آیات عظام فقیه سبزواری ، کفایی و اصفهانی ، احیا کنندگان و مؤسسین حوزه علمیه مشهد

 

آیات عظام : میرزا حسین فقیه سبزواری ،

میرزا احمد کفایی و میرزا مهدی اصفهانی ،

احیا کنندگان و مؤسسین حوزه علمیه مشهد 

شهرآرا از تخریب مدارس علمیه در ادوار مختلف طرح‌های توسعه‌ای بافت پیرامون حرم رضوی گزارش می‌دهد؛

زیر آوار توسعه

تا چند سال قبل، وقتی که هنوز بیل‌‌مکانیکی‌های بزرگ آهنی، خانه‌ها و محله‌های قدیمی اطراف حرم رضوی را آوار نکرده‌ بودند، زمانی که در کوچه‌پس‌کوچه‌های منطقه ثامن، هنوز زندگی جریان داشت، هر‌روز می‌توانستید طلاب جوان زیادی را ببینید که کتاب و دفترشان را زیر بغل گرفته، در حالی که سرهایشان پایین است، در کوچه‌پس‌کوچه‌های اطراف حرم رفت‌وآمد می‌کنند.

خبرنگار: الهام ظریفیان

 بسیاری از آن‌ها در همان منطقه زندگی می‌کردند و در غم و شادی مردم محله حضور داشتند. آن‌ها هرروز فاصله خانه تا حجره‌های درس را پیاده می‌رفتند و در راه، به سوال‌های شرعی متعدد زنان و مردان محله پاسخ می‌دادند. ظهر که می‌شد، با عجله به سمت حرم به راه می‌افتادند و صدای نعلین‌های شتابان آن‌ها در کوچه‌های تنگ و باریک قدیمی می‌پیچید، جوری که از حرکت جمعیت عباپوش به سمت حرم می‌شد فهمید که نماز ظهر نزدیک است.

امروز چقدر از این تصویرها باقی مانده است؟ محلات اطراف حرم رضوی تخریب شده‌اند و مدارس علمیه‌ بسیاری نیز که در آن محلات با تربیت نیروهای طلاب، نبض فرهنگی منطقه و کل شهر را در دست داشتند، به خاطره‌ها پیوسته‌اند. بعضی از آن‌ها در قواره‌های خشک و سرد مدرن نوسازی شده‌اند و بعضی به نقاط دورتری در شهر جابه‌جا شده‌اند. اکنون در حالی که بیش از هر چیز دیگری، پاساژ و هتل در اطراف حرم سر برآورده‌ است، سوال اینجاست که کم‌رنگ شدن مدارس علمیه اطراف حرم که در کنار هویت‌بخشی تاریخی، مکمل زیارت بودند و طلاب این مدارس ارتباط نزدیکی با فضای معنوی و زیارتی حرم مطهر و مردم داشتند، چه تاثیراتی می‌تواند در فرهنگ شهر داشته باشد؟

رابطه شهر با اندیشه شکل‌دهنده آن کم‌رنگ شده

ساسان نوروزی استاد دانشگاه و پژوهشگر میراث فرهنگی است. او درباره نقش موثر مدارس علمیه در هدایت جریان‌های فکری و تولید اندیشه پویا در شهرها می‌گوید: در طول تاریخ، مدارس علمیه به عنوان بزرگ‌ترین و معتبرترین مراکز علمی در شهرهای بزرگ جهان اسلام، به فعالیت مشغول بوده، عالمان بزرگی را پرورش داده و جامعه بالاخص جامعه شیعی را در حوزه‌های علمی و مذهبی رهنمون بوده‌اند. در قرن حاضر نیز مدارس علمیه به‌خوبی توانسته‌اند خود را روزآمد کرده و پاسخ‌گوی نیازهای علمی عصر خود باشند.وی با تاکید بر اینکه بافت اطراف حرم مطهر رضوی با فرهنگ زیارت و مجاورت و در طول صدها سال شکل گرفته است، می‌گوید: رابطه شهر با اندیشه شکل‌دهنده آن امروز در حال کم‌رنگ شدن است.

تخریب مدارس علمیه با رویکرد توسعه و مدرنیزاسیون

از زمانی که پای توسعه و مدرنیزاسیون به اطراف حرم باز شد، بسیاری از مدارس علمیه نیز، مانند بقیه بافت‌ها، از آثار سوء تخریب‌ها در امان نماندند. این مدارس همیشه با خطر تهدید روبه‌رو بوده‌اند. در سال۱۳۱۰ مدرسه سعدیه (پایین‌پا) که در سال۱۰۸۶ قمری تاسیس شده بود و مدرسه فاضل‌خان به سبب احداث فلکه اول حرم و صحن جدید، تخریب شدند. در سال۱۳۵۴ مدرسه ملامحمد باقر (باقریه) که در زمان صفویه ساخته و در سال۱۳۴۶ بازسازی شده بود، مدرسه سیدمیرزا ملاتاج، (مستشاریه)، مدرسه بهزادیه که مربوط به دوره صفویه بود، مدرسه باغ رضوان و مدرسه ابدال‌خان، به دلیل ساخت فلکه دوم حرم، تخریب شدند. در سال۱۳۵۶ شمسی، مدرسه آیت‌ا...‌العظمی میلانی به دلیل طرح توسعه حرم تخریب شد. در سال۱۳۷۷ مدرسه حجتیه اصفهانی‌ها در طرح توسعه حرم تخریب شد. در سال‌های اخیر نیز تعداد قابل‌توجهی از مدارس علمیه پیرامون حرم تخریب شده‌اند. بعضی از آن‌ها مثل مدرسه سعادت، مدرسه موسوی‌نژاد و مدرسه امام حسین(ع) در محل خود بازسازی شده و بعضی همچون مدرسه علمیه سلیمانیه جابه‌جا شده و از حرم مطهر رضوی فاصله گرفته‌اند. مدارس جدیدی نیز مانند مدرسه علمیه مسجد جامع امام علی‌(ع) با فاصله از حرم مطهر ساخته شده‌اند.

ساخت مدارس علمیه با تقلید از شهرسازی غربی

با وجود آنکه تعداد مدارس علمیه افزایش یافته است، به نظر می‌رسد دیدگاه‌های طراحان و برنامه‌ریزان شهری در مسیر بهره‌مندی از فرهنگ زلال مدارس علمیه قرار ندارد و ساختار و استخوان‌بندی پیرامون حرم مطهر رضوی دیگر از نور این مدارس روشن نمی‌شود. نوروزی در این‌باره می‌گوید: این تغییرات حتی در معماری خود مدارس نیز کاملا مشهود است. با اینکه نشانه‌هایی از معماری اصیل اسلامی در ظاهر این مدارس نقش بسته است، مفاهیم و در نتیجه روابط و سلسله‌مراتب فضایی کاملا متحول شده است. در چنین شرایطی است که بنای تاریخی مدرسه نواب، مدرسه میرزا‌جعفر، مهدیه مرحوم عابدزاده و بسیاری از مدارس دیگر تخریب می‌شوند و برخی به ساختمان‌های جدید جایگزین آن راضی می‌شوند و در چنین شرایطی است که فضای پیرامون حرم و مدارس علمیه آن تقلیدی از فرهنگ شهرسازی غربی می‌شود و مدارس علمیه شهر نیز با آن کنار می‌آیند.

کلاس‌های درسی که در حرم برگزار می‌شد

خداوردی از طلاب قدیمی مدرسه موسوی‌نژاد در کوچه چهارباغ است، مدرسه‌ای که چندی پیش به طور کامل تخریب شد تا ساختمان جدیدی به جای آن ساخته شود. او از خاطرات زمان تحصیل خود و از روزهایی می‌گوید که بسیاری از کلاس‌های درس و مباحثات در حرم مطهر برگزار می‌شد و این موضوع در ارتباط معنوی زائران با حضرت رضا(ع) بسیار تاثیرگذار بود. او می‌گوید: حوزه علمیه قم اتصال به حرم دارد و بخشی از درس‌ها و مباحث داخل حرم حضرت معصومه(س) برگزار می‌شود، ولی در مشهد چنین چیزی را نداریم. این موضوع باعث شده است ارتباط چهره‌به‌چهره روحانیون با مردم کمتر شود. او همچنین با تاکید بر اینکه باید درب حوزه‌های علمیه به روی مردم باز شود، می‌افزاید: در مدرسه‌ مرحوم موسوی‌نژاد بعضی از مباحث و درس‌ها عمومی بود. بسیاری از بازاری‌های بازار فرش می‌آمدند و در درس اخلاق و احکام ایشان شرکت می‌کردند که به درد کاسبی و تجارتشان می‌خورد. الان در خیابان امام رضا(ع) چند مدرسه علمیه داریم. در میدان ۱۵خرداد، در خیابان طبرسی، در خیابان شیرازی، در پنجراه پایین‌خیابان و جاهای دیگر مدرسه علمیه داریم، ولی همه محصورند و مخصوص طلبه‌ها هستند. ما در حرم مطهر دو مدرسه پریزاد و دو‌در را داشتیم که الان تعطیل شده و در دانشگاه علوم اسلامی رضوی تجمیع شده‌اند. دانشگاه علوم اسلامی رضوی نیز به هر حال، نوعی دانشگاه است و چندان آن شکل سنتی حوزه‌های علمیه را ندارد و قطعا به معنویت حوزه علمیه نمی‌رسد.

