نگاهی متفاوت به نقش حاج آقا حسین قمی ‌در تحولات اجتماعی و سیاسی ایران

 

 

نگاهی متفاوت به نقش حاج آقا حسین قمی ‌در تحولات اجتماعی و سیاسی ایران

 

 

استاد جلالی در گفتگو با «اجتهاد» مطرح کرد؛

نگاهی متفاوت به نقش حاج آقا حسین قمی ‌در تحولات اجتماعی و سیاسی ایران

 

اگر قیام و نهضت مسجد گوهرشاد به دست بزرگانی چون حاج آقا حسین قمی‌ یا میرزا محمد آقازاده تا پایان رهبری می‌شد، کمتر به خشونت کشیده می‌شد و مردم کمتر آسیب می‌دیدند. آنها می‌توانستد جوری این حرکت بزرگ را اداره کنند که آسیب کمتری به نفوس مردم می‌رسید.

 

به گزارش شبکه اجتهاد، آیت‌الله العظمی‌حاج آقا حسین طباطبائی قمی‌ از مراجع وارسته‎ای است كه از لحاظ علمی‌ در جایگاه بالایی قرار دارد. نام او همیشه به عنوان رهبر قیام علیه کشف حجاب رضاخان در مشهد یاد می‌شود و در مقاطع مختلف بخصوص در دوران خفقان رضاخانی با حضور در صحنه‎های مختلف سیاسی بخوبی نشان داد که مرجعیت شیعه هموراه عدالت خواه و ظلم ستیز بوده است. 
از این رو به مناسبت سالروز رحلت این فقیه اخلاق‌مدار، استاد غلامرضا جلالی دانش آموخته حوزه علمیه مشهد، معاون پژوهشی بنیاد پژوهش‌های اسلامی‌ و معاون سابق پژوهشی مركز اسناد انقلاب اسلامی‌ خراسان، در گفتگو با خبرنگار اجتهاد به تبیین و بررسی دوره‎های مختلف زندگی و ابعاد اخلاقی، سیاسی، مبارزاتی و علمی‌ آن مرجع و فقیه بزرگوار پرداخته است. متن کامل این گفتگو از منظر خوانندگان فرهیخته می‌گذرد.

اجتهاد- زندگی فقها و مراجع از جهات مختلف علمی، اجتماعی و سیاسی قابل بررسی است، در زندگی آیت‌الله حاج آقا حسین قمی‌‌ کدام وجه پررنگ‌تر بوده است؟
استاد جلالی- مرحوم آیت‌الله حاج آقا حسین قمی‌ یکی از بزرگترین شخصیت‌های علمی‌ و فقهی خراسان در اواخر قرن گذشته است و ایشان فوق العاده به مباحث حوزوی تسلط داشت و بیشتر متن‌های درسی را حفظ بود. متن را بدون مراجعه تدریس می‌کرد و از لحاظ حافظه بسیار قوی و استثنایی بود. آیت‌الله قمی‌ هم ‌نزد اساتید بزرگی درس خوانده بود و هم شاگردان بزرگی را تربیت کرد، به گونه‌ای که بعداز رحلت ایشان در خراسان شخصیت‌های پرآوازه‌ حوزه به نوعی از مکتب فقهی ایشان بهره برده بودند.
ایشان در گفتار خودش بسیار محتاط بود و با دقت کلمات را طوری بیان می‌کرد که از حد اعتدال و بیان واقعیت خارج نشود و اگر غلو می‌شد کلمات خود را آنقدر قید می‌زد تا مقصود خود را بدون زیادت و نقصان به مخاطب بیان کند.
در بحث بیت‌المال خیلی دقت داشت و کوچکترین خطایی در ذهن کسی نسبت به ایشان وجود نداشت. این همه نفوذ و موقعیت را ما در کمتر کسی سراغ داریم. ایشان از لحاظ اخلاقی و دقت در بحث علمی‌‌ و عملی اسوه بود. در بعد اجتماعی تاثیرات قابل توجهی داشت و قبل از آیت‌الله میلانی ایشان موثرترین فرد به همراه مرحوم آیت الله میرزا محمد آقازاده در جریانان حوزه مشهد در حد فاصله مشروطه و نهضت گوهرشاد تلقی می‌شود.

اجتهاد- نام میرزا محمد آقازاده کمتر به گوش رسیده ایشان هم جزو علمای مشهد بودند؟
استاد جلالی- بله، ميرزا محمد در سال 1325 هـ. ق و پس از به توپ بسته شدن مجلس بود كه به دستور پدر خود مرحوم آخوند ملا محمدکاظم خراسانی به مشهد وارد شد. همه مؤسسات دولتي و خصوصي و بازار به منظور تجليل از شخصيت ايشان تعطيل كردند و انبوه مردم شهر خود را آماده استقبال كردند. عده‌ای با مكاری و كجاوه تا نيشابور و عده‌ای تا شريف آباد و طرق رفتند و زنان از مزرعه گل ختمی تا صحن امام رضا (ع) بين استقبال كنندگان حضور داشتند.
آيت‌الله آقازاده پس از تشرف به آستان قدس رضوی (ع) به منزلی رفتند كه در كوچه سرحوضان پايين خيابان، از طرف حاج عبدالرحيم صراف و حاج مجلل التوليه و امين‌الشريه و حاج محمد جعفر يزدی كه همه از مبارزين برجسته شهر بودند، تهيه شده بود.
در حدفاصل 1285 تا 1314 شمسی قریب بر 30 سال، مرحوم آقازداه و آیت‌الله حاج آقا حسین قمی‌ در شمار گردانندگان فکری، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی خراسان شمرده می‌شوند. هرچند آن دو، دو سرنوشت متفاوتی داشتند. متفاوت از این نوع که مرحوم میرزا محمد خیلی در نهضت گوهرشاد دخالتی نکرده بود و البته مشورت‌های خردمندانه‌ای به مراجعین در آن جریان داده، ولی به خاطر عنادی که دستگاه سیاسی نسبت به نفوذ ایشان در خراسان داشت دستگیر شد و ماه‌ها شکنجه و نهایتا به شهادت رسید و حاج آقا حسین قمی‌ هرچند آغازگر حرکت بود و مواضع روشنی را در مقابل رضا شاه در مسئله کشف حجاب گرفت اما عملا بعد از مهاجرت به تهران که به قصد گفتگو با رضا شاه اتفاق افتاد و می‌خواست رضا شاه را متقاعد کند؛ مجبور شد ایران را ترک کند. در حقیقت واقعه گوهرشاد به عهده کسانی افتاد که آغازگر نبودند.

