراسد و چرا از انتقال به عالم دیگر هراسی داشته باشد ؟ عمری را به خدمت خالق و مخلوق طی کرده و روزگاری را در راه ترویج آیین جدش سپری کرده است . وظیفه سنگینی بر عهده داشته است که به نحو احسن ، وظیفه خطیر و مقدس خودرا انجام داده است و منتظر لقای رحمت پروردگار خویش است .

منبع :

کتاب عمری پرافتخار ، خاطرات زندگانی حضرت آیة الله العظمی فقیه سبزواری

صفحات 84 تا 89

 

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/168

اختلاف نظرهای حاکم بر فضای فلسفی حوزه علمیه مشهد

 

اختلاف نظرهای حاکم بر فضای فلسفی حوزه علمیه مشهد 

 

 

دانلود فایل

 

تلگرام

 

https://t.me/faghih_e_sabzevari/7593

https://t.me/faghih_e_sabzevari/7592

 

ثبت آرامگاه آیة الله میرزا موسی فقیه سبزواری به عنوان اثر ملی

 

ثبت آرامگاه آیة الله میرزا موسی فقیه سبزواری در سبزوار به عنوان اثر ملی

 

 

دانلود فایل

وعّاظ و خطبای شهیر و همروزگار با  مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری

 

وعّاظ و خطبای شهیر و همروزگار با
مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری
در مشهد ،
از سال 1300 تا 1345 شمسی

برداشتی از گفتگو با حجة الاسلام سید مهدی طباطبایی و حجة الاسلام دهشت

پژوهش و تدوین :

سید محمد فقیه سبزواری


دانلود با فرمت word

دانلود با فرمت pdf

شخصیت و خدمات و آثار مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری در آینه تاریخ شفاهی

 

شخصیت و خدمات و آثار مرحوم
آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری
در آینه تاریخ شفاهی

بر اساس مقاله :

اهميت تاريخ شفاهي روحانيون و اقدامات آستان قدس رضوي در اين حوزه
نویسنده :
نورالدين حسين سنابادي عزيز ( کارشناس مصاحبه )

منبع :

مجموعه مقالات نخستين همايش
تاريخ شفاهي ايران
شانزدهم اسفند 1385
انتشارات سازمان اسناد و كتابخانه ملي جمهوري اسلامي ايران
تهران، 1387
سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران

پژوهش و ویرایش و تدوین :

سید محمد فقیه سبزواری

 

دانلود فایل با فرمت WORD

دانلود فایل با فرمت PDF

تلگرام

https://t.me/faghih_e_sabzevari/7585

https://t.me/faghih_e_sabzevari/7586

 

مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری  مدافع فلسفه اسلامی

 

 

مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری

مدافع فلسفه اسلامی

 

پژوهش و تدوین :

سید محمد فقیه سبزواری

 

1

افتخار الحکماء ، از شاگردان برجسته حاج ملا هادی سبزواری ، استاد فلسفه مرحوم فقیه سبزواری

هنگام تحصيل مقدمات نزد اساطين مختلفه بوده و هنگام تحصيل ادبيات نزد اديب نيشابورى كه از اساطين ادب بود ، و فقه نزد مرحوم آقا ميرزا محمد باقر مدرس رضوى و هنگام تحصيل فقه و اصول در سبزوار در وقت مراجعت از مشهد نزد والد ارجمند و آية اللّه آقا حاجى ميرزا حسين كه از بزرگان تلامذه مرحوم حاجى ميرزا حسن شيرازى بود و آية اللّه حاجى ميرزا اسماعيل مجتهد و مرحوم آية اللّه والد ماجد و منظومۀ حاجى ملا هادى سبزوارى نزد مرحوم افتخار كه از تلامذۀ بزرگ مرحوم حاجى ملا هادى سبزوارى بود ، در طب اول طبيب بود ، و هنگام اقامۀ در نجف فقه و اصول نزد مرحوم آية اللّه آقا ميرزا حسين نائینى و مرحوم آية اللّه آقا سيد ابو الحسن اصفهانى و مرحوم آية اللّه آقا ضياء عراقى كه تمامى آن ها اجازۀ اجتهاد داده كه صورت آنها درج خواهد شد.