تخریب مراکز فرهنگی اطراف حرم مطهر

وی با انتقاد از رویکرد مسئولان در سال‌های گذشته، در تخریب مراکز فرهنگی اطراف حرم مطهر می‌گوید: وقتی دستور تخریب می‌آید، تمام منطقه باید تخریب شود. این رویکرد خوبی نبوده. خیلی از مدارس علمیه و حسینیه‌ها مجبور شدند به مناطق دیگری کوچ کنند. فضای اطراف حرم بیشتر به بازار و هتل و فضایی برای تجارت تبدیل شده است و اگر مساجد یا حسینیه‌هایی هم هستند، بیشتر به فکر کاسبی‌‌اند تا به فکر معنویت. بیشتر به فکر این هستند که حسینیه و مسجد را به زائران اجاره بدهند.

مدارسی که تخریب شدند و دیگر ساخته نشدند

وی ادامه می‌دهد: مدارسی هم که باقی مانده‌اند مشکلات زیادی دارند. حسینیه آیت‌ا... مجتهدی در کوچه شوکت‌الدوله مربوط به ۱۱۰سال پیش است. می‌بینیم بعضی از خیابان‌های اطراف حرم که تخریب می‌شود، جلوی آن‌ها بلوکه می‌گذارند و مانعی برای طلبه‌هایی می‌شود که می‌خواهند رفت‌وآمد کنند. مطالبات مردمی برای حفظ مدارس علمیه وجود دارد، ولی باید مسئولان حوزه علمیه هم باید این دغدغه را داشته باشند و رویکرد مدیریت شهری هم تغییر کند. وی با بیان اینکه مدیریت حوزه‌های علمیه با همین مطالبات جلوی خیلی از تخریب‌ها را گرفته‌اند، می‌افزاید: بعضا مشکلاتی که ایجاد می‌شود از جانب شهرداری و بی‌توجهی میراث فرهنگی است. بافت مدرسه موسوی نژاد مربوط به ۶۰-۵۰ سال پیش بود. آن را تخریب کردند که بهتر بسازند، ولی می‌توانستند تقویتش کنند و در کنارش فاز جدیدی بسازند.

ضیایی، مدیر مدرسه موسوی‌نژاد، نیز می‌گوید: با توجه به اینکه بازارهای گسترده‌ای در بافت پیرامون حرم مطهر ساخته شده‌اند، به همان تناسب، نیاز بود که مراکز فرهنگی گسترده و روزآمدی در آن مناطق شکل می‌گرفت، ولی متاسفانه این کار انجام نشد و بیشتر، هتل و آپارتمان و بازار ایجاد شد. خیلی از مساجد و مدارسی که از بین رفته‌اند، عملا جایگزین نشده‌اند. وعده‌اش را داده‌اند، ولی اتفاقی نیفتاده که در‌خور شان حرم امام رضا(ع) باشد.

مهدی سیدی پژوهشگر و مشهد شناس در نقدی بر نابودی مدارس علمیه در طرح‌های نوسازی مطرح کرد

مدارس علمیه مشهد و ۳ دوره تخریب

 

ظریفیان- مدارس علمیه مشهد حداقل سه مرحله از تخریب‌های گسترده را به خود دیده‌اند. اولین مرحله به زمان پهلوی اول در سال۱۳۱۰ و موقعی بازمی‌گردد که فلکه اول حرم مطهر رضوی ساخته شد. دومین مرحله در زمان استانداری ولیان در آستانه انقلاب در سال ۱۳۵۴ بود، اما سومین مرحله از تخریب‌ها به همین چند سال پیش و موقع پیاده‌سازی طرح نوسازی بافت پیرامون حرم مطهر برمی‌گردد. مدارس علمیه‌ای که در این سه مرحله تخریب شدند بخشی از هویت تاریخی این شهر بودند که با پرورش شخصیت‌های بزرگ و تاثیرگذار در دوره‌های مختلف تاریخی، نقش مهمی در شکل‌گیری تمدن اسلامی شیعی در جهان اسلام داشتند.

مدرسان حوزه علمیه، اولین استادان دانشگاه‌ها

در همین زمینه، مهدی سیدی، پژوهشگر و مشهدشناس معروف، در گفتگو با خبرنگار شهرآرا، می‌گوید: در طول تاریخ، هر‌‌جا مرقد مطهری بوده، در کنارش حوزه‌های علمیه هم بوده‌اند و علمای بزرگی را تربیت کرده‌اند. زمانی که دانشگاه ساخته شد، اولین استادان آن همین‌ علما بودند. مثلا دکتر محمد معین اولین کسی است که در ایران دکترای ادبیات داشت. چه کسی به او دکترا داد؟ قبل از او که دکتری نبود. کسانی مثل مرحوم فروزان‌فر که از همین مدرسه‌ها آمده بودند به او دکترا دادند. مرحوم فروزان‌فر دکتر نبود، مثل ملک‌الشعرای بهار و مثل ادیب نیشابوری. این‌ها همان مدرسان حوزه‌های علمیه بودند که آدم‌هایی مثل دکتر شفیعی کدکنی را تربیت کردند که به‌مراتب از دکترهای امروز باسوادتر بودند.

وی با بیان اینکه تصور عموم این است که حوزه علمیه بعد از انقلاب مشروطه و زمان پهلوی مدارس قدیم کلا جمع شد، عنوان می‌کند: حوزه علمیه در زمان پهلوی اول جمع شد، ولی در زمان پهلوی دوم، باز مدرسه علمیه ساخته شد. بعد از مشروطه، آموزش، مدارس نوین و دانشگاه آمد، ولی حوزه هم به حیات خود ادامه داد.

اولین مدرسه‌سازی‌ها در مشهد

او درباره سابقه ساخت مدارس علمیه در مشهد می‌گوید: مشهد تا قبل از دوره تیموری در قرن نهم، یک شهر درجه۳ در خراسان و ایران بود. مرکز خراسان بزرگ تا آن موقع، شهر نیشابور بود و مدارس، حوزه‌های علمیه و فعالیت‌های فرهنگی در نیشابور بود. بعد از اینکه مغول‌ها در اول قرن هفتم، نیشابور را خراب کردند، جنب‌وجوشی در مشهد درگرفت، ولی مغول‌ها شهر تابران توس را مرکز حکومت خراسان کردند و مشهد سرش بی‌کلاه ماند. تیمور و پسرش تیمور لنگ، در اواخر قرن هشتم، تابران توس را هم مانند نیشابور با خاک یکسان کردند. بنابراین، مشهد یک شهر بی‌رقیب در خراسان شد و جای نیشابور و توس را گرفت. از آن به بعد، در مشهد مسجد جامع گوهرشاد و دارالحکومه چهارباغ را ساختند و شروع کردند به مدرسه‌سازی.

وی ادامه می‌دهد: اولین مدرسه‌هایی که ما خبر داریم، در زمان حکومت شاهرخ تیموری و توسط همسرش گوهرشاد ساخته شده است. سه مدرسه ساختند. یکی مدرسه پریزاد که چسبیده به مسجد گوهرشاد است. دیگری مدرسه دودر یا امیر‌سیدی است که روبه‌روی مدرسه پریزاد واقع شده. این دو مدرسه الان جزو رواق‌های حرم شده‌‌اند، ولی تا ۴۰-۳۰سال پیش، هنوز حوزه علمیه بود. یکی هم مدرسه‌ بالاسر بود که ۵۰سال پیش، رویش را پوشاندند و به رواق دارالولایه تبدیلش کردند. این سه مدرسه مربوط به دوره تیموری در قرن نهم بودند.

تخریب مدارس علمیه در طرح‌های توسعه‌ای

سیدی با بیان اینکه پس از آن، مدتی مدرسه‌‌سازی تعطیل شد و باز زمان شاه‌عباس دوم صفوی، در قرن یازدهم، شروع به مدرسه‌سازی کردند، می‌گوید: قدیمی‌ترین مدرسه‌ای که در زمان صفویه ساخته شد مدرسه خیرات‌خان بود که توسط آقای خیرات‌خان هندی که به ایران آمده بود ساخته شد. این مدرسه در بست پایین‌خیابان، جنب مهمان‌سرای حضرت قرار دارد و الان جزو دانشگاه علوم اسلامی رضوی شده است.

وی به ساخت مدرسه میرزا‌‌جعفر و فاضل‌خان توسط دو برادر ایرانی و به سبک هندی‌ها اشاره می‌کند و می‌گوید: مدرسه فاضل‌خان در بالاخیابان قرار داشت و موقعی که در زمان رضاشاه، دور حرم فلکه می‌‌کشیدند، خراب شد، ولی مدرسه میرزا‌جعفر که یک درِ ورودی از گوشه صحن عتیق داشت و یک در از سمت خیابان طبرسی، الان جزو دانشگاه علوم اسلامی رضوی است. وی با اشاره به ساخت مدرسه نواب پس از دو مدرسه خیرات‌خان و فاضل‌خان در بالاخیابان، می‌گوید: وقتی که در زمان پهلوی اول، حرم را توسعه می‌دادند، این مدرسه به طرح خرابی خورد و کمی آن را عقب بردند‌. در فاصله مدرسه نواب تا حرم هم دو مدرسه بود. یکی مدرسه بهزادیه و دیگری مدرسه سمیعیه یا باقریه که این‌ها هم تا ۴۰-۳۰سال پیش دایر بودند و در گسترش حرم در آستانه انقلاب تخریب شدند.

عباس‌قلی‌خان تنها مدرسه قدیمی‌ای که هنوز دایر است

این مشهدپژوه ادامه می‌دهد: یک مدرسه هم به نام پایین‌پا داشتیم که در قسمت شرقی مسجد گوهرشاد بود و در زمان پهلوی اول، موقعی که می‌خواستند صحن پهلوی را که الان شده صحن امام خمینی(ره) بسازند، خرابش کردند.

