مرحوم آیت الله میرزا محمدمهدی نوغانی ، از همروزگاران مرحوم فقیه سبزواری
بسم الله الرحمن الرحیم
به یاد مرحوم آیت الله میرزا محمدمهدی نوغانی
عضو هیئتعلمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
این نوشتار مطلبی برگرفته از کتاب نویسنده در زمینه حوزه علمیه مشهد است که ان شاء الله در آینده منتشر خواهد شد
خانوادههای روحانی شهیری در مشهد مقدس بودهاند که هر یک در اعتلای حوزه علمیه مشهد نقشی اساسی داشتهاند؛ از زمره این خانوادهها میتوان به خانواده فقیه سبزواری، مهدوی دامغانی، علم الهدی، نوغانی و .... اشاره کرد.
یکی از خانوادههای اصیل روحانی در حوزه علمیه مشهد خاندان نوغانی است که از علمای آن میتوان به آیتالله میرزا علیاکبر نوغانی (1300 – 1329 ه.ش) و فرزندش آیتالله میرزا محمدمهدی نوغانی (1305 – 1371 ه.ش) اشاره کرد.
آیتالله میرزاعلی اکبر نوغانی (ره) از بزرگان علمای زمان خود و رییس مدرسه نواب بود و با مرحوم حضرت امام خمینی (ره) دوستی و صمیمیت داشت. میرزا علیاکبر نوغانی از شاگردان آیات عظام آخوند خراسانی، میرزا محمدتقی شیرازی و شریعت اصفهانی و سید محمدکاظم یزدی بود که از او علاوه بر رسالههایی در عقاید و اصول دین (با عناوین دو رساله و سه رساله)، اشعاری در مدح و مرثیه معصومین(علیهمالسلام) منتشرشده است. او توجه ویژهای به عزاداری سرور و سالار شهیدان داشت و میکوشید تا در مجالس حسینی از بیان اشعار سست و یا روایات بیاساس دوری شود. خود او نیز اشعاری سوزناک درباره شهدای کربلا سروده است که معروف و مشهورند. در برخی از منابع آمده است که آیتالله عبدالکریم حائری یزدی از کتاب سه رساله که در رد یهود و نصارا و فرق ضالهای همچون بهائیت و فرقه (فرق مخترعه سیاسی) نوشتهشده است، تمجید کرده است.
آیتالله میرزا محمدمهدی نوغانی (ره) در ادبیات شاگرد مرحوم ادیب نیشابوری و از شاگردان برجسته آیات عظام مدرس یزدی، مجتبی قزوینی، میرزا مهدی اصفهانی، محمدهادی میلانی و پدرش میرزا علیاکبر نوغانی بود.
آیتالله نوغانی یکی از روحانیون انقلابی مشهد در جریان مبارزه علیه نظام پهلوی بود و در تظاهرات مردم مشهد همچون تظاهرات 17 شهریور و بعدها در امور بسیج جبهه حضوری فعال داشت. به امور خیریه توجه داشت و موسسه خیریه حضرت ولیعصر (عج) را تأسیس کرده بود.
به یاد دارم گویا سال ۱۳۷۰ ه.ش بود که عید فطر در حدود ساعت 8 یا 9 صبح اعلام شد. آن زمان در اتوبوس بودم که خبر را از رادیو شنیدیم. مردم با شنیدن آن صلوات میفرستادند. قرار شد نماز عید فطر در مساجد شهر خوانده شود. به مسجد فاضل رفتم. روحانی وارستهای خطبه عید را با بغضی خاص به عربی میخواند و گاه میگریست و با گریه او مردم نیز میگریستند، فضایی بسیار روحانی بود او همان مرحوم آیتالله میرزا محمدمهدی نوغانی بود که سالها قبل به اشاره مرحوم آیت الله میلانی امامت جماعت آن مسجد را به عهده گرفته بود.