اجتهاد- پس سرآغاز قیام مسجد گوهرشاد در واقع آیت‌الله قمی‌ بوده است؟
استاد جلالی- گفتیم که آغازگر نهضت ایشان بودند، اخلاص و تقوا مرحوم حاج آقا حسین قمی‌‌ را قلباٌ قبول داریم و اینکه در خدمت مردم بود و با دولت‌های غربی در ایران معارضه می‌کرد و خیلی هم زحمت کشید و مروج آداب و احکام اسلامی‌ در بین مردم بود، ولی در عین حال خطاهایی هم بوجود آمد، مثلا اگر حاج آقا حسین قمی‌ می‌دانست با سفر ایشان به تهران، در مشهد چه پیش خواهد آمد، شاید ترچیح می‌داد که به تهران نرود.
ازنظر من مرحوم میرزا محمد آقازاده به لحاظ سیاسی پخته‌تر از مرحوم حاج آقا حسین قمی‌‌بود.
 در پرونده گوهرشاد که به عهده شهربانی بوده و امروزه در مرکز اسناد نگهداری می‌شود، تمایز دو دیدگاه مرحوم آقازاده و حاج آقا حسین بوسیله مامورین شهربانی‌ باز تاب یافته است. خفیه نویس شهربانی که با بیت مرحوم آقازداه ارتباط داشته، حرف‌های ایشان نسبت به حاج آقا حسین را شنیده و در سند دقیقی گزارش کرده است. این اسناد روایتگر تجلیل مرحوم آقازاده از حاج آقا حسین است، ولی مرحوم میرزا محمد آقازاده این نکته را نیز گفته است که "حاج آقا حسین آدم سریع التاثیری است". این عین عبارت مرحوم آقازداه است. تاثیرپذیر بودن از نظر مرحوم آقازاده فرد را به واکنش‌های تند و پیش بینی نشده می‌‌تواند بکشاند و این امر می‌تواند پیامدهای ناگواری داشته باشد.
اگر بخواهیم در واقعیت‌های آن زمان دقیق‌تر قرار بگیریم، بیشتر علما و روحانیون مشهد با شناخت خود از رضا خان و بر اساس آن تجربه و سنت‌ها، دوست نداشتند با او روبرو شوند؛ آنها می‌خواستند بگونه‌ای مسائل پیش رود که احترام مرجعیت نشکند و حوزه تخریب نشود و بتوانند در دراز مدت روی رضا خان تاثیر بگذارند. علمای برجسته حوزه احتیاط را بیشتر می‌پسندیدند. ولی آنچه ما از اسناد می‌فهمیم این است که قضایا طوری پیش می‌رود که زمام از دست حاج آقا حسین خارج می‌شود. ایشان به قصد متقاعد کردن رضا خان به تهران می‌رود، اما دیداری صورت نمی‌گیرد و ایشان مجبور می‌شود از ایران به عتبات برود، در نتیجه زمام امور به دست شیخ بهلول می‌افتد.

اجتهاد- علمای مشهد در نبود حاج آقا حسین قمی‌ در رابطه با قیام گوهرشاد چه نقشی داشتند؟
استاد جلالی- مسائل بیشتر با گردانندگی شیخ بهلول پیش ‌رفت. ایشان در عمل به کس دیگری اجازه دخالت نداد و دیدار علما با ایشان درگوهر شاد و درخواست برای عدم دخالت با موافقت او همراه نبود. ایشان می‌گفت مرجع من حاج آقا حسین قمی‌ است و شما مرجع من نیستید تا از شما پیروی کنم. این بود که نهضت گوهرشاد برای حوزه مشهد به قیمت بسیار سنگینی تمام شد. تمام حوزه خراسان و مشهد از هم متلاشی شد، علما بازداشت و برخی مجبور به مهاجرت شدند. مدارس به سرباز خانه و اسطبل تبدیل شد. مدرسه نواب با آن عظمت تبدیل به سرباز خانه شد. مرحوم میرزا محمد آقازاده، مرحوم سید یونس اردبیلی و مرحوم آیت‌الله سید عبدالله شیرازی، مرحوم علمی ‌‌و دیگر بزرگان بازداشت شدند.
در صورتی که قبل از این واقعه ما یکی از دوره‌های مشعشع تاریخ علم حوزه خراسان را در مشهد شاهد بودیم. ادبیات، علومی‌ چون فقه و فلسفه و عرفان در این حوزه تدریس می‌شد و دانشمندان بزرگی در هر رشته‌های در این حوزه حضور داشتند. اما بعد از جریان قیام گوهرشاد در تاریخ علمی‌ حوزه مشهد گسست ایجاد شد و جبرانش این گسست به این راحتی امکان پذیر نبود. بعد از چندین دهه مهاجرت مرحوم آیت‌الله میلانی، توانست برای بار دیگر حیات و حرکت را در دوره پهلوی دوم به حوزه مشهد باز گرداند.
اگر قرار بود این قضیه به صورت متعارف و منطقی حل شود شاید روشی را که مرحوم آقازده دنبال می‌کرد مخصوصا هنگامی‌ که حاج آقا حسین قمی ‌‌هم در ایران نبود، واقع بینانه‌تر بود و پی آمدهای منفی کمتری داشت. البته حاج آقا حسین در سال 1323 در زمان پهلوی دوم به مشهد برگشت و با استقبال علما و مردم مشهد مواجه شد. در آن زمان بخاطر برخی شرایطی که رژیم پهلوی با آن روبرو بود، مجبور شدبعضی از منویات حاج آقا حسین را اجرا کند. 

اجتهاد- به نظر شما پس رژیم رضا خان؛ در خلأ نبود آیت‌الله قمی ‌از فرصت استفاده کرده و باعث این وقایع وحشتناک شد؟
استاد جلالی- اگر روش مرحوم آقازاده دنبال می‌شد بحث به اینجا هم نمی‌کشید که حاج آقا حسین به تهران برود. ایشان این پیامد‌ها را پیش بینی می‌کرد.

اجتهاد- مرحوم آقازاده چه نظری داشت؟
استاد جلالی- آقازاده مشروطه را با تمام حجمش لمس کرده بود، سیاست انگلیس را می‌شناخت و در جریان مشروطه روش‌های انگلیس را در ایران شناسی کرده بود و نیاز داخلی را می‌دانست و ریشه‌های روی کار آمدن رضاخان را می‌شناخت به همین خاطر منتظر فرصت‌های مناسب‌تری بود. ایشان رژیم را در موقعیتی نمی‌دانست که بشود در آن تاثیر گذاشت. می‌گفت باید طوری پیش رفت و زمان را مدیریت کرد که پهلوی سوء استفاده نکند.
رژیم که از توانایی‌های آقازاده آگاه بود، از نبود حاج آقا حسین و آشفتگی که به وجود آمده بود، بهره برداری کرد و مستقیم رفت سراغ آقازاده و اسدی، درحالی که اصلا ایشان در نهضت دخالت نکرده بودند و از کسانی را قربانی گرفت که می‌توانستند مسائل را مدیریت کنند
چنین بود که قرائت مرحوم آقازاده از اوضاع مطرح نشد و در پس پرده‌ها باقی ماند، افراد که تحریک شده بودند اطراف بهلول را گرفتند. این قضیه از دست شخصیت‌های برجسته و جهان دیده حوزه خارج شد و طرفداران بهلول شخصیت‌های روحانی را به زور به مسجد می‌بردند. درگزارش مرحوم آیت‌الله فقیه سبزواری آمده است "من تمارض کردم با این حال مرا برداشتند و سوار بر گردنشان کردند و بردند بالای منبر گذاشتند و من که نمی‌توانست کاری انجام ده فقط به مردم دعا کردم ".
ما امروزه به عنوان کسانی به لحاظ تاریخی این نوع وقایع رابررسی می‌کنیم، نباید از کنار حوادث بی تفاوت بگزریم و فکر کنیم فقط نقل این حواث غرض ما را تامین می‌کند. ما باید از تاریخ درس بیاموزیم و از خود بپرسیم آیا تنها به همین روش مسائل می‌توانست اتفاق می‌افتاد؟ آیا راه‌های دیگری وجود نداشت؟ به نظر می‌رسد می‌‌شد طوری عمل کرد که یکپارچگی علما محفوظ می‌ماند تا رژیم نتواند به نفع خود بهره برداری کند و مردم را به کشتار برساند. و در پی آن صدها از نفر روحانیون خلع لباس شوند، تعداد زیادی به شهادت برسند و حوزه به تعطیلی کشیده شود.