سیدی اضافه می‌کند: یک مدرسه هم از دوره صفوی به نام مدرسه عباس‌قلی‌خان داریم که خوشبختانه باقی مانده است و الان در پایین‌خیابان قرار دارد. موقعی که می‌خواستند آنجا را توسعه بدهند، سردر مدرسه را با جرثقیل عقب بردند. مدرسه عباس‌قلی‌خان تنها مدرسه‌ای است که از قدیم باقی مانده است و هنوز هم حوزه علمیه است. یک مدرسه روبه‌روی عباس‌قلی‌خان قرار داشت به نام ابدال‌خان که به حرم نزدیک‌تر بود و آن هم در طرح توسعه حرم در آستانه انقلاب تخریب شد.

وی به مدرسه سلیمان‌خان به عنوان آخرین مدرسه‌ای که از دوره قدیم روبه‌روی در مسجد شاه یا مسجد هفتادودوتن در بازار سرشور قرار داشت اشاره می‌کند و می‌گوید: وقتی در همین دوره اخیر می‌خواستند صحن جامع را توسعه بدهند، این مدرسه خراب شد و به جای آن، مدرسه دیگری همین نزدیکی‌ها ساختند.

 رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی:

تخریب مدارس علمیه قدیمی خسارتی بزرگ به حوزه علمیه مشهد است

ظریفیان- نماینده مردم مشهد و کلات در مجلس شورای اسلامی گفت: با توجه به اتفاقاتی که در بازسازی بافت اطراف حرم مطهر رضوی افتاد، انتظار می‌رفت تعداد مدارس علمیه در بافت پیرامونی افزایش پیدا کند و مدارس قدیمی با کارکرد مدرسه علمیه و با همان شکل سنتی و دیرینه حفظ می‌شدند.

 

حجت‌الاسلام نصرا... پژمان‌فر در گفتگو با خبرنگارشهرآرا، افزود:

علاوه‌بر مدارس قدیمی، باید مدارس جدیدی را هم اضافه می‌کردیم. نه‌تنها مدارس جدیدی اضافه نشده است، بلکه بخشی از کار مدارس قدیمی را دانشگاه علوم اسلامی رضوی انجام می‌دهد. این در حالی است که ماموریت دانشگاه علوم اسلامی رضوی با ماموریت حوزه علمیه متفاوت است. به همین دلیل، نمی‌تواند جایگزین چیزی باشد که ما دنبالش هستیم.

جالی خالی مدارسی نظیر میرزاجعفر و مدرسه خیرات‌‌خان

نماینده مردم مشهد در مجلس با اشاره به اینکه پس از انقلاب، بسیاری از مدارس علمیه اطراف حرم مطهر رضوی به ساختمان‌های دانشگاه علوم اسلامی رضوی منتقل شده‌اند، عنوان کرد: دانشگاه رضوی ماموریتی به عنوان مرکز دینی بودن دارد و بخش قابل‌توجهی از دانش‌پژوهان دانشگاه رضوی، از مجموعه طلاب مدارس علمیه قدیم بوده‌اند. حجت‌الاسلام پژمان‌فر تاکید کرد: اگرچه دانشگاه رضوی هم امروز ضرورت خودش را دارد، ساختار آن با ساختار حوزه‌های علمیه که شکل سنتی دارند متفاوت است. ما مدارسی مثل مدرسه میرزاجعفر و مدرسه خیرات‌خان را داشتیم که مدرسه علمیه بودند و جلسات درس‌های اصلی حوزه‌ها در این مدارس برگزار می‌شد. نبود این مدارس امروز خودش یک خسارت بزرگ است که به حوزه علمیه وارد شده است.وی با این توضیح که حرم مطهر رضوی مرکز ثقل شهر و نیز مرکز فعالیت‌های فرهنگی‌ای است که از لحاظ محتوایی، بر کل شهر و کشور تاثیر می‌گذارند، خاطرنشان کرد: مدارس علمیه نقش موثری در حمایت معنوی و اعتقادی از این پایگاه عظیم معنوی دارند. به همین دلیل هم هست که در تمام جهان تشیع، حوزه‌های علمیه در کنار حرم‌های مطهر اهل‌بیت معصومین(ع) یا امامزاده‌های واجب‌التعظیم شکل گرفته‌اند. در خراسان هم با توجه به جایگاه ویژه و بی‌بدیل حضرت رضا(ع)، حوزه علمیه خراسان با قدمتی بیش از هزار سال، جایگاهی استثنایی دارد و در پشتیبانی محتوایی و فرهنگی شهر، نقش بسزایی داشته ‌ است.

حفظ مدارس علمیه باقی‌مانده نیازمند توجه متولیان است

حجت‌الاسلام پژمان‌فر با اشاره به ضرورت استقرار حوزه‌های علمیه در مجاورت حرم مطهر رضوی، عنوان کرد: وقتی مردم به این کانون معنوی مراجعه می‌کنند و رفت‌وآمد طلاب و دانش‌پژوهان حوزه‌های علمیه را می‌بینند، ناخودآگاه از این تاثیرات بهره‌مند می‌شوند و در جریان فضاهای معنوی آن قرار می‌گیرند. این جریان مثل کانون حرارتی است که نه‌تنها از همه شهر، بلکه از همه کشور پشتیبانی معنوی می‌کند. وی در پاسخ به سوالی مبنی‌بر اینکه برای حفظ مدارس علمیه باقی‌مانده در بافت پیرامون مطهر رضوی چه باید کرد، گفت: لازمه‌اش این است که مدیریت حوزه‌ علمیه و مدیریت آستان قدس رضوی بتوانند برای تحت پوشش قرار دادن این مدارس و ارائه یک‌سری خدمات به آن‌ها، کارهای لازم را انجام دهند. به هر حال، ما نمی‌توانیم به صورت تصادفی و اتفاقی، این کار را انجام بدهیم. دولت باید آورده‌ای در ارتباط با این موضوع داشته باشد و آستان قدس و حوزه علمیه نیز ورود پیدا کنند تا بتوانند این خلأ را که امروز در اطراف حرم به‌‌شدت قابل‌مشاهده است پر کنند.

مدارس علمیه مهم‌ترین شاخصه‌ شهرهای اسلامی‌اند

آسیب به مدارس علمیه با توسعه انفجاری هسته شهر

ظریفیان- «مدارس علمیه از مهم‌ترین شاخصه‌های شهرهای اسلامی به شمار می‌روند که در پیوند با مساجد، بازار، میادین و زندگی اجتماعی شهر روح علم را در شهرها جاری می‌کردند.»

ساسان نوروزی، استاد دانشگاه و پژوهشگر میراث فرهنگی، با بیان این مطلب، در گفتگو با شهرآرا، اظهار داشت:

 تا چند قرن اولیه اسلام، مساجد محل تعلیم و تعلم بودند و رفته‌رفته مدارس در کنار آن‌ها شکل گرفتند و طالبان علم در این مدارس سکونت و تحصیل ‌کردند. در کنار قبور ائمه(ع) نیز مدارسی تاسیس شدند تا جزئی جدایی‌ناپذیر از ساختار شهرهای اسلامی را تشکیل دهند.

وی افزود: با ورود امام رضا‌(ع) به خراسان، انقلاب عظیمی از نظر علمی، فرهنگی و اندیشه‌های شیعی در این منطقه پدید آمد. پس از شهادت امام رضا(ع) نیز گِرد بارگاه مطهر ایشان، همواره مجالس علمی و تدریس برپا بوده است. وجود مدارس علمیه متعدد و پر‌رونق در دوره‌های صفاریان و طاهریان در متون تاریخی ثبت شده است. با این حال، با ساخت مسجد گوهرشاد و مدارس پریزاد، دودر، سید میرزاد و بالاسر در دوره تیموری، فصل جدیدی در مدارس علمیه شهر مشهد گشوده شد. نوروزی با اشاره به اینکه این جریان در دوره صفوی هم ادامه یافت، خاطرنشان کرد: مدارس علمیه عباسقلی‌خان، ملاتاج، ابدال‌خان، خیرات‌خان، میرزاجعفر، پایین‌پا، فاضل‌خان، باقریه، حاج‌حسن و نواب یادگارهای این دوران هستند. در دوره قاجار، بار دیگر، مدارس علمیه مشهد رونق خود را پس از رکود نسبی دوره‌های افشاریه و زندیه بازیافتند. مدارس سلیمان‌خان، مدرسه نو، حاج‌آقاجان و علی‌نقی‌میرزا در این دوره ساخته شدند.

مدرسه میرزاجعفر شده بود محل سنگ‌تراش‌ها

این پژوهشگر به توسعه غیرمتوازن و انفجاری اکثر شهرهای اسلامی در سده اخیر اشاره کرد و افزود: هسته مرکزی شهرهای اسلامی که مرکز تاریخی و محل انباشت تمدن اسلامی بودند به‌شدت در محاصره مدرنیته قرار گرفتند. در این میان، مدارس علمیه نیز از این آسیب دور نبودند. چنان‌که آیت‌ا... شیخ حسنعلی مروارید حوزه علمیه مشهد در دوران پهلوی اول را چنین توصیف می‌کند: مدارس زیادی که شهر داشت، به جای اینکه جای اهل علم باشند، جای مامورین ثبت شده بودند، مخصوصا مدرسه میرزا‌جعفر جای سنگ‌تراش‌ها شده بود. مدرسه فاضل‌خان، میرزا‌جعفر، حاج‌حسن و در حقیقت، تمام مدارس، بر اثر فشار، تعطیل شده بودند.

