با نون بخور بابا جان

جناب آقای مهندس سید محمد فقیه زاده ، از نوادگان محترم و فرهیخته مرحوم فقیه سبزواری ، نقل فرمودند بچه بودیم . همراه پدر بزرگ بزرگوارمان مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری ، به یکی از نواحی خارج از مشهد سفرکردیم که معظم له دعوت بودند و معمولا اگر شرائط مقتضی بود حضرت آیة الله برخی از فرزندان و نوادگان را با رعایت همه آداب و عرفیّات ؛ و بر اساس دعوت و رضایت و اطلاع دعوت کننده و صاحب خانه ، همراه خود می بردند و حتی ، عده ای از طلاب هم ، بیشتر اوقات در سفرهای عمومی و غیر خانوادگی ، ملازم و همراه ایشان بودند .

در این سفر که من همراه پدر بزرگ بودم ، عده ای طلبه و غیر طلبه هم ، ایشان را همراهی می کردند . وارد منزلی شدیم که مرحوم پدر بزرگ دعوت بودند . وقت صرف ناهار شد و سفره را گستردند . مرحوم آقا بزرگ به همه جوانب ، توجه و عنایت دقیق و خاص داشتند . من کنار ایشان نشسته بودم و همه چیزاز نظر من عادی بود اما با مخاطب قرار دادن من و با صدای نسبتا بلند و با تأکید به من فرمودند : " با نون بخور بابا جان " ، " با نون بخور بابا جان "

گفتم چشم و غذارا با نون خوردم .

متوجه شدم مرحوم حضرت آیت الله متوجه شدند تدارکات ، متناسب با تعداد حاضران کنار سفره نیست و شرم حضور داشتند به برخی افراد که بدون اجازه ، ایشان را همراهی کردند تذکر دهند که در خوردن صرفه جویی کنند تا غذای موجود ، همه حاضران را کفایت کند .

به من می فرمودند با صدای بلند و مکرّر : " با نون بخور بابا جان " که تذکر و اشاره ای باشد ؛ و دیگران هم بشنوند و رعایت کنند .