اجتهاد- نقش رژیم پهلوی در این مسائل چقدر است؟
استاد جلالی- البته هیچ تردیدی نیست همه این جنایت‌ها را رژیم پهلوی درجهت سرسپردگی خود نسبت به جهان غرب انجام داد و تردیدی نیست که روحانیت منشا این قیام بود. و این قیام توانست چهره پهلوی را به مردم نشان دهد، با این حال اگر قیام به دست بزرگانی چون حاج آقا حسین قمی‌ یا میرزا محمد آقازاده تا پایان رهبری می‌شد، کمتر به خشونت کشیده می‌شد و مردم کمتر آسیب می‌دیدند. آنها می‌توانستدجوری این حرکت بزرگ را اداره کنند که آسیب کمتری به نفوس مردم می‌رسید. پس از سرکوبی این حرکت تمام عزاداری‌های مردم تعطیل و فسق و فجور در شهر زیاد شد. بعد از 6 سال ارتش سرخ نیز به مشهد آمد و به دین مردم اهانت می‌کرد. اگر این واقعه به این نحو اتفاق نمی‌افتاد، تحولات علمی ‌حوزه مشهد می‌توانست استمرار یابد و ما شاهد خیزش عظیم علمی ‌در حوزه می‌شدیم.

اجتهاد- در پایان اگر صحبتی پیرامون شخصیت مرحوم آیت‌الله حاج آقا حسین قمی‌ دارید بفرمائید.
استاد جلالی- حاج آقا حسین قمی‌ استادی شاگرد ساز بود و خیلی از شخصیت‌های علمی ‌تحت تاثیر شخصیت ایشان بودند و توانسته بود قبل از نهضت گوهرشاد از سال 1285 الی 1314 نزدیک 30 سال با حضور خودشان در حوزه تحولات زیادی را ایفا کنند و به حوزه مشهد سامان بخشد. این همیشه باید خاطرمان باشد. اساتید بعد از جریان نهضت گوهرشاد به دست شاگردان مرحوم حاج آقا حسین تربیت شدند و او توانست شخصیت‌‌های بزرگ حوزه مشهد را از جمله شیخ فاضل قفقازی، حاج آقا بزرگ اشرفی شاهرودی، شیخ مجتبی قزوینی، شیخ هاشم قزوینی، میرزا احمد مدرس یزدی و دیگر بزرگان را پرورش دهد.
 منبع: شبکه اجتهاد
 
 

مرحوم فقیه سبزواری ، از شاگردان مرحوم آیة الله سید محمد حسینی فیروز آبادی

 

مرحوم فقیه سبزواری ، از شاگردان مرحوم

سید محمد حسینی فیروز آبادی

 
No image
 
 

 

سید محمد حسینی فیروزآبادی

(1265 - 1345قمری)

عنوان مقاله: ستاره ی پرفروغ

نویسنده: محمدتقی ادهم نژاد

تولّد و نیاکان

حاج سیّد محمد حسینی فیروزآبادی یزدی نجفی یکی از بزرگان علما و فقهای دوران معاصر در سال 1265 قمری در بیت علم و تقوا و سیادت و فضیلت و دیده به جهان هستی گشود.

محلّ تولد این روحانی پارسا فیروزآباد واقع در بیست کیلومتری جاده ی یزد به تهران واقع شده است. این عالم جلیل القدر خود موجب شهرت زادگاهش شده است.

آیت الله سیّد محمد فرزند سیّد محمدباقر فرزند سیّد حسین فیروزآبادی یزدی از سادات جلیل القدر حسینی است که نسب شریف ایشان به چهارمین پیشوای شیعیان سیّدالساجدین امام زین العابدین علی بن الحسین، علیه السلام، می رسد.

سیّد محمد حسینی پس از رشد و پرورش به یزد آمد و در مدارس علوم دینی یزد به تحصیل علوم الهی پرداخت. وی مقدمات و سطح را در نزد آیت الله سیّد یحیی یزدی فرا گرفت. آیت الله سیّد یحیی واعظ یزدی از بزرگان علمی یزد و از مدّرسان نامدار و نیز از واعظان و خطیبان با فضیلت شهرستان یزد بود. وی به همراه آیات سیّد میرعلی مدرسی بزرگ و آقا شیخ غلامرضا فقیه خراسانی، ریاست حوزه ی علمیه یزد را بر عهده داشتند.

هجرت به کربلا

وی پس از اتمام سطوح دروس حوزوی در یزد، جهت کسب مدارج علمی و اجتهاد به مراکز علمی مهاجرت کرد.

وی ابتدا به حوزه ی علمیه ی کربلای معلّی سفر کرد و در آن جا از درس پرفایده ی فقیه پارسا و کهن سال مرحوم آیت الله حاج شیخ محمدحسین فاضل اردکانی (متوفای 1302 قمری) بهره ها برد.

برخی از بزرگان و شاگردان درس مرحوم فاضل اردکانی معتقد بودند که موقعیت علمی وی از شیخ انصاری ممتازتر و والاتر است.

در واقع فاضل اردکانی از مجتهدان طراز اول اوائل سده ی چهاردهم زمان ناصرالدین شاه بود. بسیاری از مجتهدان معاصر همانند شیخ عبدالکریم حائری و میرزای نایینی و...از درس ایشان کسب فیض کرده اند. هر چند حوزه ی علمیه ی کربلا پیشینه ی طولانی در تاریخ تشیع دارد و نیز در مقاطع خاصی از تاریخ از لحاظ تولید علم نقش مهم و اثر گذاری داشته و نیز همواره مهد علم و علما بوده است، اما فاضل اردکانی بعد از اتمام تحصیلات، شهر کربلا را برای اقامت برگزید و به تدریس پرداخت. او آن چنان در فقه و اصول مشهور شد که سیل طلاب و مشتاقان علم به سوی کربلا و حوزه ی درسی ایشان روانه شدند. او تا پایان عمر خویش در کربلا به سر برد و به تربیت شاگردان و مجتهدان بسیاری موفق گردید.[1]

هجرت به سامرا

بازار دانش که در روزگار فاضل اردکانی در کربلا پر رونق بود، با رحلت این عالم جلیل القدر کم کم بی فروغ گردید. سیّد محمد حسینی که نام و آوازه ی درسی میرزا محمدحسن شیرازی و عظمت حوزه ی تدریس او را شنیده بود. این بار عزم خویش را جزم کرد و برای تکمیل معلومات رهسپار سامرا گردید و در جوار حرمین امامین عسکریین، علیهما السلام، رحل اقامت افکند و از محضر گرم میرزای شیرازی بهره ها برد و از دانش بیکران آن زعیم فرزانه خوشه ها بچیند. آیت الله سیّد محمد حسینی تا پایان حیات استادش در سال 1312 قمری از محضرش کسب علم کرد. و توانست مبانی علمی خود را استوار سازد.[2]

در حریم علوی (ع)

ایشان بعد از رحلت میرزای شیرازی در سال 1312 قمری سامرا را ترک کرد و در جوار بارگاه ملکوتی امیرالمؤمنین، علیه السلام، رحل اقامت افکند و ضمن بهره گیری از فضای معنوی نجف اشرف از محضر عالمان و فقیهان برجسته ی این حوزه ی بزرگ استفاده کرد. وی ابتدا در درس پرفایده ی آخوند ملا محمدکاظم خراسانی شرکت جست.