( بخشی از زندگی نامه خودنوشت مرحوم فقیه سبزواری )

منبع :

کتاب میراث اسلامی ایران ، دفتر هفتم ، ص 71 ، رساله سوم ، احوال آیت الله میرزا حسین سبزواری به قلم خودش ،

روایت مرحوم معلم حبیب آبادی ، به کوشش دکتر رسول جعفریان ، قم ، کتابخانه آیة الله مرعشی نجفی ، 1377

 

2

استاد دکتر محمد رضا شفیعی کدکنی ،

از شاگردان درس فلسفه مرحوم فقیه سبزواری :

حال  که به اینجا رسید ،  بد نیست از یک تن دیگر که در این شاخه  از معرفت ،  بر من حق استادی دارد‌ ، یاد‌ کنم ؛ و آن مرحوم آیة الله حاج میرزا حسین فقیه سبزواری است که  "  امور عامّه  شرح منظومه " را نزد او نیز خوانده‌ام و با اینکه در آغاز اصرار داشت که قبول  نکند  و می گفت  : من سا لها ست «تارک» ام ولی وقتی درس را شروع کرد،از بسیاری مدعیّان که ما دیدیم ، بهتر و مسلّط و خوش‌تقریرتر بود    .

مجله بخارا , فروردین و اردیبهشت 1388 - شماره 70  ،  مقاله مشهد و کتابفروشی های پنجاه سال پیش

متن کامل مقاله را در این نشانی بخوانید :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1291

 

3

‌‌‌حـکیم‌ الهی

(زندگی،آثار و احوال استاد سید جلال الدین آشتیانی در گفتگو با استاد‌ مـوسوی‌)

استاد موسوی :

مـرحوم فـقیه سبزواری از مدافعان فلسفه‌ اسلامی بودند

 

فـروغ‌ انـدیشه:چرا آقای آشتیانی به مشهد نقل مکان کردند(در سال 1338 هـ.ش)آیا علت‌ آن‌ مقابله بـا جو ضد فلسفی حوزه مشهد بود؟

استاد موسوی:عوامل مختلفی داشته‌ است،وجود بـارگاه ملکوتی‌ حضرت‌ رضا(ع)و تـقاضای‌ بـرخی دوستانشان برای تدریس در دانشگاه فردوسی.ولی هیچ‌گاه از ایشان نشنیدم که به‌ جهت تقابل با جریان ضد فلسفی مشهد به این شهر آمده باشند.از عوامل دیگر‌ این بود که‌ ایشان در مشهد مراجعات کـمتر و آرامش و وقت بیشتری داشتند تا به کارهای تحقیقی و پژوهشی خود بپردازند.وقتی که تحصیل ایشان تمام شد،تصمیم می‌گیرند کاری کنند که هم‌‌ از‌ جهت عملی برای خودشان مفید باشد و هم احـیاء آثـار گذشتگان باشد؛لذا مشهد برای ایشان‌ مناسب‌تر بود.

فروغ اندیشه:شما چگونه با آقای آشتیانی آشنا شدید؟در مورد کیفیت آشنایی و چگونگی‌ ورود‌ به‌ کلاس‌های ایشان توضیح دهید؟

استاد موسوی:من در سال 68 از طریق نظام حـوزوی شـاگرد ایشان شدم.از موقعی که دیپلم‌ گرفتم،علاقمند به فلسفه و عرفان بودم،لذا به حوزه‌ قدم‌ گذاشتم و پس از طی مقدمات و منطق،شروع به خواندن فلسفه نمودم.و تنها استاد منحصر به فرد در حـوزه مـشهد،در زمینه‌ فلسفه،ایشان بودند.از ابتدا با ایشان،منظومه‌ حاج‌ ملا‌ هادی سبزواری را شروع کردیم‌.البته‌‌ قبل‌ از این با ایشان از طریق مطالعه آثار و مقالاتشان آشنا بودم.وقتی اسم ایشان را شـنیده و آثـارشان را مـطالعه کردم،در‌ درون‌ خود‌،احساس عـلاقه بـه ایـشان پیدا می‌کردم.کلاس اول‌ ما‌ با ایشان،درس منظومه سبزواری با حدود پانزده طلبه در مدرسه امام صادق(ع)بود که تازه تا آخر هـم‌ هـمین‌ تـعداد‌ باقی نماندند.

فروغ اندیشه:به‌هرحال با جو ضـد فـلسفی حوزه‌ مشهد در تقابل بودند؟

استاد موسوی:اولا:همان زمانی که پیروان میرزا مهدی اصفهانی(ره)در حوزه علیمه مشهد‌ غلبه‌ پیدا‌ کردند و وجـهه مـشهد بـه وجهه ضد فلسفی مشهور شد،اینگونه نبود‌ که‌ در حوزه، مـدرس و مدافع فلسفه نباشد.در همین شبستان مسجد گوهرشاد،آقای حلبی منبر می‌رفت و فلاسفه‌ را‌ نفرین‌ می‌کرد و در شبستان دیگر،منبری دیـگر صـراحتا مـی‌گفت که اینها نمی‌فهمند و جاهلند‌.و از‌ فلسفه‌ اسلامی دفاع می‌کرد.یا مثلا مـرحوم فـقیه سبزواری از مدافعان فلسفه‌ اسلامی بودند.پس‌ در‌ گذشته‌ هم اینگونه نبود که اینها،یکه‌تاز باشند و هیچ کـس مـقابل آنـها نباشد اگرچه غالب‌ بودند‌.قبل از سال 38 بود که مرحوم میلانی به مـشهد آمـدند و خـود ایشان‌‌ هم‌ اهل‌ فلسفه بودند،پس نوعی مبالغه‌گوی در مورد جو ضد فلسفی حوزه مشهد شـده اسـت‌.

