وصایای مرحوم

آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری

 

پژوهش و تدوین :

سید محمد فقیه سبزواری

 

1

مدتی آقا به بیماری قلبی مبتلا بودند . عاقبت در شب شنبه بیست و چهارم شوال سال 1386 هجری قمری برابر با 15 بهمن 1345 هجری شمسی با رویی گشاده و لبی خندان به رحمت حق جل جلاله پیوست .

بنابر نوشته کتاب عمری پرافتخار که مورد تایید بنده هم هست مرحوم آقای فقیه سبزواری عمری را درراه خدا و خدمت به اسلام و مردم طی کرد و به مصداق هردرختی که بیشتر میوه می دهد بیشتر سنگ می خورد در دوران زندگی ناراحتی های زیادی تحمل نموده و مورد اصابت سنگ ها و تیرهای حسودان و کوتاه نظران واقع شده و تدریجا همین آزارهای روانی اورا چنان افسرده خاطر نمود که اولین وصیتش این بوده است که جنازه اش را در شب برداشته و درشب به خاک بسپارند و بجز فرزندانشان کسی به تشییع جنازه حاضر نشود . گرچه عمل به این وصیت اخیر ممکن نبود و مردم به چنان امری راضی نمی شدند ولی آزارهای زبانی و ناراحتی هایی که از مردم دون ( و بعضی همکاران ) و بی وفایان ناسپاس دیده بودند اولین وصیت ایشان این بود .

ولی در روز 24 ماه شوال 1386 که مطابق با 15 بهمن 1345 با این که باران و برف بشدت می بارید همین که خبر فوت مرحوم آقا از بلند گوهای مسجد گوهرشاد به گوش مردم مشهد رسید مردان و زنان غالبا گریان و نالان به منزل آقا هجوم آورده و جنازه شریف آن عالم ربانی را که در خانه تجهیز کرده بودند برداشته و بسوی حرم مطهر روانه شدند . گویا جنازه بر روی انگشتان مردم در پرواز بود . همه علما و طلاب علوم دینی و طبقات مختلف مردم و لشکری و کشوری تشییع بی سابقه یا کم نظیری نموده و تا حرم مطهر برده و طواف داده و بر طبق وصیت آن مرحوم جنازه را در مسجد گوهرشاد در کنار محراب و منبری که سال ها در آن نماز می خوانده و برآن تدریس و موعظه می نمودند بر زمین گذاشته و سپس آن را برداشته و برای نماز به داخل صحن بردند و فرزند اکبر ایشان عالم جلیل مرحوم آقای حاج سید زین العابدین با انبوه علما و طلاب و طبقات مردم به جماعت گزارده و جنازه را به باغ رضوان برده و به مردم گفتند تا پراکنده شوند که دفن آقا به تاخیر افتاد و بر طبق وصیت آقا در نیمه شب 25 ماه شوال 1386 سالگرد شهادت حضرت امام جعفر صادق علیه الصلوة والسلام مانند جده مظلومه اش حضرت فاطمه زهرا علیها سلام به خاک سپرده شد و روح پاکش به ارواح پاک اجداد طاهرینش پیوست و اهل معرفت و حقیقت را داغدار و سوکوار ساخت .

منبع :

کتاب سبزوار در قرن چهاردهم هجری

به قلم و خط : مرحوم آیة الله حاج سید مصطفی سیادتی

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/403

 

2

مرحوم فقیه سبزواری از علما و مراجعی بود که دشمنان در باره اش سخن بسیار می گفتند و با تیرهای ناجوانمردانه اتهام ، اورا هدف قرار می دادند اما ملاحظه شد که وی بجز یک خانه ملکی از خود چیزی باقی نگذاشت و با آن که میلیون ها تومان به دست او خرج می شد ، ذخیره ای برای فرزندان خود نیندوخته بود و حتی برای مبلغ بیست ریال که نزدش باقی مانده وصیت می کرد .

منبع :

کتاب عمری پرافتخار ، خاطرات زندگانی حضرت آیة الله العظمی فقیه سبزواری

صفحات 97 تا 101

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/171

 

3

وصایای مرحوم فقیه سبزواری

مرحوم آیة الله فقیه سبزواری عمری را در راه خدا و خدمت به اسلام سپری کرد اما به مصداق ضرب المثل معروف فارسی : " هر درختی که بیشتر میوه می دهد ، بیشتر سنگ می خورد " ، در دوران زندگی ناراحتی های زیادی تحمل نموده و مورد اصابت سنگ و تیرهای مختلف دوست و دشمن قرار گرفت . همین دلتنگی ها و همین خاطر آزردگی ها ، آن چنان وی را افسرده کرده بود که با دلی پر از درد ، اولین وصیتش این بود که جنازه ام را شب بردارید و شب به خاک بسپارید و کسی جز فرزندانم به تشییع جنازه ام حاضر نشود گرچه این وصیت امکان پذیر نبود و هرگز مردم به این چنین امر راضی نمی شدند و قطعا خود مرحوم فقیه هم می دانستند که این چنین وصیتی صورت عمل به خود نمی گیرد اما آزردگی ها و ناراحتی هایی که از دست مردمان دون و بشرهای بی وفا دیده بودند ، آن چنان وی را از مردم بری کرده بود که این اولین وصیت ایشان بود .

وصیت دوم مرحوم فقیه سبزواری این بود که جنازه اش را در مدرسه ای که تدریس می فرمودند و کنار همان محرابی که نماز می خوانده اند بگذارند و برآن نماز بخوانند و سپس در همان محلی که خود قبلا آماده کرده بود یعنی همان مقبره باغ رضوان وی را دفن کنند .

وصیت سوم این بود که فرمودند مبلغ بیست ریال از وجوهات و سهم امام علیه السلام در زیر بالینم موجود است . آن را بردارید و به مصرف خود برسانید .

مرحوم فقیه سبزواری به هنگام رحلت ، جز همان خانه مسکونی خود ملکی و چیزی برای فرزندان خود باقی نگذاشت و بر خلاف پنداشت مغرضین ، در خصوص وجوهات خیلی دقیق و باریک بین بود . وی برای مخارج دامادی فرزندانش حاضر نبود که از وجوهات چیزی بردارد و چنان که قبلا اشاره شد ، عیال مرحوم فقیه از خانواده معروف صدر و از اعیان زاده های سبزوار بوده و تمام فرزندانش را از پول مووثی مادرشان داماد کرد و هریک را دنبال زندگی و کار خود فرستاد و وجوهی که به دستش می رسید ، همه را به مصرف خود می رساند و چیزی اندوخته ننمود بطوری که برای بیست ریال باقیمانده از وجوه را وصیت می کند تا فورا به مصرف برسانند .

این بود وصایای مرحوم فقیه سبزواری که پس از آن ، ساعت به نصف شب می رسد و با خیال راحت و فکری آسوده بدون هراس از مرگ در حالی که به ذکر خدا مشغول است ، مرغ روحش از قفس بدن پرواز و رهسپار عالم قدس ملکوت می شود .

منبع :

کتاب عمری پرافتخار ، خاطرات زندگانی حضرت آیة الله العظمی فقیه سبزواری

صفحات 90 تا 92

http://faghihsabzevari.blogfa.com/post/169