ارادت و احترام بی نهایت مرحوم فقیه سبزواری به اهلبیت علیهم السلام

 

دلیل مهم مرحوم آیة الله حاج میرزا حسین فقیه سبزواری برای انتخاب مشهد به عنوان محل اقامت برای اقامه جماعت و تدریس و تبلیغ و خدمت به مردم و طلاب و حوزه علمیه ، وجود مضجع شریف حضرت ثامن الحجج علی بن موسی الرضا علیه السلام در این شهر ؛ و ارادت بی نهایتش به خاندان عصمت و طهارت است گرچه مرحوم آیة الله سید صدرالدین صدر ، به مرحوم فقیه سبزواری ، توصیه کرده بودند مشهد را برای اقامت و انجام وظائف انتخاب نکند که اذیت خواهد شد اما ، سال ها اقامت تحصیلی در مشهد پیش از هجرت به نجف ؛ و پیوند و انس و الفتی که با نورانیت این مضجع شریف ؛ و کرامات حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام گرفته بود و رمز و راز و عهدی که با حضرتش داشته تا پس از اتمام تحصیلات ، خدمتگزار آستان ملکوتی آن امام رؤوف و حوزه علمیه مشهد باشد ، مانع از به هم زدن تصمیمش برای ماندن و خدمت کردن در این دیار نورانی و روحانی شد و تا پایان عمر ، ( نزدیک به چهل سال) ماند و همه سختی های جانکاه را به دلیل ارادت غیر قابل توصیف به اهلبیت علیهم السلام ؛ و به این دلیل که مصداقی برای آیه شریفه الذین یبلّغون رسالات الله . . . باشد ، بی ریا و بی منّت ، تحمل کرد .

 

مرحوم فقیه سبزواری ، ارادت عجیبی به حضرت علی اصغر ،  کودک شیرخواره حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام داشت .

در نمازی که برای طلب باران اقامه کردند ، روضه علی اصغر را خواندند . در واقعه تیرماه 1314 مسجد گوهرشاد که به خواست مردم سخنرانی کردند ، روضه علی اصغر را خواندند .

هرسال ، شخصا ، برای روضه خوانی های دهه اول محرّم ، خانه را سیاه پوش می کردند و روز عاشورا ، بدون عمامه ، با شال سبزی روی دوش ، منبر می رفتند و روضه می خواندند و غوغایی بپا می شد .

چون باید از علما و طلاب و مردم که به روضه می آمدند ، پذیرایی کند ، فرصتی نداشت که شخصا عزاداران را اطعام کند و اگر فرصتی دست می داد ، به آشپز و خدمه ، کمک می کرد و از دیگ ، برای عزادارانی که مهمانش بودند ، غذا می کشید .

 

چهل سال ، هر شب ، پیش از هرسحرگاه ، پیاده و گاه با پای برهنه ، به زیارت علی بن موسی الرضا (ع) می شتافت .  نماز شبش را می خواند ، با خدا و امامش ، تجدید میثاق می کرد ، می نشست ، از حفظ قران می خواند ، زیارتنامه می خواند ، دعا می کرد ، خواست هایش را به حضرت عرض می کرد ، کمک می خواست ، نماز صبح را به جماعت امامت می کرد و زیارتی دیگر و می رفت . تا با دلی سرشار از نور ولایت ، فریادرس درماندگان و بیچارگان باشد . همان ها که به صف ، کنار دیوار خانه اش ، منتظر شنیدن صدایی هستند که می پرسد : مادرجان ، پدرجان ، چه مشکلی داری ؟

 

برای نابسامانی قبور شریف بقیع ، سخت ناراحت بود و در هر فرصت ملاقاتی که با پادشاه عربستان و بلند پایگان دیگر دست می داد ، از آن ها می خواست که در تصمیم خود ، تجدید نظر کنند و اجازه دهند قبور شریف بقیع ، سامانی بگیرد .

با علمای طراز اول حجاز ، مباحثات علمی می کرد و از منابع خودشان حجت و بیّنه می آورد که تخریب قبور بقیع ، کار درست و علمی و دینی و عاقلانه ای نبوده است .

 

از مظاهر دیگر ارادت بی پایان مرحوم فقیه سبزواری به اهلبیت علیهم السلام ، حضور در کوچ اربعینی از نجف تا کربلاست .

در طول اقامت ده ساله اش در نجف ، هرسال ، با فرزندان خود ، پیاده از نجف تا کربلا می رفت تا اربعین را کنار مضجع نورانی جدش حسین بن علی (ع) ، برای زیارت اربعین حاضر باشد .

 

سید محمد فقیه سبزواری