ثـانیا‌:آقای آشتیانی از سال 64 در حوزه تدریس می‌کردند،اما صرف حضور ایشان‌ از‌ سال‌ 38 در مشهد به عـنوان یـک فیلسوف روحانی که طبیعتا با برخی افراد حوزوی هم‌ ارتباط‌ دارند،این‌ خـود کـافی بـود که جبهه مدافع فلسفه حرف‌هایی برای گفتن‌ در‌ مشهد‌ داشته باشد.و ثالثا:یک‌ مرتبه خـود ایـشان به من فرمودند که من به مشهد نیامدم‌ تا‌ با‌ این‌ها بخواهم بـی جـهت درگـیر شوم در عین اینکه باید در نظر‌ داشت‌ که خصوصیات ایشان که صراحت بیان است،بالاخره کـار خـود را می‌کند و هر کجا که کسی‌ مخالفت‌ بکند،با صراحت،بیان می‌کنند کـه ایـشان بـی‌سواد است و یا اینکه نمی‌فهمد‌.

آن‌ کسانی که مخالف ایشان در حوزه بودند‌،حداکثر‌ دو‌ برخورد اینها ایـن بـوده کـه انتقاد کنند‌ و یا‌ برای نرفتن به درس ایشان تبلیغ کنند.چنانچه در موقعی کـه مـن خود‌ به‌ درس ایشان‌ می‌رفتم،سعی بر‌ این‌ داشتیم که‌ بقیه‌ متوجه‌ نشوند تا برایمان مشکل سـاز نـشود‌.در‌ مدرسه امام‌ صادق(ع)از همان ابتدا،جایگاهی برای فلسفه بوده است.و اساتیدی‌ مـثل‌ آقـای آشتیانی و یا دکتر دینانی در‌ آنجا درس داده‌اند.البـته‌ از‌ مـعدود مـدارسی است که تدریس‌ فلسفه‌ و عرفان در آنجا بـوده اسـت.

فروغ اندیشه:خصوصیات ویژه درس ایشان چه بود؟از شاگردان‌ ایشان‌ چه کسانی بودند؟

استاد موسوی:درس آقـای‌ آشتیانی‌ خصوصیات خاص خود‌ را‌ داشـت مـثل شخصیت‌ خـودشان‌،مـنحصر‌ بـه فرد بود.درس ایشان برای همه قـابل اسـتفاده نبود؛چرا که ایشان بسیار‌ سنگین‌ و سطح بالا درس می‌دادند؛لذا با‌ گذشت‌ جـلسات،تـعداد‌ طلاب‌ رو‌ به کاهش می‌رفت. و علت‌ اصـلی آن سنگینی مطلب بود.و خـود فـلسفه هم که مشکلات و صعوبت خـاص خـود را دارد‌؛لذا‌،تعداد آنها که مداوم از کلاس‌ها‌ استفاده‌ می‌کردند‌،خیلی‌ کم‌ بود و از برجسته‌ترین‌‌ شاگردان‌ ایـشان در مـشهد،آقای حسینی آملی و یا آقـای حـسینی شـریف بودند.

فروغ انـدیشه:چـه ویژگی‌هایی درس‌ ایشان‌ را‌ از لحـاظ عـلمی،اخلاقی،از بقیه کلاس‌ها‌ متمایز‌ می‌کرد؟

