جیگی جیگی؛ مطرب بامعرفت
جیگی جیگی؛ مطرب بامعرفت
همیشه و در طول تاریخ شخصیت هایی بوده و هستند که تصویر واقعی ایشاندر پشت لایه ای عظیم از غبار پنهان شده و هر فردی آن گونه که می خواهدآنان را تصویر می کند.
یکی از جدیدتریننمونه های این افراد، مطرب دورگردی است که حوالی دهه 40 شمسی در مشهد زندگی می کرد و همگان او را به نام جیگی جیگی، ننه خانوم می شناسند و کسی از نام ونشان اصلی او با خبر نبوده و نیست.
جیگي جیگي، ننه خانم، برخلاف نامش مرد بود. مردی باقامتي متوسط، شانه های پهن، صورتي استخواني و موهایبلند خرمایی رنگ که برخی او را با دفي در دست و دیگرانيبا دایره زنگي، گروه سومي درحال عروسک گردانی وسرانجام تعدادی هم با میمونی دست آموز به یاد دارند.
حتی در توصیف نوع لباسش هم اختلاف نظر است. برخیاو را با لباس محلي مردم بیرجند به خاطر دارند و برخيدیگر با لباس محلي کردان شمال خراسان و گروهي هم اورا مردي مي خوانند که لباسي چون دیگران مي پوشیده اما کلاهي بر سرمي گذاشته که دم روباهي از آن آویزان بودهاست. اما نکته مهم در زندگی «جیگی جیگی، ننه خانوم» نوع لباس پوشیدن یا اقدامات سرگرم کننده او نیست بلکهنحوه مرگ وسپس مکان دفن او است که وی را در اذهان نامردنی کرده است.
مرگ به یاد ماندنی
جیگي جیگي، ننه خانم، مسکني ویژه براي خود داشته که در سطح شهر یگانه بود. این سکونت گاه ویژه، اتاقکي غارمانند در داخل کال (کانال ) انتهاي کوچه نوغان جایي نزدیک دبیرستان حاج تقی آقا بزرگ امروزی بود. همان جا بود که روزی از روزهای خدا؛ هنگامی که اهالي محله نوغان پس از چند روز غیبت ناگهانی جیگي جیگي براي کشف علت این امر، بدان مکان مراجعه کردند با جسد بی جان وي مواجه شدند. آنان با دیدن این صحنه جنازه را به غسالخانه شهر که در میدان طبرسی قرارداشت، منتقل کردند.
جنازه جیگی جیگی به دلیل مشخص نبودن بستگانش شبی در غسالخانه ماند و پس از آن باتوجه به عدم مراجعه خویشاوندانش بنابر رسم آن دوران قرار شد توسط ماموران شهرداري در قبرستان گلشور که قبرستان عمومي شهر بود، به خاک سپرده شود. هیچ نکته خاصي در مرگ جیگي جیگي تا اینجاي کار وجود ندارد اما رویدادی که در جریان دفن او رخ داد او را در ذهن مشهدي ها جاودانه کرد.
ماجرا از این قرار بود که همزمان با انتقال جسد جیگی جیگی به سردخانه جنازه یکی از تجار معروف آن زمان مشهد نیز توسط بستگانش برای نگهداری شبانه به غسالخانه منتقل شد.
صبح روز بعد خویشان مرد تاجر با حضور در غسالخانه جنازه را تحویل گرفته و برای انجام مراسم ابتدا راهی خانه و سپس حرم مطهر برای دفن میشوند.
از سوی دیگر کارگران شهرداری نیز جنازه جیگی جیگی را برداشته و برای دفن به قبرستان عمومی شهر میبرند و چون وی آشنایی نداشته مراسم کفن ودفن به سرعت انجام میشود.
از سوی دیگر بستگان تاجر پس از انجام مراسم و انتقال جنازه وی به حرم مطهر برای گذاشتن او در آرامگاه ابدی از پیش خریداری شده در کنج ایوان طلا کفن را از روي صورت او پس مي زنند تا وداع آخر را انجام دهند اما در این لحظه با صحنه ای غیرقابل باور روبه رو می شوند. آنان می بینند جنازه اي که تاکنون به عنوان پدر تشییع می کردند جنازه جیگي جیگي ننه خانم است .
این افراد ابتدا به گلشور مراجعه مي کنند و وقتي از دفن پدر خود مطلع می شوند تنها راه را گرفتن مجوز نبش قبر از مراجع تقلید حاضر در مشهد می یابند.
برهمین اساس به سراغ آیات عظام سبزواری و میلانی ميروند اما هر دوي این بزرگواران با خواسته آنان مخالفت کرده و میگویند دفن جیگی جیگی در حرم خواست خدا و امام رضا(ع) بوده است و بدین گونه این مطرب بدون خانواده براي همیشه در ایوان شمالی صحن انقلاب که به ایوان عباسی شهرت دارد، ساکن شد.
دلیل مقرب شدن
شاید دلیل این مقرب شدن جیگی جیگی ننه خانم، مطرب دوره گرد مشهد چیزی جز باطن پاک و بی آلایش او نباشد.
همان افرادی که هنوز خاطرات حضور وی در مجالس مختلف شادی خود را به یاد دارند بر این امر هم صحه میگذارند که وی در ماه هاي محرم و صفر به احترام سوگواران حسیني از غار خود خارج نمي شد و ساز نمي زد. همچنین احترامی برای ساحت مقدس امام رضا(ع) قائل بود به گونه ای که هر روز پس از خروج از غار خود ابتدا به ثامن الحجج(ع) سلام می داد و سپس کار روزانه را آغاز می کرد.
معرفت رضوی جیگی جیگی تا بدان حد بود که در گذر از هر کوچه در محله نوغان و یا سایر مناطق آن دوران مشهد که دسترسی و رویت گنبد و بارگاه عالم آل محمد(ص) میسر بود؛ بلافاصله تنبکش را به نشانه احترام و ادب و حسن معاشرت، بر پشت و یا زیر لباس مندرسش پنهان کرده و پس از سلامی دوباره به آقا و وقتی مطمئن از محو شدن چشم انداز گنبد می شد، آوازه خوانی و تنبک زنی را شروع می کرد.
این حسن ادب و احترام جیگی جیگی به نمادها و مصادیق دینی و مذهبی تا بدان جا بود که بنابر گفته برخی از روحانیون مشهدی، شامل آن ها نیز میشده و «جیگی جیگی ننه خانوم» حتی با دیدن روحانیون نیز با مخفی کردن تنبکش دست از آوازه خوانی برمی داشت و پس از احوال پرسی و عبور از آنان شروع به تنبک زنی و آوازه خوانی میکرد.
پنهان نماند که این تنبک زنی و آوازه خوانی وی به قصد لهو و لعب نبود بلکه متأثر از صفای باطنی اش به منظور شادمان کردن مردم و با هدف امرارمعاش صورت می گرفت و همین باعث می شد تا تنبک زنی و آوازه خوانی اش بر دل مردم بنشیند.
کارشناسارشد ایرانشناسی و خراسان پژوه
رضا سلیمان نوری
دنیای اقتصاد