نوروزی ادامه داد: در حقیقت، در طول قریب به ۲۰سال، تقریبا یک توقف علمی فاجعه‌آمیز در حوزه علمیه به وجود آوردند که هنوز پس از گذشت ۵۰-۴۰سال، خلأ آن محسوس است. حوزه علمیه مشهد در دوران پهلوی دوم، با تلاش خستگی‌ ناپذیر آیت‌ا... حاج میرزا احمد کفایی، آیت‌ا... سبزواری و آقا میرزا مهدی اصفهانی بازسازی شد و از سوی دیگر، با حضور سید‌محمد‌هادی میلانی که به درخواست علما و فضلا در مشهد سکنی گزیدند، جان دیگری گرفت. در این دوره، به بهانه توسعه شهری، مدارس حاج‌حسن، باقریه، ابدال‌خان، باغ رضوان، فاضل‌خان، مستشاریه، مدرسه نو و حاج‌آقا‌جان به کلی نابود شد و بقیه مدارس نیز وضعیت مناسبی نداشت.

وی گفت: پس از انقلاب اسلامی، دوره تازه‌ای برای حوزه‌های علمیه مشهد رقم خورد. در این دوران، بیش از ۳۰مدرسه علمیه در مشهد ساخته شد. بسیاری از مدارس علمیه متروکه مرمت و بازسازی شد و تعداد طلاب نیز به‌شدت افزایش یافت. در عین حال، با بازسازی بافت‌های فرسوده، خطر تخریب و نابودی دوباره این مدارس را در بر گرفته است که لازمه آن پافشاری متولیان بر مرمت و حفاظت آن‌هاست.

http://shahraraonline.ir/news/72479

مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری ، از بنیانگذاران حوزه علمیه مشهد

 

مرحوم آیة الله العظمی حاج میرزا حسین فقیه سبزواری ، از بنیانگذاران حوزه علمیه مشهد

 


ذکر جمیلِ شیخ محمد‌ / احمد مهدوی دامغانی

اختصاصی شبکه اجتهاد:  چند سطر، در مقام اِجلال و تکریم مرحوم آیت‌­الله شیخ محمد

واعظ­زاده خراسانی

 

دکتر مهدوی دامغانی

 

برخی از همشهریان، مشهدی­‌های عزیزِ ارجمند که خدای سلامت‌شان بدارد، از این فقیر خاک­روبه آستان مقدس حضرت امام ثامن ضامن(صلوات‌الله‌علیه)، خواسته‌­اند که در مقام اِجلال و تکریم مرحوم مغفور، آیت‌­الله آقای حاج شیخ محمد واعظ‌زاده(رفع‌الله‌درجاته) چند سطر در توصیف و تأبین آن مَأسوفٌ­ عَلَیه و ذکر جمیل آن عالِم فاضل جلیل و تأسف و اندوه شدیدی که از فقدان آن وجود شریف بر دلم چیره شده است عرض کنم؛ لذا اولاً در اجرای امر آن همشهریان گرامی و ثانیاً از آن‌ جهت که شخصاً نیز خود را در قبال محبت و وفاداری­‌ای که آن انسان آزاده در این ۱۵-۲۰ سال اخیر عمر پُربرکت خود، کَتباً و شفاهاً نسبت به مرحوم مغفور والدم، ابراز و اظهار فرموده بود، به مرحوم حضرت آقای واعظ­زاده مدیون و مرهون می‌شناسم، مختصر عرایضی را به عرض رسانم و با یاد خیر آن مرد دانشمند نامی، اندکی درد فراق خود را از همسالان و هم‌دوره‌ای‌های نازنینی که اکنون همگی­‌شان در بستر خاک خفته‌­اند تسکین دهم، گو اینکه از خود این فقیر هم دیگر عمری نمانده است، زود یا دیر به آنان خواهد پیوست و ان‌شاءالله در مجاورت آنان سر بر آستان مقدس علی‌بن موسی‌الرضا (عَلَیهِ‌آلافُ‌التحِیه‌والثناءِ) خواهد گذارد،‌ بِمَنه و کَرَمِه.

نمی­­‌دانم و یا گمان ندارم که در حال حاضر عدد آنانی که مرحوم مغفور جنت­‌مکان خُلد آشیان، حضرت آقای حاج شیخ مهدی واعظ (۱۲۴۸-۱۳۲۹ش)۱ و آن خاتِمه السلَفِ وُعاظ و مذکرین و محدثین نامدار را بر عرشه منبر یا بر مَسنَدِ تحدیث و تذکر، زیارت کرده­‌اند به «۵۰» برسد.

ازآنجاکه آن مرد بزرگ در چندسال ماقَبلِ شهریور ۱۳۲۰ در اَعتاب مقدسه عراق مشرف بود و به تکلیفی که مراجع آن ایام مانند آیات عُظمی اصفهانی و قمی و عراقی(قدس‌الله‌اسرارهم) به ایشان ارجاع فرموده بودند، در این بِقاع متبرکه به وعظ و تذکیر می‌­پرداخت و اوایل سال ۱۳۲۱ به مشهد مراجعت فرمود، این بنده نیز جُز صورت و شمایل ظاهری از آن مرحوم را در آن سال­‌ها به یاد ندارم و همین‌قدر می‌­دانم که در آن سال­‌ها مرحوم آقای حاج شیخ مهدی، مشهورترین و از لحاظ مسائل و مطالبی که بر منبر بیان می­‌فرمود، معتبرترین واعظ مشهد بود.

پس از مراجعت ایشان به مشهد بعد از حکومت پهلوی اول که با استقبال و مسرت عموم مُتَدَینان مواجه بود، دیگر همان مسند منابر مهم مجالس وَعظ و تحدیث به وجود شریف ایشان مزین بود و به‌ویژه افاضات‌شان در مسجد گوهرشاد پس از نماز مغرب‌ و عشاء که تابستان­‌ها در ایوان شمالی و زمستان­‌ها در شبستان بزرگ شمال شرقی برگزار می­‌شد، از لحاظ اقبال عمومی بسیار بسیار مغتنم و مطلوب بود.

مضاف بر آنکه عموماً در مجالس و حسینیه­‌های عزاداری ایام محرم و صفر، مرحوم آقای حاج شیخ مهدی به‌اصطلاح، واعظ آخرین هر مجلس بود و این موضوع تا آخرین روزی که در آخرین سال عمر پربرکتش در مشهد اقامت داشت مسلم بود.

مرحوم آقای حاج شیخ مهدی سه پسر داشتند که بزرگ­‌ترین آنان مرحوم آقای حاج شیخ احمد و کوچک‌ترینشان مرحوم دکتر حسین خراسانی و میانی­‌شان همین حضرت آیت‌الله حاج شیخ محمد واعظ­زاده (أطابَ‌اللهُ‌ثَراه) بود. حاج شیخ احمد، واعظ محترم و محبوب و باسوادی بود که بسیار مورد اعتماد مردم قرار داشت و از لحاظ سیما و صورت به مرحوم والد معظم خود خیلی شبیه بود؛ یعنی هم قد و بالایش کشیده و بلند بود و هم چهره‌­اش به مرحوم آقای حاج شیخ مهدی مانند بود و گویی حاج شیخ مهدیِ جوان است.

آن مرحوم از اقران وُعاظی امثال مرحومان حاجی وثوق و آقا شیخ محمد آخوند و آقای شیخ محمد کفاش و آن واعظ فاضل و ادیب مرحوم شیخ ابوالقاسم فیاض (که در سال ۱۳۲۳ به‌علت ابتلای به سِل وفات یافت) شناخته می­‌شد. خدا رحمت کند مرحوم فیاض را که مردی شوخ­‌طبع نیز بود و به نظرم هم او بود که با قیاس با کلمه مأثوره‌­ای که «ما مِنا إلا مَقتولٌ أَو مَسمومٌ» با توجه به حال خویش و وضع­ آقای … می‌­گفت: «ما منا اِلا مفتوق او مسلول» و «منا» یعنی وُعاظ آن ایام مشهد. خداوند تعالی درجات آنان را والا فرماید.

مرحوم حسین آقا، یعنی دکتر حسین واعظ­زاده‌ خراسانی ‌ـ‌ که پس از نیل به درجه دکترا و تدریس در دانشگاه‌ ـ فقط به نام دکتر حسین خراسانی معروف بود، تمام تحصیلاتش را در مشهد انجام داده بود. در درس مرحوم مغفور، آقای ادیب نیشابوری۲ مُغنی و مُطَول ایشان و من بنده و مرحوم شیخ علی‌اکبر بیرجندی که نام خانوادگی‌اش را فراموش کرده‌ام و بعدها در بیرجند سِمَتِ دبیری دبیرستان­‌ها را داشت، هم­‌مباحثه بودیم؛ یعنی بحثی را که مرحوم آقای ادیب پیش‌ازظهرها از مُطَول و یا مُغنی فرموده بود، بعدازظهرها ما در مدرسه سلیمان­‌خان که آقای شیخ علی‌اکبر در آنجا طلبه­ مبیت بود، در طول سال ۱۳۲۱ و اوایل سال ۱۳۲۲ با هم مباحثه می­‌کردیم (و یاد باد آن روزگاران یاد باد).