استاد‌ موسوی‌:به‌ لحاظ‌ علمی و درسی،ایشان برای شاگرد مـبتدی مـشکل و بی فایده بود.و از جهت دیگر هـر کـجا که در درس،مـناسبتی پیـدا مـی‌شد،به جهت علاقه شـدید خودشان به‌‌ عرفان،گریزی به مطالب عرفانی می‌زدند.و عرفان به مراتب مشکل‌تر از فلسفه بود.سـومین‌ خـصوصیت درس ایشان این بود که اگر مـسئله‌ای بـه مـسائل دیـگری از فـلسفه مرتبط می‌شد، مـطالب‌ دیـگری‌ خارج از عبارت گفته می‌شد به طوری که با دو یا سه جلد اسفار،گویا که همه‌ مـطالب فـلسفی نـزد ایشان خوانده شده باشد.و این اگرچه حـسن اسـت؛زیـرا‌ نـشان‌ از تـسلط ایـشان به همه مباحث دارد اما به‌هرحال کار طلبه را مشکل می‌کند.درس دیگر ایشان این بود که بر متن،زیاد‌ تأکید‌ نمی‌کردند و فقط از روی متی‌ می‌خواندند‌ و آن را ترجمه نمی‌کردند.این‌ از جهت درسـی بود اما از جهت علمی به جهت غوری که در آثار گذشتگان داشتند و شاید کمتر فیلسوف‌ یا‌ عارفی باشد که ایشان‌ در‌ کتب او غور نکرده باشند چنانچه از تحقیقات و کتب ایشان بر می‌آید لذا ایـشان از جـهت مبانی و همچنین تسلط به مسائل،خیلی قوی بودند. و از جهت اخلاقی،مهم‌ترین خصوصیات ایشان‌ حرّیت‌،صراحت لهجه و شجاعت بود و برای‌ او مهم نبود که صاحب نفوذی از حرف ایشان،بدش بیاید.آنـچه را کـه فکر می‌کردند،درست‌ است بیان می‌کردند و اصلا اهل مجامله و پرده پوشی‌ نبودند‌ و این صراحت‌ مربوط به همه‌ جهات،مثل برخورد با افراد می‌شد.ضـمن ایـنکه ایشان خیلی مهربان بودند؛بـه طـوری‌ که‌ شخصی بعد از چند جلسه درس،محبت عمیق ایشان به‌ دانشجو‌ را‌ حس می‌کرد.اگر متوجه‌ می‌شدند که طلبه‌ای مشکلی دارد،سعی در برطرف کردن آن می‌نمودند.ایشان نـه ‌‌وابـسته‌ به‌ جایی بود و نـه طـمعی به کسی یا چیزی داشت؛لذا صراحت لهجه‌ ایشان‌ شامل‌ همه ابعاد برخوردشان اعم از برخوردهای اجتماعی و سیاسی می‌شد.علی رغم آنچه که مشهور است‌، ایشان اصلا از لحاظ اجتماعی گوشه‌گیر نبودند،مـثلا هـر روز رادیوهای خارجی را‌ برای اطلاع‌ از وضعیت‌ موجود‌ گوش می‌دادند.و با اشخاص مختلف از افکار مختلف و حتی با خارجی‌ها برخورد داشتند و بالاخره از لحاظ سیاسی و اجتماعی نظراتی برای خود داشتند.

فروغ اندیشه:یکی از انـتقاداتی کـه به حـوزه‌های علمیه‌ می‌شود این است که کاری به مسائل‌ اجتماعی و دردهای جامعه ندارند.خیلی از روحانیون حداکثر کارشان ایـن است که بیایند، درسی در حوزه خود بدهند و به خانه برگردند؛آیـا اسـتاد آشـتیانی‌ هم‌ همینگونه بود؟

استاد موسوی:اول باید دید که دردهای جامعه ما چیست امروز اگر از یک نفر عامی بـپرسید ‌ ‌کـه درد جامعه چیست،اولین چیزی که به ذهن می‌رسد،مشکل اقتصاد‌ و یا‌ فحشاء اسـت ولیـ‌ ایـنها دردها و مشکلات محسوس است ولی ما مشکلات غیر محسوس هم داریم که همواره در پشت پرده مخفی هـستند.و مشکلات اعتقادی از این جمله‌اند.اگر کسی‌ دچار‌ انحراف اعتقادی‌ یا الحاد شد،او بـه هلاکت ابدی می‌افتد.هـر گـروهی به جهت تخصصی که دارد،باید قسمتی از مشکلات را حل کند؛توقع این که مثلا فیلسوفان‌ یا‌ فقهاء‌،مشکلات اقتصادی را حل کنند‌، توقعی‌ بی‌جاست‌.یکی از مهم‌ترین وظایف فیلسوف در جامعه ما،پاسخ به شـبهات اعتقادی‌ است و لازمه آن،درس و بحث و مطالعه و تحقیق در فلسفه‌ است‌.آقای‌ آشتیانی در جهت‌ تخصص خود فعالیت کرده‌اند و همین‌ تدریس‌ در دنشگاه و حوزه و تربیت شاگردان، بزرگ‌ترین خدمت به فرهنگ جامعه و زیر بناهای اعتقادی است.البـته اگـر فیلسوفی یا فقیهی‌، نظری‌ در‌ رابطه با مسائل اجتماعی و اقتصادی یا غیر آن دارد،باید‌ آن را اظهار کند که این کار را هم می‌کنند؛اما در هر حال،خارج از حوزه تخصصی‌ اوست‌ و وظیفهء‌ او بیان راهکار،بـرای‌ حـل مشکل اقتصاد نیست.