آیت الله فیروزآبادی تا زمان واقعه ی مشروطه از محضر آخوند خراسانی بهره برد. سرانجام در شمار شاگردان سید محمدکاظم طباطبائی یزدی (صاحب کتاب ارزشمند و نفیس العروة الوثقی) در آمد و مدارج عالی اجتهاد را طی کرد و نیز از مدرسان والا مقام حوزه ی نجف گردید.

انقلاب مشروطیت

یکی از اتفاقات مهم در ایام تحصیلی مرحوم آیت الله فیروزآبادی ، واقعه ی نهضت مشروطیت بود. در سال 1324 قمری انقلاب مشروطه در ایران به پیروزی رسید. نخستین مجلس شورای ملی ایران، تأسیس شد و برای کاستن قدرت و اختیارات دربار و شاه و حل مشکلات سیاسی و اقتصادی و آموزشی و فرهنگی کشور، قوانینی در مجلس شورای ملی تدوین گردید. مراجع تقلید نجف اشرف همانند آیات آخوند خراسانی و ملّا عبدالله مازندرانی و میرزا حسین تهرانی و به دنبال آنان، چهر ه های برجسته ی علمی و مذهبی شهرستان های، از پشتیبان مشروطیت بودند. همراهی و همکاری و حضور جدی عالمان طراز اول، پای مردم مسلمان را برای کوتاه کردن دست های استبداد به خیابان ها کشانید و می رفت که ملت مسلمان ایران برای همیشه از یوغ و سلطه استعمارگران و ایادی مزدور آنان رهایی یابند، اما استعمارگران غرب زده و روشنفکر خود فروخته و مزدور اجانب برای ناکام ساختن اهداف والای انقلاب، دست به نیرنگ زدند و با تغییر اوضاع به مخالفت با اسلام و علما برآمدند.

آیات عظام آخوند و سیّد یزدی ـ که هر دو، از اساتید برجسته ی مرحوم فیروزآبادی به شمار می رفتند، ـ نیز در جریان فعالیت های مشروطیت نقش اساسی داشتند، منتهی با این تفاوت که وقتی سیّد یزدی عملکرد خائنانه ی روشنفکران غرب زده و برخی نمایندگان مجلس و مخالفت آنان را با مذهب مشاهده کرد، خواستار مشروطه ی مشروعه شدند. در صدد مقابله با آنان برآمدند.

برخی از بزرگان علما همانند شیخ فضل الله نوری، هوادار این جریان بودند که شرح این مبارزات در کتب تاریخی آمده است. حضرت امام خمینی، قدس سره، درباره ی مجاهدت علمای اسلام و خنثی کردن ترفند برخی از نویسندگان ناآگاه مبنی بر تفرقه بین رهبران مشروطه می فرماید:

«علمای اسلام در صدر مشروطیت در مقابل استبداد سیاه ایستادند و برای ملت آزادی گرفتند. قوانین جعل کردند: قوانینی که به نفع ملت است، به نفع استقلال کشور است به نفع اسلام است، قوانین اسلام است. این آزادی را با خون های خودشان، با زجرهایی که دیدند و کشیدند...گرفتند. در جنبش مشروطیت همین علما در رأس بودند. اصل مشروطیت، اساسش از نجف به دست علما و در ایران به دست علما شروع شد و پیش رفت....لکن دنباله اش گرفته نشد. مردم بی طرف شدند. روحانیون هم رفتند هر کس سراغ کار خودش، از آن طرف عمّال قدرت های خارجی، خصوصاً در آن وقت انگلستان، در کار بودند که این ها را از صحنه خارج کنند یا به ترور و یا به تبلیغات.

گویندگان و نویسندگان آنان کوشش کردند به این که روحانیون را از دخالت در سیاست خارج کنند و سیاست را بدهند به دست آنانی که به قول آنان می توانند....یعنی فرنگ رفته ها و غرب زده ها و شرق زده ها کردند. آن چه کردند! یعنی اسم مشروطه بود [و] واقعیت[ی] استبداد [بود]. آن استبداد تاریک ظلمانی، شاید بدتر از زمان های سابق[بود].[3]

تدریس و شاگردان

آیت الله سیّد محمد فیروزآبادی از همان ابتدای تحصیل به تدریس سطوح پایین تر اشتغال ورزید، خصوصاً بعد از رحلت آیات سیّد محمد کاظم یزدی و شریعت اصفهانی. وی یکی از مهم ترین کرسی تدریس را در نجف اشرف بر عهده داشت و بسیاری از بزرگان به افتخار شاگردی این مجتهد عالی مقام رسیدند و از انفاس قدسی او بهره مند گشتند و از خرمن خلوص و دانش او خوشه چین و از دریای بی کران علوم او دانش، اندوزی کردند. ما از باب تیمّن و تبرک، با نام برخی از آن بزرگ مردان به این مقاله زینت می بخشیم:

1ـ آیت الله سیّد محمد حجت کوه کمره ای (متوفای 1372 قمری)[4]

2 ـ حاج شیخ احمد علومی یزدی (متوفای 1393 قمری)

وی در سال 1319 قمری در یزد متولد شد و در نجف از محضر بزرگان از قبیل آیات نایینی و اصفهانی و فیروزآبادی بهره ها برد و به درجه ی اجتهاد رسید. آن گاه به ایران مراجعت کرد. مدتی را در قم و سپس در یزد به تدریس پرداخت. و سرپرستی حوزهی علمیهی یزد و امام جماعت مسجد امیرچخماق را عهده دار گردید.

وی که طبعی روان داشت، اشعاری می سرود. حواشی بر کتب رسائل و کفایه و مکاسب دارند. سرانجام در سال 1393 قمری به رحمت ایزدی پیوست.[5]

3 ـ حاج شیخ جلال الدین علومی (1325 ـ 1386 قمری)

وی برادر حاج شیخ احمد علومی و از علما و دانشمندان یزد و از شاگردان آیات عظام نجف، خصوصاً سید محمد حسینی فیروزآبادی ، بهره ها بردند و در مراجعت به یزد، منشأ خدمات دینی شدند.[6]

4 ـ آیت الله آقا شیخ ابوالقاسم اصفهانی (متوفای 1384 قمری)

وی فرزند عبدالرزاق اصفهانی از علما و بزرگان حوزه ی مبارک قم بود که به سال 1304 قمری در اصفهان متولد شد. او در نوجوانی مدتی را در تجارت خانه ای اشتغال به کار داشت و از سال 1320 قمری موفق به تحصیل علوم الهی گشت. مقدمات و سطوح و حکمت و ریاضیات و سائر دروس متداول عصر را در نزد فرزانگان نامدار اصفهان، مانند میرزا ابوالقاسم زفره ای، شیخ علی یزدی، سید محمد صادق خاتون آبادی، سید مهدی درچه ای، سید محمدباقر درچه ای، ملا عبدالکریم گزی، ملا محمد کاشی، ملا طاهر اصفهانی به خوبی فرا گرفت.