و اما مرحوم مغفور جنت­‌مکان آیت‌الله آقای حاج شیخ محمد واعظ­زاده(اطاب‌الله‌ثراه) که پسر میانی (از لحاظ سن) و فرزند اکبر (از لحاظ معنی) مرحوم آقای حاج شیخ مهدی بود و اخیراً دار فانی را وداع کرد، خدا می­‌داند چقدر از وفات این مرد شریف و عالم ارجمند و متفنن در اقسام علوم مذهبی از فقه و اصول و کلام و تفسیر و حدیث، افسرده و اندوهگین شده­‌ام. در سال­‌های آخرین دهه ماقبل شهریور ۱۳۲۰ که مرحوم آقای حاج مهدی در عراق و اعتاب مقدسه مشرف بودند، در خدمت پدر می­‌بودند و در همان‌جا بر حسب معمول، علوم و فنون عربیت ادبی را تحصیل و زبان عربی را به لهجه عراقی صحبت می­‌کرد، به مشهد مراجعت کردند.

از این لحاظ مستغنی از «تعلم» در نزد کسی بودند، ولی می­‌دانم که بنابر فرموده حضرت آقای شیخ محمد روحانی (استاد)۳ خدمت ایشان شرح شمسیه را تلمذ کرده‌اند و طبقه و عَلَی‌الرسم در درس شرح لمعه مرحوم مغفور خُلدآشیان آقای حاج سید احمد مدرس‌یزدی حاضر می­‌شدند.

برای خود حقیر این مسئله مورد تعجب است که با اینکه ایشان صورتاً فقط یک سال از بنده بزرگ‌تر بودند و البته معناً صدسال از بنده بزرگ‌تر؛‌ اما این بنده در هیچ‌یک از دروس متداول آن ایام (فقه، اصول و حکمت)، سعادتِ به­ اصطلاح همدرسی معظمٌ‌له را نداشتم؛ زیرا ایشان در درجه و رتبه مقدم بر این حقیر و اَقران او در سال­های ۱۳۲۱ تا ۱۳۲۴ قرار داشتند و در ردیف حضرت آقای دکتر محمدجعفر جعفری‌ لنگرودی(ادام‌الله‌ایام‌إفاضاته)۴ و مرحومان پروفسور عبدالجواد فلاطوریِ اصفهانی‌الأصل۵ و استاد محمدباقر بهبودی(۱۳۰۷-۱۳۹۳ش)۶‌(رحمت‌الله‌علیهما) می­‌بودند؛ زیرا اینان هر چهار نفر در سال ۱۳۲۳ که مرحوم پدرم در مدرسه «دودر» «رسائل» شیخ را تدریس می‌فرمود، در آن مباحثه حاضر می­‌شده­‌اند۷؛ درحالی‌که در آن سال بنده شرح لمعه و معالم را درس می­‌گرفتم.

اما این اختلاف طبقاتی هرگز مانع ارتباط و رفاقت دوستی ما با یکدیگر نبود و غالباً هر روز نزدیک غروب در صحن مسجد گوهرشاد، یعنی مقابل حجره­‌ای که در طرف شمال شرق مدرسه اختصاص به امور اداری مسجد داشت و مرحوم آقای آسید محسن طاهری۸ که «متولی‌باشی» مسجد بود، در آن حجره به مسایل مربوطه به مسجد می‌­پرداخت، عده شش هفت‌نفری از هم‌سالان مثل مرحوم آقای واعظ­زاده، اخوی‌شان آقای شیخ حسین و آقایان سید محمد و سید علی میردامادی۹(رحمت‌الله‌علیهم‌اجمعین) و محمدهادی شمس (آقازاده مرحوم آقا شیخ حسن شمس‌الواعظین، استاد شرحِ نظامِ حضرت آیت‌الله‌العظمی سیستانی‌ (مدظله‌العالی) و این‌حقیر بی‌مقدارِ ناچیز و یکی دو نفر دیگر) و سید رحمت‌الله حسینی‌ سیستانی و محمود آقای رشتی‌زاده (بعدها به نام خانوادگی رامیار (۱۳۰۱-۱۳۶۳ش)) دور هم جمع بودیم که بیشتر همان‌جور ایستاده و گاهی هم بر روی زمین نشسته ساعتی را با هم می‌گذراندیم و از مطالبی که در حوزه علمیه مطرح می‌شد، صحبت می­­‌کردیم و از وقایع روزمره و جنگ در اروپا باخبر می‌شدیم.

بنده در شهریور ۱۳۲۴ به تهران آمدم، ولی چون هرسال ۳-۴ بار به مشهد مشرف می‌­شدم، طبعاً علاوه‌ بر فیض عتبه‌­بوسی حضرت رضا(ع) و دیدن والدَینم خود را از دیدار دوستان هم‌دوره قدیمی­‌ام که مرحوم آقای واعظ­زاده فرد اعلای آنان می­‌بود، محروم نمی­‌ساختم و هربار می­‌دیدم که آن مرحوم بیش‌ازپیش به درجات بالاتر از علم و معرفت واصل شده است و به‌موازات آن ارتفاع و تعالی، تواضع و فروتنی و لطافتِ خُلقِ کریم او نیز افزایش یافته است و در حوزه مشهد محبوبیتی تام دارد.

آن فقیه عزیز چندسالی برای ادامه تحصیل و درک محضر اَعلام و اعاظم علمای قم و در درجه اول استفاضه از فیضات مرحوم جنت­مکانِ خُلدآشیان، حضرت آیت‌الله‌العظمی بروجردی(اعلی‌الله‌مقامه)، به قم سفر کرد (در سال ۱۳۲۸). بنده طی سال­های ۱۳۳۰-۱۳۳۴ گاه‌گاه سفری یک‌هفته‌ای یا بیشتر، به‌قول‌معروف «زیارت شهِ عبدالعظیم و دیدن یار»، برای زیارت قم و دیدن مرحوم مغفور آقا سید جلال آشتیانی(۱۳۰۴-۱۳۸۴ش) (حَشَرَهُ‌اللهُ‌مَعَ‌أَجدادِهِ‌الطاهِرین) به قم مشرف می‌­شدم و به‌طور غیرمرتب و صرفاً به اغتنام فرصت، از محضر بعضی اَعاظِم نیز بهره می‌بردم، می­‌دیدم که آقای واعظ­زاده فوق‌العاده مورد احترام همسالان و هم‌دوره‌های خودش است و بسیار هم مورد عنایت و توجه حضرت آیت‌الله‌العظمی بروجردی است و با طبقه مقدم بر خود، امثال مرحومان مبروران، حضرات حاج آقا رضا صدر و آقای مرتضی مطهری و حاج آقا مهدی حائری‌ یزدی۱۰، بسیار انس و حشر و معاشرت دارد و در مقابله و تصحیح مطبعی تفسیر شریف عظیم «تبیان» حضرت شیخ طوسی که آن ایام به همت و امر مرحوم حضرت آیت‌الله‌العظمی بروجردی و به هزینه مرحوم حاج محمدحسین کوشان‌پور۱۱ تحت طبع بود، شرکت دارد و نیز در آن سلسله از کتاب­‌های «رجال»ی که مرحوم بروجردی درصدد طبع و انتشار آن‌ها اهتمام می­‌ورزید، سهم عمده­‌ای دارد.

پس از آنکه ایشان به مشهد مراجعت کردند، هم به مناسبت کمالات علمی و اخلاقی­ای که بدان نایل شده بودند و هم به مناسبت شخصیت خانوادگی محترمی که داشتند، از موقعیت۱۲ ممتازی در حوزه علمیه و در اجتماع برخوردار بودند (و نمی­‌دانم آیا اواخر ایام حیات مرحوم مغفور آقای حاج شیخ هاشم قزوینی را درک فرموده‌­اند یا پس از سال ۱۳۳۹ به مشهد برگشته­‌اند) و درعین‌حال … آنکه مرحوم رضوان‌جایگاه حضرت آیت‌الله میلانی(قَدسَ‌اللهُ‌تُربَتَه) (۱۲۷۴-۱۳۵۴ش) به مشهد مشرف شوند، حضرت آقای واعظ­زاده از تکمیل علمی خود دریغ نداشتند و در همان سال­‌ها، یعنی اوایل دهه چهل، در درس خارج فقه و اصول مرحوم آقای والدم۱۳ شرکت می‌کردند۱۴ و سپس جناب ایشان از «عُمَدِ» اصحاب حضرت آیت‌الله میلانی به شمار می­‌رفتند و بنده از بخت بدی که دارم و به سبب گرفتاری‌­ها و اشتغالات مختلفی که بدان مبتلا شده بودم، متأسفانه در آن سال­‌ها از توفیق تشرفم به مشهدمقدس عزیز نازنین محبوبم که مکرر نوشته‌­ام زبان حالم درباره مشهد همین دو بیت است:

أَحَب بِلادِ اللهِ ما بَینَ مَنعَجٍ * إلَی و سَلمی أن یَصوبَ سَحابُها

بِلادٌ بِها نیطت عَلَی تَمائِمی * و أَولُ أَرضٍ مَس جِلدی تُرابُها۱۵

زیرا که:

هر کو مرا شناخته دانسته است * کز بندگان شاه خراسانم

تشریف بندگی نسزد بر من * زیرا که خاکروبه ایوانم

به‌همین ‌دلیل طبعاً اقامت­‌های کوتاهی در مشهد داشتم و کمتر نعمت زیارت دوستان قدیمی هم‌دوره‌ام که آنان نیز اشتغالات مفیده تعلیمی و ارشادی فراوان داشتند نصیبم می­‌شد، خاصه آنکه در آن سال­‌ها جناب آقای واعظ­زاده در سِمَتِ استادی دانشکده الهیات مشهد، در مقام افاضه بودند و به‌علاوه، به تصحیح و مقدمه­‌نگاری و تحشیه چند کتاب مهم که در حقیقت بهترین یادگار ایشان است می‌پرداختند. درعین‌حال از دیدار اتفاقی و مختصری فی­‌المَثَل در مسجد گوهرشاد با ایشان یا هم­دوره‌ای دیگرم مرحوم آقا شیخ محمدکاظم شانه­‌چی(۱۳۰۶-۱۳۸۱ش)۱۶ و مرحوم آقا شیخ جعفر(زین­‌الدین) زاهدی۱۷ (رحمت‌الله‌علیهم اجمعین) محروم نمی­‌ماندم.