فروغ اندیشه:آیا‌ می‌شود‌ از استاد آشتیانی به عنون احیاگر فلسفه در عصر کنونی نام برد؟

استاد موسوی:وقتی صحبت از‌ احیاگر‌ می‌کنید‌،یعنی خللی و خاموشی در فلسفه رخ داده و حالا کسی بـه دنـبال روشنی‌ مجدد‌ آن‌ است.هیچ‌گاه فلسفه اسلامی در حوزه‌های علیه نمرده‌ است تا احیاگری بخواهد.سنت فلسفه‌ از‌ قدیم‌ بوده است و برخی فلاسفه آن را پیشرفت‌ داده‌اند و نه اینکه احیا کرده باشند.البـته‌ احـتمال‌ دارد گـاهی شدت و ضعفی بوده باشد.اگـر مـنظور از احـیاگری،معنای لفظی کلام‌ باشد‌،این‌ حرف نسبت به هیچ‌کس صحیح نیست.اگر مقصود این باشد که شخصی در انتقال‌ سنت‌ فلسفی نـقشی داشـته اسـت.البته این درست است‌ و استاد آشتیانی نقشی بـسزا در‌ ایـن‌ انتقال‌ داشته‌اند هم از جهت تربیت شاگردان و هم از جهت‌ تألیفاتی که داشته‌اند.و کمتر کسی پیدا‌ می‌شود‌ که کاری به عـظمت کـار ایـشان در نشر آثار فلسفی و عرفانی گذشتگان‌ به‌ شیوه‌ امروزی با مـقدمات و حواشی مفصل انجام داده باشد.البته‌ ممکن است نقص‌هایی در نحوه چاپ‌ باشد‌ ولی‌ باید انصاف داشت که با امـکانات بـسیار مـحدودی که داشتند واقعا کار‌ ایشان‌ به صورت یک تنه،کاری مـعجزه آسـا بود.

نقش دیگری که منحصر به ایشان می‌شود این‌ است‌ که در بین فلاسفه بعد از ملا صـدرا تـقریبا تـنها فیلسوفی است‌ که‌ به تاریخ فلسفه نیز اهتمام داشته‌اند و مثلا‌ مقدمات‌ بـسیاری‌ کـه‌ ایـشان نوشته‌اند،تاریخی از فلسفه نیز‌ می‌باشد‌.و ایشان اطلاعاتی را که بیشتر جنبه افواهی دارد و از اساتید خود شـنیده بـودند‌،در‌ کـتب خود منعکس کرده‌اند،که‌ اگر‌ ایشان نمی‌نوشتند‌،هیچ‌‌ گاه‌ به ما منتقل نمی‌شد.و ایـن در‌ دنـیای‌ امروز که به تاریخ فلسفه،بیش از خود فلسفه اهتمام‌ می‌ورزند،قابل‌ توجه‌ اسـت.

فـروغ انـدیشه:لطفا کمی در‌ مورد خصوصیات اخلاقی ایشان‌ توضیح‌ دهید؟

استاد موسوی:ایشان نسبت به‌ دانشجویان‌ و طـلبه‌ها حـتی اشخاصی که حتی یک روز درس‌ ایشان نیامده بودند،بسیار مهربان‌ بودند‌.خصوصیات دیـگر ایـشان کـه شاید‌ خیلی‌ها‌ توجه‌ نداشته‌ باشند،مسئله‌ تواضع‌ ایشان است که در‌ برخوردهای‌ اولیه این طور مـی‌نمود کـه ایشان هیچ‌کس‌ را قبول ندارد،ولی این،به خاطر‌ صراحت‌ لهجه ایشان بود امـا از نـظر‌ اخـلاقی‌،واقعا متواضع‌‌ بودند‌ نه‌ اینکه ادای تواضع در‌ آورند و حتی در برخورد با دانشجویان و طلاب خود را هیچگـاه تـافته جـدا بافته نمی‌دانستند‌.در‌ مسیر برگشت از درس،به هر‌ طلبه‌ای‌ سلام‌ می‌کردند‌.من‌‌ خودم شـاهد بـودم‌ که‌ مخالفین فلسفه،گاهی جواب سلام ایشان را نمی‌دادند.هیچ‌گاه اجازه‌ نمی‌دادند کسی دست ایشان را ببوسد‌ و حـتی‌ یـک‌ مرتبه در بین دو درس،دعوایی بر‌ سر‌ این‌‌ شد‌ که‌ کسی‌ می‌خواست،دست ایـشان را بـبوسد و ایشان قبول نمی‌کردند به طور کلی از مـرید و مـراد بـازی متنفر بودند.

