(  6 )

خاطرات آیة الله حجت هاشمی خراسانی

از :

آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری

 

و چون او ، اوستادی خوش بیان و نکته سنج و جدی جز استاد حجة الحق ادیب نیشابوری ندیدم و از این دو استاد ، رموز استادی و تدریس و نیکو بیانی و شیرین زبانی را یادگرفتم و صاحب ذوق سلیم و طبع مستقیم شدم و هریک در فن خود ، بوالعجب بود و چشم روزگار چون آن ها نخواهد دید و چنان است که ابو طیب متنبّی گفته :

مضت الدهور و ما اتین بمثله

و لقد اتی فعجزن عن نظراته

 

 

و اساتید دیگر من هم عجیب بودند و از آن عجائب مانند من ابوالعجائب و اخوالغرائب پیدا شده ولی صد حیف که در روزگاری بسیار بد واقع شده ام زیرا برای آن ها ، شاگردی چون من فدوی استاد پیدا شده که در حیات و ممات به یاد آن ها بودم و هستم و بعد از ممات ، به زیارت قبر آن ها می روم و صدقات و خیرات و زیارت برای آن ها انجام می دهم ولی برای من شاگردی نصف خود ندیدم و گویم :

( وا اسفا علی الغربة واحزنا علی الوحده )

و استاد را برادری بوده به نام حجة الاسلام آقا سید مهدی در سبزوار و پدر وی ، آقا سید موسی نیز از علما بوده و در سبزوار در مدرسه محمدیه مدفون است و استاد فقیه سبزواری می گفت پدرم گفت همین که تو متولد شدی ابواب رزق به روی ما باز شد لذا مرا خیلی دوست می داشت .

در سال 1386 قمری مریض شد و مدتی در مریضخانه بستری بود . بعد به منزل آمد و از شدّ زحمات و کثرت آلام در شب شنبه 24 شوال 1386 از جهان فانی به عالم باقی شتافت و جیفه دنیارا نزد جیفه خواران نهاد و به کرّات می گفت جنازه مرا شب بردارید زیرا راضی نیستم مردم در پای جنازه ام حاضر شوند و وصیت کرد جنازه مرا بعد از فوت ، اندکی در محل تدریس من بگذارید .

 

آیة الله حجت هاشمی خراسانی ، درس خارح مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری ، مسجد گوهرشاد ، سال 1345 خورشیدی 

 

 

و من در وفات او ، یک هفته درس هارا تعطیل کردم و چون صبح شنبه برای درس می رفتم ، دیدم جمعی از طلاب خبر دادند فقیه سبزواری فوت کرده . در این باب ، چند شعری گفتم . پاره ای از آن این است :

مهر بگو ، از چه گشته اسود و مظلم ؟

ماه چرا با خسوف آمده همدم ؟

بهر چه این آسمان عبوس و ترش رو

از چه بساط زمین ، قرین همّ و غم ؟

از چه ، بپوشیده خلق جامه نیلی ؟

از چه همه چشم مردمان شده پر نم ؟

از چه فلک ، این چنین شده متحیر ؟

از چه پراکنده ، کارگاه منظم ؟

بهر چه ، روحانیون ، به ناله و افسوس ؟

بهر چه ، انس و پری ، نشسته به ماتم ؟

از چه مرا قلب ، مضطرب شد و دل خون ؟

از چه رخم زرد و خسته روح مکرم ؟

گفتمی یا للعجب چه حادثه پیدا ؟

گفتم واحسرتا ، چه حکم گشته مسلم ؟

ناگه دیدم جماعتی زصحابه

صورتشان زرد و دل مثال سپر غم

گفتمشان از چه این چنین متوحش ؟

از چه شده کار و بار درهم و برهم ؟

جمله به چشم پرآب و با دل غمگین

گفتند رفت از جهان فقیه مکرّم

آن که ازو گلستان شرع مصفّا

آن که از او باغ علم تازه و خرّم

آن که به او داشت تکیه جمله مردم

آن که به او روشنی دیده عالم

آن که بدو حل مشکلات همی شد

آن که به او کشف جمله مجمل و مبهم

آن که به گاه سخن ، چو یمّ پر از موج

جمله دانشوران به نزد وی ابکم

در همه دانش وحید دهر و زمانه

از همه اعلم بدو زجمله مقدم

نام حسین و فعال او همه احسن

خلق عظیم و سلیم قلب و معظم

 

و نگارنده ، در وفات او ، بس سوختم و ساختم و در مجالس عزایش ، با دل خونین حاضر می شدم ؛ ولی لقمه ای از غذای عزایش نخوردم زیرا از غذای تعزیه پرهیز می کردم .

علاوه ، غذای من ، عزای من بود و بارها از خدا می خواستم کاش خوردن نبود . از طرفی گوید کلوا حلالا طیبا و حلال و طیب در این زمانه نیست و از طرفی اگر نخورم ، در زیر بار ، فَرَس ما می ماند .

و در این سال 1386 قمری و اول سال 1387 ، سه استاد من از جهان گذشت .

در 17 رمضان 1386 ، ادیب خاوری گذشت و 24 شوال 1386 ، استاد فقیه سبزواری مارا تنها گذاشت و در 17 صفر 1387 استاد سید علی رضوی مرا غریب کرد و ای کاش ، من پیش از آن ها مرده بودم که نه مرگ آن هارا می دیدم و نه غریب و تنها بودم و کنون که سال 1412 هجری قمری است اگر چه روزها اشتغال به تدریس دارم و روزی 6 ساعت درس می گویم ، هم صحبتی چون ادیب نیشابوری و باقی اساتید ندارم و از فقیه سبزواری ، عکسی در سال آخر عمر گرفته شده ، اینجا آورده می شود .

 

 

منبع :

کتاب مرآة الحجّة ، شرح حال حجت هاشمی و اساتید ، 

از صفحه 130 تا 145

نویسنده : ابو معین حمیدالدین حجت هاشمی خراسانی

مؤسسه نشر و مطبوعات حاذق

تاریخ نشر ، شهریور 1371

 

 


لینک همه قسمت های خاطرات آیة الله حجت هاشمی خراسانی از آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری :

 

قسمت اول :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1825

قسمت دوم :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1826

قسمت سوم :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1827

قسمت چهارم :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1828

قسمت پنجم :

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/1829