به‌هرحال در سنوات دهه چهل و پنجاه جناب ایشان و حضرات مبرور ایشان که دو سه‌نفری از آنان را نام بردم، بعد از طبقه اساتیدشان،‌ از متشخص­‌ترین چهره­‌های علمی و ادبی مشهد شناخته می­‌شدند و ازآنجاکه آنان سِمت استادی دانشکده اِلهیات را هم عهده­‌دار بودند، وجود ایشان در آن دانشکده به آن حیثیت و اهمیتی می­‌بخشید.

… پس از انقلاب هم که وضع این فقیر ناچیز معلوم و مشخص است و لازم به بیان نیست، زیارت حضرت آقای واعظ­زاده فقط در مراسم تشییع و سپس مجلس ترحیم مرحوم آقای والدم در مسجد گوهرشاد نایل شدم و کانَ آخِرَ عَهدی بِه.

پس از آنکه به آمریکا رفتم، هربار به زیارت مرقومه شریفه‌­ای از ایشان که هر دو مرقومه جواب عریضه­‌ای بود که بنده به حضورشان عرض کرده بودم، چشمم روشن شد، که اولی پاسخ عرض تسلیتی بود که به مناسبت وفات دایی محترمشان مرحوم حاج سید محمد نجف­‌آبادی‌ میردامادی خدمتشان عرض کرده بودم و دیگری مرقومه­‌ای بود که بنده در مقام تشکر و سپاس­گزاری از ابراز عنایت و یادآوری محبت­‌آمیزی که مُعَظمٌ­‌لَه در مجلس تکریم و ادای احترامی که در مشهد برای مرحوم مبرور حاج شیخ هاشم قزوینی (۱۲۷۰-۱۳۳۹ش)۱۸ تشکیل یافته بود از مرحوم والدم فرموده بود که تفصیل آن را برادرم جناب دکتر محمود (دامت‌افاضاته) در تلفن برایم شرح دادند و اجمالی از آن را ـ با توجه به اِلتزامی که برخی افراد و بعضی رسانه­‌ها از یاد نکردن مرحوم والِدم و زحماتی که او برای اِحیای حوزه علمیه مشهد پس از شهریور بیست در معیتِ استاد بزرگوارش، رضوان­‌جایگاه، آقای میرزامهدی غَرَوی‌ اصفهانی‌(اعلی‌الله‌مقامه) (۱۲۶۴-۱۳۲۴ش)۱۹ و حضرتَینِ آیَتَین، کفائی(۱۲۶۷-۱۳۵۰ش)۲۰ و سبزواری(۱۲۷۱-۱۳۴۵ش)۲۱ کشیده بود دارند ـ۲۲ مختصری از آن فرمایشات حضرت آقای واعظ­زاده در آن مجلس در صفحه دوم «ویژه‌­نامه روزنامه خراسان به مناسبت نکوداشت آیت‌الله حاج شیخ هاشم قزوینی» چاپ شده بود. بنده به حضورشان عرض کرده بودم و معظمٌ‌­لَه، جواب مفصلی برایم مرقوم فرمودند. خدایش رحمت فرماید.

این مطلب را هم ناگفته نگذارم که در این منصب یا سِمَت یا زحمتی که به‌عنوان نائب­ رییسِ انجمن تقریب میان مذاهب اسلامی به جناب ایشان متوجه شده بود، بی­ هیچ شک و تردیدی، حضرت آقای واعظ اُولی‌­تر شخصی بودند که بدان سمت منصوب گردیدند و قطعاً خدمات سودمند زیادی در تحقق مقاصد آن انجمن فرموده­‌اند و ان‌شاءالله در نزد صاحب‌شریعت(ص) و امیرالمؤمنین، علی(ع) مقبول واقع گردد.

به پایان رسید آنچه به تقاضای برخی از همشهریان فاضل و شریفم که خدای بزرگ همه­ آنان را سلامت و موفق بدارد، برای بیان فضائل و مکارم مرحوم مغفور، حضرت آقای حاج شیخ محمد واعظ­زاده به نوشتن آن مکلف شده بودم. والحَمدُ للهِ رَب العالَمینَ و صَلی اللهُ عَلی سَیدِنا مُحَمدٍ و آلِهِ الطیبین. ان‌شاءالله آن همشهریان و خوانندگانِ این نوشته، لطفاً در هنگام تشرف به آستان مقدس و حرم مطهر از عتبه­‌بوسیِ نیابیِ این فقیر دریغ نفرمایند.

 

 

پی‌نوشت‌ها

[۱] . نک: پاورقی نوشته پیشین ذیل عنوان «زندگی‌نامه آیت‌الله محمد واعظ‌زاده‌خراسانی».

[۲] . محمدتقی ادیب‌نیشابوری (۱۳۱۲–۱۳۹۶ق) مشهور به ادیب‌ثانی متخلص به «راموز» از دانشمندان علوم اسلامی معاصر و شاعر فارسی‌زبان بود. او متخصص ادبیات عرب بود و در رشته‌های ادبیات فارسی، منطق، فلسفه، ریاضیات، اصول، فقه، رجال، حدیث، تفسیر، طب قدیم، نجوم تحصیل کرده بود. ایشان شاگردِ عبدالجواد بجنگردی (معروف به ادیب‌نیشابوری یا ادیب اول ۱۲۴۳-۱۳۰۵ش بود.

[۳]. آن مرحوم از فضلای اهل منبر و معروف به «استاد»، تخصّصی در تدریس منطق عموماً و «شرح شمسیّه» خصوصاً داشت و به این بنده که سعادت شاگردی ایشان را در همان کتاب داشتم فرمودند که اخیراً شرح شمسیه را برای واعظ­زاده تدریس کرده‌اند.

[۴] . وی سال ۱۳۰۲ش در لنگرود متولد شد. تحصیلات مقدماتی را نزد پدرش فراگرفت و پس از اتمام تحصیلات مقدماتی در لنگرود، برای ادامه تحصیل به دانشسرای رشت رفت. او برای ادامه تحصیل به حوزه علمیه شهرهای قم، همدان، اصفهان، و مشهد رفت و در حوزه خراسان از میرزاهاشم مدرس‌قزوینی بهره گرفت. وی همزمان با تحصیلات حوزوی موفق به اخذ دیپلم گردید و سپس دکترای حقوق خود را در سال ۱۳۳۹ از دانشکده حقوق دانشگاه تهران دریافت نمود. کتاب دائره‌المعارف عمومی حقوق (الفارق) از تألیفات وی در سال ۱۳۸۷ و در بیست‌وششمین دوره جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران به‌عنوان برترین کتاب سال رشته حقوق شناخته شد. وی اکنون در ایستبورن انگلستان به سر می‌برد.

[۵] . او در سال ۱۳۰۴ش در اصفهان به دنیا آمد و تحصیلات دبستان و دبیرستان را در این شهر به پایان رسانید و سپس برای تحصیل علوم دینی، راهی حوزه علمیه مشهد شد و از محضر میرزاهاشم قزوینی و میرزا محمدتقی ادیب‌نیشابوری بهره برد. او پس از آن به تهران رفت و نزد علامه محمدتقی آملی و میرزامهدی آشتیانی و میرزا محمدعلی شاه‌آبادی تلمذ کرد. ایشان از سال‌های ۱۳۳۰ تا ۱۳۳۳ در دانشگاه تهران تحصیل کرد. در ۱۳۳۳ رشته فلسفه و الهیات را با کار ترجمه کتاب «المشاعر» ملاصدرا و با درجه لیسانس فلسفه به پایان برد. این رساله به‌عنوان بهترین اثر سال، نائل به درجه عالی علمی شد. او سپس در ۱۳۳۳ش/۱۹۵۴م به آلمان رفت و در دانشکده فلسفه تحصیلاتش را ادامه داد. وی در دانشگاه کُلن به تدریس پرداخت و در ۱۹۶۰ در آنجا به اخذ مدرک در امتحان بزرگ لایتن نائل آمد. از سال ۱۹۶۸ کتابخانه‌ای برای تحقیق شیعه در شهر کلن تأسیس نمود که در اروپا در نوع خود نمونه ‌است و از شهرت بین‌المللی برخوردار است. او در سال ۱۹۷۳ در دانشکده فلسفه دانشگاه کلن (رشته اسلام‌شناسی) در موضوع تغییر جریان فلسفه یونانی از طریق تفکرات اسلامی تحقیق کرد و در ۱۹۷۴ به عنوان «پروفسور» ملقب شد.

