نماز باران آیة الله حاج میرزاحسن سیادتی (1385 – 1299 ه . ق) ،

برادر زاده و شاگرد

مرحوم آیة الله میرزاموسی فقیه سبزواری .

سال 1328 شمسی در سبزوار

 

آیة الله حاج میرزاحسن سیادتی فرزند مرحوم آقا میرزا اسماعیل از سادات جلیل حسینی است که در روستای " ایزی " متولد شده است .

معظم له بعداز فراگرفتن قران ، فارسی ، خط ، صرف و نحو ، دراوایل بلوغ برای ادامه تحصیل عازم شهر سبزوارشد و به مدت بیست سال ، در حوزه علمیه سبزوار به تحصیل و تدریس علوم اسلامی مشغول گردید و سپس به نجف اشرف عزیمت کرده و به مدت 16 سال نیز در جوار آستان مقدس امیرمؤمنان علیه السلام ، از برکات و معنویات آن روضه مطهر ، بهره مند شد و از محضر درس اساتیدی همچون آیات عظام آقا میرزا حسین نایینی ، آقا سید ابوالحسن اصفهانی و آقا ضیاء عراقی – اعلی الله مقامهم – استفاده شایانی برد .

آیة الله سیادتی پس از مراجعت به سبزوار ، باردیگر به تدریس فقه ، اصول و دیگردانش ها پرداخته ، پیوسته مورد توجه و احترام خاص و عام بود .

سرانجام در 86 سالگی ، روح مطهر آن فرزانه به ملکوت اعلی عروج کرد و پیکرپاکش در حسینیه ایشان ( واقع در ابتدای خیابان شهدا ) به خاک سپرده شد .

( نقل از فرزند بزرگوارش ، حجة الاسلام حاج سید مصطفی سیادتی )

امروزه بعد از گذشت سی سال از رحلت آن مرد خداترس ، پیوسته در میان اهالی ، از پاکی و اخلاص وی سخن گفته می شود و کسانی هستند که خاطره خواندن نماز باران از سوی ایشان را به خوبی بیاد دارند لذا به پاس منزلت و مراتب قدس و تقوای آن مرد خدا ، در ذیل ماجرای نماز باران ایشان را یاد آور می شویم :

 

نماز باران

سالی در سبزوار ، به موجب قطع بارندگی ، خشکسالی بی سابقه ای رخ می دهد ؛ بطوری که هیچ کس امیدی به بارندگی در آن سال را نداشت و بیم آن می رفت که زراعت اهالی بطور کلی ضایع شود و در واقع درآن سال ، مردم بخصوص کشاورزان ، در وحشت و اضطراب عجیبی بسر می بردند .

روزی جمعی از مردم به خدمت حاج میرزا حسن سیادتی رسیده از وی می خواهند که اقامه نماز استسقاء را به عهده گیرد تا به برکت آن نماز ، الطاف ارحم الراحمین شامل حال مؤمنان گردد .

 حال ، دنباله ماجرا را از زبان شاهدان بشنویم :

" روزی که حاج آقا سیادتی (ره) از شهر به طرف دروازه نیشابور حرکت می کردند ، ما طلبه ها پشت سر آقا و انبوهی از مردم سبزوار نیز به دنبال ما با کمال تواضع ، استغفار ، دعا و امید ، از مسجد جامع حرکت می کردیم تا این که به مصلا رسیدیم و نماز استسقاء با صفوفی گسترده اقامه شد .

بعد از اتمام نماز و مناجات و گریه و زاری به درگاه رزاق گیتی ، وقتی به شهر برگشتیم ، بعضی از افراد ضعیف الایمان که در داخل شهر باقی مانده بودند ، با زبان تمسخر ، ما نمازگزاران را چنین مخاطب می ساختند : سبزوار را سیل برد ! . مواظب باشید عبا و لباس هایتان خیس نشود ! . سیل و بارندگی ، خیلی از خانه هارا خراب کرده است !  و . . .

اگر چه در آن روز با شنیدن این حرف ها ، سرهایمان را از خجالت پایین انداخته بودیم اما بحمدالله رحمت الهی شامل حال مؤمنان شد و با ظاهر شدن ابرها در آسمان ، بارندگی شروع شد و چهره افسرده مردم مؤمن سبزوار ، شاداب و شادمان گردید "

( نقل از والد معظم نگارنده کتاب سیمای سبزوار آقای علی احمدی )

در این باره ، فرزند دانشمند و گرامی ایشان ، حجة الاسلام حاج سید مصطفی سیادتی ، بعد از تصدیق و تأیید قضیه نماز استسقاء چنین می فرمایند :

" این نماز در فصل بهار سال 1328 ه. ش اقامه شده بود که بعد از نماز در همان روز ، سه ساعت به غروب ، ابرها در آسمان ظاهر شد و شروع به بارش کرده و تا سه یا چهار روز پشت سرهم در همان ساعت ، باران سیل آسایی به شدت در زمین جاری می شد "

 

منبع :

کتاب  " سیمای سبزوار ، سرزمین سربداران " .

استاد محمد ابراهیم احمدی