در سال 1325 قمری وارد حوزه نجف اشرف گردید و دروس خارج فقه و اصول را در از آیات عظام آخوند خراسانی، سید کاظم یزدی، سید محمد فیروزآبادی ، سید ابوالحسن اصفهانی، میرزا محمود اهری، شیخ ابراهیم اردبیلی،... استفاده کرد.

در سال 1341 قمری به حوزه ی مبارک قم مهاجرت کرد و از محضر آیت الله شیخ عبدالکریم حائری بهره مند گردید و خود نیز به تدریس پرداخت.

از آثار علمی او می توان به حاشیه بر کفایۀ الاصول اشاره کرد.

وی در 6 شوال 1384 قمری دار فانی را وداع گفت و در قبرستان شیخان قم مدفون گردید.[7]

5 ـ شیخ حسن فرزند آیت الله شیخ حسین حرم پناهی قمی (متوفای 1347 قمری)

این عالم بزرگوار در سال 1280 قمری در قم متولد شد و تحصیلات را در تهران نزد آیت الله ملا علی کنی و در سامرا نزد میرزای بزرگ شیرازیو در نجف نزد آیات آخوند خراسانی، سید محمد کاظم یزدی، سید محمد فیروزآبادی به پایان رسانید و به قم مراجعت کرد و مشغول خدمات دینی و اقامه ی جماعت و حل و فصل امور و رسیدگی به کارها گردید.

وی علّامه ی ذوفنون بود و ریاست تامّه و نفوذ کلمه داشت. در سال 1347 قمری رحلت کرد و در سرزمین قم به خاک رفت.[8]

6 ـ آیت الله میرزا مهدی آشتیانی (متوفای 1372 قمری)

این حکیم فرزانه در تهران زاده شد و معلومات خود را در تهران و عتبات عالیات، خصوصاً نزد آخوند خراسانی و سید محمد فیروزآبادی و...تکمیل کرد و سالیان متمادی در اصفهان، قم، تهران، مشهد به تدریس پرداخت. جمعی از نخبگان علمی معاصر از شاگردان آن بزرگوار به شمار می رفتند. تألیفات زیادی از وی باقی مانده است. با دانشمندان کشورهای مختلف بحث های علمی و فکری داشت. این حکیم و فیلسوف عالی قدر در سال 1372 قمری در دار بقاء، مأوا گزید.[9]

7 ـ شیخ علی اصغر تویسرکانی همدانی (متوفای 1377 قمری)

وی عالمی جلیل و فقیه و فیلسوف نامدار و ادیبی ماهر بود که به مدت دوازده سال از محضر آیات سید محمد فیروزآبادی و شیخ عبدالکریم حائری بهره مند گردید. بعد از مراجعت به ایران، در زادگاهش تویسرکان مشغول خدمات دینی شد.[10]

8 ـ آیت الله حاج شیخ محمد مهدوی لاهیجانی (متوفای 1403 قمری)

وی عالمی پرتلاش بود. به سال 1317 قمری در لاهیجان متولد شد. و معلومات خود را در نزد جمعی از فرزانگان نجف اشرف همانند آیات فیروزآبادی ، شیخ عبدالحسین رشتی، نایینی،... تکمیل کرد. وی بیش از هشتاد جلد کتاب از خود به یادگار گذاشت. مهم ترین آن ها، تفسیر القرآن الکریم، جغرافیای گیلان، رجال دو هزار ساله ی گیلان،... به چاپ رسیده است.

وی در سال 1403 قمری درگذشت و در حسینیه ی جامع لاهیجان مدفون گردید.[11]

9 ـ حاج شیخ محمدرضا جرقویی اصفهانی (متوفای 1393 قمری)

وی عالمی جلیل که بعد از تکمیل معلومات در اصفهان، منشأ خدمات دینی و حل و فصل امور مردم گردید.[12]

10 ـ سید فخرالدین فیض دزفولی (متوفای 1394 قمری)

وی در 23 جمادی الاولی 1311 قمری در خاندان جلیل القدر علم و سیادت در دزفول متولد شد. مقدمات علوم الهی را نزد فرزانگان آن سامان بویژه نزد پسر عموی خود آیت الله سید ابوالقاسم موسوی دزفولی فرا گرفت. آن گاه جهت تکمیل معلومات، رهسپار نجف اشرف گردید و نزد بزرگان نامداری مانند مرحوم میرزا محمدحسین نایینی، شیخ ضیاء الدین عراقی، سید ابوالحسن اصفهانی، سید محمد فیروزآبادی زانوی علم بر زمین زد.

با دریافت اجازه ی اجتهاد به دزفول مراجعت کردند و منشأ آثار و خدمات فراوانی گردید.

این عالم جلیل القدر با چندین نفر از عالمان ربانی که صاحب مقامات معنوی بودند، مانند آیات شیخ حسین وحید آستانه ای (صاحب مدرسه ی علمیه در آستانه ی اشرفیه) سید حسین ظهیرالاسلام دزفولی، شیخ حسنعلی اصفهانی نخودکی روابط معنوی داشتند. وی علاوه بر مقامات علمی، اطلاعات وسیعی از طب قدیم و گیاه شناسی داشت. او این دانش را نزد دایی خود مرحوم سیدعلی سیدالحکماء ـ که قریب پانزده سال در هندوستان به تحصیل طب و گیاه و گیاه شناسی اشتغال داشت، ـ فرا گرفته بود.

نیز در علم اخلاق و توسلات و اذکار و اوراد، اهتمام تام داشت.

آن بزرگوار به مدت ده سال آخر عمرش را در تهران سکونت داشت و در تاریخ 12 ذو الحجه 1394 قمری برابر با 5 دی 1353 شمسی دار فانی را وداع گفت. پیکر پاکش بعد از تشییع در قبرستان وادی السلام قم به خاک سپرده شد.[13]

11 ـ میرزا فضل الله زنجانی (متوفای 1373 قمری)

میرزا فضل الله زنجانی ـ ملقب به «شیخ الاسلام» ـ فرزند علامه شیخ نصرالله و نوه ی میرزا عبدالرحیم زنجانی از علمای بزرگ و صاحب فنون در 23 شوال 1302 قمری در زنجان متولد شد. پس از رشد، به تحصیل علوم دینی پرداخت. مقدمات را در زادگاهش فرا گرفت. آن گاه در سال 1331 قمری به نجف اشرف رهسپار شد و از محضر آیات سید محمدکاظم یزدی، شیخ الشریعه اصفهانی، سید محمد فیروزآبادی ، ضیاءالدین عراقی و مدتی کوتاه در کربلا از محضر میرزا محمدتقی شیرازی، بهر ه های علمی برد. وی از عالمان بزرگ و صاحب تألیفات فراوانی است. در میان عالمان شهرت و معروفیت دارد. کتابخانه ی او نسخه های نفیس دارد که به رایگان در اختیار فضلای ایران و عراق است. برخی از آثار علمی او عبارت است از:

1 ـ الرد علی الفلاسفة فی الواحد البسیط

2 ـ زنجان فی التاریخ (در 3 جلد)

3 ـ حاشیة علی شوارق الالهام

4 ـ علم الکلام و تاریخه فی الاسلام

5 ـ تأصل الماهیات فی التحقق

6 ـ رسالة فی اثبات اصالة الماهیة

7 ـ شرح المنظومة

وی در یک شنبه 15 رجب 1373 قمری در سن 71 سالگی در تهران دار فانی را وداع گفت. پیکرش در وسط قبرستان حاج شیخ (نو) قم به خاک سپرده شد.[14]

12 ـ میرزا عبدالله زنجانی (متوفای 1360 قمری)

میرزا عبدالله فرزند علامه شیخ نصرالله و برادر کوچک تر میرزا فضل الله زنجانی در سال 1309 قمری در زنجان متولد گردید و دروس علوم دینی را در زنجان آغاز کرد. جهت تکمیل معلومات به نجف اشرف مهاجرت کرد و از محضر بزرگانی چون آیات نایینی، فیروز آبادی ، اصفهانی، عراقی،... بهره مند گردید. وی از عالمان مشهور است و آثار علمی مفید و ارزشمندی دارد. برخی از آن ها چنین است:

1 ـ تاریخ القرآن

2 ـ زندگانی حضرت محمد(ص)

3 ـ شرح حال ملاصدرای شیرازی

4 ـ طهارت اهل الکتاب

5 ـ عظمت حسین بن علی(ع)

6 ـ فلسفه حجاب

وی پس از عمری خدمت به اسلام و مسلمانان در 7 جمادی الثانیه 1360 قمری در زنجان رحلت کرد. پیکرش نیز در همان دیار به خاک سپرده شد.[15]

13 ـ علامه میرزا کاظم شبستری (متوفای 1336 قمری)

وی از فقها و اساتید بنام حوزه ها و از شاگردان برجسته ی آیات عظام نجف اشرف بود. پس از نیل به مقام منیع اجتهاد، به زادگاهش مراجعت کرد. حوزه ی علوم دینی تأسیس کرد و به تدریس و تربیت طلاب پرداخت. به تبریز مهاجرت کرد. به وظایف دینی اشتغال ورزید. بعد از عمری تلاش خالصانه، در سال 1366 قمری جهان خاکی را وداع گفت.

آیت الله حاج شیخ محسن مجتهدی شبستری نماینده ی ولیّ فقیه در آذربایجان شرقی و امام جمعه ی تبریز، از فرزندان آن بزرگوار به شمار می آیند.[16]

14 ـ آیت الله حاج شیخ محمدحسین سبحانی تبریزی (متوفای 1392 قمری)

حاج شیخ محمدحسین تبریزی به سال 1300 قمری در تبریز متولد شد. بعد از پشت سرگذاردن مراحل تحصیلی در زادگاهش، راهی نجف اشرف شد. مدت دوازده سال تمام از محضر آیات سید یزدی، شریعت اصفهانی، فیروزآبادی استفاده کرد. به ایران مراجعت کرد. در تبریز به تدریس و تالیف و ارشاد پرداخت. شیخ محمد شریف رازی درباره ی او می نویسد:

«طرز زندگی و نحوه ی معاشرت و شیوه ی سخن گفتن او، انسان را به یاد خدا می افکند و در افراد مستعد، اثر عمیق و انقلاب خاصی به وجود می آورد.»[17]

وی به سال 1392 قمری درگذشت. آیت الله حاج شیخ جعفر سبحانی از مراجع و مدرسان بزرگ حوزه ی علمیه ی قم، فرزند برومند ایشان است.[18]

15ـ سید محمود مرعشی نجفی شوشتری (متوفای 1408 قمری)

وی در سال 1307 قمری در خاندان معروف علمی متولد شد. تحصیلات خود را در نجف اشرف و سامرا تکمیل کرد. بعد از بازگشت به ایران، چند سالی را در قم توقف کرد و از آیات عظام قم بهره مند گردید. از طرف آیت الله بروجردی به شهرهای مختلف ایران و آفریقای جنوبی جهت تبلیغ سفر کردند. تألیفاتی هم دارند.

سرانجام در سن 101 سالگی به سال 1408 قمری در قم رحلت کرد و در جوار حرم فاطمی به خاک سپرده شد.[19]

16 ـ علامه حاج شیخ عبدالحسین امینی (متوفای 1390 قمری)

این عالم با فضیلت صاحب آثار نفیس و گرانقدری مانند الغدیر است. کتابخانه ی بزرگ امیرالمؤمنین، در نجف اشرف در میان عموم بویژه نزد محققان و پژوهندگان دنیای اسلام، از شهرت بسزایی برخوردار است.[20]

17 ـ آیت الله حاج شیخ علی نمازی شاهرودی (متوفای 1405 قمری)

وی در شاهرود، متولد شد. مراحل تحصیلی خود را در مشهد و نجف اشرف به اتمام رسانید. بعد از تکیمل معلومات به ایران مراجعت کرد و در مشهد رحل اقامت افکند و مشغول تدریس و تألیف گردید. مستدرک سفینة البحار در 10 جلد، کار نتیجه ی کار بی وقفه وی در 30 سال اخیر بوده است. تألیفات ارزشمند چاپ شده ی دیگری نیز دارند. وی در سال 1405 قمری در مشهد رحلت کرد و در حریم رضوی به خاک رفت.[21]

18 ـ حاج شیخ ذبیح الله محلاتی (متوفای 1406 قمری)

وی از عالمان پرتلاش و از مروجان دل باخته ی اهل بیت، علیهم السلام، بود. همه ی عمر شریف و گرانقدرش، صرف تحقیق و تالیف و تبلیغ دین خدا گردید. اثر گران سنگ ریاحین الشریعه در شرح حال بانوان دانشمند شیعه، از مهم ترین آثار چاپ شده ی وی به شمار می رود.[22]

19 ـ آیت الله حاج شیخ عبدالکریم زنجانی (متوفای 1388 قمری)

وی از شاگردان برجسته ی سید محمد کاظم یزدی و سید محمد فیروزآبادی و شریعت اصفهانی بود. از آنان اجازه ی اجتهاد دریافت کرده است.[23]

20 ـ آیت الله حاج میرزا حسین سبزواری (متوفای 1386 قمری)

وی که به «فقیه سبزواری» شهرت دارد، به سال 1309 قمری در سامرا متولد شد. معلومات خود نزد عالمان سامرا و نجف، بویژه سید محمد فیروزآبادی تکمیل کرد. سپس به ایران آمد و در مشهد مقدس رحل اقامت افکند.

خدمات فراوانی از قبیل تأسیس مدارس، مساجد، حسینیه ها، درمانگاه،... از وی به یادگار مانده است.