[۶] . او در ۱۳۲۷ تحصیلات مذهبی خود را در حوزه علمیه مشهد آغاز کرد و نزد اساتید معروف ادبیات آن دوره مانند ادیب نیشابوری دوم، و فقه و اصول را نزد آیت‌الله سیداحمد مدرس‌یزدی و آیت‌الله میرزاهاشم قزوینی تلمذ کرد. آنگاه در سال ۱۳۳۳ به شهر قم و حوزه بزرگ شیعه آمد و پس از مدتی تحصیل در این شهر، عازم نجف شد و از محضر اساتیدی چون آیت‌الله سید ابوالقاسم خویی و سید محسن حکیم و عبدالهادی شیرازی بهره برد. آنگاه در سال ۱۳۳۵مجدداً به زادگاه خویش برگشت. وی برای نخستین‌بار، به‌منظور استخراج صحاح شیعه، به وارسی و اعمال قواعد پرداخته و حاصل آن را برای تمرین طالبان علم‌الحدیث در کتاب علل‌الحدیث فراهم آورده است. وی مصحح آثاری مانند بحارالانوار، کنزالعرفان و بخش‌هایی از تفسیر المیزان و مؤلف کتاب‌هایی مانند صحیح‌الکافی و معرفهالحدیث بود. دیدگاه‌های او در پالایش حدیث و فعالیت‌هایش در گزینش روایت‌های معتبر شیعه به‌ویژه در دهه ۶۰ بحث‌های بسیار برانگیخت و آثاری محسوس بر دیدگاه معاصران داشت.

[۷]. خود مرحوم آقای واعظ‌زاده این مطلب را در مقدمه کتاب «حوزه علمیه خراسان» ص۱۷ بیان فرموده است.

[۸]. بعداً نماینده مشهد در مجلس شورای ملّی شد و مردی بسیار شریف و سلیم‌النَّفس و پرهیزکار و بزرگ­‌زاده و نجیبی بود، رحمت‌الله‌عَلیه.

[۹]. آن‌وقت‌ها هنوز مرحوم آقای واعظ‌زاده به مُصاهَرتِ مرحوم حاج سیدهاشم نجف‌آبادی رضی نائل نشده بود.

[۱۰]. آن زمان هنوز حضرتَینِ آیَتَین، مطهّری و حائری‌یزدی برای افاضه به دانشگاه تهران تشریف نیاورده بودند.

[۱۱]. از تجّار بسیار متدین و مشهور آن ایام که مَصدَرِ بسیاری از خیرات و مبرّات بود. پسرش مرحوم حاج عباس آقا داماد مرحوم حاج آقا رضا رفیع قائم مقام المُلک سناتور با بنده دوستی داشت. رَحمَهُ‌اللهِ‌عَلَیهِم‌اَجمَعین.

[۱۲]. اگر فُضَلای از خوانندگان از کلمه «موقعیّت» که غلط مشهوری شده است ایراد بگیرند حق دارند و بگویند: چرا نمی­نویسی «موقع».

[۱۳] . آیت‌الله شیخ محمدکاظم مهدوی‌ دامغانی در سال ۱۲۷۷ش/۱۳۱۶ق در اطراف دامغان متولّد شد. وی پس از فراگیری برخی مقدمات به مشهد مشرّف شد و دروس مقدمات و سطح را تکمیل نموده و چهارده‌سال در درس خارج مرحوم آقازاده(حاج میرزامحمد خراسانی فرزند برومند مرحوم آخوند رحمه‌الله‌علیهما) شرکت نمود و هم‌زمان از سن بیست‌سالگی (۱۲۹۶ش/۱۳۳۶ق) به تدریس سطوح مشغول شد و بیست‌وچهارسالگی (۱۳۰۰ش/۱۳۴۰ق) پس از تشرف میرزامهدی اصفهانی به مشهدمقدس از اولین شرکت‌کنندگان دروس وی بود و ده سال از محضر او استفاده نمود. وی از شاگردان فاضل میرزا بود و چنین معروف است که هم‌مسلک با ایشان بوده است. وی در سال ۱۳۵۹ش/۱۴۰۱ق رحلت نمود.

[۱۴]. محمود پسندیده، حوزه علمیه خراسان، (انتشارات بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان‌ قدس رضوی، ۱۳۸۵ش)، ج۱، ص۱۷.

[۱۵] . منسوب به یک اعرابی است.

[۱۶] . ایشان حدیث‌پژوه و طلبه حوزه علمیه مشهد بود و از عالمان بزرگی از جمله آقابزرگ تهرانی، شیخ هاشم قزوینی،

مهدی الهی‌ قمشه‌ای و میرزاحسین سبزواری اجازه اجتهاد و روایت دریافت کرد. تدریس در دانشگاه فردوسی مشهد و تألیفات متعدد در فقه، حدیث و علوم مرتبط با آن در قالب کتب و مقالات علمی و همچنین سامان‌دهی و فهرست‌نویسی نسخه‌های خطی تعدادی از کتابخانه‌های مشهد از جمله فعالیت‌های اوست. وی با هدف صیانت از متون دینی و نسخه‌های علوم اسلامی با همکاری دو نسخه‌شناس دیگر، اقدام به فهرست نسخه‌های خطی شش کتابخانه مشهد کرد و حاصل آن در دو جلد منتشر شده است. وی برای این امر سفرهایی به شهرهای مختلف ایران و دیگر کشورها نظیر آذربایجان، ازبکستان، تاجیکستان، مصر، سوریه، عربستان، ترکیه، اردن، لبنان، مراکش و پاکستان داشت. او در این دیدارها به شهرها، کتابخانه‌ها، موزه‌ها، مساجد، دانشگاه‌ها و مدارس قدیمی مراجعه کرده و به استنساخ و جمع‌آوری نسخه‌های اسلامی پرداخته است. وی در سال ۱۳۸۱ش درگذشت و در حرم امام‌رضا(ع) به خاک سپرده شد.

[۱۷] . استاد جعفر زاهدی در سال ۱۲۹۶ش در مشهد زاده شد. نیاکان وی اهل بروجرد و مقیم مشهد بودند. ادبیات عرب را نزد شیخ محمدتقی شاهرودی، شیخ محمدکاظم دامغانی، شیخ حسن هروی و ادیب‌ثانی خواند و سطح را در محضر شیخ هاشم قزوینی و شیخ مجتبی قزوینی فراگرفت. وی که از محضر بزرگان به فراگیری درس خارج استمداد نموده بود، از سال ۱۳۳۷ش به تدریس در دانشکده معقول و منقول (الهیات) دانشگاه فردوسی مشهد پرداخت و شاگردان بسیاری را تربیت کرد و به‌دلیل داشتن مقام ارجمند علمی، موفق به دریافت اجازه روایی از عالمان زیادی شد. ایشان از سال ۱۳۱۵ش در مدرسه نواب و خیرات‌خان به تدریس فقه، اصول، تفسیر و حکمت پرداخت و کتاب‌های آموزنده بسیاری را نگاشت. سرانجام بعد گذشت بیش از ۸ دهه از عمر مبارکش، در سال ۱۴۱۹ق برابر با ۱۳۷۷ش، در سن ۸۴ سالگی در مشهد به سرای باقی شتافت.

[۱۸]. میرزاهاشم قزوینی نزد حضرات آیات سید مـوسی زرآبـادی در‌ قزوین و‌ میرزامهدی اصفهانی و آقـاحسین قمی و میرزامحمد آقازاده‌خراسانی را در مشهد درک کرد و و از میرزامهدی اصفهانی و میرزامحمد آقازاده‌خراسانی به‌ اجازه‌ اجتهاد مفتخر گردید و همین‌ اجازه از طـرف آیت‌الله‌ سید ابوالحسن‌ اصفهانی‌ به توقیع‌ «صدر عن أهـله فـی محله» موشّح گردید. این شخصیت، به‌جز ایام تبعید (به‌خاطر دخالت در واقعه «مسجد گوهرشاد» و مبارزه با رضاخان‌) تا روزی‌ که‌ میرزای‌ اصفهانی حیات‌ داشت‌ از‌ او جدا نشد. (کیهان فرهنگی، اسفند ۱۳۷۱، ش۹۵)

[۱۹]. میرزامهدی اصفهانی از بـهترین اصحاب درس‌ سید محمدکـاظم یـزدی و نخستین شاگرد مبرّز‌ میرزای‌ نائینی بود و بر‌ مبانی‌ و نظرات ایشان تسلط کافی‌ داشت. وی در ۳۵سالگی (۱۲۹۸ش/عید فـطر ۱۳۳۸ق) به درجه اجتهاد رسید. میرزا پس ‌از سفر به مـشهد، از ۱۳۰۰ تا ۱۳۲۴ش به تعلیم معارف وحیانی کوشید. برخی از مستفیدان از محضر او عبارتند از: سید حسین‌ حائری؛ میرزاعلی‌اکبر نوقانی؛ سید صدرالدین‌ صدر؛ شیخ هاشم‌ قزوینی؛ شیخ مجتبی‌ قزوینی؛ شیخ غلامحسین محامی‌‌ بادکوبه‌ای؛ شیخ محمدحسن بروجردی؛ شیخ محمدکاظم دامغانی؛ شیخ هادی مازندرانی؛ شیخ زین‌العابدین غیاثی‌ تنکابنی؛ سید علی شاهرودی؛ شیخ علی محدث‌‌خراسانی؛ شیخ عبدالله واعـظ‌یزدی؛ شیخ عـبدالنبی کجوری؛ سید محمدباقر‌ نجفی‌‌یزدی؛ شیخ علی‌ نمازی‌شاهرودی؛ میرزاجوادآقا تهرانی؛ سید علیرضا قدوسی؛ شیخ حسنعلی مروارید؛ شیخ علی‌اکبر صدرزاده‌ دامغانی؛ شیخ محمدباقر ملکی‌ تبریزی؛ و استاد محمدتقی شریعتی‌ مزینانی. (کیهان فرهنگی، اسفند ۱۳۷۱، ش۹۵)