به نظر بنده از ایشان مـی‌توان بـه عنوان حکیم الهی‌ و استاد مسلم عصر حاضر در فلسفه و عرفان یاد کرد،فلسفه بـرای اسـتاد تمام زندگی‌اش بود و هیچ وقـت اسـتاد به آن بـه عـنوان یـک‌ شغل نگاه نمی‌کرد.استاد آشتیانی پیـرو حـکمت‌ متعالیه‌ هستند البته نه به عنوان یک مقلّد بلکه‌ پیروی ایشان از یـک مـکتب یک پیروی تحقیقی است.زیرا در بـسیاری از موارد انتقاداتی نسبت‌ بـه مـلا صدرا وارد می‌کنند‌ و یا‌ در مقام پاسـخگویی بـه برخی از انتقاداتی که به ملا صدرا شده،بر می‌آیند.

استاد در فلسفه متأثر از مـلا صـدرا و در عرفان‌ از‌ ابن عربی است.امـتیاز اسـتاد‌ در‌ مـقایسه با سایر اسـاتید فـلسفه بعد از ملا صدرا،در تـعدّد آثـار ایشان و نیز احیای آثار گذشتگان از طریق‌ تصحیح،تنقیح و نیز مدّون کردن‌ تاریخ‌ فلسفه اسـلامی اسـت.لذا‌ اگر‌ کسی بخواهد فلسفه‌ اسلامی بـخصوص حـکمت متعالیه را بـشناسد،بـدون در نـظر گرفتن آثار استاد امـکان پذیر نیست.و از بهترین آثار استاد می‌توان به شرح فصوص الحکمه اشاره کرد.

 

منبع :

مجله حکمت رضوی , تابستان 1383 - شماره 8

" جیگی جیگی " ، قهرمان ماجرایی ست با عبرت های بسیار اما برای اولی الابصار

 

به فتوای آیات عظام فقیه سبزواری و میلانی ،

پیکر جیگی جیگی ، در حرم حضرت رضا علیه السلام ،

ماندگار ؛ و نامش جاودانه شد .

 

 

کتاب مطرب عشق ، حاوی سرگذشت جیگی جیگی ننه خانم

مردی با دلی پر ازغم که شادی هدیه می کرد

تنها و فقیر اما سرشار از شعور و معرفت

 ***

به فتوای آیات عظام فقیه سبزواری و میلانی ، پیکر جیگی جیگی ، در حرم حضرت رضا علیه السلام ، ماندگار ؛ و نامش جاودانه شد .

" جیگی جیگی " ، قهرمان ماجرایی ست با عبرت های بسیار اما برای اولی الابصار

دکتر علی شریعتی ، در وصیت نامه اش ، از جیگی جیگی یاد کرده است

فستیوال نمایش عروسکی جیگی جیگی ، با برند جهانی

فرمت word

فرمت pdf

 

تلگرام :

فرمت word

https://t.me/faghih_e_sabzevari/7575

فرمت pdf

https://t.me/faghih_e_sabzevari/7576

به فتوای آیات عظام فقیه سبزواری و میلانی ، جیگی ، جیگی ، در حرم حضرت رضا علیه السلام دفن شد

 

به فتوای آیات عظام فقیه سبزواری و میلانی ،

جیگی ، جیگی ، در حرم حضرت رضا علیه السلام دفن شد

 

روایت زندگی نوازنده ای که در بارگاه رضوی دفن شد؛

«جیگی جیگی» مطرب دوره گرد مدفون در حرم امام رضا(ع) و درس هایی برای مسلمانی ما

 

 

 

داستان جیگی جیگی نوازنده دوره گردی که حالا در ایوان عباسی حرم امام رضا(ع) مدفون است،از آن ماجراهای پر و رمز و رازی است که مشهدی ها سینه به سینه نقلش می کنند.

 

 