وی در سن 77 سالگی وفات کرد و در حریم رضوی مدفون گردید.[24]

21 ـ آیت الله حاج سید علی علم الهدی خراسانی (متوفای 1398 قمری)

وی معروف به «علم الهدی» و از سادات شهیدی است. در کربلا متولد شد. معلومات خود را در همان سرزمین مقدس، بویژه نجف اشرف به پایان رسانید. سپس به مشهد مقدس مراجعت کرد و علاوه بر خدمات دینی، در مسجد گوهرشاد اقامه ی جماعت کرد.[25]

22 ـ سید رضی الدین کمالی دزفولی

23 ـ حاج شیخ محمد حائری اردکانی )متوفای 1381 قمری(

24 ـ شیخ جلال الدین علومی یزدی (متوفای 1386 قمری)

25 ـ میرزا علی اکبر یزدی صدرآبادی[26]

26 ـ آیت الله حاج سید مرتضی فیروزآبادی. او فرزند معظم له است که شرح حالش خواهد آمد.

مرجعیت

آیت الله فیروزآبادی یکی از مدرسان برجسته و فقهای عالی مقام حوزه ی مبارک نجف اشرف بود. بعد از رحلت استاد بزرگوارش آیت الله سید محمدکاظم طباطبایی یزدی، به مرجعیت دست یافت. بسیاری از مردم عراق و برخی از نقاط ایران بویژه تبریز از وی تقلید می کردند.

صاحب کتاب نجوم السرّد می نویسد:

«سید محمد حسینی فیروزآبادی یزدی بعد از وفات سید یزدی تا اندازه ای مرجعیت تقلید پیدا کردند، خصوصاً در خطّه ی تبریز ولکن مردم یزد، تماماً به مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری مراجعه کردند. جالب است بدانید که این بزرگوار و استادشان مرحوم سید یزدی و معاصرشان مرحوم حائری، سه بزرگواری هستند که از خطّه ی یزد به مرجعیت رسیدند»[27]

حجت الاسلام سید علی کمالی دزفولی می گوید:

«قریب هشتاد سال قبل، پدرم مرحوم سید رضی الدین، از محضر درس آیت الله العظمی مرحوم آقا سید محمد فیروزآبادی ـ که مرجع بزرگ امامیه بود ـ بهره مند گردید و از آن مرحوم اجازه ی اجتهاد گرفت. من در ده سالگی به یاد دارم که رساله ی عملیّه ی آن مرجع عالی قدر با حروف سربی و قطع کوچک، بین کتاب های مرحوم پدرم بود.».[28]

ویژگی های اخلاقی و علمی ایشان از دیدگاه تراجم نگاران

علامه ی بزرگوار خوانساری کاظمینی در احسن الودیعة می نویسد:

«آقا سید محمد فیروزآبادی یزدی نجفی، از اجّلای علمای عاملین و از افاخم فقهای مجتهدین و یکی از مراجع امامیه بود. مرا به خدمتش مشرف و کراراً با ایشان ملاقات کردم و ندیدم از جناب ایشان الاسکون و وقار. آن بزرگوار حسن الاخلاق و کریم الاعراق و جامع بارع و زاهد و عابد بود....»[29]

صاحب ریحانة الادب می گوید:

«سید محمد یزدی فیروزآبادی الاصل و المولد، نجفی المسکن و المدفن، عالم عابد فاضل فقیه مجتهد امامی که از تلامذه ی آخوند خراسانی و سید یزدی و مرجع تقلید جمعی از شیعیان است...»[30]

صاحب معارف الرجال می نویسد:

«سید محمد بن سید محمد باقر الحسینی الیزدی الفیروزآبادی عالمی با فضیلت و مجتهدی مسلّم [بود] که از لحاظ تقوا و وثاقت شهرت داشت. بعضی از قبایل عرب بعد از ارتحال سید یزدی از ایشان تقلید می کردند ودر نزد عموم محبوبیت تام داشت و در صحن علوی اقامه جماعت می کرد.»[31]

«آیت الله فیروزآبادی یکی از مراجع و مدرسین بزرگ حوزه عراق بود. پس از وفات علامه یزدی و آقا شریعت اصفهانی، زعامت و مرجعیت اغلب بلاد شیعیان به معظم له منتهی شد.[32] وی، مجلس درس و امامت قابل توجهی داشتند. قبل از درس، کمی تفسیر می فرمودند.»[33]

«وی فقیهی برجسته و ممتاز، عالمی بزرگ و پارسا، مورد وثوق، نیکوسرشت، متدین، خوش مشرب و دستگیر ضعیفان بود. از همین رو نزد مردم نجف محبوبیت خاصی داشت.».[34]

تألیفات

آیت الله فیروزآبادی عمرش را در تدریس و تألیف و تحقیق علوم اهل بیت سپری کرد و توانست کتاب های ارزشمندی برای طالبان علم و حقیقت به یادگار گذارد. تألیفات ارزشمند وی عبارت است از:

1 ـ جامع الکلم فی حکم اللبأس المشکوک فیه. در سال 1340 قمری در 30 صفحه در چاپخانه حیدریه نجف به چاپ رسیده است.

2ـ مجموعة الاحادیث الاخلاقیة و المواعظ

3 ـ حاشیة علی العروة الوثقی

4 ـ مناسک الحج و العمرة

5 ـ منتخب الوسایل

6 ـ کتاب الطهارت

7 ـ کتاب الصلاة

8 ـ رساله ی عملیه[35]

رحلت

آیت الله سید محمد فیروزآبادی به علت بیماری و معالجات مکرر در عراق، بالاخره بعد از عمری تلاش و مجاهدت علمی، سرانجام در روز سه شنبه 27 ربیع الاول سال 1345 قمری در سامرا رحلت کرد. پیکر پاکش بعد از تشیع با شکوهی تا نجف حمل گردید. در روز جمعه آخر ربیع الاول در یکی از حجرات صحن علوی مدفون گردید.[36]

فرزند برومندش

آیت الله سید مرتضی حسینی فیروزآبادی در آخر ربیع الاول سال 1329 قمری در نجف اشرف متولد گردید. تحصیلات خود را درنزد آیات عظام نجف اشرف، همانند میرزا علی ایروانی و میرزا ابوالحسن مشکینی و سید ابوالحسن اصفهانی و شیخ محمدحسین غروی اصفهانی و شیخ محمد کاظم شیرازی به اتمام رسانید.

نیز مراحل عالی عرفانی و اخلاقی و مقامات معنوی را از محاضر آیات بزرگوار سید علی آقای قاضی و سید جمال الدین گلپایگانی طی کرد.

نیز از مدرسان بزرگ و فقهای عظام نجف اشرف به شمار می آمد.

بیان زیبا و تعبیر رسایش و شیوه ی تدریس وی، به گونه ای بود که در میان مشتاقان علم، محبوبیت ویژه ای داشت. صدها نفر از فرزانگان در مکتب علمی و اخلاقی وی تربیت و پرورش یافتند.

آیت الله فیروزآبادی در سال 1391 قمری به خاطر فشار حزب بعث به ایران مهاجرت کرد و در شهر مقدس قم رحل اقامت افکند.

شب ها در رواق پایین حرم مطهر حضرت معصومه، سلام الله علیها، اقامه ی جماعت می کرد.

وی با امام راحل، قدس سره، و انقلاب اسلامی، همگام و همراه بود. او، مورد احترام رهبر کبیر انقلاب اسلامی امام خمینی بودند.

آثار و تألیفات ارزشمندی از وی به یادگار مانده است که عبارت است از:

1 ـ عنایة الاصول فی شرح کفایة الاصول، (6 جلد)

2 ـ فضائل الخمسة من الصحّاح الستّة و غیرها من الکتب المعتبرة. این کتاب شامل احادیث پنج تن آل عبا در مهم ترین کتب عامّه است، جمع آوری و مورد بررسی قرار گرفته است.