در ایام عزای حضرت سیدالشهدا و یاران باوفایش در صحرای کربلا در منزلش در خیابان شیرازی (مقابل باغ نادری) کوچه شهیدان علاقبند حسینی (روبه روی مدرسه آیتالله خویی) مجلس عزایی باشکوه برگزار میشد. حیاط بیت ایشان بسیار بزرگ و ساختمانهای قدیمی در انتها و کنارش دارد که در گذشته نیز برای سالیانی میزبان مهمانی عالیمقامی همچون آیتالله میلانی در مشهد بوده و خاطره ها از حضور علمای بزرگ در خود دارد. خانهای که همچنان هرساله بنا بر سنتی دیرین، مراسم دهه اول محرم و آخر ماه صفر و ماه رمضان در آن برگزار میشود. در آن زمان ابتدا برخی از حضرات روحانی همچون حجتالاسلاموالمسلمین حاج شیخ گرایلی به ایراد سخنرانی و مرثیهسرایی میپرداختند و سپس خود آیتالله نوغانی بالای منبر میرفت و مقتل خوانی میکرد؛ روز عاشورا که غوغا بود؛ مخصوصاً آن زمان که آیتالله نوغانی در ظهر عاشورا عمامه خود را از سر برمیداشت، جمعیت منفجر میشد، او میگریست و جمعیت یکسره همراه او میگریستند؛ صدای گریه بود که از زمین و زمان برمیخاست. دیگر نیازی به گفتن هیچ حرفی نبود، همهجا «یا حسین» بود. او در مقتل خوانی سبک خاص خود را داشت و بعدها دانستم آیتالله میرزا علیاکبر نوغانی پدر بزرگوار ایشان نیز در این زمینه صاحب سبک بود و پسر سنت پدر را تداوم میداد.
آیتالله میرزا محمدمهدی نوغانی فقیه و مفسری بزرگ بود. دوره تفسیری بر قرآن نگاشته است که گویا همچنان منتشرنشده است. او هر هفته درس تفسیری در مسجد فاضل که در آن جماعت برگزار میکرد و گمان میکنم دوره دوم تفسیر قرآن بود که در سوره انبیاء باقی ماند و من در پارهای از جلسات آن شرکت کرده بودم.
یکی از روزهای غمانگیز سال 1371 ه.ش، روز وفات آن مرحوم بود. حدود ساعت نه و نیم شب (15 آبان 1371 ه.ش) بود که من و جناب آقای صاحبی، از طلاب مدرسه علمیه حضرت مهدی (عج)، مشغول بحث بودیم که خبر آوردند آیتالله نوغانی مرحوم شده است؛ آن شب کسی در مدرسه نبود، با دوچرخه آقای صاحبی به درب منزل حضرت حجتالاسلاموالمسلمین آقای امامی مدیر مدرسه رفتیم و خبر ارتحال ایشان را دادیم. ایشان بسیار متأثر شدند. مراسم تشیع پیکر آن مرحوم در تاریخ 16 / 8 / 1371 ه.ش بود. اول صبح آنجا بودم. تابوت در محوطه خانه ایشان بود. حضرات آیات فلسفی و مروارید و سید عزالدین زنجانی در کنار هم در مقابل تابوت ایستاده بودند. نگاه اندوهناک میرزاعلی آقای فلسفی به تابوت ایشان را هیچگاه از یاد نمیبرم.
فرزند مرحوم آیتالله نوغانی در آن زمان طلبهای فاضل بود ولی هنوز ملبس به لباس نبود. پس از مراسم تشیع و خاکسپاری پیکر ایشان در حرم مطهر حضرت امام رضا (ع) حضرت آیتالله فلسفی فرمودند در این خانواده شریف باید سنت روحانیت تداوم یابد و ازاینرو پس از پایان خاکسپاری در حرم مطهر رضوی، عمامه را بر سر فرزندشان بستند و فرزند ایشان ملبس به لباس روحانیت شد.
بزرگان دینی ما توجه ویژهای به حفظ سنتهای اصیل روحانیت و پاسداشت لباس شریف آن داشتند و ما در مراسم تشیع و خاکسپاری آن عالم ربانی شاهد تداوم یک سنت حسنه بودیم. این موضوع درک والای علمایی همچون آیات عظام فلسفی و مروارید را نسبت به حفظ سنتهای روحانیت نشان میدهد. چنانکه در جایی دیگر در باب اهمیت لباس روحانیت نظرات مراجع عظام تقلید را آوردهام ازجمله نظر حضرت آیتاللهالعظمی صافی گلپایگانی که معتقدند سیره سلف حوزههای مبارکه علمیه از ابتدا تاکنون این بوده است که مؤمنین روحانی را با این لباس مقدس میشناخته و محل مراجعه آنها بودهاند و عزیزانی که به این لباس مقدس ملبس شدهاند باید همیشه به آن مزین باشند که حضور آنها با این لباس در جامعه، تبلیغ دین و مکتب است.
رحمت و رضوان خداوند تبارک و تعالی بر او باد
اللهم صل علی محمد و آل محمد
http://kamyarsedaghat.blogfa.com/post/678