ایوان عباسی-حرم مطهر رضوی

مصطفی دالایی-مشهدی ها جیگی جیگی را خوب می شناسند و بسیاری در موردش شنیده اند . حتی تعدادی آرامگاه او  در ایوان عباسی صحن انقلاب حرم رضوی را  بلدند و برایش نذر و نیاز  می کنند.
«جیگی جیگی» که کسی اسم واقعی او را نمی داند نوازنده ساده و گمنامی در دهه 40 در مشهد بود. نسلی که در دهه های 30 و 40 شمسی دوران جوانی و یا میانسالی خودشان را درمشهد سپری کرده اند خصوصا اهالی محله قدیمی نوغان مشهد، چهره دوره گردی با قامتی متوسط و استخوانی با موهای صاف و خرمایی را به یاد می آورند که با چهره ای ژولیده و با لباس های عجیب غریب همراه با یک کلاه پوستی که دم روباهی به عنوان حمایل از آن آویزان کرده بود؛ با دف و دایره زنگی که همراهش بود هر روز پس از سلام به آقا امام رضا(ع) بلند می خواند:
جیگی جیگی ننه خانوم
بیا بشین روی زانوم
رو زانوم سنجد داره
یه کمی بخور قوت داره.
در توصیف نوع لباس جیگی جیگی اختلاف نظر است. برخی  او را با  لباس محلي مردم بيرجند به خاطر دارند و برخي ديگر با لباس محلي کردهای شمال خراسان و گروهي هم او را مردي مي خوانند كه لباسي چون ديگران مي پوشيده اما كلاهي بر سر مي گذاشته كه دم روباهي از آن آويزان بوده است .
درباره اين اختلاف نظر در شكل ظاهري جيگي جيگي ننه خانم، در خاطره میانسالان  وکهنسالان مشهدی مي تواند گفت که بعید نیست او در سال ها و فصول گوناگون از لباس های مختلف استفاده می کرده است.
جیگی جیگی احترام ویژه ای برای امام رضا(ع) قائل بود به گونه ای که هر روز پس از خروج از غار خود ابتدا به حضرت ثامن الحجج(ع) سلام می داد و سپس کار روزانه خود را آغاز می کرد.
علاقه او به ساحت امام رضا(ع) به حدی بود که در گذر از کوچه های محله نوغان و یا سایر مناطق آن دوران مشهد، که دسترسی و رویت گنبد و بارگاه عالم آل محمد(ص) به سادگی ممکن بود؛ بلافاصله تنبکش را به نشانه احترام و ادب پشت سر و یا زیر لباس مندرسش پنهان می کرد و پس از سلام  به حضرت و وقتی مطمئن از محو شدن چشم انداز گنبد می شد، آوازه خوانی و تنبک زنی را شروع  می کرد.
این حسن ادب و احترام جیگی جیگی به نمادها و مصادیق دینی و مذهبی بنا به گفته برخی از روحانیون مشهدی، شامل آنها نیز می شده و «جیگی جیگی ننه خانوم» حتی با دیدن روحانیون نیز با مخفی کردن تنبکش دست از آوازه خوانی بر می داشت و پس از احوال پرسی و چاق سلامتی و عبور از آنان شروع به تنبک زنی و آوازه خوانی می کرد.
تنبک زنی و آوازه خوانی جیگی جیگی متاثر از صفای باطنی اش به منظور شادمان کردن مردم و با هدف امرار معاش بود و همین باعث می شد تا تنبک زنی و آوازه خوانی اش بر دل مردم بنشیند.
او روزها را به تنک زنی و آواز خوانی می گذراند و شب هایش را در خانه غار مانند خود درون کالی، آخر کوچه نوغان مشهد به صبح می رساند .
مدل خانه او در سطح شهر يگانه بود. اين سکونت گاه ويژه، اتاقكي غار مانند در داخل  كال (كانال) انتهاي كوچه نوغان جايي نزديك دبیرستان حاج تقی آقا بزرگ امروزی بود .
جیگی جیگی گرچه خودش سراسر اندوه بود ولی آرزویی جز شادی دل مردم نداشت و با تمام علاقه ای که به شغلش داشت در ماه های محرم و صفر به احترام امام حسین (ع) دست به دف و دایره نمی زد و در این ایام دیگر از او خبری نبود گویا در این روزها در خانه اش با تنهایی خودش خلوت داشت حالا بماند که چه می خواست و چه آرزو می کرد.
مرگ جیگی جیگی  و اتفاق عجیب در دفن او
مردم محله قدیمی نوغان مشهد خوب به یاد دارند روزی را که به دلیل غیبت چند روزه این نوازنده با سرکشی از خانه اش؛ با جسد بی جان او روبرو شدند. آنان با ديدن اين صحنه، جنازه  او را به غسالخانه شهر كه در میدان طبرسی قرارداشت منتقل كردند. جنازه جیگی جیگی بدلیل مشخص نبودن بستگانش شبی در غسالخانه ماند و پس از آن با توجه به عدم مراجعه خویشاوندانش بنابر رسم آن دوران قرار شد توسط ماموران شهرداري در قبرستان گلشور كه قبرستان عمومي شهر بود، به خاك سپرده شود.
همزمان با انتقال جسد جیگی جیگی به سردخانه ؛ جنازه یکی از تجار معروف آن زمان مشهد برای نگهداری شبانه به  غسالخانه منتقل شد.
صبح روز بعد خویشان آن مرد تاجر با حضور در غسالخانه جنازه را تحویل گرفته و برای انجام مراسم ابتدا راهی خانه و سپس حرم مطهر امام رضا(ع)، برای دفن شدند. از سوی دیگر کارگران شهرداری نیز جنازه جیگی جیگی را برداشته و برای دفن به قبرستان عمومی شهر می برند و چون او کسی را نداشت،  مراسم کفن ودفنش به سرعت انجام شد.
از سویی بستگان آن تاجر  پس از انجام مراسم خداحافظی جنازه با منزل و انتقال وی به حرم مطهر رضوی، برای گذاشتن او در آرامگاه ابدیش در کنج ایوان عباسی، به منظور وداع آخر كفن را از روي صورت او پس مي زنند اما با صحنه ای غیر قابل باور روبرو می شوند. آنان می بینند جنازه اي كه تاکنون حمل می کردند جنازه «جيگي جيگي ننه خانم»  است . آنها ابتدا به قبرستان گلشور مراجعه مي كنند و وقتي از دفن  پدر خود مطلع می شوند تنها راه را گرفتن مجوز نبش قبر از مراجع تقلید حاضر در مشهد می یابند.
برهمین اساس به سراغ آيات عظام سبزواری و میلانی مي روند اما هر دوي اين مراجع آن زمان مشهد، با خواسته آنان مخالفت کرده و می گویند دفن  جیگی جیگی در حرم مطهر رضوی، خواست خدا و امام رضا(ع) بوده و نبش قبر به لحاظ شرعی صحیح نیست.
به این ترتیب مطرب دوره گرد و گمنام و  بدون خانواده، براي هميشه در ایوان شمالی صحن انقلاب که به ایوان عباسی شهرت دارد، ساکن می شود.
 خاطره خوانی رضا کیانیان از جیگی جیگی
رضا کیانیان بازیگر مشهدی سینما و تلویزیون خاطره اش را درباره این مرد مطرب این طور تعریف می کند: پدر ما در مشهد در بازارچه حاج آقا جهان مغازه طباخی داشت و تابستان‌ها مرا به دم دکان خود می‌برد و آن‌جا شاگردی می کردم و در همان‌جا بود که وقتی جیگی جیگی بساط نمایشش را پهن می کرد، یکی از مشتری‌هایش من بودم.
 