3 ـ الفروع المهمة فی احکام الائمة (3 جلد). این کتاب ارزشمند به فارسی ترجمه شده است. تلخیص فارسی آن هم به چاپ رسیده است.

4 ـ خلاصة الجواهر

5 ـ منتخب المسائل

6 ـ السبعة من السلف من الصحاح الستّة و غیرها من الکتب المعتبرة عند اهل السنة و الجماعة. این کتاب به فارسی و اردو ترجمه شده است.

7 ـ حاشیه بر مکاسب

8 ـ حاشیه بر رسائل

9 ـ رساله ی عملیه فارسی

آیت الله سید مرتضی حسینی فیروزآبادی در 17 ذوالحجه 1410 قمری رحلت کرد. پیکرش با شکوهی خاص تشییع و در قبرستان باغ بهشت مقابل مزار شهدای علی بن جعفر، علیه السلام، قم به خاک سپرده شد.[37] 


[1]. شرح حال و خدمات علمی و شاگردان فاضل اردکانی در مجموعه ی گلشن ابرار آمده است.

[2]. جهت آشنائی بیش تر از خدمات علمی میرزای شیرازی در سامرا وعلل هجرت ایشان، به گلشن ابرار، جلد اول مراجعه شود.

[3]. درباره ی انقلاب مشروطیت به کتاب های تاریخ پیدایش مشروطیت نوشته ی ادیب هروی خراسانی، رجال عصر مشروطیت نوشته ی ابوالحسن علوی، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران نوشته مهدی ملک زاده، تاریخ سیاسی معاصر ایران نوشته ی سیّد جلال الدین مدنی و.... مراجعه شود.

[4]. شرح حال وی در منابع زید آمده است: آثار الحجه، محمد شریف رازی، ج 1، ص 93؛ آیینه ی دانشوران، سید علیرضا ریحان یزدی، ص 53؛ ریحانة الادب، میرزا محمد علی مدرس تبریزی، ج 2، ص 24؛ ستارگان حرم، دفتر اول، ص 183.

[5]. آئینه ی دانشوران، ص 730.

[6]. مفاخر یزد، ج 2، ص 492.

[7]. گنجینه ی دانشمندان، ج 2، ص 75. آئینه ی دانشوران، ص 207. آثار الحجة، جلد 2، ص 38.

[8]. الاجازة الکبیرة، سید شهاب الدین مرعشی نجفی، ص 43، گنجینه ی دانشمندان، ج 2، ص 369.

[9]. اختران فروزان ری و تهران، محمد شریف رازی، ص 177، دایرة المعارف تشیّع، ج 1، ص 117؛ ستارگان حرم، ج 9، ص 49.

[10]. تراجم الرجال، سید احمد حسینی، ج 1، 
ص 105.

[11]. همان، ص 143.

[12]. همان، ج 2، ص 396.

[13]. گنجینه ی دانشمندان، ج 4، ص 525؛ تربت پاکان قم، عبدالحسین جواهر کلام، ج 2، ص 1251.

[14]. .تربت پاکان قم، ج2، ص 1262؛ الاجازة الکبیرة، ص 127؛ ستارگان حرم، ج 20، ص 11.

[15]. نقباء البشر، شیخ آقا بزرگ تهرانی، ج1، ص 52؛ الاجازه الکبیر، ص 127؛ تربت پاکان قم، 
ص 1263.

[16]. علماء معاصرین، شیخ محمد خیابانی، ص 253.

[17]. گنجینه ی دانشمندان، ج 3، ص 314.

[18]. علماء معاصرین، ص 396، نقباء البشر،ج 2، 
ص 559.

[19]. تربت پاکان قم، ج 3، ص 314؛ ستارگان حرم، ج 11، ص 31.

[20]. برای داشتنشرح تفصیلی زندگانی و خدمات علامه امینی، به: گلشن ابرار، ج 2 مراجعه شود.

[21]. مجله ی کیهان فرهنگی سال 11، ش 9و 10، ص 14 و 15؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، در هشت جلد، از آثار آن عالم جلیل القدر استت.

[22]. گلشن ابرار، ج 5، ص 471.

[23]. همان، ج 6، ص 223؛ ستارگان حرم، ج3، ص 101.

[24]. مشاهیر مدفون در حرم رضوی، ابراهیم زنگنه، ص 167.

[25]. همان، ص 214.

[26]. در النجوم السرد بذکر علمای یزد، در صفحات متعدد اسامی برخی از شاگردان معظم له آمده است.

[27]. نجوم السرّد بذکر علمای یزد، ص 658.

[28]. ستارگان حرم، ج 5، ص 173.

[29]. احسن الودیعة، ج 2، ص 123 و 124.

[30]. ریحانة الادب، ج 2، ص 364.

[31]. معارف الرجال، ج 2، ص 388.

[32]. علمای بزرگ شیعه از کلینی تا خمینی، ص 357.

[33]. نجوم السرّد بذکر علمای یزد، ص 658.

[34]. مفاخر یزد ویژه ی عالمان دینی، ج 1، ص 223.

[35]. الذریعه، ج 5، ص 69.

[36]. شرح حال آیت الله سید محمد حسین فیروزآبادی در منابع ذیل آمده است: النجوم المسرد، ص 201؛ تراجم الرجال، ج 1، ص 392؛ گنجینه ی دانشمندان، ج 5، ص 288 و ج 6 ص 123؛ معارف الرجال، ج 2، ص 388 و 9؛ احسن الودیعه، ج 2، ص 123 و 124؛ دائرة المعارف تشیع، ج 12، ص 414؛ ریحانه الادب، ج 2، ص 364، مفاخر یزد ویژه عالمان دینی، ج 1، ص 223؛ معجم المؤلفین، ج 11، ص 134؛ الذریعه، ج 5، ص 69، همان، ج 6، ص 149؛ همان، ج 15، ص 115؛ همان 20، ص 61 و 62. همان 22، ص 206؛ تاریخ علمای و معاصرین، ص 137 و 138؛ معجم رجال الفکر و الادب فی النجف، ج 2، 
ص 955؛ نجوم السرد بذکر علمای یزد، ج 2، 
ص 658.

[37]. شرح حال آیت الله مرتضی حسینی فیروزآبادی در منابع ذیل آمده است: گنجینه ی دانشمندان، ج 2، ص 224؛ مفاخر یزد، ج 1، ص 535. نجوم السرد بذکر علمای یزد، ج 2، ص 660؛ ستارگان حرم،ج 5، ص 171.

منبع:فرهیختگان تمدن شیعه

  

مشخصات فردی

نام سید محمد
نام خانوادگی حسینی فیروزآبادی
نام پدر سیدمحمدباقرفیروزآبادی
نام معروف سید محمد حسینی فیروزآبادی
نسب امام زین العابدین علیه السلام
تاریخ تولد (شمسی) 1228
تاریخ تولد (قمری) 1265
مکان تولد ایران،یزد
تاریخ فوت (شمسی) 1228/8/22
تاریخ فوت (قمری) 1345/3/27
مکان فوت عراق،سامراء
مکان دفن عراق،نجف اشرف،حرم امام علی علیه السلام