[۲۰] . میرزااحمد کفائی‌ خراسانی متولد نجف بود و درس‌های مقدماتی و بخشی از سطوح را در منزل نزد استادانی خصوصی فراگرفت. سپس مکاسب را به سفارش پدر نزد سید ابوالحسن اصفهانی و رسائل و کفایه را نزد برادرش، میرزامحمد آقازاده آموخت. از ۱۳۱۹ در درس‌های خارج فقه و اصول خراسانی شرکت کرد و پیش از ۲۵ سالگی به درجه اجتهاد رسید. در حیات پدر به ایران آمد و در هنگام درگذشت پدرش در مشهد بود و سپس به عراق بازگشت و به تدریس درس‌های دوره سطح پرداخت. او در نهضت استقلال عراق، در برابر سلطه استعماری انگلیس، به عنوان نزدیک‌ترین مشاور میرزا محمدتقی شیرازی، مشارکتی فعال داشت. در پی مجاهدت‌ها در ۱۳۰۳ش (۱۳۴۲) به ایران تبعید شد و در مشهد قصد توطن کرد و تا پایان عمر در آنجا ماند و به فعالیت‌های علمی، فرهنگی و سیاسی پرداخت؛ از جمله سه دوره خارج اصول و نیز خارج برخی مباحث فقه. کفائی بعد از درگذشت برادرش، محمد آقازاده (متوفی ۱۳۱۶ش)، زعامت حوزه علمیه خراسان را بر عهده گرفت و پس از رویدادهای شهریور ۱۳۲۰، حوزه علمیه منحل شده مشهد را احیا کرد. کفائی در ۱۳۵۰ش/۱۳۹۱ق درگذشت و در حرم امام‌رضا(ع) به خاک سپرده شد. حاشیه‌ای بر مباحث الفاظ کفایهُ الأصول از آثار اوست.

[۲۱] . آیت‌‌الله حاج میرزاحسین سبزواری مشهور به فقیه سبزواری، فرزند آیت‌‌الله میرزاموسی (۱۲۹۷–۱۲۲۷ش) در سامرا به دنیا آمد و در ۱۲۷۹ش همراه پدر به سبزوار رفت و در آنجا به تحصیل علوم دینی پرداخت. وی در سال ۱۲۸۶ش برای ادامه تحصیل وارد مشهد شد و در مدرسه فاضل‌خان حجره گرفت و از محضر دانشورانی چون حاج شیخ حسن برسی، میرزامحمدباقر مدرس‌ رضوی، میرزا عبدالجواد ادیب‌ نیشابوری(ادیب‌اول)، حاج میرزاحسین از شاگردان میرزای شیرازی و حاج میرزا اسماعیل مجتهد علم آموخت. وی سال ۱۲۹۹ش، پس از فوت پدر و طبق وصیت او برای ادامه تحصیل به نجف رفت و فقه و اصول را نزد آیات میرزاحسین نائینی، سید ابوالحسن اصفهانی، آقاضیاء عراقی و حاج سید محمد فیروزآبادی فراگرفت و از همه اساتید خود اجازه اجتهاد دریافت نمود و به فقیه‌ سبزواری اشتهار یافت. وی در ۳۸ سالگی به درخواست مردم سبزوار به ایران بازگشت و در مشهد ساکن شد و به تدریس فقه و اصول و فلسفه و نیز اقامه نماز جماعت روی آورد و خدمات اجتماعی و عمرانی کم‌‌نظیری انجام داد.

[۲۲]. دکتر احمد دامغانی: تا آنجا از نام‌بردن مرحوم پدرم در ضمن اساتید مرحوم واعظ‌زاده دریغ دارند، عیبی ندارد که: «تِلکَ قَضایا قِیاساتُها مَعَها».

http://mag.ijtihadnet.ir/%D8%B0%DA%A9%D8%B1-%D8%AC%D9%85%DB%8C%D9%84%D9%90-%D8%B4%DB%8C%D8%AE-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%E2%80%8C/

 

گفتاری از آیت‌الله واعظ‌ زاده خراسانی

 

گفتاری از آیت‌الله واعظ‌ زاده خراسانی؛

این سه رهبر جوان انقلابی اگر نبودند انقلاب پیروز نمی‌شد

 

علما از قدیم با استفاده از جایگاهی که داشتند با تأسیس حوزه‌های علمیه، مقدمه تربیت نیروها و رهبران جوان و مبارز را فراهم کردند و انقلاب اسلامی حاصل مجاهدتهای طولانی مدت و همکاری علما و رهبران جوان بود.

شبکه اجتهاد: 
 
آیت‌الله محمد واعظ زاده خراسانی، عضو مجمع تقریب مذاهب اسلامی و مدیرگروه قرآن بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی در میزگردی که در سالن جلسات بنیاد پژوهش‌‌ها دایر شد، از سابقه حوزه‌علمیه مشهد و استکبار ستیزی آن سخن گفت که در ادامه می‌خوانید:
 
در بین علمای مشهد برخی از تفکر انقلابی حمایت می‌کردند، برخی مخالف و برخی بی طرف بودند.

نقش حاج میرزا احمد آقازاده و استفاده از قدرت ارتباطی‌اش با حکومت برای تأسیس مدارس علمیه و تربیت طلاب بی‌بدیل بود. ایشان با راه اندازی ۲۵۰ دسته عزاداری و جلسات مذهبی در مشهد، از گسترش روزافزون حزب توده در این شهر جلوگیری کرد و به جرأت می‌توان ادعا کرد اگر ایشان در مشهد حضور نداشتند، حزب توده با فعالیت گسترده خود سیطره پیدا کرده بود.

وقتی طلبه جوانی بودم حاج میرزا احمد آقازاده به سبب اعتراض به جنایت حکومت به مدت چهار سال در زندان بود و من تا آن زمان مدرسی با آن فکر و روش انقلابی ندیدم و روش و تفکر انقلابی امام(ره) مورد تأیید وی بود.
 
پس از رفتن رضاخان ۶۰ نفر طلبه بیشتر در حوزه مشهد نبود، حاج میرزا احمد با قدرت خود مدارسی که آموزش و پرورش به زور گرفته بود را پس گرفت از جمله مدرسه علمیه نواب که قبل از آن یک دبستان بود؛ گفته می‌شود که حوزه علمیه مشهد قبل از انقلاب سه هزار طلبه داشته است.

غیر از فعالیت طلبه‌ها در حوزه، طلاب و علمای موجه دیگری چون حجت‌الاسلام نهاوندی، آیت‌الله سبزواری و مرحوم میرزا احمد بودند که خارج حوزه، فعالیت سیاسی می‌کردند؛ در واقع این افراد در رأس علمای مشهد بودند.

علمای بسیاری در مشهد به انقلاب خدمت کردند که فقط ۲۷ پیش نماز، شب‌ها در مسجد گوهرشاد اقامه نماز می‌کردند.

حاج میرزا احمد آقازاده با این که به دربار نزدیک بود اذعان کرده بود:
 
«امام خمینی در ایران مرجعیّت اول است» و این کلام او نشان از تمایلات او به امام و انقلاب داشت.
 
علمای دیگری و عدّه زیادی از جمله پدر من بی طرف بودند؛ نه دولتی بودند و از دولت پول دریافت می‌کردند و نه انقلابی که علیه حکومت قیام کنند ولی عده‌ای مربوط به دربار بودند چون آیت‌الله سبزواری و میرزا احمد که از قدرت خود برای گسترش اسلام استفاده می‌کردند.

مردم مشهد مردمی ساکت بودند، انقلابی بودند یا نبودند به هر حال به میدان نمی آمدند و همیشه طلاب پیش قدم انقلاب می شدند؛ به غیر از «حاج مشهدی» که فردی انقلابی ولی فوت کرده بود، سایر افراد در مشهد یا بی طرف، یا طرفداران و حقوق بگیران دولت بودند.

نقش آفرینی شهید‌هاشمی نژاد، آیت‌الله خامنه‌ای و آیت‌الله واعظ طبسی در مشهد، این سه رهبر جوان انقلابی اگر نبودند انقلاب پیروز نمی‌شد؛ زیرا با فعالیت‌ها و سخنرانی‌های گسترده در مساجد سطح مشهد جرقه‌های انقلاب در مشهد زده شد و سایر شهرهای کشور نیز از این حرکت تأثیر می‌گرفت.
 
ابتدا زمینه‌های حمایت مردم در مشهد کمرنگ بود اما در سال‌های آخر با اوج گرفتن تظاهرات و راهپیمایی مردم در اغلب شهرهای ایران، به حمایت برخاستند، مردمی که ابتدا به تماشا می‌ایستادند در پایگاه‌های مردمی و بیمارستان امام رضا(ع) از امام خمینی(ره) حمایت می‌کردند.

این حمایت‌ها ابتدا از منزل آیت‌الله قمی شروع شد، سپس راهپیمایی‌هایی از میدان شهدای امروز به سمت حرم صورت می‌گرفت که سخنرانان آن آیت‌الله خامنه‌ای، آیت‌الله واعظ طبسی و سایر وعاظ تهرانی بودند.

در پایان نیز شاهد تحول عظیمی در جهان با دو حادثه مهم بودیم؛ اول از بین رفتن شوروی و کمونیسم دوم به وجود آمدن انقلاب اسلامی ایران.

شبکه اجتهاد