 
فردی سیه چرده و لاغر بود و ساز محلی می زد. موسیقی‌اش شاد بود هرچند خودش غم خاصی داشت. مردم مشهد برایش روایت های زیادی ساخته بودند. چون طبق فرهنگ فولکلور مردم نظرات خود را وارد اتفاقات می‌کنند  روایات گوناگونی که در مورد او وجود دارد نشان‌گر اهمیت این شخصیت است.
جیگی جیگی هرگز دنبال پول نبود. در آن زمان که کودکی ۱۰-۱۲ ساله بودم، حرکات او که با ساز انجام می‌داد برایم شگفت‌انگیز بود و شاید علاقه‌ای که به عروسک نمایشی او داشتم باعث شد بعدها سراغ تئاتر بروم. در همان زمان بچه دیگری هم بود به نام محمدرضا که محو مضراب جیگی‌ جیگی می‌شد. پدر محمدرضا قاری قرآن بود و در مغازه‌اش به او تمرین قرآن می‌داد و این کودک کسی نبود جز محمدرضا شجریان که در دوره کودکی‌اش هرکس صدای قرآن خواندن او را می‌شنید میخکوب می‌شد.
 
 
داود کیانیان برادر رضا کیانیان هم به ماجرای عجیب مرگ جیگی جیگی اشاره  دارد و این اتفاق را شاهکاری غریب توصیف می کند و می گوید: تصوری که از جیگی جیگی در ذهنم هست متعلق به زمانی است که در باغ ارگ مشهد که پر از سینما بود، با پدرم به سینما می‌رفتیم. گاهی در رفت و آمدهایمان جیگی جیگی را می‌دیدیم که ساز می‌زد و عروسک بزغاله‌اش را می رقصاند و این حرکات برای من بسیار جذاب بود. از پدرم می خواستم بمانیم و او را ببینیم و به او پول بدهیم و این تصویر ذهنی من از او بود اما همیشه تصویری زنده است.
لازم به ذکر است که کتاب زندگی نامه «جیگی جیگی، ننه خانوم» به همت : محمد برومند با خاطراتی از هنرمندان مطرح مشهد هم چون رضا کیانیان و برادرش داوود کیانیان، مرحوم امیر قویدل کارگردان سینما و تلویزیون، رضا صابری و.. منتشر شده است و در سال آینده نخستین جشنواره بین المللی هنرهای نمایشی به نام این هنرمند بزرگ برگزار خواهد شد.
 
 
 
 

زندگی نامه خود نوشت مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری

 

از آخرین تصاویر مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری 

 

زندگی نامه خود نوشت مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری

به روایت علامه میرزا محمد علی معلم حبیب آبادی و کوشش دکتر رسول جعفریان

کتاب میراث اسلامی ایران ، دفتر هفتم ، از انتشارات کتابخانه آیة الله مرعشی نجفی ، قم 1377

پژوهش و تدوین :

سید محمد فقیه سبزواری

 

دانلود فایل